• تتر:
    92,851.40 تومان
  • دامیننس بیت کوین:
    63.97%
  • دامیننس اتریوم:
    9.31%
  • ارزش کل بازار:3 تریلیون دلار

قیمت ارز های دیجیتال

حجم کل بازار
3 تریلیون دلار
معاملات 24h
78 بیلیون دلار
سهم بیت کوین
63.97%
نرخ تتر
92,851.40 تومان
via-btc

آخرین مطالب

پروژه جدید IBM؛ شمارش معکوس تهدید کوانتومی بیت کوین آغاز شد

پوریا هاشم‌تبار
25 خرداد 1404 - 12:00
شرکت آی‌بی‌ام (IBM) به‌تازگی پروژه‌ای را معرفی کرده که می‌تواند جدول زمانی تهدید رایانه‌های کوانتومی علیه بیت کوین را کوتاه‌تر کند. این پروژه مربوط به ساخت اولین رایانه کوانتومی مقاوم در برابر خطا در جهان است. قرار است این سیستم تا سال ۲۰۲۹ (۱۴۰۸) عرضه شود. به گزارش میهن بلاکچین، تا پیش از این، کارشناسان فکر می‌کردند رایانه‌های کوانتومی به این زودی‌ها نمی‌توانند امنیت بیت کوین را به خطر بیندازند. اما IBM با معرفی سیستم جدیدش، ممکن است این پیش‌بینی را تغییر دهد. رایانه کوانتومی مقاوم در برابر خطا چیست؟ رایانه‌های کوانتومی نسل فعلی قابلیت محاسبه در چند مسیر به‌صورت هم‌زمان را دارند. با این حال، نرخ خطای آن‌ها بسیار بالاست. تا زمانی که این رایانه‌ها نتوانند به‌صورت پایدار خطاها را تشخیص داده و اصلاح کنند، امکان اجرای الگوریتم‌های پیچیده‌ای که برای شکستن رمزنگاری بلاکچین لازم است، وجود ندارد. سیستم جدید IBM با نام آی‌بی‌ام کوانتوم استارلینگ (IBM Quantum Starling) طراحی شده است. این سیستم قرار است با استفاده از ۲۰۰ کیوبیت تصحیح‌شده، ۱۰۰ میلیون عملیات کوانتومی را اجرا کند. این رایانه در مرکز داده کوانتومی IBM در شهر پوکیپسی ایالت نیویورک مستقر خواهد شد. این پروژه بخشی از نقشه راه بلندمدت IBM برای توسعه رایانه‌های کوانتومی مقیاس‌پذیر است که تا سال ۲۰۳۳ ادامه دارد. IBM در بیانیه‌ای اعلام کرد:  ما نقشه راه خود را بازنگری کرده‌ایم و برنامه‌ای تا سال ۲۰۳۳ و پس از آن تدوین کرده‌ایم. تاکنون توانسته‌ایم همه اهداف تعیین‌شده در این مسیر را با موفقیت اجرا کنیم. با توجه به این موفقیت‌ها، به پیشرفت آینده خود اطمینان داریم. راهکار IBM برای دستیابی به سیستمی مقاوم در برابر خطا، بر پایه اصلاح خطا طراحی شده است. رایانه‌های کوانتومی نسبت به نویز و تداخل محیطی بسیار حساس هستند. این اختلال‌ها باعث می‌شوند کیوبیت‌ها به‌سرعت از حالت پایدار خارج شوند. آی‌بی‌ام برای حل این مشکل از کدی به نام بای‌وریت بایسیکل (Bivariate Bicycle) استفاده می‌کند. این کد نوعی روش تصحیح خطای LDPC (کد با چگالی پایین) مخصوص رایانه‌های کوانتومی است. به گفته IBM، این فناوری می‌تواند تعداد کیوبیت‌های فیزیکی موردنیاز را تا ۹۰٪ نسبت به روش‌های قبلی کاهش دهد. سیستم استارلینگ همچنین به رمزگشای اصلاح خطای بلادرنگ مجهز خواهد شد. این رمزگشا می‌تواند روی سخت‌افزارهای مخصوص مانند اف‌پی‌جی‌ای (FPGA) یا ای‌سیک (ASIC) اجرا شود. این ویژگی باعث می‌شود که خطاها بلافاصله و پیش از اینکه شدت پیدا کنند، شناسایی و اصلاح شوند. روزا دی فلیس (Rosa Di Felice) - مدیر فنی مرکز نوآوری کوانتومی IBM در دانشگاه USC - در گفت‌وگویی بیان کرد:  تمرکز زیادی روی اصلاح و کاهش خطا در رایانش کوانتومی وجود دارد. طراحی جدید این پردازنده می‌تواند اجرای مؤثرتر کدهای تصحیح خطای کوانتومی را ممکن کند.  این پردازنده جدید می‌تواند انجام محاسبات پیچیده برای تحلیل رفتار مولکول‌ها و مواد را ساده‌تر کند. این پیشرفت می‌تواند در زمینه‌هایی مانند جلوگیری از زنگ‌زدگی، بهبود واکنش‌های شیمیایی و طراحی داروهای جدید نقش مهمی ایفا کند. جزئیات نقشه راه IBM برای توسعه رایانش کوانتومی سال ۲۰۲۵ (۱۴۰۴): عرضه پردازنده نایت‌هاک (IBM Nighthawk) با ۱۲۰ کیوبیت و توانایی اجرای مدارهایی با عمق ۱۶ برابر بیشتر ارتقاء نرم‌افزار کیس‌کیت (Qiskit) با افزودن مدارهای پویا و امکان اتصال به محیط‌های رایانش قدرتمند (HPC) معرفی معماری ماژولار برای رایانه‌های کوانتومی مقاوم در برابر خطا توسعه پردازنده ای‌بی‌ام کوانتوم لون (IBM Quantum Loon) برای آزمایش اجزای معماری کد qLDPC؛ این پردازنده شامل C-couplerهایی است که می‌توانند کیوبیت‌ها را در فاصله‌های طولانی‌تر درون یک تراشه به هم متصل کنند سال ۲۰۲۶ (۱۴۰۵): اجرای نخستین نمونه‌های نمایش «برتری کوانتومی» گسترش ابزارهای کاهش خطا و نگاشت کاربردهای محاسباتی برای آماده‌سازی جهت رایانش کوانتومی مقاوم عرضه پردازنده کوانتوم کوکابورا (IBM Quantum Kookaburra)، این پردازنده اولین مدل ماژولار IBM خواهد بود که می‌تواند اطلاعات رمزنگاری‌شده را هم ذخیره و هم پردازش کند. این سیستم حافظه کوانتومی و عملیات منطقی را ترکیب می‌کند و پایه‌ای برای توسعه رایانه‌های کوانتومی در مقیاس بزرگ‌تر فراهم می‌کند سال ۲۰۲۷ (۱۴۰۶): افزایش مقیاس سیستم تا ۱,۰۸۰ کیوبیت با استفاده از اتصال بین تراشه‌ها معرفی پردازنده آی‌بی‌ام کوانتوم کوکاتو (IBM Quantum Cockatoo)، این پردازنده دو ماژول Kookaburra را با کمک ال‌کاپلر (L-coupler) به هم متصل می‌کند. این طراحی مانند اتصال نودها در یک سیستم بزرگ‌تر عمل می‌کند و نیاز به ساخت تراشه‌های بزرگ و پیچیده را از بین می‌برد سال‌های ۲۰۲۸ تا ۲۰۲۹ (۱۴۰۷ تا ۱۴۰۸): عرضه نمونه اولیه رایانه کوانتومی مقاوم در برابر خطا (Starling) در سال ۲۰۲۸ بهره‌برداری کامل و عمومی از این سیستم در سال ۲۰۲۹ چرا این موضوع مهم است؟ مایکل سیلر (Michael Saylor) - یکی از بنیان‌گذاران شرکت استراتژی (Strategy) - اما نظر دیگری دارد. سیلر تهدید رایانه‌های کوانتومی علیه بیت کوین را کم‌اهمیت دانست و گفت که این رایانه‌ها برای بانک‌ها و دولت‌ها تهدید جدی‌تری هستند. او تأکید کرد:  این رایانه‌ها خیلی زودتر می‌توانند به سیستم‌های بانکی، حساب‌های گوگل، مایکروسافت و دیگر دارایی‌ها حمله کنند، چون این سیستم‌ها از نظر رمزنگاری بسیار ضعیف‌تر هستند. با این حال، پروفسور دیوید بیدر (David Bader) - از مؤسسه فناوری نیوجرسی - معتقد است که «مقاومت در برابر خطا» عاملی کلیدی برای واقعی شدن رایانه‌های کوانتومی است. او این ویژگی را تهدیدی برای روش‌های رمزنگاری فعلی، از جمله رمزنگاری بیت کوین می‌داند. او گفت:  هدف از مقاوم‌سازی این است که رایانه‌های کوانتومی کمتر آسیب‌پذیر و کمتر دچار خطا باشند. این فناوری برای گذر از چند کیوبیت محدود به ده‌ها هزار یا حتی میلیون‌ها کیوبیت ضروری است. بیدر به نگرانی‌ها در مورد توانایی آینده این رایانه‌ها در شکستن الگوریتم‌های رمزنگاری ارزهای دیجیتال اشاره کرد. او گفت که توسعه‌دهندگان بلاکچین باید به‌سمت رمزنگاری مقاوم در برابر کوانتوم حرکت کنند. او همچنین تأکید کرد: رایانه‌ای که بتواند الگوریتم شور (Shor's Algorithm) را اجرا کند، هنوز سال‌ها با ما فاصله دارد. بلاکچین‌ها در سال ۲۰۲۹ ناگهان از بین نمی‌روند، اما باید از حالا مراقب بود.

اقدامات جدید متقاضیان ETFهای سولانا؛ گام‌های جدید به‌سمت استیکینگ

رضا حضرتی
25 خرداد 1404 - 11:00
با موجی از اصلاحیه‌های تازه در پرونده‌های S-1 از سوی شرکت‌های بزرگی همچون Bitwise، Grayscale و VanEck، مسیر عرضه ETFهای اسپات سولانا در ایالات متحده به مرحله‌ای جدید و پیشرفته رسیده است. به گزارش میهن بلاکچین، نکته متمایز در این اصلاحیه‌ها، اضافه شدن امکان استیکینگ (Staking) است که می‌تواند صندوق‌ها را از صرفاً ابزارهای ردیاب قیمت به منابعی برای درآمدزایی غیرفعال تبدیل کند. امکان استیکینگ در ETFهای Bitwise و Canary؛ کسب درآمد از طریق سولانا بدون نیاز به دانش فنی در نسخه‌های اصلاح‌شده پرونده S-1 که توسط شرکت‌های Bitwise و Canary Capital به کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) ارائه شده، به‌روشنی ذکر شده که دارایی‌های سولانا در حساب‌هایی به‌نام «Trust Staking Accounts» نگهداری خواهند شد. این حساب‌ها اجازه می‌دهند تا سولانای موجود در آن‌ها وارد فرایند استیکینگ شود. این موضوع به صندوق امکان می‌دهد تا از محل جوایز استیکینگ، درآمدی جدید کسب کند که در مستندات رسمی به‌عنوان «درآمد برای تراست» تعریف شده است. بر اساس این اسناد، پاداش‌های حاصل از استیکینگ ممکن است به‌صورت توکن‌های سولانا یا وجه نقد به تراست پرداخت شود. این ویژگی می‌تواند باعث افزایش ارزش خالص دارایی‌های صندوق (NAV) شود و در بلندمدت برای سهام‌داران سودآوری به‌همراه داشته باشد. Coinbase Custody مدیریت دارایی‌های SOL این صندوق‌ها را بر عهده دارد و کلیه فرایندهای استیکینگ، نگه‌داری و امنیت را بدون نیاز به دخالت مستقیم سرمایه‌گذاران انجام می‌دهد. به‌این‌ترتیب، کاربران سنتی بازارهای مالی می‌توانند بدون درگیری با پیچیدگی‌های فنی، از مزایای بلاکچین سولانا بهره‌مند شوند. Grayscale و شرط ورود به استیکینگ؛ حرکت محتاطانه اما معنادار شرکت Grayscale نیز در نسخه جدید پرونده ETF سولانای خود، امکان استیکینگ را مشروط به تحقق مفهومی تحت عنوان «Staking Condition» در نظر گرفته است. در این اصلاحیه آمده است که فقط در صورتی که این شرط خاص برآورده شود، تراست مجاز خواهد بود به فعالیت در زمینه استیکینگ وارد شود. با این حال، این موضوع نشان می‌دهد Grayscale نیز به‌وضوح مسیر مشارکت فعال در شبکه سولانا را هرچند محتاطانه‌تر از Bitwise و Canary در نظر دارد. همچنین Grayscale در این اصلاحیه میزان کارمزد مدیریت صندوق را ۲.۵٪ اعلام کرده است. این نرخ نسبت به ETFهای سنتی نسبتاً بالا است، اما برای برخی سرمایه‌گذاران، دسترسی به سود حاصل از استیکینگ از طریق یک ساختار قانونی و شفاف، می‌تواند توجیه‌کننده این هزینه باشد. موج گسترده اصلاحیه‌ها؛ نشانه‌ای از نزدیک‌شدن SEC به تأیید ETFهای سولانا روز جمعه، شرکت‌های برجسته‌ای از جمله Franklin Templeton، Galaxy Digital، VanEck، Grayscale و همچنین Fidelity اصلاحیه‌های جدیدی بر پرونده‌های S-1 خود برای ETFهای اسپات سولانا ارائه کردند. منابع آگاه گفته‌اند این اولین باری است که Fidelity چنین پرونده‌ای برای یک ETP سولانا ثبت کرده است. طبق گزارش بلاک‌ورکس (Blockworks)، کمیسیون SEC از چندین صادرکننده احتمالی ETFهای سولانا خواسته بود تا زبان مستندات خود را به‌ویژه در رابطه با جزئیات مربوط به استیکینگ و روش انجام بازخریدهای غیرنقدی (In-kind Redemptions) به‌روز رسانی کنند. تحلیل‌گر ETF بلومبرگ، اریک بالکوناس (Eric Balchunas) اظهار داشت که چنین درخواستی از سوی SEC، نشانه‌ای از احتمال بالاتر تأیید این محصولات در آینده نزدیک است و بازه زمانی دو تا چهار ماه برای راه‌اندازی ETFهای اسپات سولانا محتمل است. اضافه‌شدن استیکینگ در فایل VanEck و فشار بر SEC برای سیاست «ثبت اول، تایید اول» VanEck نیز در اصلاحیه جدید خود، امکان مشارکت در استیکینگ را اضافه کرده است. این مسئله در ادامه تلاش‌های گروه‌های لابی‌گری و فعالان صنعت رمزارز است که طی ماه‌های گذشته از SEC خواسته‌اند تا علاوه‌بر بیت کوین و اتریوم، صندوق‌هایی با قابلیت استیکینگ روی توکن‌هایی چون سولانا را نیز تأیید کند. شرکت‌هایی چون VanEck و 21Shares همچنین فشار زیادی را بر SEC وارد کرده‌اند تا طبق رویه سنتی «ثبت اول، تایید اول» عمل کند؛ یعنی صندوق‌هایی که زودتر اقدام به ثبت کرده‌اند، در اولویت بررسی و تأیید قرار گیرند. چنین رویکردی می‌تواند رقابت را برای حضور سریع‌تر در بازار داغ ETFهای سولانا تشدید کند. وضعیت فعلی و چشم‌انداز پیش رو تا امروز، SEC تنها ETFهای اسپات بیت کوین و اتریوم را تأیید کرده است و در مقابل، درباره محصولات مبتنی بر توکن‌هایی مانند Avalanche، Dogecoin و Hedera تصمیم‌گیری را به تعویق انداخته و درخواست اظهار نظر عمومی داده است. با این حال، برخی کارشناسان باور دارند سولانا در موقعیتی بهتر برای دریافت تأیید قرار دارد، به‌ویژه با توجه به اینکه بورس کالای شیکاگو (CME) معاملات آتی سولانا را فهرست کرده است که اگرچه ضروری نیست، اما یک گام مثبت در فرایند تأیید ETFها تلقی می‌شود. در همین حال، طبق گزارش‌هایی که امروز منتشر شد، انتقالی به ارزش ۶۲۸ میلیون دلار سولانا میان کیف پول‌های ناشناس ثبت شده که برخی آن را به انتظار بازار برای تصویب ETFهای استیکینگ نسبت می‌دهند. حرکت شرکت‌های پیشرو مانند Bitwise، Grayscale، VanEck و Fidelity برای افزودن قابلیت استیکینگ به ETFهای اسپات سولانا، نه‌تنها بازتابی از رشد و بلوغ بازار دارایی‌های دیجیتال است، بلکه می‌تواند یک تغییر بنیادین در ساختار صندوق‌های رمزارزی به‌شمار رود. اگر این صندوق‌ها تأیید شوند، سرمایه‌گذاران سنتی برای نخستین‌بار در ایالات متحده، می‌توانند از مزایای مشارکت در شبکه سولانا بدون پیچیدگی‌های فنی بهره‌مند شوند که ممکن است مسیر سایر آلت‌کوین‌ها را نیز برای حضور در بازار ETF هموار کند.

تحلیل تکنیکال قیمت اتریوم (ETH)، ریپل (XRP) و سولانا (SOL)؛ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴

رضا حضرتی
25 خرداد 1404 - 10:00
بررسی جامع نمودارهای تکنیکال اخیر حاکی از آن است که فشار فروش و بلاتکلیفی بر جو کلی بازار دارایی‌های دیجیتال سایه افکنده و اکثر اندیکاتورها تمایلات نزولی را تأیید می‌کنند. به گزارش میهن بلاکچین، در این میان، برخی از دارایی‌ها در یک محدوده خنثی و فشرده گرفتار شده‌اند، در حالی که برخی دیگر با شکستن سطوح حمایتی کلیدی مانند، روند نزولی مشخص و تایید شده‌ای را تجربه می‌کنند. تحلیل تکنیکال قیمت اتریوم (ETH/USD) در نمودار چهار ساعته، قیمت اتریوم در حال حاضر درون ابر کومو (Kumo) در حال نوسان بوده که نشان‌دهنده دوره بلاتکلیفی در بازار است. نمودار ۴ ساعته قیمت اتریوم - منبع: تریدینگ ویو خط تنکانسن (خط تبدیل آبی) پایین‌تر از کیجون‌سن (خط پایه قرمز) قرار دارد و قیمت نیز زیر هر دو خط معامله می‌شود که یک سیگنال کوتاه‌مدت نزولی به حساب می‌آید. همچنین، چیکو اسپن (خط تأخیری سبز) پایین‌تر از نمودار قیمت در ۲۶ دوره قبل قرار گرفته که این دیدگاه نزولی را تأیید می‌کند. با این حال، ابر کوموی آینده به رنگ سبز درآمده که می‌تواند نشانه‌ای از پتانسیل صعودی در آینده باشد. در حال حاضر، سطح کیجون‌سن در حدود ۲٬۶۵۹ دلار به عنوان مقاومت اصلی عمل می‌کند و برای تأیید یک حرکت صعودی جدید، قیمت باید با قدرت از سقف ابر کومو عبور کند. تحلیل تکنیکال قیمت ریپل (XRP/USD) نمودار قیمت خرید ریپل به وضوح روند نزولی قوی را نشان می‌دهد، زیرا قیمت کاملاً پایین‌تر از ابر کومو قرار گرفته است. نمودار ۴ ساعته قیمت ریپل - منبع: تریدینگ ویو تمام اجزای اندیکاتور ایچیموکو سیگنال نزولی صادر می‌کنند: خط تنکانسن پایین‌تر از کیجون‌سن است، قیمت زیر هر دو خط قرار دارد و چیکو اسپن نیز در زیر نمودار قیمت‌های گذشته جای گرفته است که همگی تأییدی بر فشار فروش هستند. ابر کوموی آینده نیز قرمز رنگ و ضخیم است که نشان می‌دهد این روند نزولی احتمالاً در آینده نزدیک ادامه خواهد داشت. مقاومت کلیدی پیش روی قیمت، محدوده لبه پایینی ابر و خط کیجون‌سن در حدود ۲.۲۱ دلار است. تا زمانی که قیمت زیر این مقاومت مهم باقی بماند، چشم‌انداز کلی برای ریپل نزولی خواهد بود. تحلیل تکنیکال قیمت سولانا (SOL/USD) در نمودار ۴ ساعته، قیمت سولانا پس از شکست حمایت ابر کومو، اکنون در زیر آن معامله می‌شود که یک سیگنال واضح برای روند نزولی است. نمودار ۴ ساعته قیمت سولانا - منبع: تریدینگ ویو خط تنکانسن در زیر خط کیجون‌سن قرار دارد و چیکو اسپن نیز با قرار گرفتن در زیر نمودار قیمت، این روند نزولی را تأیید می‌کند. ابر کوموی آینده نیز قرمز رنگ است که نشان‌دهنده تداوم فشار فروش در آینده است، هرچند نازک‌تر شدن آن می‌تواند به معنای کاهش احتمالی قدرت روند نزولی باشد. مقاومت‌های مهم در مسیر صعود احتمالی، ابتدا خط تنکانسن (حدود ۱۴۶ دلار) و سپس خط کیجون‌سن (حدود ۱۵۴ دلار) و کل محدوده ابر کومو هستند. دیدگاه تکنیکال تا زمانی که قیمت به بالای ابر کومو بازنگردد، نزولی باقی می‌ماند.

واکنش بیت کوین به جهش نفت و تنش‌های ژئوپلیتیکی؛ ریسک پرنوسان یا نقطه ورود هوشمندانه؟

رضا حضرتی
25 خرداد 1404 - 09:00
در حالی که تنش‌های ژئوپلیتیکی به‌ویژه در خاورمیانه موجب جهش قیمت نفت و کاهش قیمت بیت کوین شده، تحلیل داده‌های تاریخی نشان می‌دهد که چنین بحران‌هایی، هرچند در کوتاه‌مدت بیت کوین را تحت فشار قرار می‌دهند، اما اغلب زمینه‌ساز رشدهای قابل توجه این رمزارز در روزهای بعد بوده‌اند. به گزارش میهن بلاکچین، اکنون که بیت کوین بار دیگر با اصلاح قیمتی مواجه شده و نفت به بالاترین سطح پنج‌ماهه رسیده است، برخی معامله‌گران این شرایط را فرصت طلایی برای ورود تلقی می‌کنند. احتمال کاهش نهایی قیمت نفت پس از رشد روزانه بر اساس داده‌ها قیمت بیت کوین پس از رسیدن به کف ۱۰۲٬۸۱۶ دلار، بازگشتی ملایم را تجربه کرد. تنش‌های ژئوپلیتیکی باعث زیان‌های ناگهانی در بازارهای رمزارز و سهام طی چند شب گذشته شد، در حالی که قیمت نفت جهش یافت و طلا به بالاترین سطح خود در دو ماه گذشته رسید. نمودار روزانه قیمت طلا - منبع: تریدینگ ویو در واکنش به این تحولات، دیدگاه تحلیل‌گران رمزارز نسبت به اثرات احتمالی افزایش قیمت نفت بر بیت کوین و سایر آلت‌کوین‌ها متفاوت بود. آنتونی پامپلیانو (Anthony Pompliano)، کارآفرین حوزه رمزارز، در بخشی از واکنش اولیه خود در شبکه اجتماعی X نوشت: نفت بالا. طلا بالا. بیت کوین پایین. او با یادآوری اپیزودهای پیشین در زمینه تنش‌های خاورمیانه، پیش‌بینی کرد که بیت کوین در نهایت سود خواهد برد. او افزود: در آن موقعیت خاص، بیت کوین طی ۴۸ ساعت ابتدایی عملکرد بهتری نسبت به دو دارایی دیگر داشت. دیدن اتفاقات این دور جالب خواهد بود. نمودار روزانه فیوچرز نفت خام - منبع: تریدینگ ویو منبع تحلیلی محبوب Bitcoin Macro افزایش قیمت نفت را موقتی دانست. در یکی از مطالب منتشرشده‌اش در X آمده بود: احتمال دارد نفت پس از این، کاهش شدیدی را تجربه کند. در ادامه اضافه شد: این پریمیوم احتمالا از بین برود و از منظر تکنیکال، نفت ممکن است پیش از آغاز روند صعودی نهایی، کاهش نهایی خود را تجربه کند. نمودار فیوچرز نفت خام - منبع: تریدینگ ویو در اکتبر سال گذشته، آرتور هیز، مدیرعامل پیشین صرافی BitMEX، استدلال کرده بود که تحولات بنیادین در خاورمیانه می‌تواند باعث حرکت هم‌زمان قیمت نفت و بیت کوین شود. او گفته بود: بیت کوین انرژی ذخیره‌شده در قالب دیجیتال است. بنابراین اگر قیمت انرژی افزایش یابد، ارزش بیت کوین نیز به نسبت ارزهای فیات افزایش خواهد یافت. بیت کوین در زمان‌های بحران ژئوپلیتیکی معمولاً سرمایه‌گذاری قابل اعتمادی تلقی نمی‌شود. اما تاریخ نشان می‌دهد که این لحظات می‌توانند فرصت خرید جذابی باشند. بیت کوین عموماً در دوره‌های بی‌ثباتی ژئوپلیتیکی، به‌ویژه زمانی که قیمت نفت به دلیل افزایش تنش‌های جهانی جهش می‌کند، به‌عنوان یک سرمایه‌گذاری قابل‌اطمینان در نظر گرفته نمی‌شود. با این حال، داده‌های تاریخی نشان می‌دهند که چنین لحظاتی اغلب فرصت‌های خرید مناسبی برای معامله‌گرانی فراهم می‌کنند که آماده بهره‌برداری از اختلالات بازار هستند. جهش‌های قیمتی نفت اغلب با اصلاح‌های شدید و موقتی قیمت بیت کوین هم‌زمان می‌شوند در مواجهه با درگیری یا بی‌ثباتی قریب‌الوقوع، سرمایه‌گذاران معمولاً به سمت دارایی‌های امن‌تری همچون بدهی‌های دولتی کوتاه‌مدت و نقدینگی روی می‌آورند و ایمنی را به نوسان‌پذیری ترجیح می‌دهند. با این حال، بیت کوین در گذشته، اغلب در هفته پس از جهش‌های ناگهانی قیمت نفت—مانند صعود اخیر به ۷۷ دلار در هر بشکه در روز جمعه—عملکرد بهتری از خود نشان داده است. نمودار ۱۵ دقیقه‌ای فیوچرز نفت خام در برابر بیت کوین - منبع: تریدینگ ویو بررسی نمودار قیمت ۱۵ دقیقه‌ای حاکی از رابطه معکوس میان بیت کوین و نفت است. در حالی که نفت خام WTI بین چهارشنبه تا جمعه ۱۹٪ افزایش یافت، بیت کوین از ۱۱۰٬۲۰۰ دلار به ۱۰۲٬۸۰۰ دلار کاهش یافت. این الگو با دیدگاه رایج نسبت به بیت کوین به‌عنوان دارایی پرریسک و نه محافظت‌کننده، هم‌راستا است. با این حال، چارچوب زمانی بلندمدت دیدگاه متفاوتی ارائه می‌دهد. نمودار ۱۰ روزه نفت خام در برابر بیت کوین - منبع: تریدینگ ویو در بلندمدت، داده‌ها نشان می‌دهند که رابطه‌ای ثابت و مشخص میان قیمت بیت کوین و نفت وجود ندارد و این ارتباط دستخوش نوسانات زیادی است. با این حال، در مواردی که قیمت نفت به‌طور ناگهانی و شدید افزایش یافته، بیت کوین نیز افت قابل توجهی را تجربه کرده و تنها در یک سال گذشته سه بار این اتفاق افتاده است. هر بار پس از آن، بیت کوین با بازگشتی قابل توجه و با سودهایی بین ۱۶٪ تا ۲۴٪ ظرف هشت روز پس از افت اولیه مواجه شده است. نمودار ۱۲ ساعته نفت خام در برابر بیت کوین - منبع: تریدینگ ویو در آخرین مورد، در تاریخ ۱۵ ژانویه ۲۰۲۵، نفت ظرف شش روز از ۷۲.۵۰ دلار به ۸۰.۵۰ دلار رسید. این جهش هم‌زمان با افت بیت کوین به ۸۹٬۳۰۰ دلار در ۱۳ ژانویه بود، اما تا ۲۰ ژانویه، قیمت بیت کوین ۲۲٪ رشد کرد و به ۱۰۹٬۳۰۰ دلار رسید. این حرکت پس از اعمال تحریم‌های ایالات متحده بر بخش نفتی روسیه و کاهش متوالی ذخایر نفت خام آمریکا به مدت هشت هفته رخ داد. پیش‌تر، در ۸ اکتبر ۲۰۲۴، قیمت نفت از ۶۸.۰۰ دلار در هفته قبل به ۷۷.۵۰ دلار رسید. بیت کوین ابتدا در ۱۰ اکتبر به ۵۸٬۹۰۰ دلار اصلاح شد، اما در هشت روز بعد ۱۶٪ افزایش یافت و به ۶۸٬۹۶۰ دلار رسید. این رشد به نفع معامله‌گرانی بود که از نوسانات ناشی از حملات ۷ اکتبر در خاورمیانه بهره بردند. الگوی مشابهی در تاریخ ۱۳ آگوست ۲۰۲۴ نیز مشاهده شد که قیمت نفت پس از تعطیلی موقت میادین کلیدی نفت در لیبی—احتمالاً به‌دلیل تحرکات گروه‌های مسلح—از ۷۴ دلار به ۸۰ دلار رسید. بیت کوین تا ۱۵ آگوست به ۵۶٬۱۵۰ دلار کاهش یافت، اما طی روزهای بعد ۱۶٪ رشد کرد و تا ۲۳ اوت به ۶۵٬۰۰۰ دلار رسید. اگرچه تضمینی برای تداوم این روند وجود ندارد، قیمت نفت بار دیگر به بالاترین سطح پنج‌ماهه خود رسیده است. داده‌های تاریخی نشان می‌دهند که سطح فعلی بیت کوین در نزدیکی ۱۰۲٬۸۰۰ دلار می‌تواند یک نقطه ورود جذاب دیگر با هدف احتمالی ۱۶٪ رشد تا سطح ۱۱۹٬۲۰۰ دلار تا تاریخ ۲۱ ژوئن (۳۱ خرداد) باشد. قیمت بیت کوین در سطح «کف دوقلو» در حال بررسی است در میان معامله‌گران، دیدگاه‌های کوتاه‌مدت نسبت به BTC/USD همچنان خوش‌بینانه باقی مانده است. معامله‌گر معروف CrypNuevo اشاره کرد که قیمت دوباره به میانگین متحرک نمایی ۵۰ روزه (EMA) که از اواخر آوریل به‌عنوان سطح حمایتی عمل می‌کرد، بازگشته است. او در پستی در X نوشت: به نظرم تا زمانی که بتوانیم سطح روانی ۱۰۰٬۰۰۰ دلار را حفظ کنیم، فضا برای رشد بیشتر وجود دارد. نمودار روزانه قیمت بیت کوین - منبع: تریدینگ ویو معامله‌گر دیگری با نام Crypto Caesar پیش‌بینی کرد که بیت کوین به‌زودی بهبود خواهد یافت و کف‌های شب گذشته را «سطح کف دوقلو» نامید. نمودار ۴ ساعته قیمت بیت کوین - منبع: تریدینگ ویو معامله‌گر اسکیو (Skew) نیز در ادامه این بحث نوشت: بازگشت خوبی تاکنون داشته‌ایم و نشانه‌ای از ادامه روند نزولی مشاهده نمی‌شود. نمودار ۴ ساعته قیمت بیت کوین - منبع: تریدینگ ویو او افزود: انتظار دارم بازارهای رمزارز امروز و طی آخر هفته با احتیاط حرکت کنند. احتمال دارد همچنان همبستگی نزدیکی با بازارهای جهانی مشاهده شود.

چرا مدل امنیتی بیت کوین شکست خورده است؟ احتمال فروپاشی در عرض یک دهه؟!

رضا حضرتی
24 خرداد 1404 - 22:00
طوفانی سهمگین برای بیت کوین در راه است که نه از نوسانات بازار، بلکه از دلِ کد و ریاضیاتِ خودِ شبکه نشأت می‌گیرد. کاهش بودجه امنیتی ماینینگ، به‌طور گریزناپذیری مسیر را برای حملات ۵۱٪، سانسور و دوبار خرج کردن (Double Spending) هموار می‌کند و بحرانی را رقم می‌زند که با یک «هجوم برای برداشت پول»، اکثر کاربران را در مارپیچ مرگ به دام خواهد انداخت. در این مقاله از میهن بلاکچین، به بررسی دقیق شواهد این ادعای تکان‌دهنده می‌پردازیم. جاستین بونز (Justin_Bons) بنیان‌گذار و مدیر ارشد اطلاعات در CyberCapital، قدیمی‌ترین صندوق سرمایه‌گذاری ارزهای دیجیتال اروپا و محقق تمام‌وقت ارزهای دیجیتال بیان می‌کند که چگونه بودجه امنیتی بیت کوین از نظر ریاضی محکوم به شکست است و چرا طی ۷ تا ۱۱ سال آینده، جامعه آن با یک انتخاب غیرممکن روبرو خواهد شد: یا شکستن محدودیت مقدس ۲۱ میلیون واحدی و پذیرش تورم، یا تماشای فروپاشی کامل شبکه تحت حملات ویرانگر. هجوم برای برداشت پول (Bank Run) اگر امروز تنها کسری از هولدرهای بیت کوین بخواهند کوین‌های خود را جابه‌جا کنند، سیستم به‌دلیل ظرفیت محدود از کار خواهد افتاد. این وضعیت مشابه «هجوم برای برداشت پول» است، زیرا کاربران وارد سیستمی شده‌اند که توانایی مدیریت خروج همزمان آن‌ها را ندارد. حتی طبق محافظه‌کارانه‌ترین تخمین‌ها، اگر هر کاربر فعلی فقط یک تراکنش انجام دهد، صف انتظار ماه‌ها طول می‌کشد. در عمل، تراکنش‌های اکثر مردم در ازدحام شبکه گیر کرده و پس از چند روز از صف خارج می‌شوند و شبکه برایشان عملاً از کار می‌افتد. وحشت می‌تواند این وضعیت را تشدید کند، زیرا هجوم کاربران برای خروج، با اسپم کردن تراکنش‌ها، سیستم را بیش از پیش مسدود می‌کند. این بحران می‌تواند زودتر از بازه ۷ تا ۱۱ ساله پیش‌بینی‌شده آغاز شود؛ چرا که تهدید «هجوم برای برداشت پول» با بودجه امنیتیِ در حال فروپاشی بیت کوین ترکیب شده و یک «طوفان سهمگین» را شکل می‌دهد. زمانی که امنیت بیت کوین طی چند سال آینده شکست بخورد، این اتفاق به احتمال زیاد محرک اصلی هجوم برای برداشت پول خواهد بود و شبکه را به سمت فروپاشی یا پذیرش تورم هدایت می‌کند. مارپیچ مرگ (Death Spiral) مجموعه شکست‌ها، از حملات ۵۱٪ تا هجوم برای برداشت پول، می‌تواند منجر به افت ناگهانی قیمت شود. مشکل اینجاست که سقوط قیمت، سودآوری ماینرها را کاهش داده و آن‌ها را مجبور به خاموش کردن دستگاه‌های خود می‌کند. به دلیل الگوریتم تنظیم سختی بیت کوین که هر دو هفته یکبار عمل می‌کند، کاهش ناگهانی هش‌ریت (HasRate)، سرعت و ظرفیت شبکه را به شدت پایین می‌آورد. برای مثال، اگر نیمی از ماینرها شبکه را ترک کنند، زمان تولید بلاک دو برابر شده و دوره تنظیم سختی ممکن است تا یک ماه طول بکشد. این ویژگی در کنار ظرفیت محدود بیت کوین، دستورالعملی برای فاجعه است. صفی که ۳ ماه طول می‌کشید، به سرعت به صف ۶ ماهه و سپس ۱ ساله تبدیل می‌شود. چرخه معیوب به این صورت عمل می‌کند: وحشت باعث سقوط قیمت می‌شود، سقوط قیمت ماینرهای بیشتری را خاموش می‌کند، شبکه کندتر می‌شود و این خود باعث وحشت بیشتر و سقوط مجدد قیمت خاهد شد. این حلقه بازخورد منفی، همان «مارپیچ مرگ» است. ریاضیات هجوم برای برداشت پول (Bank Run Math) محاسبات زیر با فرض شرایط ایده‌آل و نبود ترافیک اضافی در شبکه انجام شده تا عمق فاجعه را نشان دهد. آمار کاربران: ۳۳ میلیون کاربر آنچین (منبع: گلسنود، مارس ۲۰۲۳) حداکثر تراکنش در ثانیه (TPS): حدود ۷ تراکنش. این عدد بر اساس بزرگترین بلاک تاریخی بیت کوین (۱.۶۶ مگابایت) و اندازه متوسط تراکنش (۳۷۴ بایت) محاسبه شده است. (۱,۶۶۰,۰۰۰ / ۳۷۴) / ۶۰۰ ≈ 7 TPS تراکنش ماهانه: ۷ * ۶۰ * ۶۰ * ۲۴ * ۳۰ = ۱۸,۱۴۴,۰۰۰ زمان انتظار برای تمام کاربران: ۳۳,۰۰۰,۰۰۰ (کاربر) / ۱۸,۱۴۴,۰۰۰ (تراکنش ماهانه) برابر با ۱.۸ ماه می‌شود این یعنی حتی در بهترین حالت، بیش از یک ماه و نیم طول می‌کشد تا تمام کاربران فعلی فقط یک تراکنش انجام دهند. مدل امنیتی شکست‌خورده (Broken Security Model) امنیت بیت کوین به بودجه‌ای متکی است که از پاداش استخراج بلاک (Block Reward) تأمین می‌شود. این پاداش هر چهار سال یکبار نصف (Halving) می‌شود. برای حفظ سطح امنیت فعلی، قیمت بیت کوین باید تا یک قرن آینده هر چهار سال دو برابر شود، یا کارمزدهای تراکنش به شکل پایدار بسیار بالا باشند؛ هر دو گزینه غیرممکن است. رشد نمایی قیمت برای همیشه پایدار نیست و کارمزدها نیز هرگز به سطح کافی نخواهند رسید، زیرا وقتی کارمزدها بالا می‌روند، کاربران به دلیل محدودیت ظرفیت، شبکه را ترک می‌کنند. در نتیجه، امنیت بیت کوین به ناچار کاهش می‌یابد تا جایی که هزینه حمله به آن سودآور شود. بر اساس چرخه‌های هاوینگ، این فروپاشی طی ۲ تا ۳ هاوینگ آینده (۷ تا ۱۱ سال) محتمل است، گرچه با آگاهی عمومی از این ضعف، ممکن است زودتر هم رخ دهد. اندازه‌گیری امنیت (Measuring Security) این نمودار از درآمد ماینرها نشان می‌دهد امنیت بیت کوین در حال حاضر حتی پایین‌تر از چهار سال پیش است که افول امنیت بیت کوین را اثبات می‌کند، زیرا بیان می‌کند چگونه درآمد ماینرها (پاداش بلاک) و نه هش‌ریت، کاهش یافته است. نمودار درآمد ماینر - منبع: گلسنود هش‌ریت مساوی با امنیت نیست؛ اکثر اینفلوئنسرهای بیت کوین نحوه کار اثبات کار (PoW) را درک نمی‌کنند که منجر به سوءتفاهم عمومی عمیقی از مدل امنیتی شکست‌خورده بیت کوین شده است. مورد مذکور به این دلیل است که هش‌ریت، معیاری عمدتاً بی‌معنی در رابطه با محاسبه امنیت است، زیرا درآمد ماینرها می‌تواند کاهش یابد در حالی که هش‌ریت افزایش می‌یابد. به این دلیل است که با بهبود سخت‌افزار، هزینه تولید همین هش‌ها کمتر می‌شود. به همین دلیل است که ما نمی‌توانیم صرفاً با شمردن هش‌ها بودجه امنیتی را تعیین کنیم. زیرا این هش‌ها نیستند که بیت کوین را امن می‌کنند: این هزینه‌ای است که برای تولید این هش‌ها صرف می‌شود و بیت کوین را امن می‌کند. به عبارت دیگر، مهم هزینه حمله به بیت کوین است که توسط هش‌ریت تعیین نمی‌شود. بلکه توسط محاسبه هزینه/سود یک مهاجم تعیین می‌شود. به عبارت دیگر، بودجه امنیتی بیت کوین به بهترین وجه با میزان پولی که به ماینرها پرداخت می‌شود (پاداش بلاک) اندازه‌گیری می‌شود، زیرا ما انتظار داریم که یک تعادل نش (Nash Equilibrium) بر اساس این انگیزه اقتصادی مستقیم شکل بگیرد. بنابراین این «هزینه» را پوشش می‌دهد، «سود» بر اساس چیزی است که از حمله به بیت کوین به دست می‌آید. حمله به بیت کوین (Attacking BTC) حمله ۵۱٪ با هدف دوبار خرج کردن (Double-Spending) در صرافی‌ها، یک سناریوی واقع‌بینانه با پاداش احتمالا میلیارد دلاری است. مهاجم می‌تواند بیت کوین خود را در چندین صرافی به دارایی دیگری تبدیل کند، سپس با بازگرداندن زنجیره، بیت کوین خود را پس گرفته و دارایی جدید را نیز حفظ کند. با توجه به کاهش بودجه امنیتی، هزینه چنین حمله‌ای در بازه زمانی ۷ تا ۱۱ ساله به چند میلیون دلار در روز کاهش می‌یابد. در آن زمان، شبکه‌ای با ارزش بازار تریلیون دلاری می‌تواند با سرمایه‌گذاری حدود یک میلیارد دلار نابود شود. این امر حتی می‌تواند برای یک دولت-ملت یا یک رقیب بزرگ در دنیای کریپتو، اقدامی منطقی و سودآور باشد. در واقع، با افزایش پذیرش و ارزش بازار بیت کوین، انگیزه برای چنین حمله‌ای بیشتر می‌شود، نه کمتر، زیرا بودجه امنیتی متناسب با آن رشد نمی‌کند. منبع: دون آنالیتیکس انتخابی غیرممکن (An Impossible Choice) وقتی امنیت بیت کوین به نقطه‌ای برسد که حمله به آن سودآور شود، جامعه با یک انتخاب غیرممکن روبرو خواهد شد: افزایش تورم: شکستن محدودیت ۲۱ میلیون واحدی برای تأمین بودجه امنیتی ماینرها. پذیرش شکست: اجازه دادن به وقوع حملات دوباره خرج کردن و سانسور در شبکه. انتخاب غیرممکن این معضل توسط کارشناسان و حتی توسعه‌دهندگان ارشد بیت کوین نیز تأیید شده است. برخی مانند پیتر تاد (Peter Todd)، تلویحاً از افزایش تورم در آینده به عنوان راه‌حل دفاع می‌کنند. این «راه‌حل» به وعده بنیادین و قرارداد اجتماعی بیت کوین خیانت می‌کند. بیت کوینرهایی که این واقعیت را انکار می‌کنند، با دادن وعده‌هایی مبنی بر عرضه ثابت، تنها به اعتماد کاربران آسیب زده و آن‌ها را برای یک خیانت بزرگ آماده می‌کنند. محتمل‌ترین نتیجه این است که در ۷ تا ۱۱ سال آینده، جامعه بیت کوین بر سر این انتخاب به دو نیم تقسیم شود. این امر منجر به یک فورک (انشعاب زنجیره) و نسخه‌ای از بیت کوین با تورم و دیگری بدون آن پرتنش خواهد شد. هر دو نسخه به‌دلیل تقسیم شدن هش‌ریت و سقوط قیمت ناشی از بحران، آسیب‌پذیرتر از قبل خواهند بود. اگر مجبور به نگهداری بیت کوین هستید، از حضانت شخصی (Self-Custody) خودداری کنید، زیرا در زمان بحران و ازدحام شبکه، این دامی مرگبار خواهد بود. دلیل وجود (Raison D'être) ریشه تمام این مشکلات به «جنگ‌های اندازه بلاک» بازمی‌گردد. در این دوران، گروه کوچکی کنترل پروژه را به دست گرفتند و بیت کوین را از طراحی اصلی ساتوشی ناکاموتو منحرف کردند. ساتوشی معتقد بود: بیت کوین با سخت‌افزار موجود می‌تواند از شبکه ویزا مقیاس‌پذیرتر شود... و هرگز واقعاً به سقف مقیاس‌پذیری نمی‌رسد. طراحی اصلی بیت کوین بر پایه حجم بالای تراکنش با کارمزد کم استوار بود که مسیری منطقی برای پایداری بلندمدت امنیت است. اما با محدود کردن اندازه بلاک، بیت کوین از یک سیستم پرداخت جهانی به یک دارایی صرفاً سفته‌بازانه تبدیل شد که با ۷ تراکنش در ثانیه، هیچ کاربرد واقعی در مقیاس انبوه (حتی حضانت شخصی برای همه) ندارد. دارایی بدون کاربرد نمی‌تواند یک ذخیره ارزش (SoV) قوی باشد. واقعیت سیاسی و شکست حاکمیت (Political Reality & Governance Failure) افسانه بیت کوین آن را یک شایسته‌سالاری غیرمتمرکز معرفی می‌کند، اما در واقعیت، کلاینت غالب بیت کوین کور (Bitcoin Core) کنترل متمرکزی بر توسعه پروتکل دارد. جنگ‌های اندازه بلاک این حقیقت را آشکار کرد؛ با وجود حمایت اکثر ماینرها، شرکت‌ها و کاربران از افزایش اندازه بلاک، تیم Core توانست نظر خود را تحمیل کند و مخالفان را کنار بگذارد. امروز، تنها تعداد انگشت‌شماری از افراد دسترسی کامیت به کد بیت کوین کور را دارند. این ساختار قدرت متمرکز، هرگونه تلاش برای حل معضل امنیتی را مسدود کرده است، زیرا ایجاد یک کلاینت رقیب همچنان یک «حمله به بیت کوین» تلقی می‌شود. به همین دلیل، هیچ امیدی برای تغییر از درون وجود ندارد؛ مگر آنکه بحران، تغییر را به شبکه تحمیل کند که در آن زمان دیگر خیلی دیر خواهد بود. نتیجه‌گیری داستان بیت کوین، روایتی از یک رویای زیباست که توسط گروه کوچکی از توسعه‌دهندگان (Core) که کنترل پروژه را به دست گرفتند، به آن خیانت شد. این تسخیر، بیت کوین را از چشم‌انداز اصلی خود به عنوان یک سیستم پرداخت جهانی منحرف کرد و آن را در مسیر یک سقوط اجتناب‌ناپذیر قرار داد. بر اساس این تحلیل، سقوط بیت کوین به دلیل نقص‌های بنیادین در مدل امنیتی و بن‌بست حاکمیتی، طی ۷ تا ۱۱ سال آینده رخ خواهد داد و یک بحران خروج (Bank Run) و مارپیچ مرگ ایجاد می‌کند. شکست بیت کوین یک درس حیاتی برای صنعت کریپتو است، در حالی که چشم‌انداز اصلی ساتوشی اکنون در پروژه‌های تکامل‌یافته‌تری که این مشکلات را حل کرده‌اند، زنده و شکوفاست.

خودکارسازی دیفای با ایجنت‌های هوش مصنوعی نزدیک است؛ آیا کیف پول‌ها برای این تغییر آماده‌اند؟

الهام اسماعیلی
24 خرداد 1404 - 20:00
با ورود ایجنت‌های هوش مصنوعی به امور مالی غیرمتمرکز، دنیای دیفای در آستانه یک تجربه جدید قرار گرفته است. این ربات‌ها برخلاف معامله‌گران انسانی، به‌صورت ۲۴ ساعته در تمام روزهای هفته، مشغول مدیریت نقدینگی، بهینه‌سازی سود و انجام معاملات هستند. ایجنت‌های ای‌آی دیگر فقط یک ابزار پیشرفته‌ برای تریدرهای حرفه‌ای نیستند؛ آن‌ها در حال تبدیل شدن به بخش جدایی‌ناپذیری از آینده دیفای هستند. اما مشکل از جایی شروع می‌شود که سرعت رشد ایجنت‌ها از زیرساخت‌های امنیتی فعلی، به‌ویژه از کیف پول‌هایی که برای ایمن‌سازی آن‌ها درنظر گرفته شده، پیشی گرفته است. متاسفانه، در نبود زیرساخت‌های قابل‌برنامه‌ریزی، دیفای به میدان جدیدی برای خودکارسازی بی‌ضابطه و سوءاستفاده‌های مالی تبدیل می‌شود و در چنین شرایطی آسیب‌پذیری‌های موجود مانع رشد و تکامل دیفای خواهند شد. در این مطلب از میهن بلاکچین قصد داریم وضعیت خودکارسازی دیفای با ایجنت‌های هوش مصنوعی را بررسی کنیم، ببینیم نقاط ضعف زیرساخت‌های سنتی چیست و امور مالی غیرمتمرکز چطور باید برای این انقلاب آماده شود. خودکارسازی فعالیت‌های دیفای به چهارچوب‌های امن نیاز دارد منبع: cointelegraph.com ظهور ایجنت‌های خودمختار (Autonomous Agents) هوش مصنوعی افق‌های تازه‌ای را برای دنیای دیفای گشوده است. اجرای استراتژی‌های سرمایه‌گذاری بدون نیاز به دخالت کاربر، بهینه‌سازی لحظه‌ای سبد دارایی و آربیتراژ میان زنجیره‌ای تنها بخشی از این امکانات هستند. با‌این‌حال، واگذاری کنترل به هوش مصنوعی بدون مجوزهای برنامه‌پذیر و شفافیت درون‌زنجیره‌ای، ربات‌ها را به‌جای فرصت به یک تهدید جدی تبدیل می‌کند و کاربر را در معرض خطر فاجعه‌باری قرار می‌دهد. ربات‌های مخرب، ایجنت‌های دچار خطا و سیستم‌های خودکارسازی ضعیف، می‌توانند پیش از آنکه یک انسان متوجه شود، تمام موجودی کیف پول‌ها را خالی کنند. این تهدیدها فرضی نیستند و قبلا در چندین مورد، اتفاقات ناگواری را هنگام از کار افتادن زیرساخت‌های ایجنت‌محور شاهد بوده‌ایم. به‌طور مثال، در سپتامبر ۲۰۲۴، کاربران ربات معاملاتی تلگرامی بنانا گان (Banana Gun) به‌دلیل یک باگ امنیتی در اوراکل مورد سوء‌استفاده قرار گرفتند و ۵۶۳ اتر (به ارزش تقریبی ۱.۹ میلیون دلار) را از دست دادند. مهاجمان با استفاده از این آسیب‌پذیری‌، موفق به رهگیری پیام‌ها شدند و به کیف‌پول کاربران دسترسی غیرمجاز پیدا کردند. در اتفاق دیگری نیز، مهاجمان با نفوذ به داشبورد ربات Aixbt، دستوراتی را برای انتقال مستقیم دارایی صادر کردند که منجر به از دست رفتن ۵۵.۵ اتر، به ارزش بیش از ۱۰۰ هزار دلار شد. این حوادث، علائم هشداردهنده‌ای هستند که ضعف سیستمی در زیرساخت‌های خودکارسازی فضای دیفای را نشان می‌دهند. از آنجایی‌که فعالیت ایجنت‌های هوش مصنوعی در دیفای روز‌به‌روز بیشتر می‌شود، پرداختن به محدودیت‌های زیرساخت هم حیاتی می‌شود. امور مالی غیرمتمرکز به زیرساخت استانداردی نیاز دارد که امکان خودکارسازی ایمن و مقرون‌به‌صرفه عملیات را با کنترل‌های قابل تایید در شبکه‌های مختلف بلاک‌چینی فراهم کند. کیف‌پول‌های سنتی، زیرساخت مناسبی برای ایجنت‌های خودکار ندارند با وجود سال‌ها نوآوری در حوزه کیف‌پول‌های ارز دیجیتال، معماری پایه آن‌ها کماکان ثابت مانده است؛ یک تراکنش امضا و ارسال و دوباره همین روال تکرار می‌شود. اکثر کیف‌پول‌ها قادر به درک نیت کاربر نیستند، نمی‌توانند بفهمند که فرآیند خودکارسازی با قوانین مشخص‌شده توسط کاربر همخوانی دارد یا خیر و همچنین، توانایی محدود کردن فعالیت‌ها بر اساس زمان، نوع دارایی یا استراتژی را ندارند. اگرچه تکنولوژی‌هایی مانند انتزاع حساب (Account Abstraction) و کیف‌پول‌های مبتنی بر قرارداد هوشمند معرفی شده‌اند؛ اما اغلب پلتفرم‌های دیفای از کیف‌پول‌های سنتی و ساده‌ای مانند کیف پول‌های دارای مالکیت خارجی (Externally Owned Accounts) استفاده می‌کنند که برای هر فعالیتی به تأیید دستی نیاز دارند. باوجود اینکه، درحال حاضر راه‌حل‌هایی برای کیف پول‌های برنامه‌پذیر (Programmable Solutions) معرفی شده‌ است؛ اما این راهکارها نیز با چند چالش مواجه هستند؛ ازجمله اینکه هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارند، استفاده از آن‌ها به‌ویژه در شبکه‌های لایه‌ ۱ بسیار پرهزینه است و فقط بخش کوچکی از کاربران به سراغشان می‌روند. این محدودیت‌ها باعث شکل‌گیری دوگانگی خطرناک همه یا هیچ می‌شود؛ به این معنا که کاربر یا باید کنترل کامل را به‌صورت دستی برعهده بگیرید و قاعدتا فرصت‌های لحظه‌ای بازار را از دست خواهد داد یا اینکه باید همه‌چیز را به سیستم‌های شخص ثالثی واگذار کند که شفافیت لازم را ندارند. برای اینکه دیفای مبتنی بر هوش مصنوعی بتواند به‌صورت ایمن و در مقیاس بزرگ گسترش پیدا کند، به زیرساخت‌هایی نیاز داریم که قابل‌برنامه‌ریزی، قابل‌ترکیب و قابل‌تایید باشند. مجوزهای قابل‌برنامه‌ریزی، لایه اعتماد جدیدی در دیفای هستند همان‌طور که قراردادهای هوشمند، منطق را وارد پروتکل‌های دیفای کردند، زیرساخت کیف‌پول‌ها نیز باید منطق را در کنترل کاربران جای دهد. این یعنی، باید شرایطی فراهم شود تا کاربران بتوانند مجوزهای موقت صادر کنند، اقدامات ایجنت‌های هوش مصنوعی را با روش‌های رمزنگاری‌شده تایید کنند و در صورت نیاز بتوانند در لحظه دسترسی آن‌ها را لغو کنند. با وجود این ویژگی‌ها، کاربران بدون آن‌که کنترل کامل دارایی‌های خود را به ایجنت‌ها واگذار کنند، می‌توانند اجرای معاملات، تنظیم مجدد پرتفو یا پیاده‌سازی استراتژی‌های معاملاتی را به آن‌ها بسپارند. این رویکرد، نه‌تنها ریسک را کاهش می‌دهد؛ بلکه دری را به روی گروه وسیع‌تری از کاربران باز می‌کند. به‌این ترتیب، حتی افرادی که دانش فنی ندارند نیز می‌توانند با کمک ایجنت‌های قابل ‌تایید، استراتژی‌های پیچیده دیفای را به شکلی ایمن مدیریت کنند. زیرساخت‌های قابل‌برنامه‌ریزی، دیفای را مقیاس‌پذیر می‌کنند برنامه‌پذیر شدن کیف‌پول‌ها صرفا به افزایش امنیت دیفای ختم نمی‌شود؛ بلکه آن را مقیاس‌پذیرتر می‌کند.مدت‌ها است که فرگمنتیشن (Fragmentation) یا همان تکه تکه شدن میان زنجیره‌ها و پروتکل‌ها یکی از بزرگ‌ترین موانع استراتژی‌های خودکار به‌شمار می‌آید؛ اما اگر یک پروتکلِ جهانی ذخیره کلید بتواند مجوزها را بین شبکه‌های مختلف همگام‌سازی کند، واگذاری بین‌زنجیره‌ای آسان می‌شود و شرایط را برای ایجاد اکوسیستمی از ایجنت‌های قابل‌تعامل فراهم می‌کند. با رشد روزافزون علاقه موسسات مالی به دیفای، خودکارسازی ایمن نه یک گزینه اختیاری؛ بلکه یک ضرورت غیرقابل مذاکره است. هیچ موسسه حرفه‌ای اجازه نمی‌دهد که ایجنت‌های هوش مصنوعی بدون نظارت و کنترل‌های قابل‌تایید با سرمایه‌هایشان کار کنند. همان‌طور که اکنون اثبات‌های دانش صفر (ZKP) به استانداردی برای حفظ حریم خصوصی و رعایت مقررات تبدیل شده است، احتمالا مجوزهای کیف‌پول قابل‌برنامه‌ریزی نیز به استانداردی برای امنیت در عصر ایجنت‌ها بدل خواهند شد. جمع‌بندی ممکن است برخی این‌طور استدلال کنند که نمی‌توان در تصمیم‌گیری‌های مالی به هوش مصنوعی اعتماد کرد؛ اما واقعیت این است که بازارهای سنتی سال‌هاست که معاملات الگوریتمی و سیستم‌های خودکارسازی را پذیرفته‌اند. دیفای هم یک استثنا نیست، فقط مسئله این است که هنوز آمادگی لازم را ندارد. اگر قرار است دنیای کریپتو اصولی مانند شفافیت و حاکمیت کاربر را حفظ کند، باید زیرساخت‌هایی بسازد که بتواند ایجنت‌های هوش مصنوعی را تحت کنترل خودش در مسیر درست هدایت کند. این کار با تعریف‌ جدید کیف‌پول‌ها به‌عنوان رابط کاربری و سیستم‌عاملی برای اقتصاد چندزنجیره‌ای خودمختار آغاز می‌شود. دیفای در آستانه انقلاب خودکارسازی قرار دارد و مسئله اصلی این است که باید زیرساختی را فراهم کنیم تا ایجنت‌ها در خدمت کاربران عمل کنند، نه بر خلاف منافع آن‌ها. نظر شما در مورد تحول دیفای با ورود ایجنت‌های هوش مصنوعی چیست؟

آیا لایه ۳ها برای تکامل بلاکچین ضروری هستند؟

الهام اسماعیلی
24 خرداد 1404 - 16:00
اگر اینترنت در همان دوران کند و پردردسر دایال‌آپ (Dial-up) متوقف می‌ماند، هرگز به دنیای امروز نمی‌رسیدیم؛ نه خبری از نتفلیکس و بازی‌های آنلاین بود و نه رایانش ابری. تکامل مستمر زیرساخت‌های اینترنتی راه را برای پذیرش گسترده هموار کرد و باعث شد ارتباطات دیجیتال به بخشی از زندگی روزمره ما تبدیل شوند. دنیای بلاکچین نیز با ظهور لایه ۳ها در آستانه چنین جهشی قرار دارد؛ چراکه با حذف پیچیدگی‌ها، کاهش هزینه‌ها و آماده‌سازی واقعی بلاکچین برای کاربران نهایی، راه را برای پذیرش انبوه هموار می‌کنند. یکی از نمونه‌های قابل‌توجه حمایت از به‌کارگیری لایه ۳ها، تصمیم اخیر هاریزون دائو (Horizen DAO) برای پیوستن به اکوسیستم بیس (Base) است. آن‌ها این انتقال را یک گام راهبردی می‌دانند؛ زیرا از طریق شبکه لایه ۲ بیس می‌توانند، یک اپ‌چین را در قالب لایه ۳ برای اجرای اپلیکیشن‌ خاص ایجاد کنند. اعضای هاریزون دائو معتقدند که آینده پذیرش گسترده و مقیاس‌پذیری بلاکچین در گروی معماری‌های چندلایه و ماژولار است و لایه ۳ها می‌توانند این هدف را محقق کنند. در این مطلب از میهن بلاکچین قصد داریم لزوم وجود لایه‌ ۳ها را بررسی کنیم و ببنیم چطور به تکامل دنیای بلاکچین کمک می‌کنند. نگاهی به گذشته تکامل شبکه‌های لایه ۱، ۲ و ۳ با وجود پیشرفت سریع بلاکچین و ارزهای دیجیتال، پذیرش انبوه این فناوری هنوز با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کند. برای اینکه روزی تمام جمعیت کره زمین بتوانند از ارزهای دیجیتال استفاده کنند، تراکنش‌های بلاکچینی باید سریع، ارزان و راحت انجام شوند، طوری که کاربر عادی اصلا متوجه پیچیدگی‌های پشت پرده نشود. واقعیت این است که مسئله مقیاس‌پذیری شبکه‌های لایه ۱ کماکان به قوت خودش باقی است، بلاکچین‌های لایه ۲ نیز هنوز آنقدر ارزان نیستند که برای استفاده روزمره و پذیرش انبوه مناسب باشند. درست همینجاست که پای لایه ۳ها به میان می‌آید. برخلاف تصور برخی افراد، لایه ۳ فقط یک ایده‌ تئوری نیست؛ بالعکس این فناوری علاوه‌بر کاهش هزینه‌ها، امکان پیاده‌سازی ویژگی‌های خاص و پیشرفته‌ای را فراهم می‌کند که هنوز در شبکه‌های لایه ۱ و حتی لایه ۲ قابل اجرا نیستند. به‌طور مثال، در لایه ۳ها می‌توان از قابلیت‌های بهبود‌یافته اثبات دانش صفر (ZK) استفاده کرد که هم امنیت بالاتری دارند و هم به حفظ حریم خصوصی کاربران کمک می‌کنند. [sc name="box" type="info" link="https://mihanblockchain.com/blockchain-layers-explanation/" content="از لایه صفر تا لایه سه؛ مقایسه میان لایه‌ های بلاکچین" ][/sc] از آنجایی‌که اجرای تراکنش روی لایه ۱هایی مانند اتریوم گران تمام می‌شد، لایه ۲ها طراحی شدند تا با پردازش تراکنش‌ها خارج از زنجیره و ارسال وضعیت نهایی به لایه پایه، بخشی از این مشکل را حل کنند. اما حالا لایه ۳ها پا را فراتر گذاشته‌اند؛ آن‌ها به‌جای تسویه روی لایه ۱، تراکنش‌ها را روی لایه ۲ تسویه می‌کنند. این ساختار سلسله‌مراتبی باعث می‌شود که هزینه‌ها در هر لایه به‌صورت تدریجی کاهش پیدا کنند. ایده لایه ۳ به‌صورت طبیعی و در جریان تلاش توسعه‌دهندگان برای بهینه‌سازی زیرساخت‌های بلاکچین به‌وجود آمد. نخستین بار شرکت استارک‌ور (StarkWare) در اواخر سال ۲۰۲۱ این مفهوم را تحت عنوان «مقیاس‌پذیری فراکتالی (Fractal scaling)» مطرح کرد. اندکی بعد در سال ۲۰۲۲، ویتالیک بوترین با بررسی طرح‌های لایه ۳ پیشنهاد کرد که این لایه می‌تواند برای اهداف تخصصی‌تری فراتر از افزایش مقیاس‌پذیری و ظرفیت شبکه مورد استفاده قرار بگیرد. درنهایت، در سال ۲۰۲۳ تیم‌های اصلی مقیاس‌پذیری اتریوم برای پیاده‌سازی چارچوب‌های لایه ۳ دست به‌کار شدند. به‌طور مثال، آربیتروم (Arbitrum) فریمورکی به‌نام اوربیت (Orbit) را معرفی کرد که امکان ساخت زنجیره‌های لایه ۳ تحت عنوان “Orbit chains” را فراهم می‌کند. متر لبز (Matter Labs) هم با رونمایی از “ZK Stack” ایجاد رول‌آپ‌های دانش صفر را که می‌توانند هم به عنوان لایه ۲ و هم لایه ۳ عمل کنند، امکان‌پذیر کرد. درمجموع، این تحولات باعث شد که لایه ۳ها از مرحله نظری وارد مرحله عملیاتی و اجرایی شوند. نظر منتقدان در مورد لایه ۳ها با وجود تمام مزایایی که برای لایه ۳ها مطرح می‌شود، همه در مورد آن‌ها خوش‌بین نیستند. منتقدان چندین ایراد را علیه بلاکچین‌های لایه ۳ مطرح می‌کنند. بسیاری معتقدند راه‌حل‌های لایه ۲ هنوز به بلوغ کامل نرسیده‌اند، بنابراین صحبت کردن از لایه ۳ در این مقطع کمی زود است. گروهی دیگر می‌گویند لایه ۳ فقط باعث پیچیده‌تر شدن معماری بلاکچین می‌شود. اما حقیقت این است تکنولوژی‌های بزرگ می‌توانند پیچیدگی را از دید کاربر پنهان می‌کنند، درست همان‌طور که اینترنت با تمام لایه‌ها و پروتکل‌هایش، موفق شد یک تجربه‌ ساده و روان را برای کاربران فراهم کند. عده‌ای نیز لایه ۳ را اضافی و غیرضروری می‌دانند. آن‌ها معتقدند اهداف موردنظر از طریق بهینه‌سازی لایه ۲ هم قابل دستیابی است، بنابراین نیازی به اضافه کردن یک لایه جدید نیست. با همه این اوصاف، واقعیت مهمی وجود دارد که لزوم وجود لایه ۳ها را کاملا برجسته می‌کند؛ لایه ۲ها که قرار بود تراکنش‌ها را سریع‌تر و ارزان‌تر کنند، هنوز به استاندارد ایده‌آل نرسیده‌اند. در چنین شرایطی، لایه ۳ها می‌توانند یک قدم جلوتر بروند و هزینه‌ها را تا حدی کاهش دهند که برای کاربر نهایی نزدیک به صفر شود. این کاهش هزینه بسیار مهم است؛ زیرا یکی از شروط اصلی پذیرش گسترده بلاکچین این است که انجام تراکنش‌ها برای کاربران تقریبا رایگان باشد‌ و لایه ۳ دقیقا همین قابلیت را فراهم می‌کند. حرکت بلاکچین در این مسیر ما را به «انتزاع زنجیره (Chain Abstraction)» نزدیک می‌کند؛ آینده‌ای که مرزهای بین زنجیره‌ها برای کاربران کاملا نامرئی می‌شود. کاربر نه می‌داند لایه ۲ چیست، نه لایه ۳؛ فقط یک اپلیکیشن را باز می‌کند و با خیال راحت تراکنش خودش را انجام می‌دهد. این اتفاق، باعث تسهیل ورود کاربران به دنیای بلاکچین، روان شدن جریان نقدینگی و افزایش انگیزه توسعه‌دهندگان برای ساخت اپلیکیشن‌های جدید می‌شود. هنگامی که کاربران دغدغه کارمزدهای گس را نداشته باشند، روند پذیرش ارزهای دیجیتال شتاب می‌گیرد. توسعه‌دهندگان نیز می‌توانند در شبکه‌هایی که پیش از این توجیه اقتصادی نداشتند، پروژه‌های خودشان را بسازند. از سوی دیگر هنگامی که نقدینگی محدود به کارمزد تراکنش‌ها نباشد، آزادانه‌تر در اکوسیستم جریان پیدا می‌کند و همه این‌ها به‌نفع کل زنجیره است. البته موضوع انتزاع صرفا به هزینه‌ها مربوط نمی‌شود؛ ساده‌تر کردن تجربه کاربری، رفع پیچیدگی‌ها و قابلیت شخصی‌سازی از دیگر مزایای این رویکرد مهم هستند. مزایای لایه ۳ها؛ شخصی‌سازی و اتصال‌پذیری منبع: cryptoslate.com یکی دیگر از دلایل شکل‌گیری لایه ۳ها، نگرانی از انزوای اکوسیستم‌ها است. هیچ زنجیره‌ای دوست ندارد به یک جزیره‌ جداافتاده تبدیل شود. بلاکچین‌های مستقل لایه ۱ معمولا با چالش‌های بزرگی روبه‌رو می‌شوند؛ آن‌ها باید امنیت شبکه را از صفر تامین کنند، زیرساخت خود را به‌طور کامل بسازند و کاربران را از ابتدا جذب کنند. بسیاری از پروژه‌هایی که روزی خود را «قاتل اتریوم» می‌دانستند، نظیر کاردانو، فانتوم یا تزوس به خوبی می‌دانند که پیمودن این مسیر چقدر سخت و دشوار است. در مقابل، لایه ۳ها یک مسیر جایگزین را پیش پای توسعه‌دهندگان می‌گذارند؛ مسیری که در آن اپلیکیشن‌ها می‌توانند به اکوسیستم‌های بزرگ و تثبیت‌شده متصل شوند و در عین حال امکان سفارشی‌سازی بیشتری را هم فراهم می‌کنند. اینجاست که قابلیت واقعی لایه ۳ها نمایان می‌شود. اپ‌چین‌ها (Appchains) یا زنجیره‌های مختص برنامه (Application-specific chains) می‌توانند برای انواع کاربردهای منحصربه‌فرد چه در زمینه اثبات‌های دانش صفر و چه برای بازی‌های بلاکچینی، دیفای، شبکه‌های اجتماعی یا حتی اپلیکیشن‌های سازمانی بهینه شوند. آن‌ها می‌توانند ماشین‌های مجازی سفارشی، الگوریتم‌های اجماع خاص یا ویژگی‌های حریم خصوصی را متناسب با نیازهای خود پیاده‌سازی کنند و در عین حال همچنان به اکوسیستم اصلی متصل بمانند و از امنیت و نقدینگی آن بهره‌مند شوند. ترکیب این دو ویژگی یعنی سفارشی‌‌سازی و اتصال به اکوسیستم‌های اصلی باعث می‌شود که اپلیکیشن‌های مختص برنامه به بالاترین عملکرد ممکن برسند و در نهایت همه چیز به‌نفع کاربر نهایی تمام ‌می‌شود. جمع‌بندی؛ مسیری به‌سوی انتزاع واقعی برخی معتقدند شبکه‌های لایه ۳ دنیای وب ۳ را بیش از حد پیچیده می‌کنند؛ اما نکته جالب این است که اگر به‌درستی پیاده‌سازی شوند، می‌توانند پیچیدگی را برای کاربر نهایی از بین ببرند. درحال‌حاضر، برنامه‌های غیرمتمرکز مدرن می‌توانند از طریق طراحی کیف‌پول‌های هوشمند و رابط‌های کاربری ساده و قابل‌فهم، تمام جزئیات فنی لایه‌های زیرین را از نگاه کاربر پنهان کنند. درست همان‌طور که برای کار با اینترنت نیازی به درک پروتکل‌های TCP/IP نیست؛ کاربران دپ‌های بلاکچینی نیز می‌توانند از سرعت، قیمت مقرون‌به‌صرفه و کیفیت خدمات لذت ببرند. تکامل طبیعی معماری بلاکچین به‌سمت لایه ۳ها یک گام مثبت و ضروری است. این لایه میان استقلال و تعامل‌پذیری تعادل ایجاد می‌کند، بدون به‌خطر انداختن امنیت، بهره‌وری هزینه‌ها را به حداکثر می‌رساند و در عین اتصال به اکوسیستم اصلی، بهینه‌سازی تخصصی را امکان‌پذیر می‌کند. این ویژگی‌ها صرفا یک مزیت‌ جانبی نیستند؛ بلکه پیش‌نیازهای ضروری پذیرش گسترده بلاکچین در جهان واقعی به‌شمار می‌آیند. همان‌طور که اینترنت به این دلیل که «کار با آن ساده و راحت بود» همه‌گیر شد، دنیای بلاکچین هم باید به جایی برسد که کار با آن سریع، راحت، و ارزان شود. لایه ۳ها ما را به این نقطه نزدیک می‌کنند و این همان جایی‌ است که رمزارزها می‌توانند برنده واقعی باشند. آیا شما هم با این نظر موافق هستید؟

توکنومیکس بد، قاتل پروژه‌های خوب: ۵ اشتباه مرگبار در اقتصاد توکنی

رضا حضرتی
24 خرداد 1404 - 12:00
فروپاشی‌های بزرگ و از بین رفتن میلیاردها دلار ارزش در بازار ارزهای دیجیتال، اغلب به گردن نوسانات بازار یا کلاهبرداری‌های آشکار انداخته می‌شود. اما حقیقت تلخ‌تر این است که بسیاری از پروژه‌های خوش‌آتیه با فناوری قانونی، به‌دلیل اشتباهات قابل پیشگیری در طراحی اقتصاد توکنی خود، دست به خودکشی اقتصادی می‌زنند و اعتماد جامعه خود را نابود می‌کنند. در این مقاله از میهن بلاکچین، به بررسی عمیق پنج نقص مرگبار در طراحی توکن از ایجاد شکاف‌های ناعادلانه در ارزش‌گذاری گرفته تا برنامه‌های آزادسازی ضعیف که خریداران عمومی را به هدف نقدینگی خروج برای خودی‌ها تبدیل می‌کند، می‌پردازیم که حتی بهترین ایده‌ها را به شکست می‌کشانند. همچنین، با الهام از اصول پایدار بیت کوین و اتریوم، نقشه راهی برای ساختن یک اقتصاد توکنی مستحکم و ماندگار ارائه خواهیم داد. چگونه طراحی نامناسب اقتصاد توکنی، پروژه‌های بزرگ را نابود می‌کند اگرچه توکنومیکس (Tokenomics) یا اقتصاد توکنی خوب نمی‌تواند پروژه‌های ضعیف را نجات دهد، اما حتی امیدوارکننده‌ترین شبکه‌ها نیز ممکن است به‌دلیل طراحی ضعیف توکن با شکست مواجه شوند. فروپاشی‌های دیدنی مانند ترا لونا (Terra LUNA) و سلیسیوس (Celsius) خطرات تردستی‌های مالی، یعنی استیبل‌کوین‌های الگوریتمی و طرح‌های سوددهی که در لباس نوآوری ظاهر می‌شوند را آشکار می‌سازند. اما پروژه‌های بسیار دیگری با پتانسیل بالا وجود دارند که از طریق اشتباهات قابل اجتناب، دست به خودکشی اقتصادی می‌زنند. سقوط لونا پروژه‌های تراز اول یا به اصطلاح بلوچیپ (Blue-chip) با شایستگی فنی واقعی و کاربردهای قانونی، مانند آپتوس (Aptos)، شاهد بوده‌اند که میلیاردها دلار از ارزش بازارشان به دلیل مدیریت نادرست آزادسازی توکن‌ها و ارتباطات ضعیف، یک‌شبه دود شده و به هوا رفته است. برای بنیان‌گذاران کریپتو حیاتی است که تأکید خود را بر طراحی توکن افزایش دهند تا پروژه‌های بزرگ بتوانند بنیان‌های اقتصادی به همان اندازه مستحکم بنا کنند که بنیان‌های فنی خود را ساخته‌اند. بزرگترین اشتباهات توکنومیکس مشاهده شده در پروژه‌ها عبارتند از: ۱. شکاف‌های بزرگ در ارزش‌گذاری درحالی‌که مرسوم است پروژه‌ها به سرمایه‌گذاران اولیه توکن‌هایی با قیمت پایین‌تر نسبت به دوره‌های بعدی فروش ارائه دهند، بنیان‌گذاران باید مراقب باشند که اجازه ندهند اختلاف قیمت گسترده‌ای بین این دوره‌های اولیه و خریداران عمومی ایجاد شود. البته گفتن این حرف شاید از انجام دادنش آسان‌تر باشد، زیرا سرمایه‌گذاران زیرک در ازای تهدید به سرمایه‌گذاری نکردن، قیمت‌های پایین‌تری را طلب می‌کنند. با این حال، سرمایه‌گذاری که با قیمت ورودی پایین‌تری نسبت به دوره‌های بعدی وارد شده، حتی در قیمت‌هایی پایین‌تر از قیمت خرید خریدار عمومی، سود خود را تضمین می‌کند. این بدان معناست که ضرر برای خریداران در دوره‌های بعدی ممکن است همچنان برای اولین هولدرهای توکن سودآور باشد که این امر تعادلی ناعادلانه در اقتصاد توکن پروژه ایجاد می‌کند. ۲. برنامه آزادسازی (Vesting) ضعیف بسیاری از پروژه‌ها خریداران عمومی خود را به نقدینگی خروج (Exit Liquidity) برای سرمایه‌گذاران اولیه و خودی‌ها تبدیل می‌کنند. هیچ چیز سریع‌تر از تماشای فروش توکن‌ها توسط خودی‌های اولیه، در حالی که خریداران عمومی با کیف‌های خالی مانده‌اند، جامعه را نابود نمی‌کند. آزادسازی توکن‌ها زمان‌بندی آزادسازی توکن‌ها اهمیت دارد. در حالی که برنامه قفل شدن و آزادسازی طولانی‌مدت برای افزایش ارزش خوب به‌نظر می‌رسد، اما تقریباً همیشه فشار فروش قابل پیش‌بینی را تضمین می‌کند، زیرا سرمایه‌گذارانی که مجبور به نگهداری طولانی‌مدت بوده‌اند، برای فروش عجله می‌کنند. آزادسازی سریع ممکن است به کشف سریع قیمت و گسترش پایگاه هولدرهای توکن کمک کند، اما به نهنگ‌ها نیز اجازه می‌دهد تا توکن‌های خود را بفروشند (Dump) که باعث ایجاد کندل‌های قرمز و از بین رفتن اعتماد عمومی می‌شود. ۳. فروش بیش از حد توسط بنیان‌گذاران گاهی اوقات، چشم‌انداز تبدیل توکن‌های دیجیتال تازه ضرب‌شده به ارزش واقعی، برای بنیان‌گذارانی که آن‌ها را ایجاد کرده‌اند، بیش از حد وسوسه‌انگیز است. شاهد بودیم که پروژه‌ها از ایده‌های عالی به شرکتی عمومی با ارزش بیش از یک میلیارد دلار تبدیل شدند و در این فرآیند بنیان‌گذاران میلیونر شده‌اند. حتی منظم‌ترین آن‌ها نیز وسوسه می‌شوند که دارایی‌های خود را بفروشند و توکن‌های پروژه خود را با پول نقد معامله کنند. به‌عنوان مثال، سقوط پروژه مانترا (Mantra) را در نظر بگیرید که در عرض تنها ۹۰ دقیقه، ناگهان ۹۲٪ از ارزش خود را از دست داد. علی‌رغم اظهارات مدیرعامل مبنی بر خلاف این موضوع، تحلیلگران بلاکچین به‌سرعت به نقل و انتقالات قابل توجه خودی‌ها به ارزش حداقل ۲۲۷ میلیون دلار به صرافی‌ها اشاره کردند که نشان‌دهنده فروش گسترده توسط خودی‌ها (Insider Dump) بود. ۴. ارزش‌گذاری بالا هنگام لیست شدن بنیان‌گذاران اغلب وسوسه می‌شوند که توکن پروژه با ارزش‌گذاری‌های بالاتر لیست شود، زیرا این کار سرفصل‌های خبری بزرگ‌تری ایجاد می‌کند، وجهه پروژه را بالا می‌برد و هیجان ایجاد می‌کند. بنیان‌گذاران کاملاً مقصر نیستند، زیرا حتی بایننس نیز به لیست کردن پروژه‌ها با ارزش‌گذاری‌های غیرمعمول بالا معروف است؛ پروژه‌هایی مانند همستر کامبت (Hamster Kombat) با ارزش بازار بیش از ۷۰۰ میلیون دلار و نات کوین (Notcoin) با ارزش خیره‌کننده ۱ میلیارد دلار در زمان راه‌اندازی لیست شدند. اما پروژه‌هایی که بیش از حد ارزش‌گذاری شده‌اند، فضای خالی زیادی زیر خود دارند و وقتی همه در سود هستند، تقریباً یک مسابقه تضمینی به سمت پایین‌ترین قیمت شکل می‌گیرد و هولدرهای توکن به سرعت پول خود را نقد می‌کنند تا قیمتی مطلوب‌تر از نفر کناری خود به دست آورند. ارزش‌گذاری اولیه بالا همچنین به این معناست که چشم‌انداز کسب سود چند برابری برای خریداران عمومی کمتر می‌شود و تقاضا در بازار ثانویه کاهش می‌یابد. وقتی تعداد زیادی از هولدرها در حال فروش هستند و خریداری وجود ندارد، نتیجه مارپیچ مرگ خواهد بود. در حالی که پروژه‌هایی مانند همستر کامبت رکوردهای تعامل در صنعت کریپتو را ثبت کردند و در برترین صرافی‌های جهان لیست شدند، ارزش‌گذاری بیش از حد آن در زمان لیست شدن منجر به کاهش قیمت ۸۷٪ تا پایین‌ترین سطح تاریخی ثبت‌شده آن شد. چه عواملی در توکنومیکس واقعاً جواب می‌دهد؟ بیت کوین (BTC) و اتریوم (ETH) به دلایل خوبی جایگاه‌های برتر ارزش بازار را در اختیار دارند. فراتر از پیشگام بودن، آن‌ها چندین اصل اساسی را به نمایش گذاشتند که مدل‌های توکن پایدار را از ابزارهای سفته‌بازی توخالی جدا می‌کنند. کمیابی واقعی: سقف عرضه ثابت ۲۱ میلیون واحدی بیت کوین فقط به دلیل کمیاب بودنش قدرتمند نیست؛ بلکه قدرتمند بوده و بازار با اطمینان مطلق معتقد است که این محدودیت تغییر نخواهد کرد. ادغام عمیق با محصول: سؤال اساسی که هر پروژه باید صادقانه به آن پاسخ دهد این است: آیا محصول شما می‌تواند بدون توکن کار کند؟ اگر پاسخ مثبت است، احتمالاً در حال تحمیل توکنیزاسیون در جایی هستید که به آن تعلق ندارد. پروژه‌هایی مانند فایل‌کوین (Filecoin) این اصل را به خوبی نشان می‌دهند؛ توکن آن‌ها برای عملکرد بازار ذخیره‌سازی شبکه ضروری بوده و جدا کردن محصول از توکن آن تقریبا غیرممکن است. در مقابل، پروژه‌هایی که توکن‌ها را به عنوان امری حاشیه‌ای به محصول اضافه می‌کنند، معمولاً با گذشت زمان شاهد کاهش ارزش توکن‌های خود هستند. محدودیت‌های فروش: پروژه‌ها باید ارزش‌گذاری‌ها را در هر دور فروش با اختلاف کمتر ساختاردهی کرده و برنامه قفل‌گذاری طراحی کنند که از فروش توکن‌ها توسط خریداران با قیمت پایین به شرکت‌کنندگان در دوره‌های بعدی جلوگیری کند. ایجاد برنامه آزادسازی لایه‌ای که فروش زودهنگام را برای خریداران با قیمت ورودی پایین محدود می‌کند و در عین حال به شرکت‌کنندگان دوره‌های بعدی اجازه می‌دهد زودتر ریسک خود را کاهش دهند، تعادل معقولی بین سود برای خریداران اولیه و حفاظت از قیمت برای خریداران بعدی ارائه می‌دهد. استفاده از قراردادهای هوشمند بازبینی شده: اقتصاد توکنی خوش‌ساختار فراتر از آن چیزی است که در یک سند نوشته شده است. پروژه‌ها باید یک قدم فراتر رفته و اطمینان حاصل کنند که توکن‌هایشان توسط یک قرارداد هوشمند غیرقابل تغییر و بازبینی شده (Audit) توسط شخص ثالث نگهداری می‌شود که شفافیت و پایبندی همه طرف‌ها را تضمین می‌کند. ارزش‌گذاری واقع‌بینانه و مدیریت عرضه: ارزش‌گذاری‌های اولیه پایین‌تر ممکن است فرصت‌سوزی به‌نظر برسد، اما فضایی برای رشد معنادار ایجاد می‌کنند. پروژه‌هایی که با ارزش‌گذاری‌های از قبل متورم راه‌اندازی می‌شوند، سود چندانی برای شرکت‌کنندگان جدید باقی نمی‌گذارند و شتاب رشد و جامعه را از بین می‌برند. عرضه کل پایین امکان کنترل بهتر قیمت و پاسخ‌دهی بازار را فراهم می‌کند. این امر به توکن‌ها اهمیت بیشتری می‌بخشد و دستکاری را دشوارتر و حرکات قیمت را معنادارتر می‌کند. مدیریت فعال توکن توکنومیکس خوب، یک سیستم «تنظیم کن و رها کن» نیست، بلکه نیازمند نظارت مستمر است. در ادامه، برخی از بهترین شیوه‌ها آورده شده است: مدیریت استراتژیک عرضه: عرضه در گردش را فقط در بازارهای صعودی افزایش دهید. این کار از ریختن توکن‌های اضافی به بازارهای ضعیف جلوگیری می‌کند. برنامه‌های بازخرید (Buyback): زمانی که فشار فروش بالا است، برنامه‌های بازخرید توکن را برای تثبیت قیمت و نشان دادن تعهد پروژه به ارزش بالای توکن اجرا کنید. نقدینگی کنترل‌شده: از سرمایه‌گذاران بزرگ بخواهید هنگام فروش مقادیر قابل توجه، از بازارسازان (Market Makers) استفاده کنند تا از تأثیرات قیمتی بزرگ ناشی از فروش‌های ناگهانی جلوگیری شود. موفق‌ترین پروژه‌ها به توکنومیکس به عنوان امتدادی از طراحی محصول نگاه می‌کنند، نه صرفاً یک تمرین مهندسی مالی. توکنومیکس متفکرانه، سیگنالی از محصول و تیم متفکر به بازار است. توکن شما در نهایت بهترین ابزار بازاریابی شماست؛ به وفاداری پاداش می‌دهد و کاربران را از نظر مالی همسو می‌کند. سخن پایانی در چشم‌انداز پرنوسان ارزهای دیجیتال، مرز میان موفقیت چشمگیر و فروپاشی سریع، اغلب نه با برتری فنی، بلکه با طراحی اقتصادی ترسیم می‌شود. همانطور که دیدیم، ارزش‌گذاری‌های متورم، برنامه‌های آزادسازی ناعادلانه که به خودی‌ها پاداش می‌دهد و اعتماد عمومی را قربانی می‌کند و نبود یکپارچگی عمیق میان توکن با محصول، مسیرهایی تضمینی به سوی از بین بردن سرمایه و جامعه هستند. این اشتباهات مرگبار، حتی درخشان‌ترین پروژه‌ها را پیش از آنکه فرصت شکوفایی پیدا کنند، به زمین می‌زنند. پیام نهایی این مقاله روشن است: توکنومیکس امری حاشیه‌ای یا ابزاری صِرف برای جذب سرمایه نیست، بلکه قلب تپنده اکوسیستم پروژه است. بنیان‌گذارانی که در این حوزه به موفقیت پایدار می‌رسند، کسانی هستند که برای اقتصاد توکن خود به اندازه کدنویسی محصولشان اهمیت و تفکر قائل می‌شوند. ساختن یک بنیان اقتصادی مستحکم، مبتنی بر کمیابی واقعی، ارزش‌گذاری منصفانه و مدیریت فعال، تنها راه برای اطمینان از این است که نوآوری‌های بزرگ، فرصت ماندگاری و تحقق پتانسیل کامل خود را در آینده خواهند داشت.

قابلیت FlexGas در تراست ولت چیست؟

رضا حضرتی
23 خرداد 1404 - 22:00
تصور کنید بتوانید بدون نیاز به شارژ مداوم کیف پول خود با توکن‌های بومی بلاکچین، به‌راحتی از آن برای انجام تراکنش‌ها استفاده کنید. این همان تجربه‌ای است که قابلیت جدید «FlexGas» در کیف پول غیرامانی تراست ولت (Trust Wallet) فراهم کرده است. این ویژگی نوآورانه که بر اساس به‌روزرسانی اخیر اتریوم موسوم به EIP-7702 توسعه یافته، امکان پرداخت کارمزد گس با توکن‌هایی غیر از توکن اصلی شبکه را فراهم می‌سازد و تجربه‌ای روان‌تر، سریع‌تر و کاربرپسندتر را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. در این مقاله از میهن بلاکچین، ابتدا به معرفی EIP-7702 و نقش آن در تحول تجربه کاربری کیف پول‌ها خواهیم پرداخت. سپس به بررسی دقیق قابلیت FlexGas، نحوه عملکرد آن، مزایای کلیدی این ویژگی برای کاربران تازه‌وارد و حرفه‌ای و برنامه‌های آتی تراست والت برای گسترش استفاده از این فناوری می‌پردازیم. مقدمه تصور کنید بتوانید بدون آنکه همواره نیاز به شارژ با توکن‌های بومی برای پرداخت کارمزد تراکنش‌ها داشته باشید، از کیف پول غیرامانی خود استفاده کنید. نیاز به نگهداری توکن‌های بومی برای انجام هر تراکنش رمزارزی می‌تواند مانعی برای بسیاری از کاربران در تعامل با رمزارزها یا اپلیکیشن‌های غیرمتمرکز باشد و اصطکاکی غیرضروری در این فرایند ایجاد ‌کند. با این حال، به‌دنبال به‌روزرسانی اخیر در شبکه اتریوم، کیف پول تراست ولت (Trust Wallet) راه‌حلی مؤثر برای این محدودیت ارائه کرده است. این قابلیت FlexGas است که به کاربران اجازه می‌دهد کارمزد تراکنش‌ها را با توکن‌هایی غیر از کوین‌های بومی شبکه پرداخت کنند. تراست ولت کیف پولی غیرامانی و چندزنجیره‌ای است که بیش از ۲۰۰ میلیون کاربر دارد. این کیف پول که کاربرپسند و ایمن طراحی شده، از بیش از ۱۰۰ بلاکچین مختلف و بیش از ۱۰ میلیون دارایی پشتیبانی می‌کند و تمامی ابزارهای موردنیاز برای ذخیره و ارسال رمزارزها و تعامل آسان با بخش دیفای (DeFi) را در اختیار کاربران قرار می‌دهد. EIP-7702: فعال‌سازی ویژگی‌های نسل جدید در کیف پول‌ها پیش از آنکه به بررسی قابلیت FlexGas بپردازیم، درک جزئیات کلیدی که امکان پیاده‌سازی این ویژگی، یعنی پروپوزال بهبود اتریوم شماره 7702 (EIP-7702) را فراهم کرده‌اند، اهمیت دارد. EIP-7702 پروپوزال آنچین برای شبکه اتریوم است که با همکاری ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin) نگارش شده و نوع جدیدی از تراکنش را معرفی می‌کند که به حساب‌های دارای مالکیت خارجی (EOA) امکان می‌دهد در حین انجام تراکنش، کدی شبیه قرارداد هوشمند، به‌گونه‌ای که تنها در همان لحظه تراکنش اجرا می‌شود، برای کیف پول خود تنظیم کنند. این پروپوزال، ویژگی‌های انتزاع حساب (Account Abstraction) را برای EOAهای استاندارد به ارمغان می‌آورد و تعامل کاربر با بلاکچین را بسیار انعطاف‌پذیر و راحت می‌سازد. به لطف این به‌روزرسانی، راهکارهایی نظیر پشتیبانی از کارمزد گس، تراکنش‌های دسته‌ای، منطق اختصاصی برای اجرای تراکنش و روش‌های انعطاف‌پذیر برای احراز هویت و مجوزدهی بدون نیاز به واگذاری کامل کنترل به قراردادهای هوشمند و در عین حال، حفظ ماهیت غیرامانی کیف پول، فراهم شده‌اند. مدیرعامل تراست والت، ایوین چن (Eowyn Chen) در این باره تأکید دارد: EIP-7702 بازی را تغییر می‌دهد. این مهم‌ترین ارتقای تجربه کاربری اتریوم در سال‌های اخیر است و ما مفتخریم که یکی از نخستین کیف پول‌هایی هستیم که مستقیماً بر بستر آن توسعه یافته‌ایم. FlexGas چیست؟ FlexGas قابلیت جدیدی در تراست ولت و نخستین نمونه کاربردی مهم از EIP-7702 است که توسط یک کیف پول پیاده‌سازی شده و به کاربران اجازه می‌دهد کارمزد تراکنش‌ها (گس) را با توکن‌هایی غیر از کوین بومی شبکه پرداخت کنند. در زمان راه‌اندازی، این قابلیت از توکن‌های USDT، USDC و TWT در زنجیره BNB و توکن‌های USDT و USDC در اتریوم پشتیبانی می‌کرد. فلکس گس FlexGas چگونه کار می‌کند؟ برای استفاده از FlexGas، کاربران نیازی به ایجاد کیف پول یا حساب جدید ندارند. این فرایند کاملاً یکپارچه و ساده است؛ برای مثال، هنگام ارسال USDT در زنجیره BNB، کاربر می‌تواند هزینه گس را بدون اینکه نیاز به داشتن BNB در کیف پولش باشد، با همان USDT پرداخت کند. این قابلیت کاملاً به‌صورت داخلی توسط تیم تراست ولت توسعه یافته و بر پایه سیستم Paymaster طراحی شده است، نه با تکیه بر کیت‌های توسعه نرم‌افزار شخص ثالث (SDK). این رویکرد امکان پرداخت گس با توکن و در عین حال حفظ مالکیت کامل دارایی را فراهم می‌سازد و راهکار تراست والت را از سایرین متمایز می‌کند. مزایای کلیدی FlexGas کارمزد گس فارغ از اینکه بلاکچین مورد استفاده کدام باشد، بخش ضروری هر تراکنش در سراسر اکوسیستم رمزارز است. اگرچه این سازوکار به‌خوبی شناخته شده است، اما می‌تواند برای کاربران پیشرفته که به‌طور مداوم در شبکه‌های مختلف تراکنش انجام می‌دهند و نیز برای تازه‌واردانی که ممکن است از نیاز به شارژ کیف پول با کوین‌های بومی سردرگم شوند، اصطکاک ایجاد کند. FlexGas مستقیماً این مشکل را برطرف می‌سازد. در ادامه به مهم‌ترین مزایای آن اشاره می‌شود: ارتقای تجربه کاربری: قابلیت FlexGas که به لطف EIP-7702 ممکن شده، زمینه‌ساز ارائه دیگر ویژگی‌های کاربردی توسط تراست ولت است که عملکرد و سهولت استفاده را افزایش می‌دهند؛ آن هم درحالی‌که کیف پول کاملاً غیرمتمرکز باقی می‌ماند. کاهش اصطکاک در ورود کاربران جدید: تعداد زیادی از کاربران تازه‌وارد رمزارز می‌توانند بدون نیاز به طی مرحله اضافی شارژ کیف پول با کوین بومی برای پرداخت گس، به‌راحتی تراکنش انجام دهند که احتمال ناموفق بودن تراکنش‌ها را نیز کاهش می‌دهد. بررسی کاربردهای برنامه‌ریزی‌شده جدید تراست ولت به نوآوری بر پایه به‌روزرسانی جدید EIP-7702 در اتریوم ادامه می‌دهد و ویژگی‌های جدیدی در دست توسعه دارد، از جمله: استراتژی‌ها و اقدامات خودکار: شامل اشتراک‌های دوره‌ای، خریدهای زمان‌بندی‌شده رمزارز (DCA)، کلیدهای جلسه‌ای (مجوزهای موقتی برای تعامل روان با dAppها) و موارد بیشتر. حمایت از کارمزد گس: امکان پرداخت هزینه گس توسط اپلیکیشن‌های غیرمتمرکز به‌جای کاربران که تجربه ورود را روان‌تر می‌سازد. نتیجه‌گیری کاربران رمزارز اغلب ناچارند بین مالکیت کامل و امنیت از یک سو و راحتی و امکانات جامع از سوی دیگر، یکی را انتخاب کنند. اما با تمرکز مداوم تراست ولت بر نیازهای کاربران و توانایی آن در انطباق با روندهای نوظهور، از جمله توسعه ویژگی‌هایی بر پایه EIP-7702 مانند FlexGas، اکنون این دوگانگی دیگر ضرورتی ندارد. تراست ولت ثابت می‌کند که می‌توان هم‌زمان هم امنیت و مالکیت کامل را حفظ کرد و هم از تجربه‌ای روان و قابلیت‌های پیشرفته بهره‌مند شد.

تحلیل جامع بلاکچین منتل (MNT): شبکه لایه ۲ ماژولار که آینده دیفای را شکل می‌دهد

رضا حضرتی
23 خرداد 1404 - 20:00
در طرح توسعه سریع و در حال تحول اتریوم، منتل (MNT) با طراحی ماژولار خود متمایز است. این شبکه با یکپارچه‌سازی فناوری‌های نوآورانه در زمینه دسترس‌پذیری داده، پل‌های ارتباطی و دانش صفر (Zero-Knowledge) به شبکه، قصد دارد به انتخاب اول برای دیفای، NFT و نسل بعدی اپلیکیشن‌های غیرمتمرکز تبدیل شود. توکن‌های MNT به‌عنوان هسته اصلی برای پرداخت کارمزدها، حاکمیت، پاداش‌های استیکینگ و انگیزه‌های اکوسیستمی عمل کرده و توسعه پایدار کل اکوسیستم را به پیش می‌برند. این مقاله از میهن بلاکچین، به شما درک عمیقی از مکانیزم، کاربرد و چشم‌انداز آینده منتل و توکن MNT خواهد داد. نکات کلیدی: منتل (MNT) شبکه لایه ۲ بر بستر اتریوم است که از معماری ماژولار برای دستیابی همزمان به توان پردازشی بالا و امنیت استفاده می‌کند. توکن‌های MNT نقش‌های متعددی در اکوسیستم منتل، از جمله پرداخت کارمزدها، حاکمیت، پاداش‌های استیکینگ و انگیزه‌های اکوسیستمی ایفا می‌کنند. اکوسیستم منتل بیش از ۲۵۰ اپلیکیشن غیرمتمرکز (dApp) را گرد هم آورده است که شامل صرافی‌های غیرمتمرکز، پلتفرم‌های وام‌دهی، NFT و حوزه نوظهور AI-DeFi با کل ارزش قفل‌شده (TVL) بیش از ۱ میلیارد دلار و توسعه‌دهندگان فعال می‌شود. همکاری‌های اخیر شامل آیگن‌لیر (برای EigenDA)، Succinct (برای یکپارچه‌سازی اثبات ZK) و اوراکل‌های چین‌لینک می‌شود. بررسی اجمالی توکن MNT منتل (Mantle) پروژه بلاکچینی و راهکار لایه دوم (Layer 2) برای شبکه اتریوم است که با هدف افزایش سرعت تراکنش‌ها و کاهش کارمزدها طراحی شده است. این شبکه با استفاده از فناوری رول‌آپ‌های آپتیمیستیک (Optimistic Rollups) و معماری ماژولار، تعداد زیادی از تراکنش‌ها را خارج از زنجیره اصلی اتریوم پردازش کرده و تنها خلاصه‌ای از آن‌ها را در شبکه اصلی ثبت می‌کند. این رویکرد ضمن بهره‌گیری از امنیت بالای اتریوم، به شکل چشمگیری توان عملیاتی شبکه را افزایش داده و هزینه‌ها را برای کاربران نهایی کاهش می‌دهد. منتل محصولی از سازمان خودگردان غیرمتمرکز (DAO) منتل است (پیش از این با نام BitDAO شناخته می‌شد). این پروژه با بهره‌گیری از یک لایه در دسترس‌پذیری داده (Data Availability) جداگانه به نام EigenDA، خود را به‌عنوان یک راهکار کارآمد و مقرون‌به‌صرفه برای توسعه‌دهندگان و کاربران برنامه‌های غیرمتمرکز (dApps) معرفی کرده است. اقتصاد توکنی منتل (MNT) طراحی اقتصاد توکنی (Tokenomics) منتل بر مقدار کل ثابت و توزیع متعادل بین عرضه در گردش و خزانه‌داری اکوسیستم تأکید دارد: کل عرضه: ۶.۲۱۹ میلیارد MNT عرضه در گردش: حدود ۳.۳۶ میلیارد MNT (تقریباً ۵۱٪) ذخایر خزانه‌داری: حدود ۴۹٪ (تقریباً ۳.۱۷ میلیارد MNT)، که توسط دائو منتل (Mantle DAO) مدیریت می‌شود. توکنمیکس منتل خزانه‌داری منتل و صندوق اکوسیستم: خزانه‌داری منتل (به ارزش تقریبی ۴ میلیارد دلار) برای تأمین مالی کمک‌های اکوسیستمی، استخراج نقدینگی، تحقیق و توسعه و انگیزه‌های همکاری، از جمله تأسیس یک صندوق اکوسیستمی اختصاصی به ارزش ۲۰۰ میلیون دلار، استفاده می‌شود. MNT تورم مداوم ندارد و کل عرضه آن ثابت است؛ در آینده، اگر جامعه تصمیم بگیرد، مکانیزم‌های ضدتورمی بالقوه را می‌توان از طریق سوزاندن کارمزدها و روش‌های دیگر به دست آورد. منبع: منتل کاربردهای اصلی MNT: توکن کارمزد: تمام تراکنش‌ها در لایه ۲ منتل (شامل فراخوانی قراردادها و انتقال دارایی‌ها) با توکن‌های MNT پرداخت می‌شود. هر چه استفاده از شبکه بیشتر شود، تقاضا برای MNT نیز بیشتر خواهد بود. توکن حاکمیتی: هولدرهای MNT می‌توانند از طریق دائو منتل (با رأی‌گیری آفچین بر اساس Snapshot) در مورد پیشنهاداتی مانند ارتقاء پروتکل و هزینه‌های خزانه‌داری رأی دهند. هر ۱ توکن معادل ۱ رأی است. استیکینگ و پاداش: MNT را در Rewards Station قفل کنید تا MNT Power به دست آورید و در استخرهای پاداش مختلف اکوسیستم مانند دریافت توکن‌های پروژه‌هایی چون EIGEN، ENA و UXLINK شرکت کنید. انگیزه‌های اکوسیستمی: MNT همچنین برای استخراج نقدینگی، وثیقه‌گذاری قراردادها و برنامه‌های تشویقی مشترک با پروژه‌های همکار برای ترویج شکوفایی و توسعه اپلیکیشن‌ها و پروتکل‌های مختلف در اکوسیستم استفاده می‌شود. منبع: منتل اپلیکیشن‌های غیرمتمرکز اکوسیستم منتل و کاربردهای اصلی تا ماه می ۲۰۲۵، شبکه منتل بیش از ۲۵۰ اپلیکیشن غیرمتمرکز را گرد هم آورده است که شامل دیفای، NFT، بازی و حوزه‌های نوظهور دیف‌آی (DeFAI) می‌شود: صرافی غیرمتمرکز (DEX): چندین DEX سازگار با EVM خدمات معاملاتی با کارمزد کم و نقدینگی عمیق ارائه می‌دهند. وام‌دهی و تأمین مالی: این بخش شامل پلتفرم‌های کراس-مارجین مانند امگا پروتکل (Omega Protocol) و همچنین بازار متمرکز بر نهادها مانند کلیرپول (Clearpool) می‌شود. تجمیع‌کننده سود (Yield Aggregator): پروتکل‌هایی مانند Merchant Moe و Treehouse Finance ابزارهای بهینه‌سازی شده برای کسب سود (Yield Farming) و تحلیل پورتفولیوی دارایی را به کاربران ارائه می‌دهند. اکوسیستم استیبل‌کوین: به صورت بومی از AUSD آگورا، USDY اوندو و بیت کوین رپ‌شده (FBTC) که به زودی در منتل راه‌اندازی می‌شود، پشتیبانی کرده و تعامل‌پذیری (Interoperability) نقدینگی بین‌زنجیره‌ای را محقق می‌سازد. بازار NFT: منتل پلتفرم NFT خود را دارد که کاربران می‌توانند با کارمزد کم، کلکسیون‌های دیجیتال را ضرب و معامله کنند. لیکوئید استیکینگ: پروتکل Mantle LSD توکن mETH را صادر می‌کند و به کاربران اجازه می‌دهد همراه با کسب درآمد استیکینگ ETH، در برنامه‌های دیفای شرکت کنند. اپلیکیشن‌های تقویت‌شده با هوش مصنوعی (AI): Funny Money: ایجنت معاملاتی خودکار هوش مصنوعی که در استخرهای نقدینگی منتل دیپلوی شده است. INIT Agent / INFINIT Terminal: رابط مبتنی بر زبان طبیعی که به کاربران در مدیریت دارایی‌های دیفای و اجرای خودکار استراتژی‌ها کمک می‌کند. توسعه اکوسیستم منتل همچنین از چندین هکاتون (مانند APAC Hackathon)، انگیزه‌های اجتماعی (رتبه‌بندی Yapper) و فعالیت‌های بین‌زنجیره‌ای مانند Ecogalaxy: Mantle Surge با همکاری بای‌بیت بهره‌مند شده است. منبع: منتل چگونه مشارکت کرده و توکن MNT بدست آوریم از راه‌های زیر می‌توانید در پروژه منتل مشارکت کرده و توکن MNT بدست آورید: صرافی‌های متمرکز (CEX): جفت ارز MNT/USDT و سایر جفت‌ها را در پلتفرم‌های اصلی مانند بایننس، کوین‌بیس و غیره معامله کنید. پل رسمی (Mantle Bridge): دارایی‌های ETH یا ERC-20 را از لایه ۱ اتریوم به لایه ۲ منتل از طریق رابط پل منتقل کرده و آنها را با MNT مبادله کنید. استیکینگ در Rewards Station: MNT را قفل کنید تا «MNT Power» به دست آورید که می‌توان از آن برای شرکت در ایردراپ‌های اکوسیستمی و استخرهای پاداش استفاده کرد. MNT Power را به استخرهای پاداش مختلف اختصاص دهید و توکن‌های پروژه‌هایی مانند EIGEN، ENA و UXLINK را دریافت کنید. استخراج نقدینگی: در DEXها یا تجمیع‌کننده‌های سود منتل نقدینگی فراهم کرده و پاداش MNT و سایر توکن‌های پروتکل را دریافت کنید. پروپوزال و رأی‌گیری در دائو: MNT را برای شرکت در حاکمیت استیک کرده یا واگذار کنید و به پیشنهادات تأمین مالی اکوسیستم و ارتقاء رأی دهید. منبع: منتل چشم‌انداز رقابتی منتل منتل با راه‌حل‌های لایه ۲ اتریوم مانند آپتیمیزم (OP)، آربیتروم (Arbitrum)، زی کی سینک (zkSync Era) و بیس (Base) رقابت می‌کند. طراحی ماژولار منحصر به فرد آن که لایه اجرا، لایه دسترس‌پذیری داده و لایه تسویه را از هم جدا می‌کند، همراه با دسترس‌پذیری داده EigenDA و اثبات ZK آتی SP 1 برای دستیابی به برداشت‌های ۱ ساعته، آن را در میان پروژه‌های مشابه متمایز می‌کند. راهکار لایه‌دومنوع معماریمدل امنیتیقابلیت دسترسی به دادهنهایی شدن برداشتاجزای اصلیMantleرولاپ ماژولار (اجرا، DA، لایه محاسباتی جداگانه)رولاپ با امنیت مبتنی بر اتریومEigenLayer EigenDAحدود ۱ ساعت (تأیید ZK SP1)EigenDA، پل Bungee، ChaOptimismرولاپ تک‌لایه آپتیمیستیکاثبات تقلب بر بستر اتریوم L1آنچین (اتریوم)حدود ۷ روزOP Stack، ارتقای Bedrock، پشتیبانی بومی از کیف پول CoinbaseArbitrumرولاپ تک‌لایه آپتیمیستیکاثبات تقلب بر بستر اتریوم L1آنچین (اتریوم)حدود ۷ روزArbitrum Nitro، پروتکل بین‌زنجیره‌ای CCRzkSync EraZK-Rollup (zkEVM)اثبات اعتبار آنچینآنچین(اتریوم)در حد دقیقه (نهایی‌سازی ZK)zkPorter، یکپارچه با PolygonBaseرولاپ تک‌لایه آپتیمیستیکاثبات تقلب بر بستر اتریوم L1آنچین(اتریوم)حدود ۷ روزساخته‌شده توسط Coinbase، یکپارچه با Safe (مجموعه کیف پول‌ها) مزایای کلیدی: معماری ماژولار: لایه‌های اجرا، دسترس‌پذیری داده و تسویه، انعطاف‌پذیر و مقیاس‌پذیر، با توان پردازشی تا حدود ۱۵ مگابایت بر ثانیه. امنیت اتریوم: اعتبار رول‌آپ آپتیمیستیک به لایه ۱ اتریوم متصل است و امنیت سطح بالای شبکه را به ارث می‌برد. دسترس‌پذیری داده: اولین لایه ۲ که از EigenLayer EigenDA استفاده می‌کند و به طور قابل توجهی کارمزدها و ریسک‌های سانسور را کاهش می‌دهد. تعامل بین‌زنجیره‌ای: پل دوطرفه، یکپارچه‌سازی با Bungee و نقشه راه انتزاع زنجیره (Chain Abstraction - ChA) برای تجربه کاربری یکپارچه بین‌زنجیره‌ای. چالش‌های رقابتی: منتل همچنان باید با مزایای برداشت فوق‌سریع ارائه شده توسط رول‌آپ‌های بومی ZK (مانند zkSync Era) و همچنین اکوسیستم‌های عظیمی مانند بیس که عمیقاً با کوین‌بیس یکپارچه شده‌اند، روبرو شود. ریسک‌ها و اقدامات احتیاطی: تأخیر در برداشت آپتیمیستیک: زمان برداشت استاندارد حدود ۷ روز است. این زمان نمی‌تواند تسریع شود مگر اینکه اثبات‌های ZK در شبکه اصلی فعال شوند. تمرکز تولیدکنندگان بلاک: در حال حاضر، منتل تنها توسط یک ترتیب‌دهنده (Sequencer) برای تولید بلاک مسئولیت دارد و طرح تمرکززدایی آن هنوز در حال برنامه‌ریزی و پیشبرد است. نوسانات بازار: قیمت MNT به روندهای کلی بازار کریپتو حساس است. ریسک حاکمیتی: خزانه‌داری بزرگی که توسط دائو کنترل می‌شود، ممکن است منجر به فرآیندهای تصمیم‌گیری کند یا اختلافات اجتماعی شود. ریسک‌های قرارداد هوشمند: اپلیکیشن‌های غیرمتمرکز در اکوسیستم ممکن است همچنان دارای آسیب‌پذیری‌های امنیتی رایج دیفای باشند. به حسابرسان و کاربران توصیه می‌شود با احتیاط عمل کرده و ارزیابی ریسک انجام دهند. چشم‌انداز آینده منتل (MNT) با راه‌اندازی رسمی EigenDA، ورود اثبات ZK با SP 1 به فاز آزمایش و رشد مداوم تعداد اپلیکیشن‌های غیرمتمرکز و فعالیت کاربران، انتظار می‌رود منتل در نیمه دوم سال ۲۰۲۵ به توسعه قدرتمندی دست یابد. نقشه راه کلیدی شامل موارد زیر است: استقرار نهایی‌سازی ZK در شبکه اصلی: راه‌اندازی سیستم SP 1 برای فعال کردن تجربه برداشت بین‌زنجیره‌ای تقریباً آنی. عدم تمرکز ترتیب‌دهنده (Sequencer): کاوش در مدل‌های بدون نیاز به مجوز یا چند ترتیب‌دهنده‌ای برای بهبود مقاومت در برابر سانسور و قابلیت اطمینان شبکه. بانکداری منتل (Mantle Banking): راه‌اندازی محصولات مالی ترکیبی CeFi-DeFi (کانال‌های ارز فیات، کارت‌های پرداخت، وام‌دهی منطبق با قوانین و غیره). پشتیبانی از لایه ۳: انتشار SDK رول‌آپ‌های کاربردمحور و ساخت سریع لایه ۳ اختصاصی بر اساس چارچوب ماژولار منتل. گسترش اکوسیستم: ادامه برگزاری هکاتون‌ها و پروژه‌های مختلف تأمین مالی اکوسیستم و تعمیق همکاری بین‌زنجیره‌ای با TON، بوبا (Boba) و غیره. MNT عرضه ثابت، خزانه‌داری قدرتمند و حاکمیت اجتماعی دارد که پایه‌ای محکم برای انگیزه‌های بلندمدت و نوآوری فناورانه ایجاد خواهد کرد. نتیجه‌گیری منتل (MNT) با معماری ماژولار، پشتیبانی قوی خزانه‌داری و حاکمیت اجتماعی فعال، در میان راه‌حل‌های لایه ۲ اتریوم منحصر به فرد است. توکن MNT به عنوان یک توکن چندکاره برای پرداخت کارمزدها، حاکمیت و انگیزه‌های اکوسیستمی، نه تنها رشد شبکه را به پیش می‌برد، بلکه منافع همه طرف‌ها را نیز همسو می‌کند. در این مرحله، منتل به TVL بیش از ۱ میلیارد دلار دست یافته، با بیش از ۲۵۰ اپلیکیشن غیرمتمرکز فعال در اکوسیستم و همکاری استراتژیک با مجموعه‌ای از رهبران صنعت مانند آیگن‌لیر (EigenLayer)، ساکسینکت (Succinct) و چین‌لینک برقرار کرده است. این پروژه در آینده، با راه‌اندازی ویژگی‌هایی مانند برداشت سریع ZK، عدم تمرکز ترتیب‌دهنده و بانکداری منتل، مقیاس‌پذیری، امنیت و تجربه کاربری را بیشتر بهبود خواهد بخشید. در این انقلاب زنجیره نقدینگی، هم دارندگان MNT و هم توسعه‌دهندگان کارهای زیادی برای انجام دادن دارند و ارزش انتظار را دارد. سوالات متداول (FAQ) معاملات MNT/USDT چگونه کار می‌کند؟MNT/USDT جفت معاملاتی اصلی نقدینگی است و معمولاً در اکثر صرافی‌های متمرکز یافت می‌شود.آیا می‌توانم MNT را برای دریافت پاداش استیک کنم؟بله، شما می‌توانید MNT خود را در Mantle Rewards Station قفل کنید تا ایردراپ توکن‌های پروژه‌های اکوسیستمی و حق رأی حاکمیتی به دست آورید.مدل حاکمیتی منتل چیست؟دائو منتل (Mantle DAO) رأی‌گیری آفچین را از طریق Snapshot انجام می‌دهد. هر MNT نشان‌دهنده ۱ رأی است که برای رأی‌گیری در مورد پروپوزال‌هایی مانند ارتقاء پروتکل و هزینه‌های خزانه‌داری استفاده می‌شود.منتل چه زمانی قادر به دستیابی به برداشت‌های سریع خواهد بود؟برنامه‌ریزی شده است که اثبات ZK با SP 1 در نیمه دوم سال ۲۰۲۵ در شبکه اصلی مستقر شود و زمان برداشت به حدود ۱ ساعت کوتاه شود.از کجا می‌توانم اطلاعات بیشتری درباره منتل (MNT) به دست آورم؟وب‌سایت رسمی Mantleمستندات توسعه (Mantle docs)ایستگاه پاداش (Mantle rewards)انجمن حاکمیتی: (Matle forum)

پیشنهاد سردبیر

مشاهده بیشتر