آخرین اخبار:

اخبار بیت کوین22 آذر 1404
شوک عرضه روی بایننس؟ برداشتهای بیت کوین به اوج ۷ ساله رسید، واریزها به کف ۸ ساله سقوط کرد

سرمایه گذاری20 آذر 1404
داستان سود ۳۰٬۰۰۰ دلاری در یک ماه؛ کسب سود از آربیتراژ در پالی مارکت

رمزارز در ایران05 آذر 1404
اکسکوینو زیر سایه سنگین احکام قضایی؛ کاربران چطور شکایت رسمی ثبت کنند؟

مقالات عمومی23 آذر 1404
آموزش فعالسازی پسکی تلگرام در iOS؛ از مزایای امنیتی تا همه سناریوهای دردسرساز

اخبار بیت کوین24 آذر 1404
سایه بانک مرکزی ژاپن روی بیت کوین؛ سیلور با «نقطههای نارنجی» از خرید بعدی خبر داد

تحلیل بازار24 آذر 1404
روند بیت کوین زیر ذرهبین؛ ۵ نکته مهم که باید این هفته به آنها توجه کنید
قیمت ارز های دیجیتال
حجم کل بازار
2 تریلیون دلار
معاملات 24h
98 بیلیون دلار
سهم بیت کوین
58.99%
نرخ تتر
131,968.67 تومان
دسته بندی ها
آخرین مطالب

پیتر برنت: تصویب قانون CLARITY اتفاق بزرگی نیست
29 آذر 1404 - 12:00
پیتر برنت (Peter Brandt)، تحلیلگر شناخته شده بازار، معتقد است حتی اگر قانون کلاریتی (Clarity Act) بهزودی در کنگره آمریکا نهایی شود، «رویدادی تکاندهنده در مقیاس کلان» محسوب نمیشود. به باور او، این قانون بیش از آنکه محرک قیمتها باشد، یک نیاز ساختاری برای صنعت کریپتو است.
به گزارش میهن بلاکچین، برنت اظهار داشت قانونگذاری برای دارایی مثل بیت کوین که بسیاری از طرفداران سرسختش اساساً مخالف نظارت و چارچوبگذاری رسمی بودهاند، اتفاقی انقلابی محسوب نمیشود. از نگاه او، تنظیمگری شاید ضروری باشد، اما بهتنهایی نمیتواند ارزش جدیدی برای BTC تعریف کند.
بازار احتمال تصویب CLARITY را در قیمتها اعمال کرده است
اظهارات برنت در شرایطی مطرح میشود که دیوید ساکس (David Sacks)، مسئول حوزه کریپتو و هوش مصنوعی کاخ سفید، بهتازگی اعلام کرده آمریکا بیش از هر زمان دیگری به تصویب قانون کلاریتی نزدیک شده است و احتمالاً این روند در ماه ژانویه نهایی خواهد شد.
امیدواری دیوید ساکس به تصویب قانون کلاریتی - منبع: David Sachs
اگرچه برنت قانون CLARITY را کاتالیزوری برای بازگشت بیت کوین به اوج تاریخی ۱۲۵,۰۰۰ دلار نمیداند، اما تأکید میکند که این قانون برای صنعت کریپتو یک پیشرفت مهم محسوب میشود؛ زیرا چارچوبهای نظارتی را شفافتر و قابل پیشبینیتر میکند.
جان گلاور (John Glover)، مدیر سرمایهگذاری شرکت لدن (Ledn)، دیدگاهی مشابه را مطرح میکند. او معتقد است بازار احتمال تصویب CLARITY را از مدتها قبل در قیمتها لحاظ کرده و احساسات بازار با آن تطبیق داده شده است. بهگفته گلاور، نباید انتظار داشت که در روزهای ابتدایی تصویب قانون، واکنش قابلتوجهی در قیمتها دیده شود.
او تأکید میکند که اثر واقعی چنین قوانینی معمولاً با تأخیر ظاهر میشود؛ اما در بلندمدت، این روند به پذیرش گستردهتر بیت کوین و اتریوم بهعنوان داراییهای رسمی برای سرمایهگذاری کمک خواهد کرد و مسیر کلی قیمت را بهتدریج صعودی نگه میدارد.
با وجود این خوشبینی ساختاری، پیتر برنت همچنان دیدگاهی محتاطانه و حتی نزولی نسبت به نمودار بیت کوین دارد. او معتقد است بازار در حال حاضر در فاز خرسی قرار دارد، هرچند تصویب قانون کلاریتی میتواند شدت این دیدگاه منفی را تا حدی کاهش دهد.
برنت بر اساس تحلیل تکنیکال خود میگوید احتمالاً بیت کوین در سهماهه سوم سال ۲۰۲۶، تا محدوده ۶۰,۰۰۰ دلار عقبنشینی کند. چنین حرکتی بهمعنای حدود ۳۱٪ افت نسبت به قیمت فعلی بیت کوین در حوالی ۸۸,۵۰۰ دلار خواهد بود.
در سطح سیاسی، CLARITY به یکی از اولویتهای اصلی قانونگذاران حامی رمزارز تبدیل شده است. سینتیا لومیس (Cynthia Lummis)، سناتور ایالت وایومینگ و عضو کمیته بانکی سنای آمریکا، اعلام کرده است که قصد دارد در روزهای آینده گامهایی عملیتری برای پیشبرد این قانون بردارد.
لومیس اشاره کرد که صنعت کریپتو در مقاطعی نسبت به روند پیشرفت این قانون نگران شده بود، زیرا پیشنویسها در جریان مذاکرات دوحزبی مدام دستخوش تغییر میشدند. با این حال، بهنظر میرسد اکنون احتمال به سرانجام رسیدن این لایحه، بیش از همیشه است.

بیت کوین از نگاه مایکل سیلر؛ مرز میان پول و دارایی بازتعریف میشود
29 آذر 1404 - 11:00
وقتی ساتوشی ناکاموتو (Satoshi Nakamoto) وایتپیپر بیت کوین را نوشت، از آن بهعنوان «یک سیستم پول الکترونیکی همتابههمتا» نام برد؛ این تعریف بیت کوین را مستقیماً در جایگاه پول قرار میداد. اما با گذشت زمان و ورود بازیگران بزرگ، این برداشت اولیه بارها به چالش کشیده شد. امروز، یکی از پرنفوذترین چهرههای اکوسیستم بیت کوین، خوانشی کاملاً متفاوت از ماهیت و کارکرد آن ارائه میدهد.
به گزارش میهن بلاکچین، مایکل سیلر (Michael Saylor)، رئیس اجرایی شرکت استراتژی (Strategy)، اخیراً در سخنرانی خود در رویداد Bitcoin MENA تصویری ترسیم کرد که از نگاه بسیاری، بیش از تعرف ساتوشی، به طرح یک «بانک مرکزی بیت کوینی» شباهت داشت.
راهبرد شرکت استراتژی برای ساخت ابزارهای مالی جدید مبتنی بر بیت کوین
در این رویداد که در ابوظبی برگزار شد، سیفالدین عموس (Saifedean Ammous)، اقتصاددان شناختهشده و نویسنده کتاب استاندارد بیت کوین (The Bitcoin Standard)، نیز حضور داشت؛ او سالهاست یکی از سرسختترین مدافعان نگاه پولی به بیت کوین به شمار میرود.
عموس و سیلر عقاید و رابطه نزدیکی دارند، بهشکلی که مقدمه مشهورترین کتاب عموس را سیلر نوشته است؛ با این حال اختلاف دیدگاه میان آنها انکارناپذیر است. عموس در گفتوگو با برنامه Chain Reaction صراحتاً اعلام کرد که سیلر اساساً بیت کوین را «پول» نمیبیند و آن را بیشتر شبیه به یک دارایی سخت میداند که از نظر ماهیت، به نفت خام شباهت دارد.
همانطور که شرکت استاندارد اویل (Standard Oil) نفت خام را پالایش و به فرآوردههایی مثل بنزین و نفت سفید تبدیل میکند، سیلر معتقد است نقش استراتژی نیز شبیه پالایش بیت کوین خام و تبدیل آن به ابزارهای مالی متنوعی است که دسترسی طیف وسیعتری از سرمایهگذاران را ممکن میکنند.
شرکت استراتژی با استفاده از سازوکارهای شناختهشده مالی، مسیرهای مختلفی برای قرار گرفتن در معرض بیت کوین ایجاد کرده است. سهام عادی کلاس A این شرکت با نماد MSTR، عملاً به ابزاری تبدیل شده که عملکرد آن بهصورت اهرمی به قیمت بیت کوین گره خورده است؛ زیرا راهبرد اصلی این شرکت، انباشت مستمر BTC است.
علاوه بر این، استراتژی میلیاردها دلار از طریق انتشار اوراق بدهی قابلتبدیل به سهام (Convertible Senior Notes) جذب کرده است تا بیت کوین بیشتری بخرد.
آخرین نوآوریهای سیلر نیز شامل عرضه چندین نوع سهام ممتاز دائمی با نمادهای STRK، STRF، STRD و STRC بوده است که عمدتاً به سرمایهگذاران نهادی ارائه شدهاند. طبق دادههای موجود، این شرکت تا ۱۵ دسامبر (۲۴ آذر) موفق شده ۶۷۱٬۲۶۸ BTC در ترازنامه خود جمعآوری کند.
بیت کوین همچنان پول محسوب میشود یا یک سرمایه پایه؟
با وجود همه اینها، سیفالدین عموس معتقد است آنچه استراتژی انجام میدهد، تغییری در ماهیت پولی بیت کوین ایجاد نمیکند. او این اختلاف را بیشتر یک بحث نظری و آکادمیک میداند تا موضوعی با پیامدهای جدی در دنیای واقعی. از نگاه عموس، بیت کوین «پول» است و بهترین کاری که افراد میتوانند بکنند، نگهداری مستقیم آن است.
بهنظر او تا زمانی که چاپ پول فیات ادامه دارد، انواع بازیهای مالی مبتنی بر بدهی نیز پابرجا خواهند بود. بهگفته عموس، عرضه پول در سطح جهانی سالانه بین ۷٪ تا ۱۵٪ رشد میکند و کل سیستم اقتصادی بهشدت استفاده از بدهی را تشویق میکند. در چنین فضایی، طبیعی است که با بزرگتر شدن BTC، ابزارهای مالی مبتنی بر ارزهای فیات نیز روی این شبکه سوار شوند و از آن استفاده کنند.
اما نتیجه نهایی از نگاه عموس چیست؟ او میگوید تمام این ابزارها، در نهایت، بر یک پایه مشترک بنا میشوند: خرید و نگهداری BTC.
شرکتها و افراد، برای دسترسی به بدهی ارزانتر و ابزارهای مالی کارآمدتر، ناچار خواهند بود بیت کوین را بهعنوان سرمایهای «پاک» و بدون ریسک طرف مقابل در اختیار داشته باشند. این روند، بهمعنای افزایش مداوم موجودیهای نقدی مبتنی بر BTC است و در نهایت، به همان جایی ختم میشود که عموس از ابتدا بر آن تأکید داشت: تبدیل شدن بیت کوین به پول.
شرکت Africa Bitcoin Corporation اعلام کرد که عموس بهعنوان مشاور با آنها همکاری خواهد کرد. بهگفته استافورد ماسی (Stafford Masie)، رئیس ABC، انگیزه اصلی عموس برای این همکاری، گسترش استفاده روزمره از BTC در فروشگاههای خردهفروشی و شکلگیری اقتصادهای منحصربهفرد در آفریقای جنوبی است؛ نمونههایی عینی از همان بیت کوینی که نه صرفاً یک دارایی مالی، بلکه یک پول واقعی در زندگی روزمره است.

آرتور هیز: آلت سیزن هیچوقت تمام نشد؛ شما برندگان را نمیبینید!
29 آذر 1404 - 10:00
در حالی که بسیاری از فعالان بازار کریپتو همچنان در انتظار شروع آلت سیزن هستند، آرتور هیز (Arthur Hayes)، همبنیانگذار بیتمکس (BitMEX)، نگاه متفاوتی دارد.
به گزارش میهن بلاکچین، او معتقد است چیزی به نام زمان مشخص برای آغاز آلت سیزن وجود ندارد، چون بهگفته او، عملاً همیشه نوعی آلت سیزن در جریان است.
«معاملهگران نباید به گذشته نگاه کنند»
هیز در گفتوگویی که نسخه ویدیویی آن در یوتیوب (Youtube) منتشر شد توضیح میدهد اگر کسی مدام میگوید آلت سیزن هنوز نیامده، احتمالاً به این دلیل است که روی داراییهایی نبوده که واقعاً رشد کردهاند. از نگاه او، بازار منتظر نمیماند تا برچسب «Altcoin Season» فعال شود؛ حرکتها از قبل شروع میشوند و فقط کسانی آن را میبینند که جای درست ایستادهاند.
به باور هیز، بخش زیادی از معاملهگران هنوز انتظار دارند آلت سیزن دقیقاً مثل دورههای گذشته (همان کوینها، همان روایتها و همان الگوهای قدیمی) تکرار شود. او میگوید این ذهنیت باعث میشود افراد احساس امنیت کاذب داشته باشند، چون فکر میکنند اگر گذشته را حفظ کنند، آینده هم قابل پیشبینی است.
گفتگوی آرتور هیز درباره آلت سیزن - منبع: کانال Kyle Chasse در Youtube
اما واقعیت بازار چنین نیست. اینکه کسی بگوید «باید اینها را بخرم چون در فصل قبل پامپ شدند»، دقیقاً همان دام ذهنی است که هیز نسبت به آن هشدار میدهد.
از نظر او، معاملهگران باید نگاهشان را بهروز کنند و بهجای تکیه بر تاریخ، روی آنچه تازه و در حال شکلگیری است تمرکز داشته باشند. هیز تأکید میکند هر چرخه جدید، برندگان جدید خودش را دارد و داراییهایی رشد میکنند که لزوماً در چرخه قبلی نقش پررنگی نداشتهاند.
او برای توضیح این موضوع، به پروژه هایپرلیکویید (Hyperliquid) اشاره میکند و آن را یکی از بهترین روایتهای این چرخه میداند؛ این پروژه با قیمتی حدود دو یا سه دلار آغاز شد و بعد با شتابی چشمگیر تا حوالی ۶۰ دلار رشد کرد.
مثال دیگر او سولانا است؛ این ارز پس از ریزش سنگین در سال ۲۰۲۲ و سقوط تا محدوده ۷ دلار، در ابتدای امسال توانست تا نزدیک ۳۰۰ دلار جهش کند. از دید هیز، اینها شواهد روشنی هستند که نشان میدهند آلت سیزن وجود داشته است، اما همه در آن حضور نداشتهاند.
با این حال، همه با این تحلیل موافق نیستند. مائن فتویی (Maen Ftoui)، مدیرعامل کوینکوانت (CoinQuant)، در گفتوگویی نظر متفاوتی مطرح کرد. او معتقد است در آلت سیزن بعدی، بخش بزرگی از سرمایه به سمت ارزهای قدیمیتر خواهد رفت؛ بهویژه آنهایی که صندوق قابل معامله در بورس یا همان ETF دارند، یا انتظار میرود بهزودی ETF آنها تأیید شود.
صنعت کریپتو و جدال بر سر شکل فصل بعدی آلت کوین
در مجموع، هنوز اجماع مشخصی درباره زمان و شکل آلت سیزن بعدی وجود ندارد. برخی معاملهگران همچنان منتظر الگوی کلاسیک هستند؛ در این الگو ابتدا بیت کوین سقفهای جدید میسازد، سپس سرمایه به سمت اتریوم میچرخد و در نهایت به آلت کوینهای کوچکتر میرسد.
در مقابل، تحلیلگران بیتفینکس (Bitfinex) در ماه آگوست اعلام کردند تا زمانی که ETFهایی فراتر از بزرگترین ارزهای بازار تأیید نشوند، بعید است آلت کوینها شاهد یک رشد گسترده و فراگیر باشند. این دیدگاه نشان میدهد که مسیر سرمایه در این چرخه میتواند بسیار انتخابیتر و محدودتر از گذشته باشد.
در نهایت، آنچه از مجموع این نظرات برمیآید این است که آلت سیزن الزاماً یک موج همگانی و قابل پیشبینی نیست. گاهی این فصل در سکوت جریان دارد و فقط کسانی آن را لمس میکنند که حاضرند روایتهای جدید را ببینند، عادتهای قدیمی را کنار بگذارند و خودشان را با واقعیت متغیر بازار وفق دهند.

تضعیف دادههای آمریکا و افت شانس کاهش نرخ بهره، رالیهای بیت کوین را متوقف کرد
29 آذر 1404 - 09:00
قیمت بیت کوین طی یک ماه گذشته بارها نتوانسته سطح ۹۲,۰۰۰ دلار را حفظ کند و همین موضوع باعث شده فعالان بازار برای این ضعف قیمتی، توضیحات مختلفی ارائه دهند. در حالی که برخی معاملهگران به دستکاری مستقیم بازار اشاره میکنند، گروهی دیگر افت را به افزایش نگرانیها درباره بخش هوش مصنوعی نسبت میدهند؛ با این حال، برای این ادعاها شواهد مشخص و محکمی ارائه نشده است.
به گزارش میهن بلاکچین، شاخص S&P 500 روز جمعه تنها ۱.۳٪ پایینتر از سقف تاریخی خود معامله شد، در حالی که بیت کوین همچنان ۳۰٪ پایینتر از سطح ۱۲۶,۲۰۰ دلار قرار دارد. این واگرایی نشاندهنده افزایش ریسکگریزی میان معاملهگران است و روایتِ اینکه «ترس از شکلگیری حباب هوش مصنوعی محرک ضعف گسترده بازارهاست» را تضعیف میکند.
طلا/دلار آمریکا (سمت چپ) در برابر بیت کوین/دلار آمریکا (سمت راست). منبع: TradingView
فارغ از ماهیت غیرمتمرکز بیت کوین و جذابیت بلندمدت آن، در فضای تداوم ابهامهای اقتصادی، طلا به عنوان پوشش ریسکِ ترجیحی مطرح شده است.
کاهش ترازنامه فدرال رزرو، نقدینگی را تخلیه میکند و بیت کوین را نزدیک ۹۰ هزار دلار محدود نگه میدارد
یکی از عواملی که توان بیت کوین برای عبور پایدار از ۹۰,۰۰۰ دلار را محدود کرده، این بوده که فدرال رزرو آمریکا در بخش عمدهای از سال ۲۰۲۵ با کاهش ترازنامه خود، در حال جمعآوری نقدینگی از بازارهای مالی بوده است؛ هدف این راهبرد، کمکردن نقدینگی در سیستم مالی است. با این حال، این روند در دسامبر تغییر مسیر داد؛ زیرا بازار کار نشانههایی از تضعیف نشان و دادههای ضعیفتر مصرفکننده، نگرانیها درباره رشد اقتصادی آینده را افزایش داد.
شرکت خردهفروشی Target در ۹ دسامبر چشمانداز سود سهماهه چهارم خود را کاهش داد و Macy’s نیز در ۱۰ دسامبر هشدار داد که تورم در فروشهای پایان سال، حاشیه سود را تحت فشار قرار میدهد. جدیدتر از آن، در ۱۸ دسامبر شرکت Nike افت فروش فصلی را گزارش کرد و در پی آن، سهامش روز جمعه ۱۰٪ سقوط کرد. از منظر تاریخی، کاهش هزینهکرد مصرفکننده معمولاً محیطی نزولی برای داراییهایی ایجاد میکند که از دید بازار ریسک بالاتر دارند.
با وجود نشانههای روشن از حرکت به سمت سیاست پولی کمتر محدودکننده، معاملهگران درباره توان فدرال رزرو برای کاهش نرخ بهره به زیر ۳.۵٪ در سال ۲۰۲۶ بیش از پیش دچار تردید شدهاند. بخشی از این تردید از یک تعطیلی ۴۳ روزه تأمین مالی دولت آمریکا ناشی میشود که انتشار دادههای اشتغال و تورم ماه نوامبر را مختل کرد و چشمانداز اقتصادی را مبهمتر ساخت.
احتمالات نرخ هدف فدرال رزرو برای نشست FOMC ژانویه ۲۰۲۶. منبع: ابزار CME FedWatch
طبق ابزار CME FedWatch، احتمال کاهش نرخ بهره در نشست FOMC در تاریخ ۲۸ ژانویه روز جمعه به ۲۲٪ رسید؛ در حالی که یک هفته قبل ۲۴٪ بود. مهمتر اینکه تقاضا برای اوراق خزانهداری آمریکا همچنان قوی باقی ماند و بازدهی اوراق ۱۰ ساله روز جمعه روی ۴.۱۵٪ تثبیت شد؛ پس از آنکه در اواخر نوامبر برای مدت کوتاهی تا سطوحی زیر ۴٪ هم نزدیک شده بود. این رفتار نشاندهنده افزایش ریسکگریزی در میان معاملهگران است و به تضعیف تقاضا برای بیت کوین کمک میکند.
همبستگی ۴۰ روزه شاخص S&P 500 در برابر بیت کوین/دلار. منبع: TradingView
همبستگی بیت کوین با بازارهای سنتی در حال کاهش بوده، اما این به معنای آن نیست که سرمایهگذاران رمزارز از اثراتِ شرایط اقتصادی ضعیفتر مصون هستند. ضعف تقاضا برای بدهی دولت ژاپن نیز ریسک سرایت را افزایش داده است؛ زیرا این کشور برای نخستین بار از سال ۱۹۹۹ بازدهی اوراق ۱۰ ساله بالای ۲٪ را تجربه میکند.
ژاپن چهارمین تولید ناخالص داخلی بزرگ جهان را دارد و پول ملی آن، یعنی ین، دارای پایه پولی ۴.۱۳ تریلیون دلاری است. انقباض سالانهشده ۲.۳٪ تولید ناخالص داخلی در سهماهه سوم، بهخصوص با توجه به اینکه ژاپن بیش از یک دهه نرخهای بهره منفی داشته و برای تحریک اقتصاد، به تضعیف ارز نیز اتکا کرده، قابل توجه است.
در مجموع، تقلا و ناتوانی بیت کوین در حوالی ۹۰,۰۰۰ دلار بازتابی از ابهام درباره رشد جهانی و دادههای ضعیفتر بازار کار آمریکا است. هرچه سرمایهگذاران ریسکگریزتر میشوند، اثر مثبتِ نرخهای بهره پایینتر و محرکهای اقتصادی بر داراییهای ریسکپذیر (risk-on) کاهش مییابد. در نتیجه، حتی اگر تورم دوباره شتاب بگیرد، بعید است بیت کوین در کوتاهمدت بتواند به عنوان یک پوشش ریسک جایگزین نقش پررنگی ایفا کند.

حباب گل لاله چه بود؟ با اولین حباب اقتصادی تاریخ آشنا شوید!
28 آذر 1404 - 22:00
اگر روزی به شما بگویند زمانی در تاریخ، قیمت یک پیاز گل آنقدر بالا رفت که میتوانست هزینه یک عمارت باشکوه را پوشش دهد، باور میکنید؟ شاید تصور کنید با یک افسانه طرف هستید، اما این واقعیت، بخشی از داستان یکی از عجیبترین و در عین حال مهمترین رویدادهای اقتصادی جهان است؛ حباب گل لاله یا همان جنون گل لاله (Tulip Mania) که در سده هفدهم میلادی در هلند رخ داد. دورهای که در آن، یک گل زیبای وارداتی از عثمانی توانست چنان تبوتابی در دل مردم ایجاد کند که سرمایهگذاران، تجار، صنعتگران و حتی طبقات متوسط را به میدان یک بازی پرریسک اقتصادی بکشاند.
داستان حباب گل لاله، فقط روایت جنون جمعی یا طمع بیپایان نیست. این رویداد نقطه تلاقی فرهنگ، اقتصاد، رفتارشناسی و روانشناسی جمعی است؛ جایی که زیبایی یک گل با آرزوهای انسانی برای ثروتآفرینی گره خورد و بازاری ساخت که در کوتاهترین زمان ممکن از شکوه به سقوط رسید. امروز، قرنها پس از آن ماجرا، جنون گل لاله همچنان در کتابهای تاریخ و اقتصاد حضور دارد؛ چون فراتر از یک ماجرای تاریخی، آینهای از رفتار انسان در مواجهه با پول، ریسک و امیدهای بزرگ است. در این مقاله از میهن بلاکچین تصمیم داریم تا به تاریخ سفر کنیم و حباب گل لاله، اینکه چطور به وجود آمد و چطور در نهایت ترکید را با هم مرور کنیم. اگر به تاریخ علاقهمندید، این مطلب برای شماست. از دستش ندهید!
حباب گل لاله چیست؟ هلندِ ثروتمند و گلی که نماد قدرت شد
برای درک حباب گل لاله، ابتدا باید فضای اقتصادی و فرهنگی هلند در اوایل قرن هفدهم را تصور کنیم. این کشور در عصر «طلایی هلند» قرار داشت؛ دورهای که تجارت با شرق و غرب، ثروت فراوانی را وارد این سرزمین کوچک کرده بود. هلند آن زمان قطب تجارت جهانی، مرکز هنر و علوم و خانه گروهی گسترده از بازرگانان ثروتمند بود که به دنبال نمایش جایگاه اجتماعی خود در هر فرصتی بودند.
لاله درست در چنین محیطی قدم گذاشت. این گل که از امپراتوری عثمانی به هلند وارد شده بود، بسیار متفاوت، کمیاب و از نظر زیباییشناسی حیرتانگیز بود. لاله در ابتدا فقط در باغهای اشراف دیده میشد و خرید و نگهداری آن نوعی نمایش قدرت، فرهنگ و ثروت محسوب میشد. در جامعهای که مقولات زیباییشناسی جایگاه ویژه داشت، لاله تبدیل به یک نماد شد؛ نماد ظرافت، شکوه و طبقه اجتماعی بالا.
روند محبوبیت لاله زمانی اوج گرفت که انواع کمیابتری از این گل شناسایی شدند. گونههایی مانند «Semper Augustus» با طرحهای شعلهای و رنگهای منحصربهفرد، چشمها را خیره میکرد. بعدها مشخص شد که این نقشونگارها در اثر یک ویروس گیاهی ایجاد میشد؛ ویروسی که رشد گل را مختل اما زیبایی آن را دوچندان میکرد. مردم آن زمان نمیدانستند علت این طرحها چیست؛ فقط میدانستند که کمیاب، خاص و متفاوت است. همین کمیابی باعث شد لاله از یک گل زینتی به کالایی لوکس و سپس به یک دارایی سرمایهای تبدیل شود.
در چنین فضایی، هلند آماده تولد یک بازار جدید بود؛ بازاری که گل را به کالایی مالی تبدیل کرد. همین جایگاه نمادین و اجتماعی لاله بود که زمینه را برای یکی از ویرانکنندهترین تبهای سرمایهگذاری تاریخ فراهم کرد. چیزی که امروز آن را با نام حباب گل لاله میشناسیم و بسیاری از و تبوتابهای مالی دیگر را با آن مقایسه میکنیم. مثلا میگویند رشد بیت کوین مثل حباب گل لاله است و از این قبیل صحبتها که در ادامه مطلب به آن میپردازیم.
مسیر تبدیل یک گل به ابزار سرمایهگذاری
زمانی که محبوبیت لاله افزایش یافت، تقاضا برای خرید آن بهطور طبیعی بالا رفت. اما مشکلی وجود داشت: لاله گیاهی فصلی و تکثیر آن زمانبر بود. یک پیاز لاله فقط در زمان مشخصی از سال قابل معامله بود و رشد آن هم ماهها طول میکشید. همین محدودیت باعث شد کمیابی بیشتر شود و قیمتها را کاملاً از منطق طبیعی خارج کرد.
طبیعت فیزیکی لاله و کمیابی آن سبب شد که مردم به فکر قراردادهای آتی بیفتند. آنها لاله را در ماههایی معامله میکردند که گلها هنوز قابل برداشت نبودند. این یعنی مردم وعده داشتن یک لاله آینده را میخریدند! همین ابداع مالی، که نسخه اولیه معاملات آتی و فیوچرز امروزی است، بازار را بیشازپیش پرریسک کرد چراکه اکنون هرکس میتوانست بدون داشتن یک گل واقعی، بر قیمت آینده لاله شرط ببندد.
به این ترتیب طبقات متوسط جامعه که همیشه حسرت سهم داشتن در تجملات اشرافی را داشتند، به این بازار وارد شدند. صنعتگران، تجار کوچک، دریانوردان و حتی کشاورزان شروع کردند به خرید قراردادهای آتی لاله با این امید که چند ماه بعد با سودی کلان آن را بفروشند. و این روند باعث شد تا جامعه هلند در این دوران بهشدت درگیر یک رویای مشترک شود: اینکه یک شبه ره صد ساله را بروند و با یک پیاز گل ثروتمند شوند!
در حقیقت شایعات درباره کسانی که یک شبه پولدار شده بودند، انگار بنزین بر آتش این تبوتاب میریخت و آن را شعلهورتر میکرد. هر روز افراد بیشتری به سراغ لالهها میرفتند. بازار شلوغتر شده بود و قیمتها با سرعت بیشتری بالاتر میرفتند و باور عمومی هم این بود که لاله هیچوقت سقوط نمیکند. این همان لحظهای است که هر بازار مالی در مسیر تبدیلشدن به یک حباب قرار میگیرد.
اوجگیری جنون لاله: زمانی که یک پیاز لاله با خانه برابری میکرد
دهه ۱۶۳۰ دوران اوج جنون لالهها بود. قیمت برخی از گونههای کمیاب به اندازه چند سال درآمد یک صنعتگر ماهر رسیده بود. حتی موارد ثبتشدهای وجود دارد که برای یک پیاز لاله به اندازه قیمت یک خانه مجلل پرداخت شده است! تصور کنید در دورانی که سفر با کشتیهای کوچک هفتهها زمان میبرد، تجارت جهانی بسیار پرهزینه بود و مردم هنوز مفهوم بانکداری مدرن را درست نمیشناختند، قراردادی خریداری میشد که به شما اجازه میداد در آینده صاحب یک گل شوید!
چنین رشد نامعقولی ناشی از عوامل متعددی بود. نخست اینکه مردم فکر میکردند افزایش قیمتها پایانی ندارد. دوم اینکه حضور قراردادهای آتی امکان خرید با سرمایه بسیار کم و سود احتمالی خیلی زیاد را فراهم کرده بود. سوم اینکه لاله دیگر فقط گل نبود؛ نماد آرزو، جاهطلبی و رتبه اجتماعی شده بود. جامعه بهطور کامل فریب زیبایی و کمیابی را خورده بود و صدای عقل کمتر شنیده میشد.
بازارهای محلی مخصوص معاملات لاله شکل گرفتند. مردم هر روز درباره قیمت لالهها صحبت میکردند، معاملهگران تازهکار وارد بازار میشدند و همه حس میکردند اگر امروز نخرند، فردا از قافله ثروتمندان عقب میمانند. این همان «رفتار گلهای» است؛ پدیدهای که در تاریخ بارها در بحرانهای مالی تکرار شده و امروز نیز در بازار کریپتو، سهام، طلا یا حتی املاک قابل مشاهده است.
فروپاشی ناگهانی سال ۱۶۳۷: زمانی که حباب لاله ترکید!
در فوریه سال ۱۶۳۷، ناگهان اتفاقی افتاد که هیچکس انتظارش را نداشت. در یکی از حراجها بهطور غیرمنتظره هیچ خریداری برای قیمتهای پیشنهادی پیدا نشد. این تنها یک اتفاق کوچک بود، اما تأثیری سهمگین داشت و آن از دست رفتن اعتماد مردم بود.
در بازارهایی که ارزش داراییها بر پایه «باور مشترک» است، کافی است یک لحظه از این باور کاسته شود تا روند سقوط آغاز شود. خبر موفقیتآمیز نبودن آن حراج با سرعت در هلند پخش شد و ناگهان همه فروشنده شدند. اما مشکلی بزرگ وجود داشت: خریدار کجا بود؟ هیچ کس حاضر نبود قیمتهای سابق را بپردازد.
فشار فروش همچون دومینو قیمتها را در هم شکست. داراییهایی که مردم فکر میکردند آینده درخشانی دارند، در چند هفته تقریباً بیارزش شدند. افرادی که خود را ثروتمند احساس میکردند، ناگهان با قراردادهایی در دست باقی ماندند که ارزش واقعی نداشت. این فروپاشی ناگهانی ثروت، همان چیزی است که امروز نیز در سقوطهای بازارهای مالی میبینیم.
اما برخلاف آنچه در روایتهای عامه آمده، سقوط لاله به فروپاشی اقتصاد هلند منجر نشد. به گفته پژوهشگران Anne Goldgar بیشتر شرکتکنندگان در این بازار توان مالی تحمل ضرر را داشتند و اثرات منفی آن محدود به گروههای خاصی بود. با این حال، تأثیر فرهنگی و روانشناختی آن بسیار گسترده بود و در تاریخ بهعنوان مثال کلاسیک «حماقت جمعی» ثبت شد.
میراث فرهنگی و تاریخی حباب گل لاله
حباب لاله فقط بازار را متأثر نکرد بلکه بهسرعت وارد فرهنگ و هنر هلند شد. نقاشان معروف دوره باروک، وقایع آن دوران را در قالب تابلوهای کنایهآمیز ثبت کردند. نویسندگان و شاعران، قصههایی نوشتند که در آن تاجران حریص، قربانی جذابیت سطحی گلها میشدند. مردم هم از این واقعه برای ساخت تمثیلهایی درباره طمع، شتابزدگی و بیفکری استفاده کردند.
پس از این جنون لاله به نمادی از هشدار تبدیل شد؛ هشداری درباره اینکه زیبایی ظاهری یا شور اجتماعی نباید جای منطق اقتصادی را بگیرد. این دوره نشان داد که چگونه روان جمعی قادر است در کوتاهترین زمان ممکن، قیمت یک دارایی را تا حدی بالا ببرد که هیچ ارتباطی با ارزش واقعی آن نداشته باشد.
با گذشت قرنها، Tulip Mania در کتابهای اقتصاد، دانشگاهها، و حتی بازارهای مدرن بهعنوان اولین و مشهورترین حباب مالی جهان تدریس میشود و هر بار که بازار سهام یا ارزهای دیجیتال دچار جنون میشود، رسانهها دوباره از پیدایش «لاله جدید» صحبت میکنند.
درسهای مهم حباب گل لاله برای دنیای امروز
اگرچه میان هلند سده هفدهم و بازارهای پرتلاطم امروز چند قرن فاصله وجود دارد، اما آنچه میان این دو جهان ثابت مانده، رفتار انسان است. فناوری تغییر میکند، ابزارهای مالی پیچیدهتر میشوند و بازارها شکل دیگری به خود میگیرند، اما الگوهایی که ذهن انسان در زمان هیجان، طمع، ترس یا ازدحام جمعی بروز میدهد، تقریباً همان الگوهای چهارصد سال پیش است. به همین دلیل است که داستان حباب گل لاله نه یک روایت تاریخی دور، بلکه آیینهای شفاف از آن چیزی است که هر روز در بورس، مسکن، رمزارز، NFT و حتی بازارهای نوظهور تجربه میکنیم.
حباب لاله چند حقیقت بنیادی و ماندگار را آشکار میکند؛ حقایقی که هنوز جوهر اقتصاد مدرن را شکل میدهند:
نخست، این ماجرا نشان میدهد که بازارها لزوماً بر پایه ارزش ذاتی حرکت نمیکنند؛ بلکه بیشتر تابع هیجان، روایتسازی و انتظارات جمعی هستند. همانطور که لالهها در قرن هفدهم نه بهخاطر کارکردشان، بلکه بهواسطه یک خیال مشترک قیمتگذاری میشدند، امروز نیز داراییهایی مانند بیتکوین، سهام استارتاپها یا توکنهای دیجیتال اغلب بر تصور آیندهای درخشان بنا میشوند؛ آیندهای که هنوز وجود ندارد، اما ذهنها آن را واقعی میبینند.
دوم، حباب لاله یادآور این نکته است که هر ابزار مالی، حتی اگر ذاتاً مفید باشد، وقتی وارد دست افراد ناآشنا با ریسک شود، میتواند به ماشهای برای انفجار قیمتها تبدیل شود. قراردادهای آتی در بازار لالهها، همان نقشی را داشتند که امروز اهرمها، مشتقهها و معاملات سفتهبازانه در بازارهای ارزهای دیجیتال یا والاستریت بازی میکنند. ابزار تغییر نکرده است؛ فقط قالب آن پیچیدهتر شده.
سوم، تجربه لالهها یک هشدار همیشگی است: هیچ بازاری در برابر سقوط مصون نیست. سیستم مالی، هرچقدر هم بزرگ و بهظاهر باثبات، بر پایه اعتماد جمعی استوار است. کافی است فقط یک حلقه کوچک از این زنجیره اعتماد پاره شود تا روندها وارونه شوند. این همان چیزی است که در فوریه ۱۶۳۷ در هلند رخ داد و بعدها در سقوط داتکام، بحران مالی ۲۰۰۸، فروپاشی لونا و بازار کریپتو سال ۲۰۲۲ نیز تکرار شد. الگو یکی است؛ تنها نام بازیگران تغییر میکند.
در نهایت، حباب گل لاله به ما یاد میدهد که رشدهای سریع و غیرمنطقی معمولاً بر شانه روایتها ساخته میشوند، نه واقعیتها و هر زمانی که بازار بر اساس وعدهها و تخیل جمعی پیش برود، سقوط نه یک احتمال، بلکه یک سرنوشت محتمل است.
آیا بیتکوین هم نوعی «حباب گل لاله» است؟
این سوال هر بار که بازار بیتکوین وارد فاز طوفانی میشود دوباره روی میز میآید. همانطور که پیاز یک گل ساده در قرن هفدهم توانست اقتصاد هلند را تا مرز فروپاشی ببرد، امروز نیز عدهای نگراناند که بزرگترین دارایی دیجیتال جهان در حال تکرار همان روایت باشد. از بیرون، شباهتها اغواکنندهاند: جهشهای برقآسا، سقوطهای چندروزه، روایتهایی که مدام پوست میاندازند و بازاری که گاهی چند قدم جلوتر از واقعیت اقتصادی میدود.
اما کافی است این تشبیه را کمی لایهبرداری کنیم؛ تصویر آنقدر پیچیده است که نتوان آن را با یک برچسب «حباب» توضیح داد.
بیتکوین برخلاف لاله، کالایی فیزیکی یا وابسته به مُد دوران نیست؛ یک شبکه جهانی، کمیاب، شفاف و غیرقابلتکثیر است که میلیونها نفر برای انتقال ارزش، ذخیره دارایی و حتی تسویههای بینالمللی از آن استفاده میکنند. همین ستون تکنولوژیک باعث میشود قیاس مستقیم آن با لاله، سادهسازی بیش از حد واقعیت باشد.
با این حال نمیتوان انکار کرد که رفتار جمعی و هیجانهای روایتی، همچنان در قیمتگذاری بیتکوین نقش پررنگی دارند؛ همانطور که لاله با افسانه «کمیابی بیبدیل» به اوج رسید، بیتکوین نیز بخش مهمی از ارزش فعلی خود را از روایتهایی چون «طلای دیجیتال» و «پناهگاه ضدتورمی» میگیرد.
تفاوت مهم جایی آشکار میشود که بیتکوین در بستر اقتصاد جهانی امروز حرکت میکند؛ دنیایی که نرخ بهره، سیاستهای فدرال رزرو، جریان نقدینگی، قوانین بینالمللی و هزینه انرژی هر روز بر قیمت آن سایه میاندازند. علاوه بر این، حضور نهادهای بزرگ از ETFهای تأییدشده و بانکهای والاستریت گرفته تا شرکتهای لیست شده در بورسهای مطرح و دهها میلیون کاربر، عمق و مقاومتی به این بازار داده که با بازار کوچک و شکننده لالهها قابل مقایسه نیست.
در نهایت هیچ پاسخ مطلقی وجود ندارد. بیتکوین نه یک لاله دیجیتالی است و نه یک دارایی بیریسک که آیندهاش تضمینشده باشد. مسیر آن را مجموعهای از عوامل تعیین میکند: اعتماد جمعی، بلوغ سرمایهگذاران، شرایط کلان اقتصادی و توانایی شبکه در تبدیلشدن به یک زیرساخت پایدار جهانی.
توصیه میکنیم مقالهای که همین چندوقت پیش با عنوان «بیت کوین زیر تیغ تاریخ؛ چرا دوباره همه از «لاله دیجیتال» حرف میزنند؟» در بلاگ میهن بلاکچین منتشر شد را مطالعه کنید تا برای این سوال پاسخ بهتری بگیرید.
سخن پایانی
حباب گل لاله، در ظاهر داستان یک گل زیباست؛ اما در حقیقت، روایتی عمیق از رفتار انسان در مواجهه با پول، آرزو و هیجان است. این اتفاق نشان داد که بازارها تا چه اندازه میتوانند در اثر انتظارات غیرمنطقی منحرف شوند و چگونه اعتماد جمعی قادر است داراییها را بهناگاه به اوج برساند یا به قعر بکشاند.
درسی که جنون گل لاله به ما میدهد، فراتر از یک واقعه تاریخی است. این ماجرا یادآوری میکند که هیجان، همیشه دشمن تفکر منطقی در سرمایهگذاری است و هرگاه قیمت یک دارایی از ارزش واقعیاش فاصله میگیرد، باید هوشیار بود. در جهانی که بازارها بیش از هر زمان دیگری در معرض نوسانات هستند، روایت حباب لاله همچنان زنده است؛ چون به ما هشدار میدهد که در مسیر خلق ثروت، هیچ میانبری بدون ریسک وجود ندارد و هر بازاری، حتی قدرتمندترین آنها هم میتواند ناگهان فروبریزد.

پیشبینی گری اسکیل؛ معرفی ۱۰ ترند سرمایهگذاری ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۶
28 آذر 1404 - 20:00
گریاسکیل بهعنوان یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین شرکتهای سرمایهگذاری مبتنی بر داراییهای دیجیتال، چشمانداز خود نسبت به بازار کریپتو در سال ۲۰۲۶ را منتشر کرده است. به باور گری اسکیل صنعت کریپتو در سال پیشرو بیش از هر چیز تحت تاثیر تقاضای کلان برای ذخایر ارزش جایگزین و بهبود شفافیت نظارتی، تغییرات ساختاری مهمی را تجربه میکند. این شرکت معتقد است به دلیل ورود سرمایههای جدید و تقاضای فزاینده، قیمت بیت کوین در نیمه نخست سال ۲۰۲۶ سقف تاریخی جدیدی را ثبت خواهد کرد. در این گزارش ضمن معرفی ۱۰ محور اصلی سرمایهگذاری حوزه ارزهای دیجیتال در سال ۲۰۲۶، به ۲ موضوع پرحاشیه نیز اشاره شده است که برخلاف توجه رسانهای، از نظر این شرکت تأثیر معناداری بر بازار نخواهند داشت. در این مطلب از میهن بلاکچین، جزئیات چشم انداز گریاسکیل نسبت به داراییهای دیجیتال در سال ۲۰۲۶ را مرور میکنیم.
نکات کلیدی سال ۲۰۲۶ شاهد تغییرات ساختاری در سرمایهگذاری داراییهای دیجیتال خواهیم بود. تقاضای کلان برای ذخیره ارزش و شفافیت مقرراتی دو محرک اصلی این روند هستند. این شرایط باعث ورود سرمایههای جدید، گسترش پذیرش نهادی و اتصال عمیقتر بلاکچینها به زیرساختهای مالی سنتی شود. انتظار میرود ارزش بازار کریپتو در ۲۰۲۶ رشد کند و نظریه معروف «چرخه چهارساله» عملاً به پایان برسد. احتمال ثبت سقف قیمتی جدید برای بیتکوین در نیمه اول سال ۲۰۲۶ دور از انتظار نیست. پیشبینی میشود لایحه «ساختار بازار کریپتو» با حمایت هر دو حزب آمریکا بهتصویب برسد و مسیر فعالیت قانونی، توکنایزیشن و انتشار دارایی روی بلاکچین را برای شرکتها و استارتآپها هموار کند. در شرایطی که آینده ارزهای فیات با ابهامات فزایندهای روبرو است، داراییهایی با عرضه شفاف و محدود مانند بیتکوین و اتریوم هر روز جذابتر خواهند شد. انتظار میرود محصولات قابل معامله در بورس کریپتویی متنوعتر شوند و سرمایه نهادیها بهتدریج وارد بازار شود.
گزارش چشمانداز گریاسکیل
منبع: research.grayscale.com
پانزده سال پیش، کریپتو فقط یک آزمایش بود؛ تنها یک دارایی به نام بیتکوین با ارزش بازاری حدود یک میلیون دلار در صحنه وجود داشت. اما امروز کریپتو یک صنعت نوظهور و یک کلاس دارایی جایگزین بهشمار میآید که شامل میلیونها توکن مختلف با ارزش بازاری نزدیک به ۳ تریلیون دلار میشود. همزمان، شکلگیری چارچوبهای نظارتی کاملتر در اقتصادهای بزرگ جهان باعث شده است بلاکچینهای عمومی بیش از گذشته با نظام مالی سنتی ادغام شوند و زمینه برای ورود سرمایههای بلندمدت فراهم شود.
منبع: research.grayscale.com- کریپتو اکنون یک کلاس دارایی جایگزین با اندازه متوسط است
در مسیر رشد کریپتو، ارزش توکنها بهطور متوسط هر چهار سال یکبار دچار سقوط چرخهای بزرگی شده است. در سه مورد از این افتها، اوج قیمتی بازار حدود ۱ تا ۱.۵ سال پس از رویداد هاوینگ بیتکوین رخ داده است که آن هم هر چهار سال یکبار اتفاق میافتد. بازار صعودی فعلی بیش از سه سال طول کشیده است و آخرین هاوینگ بیتکوین در آوریل ۲۰۲۴ بوده است که اکنون بیش از ۱.۵ سال از آن میگذرد. به همین دلیل، برخی فعالان بازار معتقدند قیمت بیتکوین احتمالاً در اکتبر به اوج رسیده است و سال ۲۰۲۶ سال چالشبرانگیزی از نظر بازدهی برای کریپتو خواهد بود.
منبع: research.grayscale.com- افزایش ارزشگذاریها در سال ۲۰۲۶، پایان نظریه «چرخه چهار ساله» را رقم خواهد زد
با این حال، گریاسکیل (Grayscale) دیدگاه متفاوتی دارد. از نظر این شرکت، بازار کریپتو همچنان در یک روند صعودی پایدار قرار دارد و در سال ۲۰۲۶ تنها به لحاظ ظاهری «پایان نظریه چرخه چهارساله» رقم میخورد. گری اسکیل معتقد است که ارزشگذاریها در هر ۶ بخش اصلی بازار کریپتو در سال ۲۰۲۶ افزایش پیدا میکند و حتی قیمت بیتکوین در نیمه نخست سال از سقف تاریخی قبلی خود عبور کند. این نگاه خوشبینانه بر دو اصل مهم استوار است:
[sc name="box" type="info" link="https://mihanblockchain.com/are-crypto-four-year-cycles-over/" content="آیا چرخههای چهارساله کریپتو واقعا تمام شده است؟ " ][/sc]
نخست؛ تداوم تقاضای کلان برای ذخیرههای ارزش جایگزین
بیتکوین و اتریوم، بهعنوان دو رمزارز بزرگ از نظر ارزش بازار، میتوانند بهعنوان کالاهای دیجیتال کمیاب و داراییهای پولی جایگزین تلقی شوند. در مقابل، ارزهای فیات و داراییهای مبتنی بر آنها به دلیل بدهی بالای دولتها و پیامدهای تورمی بالقوه آن در بلندمدت با ریسکهای فزایندهای روبهرو هستند. داراییهای کمیاب، چه طلا و نقره فیزیکی و چه بیتکوین و اتریوم دیجیتال، میتوانند نقش سپر محافظ در برابر تضعیف ارزهای فیات را در سبدهای سرمایهگذاری ایفا کنند. تا زمانی که ریسک کاهش ارزش پولهای فیات و ملی پابرجا باشد، تقاضای پرتفوها برای بیتکوین و اتریوم نیز بهاحتمال زیاد افزایش خواهد یافت.
منبع: research.grayscale.com- مشکل بدهی ایالات متحده، تردیدهایی را در مورد تورم ایجاد میکند
دوم؛ شفافیت نظارتی و هجوم سرمایهگذاران نهادی به بلاکچینهای عمومی
تا همین یکی دو سال پیش، دولت آمریکا پروندهها و تحقیقات متعددی را علیه بازیگران اصلی صنعت کریپتو از جمله کوینبیس (Coinbase)، ریپل (Ripple)، بایننس (Binance)، رابینهود (Robinhood)، کانسنسیس (Consensys)، یونیسواپ (Uniswap) و اوپنسی (OpenSea) به جریان انداخته بود. حتی امروز هم بسیاری از صرافیها و واسطههای کریپتویی بدون دستورالعملهای شفاف فعالیت میکنند.
اما این مسیر بهتدریج در حال تغییر است. در سال ۲۰۲۳، گریاسکیل در دعوای حقوقی خود علیه کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) پیروز شد و همین موضوع راه را برای عرضه محصولات قابل معامله در بورس مبتنی بر کریپتو (ETP) هموار کرد. در سال ۲۰۲۴، ETPهای اسپات بیتکوین و اتریوم وارد بازار شدند. در سال ۲۰۲۵، کنگره آمریکا قانون جینیس (GENIUS Act) را برای استیبلکوینها تصویب کرد به موجب این قانون، رویکرد نهادهای نظارتی نیز تغییر یافت؛ بهگونهای که در کنار حفظ حمایت از مصرفکننده و ثبات مالی، همکاری بیشتری با صنعت کریپتو آغاز شد. انتظار میرود در سال ۲۰۲۶، کنگره آمریکا لایحه «ساختار بازار کریپتو» را با حمایت هر دو حزب به تصویب برساند؛ قوانینی که به احتمال زیاد جایگاه مالی مبتنی بر بلاکچین را در بازارهای سرمایه آمریکا تثبیت میکند و راه ورود سرمایهگذاری نهادی را به این حوزه هموار میسازد.
منبع: research.grayscale.com- افزایش جذب سرمایه، نشانهای از اعتماد نهادی است
به باور گریاسکیل، بخش عمده سرمایه جدیدی که وارد اکوسیستم کریپتو میشود، از طریق محصولات قابلمعامله در بورس اسپات خواهد بود. از زمان راهاندازی ایتیافهای بیتکوین در آمریکا در ژانویه ۲۰۲۴، مجموع ورود سرمایه خالص به محصولات قابلمعامله در بورس کریپتویی در سطح جهان به حدود ۸۷ میلیارد دلار رسیده است. با وجود این موفقیت اولیه، حضور کریپتو در سبدهای سرمایهگذاری موسسات و نهادهای بزرگ هنوز در مراحل ابتدایی است. برآورد گری اسکیل نشان میدهد کمتر از ۰.۵٪ از ثروتهای تحت مدیریت موسسات مشاوره سرمایهگذاری در آمریکا به داراییهای دیجیتال اختصاص یافته است. درصورت تکمیل فرآیندهای ارزیابی، تدوین فرضیات بازار سرمایه و افزودن کریپتو به پرتفویهای مدل، در آینده شاهد افزایش این سهم خواهیم بود.
فراتر از موسسات مشاوره، برخی نهادهای بزرگ از جمله شرکت مدیریت دارایی دانشگاه هاروارد و صندوق ثروت ملی مبادله (Mubadala) ابوظبی نیز پیشقدم شدهاند و ETPهای کریپتویی را در پرتفوهای نهادی خود پذیرفتهاند. انتظار میرود این فهرست در سال ۲۰۲۶ بهطور قابل توجهی گسترش پیدا کند.
منبع: research.grayscale.com- جریان مدوام ورود سرمایه به ETPهای اسپات کریپتو
با افزایش نقش سرمایه نهادی، رفتار قیمتی بازار کریپتو نیز تغییر کرده است. در بازارهای صعودی گذشته، قیمت بیتکوین حداقل ۱۰۰۰٪ در بازه یکساله رشد میکرد؛ اما در چرخه فعلی، بیشترین رشد سالانه (در سال منتهی به مارس ۲۰۲۴) حدود ۲۴۰٪ بوده است. این تفاوت نشاندهنده خریدهای پیوسته و منظم نهادها در مقایسه با هجوم هیجانی سرمایهگذاران خرد در چرخههای قبلی است. اگرچه سرمایهگذاری در کریپتو همچنان با ریسکهای قابلتوجهی همراه است؛ اما از نگاه گریاسکیل احتمال یک ریزش عمیق و طولانیمدت در مقطع فعلی پایین به نظر میرسد. آنها معتقدند با توجه به ورود سرمایه نهادی، افزایش تدریجی و باثبات قیمتها سناریوی محتملتری برای سال آینده است.
منبع: research.grayscale.com- قیمت بیت کوین در این چرخه افزایش چشمگیری نداشته است
شرایط کلان اقتصادی هم ممکن است از بازار حمایت کند و خطرات نزولی را در سال ۲۰۲۶ کاهش دهد. در دو چرخه قبلی، نزولی شدن بازار در همان دورانی اتفاق افتاد که فدرال رزرو در حال افزایش نرخ بهره بود. اما فدرال رزرو در سال ۲۰۲۵ سه بار نرخها را کاهش داده است و انتظار میرود این روند در سال آینده هم ادامه یابد. کوین هَسِت (Kevin Hassett) که احتمال میرود جانشین جروم پاول در ریاست فدرال رزرو شود، اخیراً گفته است:
مردم آمریکا میتوانند انتظار داشته باشند رئیسجمهور ترامپ فردی را انتخاب کند که وام خودروی ارزانتر و دسترسی سادهتری به وام مسکن با نرخهای پایینتر را فراهم کند.
بهطور کلی، اقتصاد رو به رشد و سیاست پولی حمایتی معمولاً منجر به افزایش اشتهای ریسک و رشد داراییهای پرریسک، از جمله کریپتو، میشود.
منبع: research.grayscale.com- سقفهای چرخههای قبلی با افزایش نرخ بهره فدرال رزرو مرتبط بودهاند.
در نهایت، بازار کریپتو نیز مانند سایر کلاسهای دارایی ترکیبی از عوامل بنیادی و جریان سرمایه است. بازار کالاها ذاتاً چرخهای است و کریپتو نیز ممکن است در آینده در مقاطع خاصی دچار افتهای چرخهای طولانی شود. اما گری اسکیل چنین سناریویی را برای سال ۲۰۲۶ محتمل نمیداند، چراکه معتقد است بنیادها قوی هستند؛ تقاضای کلان برای ذخایر ارزش جایگزین ادامه دارد و شفافیت نظارتی سرمایهگذاران نهادی را به سمت فناوری بلاکچین سوق میدهد. مضافبراینکه، سرمایه جدید همچنان در حال ورود به بازار است، محصولات قابلمعامله در بورس مبتنی بر کریپتو احتمالاً تا پایان سال آینده در پرتفویهای بسیار بیشتری جای خواهند گرفت. در این چرخه، بهجای یک موج بزرگ تقاضای خرد، شاهد خریدهای مستمر ETPها از سوی طیف گستردهای از سرمایهگذاران بودیم. با توجه به این شرایط و فضای کلان نسبتاً حمایتی، سال ۲۰۲۶ میتواند سال ثبت اوجهای قیمتی جدید برای بازار داراییهای دیجیتال باشد.
۱۰ بخش برتر سرمایهگذاری در حوزه ارزهای دیجیتال برای سال ۲۰۲۶ در چشماندازی گری اسکیل
بازار ارزهای دیجیتال یک کلاس دارایی متنوع است که کاربردهای گوناگون فناوری بلاکچینهای عمومی را منعکس میکند. در ادامه، مهمترین بخشهای سرمایهگذاری کریپتو از نگاه گری اسکیل برای سال ۲۰۲۶ معرفی شدهاند. همچنین، بهدو موضوع «حاشیهای» اشاره میشود که بهزعم این مجموعه نقش تعیینکنندهای در چشمانداز بازار ندارند. برای هر بخش، توکنهایی که از نظر تحلیلی بیشترین ارتباط را دارند نیز مشخص شده است.
بخش اول؛ ریسک تضعیف دلار و افزایش تقاضا برای جایگزینهای پولی
داراییهای مرتبط: بیت کوین (BTC)، اتریوم (ETH) و زیکش (ZEC)
اقتصاد آمریکا با معضل بدهی روبهرو است و این موضوع ممکن است در بلندمدت جایگاه دلار را بهعنوان «ذخیره ارزش» تحت فشار قرار دهد. البته کشورهای دیگر هم مشکلات مشابهی دارند؛ اما از آنجاییکه دلار ارز غالب در نظام مالی بینالمللی است، اعتبار سیاستگذاری آمریکا تأثیر بسیار پررنگتری بر جریانهای سرمایه جهانی دارد.در این میان، تنها بخش کوچکی از داراییهای دیجیتال را میتوان ذخیره ارزش قابلاتکا دانست؛ داراییهایی که پذیرش گسترده، تمرکززدایی بالا و رشد عرضه محدودی دارند. بیتکوین و اتریوم، بهعنوان دو رمزارز بزرگ بازار، در این دسته قرار میگیرند. بخشی از کارکرد این داراییها شبیه به طلا به خاطر کمیاببودن و استقلال آنها از نهادهای متمرکز است.
عرضه بیتکوین به ۲۱ میلیون واحد محدود است و کاملاً بر اساس کد و قواعد از پیش تعیینشده انجام میشود. برای مثال، میتوان با دقت بالا پیشبینی کرد که بیستمین میلیون بیتکوین در مارس ۲۰۲۶ استخراج خواهد شد. اگرچه یک نظام پولی دیجیتال با عرضه شفاف، قابل پیشبینی و در نهایت کمیاب، ایده خامی بهنظر میرسد؛ اما در شرایطی که ریسکهای ارزهای فیات رو به افزایش است، جذابیت آن هر روز بیشتر میشود. تا زمانی که در اقتصاد کلان شاهد عدم تعادل باشیم و ریسک تضعیف پولهای ملی ادامه داشته باشد، تقاضای پرتفوها برای ذخیرههای ارزش جایگزین نیز احتمالا افزایش پیدا میکند.در کنار بیت کوین و اتریوم، زیکش (Zcash) هم بهعنوان یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز کوچکتر با قابلیتهای حریم خصوصی برای سرمایهگذارانی که دنبال پوشش ریسک کاهش ارزش دلار هستند، گزینه مناسبی بهشمار میآید.
منبع: research.grayscale.com- عدم تعادل در اقتصاد کلان، تقاضا را به سمت ذخایر ارزش جایگزین سوق میدهد
بخش دوم؛ شفافیت نظارتی و حمایت از پذیرش داراییهای دیجیتال
داراییهای مرتبط: تقریباً تمام ارزهای دیجیتال
ایالات متحده در سال ۲۰۲۵ گامهای مهمی در مسیر شفافیت نظارتی کریپتو برداشت؛ از جمله تصویب قانون جینیس برای استیبلکوینها، لغو بخشنامه حسابداری کارکنان کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SAB 121) مربوط به نگهداری داراییها، معرفی استانداردهای عمومی لیستشدن برای ETPهای کریپتویی و بهبود دسترسی صنعت کریپتو به خدمات بانکی سنتی. انتظار میرود در سال آینده، با تصویب قانون ساختار بازار کریپتو، گام مهم دیگری در این مسیر برداشته شود. مجلس نمایندگان نسخه خودش از این قانون که با نام قانون کلاریتی (Clarity Act) شناخته میشود را در ماه در ژوئیه تصویب کرد و روند بررسی آن توسط سنا آغاز شده است. اگرچه برای نهاییشدن هنوز جزئیات زیادی باید بررسی شود؛ اما بهطور کلی این قانون، چارچوبی مشابه بازارهای مالی سنتی برای کریپتو ایجاد میکند که شامل الزامات ثبت و افشای اطلاعات، دستهبندی انواع داراییهای دیجیتال و مقررات مربوط به افراد داخلی پروژهها میشود.ایجاد یک چارچوب نظارتی کاملتر برای داراییهای کریپتویی به این معنا است که مؤسسات مالی تحت نظارت، داراییهای دیجیتال را در ترازنامه خود ثبت میکنند و تراکنشها را مستقیماً روی بلاکچین انجام میدهند. همچنین امکان تأمین مالی «روی زنجیره» فراهم میشود؛ بهطوری که هم استارتاپها و هم شرکتهای بزرگ میتوانند توکنهای قانونمند و تحت نظارت منتشر کنند. در مجموع، شفافیت نظارتی با آزاد کردن ظرفیتهای واقعی بلاکچین میتواند به ارتقا کلی بازار کریپتو و داراییهای دیجیتال کمک کند. البته از نگاه گریاسکیل به دلیل اهمیت شفافیت نظارتی در پیشبرد جایگاه داراییهای دیجیتال، شکست روند دوحزبی در کنگره و توقف تصویب این قانون، یکی از ریسکهای منفی مهم برای سال ۲۰۲۶ محسوب میشود.
منبع: research.grayscale.com- گامهای بزرگ ایالات متحده در سال ۲۰۲۵ به سوی شفافیت نظارتی
بخش سوم؛ گسترش نفوذ استیبلکوینها پس از تصویب قانون جینیس
داراییهای مرتبط: اتریوم (ETH)، ترون (TRX)، بایننس کوین (BNB)، سولانا (SOL)، پلاسما (XPL) و چین لینک (LINK)
استیبلکوینها در سال ۲۰۲۵ به نقطه اوج خود رسیدند؛ حجم کل عرضه آنها به ۳۰۰ میلیارد دلار رسید، میانگین تراکنشهای ماهانه در شش ماه منتهی به نوامبر بالغ بر ۱.۱ تریلیون دلار شد، کنگره آمریکا قانون جینیس را تصویب کرد و موجی از سرمایه نهادی به سمت این حوزه سرازیر شد.انتظار میرود در سال ۲۰۲۶ شاهد نتایج عملی این روند باشیم که شامل مواردی همچون استفاده در پرداختهای برونمرزی، وثیقه در صرافیهای مشتقه، حضور در ترازنامه شرکتها و حتی نقشآفرینی بهعنوان جایگزینی برای کارتهای اعتباری در پرداختهای آنلاین میشود. همچنین، افزایش محبوبیت بازارهای پیشبینی هم ممکن است تقاضای جدیدی را برای استیبلکوینها ایجاد کند.
افزایش حجم استفاده از استیبلکوینها به نفع بلاکچینهایی مانند اتریوم، ترون، بایننس اسمارت چین و سولانا است که تراکنشها را ثبت میکنند. علاوه بر این، زیرساختهای پشتیبان مانند چینلینک و اپلیکیشنهای مالی غیرمتمرکز نیز از این روند منتفع خواهند شد.
منبع: research.grayscale.com- موج تقاضای استیبل کوینها
بخش چهارم؛ توکنیزهسازی داراییها
داراییهای مرتبط: چینلینک، اتریوم، سولانا، آوالانچ (AVAX)، بیانبی، کانتون کوین (CC)
در حال حاضر، داراییهای توکنیزهشده سهم بسیار ناچیزی از بازارهای مالی جهانی را در اختیار دارند که تنها حدود ۰.۰۱٪ از ارزش کل بازار سهام و اوراق بدهی را تشکیل میدهد. با این حال، گریاسکیل انتظار دارد در سالهای آینده بهلطف بالغتر شدن فناوری بلاکچین و شفافیتهای نظارتی، حوزه توکنیزهسازی داراییها با سرعت بالایی رشد کند. از نگاه این شرکت، افزایش ۱۰۰۰ برابری حجم داراییهای توکنیزهشده تا سال ۲۰۳۰ چندان دور از انتظار نیست.
این رشد ارزش قابلتوجهی را برای بلاکچینهایی که میزبان این تراکنشها هستند و همچنین برای انواع اپلیکیشنهای پشتیبان ایجاد میکند. در حال حاضر، اتریوم، زنجیره بیانبی و سولانا از بازیگران اصلی توکنیزهسازی دارایی به شمار میروند. البته ممکن است این فهرست در آینده تغییر کند. در میان زیرساختها، چینلینک به دلیل مجموعه منحصربهفرد فناوریهای نرمافزاری خود، موقعیت ویژهای دارد.
منبع: research.grayscale.com- چشمانداز رشد عظیم داراییهای توکنیزه شده
بخش پنجم؛ نیاز روزافزون به راهکارهای حریم خصوصی با فراگیر شدن بلاکچین
داراییهای مرتبط: زیکش (ZEC)، آزتک (AZTEC) و ریل (RAIL)
حریم خصوصی بخش طبیعی هر نظام مالی است. همه مردم انتظار دارند اطلاعاتی مانند حقوق، مالیات، دارایی خالص و عادات خرجکردنشان بهصورت عمومی قابل مشاهده نباشد. بااینحال، اکثر بلاکچینها یک دفتر کل دارند که بهطور پیشفرض اطلاعات را بهصورت شفاف نشان میدهد. به همین دلیل، اگر قرار است بلاکچینهای عمومی بهطور جدی وارد نظام مالی شوند، به زیرساختهای قدرتمندتری برای حفظ حریم خصوصی نیاز خواهند داشت. با پیشرفت مقررات و تدوین چارچوبهای قانونی، اهمیت حفظ حریم خصوصی بیش از پیش آشکار شده است.
در این فضا، پروژههایی که بر حریم خصوصی تمرکز دارند، مورد توجه سرمایهگذاران قرار خواهند گرفت. زیکش نمونه شاخصی از یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز شبیه به بیتکوین با قابلیتهای پیشرفته حفظ حریم خصوصی است که در سهماهه چهارم ۲۰۲۵ رشد قیمتی چشمگیری را تجربه کرد. از دیگر پروژههای مهم میتوان به آزتک (Aztec) یک لایه ۲ متمرکز بر حریم خصوصی روی اتریوم و ریلگان (Railgun) بهعنوان میانافزار حریم خصوصی برای دیفای اشاره کرد. همچنین ممکن است استفاده از تراکنشهای محرمانه در پلتفرمهای قرارداد هوشمند بزرگ مانند اتریوم (با استاندارد ERC-7984) و سولانا (با افزونههای انتقال محرمانه توکن) افزایش یابد. در نهایت، توسعه ابزارهای بهتر حریم خصوصی احتمالاً به زیرساختهای قویتر در حوزه هویت و انطباق مقرراتی نیاز خواهند داشت.
منبع: research.grayscale.com- سرمایهگذاران کریپتو بیشتر روی ویژگیهای حریم خصوصی تمرکز میکنند
بخش ششم؛ تمرکز کریپتو روی هوش مصنوعی و نیاز به راهکارهای بلاکچینی
داراییهای مرتبط: تائو (TAO)، استوری پروتکل (IP)، ورلد کوین (WORLD)، نیر پروتکل (NEAR)
امروز همسویی میان کریپتو و هوش مصنوعی بیشتر از هر زمان دیگری است. سیستمهای هوش مصنوعی بهتدریج در دست چند شرکت بزرگ و مسلط متمرکز میشوند و این تمرکز، نگرانیهای جدی را درباره اعتماد، سوگیری و مالکیت ایجاد میکند. خوشبختانه، کریپتو ابزارهایی ارائه میدهد که مستقیماً برای حل همین ریسکها طراحی شدهاند.
پلتفرمهای غیرمتمرکز توسعه هوش مصنوعی مانند بیتنسور (Bittensor) تلاش میکنند وابستگی به فناوریهای متمرکز AI را کاهش دهند. سیستمهای «اثبات انسانبودن» قابلراستیآزمایی مانند ورلد (World) کمک میکنند در جهانی که حالا مملو از فعالیتهای مصنوعی و رباتیک است، انسانها از ایجنتها (Agents) تفکیک شوند. از سوی دیگر، شبکههایی مانند استوری پروتکل (Story Protocol) در دورانی که تشخیص منشأ محتوای دیجیتال روزبهروز دشوارتر میشود، امکان ثبت شفاف و قابلرهگیری مالکیت فکری (IP) را فراهم میکنند. همزمان، پروتکلهایی مانند X402 که یک لایه پرداخت باز و بدون کارمزد برای استیبلکوینها روی شبکههای بیس (Base) و سولانا است، امکان پرداختهای خرد، فوری و کمهزینه را برای تعاملات اقتصادی «ایجنتبهایجنت» یا «ماشین به انسان» فراهم میکند.
این اجزا در کنار هم، زیرساخت اولیه «اقتصاد مبتنی بر ایجنتها» را شکل میدهند؛ اقتصادی که در آن هویت، توان محاسباتی، داده و پرداخت باید همگی قابلراستیآزمایی، برنامهپذیر و مقاوم در برابر سانسور باشند. اگرچه این فضا هنوز در مراحل ابتدایی و ناهموار است، اما تلاقی کریپتو و هوش مصنوعی یکی از جذابترین کاربردهای بلندمدت را ایجاد میکند. پروتکلهایی که امروز زیرساخت واقعی میسازند، در آینده با غیرمتمرکزتر شدن، خودمختارتر شدن و اقتصادیتر شدن هوش مصنوعی بیشترین بهره را میبرند.
منبع: research.grayscale.com- راهحلهای بلاکچین برای برخی خطرات ناشی از هوش مصنوعی
بخش هفتم؛ شتابگیری دیفای به رهبری پلتفرمهای وامدهی
داراییهای مرتبط: آوه (AAVE)، مورفو (MORPHO)، میپلفایننس (MAPLE)، کامینو فایننس (KMNO)، یونی (UNI)، ایرودروم (AERO)، ریدیوم (RAY)، ژوپیتر (JUP)، هایپرلیکوئید (HYPE) و چینلینک (LINK)
اپلیکیشنهای دیفای در سال ۲۰۲۵ رشد قابلتوجهی را تجربه کردند که عمدتا ناشی از بهبود فناوری و فضای حمایتی مقرراتی بود. گسترش استیبلکوینها و داراییهای توکنیزهشده از مهمترین نقاط قوت این دوره بودند؛ اما در کنار آنها، رشد معناداری هم در بازار وامدهی دیفای وجود داشت. پلتفرمهایی مانند آوه (Aave)، مورفو (Morpho) و میپلفایننس (Maple Finance) از پیشتازان این بخش بودند. در همین حال، صرافیهای غیرمتمرکز معاملات آتی دائمی (Perpetuals) مانند هایپرلیکوئید (Hyperliquid) بهطور مداوم بهره باز (Open Interest) و حجم معاملاتی را ثبت کردند که نزدیک به بزرگترین صرافیهای مشتقه متمرکز بود. مطمئنا در آینده افزایش نقدینگی، ایجاد قابلیتهمکاری (interoperability) میان پروتکلها و اتصال قیمتها به دنیای واقعی، دیفای را به یک گزینه معتبر برای کاربرانی تبدیل میکند که میخواهند مستقیماً بهصورت آنچین فعالیت مالی داشته باشند. انتظار میرود همکاری دیفای با فینتکهای سنتی نیز افزایش یابد تا بتوانند از زیرساخت و پایگاه کاربران آنها بهرهمند شوند.
در چنین فضایی، احتمال میرود پروتکلهای اصلی دیفای از پلتفرمهای وامدهی مانند آوه گرفته تا صرافیهای غیرمتمرکز مانند یونیسواپ و هایپرلیکوئید و زیرساختهایی مانند چینلینک بیشترین منفعت را ببرند. همچنین بلاکچینهایی که میزبان بخش عمده فعالیت دیفای هستند مانند اتریوم، سولانا و بیس در کانون توجه قرار خواهند گرفت.
منبع: research.grayscale.com- گستردهشدن دیفای از نظر اندازه و تنوع
بخش هشتم؛ پذیرش عمومی نیازمند زیرساختهای نسل بعدی است
داراییهای مرتبط: سویی (SUI)، موناد (MON)، نیر (NEAR)، مگا ایتیاچ (MEGA)
بلاکچینهای جدید همچنان مرزهای فناوری را جابهجا میکنند. با این حال، برخی سرمایهگذاران معتقدند به فضای بلاک (Block Space) بیشتری نیاز نیست؛ زیرا همین حالا هم تقاضای کافی برای زنجیرهها وجود ندارد. سولانا زمانی نمونه بارز این انتقاد بود؛ یک شبکه سریع با استقبال اندک که به «فضای بلاک مازاد» متهم میشد؛ اما با شروع یک موج پذیرش توانست به یکی از موفقترین پروژههای صنعت کریپتو تبدیل شود. اگرچه تمام زنجیرههای پرسرعت و با عملکرد بالا چنین مسیری را طی نخواهند کرد؛ اما انتظار میرود برخی از آنها موفق شوند. فناوری برتر، بهتنهایی تضمینکننده پذیرش نیست؛ اما معماری شبکههای نسل جدید آنها را برای حوزههای نوظهوری مانند پرداختهای خرد مبتنی بر هوش مصنوعی، بازیهای بلادرنگ، معاملات فرکانس بالای آنچین و سیستمهای مبتنی بر نیت (Intent-based) بسیار مناسب میکند. در میان این گروه، شبکه لایه ۱ سویی (Sui) به دلیل برتری فنی و استراتژی توسعه یکپارچه، جایگاه ویژهای دارد. موناد (نسخه موازیشده ماشین مجازی اتریوم)، مگا ایتیاچ (لایه ۲ فوقسریع اتریوم) و نیر (بلاکچین متمرکز بر هوش مصنوعی که با محصول Intents خود به موفقیت رسیده است) سایر پروژههای نویدبخش در این گروه هستند.
منبع: research.grayscale.com- بلاکچینهای نسل بعدی مانند سوئی، تراکنشهای سریعتر و ارزانتری ارائه میدهند
بخش نهم؛ تمرکز سرمایهگذاران بر درآمد پایدار
داراییهای مرتبط: سولانا، اتریوم، بیانبی، هایپرلیکوئید، پامپ فان و ترون
درست است که بلاکچینها شرکت تجاری نیستند؛ اما با معیارهایی مانند تعداد کاربران، تراکنشها، کارمزدها، ارزش کل قفلشده (TVL)، توسعهدهندگان و اپلیکیشنها میتوان آنها را سنجید. گریاسکیل کارمزد تراکنشها را مهمترین شاخص میداند؛ زیرا هم دستکاری آن دشوارتر است و هم امکان مقایسه بهتری را میان شبکهها فراهم میکند. از این منظر، کارمزدها شباهت زیادی به «درآمد» در امور مالی شرکتهای سنتی دارند.
در سطح اپلیکیشنها نیز باید میان «کارمزد و درآمد حاصل از پروتکل» و «کارمزد و درآمد حاصل از سمت عرضه» تمایز قائل شد. با استقبال سرمایهگذاران نهادی از بازار کریپتو، انتظار میرود آنها روی بلاکچینها و اپلیکیشنهایی متمرکز شوند که درآمد کارمزدی بالا یا روبهرشدی دارند، البته بهاستثنای بیت کوین. در حال حاضر، پلتفرمهای قرارداد هوشمند مانند ترون، سولانا، اتریوم و زنجیره BNB از نظر درآمد در جایگاه بالاتری قرار دارند. در لایه اپلیکیشن نیز پروژههایی مانند هایپرلیکوئید و پامپ فان درآمد قابلتوجهی ایجاد میکنند.
منبع: research.grayscale.com- سرمایهگذاران نهادی اصول بنیادی را درنظر میگیرند
بخش دهم؛ استیکینگ به انتخاب پیشفرض سرمایهگذاران تبدیل میشود
داراییهای مرتبط: لیدو (LDO) و جیتو (JTO)
سیاستگذاران آمریکایی در سال ۲۰۲۵ دو تغییر مهم در رابطه با استیکینگ (Staking) اعمال کردند که مشارکت گستردهتر دارندگان توکن را ممکن میسازد. نخست، کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) اعلام کرد لیکوئید استیکینگ (Liquid Staking) مصداق معامله اوراق بهادار محسوب نمیشود. دوم اینکه، سازمان امور مالیاتی , وزارت خزانهداری آمریکا اعلام کردند صندوقهای سرمایهگذاری و محصولات قابلمعامله در بورس میتوانند داراییهای دیجیتال را استیک کنند.
دستورالعملهای مربوط به لیکوئید استیکینگ به نفع لیدو (Lido) و جیتو (Jito) خواهد بود؛ دو پروتکلی که از نظر ارزش کل قفلشده در این بخش پیشرو هستند و بهترتیب روی اتریوم و سولانا فعالیت میکنند. بهطور کلی، امکان استیککردن داراییها در ETPهای کریپتویی احتمالاً باعث میشود استیکینگ به الگوی پیشفرض نگهداری داراییهای مبتنی بر اثبات سهام (PoS) تبدیل شود. در نتیجه، نسبت توکنهای استیکشده افزایش مییابد و منجر به ایجاد فشار روی نرخ پاداشها میشود. تحت چنین شرایطی، استیکینگ حضانتی از طریق ETPها یک راه ساده و کم دردسر برای دریافت پاداش است، درحالیکه لیکوئید استیکینگ غیرحضانتی آنچین هم به دلیل قابلیت ترکیبپذیری با دیفای مزیتها خاص خودش را دارد. انتظار میرود این ساختار دوگانه، یعنی استیکینگ حضانتی از طریق محصولات قابلمعامله در بورس و غیرحضانتی آنچین، در میانمدت مورد استقبال واقع شود و پابرجا بماند.
منبع: research.grayscale.com- توکنهای مبتنی بر اثبات سهام، پاداشهای بومی ارائه میدهند
موضوعات گمراهکننده در سال ۲۰۲۶ از نظر گری اسکیل
انتظار میرود هر یک از بخشهای مذکور بهنوعی روی تحولات بازار کریپتو در سال ۲۰۲۶ اثر بگذارند. با این حال، دو موضوع مهم وجود دارد که بهنظر میرسد در سال آینده تأثیر معناداری بر بازار کریپتو نخواهند داشت؛ یکی «آسیبپذیری رمزنگاری در برابر رایانش کوانتومی» و دیگری تحول در «خزانهداری دارایی دیجیتال (DATs)». احتمالاً درباره این دو موضوع، مطالب بسیاری مطرح خواهد شد؛ اما از نگاه گریاسکیل هیچ نقش محوری در چشمانداز بازار ۲۰۲۶ ندارند.
اگر پیشرفتهای فنی در حوزه رایانش کوانتومی ادامه پیدا کند، در نهایت اغلب بلاکچینها ناچار میشوند سیستمهای رمزنگاری خود را بهروزرسانی کنند. از لحاظ تئوری، یک رایانه کوانتومی که بهاندازه کافی قدرتمند باشد میتواند کلید خصوصی را از روی کلید عمومی استخراج کند و سپس از آن برای ایجاد امضای دیجیتال معتبر و خرجکردن دارایی کاربران استفاده کند. در این صورت، بیتکوین و تقریباً تمام بلاکچینها و همچنین بخش بزرگی از زیرساخت دیجیتال اقتصاد جهانی که متکی به رمزنگاری هستند باید به ابزارهای «پساکوانتومی» مجهز شوند.
با این حال، برآورد متخصصان نشان میدهد ساخت یک رایانه کوانتومی که بتواند رمزنگاری بیتکوین را بشکند، حداقل تا قبل از سال ۲۰۳۰ بعید است. احتمالاً در سال ۲۰۲۶ پژوهشها درباره ریسک کوانتومی و آمادگی جامعه بلاکچین شتاب میگیرد، اما این موضوع بهتنهایی محرک قیمتی مهمی برای بازار نخواهد بود.
درمورد خزانههای دارایی دیجیتال (DATs) نیز وضعیت مشابهی وجود دارد. استراتژی نگهداری داراییهای دیجیتال در ترازنامه شرکتها در ابتدا توسط مایکل سیلور (Michael Saylor) رواج یافت و در سال ۲۰۲۵ دهها نمونه مشابه ایجاد شد. برآوردها نشان میدهد که خزانههای شرکتی مبتنی بر داراییهای دیجیتال در حال حاضر حدود ۳.۷٪ از عرضه بیتکوین، ۴.۶٪ از اتریوم و ۲.۵٪ از سولانا را در اختیار دارند. با این حال، تقاضا برای این ابزارها نسبت به اوج خود در اواسط سال ۲۰۲۵ کاهش یافته است و بزرگترین DATها اکنون با نسبت ارزش بازار به ارزش خالص دارایی (mNAV) نزدیک به ۱ معامله میشوند.
منبع: research.grayscale.com- پریمیوم DATها کاهش یافته است؛ اما فروش داراییها بعید بهنظر میرسد
نکته مهم این است که اغلب خزانهها از اهرمگذاری بیشاز د استفاده نمیکنند یا اساساً بدون اهرم فعالیت میکنند. بنابراین در صورت افت بازار، الزاماً مجبور به فروش داراییها نخواهند شد. بزرگترین خزانه شرکتی از نظر ارزش بازار، یعنی شرکت استراتژی، اخیراً یک صندوق ذخیره دلاری ایجاد کرده است تا حتی در صورت افت قیمت بیتکوین نیز بتواند سود سهام ممتاز (preferred shares) خود را پرداخت کند. انتظار میرود بیشتر خزانههای داراییهای دیجیتال رفتاری شبیه صندوقهای سرمایهگذاری محدود (Closed-end funds) داشته باشند؛ یعنی ممکن است گاهی با پریمیوم (اضافه قیمت) و گاهی با دیسکانت (تخفیف) نسبت به ارزش خالص دارایی معامله شوند و بهندرت اقدام به نقدکردن داراییهای خود کنند. این ابزارها به احتمال زیاد به بخش پایدار اکوسیستم سرمایهگذاری کریپتو تبدیل میشوند؛ اما از نگاه گریاسکیل نه منبع مهمی برای ایجاد تقاضای جدید توکنها در سال ۲۰۲۶ خواهند بود و نه عاملی برای فشار فروش گسترده.
جمعبندی
گریاسکیل آینده داراییهای دیجیتال در سال ۲۰۲۶ را مثبت ارزیابی میکند. چشمانداز آنها بر دو نیروی تقاضای کلان برای ذخایر ارزش جایگزین و بهبود شفافیت نظارتی بنا شده شده است. سال آینده احتمالاً بیشتر از همیشه پیوند میان امور مالی مبتنی بر بلاکچین و نظام مالی سنتی عمیقتر میشود و شاهد ورود گستردهتر سرمایههای نهادی خواهیم بود. توکنهایی که مورد پذیرش نهادها قرار میگیرند، احتمالا توکنهایی با کاربرد مشخص و درآمد پایدار هستند که به بسترهای معاملاتی قانونمند هم دسترسی دارند. همچنین، انتظار میرود دسترسی به طیف گستردهتری از داراییها از طریق ETPها فراهم شود و هرجا از نظر فنی و مقرراتی امکانپذیر است، قابلیت استیکینگ نیز به محصولات اضافه شود.
در عین حال، شفافیت نظارتی و پذیرش نهادی احتمالاً موانعی را برای ورود به جریان اصلی ایجاد میکند. بهعنوان مثال، ممکن است پروژههای کریپتویی برای حضور در صرافیهای تحت نظارت، مجبور به رعایت الزامات جدید ثبت و افشای اطلاعات شوند. سرمایهگذاران نهادی نیز بهاحتمال زیاد داراییهایی را که کاربرد مشخصی ندارند، حتی اگر ارزش بازار بالایی داشته باشند، نادیده خواهند گرفت. قانون جینیس تمایز روشنی میان استیبلکوینهای تحت نظارت که طبق قوانین آمریکا حقوق و مسئولیتهای مشخصی دارند و سایر استیبلکوینها ایجاد کرده است. بهعلاوه، با ورود جدی نهادهای مالی بزرگ به بازار کریپتو، همه ارزهای دیجیتال شرایط یکسانی نخواهند داشت. داراییهایی که امکان معامله در پلتفرمهای تحتنظارت دارند و میتوانند سرمایه نهادی جذب کنند، یک سر و گردن جلوتر خواهند بود. در مقابل، پروژههایی که فاقد این ویژگیها هستند، بهتدریج به حاشیه رانده میشوند. این یعنی، کریپتو در حال ورود به دوره جدیدی است و همه توکنها لزوما نمیتوانند بهسلامت از مرحله قبلی عبور کنند.

راهنمای آموزشی SEC برای نگهداری ارزهای دیجیتال توسط سرمایهگذاران خرد
28 آذر 1404 - 16:00
دفتر آموزش و حمایت از سرمایهگذاران کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) یک راهنمای آموزشی منتشر کرده است تا سرمایهگذاران خرد با روشهای نگهداری داراییهای کریپتویی آشنا شوند. این بولتن سرمایهگذاری، نمایی کلی از انواع روشهای حضانت داراییهای کریپتویی ارائه میدهد. همچنین، نکات و پرسشهایی را مطرح میکند تا سرمایهگذاران خرد بتوانند داراییهای کریپتویی خود را به بهترین شکل ممکن نگهداری کنند. در این مطلب از میهن بلاکچین به بررسی جزئیات بولتن آموزشی SEC میپردازیم.
حضانت دارایی کریپتویی چیست؟
منبع: investor.gov
منظور از «حضانت (Custody)» نحوه ذخیره، نگهداری و دسترسی به داراییهای کریپتویی است. معمولاً دسترسی به داراییهای کریپتویی از طریق یک دستگاه یا برنامه رایانهای انجام میشود که به آن کیف پول کریپتویی (Crypto wallets) گفته میشود. کیف پولهای کریپتویی خودِ داراییهای دیجیتال را ذخیره نمیکنند؛ بلکه «کلیدهای خصوصی» یا رمزهای عبور مربوط به داراییهای شما را نگه میدارند.
دارایی کریپتویی (Crypto Asset) نیز به داراییهایی گفته میشود که با استفاده از بلاکچین یا شبکههای مشابه دفترکل توزیعشده ایجاد، منتشر و/یا منتقل میشوند. این دسته شامل داراییهایی است که با نامهایی مانند «توکن»، «دارایی دیجیتال»، «ارز مجازی» و «کوین» شناخته میشوند. سرمایهگذاران باید بدانند که ویژگیها و طراحی داراییهای کریپتویی و همچنین فناوری دفترکل توزیعشده یا بلاکچینی که داراییهای کریپتویی از طریق آنها منتشر و/یا منتقل میشوند، ممکن است بهطور قابلتوجهی متفاوت باشد. به بیان دیگر، داراییهای کریپتویی مختلف میتوانند مزایا یا ریسکهای متفاوتی داشته باشند.
هنگام ایجاد یک کیف پول کریپتویی، دو کلید یا رمز عبور زیر ساخته میشود:
کلید خصوصی (Private key): کلید خصوصی یک رمز عبور تصادفی متشکل از حروف و اعداد است که به شما امکان میدهد مجوزهای مربوط به تراکنشهای داراییهای کریپتویی خود را تایید کنید. کلید خصوصی را میتوان مانند رمز عبور کیف پول کریپتویی در نظر گرفت. کلید خصوصی پس از ایجاد قابلتغییر یا جایگزینی نیست. اگر کلید خصوصی خود را از دست بدهید، دسترسی شما به داراییهای کریپتویی موجود در کیف پولتان برای همیشه از بین میرود.
کلید عمومی (Public key): کلید عمومی یک کد دیگر است که برای تأیید تراکنشها استفاده میشود و به دیگران اجازه میدهد داراییهای کریپتویی را به کیف پول شما ارسال کنند. امکان دسترسی به کلید خصوصی از روی کلید عمومی وجود ندارد و نمیتوان از آن برای تایید مجوزها استفاده کرد. کلید عمومی را میتوان مانند آدرس ایمیل کیف پول کریپتویی در نظر گرفت.
این دو کلید در کنار هم مالکیت شما بر دارایی کریپتویی را اثبات میکنند و به شما حق ارسال، دریافت یا خرج کردن رمزارزهایتان را میدهند.
کیف پولهای گرم و سرد
انواع مختلفی از کیف پولهای ارز دیجیتال وجود دارد و سرمایهگذاران خرد میتوانند به روشهای متفاوتی از آنها استفاده کنند. دو نوع اصلی کیف پولهای کریپتویی «کیف پول گرم» و «کیف پول سرد» است.
کیف پول گرم (Hot wallet)، کیف پولی است که دائما به اینترنت متصل است. این نوع کیف پول ممکن است بهصورت یک اپلیکیشن دسکتاپ، موبایل یا تحت وب عرضه شود. کیف پولهای گرم دسترسی راحتتری برای انجام تراکنشها فراهم میکنند؛ اما در عین حال ارزهای دیجیتال شما را در معرض تهدیدهای سایبری قرار میدهند.
کیف پول سرد (Cold wallet) معمولاً یک ابزار فیزیکی است که به اینترنت متصل نیست؛ مانند فلش USB، هارد اکسترنال یا حتی یک تکه کاغذ. استفاده از کیف پول سرد برای انجام تراکنشهای کریپتویی معمولاً نسبت به کیف پول گرم دشوارتر است. با این حال، ازآنجاییکه به اینترنت متصل نیست، معمولاً از نظر تهدیدهای سایبری نسبت به کیف پول گرم ایمنتر است. البته باید توجه داشت که دستگاههای فیزیکی کیف پول سرد ممکن است گم شوند، آسیب ببینند یا به سرقت بروند و این موضوع میتواند منجر به از دست دادن دائمی ارزهای دیجیتال شما شود.
از عبارت بازیابی (Seed Phrase) محافظت کنید! بسیاری از کیف پولهای ارز دیجیتال یک «عبارت بازیابی» تولید میکنند که با نامهای دیگری مانند «سیدفریز»، «عبارت پشتیبان» یا «عبارت یادآور» نیز شناخته میشود. عبارت بازیابی یک دنباله تصادفی از کلمات است که به شما اجازه میدهد در صورت گم شدن کیف پول، از دست رفتن کلید خصوصی یا آسیبدیدن و خراب شدن سختافزار یا نرمافزار کیف پول، آن را بازیابی کنید. عبارت بازیابی خود را در مکان امن نگهداری کنید و آن را با هیچکس به اشتراک نگذارید.
حضانت شخصی در برابر حضانت شخص ثالث
همچنین باید تصمیم بگیرید که آیا میخواهید خودتان داراییهای کریپتوییتان را مدیریت کنید (حضانت شخصی) یا ترجیح میدهید این کار را به یک نهاد یا شخص ثالث بسپارید (حضانت شخص ثالث). برای هر دو حالت حضانت شخصی و حضانت شخص ثالث، گزینههای کیف پول گرم و سرد وجود دارد.
حضانت شخصی (Self-Custody): در حضانت شخصی، شما کنترل کامل داراییهای کریپتویی خود را در اختیار دارید و مسئول مدیریت کلیدهای خصوصی هر یک از کیف پولهای خود هستید. در این حالت، دسترسی به کلیدهای خصوصی داراییهای کریپتویی تنها در اختیار خود شماست. حضانت شخصی همچنین به این معناست که مسئولیت کامل امنیت کلیدهای خصوصی داراییهای کریپتویی نیز بر عهده شما است. اگر کیف پولهای کریپتویی شما گم شوند، به سرقت بروند، آسیب ببینند یا هک شوند، ممکن است دسترسی شما به داراییهای کریپتوییتان برای همیشه از بین برود.
[sc name="box" type="info" link="https://mihanblockchain.com/custodial-non-custodial-wallet-which-better/" content="تفاوت کیف پول حضانتی و غیرحضانتی چیست؟ ولت امانی بهتر است یا غیرامانی؟" ][/sc]
پرسشهای کلیدی هنگام انتخاب گزینههای حضانت شخصی داراییهای کریپتویی
آیا بهراحتی قادر به راهاندازی و نگهداری کیف پولهای کریپتویی هستید؟
راهاندازی و مدیریت یک کیف پول کریپتویی بهصورت شخصی ممکن است به دانش فنی نیاز داشته باشد. مطمئن شوید که میتوانید موارد فنی لازم برای ایجاد و نگهداری کیف پول ارز دیجیتال را بهراحتی و شخصا انجام دهید.
آیا میخواهید مسئولیت کامل داراییهای کریپتوییتان را بر عهده بگیرید؟
در حضانت شخصی، کنترل کامل داراییهای کریپتویی در اختیار شماست. شما بهتنهایی مسئول نگهداری کلیدهای خصوصی و عبارتهای بازیابی داراییهای خود هستید. اگر این کلیدها یا عبارتهای بازیابی گم شوند یا به سرقت بروند، ممکن است دسترسی شما به داراییهای کریپتویی از دست برود.
از چه نوع کیف پول کریپتویی میخواهید استفاده کنید؟
همانطور که گفته شد، میتوانید از کیف پولهای گرم یا سرد برای نگهداری داراییهای کریپتویی استفاده کنید. هنگام انتخاب نوع کیف پول، راحتی استفاده و سطح امنیت آن را با توجه به نیازهای خود درنظر بگیرید.
هزینه کیف پول کریپتویی چقدر است؟
دستگاههای فیزیکی کیف پول سرد یا همان کیف پولهای سختافزاری معمولاً هزینه خرید دارند، در حالی که کیف پولهای گرم ممکن است در ابتدا رایگان باشند. با این حال، انجام تراکنشها با کیف پولها معمولاً شامل کارمزد میشود. پیش از انتخاب کیف پول یا انجام تراکنشها، حتماً درمورد این هزینهها اطلاعات کافی کسب کنید.
[sc name="box" type="info" link="https://mihanblockchain.com/secure-wallet-connection-guide/" content="راهنمای کامل اتصال امن کیف پول ارز دیجیتال؛ جلوگیری از هک و کلاهبرداری!" ][/sc]
حضانت شخص ثالث (Third-Party Custody): در حضانت شخص ثالث، شما یک متولی حرفهای یا ارائهدهنده خدمات را برای نگهداری داراییهای کریپتویی خود انتخاب میکنید. این متولیان شامل صرافیهای ارز دیجیتال و شرکتهای تخصصی حضانت داراییهای کریپتویی میشوند. متولیان شخص ثالث، مدیریت و کنترل دسترسی به کلیدهای خصوصی داراییهای شما را بر عهده دارند. حسابهایی که این متولیان برای نگهداری کلیدهای خصوصی داراییهای شما استفاده میکنند ممکن است شامل کیف پولهای سرد، گرم یا ترکیبی از هر دو باشد. اگر متولی شخص ثالث هک شود، فعالیت خود را متوقف کند یا ورشکسته شود، ممکن است دسترسی به داراییهای کریپتویی خود را از دست بدهید.
پرسشهای کلیدی هنگام انتخاب متولیان شخص ثالث
آیا پیشینه و سابقه متولی را بررسی کردهاید؟
برای بررسی هر یک از متولیان شخص ثالث زمان بگذارید. در اینترنت به دنبال شکایات یا گزارشهای منفی درباره آن بگردید و بررسی کنید که متولی تحت نظارت کدام نهاد فعالیت میکند. اگرچه صنعت داراییهای کریپتویی هنوز از نظر قانونگذاری در ابتدای مسیر است، اما در حال حاضر نیز برخی چارچوبهای نظارتی وجود دارد.
متولی اجازه نگهداری چه نوع داراییهای کریپتویی را به شما میدهد؟
انواع داراییهای کریپتویی که میتوانید نزد هر متولی نگهداری کنید متفاوت است. مطمئن شوید متولی انتخابی شما امکان نگهداری داراییهای موردنظرتان را داشته باشد.
اگر متولی دچار مشکل شود چه اتفاقی میافتد؟
ببینید متولی در صورت از دست رفتن یا سرقت داراییهای کریپتویی بیمه ارائه میدهد یا خیر. شرایط و جزئیات را بهدقت بررسی کنید.
متولی داراییهای کریپتویی شما را کجا و چطور ذخیره و محافظت میکند؟
از متولی بپرسید داراییهای کریپتویی و کلیدهای خصوصی شما را چگونه محافظت میکند و چه افرادی به آنها دسترسی دارند. آیا متولی داراییهای مشتریان را در زیرساختهای خودش نگهداری میکند یا ذخیرهسازی آنها را به یک شخص ثالث دیگر واگذار کرده است؟ آیا متولی از کیف پولهای گرم، سرد یا روشهای دیگر استفاده میکند؟ کدام نوع کیف پول بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد و آنها بر چه اساسی تصمیم میگیرند داراییها کجا نگهداری شوند؟ همچنین درباره تدابیر امنیتی فیزیکی و سایبری که برای حفاظت از داراییهای شما به کار میرود، سؤال کنید.
متولی شخص ثالث چگونه از داراییهای کریپتویی شما استفاده میکند؟
برخی متولیان از ارزهای دیجیتال سپردهشده بهعنوان وثیقه برای اهداف خود (مانند وامدهی) استفاده میکنند که به آن «وثیقهگذاری مجدد برای تامین سرمایه (Rehypothecation)» گفته میشود. بعضی از متولیان هم ممکن است برای کاهش هزینهها، بهجای نگهداری جداگانه داراییهای مشتریان، آنها را با هم تجمیع کنند. بررسی کنید که آیا متولی شما چنین اقداماتی انجام میدهد و در صورت انجام، آیا به رضایت شما نیاز دارد یا خیر.
متولی چه سطحی از حفاظت حریم خصوصی را ارائه میدهد؟
به دنبال متولی باشید که از اطلاعات حساس شخصی شما، مانند نام، آدرس، شماره تأمین اجتماعی و همچنین اطلاعات مربوط به نوع داراییهای کریپتویی که در اختیار دارید یا خرید و فروش کردهاید، محافظت کند. بررسی کنید که آیا متولی دادههای مشتریان را به اشخاص ثالث میفروشد یا خیر و اگر چنین اقدامی انجام میدهد، آیا برای این کار رضایت شما را دریافت میکند یا خیر.
متولی چه کارمزدهایی دریافت میکند؟
از متولی درباره کارمزدهای سالانه مبتنی بر ارزش داراییها، کارمزد تراکنشها، کارمزد انتقال داراییها به خارج از متولی و هزینههای افتتاح و بستن حساب سؤال کنید.
نکات کلی برای محافظت از داراییهای کریپتویی
متولیان شخص ثالث را به دقت بررسی و انتخاب کنید.
هرگز کلیدهای خصوصی یا عبارتهای بازیابی خود را با دیگران به اشتراک نگذارید.
داراییهای کریپتویی خود را محرمانه نگه دارید و اطلاعات مربوط به مقدار یا نوع آنها را با دیگران در میان نگذارید.
مراقب کلاهبرداریهای فیشینگ مرتبط با داراییهای کریپتویی باشید.
برای دسترسی به تمام حسابهای آنلاین مرتبط با داراییهای کریپتویی، از رمزهای عبور قوی و احراز هویت چندعاملی استفاده کنید.
جمعبندی
در پایان باید توجه داشت که این بولتن آموزشی صرفا بیانگر دیدگاه کارکنان دفتر آموزش و حمایت از سرمایهگذاران است و یک قانون، مقررات یا موضع رسمی کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا محسوب نمیشود. کمیسیون SEC محتوای این بولتن را نه تأیید و نه رد کرده است و مانند سایر بیانیههای کارکنان، هیچ اثر یا الزام قانونی ندارد. این مطلب قوانین موجود را تغییر نمیدهد و برای هیچ فردی تعهد یا مسئولیت حقوقی جدیدی ایجاد نمیکند.

چرا تتر در هند گرانتر معامله میشود؟ روایتی از پریمیوم USDT در بازار هند و اقتصاد سایه
28 آذر 1404 - 12:00
تتر (USDT) یک استیبلکوین است که از لحاظ نظری باید در همهجا و در همه کشورها، معادل یک دلار آمریکا قیمتگذاری شود. مثلا اگر در ایران قیمت دلار ۱۳۰ هزار تومان باشد، انتظار طبیعی این است که تتر هم با همین قیمت معامله شود، نه بیشتر و نه کمتر. اما در کشورهایی که با اقتصاد پشتپرده، محدودیتهای ارزی و کنترل خروج سرمایه دستوپنجه نرم میکنند، ماجرا متفاوت است. هند یکی از مهمترین نمونههای این وضعیت است.
نرخ رسمی دلار به روپیه «USD to INR» حدود ۹۰ روپیه است؛ اما نسخه تتری آن در بازارهای کریپتویی هند تقریباً هیچوقت با این قیمت معامله نمیشود. در بازارهای همتابههمتای صرافیهایی مانند بایننس، تتر معمولاً با قیمتی نزدیک به ۹۵ روپیه خریدوفروش میشود؛ یعنی چیزی حدود ۶٪ بالاتر از نرخ رسمی دلار. این پریمیوم (Premium) یا اضافهقیمت ۶٪ ناشی از ناکارآمدی موقتی در بازار یا بهای سهولت معاملات نیست. در واقع، این عدد یک شاخص اقتصادی است که «هزینه خروج سرمایه» در هند را نشان میدهد. به بیان سادهتر، این پرمیوم قیمتی است که سرمایهگذاران حاضر هستند بپردازند تا از محدودیتها عبور کنند و خارج از چارچوب نظام مالی رسمی به دلار دسترسی داشته باشند.
در این مطلب از میهن بلاکچین میخواهیم به این موضوع بپردازیم که پریمیوم تتر در هند از کجا نشات میگیرد، چه ارتباطی با طلا، قاچاق و شبکههای غیررسمی دارد، و چرا یک استیبلکوین که باید همیشه «یک دلار» باشد، در عمل گرانتر از نرخ بازار معامله میشود.
تورم، کنترل سرمایه و تولد یک اقتصاد پنهان در هند
منبع: appreciatewealth.com
در چند دهه گذشته ارزش روپیه بهطور پیوسته در برابر طلا و دلار تضعیف شده است. داستانی آشنا برای هر اقتصادی که تورم مزمن دستوپنجه نرم میکند. در چنین فضایی، خانوارهای هندی درست مانند بسیاری از جوامع شرقی، برای حفظ قدرت خرید خود به انباشت طلا پناه بردهاند.
منبع: sidbharth.substack.com
درمقابل، دولت هند نیز برای مدیریت این تقاضای گسترده و کنترل کسری تراز تجاری سراغ «تعرفه واردات» رفته است. عوارض گمرکی واردات طلا در هند سالها حدود ۱۵٪ بود؛ اما در ژوئیه ۲۰۲۴، دولت این تعرفه را به حدود ۶٪ کاهش داد.جالب شد؛ دوباره به همان عددی رسیدیم که در مقدمه دربارهاش صحبت کردیم: ۶٪
شکل گرفتن اقتصاد موازی
در کنار اقتصاد رسمی هند، لایههای پنهان دیگری هم وجود دارد. افرادی که سرمایههای اعلامنشده دارند (مثلاً پول نقد حاصل از درآمدهای گزارشنشده)، آنها هم مثل سایرین دنبال حفظ ارزش دارایی خود در برابر تورم هستند و میخواهند داراییهایشان را به چیزی امنتر از روپیههای کاغذی تبدیل کنند.
منبع: sidbharth.substack.com
اما برای این افراد خرید طلا از مسیر رسمی به دو دلیل گزینه مناسبی نیست؛ نخست اینکه ورود حجم زیادی پول نقد به سیستم بانکی، پای اداره مالیات را وسط میکشد و درباره منشأ این سرمایه از آنها سؤال میکند. ثانیا، طلای قانونی هم مشمول مالیات است و هم بهدقت توسط دولت رصد میشود.
به همین دلیل، طلای غیرقابلردگیری که اغلب از مسیر قاچاق و از مراکزی مانند امارات وارد میشود، به ابزار اصلی دور زدن مالیات و کنترل سرمایه در هند تبدیل شده است.
از طرف دیگر مسئله این است که خرید طلا در خارج از کشور چندان ساده نیست؛ زیرا افراد نمیتوانند آزادانه پول را به خارج منتقل کنند تا پرداختهایشان را مستقیماً انجام دهند. طبق «طرح انتقال آزاد سرمایه (LRS)»، هر شهروند هندی سالانه میتواند تا سقف ۲۵۰ هزار دلار را بدون دردسر به خارج از کشور منتقل کند. انتقال مبالغ بالاتر از این حد، نیازمند مجوز ویژه از بانک مرکزی هند (RBI) است.
همین محدودیتها منجر به شکلگیری بازارهای موازی همچون شبکه هاوالا (Hawala) شده است. این شبکه نقش شاهراه خروج سرمایه را بازی میکند و بستری را فراهم کرده است تا افراد بتوانند پول خرید طلا را دور از چشم دولت هند به خارج از کشور منتقل کنند.
سازوکار این شبکه ساده است؛ شما روپیه را به یک واسطه در بمبئی میدهید. همتای او در دبی، معادل آن را بهصورت دِرهَم به گیرنده مورد نظر شما پرداخت میکند. هیچ پول فیزیکی از مرز عبور نمیکند. تسویه حساب بین واسطهها بعدها در پشت پرده و معمولاً از طریق دستکاری فاکتورهای تجاری یا معامله طلا انجام میشود.
سندیکاها و شبکههای سازمانیافته از وجوه این بازار سیاه برای پرداخت به قاچاقچیان استفاده میکنند؛ قاچاقچیانی که طلا را از مراکزی مانند دوبی میخرند و از مسیرهای غیرقانونی وارد هند میکنند تا از پرداخت مالیات واردات فرار کنند.
حالا سوال این است که سود این چرخه از کجا میآید؟ بله، از همان مالیاتی که پرداخت نمیشود یا بهتر بگوییم از اختلاف قیمت طلا در بازار داخلی و قیمت جهانی آن.
سوال بعدی این است که این اختلاف چقدر است؟ درست حدس زدید، همان ۶٪.
شبکه هاوالا ۲.۰
سختترین بخش قاچاق، همیشه جابهجایی فیزیکی پول از مرزها بوده است. شبکههای سنتی هاوالا این مشکل را تا حد زیادی حل کردند و انتقال «ارزش» را بدون عبور فیزیکی پول ممکن ساختند. اما یک مشکل ساختاری بزرگ همچنان پابرجا بود؛ خودِ پول نقد.
پول نقد حجیم است، زمانیکه در مقیاس بزرگ حمل میشود بهراحتی جلب توجه میکند. بهعلاوه، برای رسیدن به مقصد باید چندین دست جابهجا شود و در نهایت هم در معرض فرسودگی، گمشدن و سرقت قرار دارد. حالا تصور کنید یک نسخه دیجیتال از پول وجود داشته باشد که هیچ فضایی اشغال نکند، هزینه انتقال آن تقریباً صفر باشد و اگر درست استفاده شود، حتی ردی از آن باقی نمینماند.
بله، بازهم درست حدس زدید. قاچاقچیان و بازیگران اقتصاد زیرزمینی، ارز دیجیتال تتر (USDT) را بهعنوان بهترین جایگزین پول نقد پذیرفتهاند. ارز دیجیتال یواسدیتی در مقایسه با شبکههای کند و مبتنی بر اعتماد هاوالا، بهصورت آنی منتقل میشود، بهشدت مورد پذیرش است و برای پرداختهای برونمرزی بسیار کارآمد است.
پرمیوم تتر در هند چطور ایجاد میشود؟
کمکم داریم به پاسخ این سوال نزدیک میشویم؛ در مسیر قانونی، واردکننده ۶٪ عوارض واردات طلا را میپردازد و آن را بهصورت رسمی وارد هند میکند. در مسیر قاچاق واردکنندهها از پرداخت این مالیات فرار میکند، اما برای خرید طلا در خارج از کشور به ارز خارجی نیاز دارد. بنابراین، آنها در داخل هند با استفاده از روپیههای بازار خاکستری یا سیاه، تتر را از بازارهای همتابههمتا (P2P) میخرند. این تقاضای مستمر قیمت تتر را در بازار داخلی بالا میبرد.
اگر پرمیوم تتر از ۶٪ بالاتر برود، حاشیه سود قاچاق از بین میرود و تقاضا برای USDT فروکش میکند. به همین دلیل، نیروهای بازار بهطور طبیعی قیمت تتر را حوالی همان نرخ عوارض واردات طلا نگه میدارند.
این وابستگی فقط در صورتی میشکند که عرضه تتر از حجم کل طلای قاچاقشده به هند در هر سال بیشتر شود؛ سناریویی که فعلا واقعبینانه نیست؛ زیرا درحالحاضر به اندازه کافی تتر در جهان وجود ندارد که بتواند با مقیاس قاچاق طلای هند برابری کند.
برآوردها نشان میدهد سالانه حدود ۳۴۰ تن طلا بهطور غیررسمی وارد هند میشود. با قیمتهای فعلی، ارزش این حجم رقمی حدود ۴۵ میلیارد دلار است. یعنی برای پاسخگویی به تقاضای ناشی از قاچاق طلای هند، هر سال به ۴۵ میلیارد دلار USDT نیاز است که به مراتب بیشتر از رشد سالانه عرضه تتر است. در بهترین حالت، رشد سالانه عرضه تتر تنها ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار است.
منبع: sidbharth.substack.com
برای تایید این نظریه که پریمیوم تتر در هند مستقیما با مالیات وضعشده بر طلا مرتبط است، میتوانیم نگاهی به دادههای تاریخی بیندازیم:
قیمت دلار در ۱۲ آوریل ۲۰۲۴: ۸۳٫۶۱ روپیه
قیمت USDT در بایننس در همان روز: حدود ۹۸ روپیه
یعنی چیزی نزدیک به ۱۵٪ پرمیوم
این دادهها دقیقاً مربوط به قبل از کاهش تعرفهها به ۶٪ در ژوئیه ۲۰۲۴ است؛ درست زمانی که عوارض واردات طلا هنوز ۱۵٪ بود. بهعبارت دیگر، هر زمان عوارض واردات طلا بالاتر بوده است، پریمیوم تتر نیز افزایش یافته است و با کاهش تعرفه، این اختلاف قیمت هم کمتر شده است.
سخن پایانی؛ هرگز نمیتوانیم از استاندارد طلا فرار کنیم
ما در دورانی زندگی میکنیم که تحت سلطه ارزهای فیات است؛ پولهایی که توسط هیچ کالای فیزیکی مانند نقره یا طلا پشتیبانی نمیشود. روپیه، دلار یا یورو فرقی نمیکنند، همه در نهایت وعدههای کاغذی هستند که ارزش خود را از تصمیم دولتها و اعتماد مردم میگیرند. دولتها میتوانند هر زمان که بخواهند این پولها را چاپ کنند و با این کار، بهتدریج قدرت خرید جامعه را کاهش دهند.
آنچه که اینجا روایت شد نشان میدهد که حتی پیشرفتهترین و غیرمتمرکزترین ابزار مالی عصر ما نیز در عمل به چیزی کاملاً سنتی و ملموس گره خورده است؛ تعرفه گمرگی یک فلز فیزیکی. پرمیوم تتر در هند همان نرخ دلاری است که واسطهها، قاچاقچیان و بازیگران اقتصاد سایه حاضر هستند با آن معامله کنند و به شدت به تعرفه واردات طلا وابسته است. این یعنی فارغ از شعارهای دیجیتالی کردن اقتصاد و نوآوریهای بلاکچینی، بازار بهطور غریزی به همان دارایی بازمیگردد که قرنها آزمون خود را پس داده است. ما هرگز از استاندارد طلا عبور نکردهایم؛ فقط شکل آن عوض شده است.

سیگنالهای جدید از بازار ETFهای بیت کوین؛ سرمایه نهادی آرام و حسابشده وارد میشود
27 آذر 1404 - 23:00
در حالی که بسیاری تصور میکردند تب ETFهای بیت کوین فروکش کرده، دادههای اخیر نشان میدهد سرمایهگذاران نهادی هنوز این بازار را ترک نکردهاند. ورود ناگهانی صدها میلیون دلار سرمایه به ETFهای اسپات بیت کوین، آن هم پس از چند هفته نوسان و تردید، نشاندهنده بازگشت تدریجی اعتماد معاملهگران است.
به گزارش میهن بلاکچین، بیت کوین از یکسو زیر فشار ساختار سنگین عرضه گیر افتاده و از سوی دیگر، نگاه بازار دوباره به سیاستهای پولی و نرخ بهره جلب شده است. ترکیب این دو عامل، ETFها را به یکی از شفافترین ابزارها برای بیان دیدگاههای کلان سرمایهگذاران تبدیل کرده است.
جهش دوباره ورود سرمایه به ETFهای اسپات بیت کوین
صندوقهای ETF بیت کوین ایالات متحده روز چهارشنبه شاهد ورود خالص ۴۵۷ میلیون دلار سرمایه بودند که معادل بالاترین میزان ورود سرمایه در بیش از یک ماه گذشته محسوب میشود و همچنین نشاندهنده بازگشت تقاضای نهادی به این ابزارهاست.
در این میان، صندوق FBTC فیدلیتی نقش اصلی را ایفا کرد و بهتنهایی حدود ۳۹۱ میلیون دلار جذب سرمایه داشت؛ این رقم، بخش عمده جریان ورودی آن روز را تشکیل میدهد. پس از آن، صندوق IBIT بلکراک با حدود ۱۱۱ میلیون دلار در جایگاه دوم قرار گرفت. این آمار بر اساس دادههای منتشرشده از سوی Farside Investors ارائه شده است.
با توجه به این جریان تازه، مجموع ورودی خالص ETFهای اسپات بیت کوین از مرز ۵۷ میلیارد دلار عبور کرده و ارزش کل داراییهای تحت مدیریت آنها به بیش از ۱۱۲ میلیارد دلار رسیده است که معادل حدود ۶.۵٪ از کل ارزش بازار بیت کوین محسوب میشود.
پایان یک دوره پرنوسان و بازگشت محتاطانه اعتماد
این رشد پس از دورهای ناپایدار در ماه نوامبر و اوایل دسامبر رخ داد که جریان سرمایه بین ورودهای محدود و خروجهای تند در نوسان بود. آخرین بار ETFهای اسپات بیت کوین در تاریخ ۱۱ نوامبر (۲۰ آبان) بیش از ۴۵۰ میلیون دلار ورود سرمایه را تجربه کرده بودند؛ در آن زمان، مجموع جذب سرمایه روزانه به حدود ۵۲۴ میلیون دلار رسید.
ورودیهای خالص ETFهای بیت کوین - منبع: Farside Investors
وینسنت لیو (Vincent Liu)، مدیر سرمایهگذاری شرکت کرونوس ریسرچ (Kronos Research)، معتقد است این موج تازه بیشتر به «جایگیری اولیه» شباهت دارد تا ورود دیرهنگام در انتهای چرخه. به گفته او، با نرمتر شدن انتظارات نسبت به نرخ بهره، بیت کوین دوباره به یک ابزار شفاف در سطح کلان تبدیل شده است.
او در عین حال هشدار میدهد که این روند لزوماً هموار نخواهد بود. از نگاه لیو، مومنتوم میتواند ادامهدار باشد، اما با نوسانات مقطعی. به باور او، جریان سرمایه ETFها بهطور مستقیم از وضعیت نقدینگی و حرکت قیمت بیت کوین پیروی میکند.
نقش سیاست پولی و سیگنالهای نرخ بهره
در همین روز، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، اعلام کرد قصد دارد رئیس جدیدی برای فدرال رزرو منصوب کند که بهطور جدی از کاهش نرخ بهره حمایت میکند. ترامپ اظهار داشت که اوایل سال آینده جانشین جروم پاول (Jerome Powell)، رئیس فعلی فدرال رزرو، را معرفی خواهد کرد و افزود تمام گزینههای نهایی، طرفدار نرخ بهره پایینتر از سطوح کنونی هستند.
کاهش نرخ بهره معمولاً بهعنوان عاملی مثبت برای داراییهای پرریسک، از جمله ارزهای دیجیتال، تلقی میشود و همین سیگنال میتواند بخشی از منطق ورود مجدد سرمایه به ETFهای بیت کوین را توضیح دهد.
با وجود این نشانههای مثبت، وضعیت آنچین بیت کوین همچنان تصویر شکنندهای را نشان میدهد. قیمت بیت کوین به محدودهای بازگشته که آخرینبار نزدیک به یک سال پیش دیده شده بود، اما در مسیر صعود با یک خوشه عرضه سنگین در بازه ۹۳,۰۰۰ تا ۱۲۰,۰۰۰ دلار مواجه است؛ این محدوده بارها تلاشها برای بازیابی قیمت را متوقف کرده است.
طبق دادههای Glassnode، این ساختار سنگین عرضه باعث شده حدود ۶.۷ میلیون BTC در وضعیت زیان قرار داشته باشند که معادل بالاترین میزان BTCهای در ضرر در کل چرخه فعلی است. این گزارش نشان میدهد که تقاضا چه در بازار اسپات و چه در بازار مشتقات همچنان همراه با تردید است. خریدهای اسپات پراکنده و کوتاهمدت هستند، ورود شرکتها بهعنوان خزانهدار BTC مقطعی باقی مانده و پوزیشنهای بازار آتی بیشتر در حال کاهش ریسکند تا بازسازی اعتماد.
از نگاه Glassnode، تا زمانی که فشار فروش در سطوح بالای ۹۵,۰۰۰ دلار جذب نشود یا موج جدیدی از نقدینگی وارد بازار نگردد، بیت کوین احتمالاً در یک محدوده فشرده باقی میماند؛ جایی میان مقاومتهای ساختاری در بالا و حمایت کلیدی نزدیک به ۸۱,۰۰۰ دلار.

دوجهان، یک صنعت؛ مقایسه تحلیلی قانونگذاری ارزهای دیجیتال در آمریکا و اروپا
27 آذر 1404 - 22:00
در سالهایی که از تولد بیت کوین میگذرد، قانونگذاری ارزهای دیجیتال در سراسر جهان مسیر پرپیچ و خمی را پیموده است. گاهی دولتها در نقش حامی نوآوری ظاهر شدهاند و نوید آزادی را به ارمغان آوردهاند و گاهی با موج بوروکراسی و مانعتراشی نفس این صنعت را تنگ کردهاند. نمونه بارز این وضعیت، قانونگذاری ارزهای دیجیتال در آمریکا و اروپا است. ایالات متحده با هدف جذب سرمایه و ایجاد نوآوری تلاش میکند با وضع قوانین جدید راه را برای امور مالی غیرمتمرکز باز کند و از سوی دیگر اروپا با شبکه پیچیدهای از مقررات و حساسیتهای مالی این صنعت را در چارچوبهای سختگیرانه و سنتی محصور کرده است. در کنار این دو قدرت بزرگ، برخی کشورها مانند سوئیس، امارات و سنگاپور به لطف سیاستگذاریهای شفاف، بستر مناسبی را برای تمام فعالان این صنعت از تیمها و توسعهدهندگان گرفته تا سرمایهگذاران خطرپذیر و کاربران نهایی فراهم کردهاند. در این مقاله از میهن بلاکچین تلاش میکنیم مسیر قانونگذاری ارزهای دیجیتال از روزهای نخستین بیت کوین تا امروز را بهویژه در آمریکا و اروپا بررسی کنیم.
بررسی قانونگذاری ارزهای دیجیتال در گذر زمان
هنگامی که ساتوشی ناکاموتو (Satoshi Nakamoto) وایت پیپر بیت کوین را منتشر کرد، استخراج آنقدر ساده بود که هر کاربر عادی با یک پردازنده خانگی میتوانست روزانه مقدار قابلتوجهی بیت کوین استخراج کند. بهجای گیم، میتوانستید میراث عظیمی بسازید که نسلهای بعدیتان هرگز به کار کردن نیاز نداشته باشند. اما در آن سالها تنها گروه کوچکی از نوجوانان باهوش از قدرت همان رایانههای خانگی برای کسب درآمدی استفاده کردند که ارزش آن امروز فراتر از غولهای فناوری است. ناپلئون بناپارت (Napoleon) افسانههایش را با فتح مصر و اروپا اسطوره ساخت، اما در آن زمان کافی بود تنها روی گزینه «Start Mining» کلیک کنید.
منبع: castlelabs.substack.com
بیت کوین طی ۱۵ سال از یک پروژه کوچک خانگی به یک دارایی جهانی تبدیل شد و حالا استخراج آن مستلزم سرمایهگذاری میلیادری، عملیات صنعتی عظیم، تجهیزات سختافزاری قدرتمند و قبوض نجومی برق است. استخراج هر واحد بیت کوین بهطور متوسط به ۹۰۰ هزار کیلووات ساعت مصرف انرژی نیاز دارد.
بیت کوین الگوی کاملا جدیدی را درست در نقطه مقابل نظام مالی سنتی و محافظهکاری که سالها با آن خو گرفته بودیم، بهوجود آورد. شاید بتوان آن را نخستین شوروش واقعی علیه حاکمیت مالی پس از جنبش شکستخورده اشغال والاستریت (Occupy Wall Street) دانست. بیت کوین دقیقا بعد از بحران مالی بزرگ دوره رییس جمهور اوباما(Obama) شکل گرفت؛ بحرانی که نتیجه اطمینان بیمورد به بانکداری پرریسک بود. در حالی که قانون ساربنز–آکسلی (Sarbanes–Oxley Act)، در سال ۲۰۰۲ با هدف نظارت بر گزارش مالی شرکتهای بزرگ تصویب شده بود و تلاش میکرد از تکرار فروپاشی داتکام جلوگیری کند، بحران سال ۲۰۰۸ به شکل مخربتری رخ داد. ساتوشی هر کسی بود، اختراعش در زمان مناسب ظهور کرد؛ در همان برههای که جهان برای ایستادگی در برای نظام مالی مقتدر و مستبد به یک ابزار مناسب نیاز داشت.
پیش از سال ۱۹۳۳، بازار سهام ایالات متحده عملاً بدون چارچوب نظارتی مشخص اداره میشد و صرفا یک سری قوانین پراکنده ایالتی موسوم به بلو اسکای (Blue Sky Laws) وجود داشت. نتیجه چنین وضعیتی چیزی جز عدم تقارن اطلاعاتی و تجارت شستشو (Wash trading) نبود.
بعد از بحران نقدینگی سال ۱۹۲۹ قانونگذاران متوجه شدند که که خودتنظیمی غیرمتمرکز قادر به مهار کردن ریسکهای سیستماتیک نیست. از این رو، دولت آمریکا یک تنظیمگری سختگیرانه را در پیش گرفت؛ استاندارد «خریدار مراقب باشد» کنار گذاشته شد و قوانین اوراق بهادار ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴ (Securities Acts of 1933 & 1934) تصویب شدند. بهاین ترتیب، یک نهاد نظارتی متمرکز به نام کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) شکل گرفت و پروتکلهای افشای اجباری جایگزین استاندارد قدیمی شد تا اعتماد عمومی به سلامت نظام مالی بازگردد. امروز دقیقا همین روند را در دیفای (DeFi) مشاهده میکنیم.
صنعت کریپتو تا همین اواخر مانند یک «بانکداری سایه بدون مجوز» عمل میکرد که ساختاری شبیه به دوران قبل از ۱۹۳۳داشت اما به مراتب خطرناکتر بود؛ زیرا هیچ نظارت موثری بر آن وجود نداشت. در این معماری، اصل حاکمیت بر پایه کد و هیجان شکل گرفته بود و به این مسئله توجه نکرده بود که چنین موجود رها و رامنشدهای چه ریسک عظیمی در دل خود حمل میکند.
ورشکستگیهای زنجیرهای صنعت کریپتو در سال ۲۰۲۲ همان نقش بحران ۱۹۲۹ را ایفا کرد و نشان داد که تمرکززدایی هرگز تضمینکننده سود نامحدود یا ثبات پولی نیست؛ بلکه میتواند به نقطهای از تجمع ریسک تبدیل شود و چندین طبقه دارایی را همزمان درگیر کند. اکنون شاهد تغییر اجباری فضای فکری و عملیاتی بازار هستیم؛ گذار از یک الگوی آزادیخواهانه به یک طبقه دارایی منطبق با مقررات. نهادهای نظارتی در تلاش هستند با یک تغییر ۱۸۰ درجه مسیر کریپتو را تغییر دهند. اگر ارزهای دیجیتال در چارچوب قانونی قرار بگیرند، صندوقها، مؤسسات مالی، سرمایهگذاران ثروتمند و حتی دولتها میتوانند مانند هر دارایی دیگر رمزارزها را نگهداری کنند و در نتیجه دولتها هم میتوانند از آنها مالیات بگیرند.
اولین گامهای قانونگذاری ارزهای دیجیتال در آمریکا
تا پیش از سال ۲۰۲۱، خبری از وضع قوانین جدید نبود، بلکه نهادهای فدرال آمریکا تلاش میکردند قوانینموجود را با داراییهای دیجیتال تطبیق دهند. نخستین اقدام مهم فدرال در سال ۲۰۱۳ رخ داد؛ زمانی که شبکه مقابله با جرایم مالی وزارت خزانهداری (FinCEN) با صدور دستورالعملی، «مبادلهکنندگان» و «مدیران» کریپتویی را در طبقه کسبوکارهای خدمات پولی قرار داد. این تصمیم عملاً صنعت نوپای کریپتو را مشمول قانون رازداری بانکی و مقررات ضدپولشویی کرد. درحقیقت، از همان سال ۲۰۱۳ دیفای نخستینبار توسط والاستریت به رسمیت شناخته شد و راه را هم برای نظارت و هم در مواردی برای سرکوب هموار کرد.
در سال ۲۰۱۴، سازمان امور مالیاتی آمریکا (IRS) با اعلام اینکه ارزهای مجازی را بهعنوان یک دارایی (Property) طبقهبندی میکند نه «پول»، چشمانداز حقوقی ارزهای دیجیتال را پیچیدهتر کرد. این تصمیم باعث شد هر تراکنش رمزارزی مشمول مالیات بر سود سرمایه شود؛ یعنی بیت کوین بهطور رسمی قابلیت اخذ مالیات پیدا کرد که با آرمانهای اولیهاش بسیار متفاوت بود.
در سطح ایالتها، نیویورک اولین ایالتی بود که در سال ۲۰۱۵ طرح جنجالی بیتلایسنس (BitLicense) را معرفی کرد. این قانون نخستین چارچوبی بود که افشای اطلاعات را برای کسبوکارهای کریپتویی الزامی میکرد. سپس، کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا با گزارش معروف خود بهنام دائو ریپورت (DAO Report) ضربه نهایی را وارد و اعلام کرد که بسیاری از توکنها طبق تست هاوی (Howey Test) مصداق اوراق بهادار ثبتنشده هستند.
تا سال ۲۰۲۰، اداره حسابرسی ارز (OCC) برای مدت کوتاهی به بانکهای ملی اجازه داد خدمات حضانت و نگهداری ارزهای دیجیتال را ارائه دهند. این تصمیم بعدها توسط دولت بایدن مورد بازنگری و مخالفت قرار گرفت.
قانونگذاری ارزهای دیجیتال آنسوی اقیانوس اطلس
در آنسوی آبها، در دنیای قدیم، سنتهای دیرینه و محافظهکارانه بر مقررات ارزهای دیجیتال سایه انداخته بود. ازآنجاییکه اروپا در حقوق روم و فرهنگ قارهای ریشه دارد، نه در حقوق عرفی (Common Law) بریتانیا یا روحیه استقلاگرایانه پروتستانی آمریکا، همواره با بدبینی بیشتری به نوآوریهای مالی نگریسته است. درحالیکه آمریکا روی خوداتکایی، کارآفرینی و روحیه «مرزگشایی» بنا شده است، اروپا میراثدار کاتولیسیسم، حقوق رومی و ساختارهای فئودالی است و طبیعتا اشتیاق اندکی به پذیرش ریسک دارد. در چنین بستر فرهنگی، مسیر فرانسه، بریتانیا و آلمان ناگزیر متفاوت بود. مطئنا در جهانی که «اطاعت» بر ریسکپذیری ترجیح داده شود، کریپتو نیز به شدت سرکوب خواهد شد.
اروپا در سالهای نخست، بیش از آنکه یک راهبرد واحد داشته باشد، درگیر بوروکراسیهای پراکنده و ناهمگون بود. نخستین پیروزی صنعت کریپتو در سال ۲۰۱۵ رقم خورد؛ زمانی که دیوان عدالت اتحادیه اروپا (Skatteverket v Hedqvist) مبادله بیت کوین را از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده (VAT) معاف کرد و عملاً ارزهای دیجیتال را بهعنوان «پول» به رسمیت شناخت.
در غیاب قوانین سراسری اتحادیه اروپا، هر یک از کشورها مسیرهای کاملاً متفاوتی را در پیش گرفتند. فرانسه با قانون PACTE چارچوب سختگیرانهای را ایجاد کرد. آلمان نظام مجوزدهی برای خدمات حضانت رمزارز را در پیش گرفت و در مقابل مالت (Malta) و سوئیس برای جذب فعالان این صنعت مدلهای نوآورانهای را طراحی کردند.
این دوران آشفته با اجرای پنجمین دستورالعمل مبارزه با پولشویی (AMLD5) در سال ۲۰۲۰ به پایان رسید. این قانون احراز هویت (KYC) را در سراسر اتحادیه الزامی کرد و عملاً معاملات ناشناس را از میان برد. کمیسیون اروپا با اذعان به اینکه وجود ۲۷ قانون متفاوت غیرقابل اداره است، در اواخر سال ۲۰۲۰ لایحه مقررات بازار داراییهای دیجیتال موسوم به «میکا» (MiCA) را پیشنهاد داد. اگرچه این اقدام پایانی بر دوران قوانین جزیرهای و آغاز یک دوره نظارتی یکپارچه بود؛ اما چندان به مذاق فعالان بازار خوش نیامد.
منبع: castlelabs.substack.com
الگوی آیندهنگرانه مقررات کریپتویی ایالات متحده
ایالات متحده در حال گذار به یک الگوی جدید است که بهخاطر تغییر نگرش در بالاترین سطوح قدرت شکل گرفته است. با روی کارآمدن دونالد ترامپ آنچه که مدتها محدود شده بود، امروز قانونی است. تحول ساختار نظارتی ایالات متحده در حوزه ارزهای دیجیتال، یک تغییر نهادی یا سیستماتیک نیست؛ بلکه بیش از هر چیز تحتتأثیر شخصیتها و صاحبان تریبون قرار دارد. با تغییر دولت در سال ۲۰۲۵، فلسفه جدیدی وارد واشنگتن شد و رویکرد تجارتگرایی بر اخلاقگرایی سایه اندخت.
راهاندازی میمکوین شخصی دونالد ترامپ در دسامبر ۲۰۲۴ فارغ از نتیجهاش، حامل این پیام بود که سیاستمداران تمایل دارند ارزهای دیجیتال را به صحنه بازگردانند. اکنون چند چهره پرنفوذ کریپتو سکاندار این کشتی هستند و مسیر را بهسمت آزادی عمل بیشتر برای بنیانگذاران، توسعهدهندگان و سرمایهگذاران خرد هدایت میکنند.
ورود پل اتکینز (Paul Atkins) به کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده نه یک انتصاب معمولی، بلکه تیری برای دگرگونی ساختاری بود. پیش از او، گری گنسلر (Gary Gensler) صنعت کریپتو را نفرت محض میدید و نگاهی کاملا خصمانه داشت؛ آنقدر که برخی او را «دشمن شماره یک دیفای» لقب میدادند. حتی دانشگاه آکسفورد نیز پژوهشی منتشر کرد که نشان میداد دوران او برای رشد دیفای زیانبار بوده است. بسیاری معتقدند رویکرد تهاجمی گنسلر باعث شد رشد این صنعت سالها عقب بیفتد؛ زیرا بهجای هموار کردن مسیر مانع پیشرفت میشد.
اتکینز مسیر کاملاً متفاوتی را برگزید. او نهتنها جلوی دعاوی حقوقی را گرفت، بلکه عملاً بابت آنها عذرخواهی هم کرد. طرح او با عنوان پروژه کریپتو (Project Crypto) نمونهای از همین چرخش بوروکراتیک است. این طرح بهقدری استاندارد و جامع است که والاستریت با استفاده از آن میتواند به راحتی نفت، رمزارزهایی مانند سولانا را معامله کند. موارد زیر خلاصهای از طرح اتکینز هستند:
ایجاد یک چارچوب نظارتی مشخص برای توزیع داراییهای کریپتویی در آمریکا
تضمین حق انتخاب آزادانه میان متولیان و پلتفرمهای معاملاتی
پذیرش رقابت بازار و حمایت از «سوپراپها»
پشتیبانی از نوآوری آنچین و امورمالی غیرمتمرکز
اعطای معافیتهای نوآورانه و حمایت از تجاریسازی پروژهها
تغییر نگاه خزانهداری به استیبل کوینها
مهمترین تحول در وزارت خزانهداری رخ داد. جنت یلن (Janet Yellen) استیبل کوینها را تهدید سیستمی میدید؛ اما حالا جانشین او، اسکات بسِنت (Scott Bessent) با ذهنیتی برخواسته از صندوقهای پوشش ریسک، آنها را همان چیزی که هستند میبیند. این تغیر نگاه به معنای آن است که استیبل کوینها از تهدید به یک ابزار استراتژیک برای تامین مالی و بازار بدهی ایالات متحده تبدیل شدهاند.
منبع: castlelabs.substack.com
بسنت ریاضیات تلخ کسری بودجه آمریکا را میفهمد. در شرایطی که بانکهای مرکزی جهانی سرعت خرید اوراق خزانه را کاهش دادهاند، اشتهای سیریناپذیر صادرکنندگان استیبلکوین برای اوراق خزانه کوتاهمدت یک مزیت استراتژیک است. از نگاه او، تتر (USDT) و یواسدی کوین (USDC) نه رقیب دلار، بلکه پیشقراولانی هستند که هژمونی دلار را به کشورهای بحرانزدهای میبرند که مردمانشان ترجیح میدهند به جای یک ارز فیات درحال فروپاشی، استیبل کوینها را نگهداری کنند.
چرخش تاریخی والاستریت
حتی چهرهایی مانند جیمی دایمون (Jamie Dimon)، مدیرعامل جیپی مورگان (JPMorgan) که زمانی معاملهگران بیت کوین را تهدید به اخراج میکرد، یکی از موثرترین چرخشها را رقم زد. عرضه وامهای دارای وثیقه ارز دیجیتال توسط این بانک در سال ۲۰۲۵ عملاً اعلام آتشبس بود. به گزارش دِ بلاک (The Block) و بلومبرگ (Bloomberg):
جیپی مورگان چیس تا پایان سال امکان استفاده از بیت کوین و اتریوم را بهعنوان وثیقه وام برای مشتریان نهادی فراهم میکند. این برنامه بهصورت جهانی ارائه میشود و برای محافظت از داراییهای وثیقهشده از متولیان شخص ثالث کمک میگیرد.
زمانیکه گلدمن ساکس (Goldman Sachs) و بلکراک (BlackRock) شروع به تصاحب بازار کارمزدی نگهداری داراییهای دیجیتال کردند، جنگ عملا پایان یافت؛ چراکه بانکها با شرکت نکردن در این جنگ، پیروزی خود را رقم زدند.
بازگشت پررنگ حامیان سیاسی کریپتو
سناتور سینتیا لومیس (Cynthia Lummis) زنی که سالها تنها صدای حامی کریپتو در سنا بود، اکنون یکی از وفادارترین مدافعان «وثیقه جدید امریکایی» محسوب میشود. پیشنهاد او برای ایجاد ذخیره استراتژیک بیت کوین (Strategic Bitcoin Reserve) از حاشیهنشینی در توییتها به جلسات رسمی کمیتههای سنا راه یافته است. قدرت اثرگذاری او شاید قیمت بیت کوین را تکان نداده باشد؛ اما تلاشهایش ستودنی است.
چشمانداز حقوقی سال ۲۰۲۵ ترکیبی از موضوعاتی است که بهطور قطعی تعیین تکلیف شدهاند و مسائلی که هنوز خطرناک و مبهم هستند. شور و اشتیاق دولت فعلی نسبت به ارزهای دیجیتال بهحدی است که شرکتهای حقوقی بزرگ پلتفرمهای پایش لحظهای برای قوانین کریپتو ایجاد کردهاند. از جمله، شرکت حقوقی لاتم اند واتکینز ( (Latham & Watkins با «ردیاب سیاستگذاری کریپتویی آمریکا» تمام تحولات نهادهای نظارتی را دنبال میکند.
در حال حاضر، دو قانون بیشترین تاثیر را بر مباحث کریپتویی ایالات متحده دارند:
قانون جینیس مصوب ژوئیه ۲۰۲۵
قانون هدایت و ایجاد نوآوری ملی برای استیبل کوینهای ایالات متحده (Guiding and Establishing National Innovation for U.S. Stablecoins) یا همان جینیس (GENIUS Act)، نخستین اقدام جدی واشنگتن برای ساماندهی استیبل کوینها محسوب میشود. این قانون با الزامیکردن پشتوانه ۱۰۰٪ داراییهای خزانه، استیبل کوینها را از یک ریسک بالقوه به یک ابزار ژئوپولیتیک مشابه طلا یا نفت تبدیل کرده است. همچنین، این قانون عملا به صادرکنندگان خصوصی مانند شرکت سرکل (Circle) و تتر (Tether) لختیار تام داد و آنها را بهنوعی به خریداران رسمی بدهی دولت آمریکا تبدیل کرد. این اقدام یک راهحل برد- برد است که هم ثبات بازار را تقویت میکند و هم نفوذ مالی ایالات متحده را گسترش میدهد.
منبع: castlelabs.substack.com
قانون کلاریتی
لایحه کلاریتی (CLARITY Act) یا همان قانون شفافیت بازار داراییهای دیجیتال که در کمیته خدمات مالی مجلس نمایندگان متوقف مانده، قرار است مناقشه قدیمی میان کمیسیون SEC و کمیسیون معاملات آتی کالایی (CFTC) در مورد تمایز میان اوراق بهادار و کالا را حلو فصل کند. تا زمانی که این قانون به تصویب نرسد، صرافیهای ارز دیجیتال در یک وضعیت نیمهقانونی و تحت دستورالعملهای آژانس فعالیت میکنند. این لایحه اکنون به نقطه اختلاف جدی میان جمهوریخواهان و دموکراتها تبدیل شده است و هر دو طرف از آن بهعنوان یک ابزار فشار استفاده میکنند.
منبع: castlelabs.substack.com
لغو بولتن حسابداری کارکنان (SAB-121) یک نقطه عطف مهم بود. این قانون، حسابداری بانکها را مجبور میکرد ارزهای دیجیتال تحت حضانتشان را بهعنوان بدهی در ترازنامه ثبت کنند و عملاً آنها را از ورود به صنعت بازمیداشت. لغو این قانون منجر به هجوم سرمایه شد؛ زیرا نهادها و حتی صندوقهای بازنشستگی میتوانستند بدون ترس از واکنش رگولاتورها وارد بازار شوند. پس از آن محصولات بیمه عمر مبتنی بر بیت کوین نیز یکییکی وارد بازار شدند و نوید آینده روشنتری را دادند.
اروپا؛ بیمیلی ذاتی نسبت به ریسک
سیسرو (Cicero) خطیب و فیلسوف رومی میگوید «درست است که تمدن روم باستان فیلسوفانی چون افلاطون و هگل را پرورانده است، اما چه سود وقتی امروز کارآفرینان و سازندگان آن در چنبره سازوکارهای سلیقهای گرفتار میشوند و امکان نوآفرینی از آنها سلب میشود؟»
اگر کلیسا روزی با دانشمندان برخورد سرکوبگرانه داشت و آنها را در آتش میسوزاند، امروز نیز قدرتهای منطقهای اروپا با وضع قوانین پیچیده و مبهم عملاً مانع فعالیت کارآفرینان و فراری دادن نیروهای خلاق شدهاند. شکاف میان روحیه پویا و جسور آمریکایی و وضعیت ازهمگسیخته و درونگرای اروپا هرگز تا این اندازه عمیق نبوده است. بروکسل میتوانست در عصر جدید مسیر متفاوتی را انتخاب کند؛ اما به جای اتخاذ یک رویکرد منعطف، بازهم روی همان چارچوبهای سختگیرانه همیشگی پافشاری کرد.
منبع: castlelabs.substack.com
اجرای کامل مقررات میکا (MiCA) در اواخر ۲۰۲۵ بازتابی از همین واقعیت است؛ یک شاهکار بوروکراتیک که در عمل به فاجعهای برای نوآوری تبدیل شد. میکا در ظاهر بهعنوان یک «چارچوب جامع» به مردم معرفی شد؛ اما در فرهنگ اداری بروکسل تعبیری به جز «شکنجه جامع» برای آن وجود نداشت. درست است که این قانون شفافیت ایجاد کرد؛ اما شفافیتی از جنس «راه خروج»!
مشکل اصلی مقررات میکا اشتباه در طبقهبندی فعالیتها است. این قانون، بنیانگذاران استارتاپهای کریپتویی را همچون بانکهای مستقل در نظر میگیرد و با تحمیل هزینههای سنگین برای انطباق، عملا آنها را محکوم به شکست میکند.
منبع: castlelabs.substack.com
شرکت حقوقی نورتون رز (Norton Rose) در یک یادداشت تحلیلی ساختار مقررات میکا را اینگونه توضیح داده است:
این آییننامه از نظر ساختاری بهعنوان یک مکانیسم انحصاری عمل میکند و داراییهای دیجیتال را در قالب دو طبقه کاملاً تحت نظارت، یعنی توکنهای مبتنی بر دارایی (ARTs) و توکنهای پول الکترونیک (EMTs) جای میدهد. ارائهدهندگان خدمات داراییهای کریپتویی (CASPs) را نیز ذیل چارچوب سختگیرانهای مشابه MiFID IIکه برای غولهای مالی طراحی شده است، قرار میدهد.
طبق مفادی که در عناوین III و IV آمده است، صادرکنندگان استیبل کوینها ملزم به نگهداری ذخایر نقدی با نسبت ۱:۱ هستند. این الزام عملا فعالیت استیبل کوینهای الگوریتمی را ممنوع میکند؛ زیرا از نظر قانونی دچار مشکل هستند. بهعلاوه، همین تصمیم بهخودی خود یک ریسک سیستماتیک ایجاد میکند؛ چراکه ممکن است بروکسل یکشبه کل این بخش را غیرقانونی اعلام کند.
صادرکنندگان توکنهای مهم (sARTs / sEMTs) نیز تحت نظارت مستقیم مرجع بانکداری اروپا (EBA) و الزامات سرمایهای قرار میگیرند. این اقدام باعث میشود صدور هرگونه توکن برای استارتآپها صرفه اقتصادی نداشته باشد. در شرایط فعلی، راهاندازی یک موسسه کریپتویی بدون تیمی از حقوقدانان طراز اول و داشتن سرمایهای در حد مؤسسات مالی سنتی (TradFi) تقریباً غیرممکن است.
برای واسطهها نیز وضع به همین منوال است؛ زیرا در ذیل عنوان V مفهوم «صرافی برونمرزی مبتنی بر سرویس ابری» حذف شده است. ارائهدهندگان خدمات داراییهای کریپتویی باید در یکی از کشورهای عضو، دفتر مرکزی ثبتشده داشته باشند، مدیران مقیم دارای صلاحیت معرفی کنند و پروتکلهای حضانت تفکیکشده را پیادهسازی نمایند. الزام به انتشار «وایتپیپر» نیز ماهیتی مشابه انتشار دفترچه عرضه اوراق بهادار پیدا کرده است و مسئولیت مدنی سنگینی را درمورد هرگونه خطا یا حذف اطلاعات ایجاد میکند. این الزامات سختگیرانه، ناشناس بودن معمول شرکتهای فعال در کریپتو را از بین میبرد. مطمئنا در چنین فضایی راهاندازی یک نئوبانک آسانتر خواهد بود.
اگرچه قانون میکا با اعطای حقوق گذرنامهای (Passporting rights) به سرویسهای تاییدشده در یکی از کشورهای عضو اجازه میدهد در سراسر اتحادیه اروپا فعالیت کنند، اما این «هماهنگسازی» بهای سنگینی دارد. واقعیت این است که میکا تنها یک خندق نظارتی ایجاد میکند که فقط بازیگران نهادی با سرمایههای هنگفت میتوانند از آن عبور کنند.
افزون بر این، نهادهای ملی نیز بر پیچیدگیهای نظارتی دامن زدهاند. در آلمان، اداره نظارت بر خدمات مالی بافین (BaFin) به یک ماشین انطابق تبدیل شده است که بهجای حمایت از رشد صنعت، فقط در حال پردازش اسناد و مدارک است. فرانسه نیز به رغم ادعاهایش مبنی بر تبدیلشدن به «هاب وب ۳» اروپا، در عمل باعث شده است استارتآپها به جای نوآوری به مهاجرت فکر کنند. تحت شرایط موجود آنها قادر به رقابت با عملگرایی آمریکاییها و نوآوری بیوقفه آسیا نیستند و همین باعث فرار گسترده مغزها به دبی، تایلند یا زوریخ شده است.
اما ناقوس مرگ واقعی، ممنوعیت استیبل کوینهاست. محدودسازی یا ممنوعیت مؤثر استیبل کوینهای غیر یورویی مانند تتر برای «حفظ حاکمیت پولی» در واقع بهمعنای توقف کل چرخه نقدینگی در امور مالی غیرمتمرکز است. اقتصاد جهانی رمزارزها بر پایه استیبل کوینها بنا شده است. بروکسل با تحمیل توکنهای مبتنی بر یورو (Euro-tokens) که نقدینگی اندکی دارند و بهجز منطقه شنگن (Schengen) فاقد مقبولیت جهانی هستند، شکاف عمیقی در نقدینگی بازار کریپتوی اروپا ایجاد کرده است.
در همین حال، بانک مرکزی (ECB) و هیئت ریسک سیستمی اروپا (ESRB) نیز از بروکسل خواستهاند مدل «صدور چندگانه» را ممنوع کند؛ مدلی که در آن شرکتهای استیبل کوین جهانی میتوانند توکنهای صادرشده در اتحادیه اروپا را معادل و قابلجایگزین با توکنهای منتشرشده در خارج از این حوزه تلقی کنند. بهگفته کریستین لاگارد (Christine Lagarde) دلیل چنین تصمیمی این است که اگر دارندگان غیراروپایی بهطور ناگهانی برای بازخرید توکنهای اروپایی هجوم بیاورند، ریسک «هجوم برداشت» داخل اتحادیه اروپا تشدید میشود و ثبات مالی منطقه را تهدید میکند.
بریتانیا نیز با پیشنهاد محدودیت ۲۰ هزار پوندی برای نگهداری استیبلکوین توسط هر فرد، مسیر مشابهی را در پیش گرفته است. این در حالی که است که روی داراییهای پرریسکتر مانند شتکوینها (shitcoins) مطلقا نظارتی انجام نمیشود.
پشت پرده این مسئله ساده است؛ اروپا میخواهد شهروندان خود را به یورو وابسته نگه دارد، مانع مشارکت آنها در اقتصاد پویای آمریکا شود و از رکود اقتصادی فرار کند. رویترز به نقل از بانک مرکزی اروپا گزارش کرده است:
استیبل کوینها میتوانند سپردههای ارزشمند بانکی را از حوزه یورو خارج کنند و هرگونه هجوم به یک کوین میتواند پیامدهای گستردهای برای ثبات سیستم مالی جهانی داشته باشد.
اما این استدلال اساسا نادرست است.
چارچوب ایدهآل قانونگذاری ارزهای دیجیتال؛ الگوی سوئیس
منبع: castlelabs.substack.com
برخی کشورها فارغ از کشمکشهای حزبی، قوانین ناکارآمد یا تفکرات منسوخ، از دوگانه «مقررات بیش از حد» و «مقررات ناکافی» عبور کرده و به الگوی متوازنی رسیدهاند. چنین مدلهایی ضمن تامین منافع دولت، نیازهای صنعت را هم درک میکند. سوئیس یکی از برجستهترین نمونهها است.
اگرچه چارچوب مقرراتی این کشور متنوع است؛ اما با نوآوری سازگار است و مورد استقبال ارائهدهندگان خدمات و کاربران قرار گرفته است:
قانون نظارت بر بازارهای مالی (FINMASA) مصوب سال ۲۰۰۷، قانون جامعی است که با ادغام نهادهای نظارتی بانکداری، بیمه و مبارزه با پولشویی، سازمان FINMA را بهعنوان نهاد مستقل و یکپارچۀ ناظر بر بازار مالی سوئیس تأسیس کرد.
قانون خدمات مالی (FinSA) با تمرکز بر حمایت از سرمایهگذاران، قواعد شفاف و یکسانی را برای تمامی ارائهدهندگان خدمات مالی اعم از بانکها و مدیران دارایی مستقل ارائه میدهد. طبقهبندی مشتریان (خُرد، حرفهای و نهادی) و شفافسازی از طریق برگههای اطلاعات پایه، بخشی از این چارچوب است.
قانون مبارزه با پولشویی (AMLA) چارچوب اصلی مقابله با جرایم مالی است. این قانون برای تمام واسطههای مالی از جمله ارائهدهندگان خدمات داراییهای دیجیتال اعمال میشود و وظایف پایه را تعریف میکند.
قانون فناوری دفترکل توزیعشده (DLT-Law) مصوب سال ۲۰۲۱، یک «قانون جامع» است که با اصلاح ۱۰ قانون فدرال از جمله قانون تعهدات و قانون اجرای بدهی، نگهداری و انتقال داراییهای دیجیتال را بهصورت کامل در نظام حقوقی سوئیس به رسمیت شناخت.
قانون ارائهدهندگان خدمات داراییهای مجازی (VASP) اجرای قانون سفر گروه ویژه اقدام مالی (FATF Travel Rule) را بدون هیچ آستانه حداقلی الزامی میکند. برخلاف بسیاری از کشورها که این الزام تنها برای تراکنشهای بالاتر از یک مبلغ خاص اعمال میشود، در کشور سوئیس VASPها موظف هستند اطلاعات هویتی فرستنده و گیرنده را برای تمام تراکنشها گردآوری و منتقل کنند.
ماده 305bis SCC در قانون جزایی سوئیس (SCC) جرمانگاری پولشویی را تعریف میکند و مبنای حقوقی پیگرد اقدامات مجرمانه در بازارهای مالی از جمله کریپتو است.
استانداردهای CMTA که توسط انجمن بازارهای سرمایه و فناوری منتشر شده است، اگرچه الزامآور نیستند اما بهطور گسترده در صنعت پذیرفته شدهاند.
ساختار نظارتی سوئیس از چند نهاد کلیدی تشکیل شده است:
پارلمان سوئیس: قوانین فدرال را تصویب میکند.
FINMA: از طریق تدوین آییننامهها و دستورالعملها، اجرا و تنظیم مقررات را برعهده دارد.
سازمانهای خودتنظیمگر (SROs): تحت نظارت FINMA فعالیت میکنند و روی مدیران دارایی و واسطههای کریپتویی نظارت دارند.
دفتر گزارش پولشویی (MROS): گزارشهای فعالیت مشکوک را بررسی میکند و پروندهها را به دادستانی ارجاع میدهد؛ درست مانند پروسهای که در امور مالی سنتی طی میشود.
به همین دلیل شهر زوگ (Zug Valley) به «دره کریپتو» شناخته میشود. این منطقه نه تنها به بنیانگذاران پروژههای کریپتویی اجازه فعالیت میدهد؛ بلکه با تعریف یک چتر قانونی کاملا تعریفشده برای کاربران و بانکهایی که مایل به ریسکپذیری هستند، اطمینان خاطر ایجاد میکند.
آمریکا یک گام جلوتر است
منبع: castlelabs.substack.com
رویکرد جهان جدید، بهویژه ایالات متحده، نسبت به صنعت ارزهای دیجیتال نه به دلیل اشتیاق به نوآوری، بلکه ناشی از استیصال مالی است. در آنسوی اقیانوس، اروپا که از دهه ۱۹۸۰ میلادی کنترل فضای وب ۲ را تمام و کمال به سیلیکون ولی واگذار کرده است، وب ۳ را نه بهعنوان صنعتی برای ساختن، بلکه منبعی برای اخذ مالیات میداند. این همان رویکردی است که در سایر حوزههای اقتصادی هم دنبال میشود.
این سرکوب ریشههای فرهنگی و ساختاری دارد. اتحادیه اروپا بهخاطر مواجهه با جمعیت سالمند و صندوقهای بازنشستگی در آستانه فروپاشی، نمیتواند ظهور یک صنعتی مالی رقیب که هیچ کنترلی بر آن ندارد را تحمل کند. این اتفاق یادآور همان ساختارهای فئودالی است که اربابان برای جلوگیری از رقابت، اشراف محلی را زندانی یا سرکوب میکردند. اروپا بارها برای جلوگیری از تغییرات کنترلنشده، شهروندان خودش را محدود کرده است؛ اما این ذهنیت با سنت آمریکایی کاملاً در تضاد است، سنتی که مبتنی بر رقابت، جسارت و اراده پیشرفت است.
قانون میکا نه تنها چارچوبی برای رشد بهشمار نمیآید؛ بلکه به مثابه حکم اعدام است. این قانون طوری طراحی شده تا هر تراکنش شهروندان اروپایی در یک شبکه تحت نظارت انجام شود و همزمان سهم دولت را هم تضمین کند، درست مانند پادشاهانی که بهخاطر منافع خود از ریختن خون دهقانان هم دریغ نمیکنند.
در مقابل، کشورهایی مانند سوئیس و امارات متحده عربی از قید محدودیتهای ساختاری و نقصهای تاریخی آزاد هستند. نه بار یک ارز ذخیره جهانی را به دوش میکشند و نه گرفتار سازوکارهای فلجکننده یک بلوک ۲۷ عضوی هستند. سوئیس با ایجاد اعتماد از طریق قانونگذاری توانست میزبان بنیادهای معتبری همچون اتریوم، سولانا و کاردانو شود. امارات نیز همین مسیر را ادامه داده و از همینرو موج مهاجرت نخبگان اروپایی به دبی شتاب گرفته است.
شکاف جغرافیایی در صنعت رمزارز
اکنون وارد دوران آربیتراژ تهاجمی میان حوزههای قضایی شدهایم. چنین روندی احتمالاً موجب دو قطبیشدن جغرافیایی صنعت کریپتو میشود؛ از یک سو بازار مصرفی در ایالات متحده و اروپا باقی خواهد و کاربرانش تحت فرآیندهای کامل KYC، نظارت شدید، مالیاتگذاری گسترده و شرایط درهمتنیده با نظام بانکی سنتی فعالیت خواهند کرد. درمقابل، پروتکلها و تیمها بهحوزههای منطقیتری مانند سوئیس، سنگاپور و امارات مهاجرت خواهند کرد. کاربران در سراسر جهان حضور خواهند داشت؛ اما بنیانگذاران، سرمایهگذاران خطرپذیر و توسعهدهندگان برای یافتن مکانی برای رشد بیشتر ناچار به ترک بازارهای بومی میشوند.
بهنظر میرسد تقدیر اروپا این است که به یک «موزه مالی» تبدیل شود؛ زیرا چارچوب حقوقی پرزرقوبرقی را به شهروندانش ارائه میدهد که در عمل برای کاربران کاملا بیفایده است.
در این میان، جایگاه رمزارزها بهعنوان یک دارایی کلان اجتنابناپذیر است و ایالات متحده همچنان جایگاه خود را بهعنوان پایتخت مالی جهان حفظ خواهد کرد. بازار آمریکا همین حالا هم میزبان بیمههای عمر مبتنی بر بیت کوین، وثایق کریپتویی، ذخایر دیجیتال و پشتیبانی بیپایان VCها از صاحبان ایده و سازندگان پروژهها است. این اکوسیستم پویا از تولد ایده تا رشد آن را حمایت میکند.
جمعبندی
در مقایسه وضعیت صنعت کریپتو در اروپا و آمریکا به یک تصویر روشن رسیدیم. اروپا در تلاش برای ساخت نظم جدید کریپتو، بیش از آنکه یک چارچوب منسجم ارائه دهد، مجموعهای از مقررات ناهماهنگ و ناکارآمد تولید کرده است. این قوانین عمدتا از نظام بانکی قدیمی تاثیر گرفتهاند و با واقعیت پروتکلهای غیرمتمرکز امروز سازگار نیستند. این رویکرد سختگیرانه، محصول یک طبقه بوروکراتیک است که فاصله زیادی با مسائل واقعی کاربران و سازندگان دارد. افرادی که هیچگاه رنج احراز هویت حساب، دریافت مجوز یا راهاندازی کسبوکار را درک نکردهاند، میخواهند آینده یک صنعت جهانی را با آییننامهنویسیهای پشتمیزنشینی شکل دهند.
در مقابل، ایالات متحده یک مسیر متفاوت را انتخاب کرده است و تلاش میکند یک چارچوب عملی و قابلاجرا برای دیفای و صنعت کریپتو تدوین کند. سقوط FTX تنها علامتی بود که نشان داد این صنعت بدون نظم مؤثر دوام نمیآورد. اکنون سرمایهگذاران بزرگ و کاربران واقعی خواهان یک ساختار امن و قابل اعتماد هستند؛ ساختاری که اجازه دهد سرمایه واقعی بهطور ایمن وارد شود و درعینحال از کاربران نهایی در برابر سوءاستفاده محافظت کند.
پس از پانزده سال آزمون و خطا، فرصت ایجاد یک صنعت بالغ در حال از دست رفتن است. اگر اروپا و آمریکا در این مقطع تصمیمهای قاطع و هوشمندانهای نگیرند، نتیجه چیزی جز عقبماندگی و فرسایش بیشتر نخواهد بود.
اکنون بهترین زمان برای بازسازی اعتماد، پاسخگویی به کاربران خسته از سالهای ۲۰۱۷، ۲۰۲۱ و ۲۰۲۵ و آمادهسازی مسیر برای آینده روشنتر است. آیندهای که در آن، داراییهای دیجیتال بتوانند دوباره اوج بگیرند و صنعت کریپتو بالاخره جایگاه واقعی خود را پیدا کند.































