• تتر:
    113,822.83 تومان
  • دامیننس بیت کوین:
    58.29%
  • دامیننس اتریوم:
    11.47%
  • ارزش کل بازار:2 تریلیون دلار

قیمت ارز های دیجیتال

حجم کل بازار
2 تریلیون دلار
معاملات 24h
257 بیلیون دلار
سهم بیت کوین
58.29%
نرخ تتر
113,822.83 تومان

آخرین مطالب

صرافی غیرمتمرکز ایرو (Aero) چیست؟ ادغام ایرودروم و ولدورم برای رقابت با یونی سواپ

الهام اسماعیلی
30 آبان 1404 - 22:00
درحالی‌که رقابت میان صرافی‌های غیرمترکز هر روز بیشتر می‌شود، دو بازیگر مهم این حوزه یعنی ایرودروم و ولودروم تصمیم‌ گرفته‌اند نقدینگی خود را در قالب یک پلتفرم واحد به نام ایرو (Aero) ادغام کنند. این پروژه با رهبری دروموس لبز (Dromos Labs) و با هدف رقابت با غول یونی سواپ هدایت می‌شود. صرافی غیرمتمرکز ایرو قرار است در سه‌ماهه دوم سال ۲۰۲۶ روی مین‌نت اتریوم، بلاکچین آرک (Arc) و سیندیکیت (Syndicate) راه‌اندازی شود و از معماری METADEX03 برای بهبود عملکرد میان‌زنجیره‌ای و کارآیی بیشتر استفاده می‌کند. ایرو با ترکیب ارزش کل قفل شده ۴۸۰ میلیون دلاری ایرودروم و ۵۶ میلیون دلاری ولودروم و ادغام توکن‌های AERO و VELO در یک توکن واحد، تلاش می‌کند اولین صرافی غیرمتمرکزی باشد که به‌طور یکپارچه به کل اکوسیستم اتریوم خدمت می‌کند. در این مطلب از میهن بلاکچین قراراست اطلاعات بیشتری در مورد صرافی غیرمتمرکز ایرو (Aero) ارائه دهیم. با ما همراه باشید.  صرافی غیرمتمرکز ایرو (Aero) چیست؟ منبع: paragraph.com ایرو (Aero) یک صرافی غیرمتمرکز (DEX) و هاب نقدینگی یکپارچه است که توسط دروموس لبز (Dromos Labs) در نوامبر ۲۰۲۵ معرفی شد. این پروژه در واقع حاصل ادغام دو پروتکل مهم ایرودروم (Aerodrome) روی شبکه بیس (Base) و ولدروم (Velodrome) روی مین‌نت آپتیمیزم (OP Mainnet) است. ایده اصلی ایرو ساخت یک لایه نقدینگی واحد برای کل اکوسیستم اتریوم است. به جای اینکه کاربران و پروژه‌ها میان چندین صرافی غیرمتمرکز سرگردان شوند و نقدینگی تکه‌تکه شود، ایرو تمام نقدینگی، کاربران و زیرساخت‌ها را در یک شبکه منسجم گرد هم می‌آورد تا انجام معاملات، تأمین نقدینگی و تعامل میان زنجیره‌ها آسان‌تر، سریع‌تر و کارآمدتر شود. مرکز عملیاتی ایرو زنجیره لایه ۲ بیس است که کارمزدهای بسیار پایین و سرعت بالایی دارد و به لطف اتصال مستقیم به اکوسیستم کوین‌بیس دسترسی به میلیون‌ها کاربر را ممکن می‌سازد. این انتخاب به ایرو اجازه می‌دهد تا با تکیه بر یک هسته قوی، در سطح کل اکوسیستم اتریوم مورد پذیرش قرار بگیرد و رشد کند. منبع: paragraph.com ایرو برای توسعه خود از معماری هاب و اسپوک (Hub-and-Spoke) استفاده می‌کند. این یعنی، شبکه بیس نقش «هاب مرکزی» را دارد و سایر شبکه‌ها مانند «اسپوک» به آن متصل می‌شوند. به‌این ترتیب، ایرو علاوه‌بر تمام زنجیره‌هایی که ایرودروم و ولودروم روی آن‌ها فعال هستند، برای اولین بار به شبکه‌های اتریوم، آرک (Arc) و سیندیکیت (Syndicate) هم گسترش می‌یابد. نتیجه این حرکت، شکل‌گیری اولین شبکه نقدینگی یکپارچه برای اتریوم است که همه زنجیره‌ها، بازارها و کاربران را به‌طور یکپارچه به یکدیگر متصل می‌کند. یک توکن واحد منبع: paragraph.com در زمان راه‌اندازی ایرو، جوامع ایرودروم (AERO) و ولودروم (VELO) پشت یک توکن واحد با نام “AERO” متحد می‌شوند. این توکن برای ایجاد هماهنگی در شبکه‌ یکپارچه ایرو طراحی شده است. ارزش خلق‌شده در کل اقتصاد ایرو توسط سیستم‌ عملیاتی MetaDEX03 جذب و مدیریت می‌شود. این سیستم عملیاتی شامل یک معماری دوموتوره (REV & AER Engine) است که برای جذب جریان‌های درآمدی اضافی و کاهش نشت ارزش به بازارسازهای خودکار رقیب مانند یونی سواپ درنظر گرفته شده است. ۱۰۰٪ توکن جدید AERO میان جوامع این دو پروتکل توزیع می‌شود: ۹۴٫۵٪ برای هولدرهای AERO و veAERO ۵٫۵٪ برای هولدرهای VELO و veVELO این تقسیم‌بندی بر یک واقعیت ساده تکیه دارد؛ هر توکن نماینده سهم دارنده آن از خروجی اقتصاد پروتکل است. برای تعیین نحوه توزیع توکن Aero، درآمد دو پروتکل طی ۵۲ هفته گذشته بررسی شده است: درآمد ایرودروم حدود ۲۶۰ میلیون دلار درآمد ولودروم تنها ۱۵ میلیون دلار درمجموع طی یک سال گذشته ۲۷۵ میلیون دلار ارزش تولید شده است. از آنجا که همه هولدرها در منطق پروتکل برابر هستند، توزیع اولیه دقیقاً مطابق سهم هر پروتکل از درآمد کل صورت گرفته است. اگر هیچ چیز دیگری تغییر نکند، هر هولدر همان سهم خود را در قالب یک توکن واحد دریافت می‌کند. فرصت پیش رو بسیار بزرگ است صرافی‌های غیرمتمرکز سالانه بیش از ۵.۵ میلیارد دلار کارمزد معاملاتی تولید می‌کنند؛ یعنی ۲۰ برابر بیشتر از مجموع درآمدی که ایرودروم و ولودروم طی سال گذشته به‌دست آورده‌اند. با اتصال این شبکه‌ها به یکدیگر، ایرو به بازارهای گسترده‌تری دسترسی پیدا می‌کند و ارزش بیشتری جذب خواهد کرد. علاوه بر این، به‌لطف موتور درآمدزایی (REV Engine) که در سیستم عملیاتی MetaDEX03 وجود دارد، توکن AERO علاوه‌بر کارمزدهای سواپ می‌تواند تمام جریان‌های درآمدی پلتفرم را جذب کند. منابع درآمدی جدیدی که در زمان راه‌اندازی ایرو اضافه خواهند شد، عبارتنداز: مسیریابی معاملات فرانت‌اند مزایده‌ ارزش قابل ‌استخراج ماینر (MEV) در پلتفرم Slipstream V3 تجمیع‌کننده صرافی‌های غیرمتمرکز بریج‌های میان‌زنجیره‌ای خودکارسازی نقدینگی ترکیب خودکار مارکت‌پلیس  veNFT ایرو تمام این قابلیت‌ها را یکپارچه می‌کند، آن‌ها را با رقابتی‌ترین کارمزدها ارائه می‌دهد و ۱۰۰٪ ارزش ایجادشده را مستقیماً به توکن AERO منتقل می‌کند. به این ترتیب، پلتفرم وارد بازاری بیش از ۷ میلیارد دلار می‌شود که برای نخستین‌بار تحت یک لایه‌ نقدینگی واحد یکپارچه شده است. یک لایه نقدینگی واحد ایرو سرمایه، کاربران و جریان‌های معاملاتی را در یک پلتفرم منسجم گرد هم می‌آورد. این ساختار، پراکندگی نقدینگی را از بین می‌برد، قابلیت ترکیب‌پذیری میان پروتکل‌ها را حفظ می‌کند و ادغام با سرویس‌های مختلف را آسان‌تر می‌سازد. نتیجه‌ این طراحی، ارائه سه تجربه کلیدی برای کاربران و توسعه‌دهندگان است: ۱. ترید؛ نقدینگی یکپارچه میان زنجیره‌ها منبع: paragraph.com ایرو با استفاده از قابلیت متا سواپ (MetaSwap) تمام پیچیدگی‌های معاملات میان‌زنجیره‌ای را از بین می‌برد. در این مدل: نیازی به استفاده از بریج‌ها نیست. نیازی به تغییر شبکه وجود ندارد. نیازی به مدیریت گس فی روی زنجیره‌های مختلف نیست. کاربر فقط معامله را انجام می‌دهد، سیستم به‌صورت خودکار بهترین مسیر معامله را در کل شبکه می‌یابد و از نقدینگی عمیق و کارآمد پلتفرم Slipstream V3 استفاده می‌کند. ایرو همچنین قصد دارد یک بازار داخلی برای خرید و فروش پوزیشن‌های قفل‌شده ارائه دهد که مستقیما در تجربه کاربری ادغام می‌شود. ۲. کسب درآمد؛ مشارکت بهینه و خودکار منبع: paragraph.com با سیستم اتوپایلوت (Autopilot)، فرآیند کسب درآمد آنچین بسیار ساده می‌شود. در این ساختار: تأمین‌کنندگان نقدینگی می‌توانند پوزیشن‌های بهینه و خودکار ایجاد کنند. دارندگان توکن AERO می‌توانند اموری مانند قفل کردن دارایی، رای دادن، کلیم (Claim) یا تبدیل کردن پاداش‌ها را به‌طور خودکار انجام دهند. کاربران حرفه‌ای در صورت تمایل می‌توانند خودشان کنترل کامل را برعهده بگیرند. ایرو با استفاده از موتور REV درآمد حاصل از فعالیت‌های مختلف پلتفرم را جمع‌آوری کرده و میان دارندگان توکن veAERO توزیع می‌کند. ۳. راه‌اندازی؛ بهترین بستر برای انتشار توکن روی زنجیره ایرو سه مسیر انعطاف‌پذیر برای راه‌اندازی توکن‌ها ارائه می‌دهد که هرکدام مناسب یک نوع پروژه هستند: Aero Launch: استخرهای بدون نیاز به مجوز که از همان روز اول، بدون نیاز به سوزاندن نقدینگی، کارمزد معاملاتی دریافت می‌کنند. Aero Ignition: راه‌اندازی‌هایی که توسط جامعه هدایت می‌شوند و براساس مشوق‌های هم‌راستا پیش می‌روند. Aero Verified: استخرهای دارای احراز هویت (KYC) برای نهادهایی که به انطباق و شفافیت در سطح سازمانی نیاز دارند. این سه مسیر، ایرو را به یکی از منعطف‌ترین محیط‌ها برای انتشار توکن تبدیل می‌کند که از تیم‌های نوآور کوچک گرفته تا بزرگ‌ترین مؤسسات مالی می‌توانند از آن استفاده کنند. یک موتور واحد هم‌زمان با راه‌اندازی ایرو، بنیاد ایرودروم تجربه‌ و توان اقتصادی اصل از دو برنامه مهم “Public Goods Fund” و “Flight School programs” را در یک ابتکار یکپارچه به‌نام «صندوق مومنتوم» ادغام می‌کند صندوق مومنتوم صندوق مومنتوم (Momentum Fund) قرار است شبکه veAERO را به یک موتور سرمایه‌ هماهنگ تبدیل کند. این صندوق سه مأموریت کلیدی شامل رشد بازارهای مهم، تثبیت اقتصاد و هم‌راستا کردن مشارکت‌کنندگان حول یک هدف مشترک و بلندمدت را دنبال می‌کند. ۱. رشد بازارهای مهم صندوق مومنتوم از پاداش‌های AERO برای موارد زیر استفاده می‌کند: عمیق‌تر کردن نقدینگی استخرهای اصلی کمک به پروژه‌های جدید برای جذب سرمایه ایجاد یک پایه قوی برای پروژه‌های باکیفیت در شبکه‌های متصل به ایرو ایرودروم با همین استراتژی موفق شد دارایی‌هایی مانند USDC، EURC و cbBTC را روی شبکه بیس گسترش دهد و حالا قرار است در شبکه یکپارچه ایرو اجرا شود. ۲. ایجاد ثبات اقتصادی به لطف طراحی MetaDEX، صندوق مومنتوم در رشد استخرهایی که از آن‌ها حمایت می‌کند، شریک خواهد بود و ۱۰۰٪ ارزش حاصل را دوباره به توکن AERO بازمی‌گرداند. اما این کار با یک رویکرد کاملا قانونی انجام می‌شود: صندوق در بازارهای صعودی، شروع به انباشت ذخایر می‌کند. در دوره‌هایی که احساسات بازار سرد می‌شود، این ذخایر را از طریق مکانیسم خرید و سوزاندن توکن‌ها به‌ کار می‌گیرد و با کاهش عرضه در بازار، ثبات ایجاد می‌کند. صندوق همچنین می‌تواند توکن‌های قفل‌شده را خریداری کند و از اختلاف قیمت بازار AERO و veAERO بهره ببرد.این کار باعث ایجاد یک سیستم مدیریت سرمایه منظم و کاملاً آنچین می‌شود؛ چیزی شبیه به ساختارهای حرفه‌ای که معمولاً فقط در برنامه‌های سرمایه‌گذاری نهادی دیده می‌شود. ۳. جذب و هم‌راستا کردن سازندگان ارزش صندوق مومنتوم قصد دارد افراد و تیم‌های بااستعداد را جذب کند و به آن‌ها پاداش بدهد؛ افرادی که از طریق مثل ساخت قابلیت‌های جدید، توسعه یکپارچه‌سازی‌ها، انجام تحقیق یا مشارکت مستقیم در توسعه پروتکل برای ایرو ارزش واقعی ایجاد کنند. ایرو به‌جای اینکه با سایر پروژه‌ها برای جذب نیرو رقابت کند، استعدادها را وارد شبکه خود می‌کند و با ارائه توکن آن‌ها چه در کوتاه‌مدت یا بلندمدت شریک اقتصادی خود می‌سازد. این کار باعث می‌شود قلب اکوسیستم از داخل تقویت شود. جمع‌بندی ایرو (Aero) یک صرافی غیرمتمرکز (DEX) و هاب نقدینگی یکپارچه است که با ادغام دو صرافی ایرودروم و ولدروم شکل گرفته است. هدف این پلتفرم، گردآوری نقدینگی‌های پراکنده در یک لایه واحد، ساده‌سازی معاملات میان‌زنجیره‌ای و ارائه یک تجربه‌ای کارآمد برای کاربران و پروژه‌ها است. هدف ایرو این است که با غول‌هایی مانند یونی سواپ رقابت کند و سهم قابل‌توجهی از بازار دکس‌ها را به دست بیاورد. فرآیند توسعه Aero هم‌اکنون در جریان است، حسابرسان و شرکای کلیدی مشخص شده‌اند و قرار است در سه‌ماهه دوم سال ۲۰۲۶ راه‌اندازی شود. برای کسب جزئیات بیشتر و دنبال کردن قابلیت‌ها و ویژگی‌های جدید، باید منتظر اخبار رسمی و به‌روزرسانی‌های بعدی بمانیم.

۶ افسانه درباره حریم خصوصی در بلاکچین‌ها

رضا حضرتی
30 آبان 1404 - 20:00
ظهور هر فناوری جدید، از تلگراف و تلفن در قرن‌های گذشته تا اینترنت و اکنون بلاکچین، همواره با موجی از نگرانی‌ها درباره پایان حریم خصوصی همراه بوده است. امروزه بلاکچین‌ها در مرکز این بحث قرار دارند و اغلب به اشتباه یا به‌عنوان ابزاری برای شفافیت خطرناک و یا پناهگاهی امن برای فعالیت‌های مجرمانه تفسیر می‌شوند. اما واقعیت این است که فناوری نه دشمن حریم خصوصی، بلکه بستر تکامل آن است و ما در نقطه‌ای حساس قرار داریم که باید به جای ترس از تکنولوژی، به ساخت ابزارهایی بپردازیم که هم‌زمان امنیت و محرمانگی را تامین کنند. در این مقاله از میهن بلاکچین، به بررسی عمیق تعامل میان فناوری بلاکچین و حریم خصوصی می‌پردازیم. ما با رد این دوگانه که باید میان «مبارزه با جرایم مالی» و «حفظ حریم شخصی» یکی را انتخاب کرد، نشان می‌دهیم که چگونه نوآوری‌های رمزنگاری مدرن مانند اثبات دانش صفر (Zero-Knowledge Proofs) می‌توانند هر دو نیاز را برآورده کنند. همچنین با استناد به حقایق تاریخی و فنی، ۶ افسانه رایج درباره اینترنت، ناشناس بودن در کریپتو و نقش بلاکچین در فعالیت‌های غیرقانونی را زیر ذره‌بین برده و کاربردهای حیاتی حریم خصوصی را در حوزه‌هایی فراتر از امور مالی، نظیر هوش مصنوعی، احراز هویت و بازی‌های رایانه‌ای تشریح خواهیم کرد. مقدمه فناوری‌های نوین از تلگراف و تلفن گرفته تا اینترنت همواره اضطراب‌های تازه‌ای را درباره نابودی قریب‌الوقوع حریم خصوصی برانگیخته‌اند. بلاکچین‌ها نیز از این قاعده مستثنی نبوده‌اند و حریم خصوصی در بلاکچین اغلب به اشتباه یا به‌عنوان ایجاد سطحی خطرناک از شفافیت و یا به عنوان پناهگاهی برای جرم و جنایت تفسیر می‌شود. اما چالش اصلی، انتخاب میان حریم خصوصی و امنیت نیست، بلکه ساخت ابزارهایی اعم از فنی و حقوقی است که از هر دو پشتیبانی کنند. از سیستم‌های اثبات دانش صفر (Zero-Knowledge Proofs) گرفته تا رمزنگاری پیشرفته، راه‌حل‌های حفظ حریم خصوصی در حال گسترش هستند. حریم خصوصی بلاکچین فراتر از امور مالی، درهایی را به روی تایید هویت، بازی‌های رایانه‌ای، هوش مصنوعی و سایر کاربردهایی که به نفع کاربران است، می‌گشاید. با توجه به قانون‌گذاری اخیر استیبل‌کوین‌ها (Stablecoins) در ایالات متحده، نیاز به حریم خصوصی در بلاکچین اکنون بیش از هر زمان دیگری ضروری است. استیبل‌کوین‌ها فرصتی برای ورود یک میلیارد نفر به دنیای کریپتو را فراهم می‌کنند. اما برای اینکه کاربران با خیالی آسوده از کریپتو برای پرداخت همه چیز، از قهوه گرفته تا صورت‌حساب‌های پزشکی استفاده کنند، باید اطمینان حاصل کنند که فعالیت‌های آن‌ها آنچین (Onchain) خصوصی باقی می‌ماند. اکنون زمان افسانه‌سازی نیست، بلکه زمان ساختن است. بحث بر سر حریم خصوصی جدید نیست و پاسخ آن نیز همین‌طور: نوآوری و نه افسانه‌ها و سوءتفاهم‌ها، آینده آن را شکل خواهد داد. افسانه شماره ۱: اینترنت مسئول «مشکلات حریم خصوصی» در دوران مدرن است واقعیت: نزدیک به یک قرن پیش از ظهور اینترنت، انقلاب‌های ارتباطی در اواخر قرن نوزدهم محرک توسعه حقوق حریم خصوصی در ایالات متحده شدند. کارآفرینان فناوری‌هایی را توسعه دادند که امکان انتقال بی‌سابقه اطلاعات یعنی اخبار، کلمات، تصاویر و سایر رسانه‌ها از جمله اولین تلگراف تجاری، تلفن، ماشین تحریر تجاری، میکروفون و بسیاری دیگر را فراهم می‌کرد. سارا ایگو (Sarah Igo)، مورخ و استاد دانشگاه، مشاهده کرد که در آمریکای آن زمان، «تضادها بر سر حریم خصوصی همگام با شیوه‌های جدید ارتباطی رشد کردند» و پرسش‌های جدیدی را مطرح نمودند: آیا رسانه‌های خبری می‌توانند از نام، چهره یا تصاویر دیگران برای مقاصد تجاری استفاده کنند؟ آیا مجریان قانون می‌توانند خطوط تلفن را شنود کنند یا از عکاسی و انگشت‌نگاری برای ایجاد سوابق دائمی یا دفتری برای شناسایی مجرمان استفاده کنند؟ اندکی پس از معرفی این فناوری‌ها، حقوق‌دانان شروع به دست‌وپنج نرم کردن با چالش‌های حریم خصوصی ناشی از آن‌ها کردند. در سال ۱۸۹۰، قاضی آینده دیوان عالی، لوئیس دی. براندیس و همکار وکیلش ساموئل دی. وارن، مقاله «حق حریم خصوصی» را در نشریه حقوقی هاروارد منتشر کردند. قوانین حریم خصوصی سپس به طور پیوسته در قانون‌گذاری، مسئولیت مدنی و حقوق اساسی در طول قرن بیستم توسعه یافت. بیش از یک قرن پس از انتشار مقاله براندیس و وارن، در سال ۱۹۹۳، زمانی که اولین مرورگر اینترنت تجاری و در دسترس عموم، موزاییک (Mosaic)، منتشر شد، مسائل مربوط به حریم خصوصی مرتبط با اینترنت افزایش یافت. افسانه شماره ۲: اینترنت بدون حریم خصوصی هم به خوبی کار می‌کند واقعیت: فقدان حریم خصوصی در اینترنت اولیه، مانعی بزرگ برای پذیرش گسترده‌تر آن بود. به طور کلی، مردم پیش از اینترنت از درجات بالاتری از حریم خصوصی برخوردار بودند. همان‌طور که سایمون سینگ در کتاب کتاب رمز (The Code Book) نقل می‌کند، ویتفیلد دیفی، از پیشگامان اولیه تحقیقات رمزنگاری، بیان کرد که در زمان تصویب منشور حقوق ایالات متحده، «هر دو نفری می‌توانستند با چند متر دور شدن در جاده و اطمینان از اینکه کسی پشت بوته‌ها پنهان نشده است، یک گفتگوی خصوصی داشته باشند. این اطمینان را امروزه هیچ‌کس در جهان از آن برخوردار نیست.» به همین ترتیب، مردم می‌توانستند در معاملات مالی مبتنی بر کالا یا پول نقد، با سطحی از حریم خصوصی و گمنامی مشارکت کنند که در اکثر تراکنش‌های دیجیتال امروزی وجود ندارد. پیشرفت‌ها در مطالعه رمزنگاری نگرانی‌ها درباره حریم خصوصی را کاهش داد و منجر به فناوری‌های جدیدی شد که می‌توانست تبادل اطلاعات دیجیتال محرمانه را تسهیل و از حفاظت داده‌ها اطمینان حاصل کند. با پیش‌بینی اینکه بسیاری از کاربران خواستار حفاظت‌های اولیه حریم خصوصی برای فعالیت‌های دیجیتال خود خواهند بود، رمزنگارانی مانند دیفی به دنبال راه‌حل‌های جدیدی رفتند که بتواند چنین حفاظتی (عنی رمزنگاری کلید عمومی نامتقارن) را فراهم کند. دیفی و دیگران ابزارهای رمزنگاری جدیدی را توسعه دادند که اکنون زیربنای تجارت الکترونیک و حفاظت از داده‌ها هستند. این ابزارها همچنین راه را برای سایر تبادلات محرمانه اطلاعات دیجیتال هموار کردند که امروزه در بلاکچین‌ها نیز کاربرد دارد. توسعه پروتکل امن انتقال ابرمتن (HTTPS) تنها یک نمونه از ابزارهای حریم خصوصی است که به شکوفایی اینترنت کمک کرد. در روزهای اولیه اینترنت، کاربر (کلاینت) با استفاده از پروتکل انتقال ابرمتن (HTTP) با یک وب‌سرور ارتباط برقرار می‌کرد. این پروتکل وب اجازه می‌داد داده‌ها به وب‌سرورها منتقل شوند، اما یک اشکال عمده داشت: داده‌ها را بدون رمزنگاری منتقل می‌کرد. بنابراین، عوامل مخرب می‌توانستند هر اطلاعات حساسی را که کاربران به یک وب‌سایت ارسال می‌کردند، بخوانند. چند سال بعد، نت‌اسکیپ (Netscape) برای مرورگر خود HTTPS را توسعه داد که یک لایه رمزنگاری اضافه می‌کرد تا از اطلاعات حساس محافظت کند. در نتیجه، کاربران توانستند اطلاعات کارت اعتباری خود را از طریق اینترنت ارسال کنند و به طور کلی‌تر در ارتباطات خصوصی مشارکت نمایند. با ابزارهای رمزنگاری مانند HTTPS، کاربران اینترنت در ارائه اطلاعات شناسایی شخصی مانند نام، تاریخ تولد، آدرس و شماره تأمین اجتماعی از طریق درگاه‌های آنلاین راحت‌تر هستند. این امر کمک کرده است تا پرداخت‌های دیجیتال به رایج‌ترین روش پرداخت در ایالات متحده امروز تبدیل شود. شرکت‌ها نیز ریسک‌های ناشی از دریافت و محافظت از چنین اطلاعاتی را می‌پذیرند. این تغییرات در رفتار و فرآیندها، قفل بسیاری از کاربردهای جدید، از پیام‌رسانی و بانکداری آنلاین گرفته تا تجارت الکترونیک را باز کرد. فعالیت‌های اینترنتی اکنون جنبه مهمی از اقتصاد امروز هستند و ارتباطات، سرگرمی، شبکه‌های اجتماعی و سایر تجربیات بی‌سابقه‌ای را ایجاد می‌کنند. افسانه شماره ۳: تراکنش‌های بلاکچین عمومی ناشناس هستند واقعیت: تراکنش‌های بلاکچین عمومی به صورت شفاف در یک دفتر کل دیجیتالِ باز و مشترک ثبت می‌شوند که آن‌ها را شبه‌ناشناس (Pseudonymous) می‌کند، نه ناشناس (Anonymous) و این تمایز مهمی است. استفاده از نام مستعار (شبه‌ناشناس بودن) یک رویه چند صد ساله است که حتی نقش مهمی در ایالات متحده اولیه ایفا کرد؛ بنجامین فرانکلین با نام مستعار سایلنس دوگود (Silence Dogood) نوشته‌های اولیه خود را منتشر می‌کرد و الکساندر همیلتون، جان جی و جیمز مدیسون از نام «پوبلیوس» برای مقالات فدرالیست استفاده کردند. کاربران بلاکچین با یکدیگر از طریق آدرس‌های کیف پول معامله می‌کنند که با یک سری کاراکترهای الفبایی-عددی منحصر به فرد (کلیدها) مرتبط هستند، نه با نام یا هویت واقعی. تمایز بین شبه‌ناشناس بودن و ناشناس بودن برای درک ماهیت شفاف بلاکچین‌ها حیاتی است؛ اگرچه کاراکترهای الفبایی-عددی یک آدرس کیف پول را نمی‌توان فوراً به اطلاعات شناسایی یک کاربر خاص پیوند داد، اما دارنده کلیدها از حفاظت حریم خصوصی بسیار کمتری، چه برسد به ناشناس بودن ، نسبت به آنچه تصور می‌شود، برخوردار است. یک آدرس رمزنگاری می‌تواند مانند نام کاربری، آدرس ایمیل، شماره تلفن یا شماره حساب بانکی عمل کند. به محض اینکه کاربر با شخص یا نهاد دیگری تعامل کند، طرف مقابل می‌تواند آدرس کیف پولِ شبه‌ناشناس را با یک کاربر خاص پیوند دهد که این امر کل تاریخچه تراکنش‌های آنچین کاربر را افشا کرده و احتمالا هویت شخصی او را آشکار می‌کند. برای مثال، اگر فروشگاهی ارزهای دیجیتال را از مشتریان خود بپذیرد، صندوق‌داران می‌توانند ببینند آن مشتری قبلاً از کجا خرید کرده و دارایی‌های کریپتوی او چقدر است (حداقل برای کیف پولی که در آن شبکه بلاکچین خاص استفاده شده است). این را معادل عمومی شدن تاریخچه استفاده از کارت اعتباری خود در نظر بگیرید. وایت‌پیپر اصلی بیت‌کوین این ریسک را مطرح کرد و بیان داشت که «اگر مالک یک کلید فاش شود، پیوند دادن تراکنش‌ها می‌تواند سایر تراکنش‌های متعلق به همان مالک را نیز آشکار کند.» ویتالیک بوترین، هم‌بنیان‌گذار اتریوم، نیز درباره چالش‌های «عمومی کردن بخش قابل توجهی از زندگی برای مشاهده و تحلیل همگان» نوشته و راه‌حل‌هایی مانند استخرهای حریم خصوصی (Privacy Pools) را پیشنهاد کرده است و اثبات‌های دانش صفر به کاربران اجازه می‌دهد منابع و وجوه قانونی خود را بدون نیاز به افشای کامل تاریخچه تراکنش‌ها اثبات کنند. به همین دلیل، چندین شرکت در حال کار بر روی راه‌حل‌هایی در این فضا هستند، نه تنها برای حفاظت از حریم خصوصی، بلکه برای ایجاد کاربردهای جدیدی که حریم خصوصی را با سایر ویژگی‌های منحصر به فرد بلاکچین ترکیب می‌کنند. افسانه شماره ۴: به دلیل حریم خصوصی بلاکچین، جرم و جنایت فراوان است واقعیت: داده‌های دولت ایالات متحده و شرکت‌های تحلیل بلاکچین نشان می‌دهد که استفاده از کریپتو برای تامین مالی غیرقانونی هنوز کمتر از ارزهای فیات و سایر منابع سنتی است و فعالیت‌های غیرقانونی بخش کوچکی از کل فعالیت‌های انجام شده در بلاکچین‌ها را تشکیل می‌دهند. این داده‌ها سال‌هاست که ثابت مانده‌اند. در واقع، با ادامه توسعه فناوری بلاکچین، نرخ فعالیت‌های غیرقانونی آنچین کاهش یافته است. پوشیده نیست که فعالیت‌های غیرقانونی بخش بزرگی از کل فعالیت شبکه بیت‌کوین را در روزهای اولیه تشکیل می‌داد. دیوید کارلایل با استناد به تحقیقات سارا مایکل‌جان مشاهده می‌کند: در مقطعی، آدرس اصلی بیت‌کوین که سیلک رود (Silk Road) استفاده می‌کرد، ۵ درصد از کل بیت‌کوین‌های موجود را در اختیار داشت و این سایت مسئول حدود یک‌سوم تراکنش‌های بیت‌کوین در سال ۲۰۱۲ بود. اما اکوسیستم کریپتو از آن زمان با موفقیت مکانیزم‌های موثری را برای کاهش تامین مالی غیرقانونی ادغام کرده و میزان کل فعالیت‌های قانونی رشد کرده است. گزارش‌های اخیر از TRM Labs تخمین می‌زنند که حجم غیرقانونی کمتر از ۱ درصد از کل حجم کریپتو را در سال‌های ۲۰۲۴ و ۲۰۲۳ تشکیل داده است. شرکت Chainalysis و سایر شرکت‌های تحلیل بلاکچین نیز تخمین‌های مشابهی را منتشر کرده‌اند. به همین ترتیب، گزارش‌های دولتی، به ویژه گزارش‌های وزارت خزانه‌داری دولت بایدن، نشان داده‌اند که ریسک‌های مالی غیرقانونی رمزارزها در مقایسه با فعالیت‌های آفچین (offchain) کمتر است. گزارش‌های اخیر خزانه‌داری، از جمله «ارزیابی ریسک ملی ۲۰۲۴» و «ارزیابی ریسک مالی غیرقانونی در امور مالی غیرمتمرکز (DeFi)»، تصدیق کردند که بیشتر پولشویی‌ها از نظر حجم و ارزش تراکنش‌ها، با ارز فیات یا از طریق روش‌های سنتی‌تر انجام می‌شود. علاوه بر این، ویژگی‌های شفافیت بسیاری از بلاکچین‌ها (مانند آنچه در افسانه شماره ۳ بحث شد) دستگیری مجرمان را برای مجریان قانون آسان‌تر کرده است. از آنجا که جابجایی وجوه غیرقانونی در شبکه‌های بلاکچین عمومی قابل مشاهده است، مجریان قانون می‌توانند وجوه را تا نقاط خروج (Off-ramps) و آدرس‌های کیف پول مرتبط با بازیگران بد ردیابی کنند. تکنیک‌های ردیابی بلاکچین نقش مهمی در انحلال بازارهای غیرقانونی از جمله Silk Road ،Alpha Bay و BTC-e ایفا کردند. دقیقاً به همین دلایل است که بسیاری از بازیگران جنایی متوجه خطرات احتمالی استفاده از بلاکچین برای انتقال وجوه غیرقانونی شده‌اند و به روش‌های سنتی‌تر روی آورده‌اند. در حالی که افزایش حریم خصوصی بلاکچین می‌تواند در موارد خاص تلاش‌های مجریان قانون را چالش‌برانگیزتر کند، تکنیک‌های رمزنگاری جدیدی در حال توسعه هستند که می‌توانند هم از حریم خصوصی محافظت کنند و هم نیازهای مجریان قانون را برآورده سازند. افسانه شماره ۵: شما باید بین مبارزه با تامین مالی غیرقانونی یا حفظ حریم خصوصی کاربران یکی را انتخاب کنید واقعیت: تکنیک‌های رمزنگاری مدرن می‌توانند نیازهای حریم خصوصی کاربران را با نیازهای اطلاعاتی و امنیت ملی قانون‌گذاران و مجریان قانون آشتی دهند. این تکنیک‌ها شامل اثبات دانش صفر، رمزنگاری همریختی (Homomorphic encryption)، محاسبات چندجانبه (MPC) و حریم خصوصی تفاضلی (Differential privacy) هستند. سیستم‌های اثبات دانش صفر شاید بیشترین پتانسیل را برای ایجاد توازن مناسب داشته باشند. این روش‌ها می‌توانند به روش‌های مختلفی برای جلوگیری از جرم و اجرای تحریم‌های اقتصادی به کار روند، در حالی که از نظارت بر شهروندان یا استفاده از اکوسیستم بلاکچین برای سرقت یا پولشویی جلوگیری می‌کنند. اثبات دانش صفر یک فرآیند رمزنگاری است که به یک طرف (اثبات‌کننده) اجازه می‌دهد طرف دیگر (تأییدکننده) را متقاعد کند که فلان گزاره درست است، بدون آنکه اطلاعاتی جز درستیِ آن گزاره خاص را فاش کند. مثال اثبات شهروندی ایالات متحده را در نظر بگیرید. با استفاده از اثبات دانش صفر، شخص می‌تواند این موضوع را به دیگری بدون اینکه نیاز باشد گواهینامه رانندگی، پاسپورت، گواهی تولد یا سایر اطلاعات را فاش سازد، اثبات کند. اثبات دانش صفر اجازه می‌دهد که آن واقعیت تأیید شود بدون اینکه اطلاعات خاص یا اضافی مانند آدرس یا تاریخ تولد که می‌تواند حریم خصوصی را به خطر اندازد، افشا شود. با توجه به این ویژگی‌ها، راه‌حل‌های اثبات دانش صفر از بهترین ابزارهایی هستند که می‌توانند به کشف و جلوگیری از فعالیت‌های غیرقانونی کمک کنند و در عین حال حریم خصوصی کاربر را حفظ نمایند. تحقیقات فعلی نشان می‌دهد که روش‌های متعددی برای محصولات و خدمات ارتقا دهنده حریم خصوصی جهت کاهش ریسک وجود دارد، از جمله: غربالگری واریز (Deposit screening): برای جلوگیری از واریز دارایی‌هایی که از افراد یا کیف پول‌های تحریم شده می‌آیند. غربالگری برداشت (Withdrawal screening): برای جلوگیری از برداشت وجه به آدرس‌های تحریم شده یا آدرس‌های مرتبط با فعالیت‌های غیرقانونی. خروج از ناشناسی انتخابی و داوطلبانه: که به افرادی که معتقدند به اشتباه به لیست تحریم‌ها اضافه شده‌اند، این امکان را می‌دهد تا جزئیات تراکنش خود را برای طرف‌های منتخب آشکار کنند. خروج از ناشناسی انتخابی و غیرداوطلبانه: که شامل توافق اشتراک کلید خصوصی بین یک نهاد دروازه‌بان (مانند یک سازمان غیرانتفاعی یا معتمد) و دولت است که نهاد دروازه‌بان درخواست‌های دولت برای استفاده از کلیدهای خصوصی جهت شناسایی آدرس‌های کیف پول را ارزیابی می‌کند. با مفهوم «استخرهای حریم خصوصی»، بوترین و دیگران نیز استدلال می‌کنند که استفاده از اثبات‌های دانش صفر به کاربران اجازه می‌دهد بدون اینکه مجبور باشند کل نمودار تراکنش‌های خود را به صورت عمومی فاش کنند، نشان دهند وجوهشان از منابع غیرقانونی شناخته‌شده سرچشمه نگرفته است. افسانه شماره ۶: حریم خصوصی بلاکچین تنها برای تراکنش‌های مالی مفید است واقعیت: بلاکچین‌های حافظ حریم خصوصی می‌توانند طیف وسیعی از کاربردهای مالی و غیرمالی را باز کنند. مثال‌ها عبارتند از: هویت دیجیتال (Digital ID): تراکنش‌های خصوصی تایید هویت دیجیتال را ارتقا می‌دهند و به افراد امکان می‌دهند ویژگی‌هایی مانند سن یا شهروندی را به‌صورت انتخابی و قابل تایید بدون افشای داده‌های شخصی غیرضروری آشکار کنند. به همین ترتیب، هویت دیجیتال می‌تواند به بیماران کمک کند محرمانگی اطلاعات حساس خود را بهبود بخشند و هم‌زمان نتایج آزمایش‌های مربوطه را به پزشکان خود منتقل کنند. بازی (Gaming): رمزنگاری به توسعه‌دهندگان اجازه می‌دهد گیم‌پلی جذاب‌تری با پنهان کردن بخش‌هایی از یک جهان دیجیتال مانند یک آیتم ویژه یا مرحله مخفی تا زمانی که اقدامات بازیکن آن‌ها را باز کند، ایجاد کنند. بدون ابزارهای حریم خصوصی، جهان‌های مجازی مبتنی بر بلاکچین برای کاربرانشان شفاف خواهند بود و جذابیت آن‌ها کاهش می‌یابد. هوش مصنوعی (AI): ابزارهای بلاکچینی حافظ حریم خصوصی امکانات جدیدی را در هوش مصنوعی باز می‌کنند و اجازه می‌دهند اشتراک‌گذاری رمزنگاری‌شده داده‌ها و روش‌های تایید مدل بدون به خطر انداختن اطلاعات حساس انجام شود. امور مالی: در امور مالی، رمزنگاری به برنامه‌های دیفای (DeFi) اجازه می‌دهد تا طیف وسیع‌تری از خدمات را ضمن حفظ حریم خصوصی و امنیت ارائه دهند. رأی‌گیری: در سازمان‌های خودگردان غیرمتمرکز (DAOs)، تمایل شدیدی برای رأی‌گیری خصوصی آنچین وجود دارد تا از پیامدهای ناشی از رأی دادن به یک اقدام نامحبوب، یا تفکر گروهی (Group-think) که نتیجه کپی‌برداری از رفتار رأی‌دهی یک فرد خاص است، جلوگیری شود. سخن پایانی بحث بر سر حریم خصوصی (چه کسی آن را کنترل می‌کند، چگونه محافظت می‌شود و چه زمانی سلب می‌شود) حداقل یک قرن پیش از عصر دیجیتال وجود داشته است. هر فناوری جدید در زمان خود با هراسی مشابه روبرو شده است: تلگراف و تلفن، دوربین و ماشین تحریر، همگی بحث‌هایی را برانگیختند که جامعه را برای نسل‌ها شکل داد. فرض اینکه بلاکچین‌ها به طور منحصر به فردی حریم خصوصی را به خطر می‌اندازند یا اینکه به تنهایی قابلیت تبدیل شدن به سلاحی برای اهداف شوم را دارند، هم تاریخ و هم فناوری را نادیده می‌گیرد. دقیقا همان‌طور که پروتکل‌های رمزنگاری ارتباطات و تجارت امن آنلاین را امکان‌پذیر کردند، فناوری‌های نوظهور حافظ حریم خصوصی مانند اثبات دانش صفر می‌توانند راه‌های عملی برای حفظ حریم خصوصی و هم‌زمان دستیابی به اهداف انطباق قانونی و مبارزه با تامین مالی غیرقانونی ارائه دهند. سؤال واقعی این نیست که آیا نوآوری‌های جدید حریم خصوصی را تغییر می‌دهند یا خیر، بلکه این است که آیا فناوران و جوامع با پیاده‌سازی راه‌حل‌ها و رویه‌های جدید از پس این چالش بر خواهند آمد یا خیر. حریم خصوصی از بین نمی‌رود یا مصالحه نمی‌شود؛ بلکه برای انطباق با نیازهای گسترده‌تر و عمل‌گرایانه جامعه سازگار می‌شود. سؤال این است که برای این انقلاب فناورانه، مانند انقلاب‌های پیشین، این سازگاری چگونه خواهد بود.

آیا ایجنت‌های هوش مصنوعی می‌توانند یک تحلیلگر کمی (Quant) شخصی باشند؟

الهام اسماعیلی
30 آبان 1404 - 16:00
استفاده از نتایج تحلیلگران کمی یا همان کوانت‌ها برای سرمایه‌گذاران عادی یک رویای دست‌نیافتنی است. نخبه‌هایی در حوزه فیزیک، ریاضیات و علوم رایانه که با حقوق‌های چندصد هزار دلاری فقط در برج‌های شیشه‌ای وال استریت و صندوق‌های پوشش ریسک حرفه‌ای مانند گلدمن ساکس دیده می‌شوند. کوانت تریدرها به دیتافیدهای گران‌قیمت، سرورهای اختصاصی و سیستم‌های معاملاتی پیشرفته‌ای دسترسی دارند که از توان یک سرمایه‌گذار عادی خارج است. حالا ظهور ایجنت‌های هوش مصنوعی همه چیز را زیرورو کرده است؛ ایجنت‌های هوش مصنوعی ازدحامی (AI Agent Swarm) می‌توانند تنها در چند دقیقه همان کاری را انجام دهند که پیش‌تر صدها تحلیلگر وال‌استریت برای آن ماه‌ها زمان می‌گذاشتند. هزینه پردازش به‌مقدار قابل‌توجهی کاهش یافته، داده‌ها به‌طور گسترده در دسترس هستند و همه می‌توانند از ابزارهای آموزشی استفاده کنند؛ فقط کافی است به اینترنت متصل باشید. پلتفرم وب ۳ آلمناک (Almanak) در همین راستا قدم بزرگی برداشته و یک پشته کوانت ساخته است؛ مجموعه‌ای متشکل از ۱۸ ایجنت هوش مصنوعی که از ایده‌پردازی تا کدنویسی، تست، بهینه‌سازی و اجرای استراتژی را به‌صورت خودکار انجام می‌دهد. حالا بزرگ‌ترین سوال همین است که آیا ایجنت‌های هوش مصنوعی می‌توانند جایگزین تحلیلگران وال‌استریت شوند؟ در این مطلب می‌خواهیم دستاورد آلمناک را بررسی کنیم و ببینیم آیا واقعا «کوانت شخصی» در راه است؟ یک کوانت انسانی چه کاری انجام می‌دهد؟ منبع: jonathankinlay.com کوانت (Quant) همان تحلیل‌گر کمی (Quantitative Analyst) است؛ کسی که هم در ریاضیات، آمار و برنامه‌نویسی مهارت دارد و هم از امور مالی و بازارها سر در می‌آورد. در دنیای مالی سنتی (TradFi)، کوانت‌ها در اموری مانند مدیریت ریسک، بهینه‌سازی سبد سرمایه‌گذاری و معاملات الگوریتمی نقش اصلی را بر عهده دارند. به‌طور کلی آن‌ها در پنج حوزه فعالیت می‌کنند: مدیریت داده: منبع‌یابی و جمع‌آوری، پاکسازی، ذخیره‌سازی و به‌روزرسانی داده‌های مالی. تحقیق و کشف سیگنال: پیدا کردن الگوهای قابل‌پیش‌بینی مانند مومنتوم، بازگشت به میانگین یا نوسان. توسعه استراتژی و بک‌تست: کدگذاری استراتژی‌ها، تست کردن آن‌ها روی داده‌های قدیمی و تنظیم پارامترها. مدیریت ریسک و ساخت پورتفو: مشخص کردن اندازه موقعیت‌ها، کنترل افت سرمایه و پوشش ریسک (Hedging). اجرای معاملات: به‌حداقل رساندن اسلیپیج، نظارت بر معاملات و مدیریت زیرساخت اجرای سفارش‌ها. به همین دلیل ورود به این حرفه راحت نیست. یک کوانت قابل‌اعتماد معمولاً باید تحصیلات بسیار بالایی در حد دکتری یا بیشتر داشته باشد، به ابزارهای حرفه‌ای مانند ترمینال بلومبرگ، سرورهای قوی و فیدهای داده گران‌قیمت دسترسی داشته باشد و با کوله‌باری از سال‌ها تجربه باشد. از طرف دیگر، شرکت‌ها باید بتوانند کاملاً به کوانت‌های خود اعتماد کنند؛زیرا مسئولیت مدیریت سرمایه‌های بزرگ و موفقیت معاملات در دست آن‌ها است. تحلیلگران کمی روزانه با حجم عظیمی از داده‌ها شامل میلیون‌ها نقطه قیمتی، صدها اندیکاتور و انواع دفتر سفارش سروکار دارند. آن‌ها با استفاده از این داده‌ها مدل می‌سازند، شبیه‌سازی انجام می‌دهند و قبل از هر اجرا، بارها استراتژی‌ها را اعتبارسنجی می‌کنند. حتی پس از اجرای معامله هم کار تمام نیست؛ زیرا مدام باید استراتژی‌ها را با توجه به اسلیپیج، نقدشوندگی و نوسان بازار تنظیم کنند. سال‌ها سرمایه‌گذاران خرد فقط از دور نظاره‌گر این دنیای حرفه‌ای بودند؛ زیرا برای اجرای استراتژی‌های کمی نه آموزش کافی داشتند، نه زیرساخت و نه سرمایه لازم. اما تکنولوژی همیشه پشت در بسته نمی‌ماند. با ظهور ایجنت‌های هوش مصنوعی (AI agents) درهای جدیدی باز شده و دسترسی به این استراتژی‌ها را برای سرمایه‌گذارن خرد آسان‌تر کرده است. ایجنت‌های AI در اصل مجموعه‌ای از نرم‌افزارهای خودمختار هستند که می‌توانند فکر کنند، تصمیم بگیرند و با سایر ایجنت‌ها همکاری کنند. در دنیای دیفای، این ایجنت‌ها می‌توانند چندین پروتکل را همزمان زیر نظر بگیرند، فعالیت‌های آنچین را برای فرصت‌های آربیتراژ اسکن کنند و بدون اینکه کاربر کاری انجام دهد، تراکنش‌ها را اجرا کنند. آن‌ها سریع‌ و خستگی‌ناپذیر هستند و اگر درست تنظیم شوند، قابل اعتماد خواهند بود. ایجنت‌های هوش مصنوعی را می‌توانید مثل یک تحلیلگر حرفه‌ای بدانید که هرگز نمی‌خوابد. اما ارزش اصلی این ایجنت‌ها به نحوه استفاده از آن‌ها بستگی دارد. در حالی که اکثر پروژه‌ها از هوش مصنوعی فقط برای پیشنهاد معامله یا تولید سیگنال استفاده می‌کنند، پلتفرم آلمناک (Almanak) به دنبال اجرای یک ایده بلندپروازانه است. آلمناک یک پلتفرم وب ۳ است که می‌خواهد با استفاده از قدرت هوش مصنوعی یک پشته کمی کامل (End to end quant stack) ارائه دهد که تمام مراحل یک تحلیل کمی از ایده تا اجرای نهایی استراتژی‌ها را در برمی‌گیرد. اینجا دیگر صحبت از یک ربات معامله‌گر ساده نیست. آلمناک یک گروه هماهنگ از ۱۸ ایجنت هوش مصنوعی ساخته است که هرکدام مسئول بخشی از کارهای یک تحلیلگر کمی هستند و از طراحی استراتژی تا بهینه‌سازی ریسک را انجام می‌دهند. این ایجنت‌ها می‌توانند تمام کارهایی که پشت یک میز معاملاتی انجام می‌شود را در چند کلیک ساده انجام دهند. اما سؤال اصلی این است که چطور یک «گروه» از ایجنت‌های AI می‌توانند همه امور از مدیریت داده تا اجرای معامله را پوشش دهند؟ پاسخ در معماری این سیستم است؛ کل جریان کار یک تحلیلگر کمی به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم و سپس هر بخش به یک ایجنت سپرده می‌شود. بررسی پشته کوانت هوش مصنوعی آلمناک منبع: almanak.co آلمناک در حال ایجاد یک زیرساخت مبتنی بر ایجنت‌های هوش مصنوعی است که می‌تواند سرمایه‌های در مقیاس سازمانی را با شفافیت و تحت سازوکارهای ایمنی مدیریت کند. هدف آلمناک این است که نظم و انضباط یک میز معاملاتی را بازآفرینی کند، اما با این تفاوت که چرخه‌ای که معمولاً ماه‌ها زمان می‌برد، به چند ساعت کاهش می‌یابد. گروه ایجنت‌ها (Agent Swarm) هسته اصلی زیرساخت کوانت آلمناک، مجموعه‌ای از ایجنت‌های هوش مصنوعی است که هرکدام مسئول بخشی از جریان کاری یک تحلیلگر کمی هستند. در مجموع ۱۸ ایجنت وجود دارد که در قالب تیم‌های عملکردی زیر دسته‌بندی می‌شوند: ایجنت‌های استراتژیست: براساس اهداف کاربر و داده‌های بازار طوفان فکری انجام می‌دهند، ایده‌پردازی می‌کنند و استراتژی پیشنهاد می‌دهند. ایجنت‌های کدنویس: استراتژی‌ها را به کد اجرایی پایتون تبدیل می‌کنند. ایجنت‌های ریسک و اشکال‌زدایی: قوانین را تست استرس می‌کنند و اطمینان می‌دهند که تمام محدودیت‌ها رعایت شده است. ایجنت‌های بک‌تست و بهینه‌سازی: هزاران شبیه‌سازی اجرا می‌کنند تا بهترین نسخه استراتژی به دست آید. ایجنت‌های اجرا: استراتژی را در محیط آنچین (اما فقط در محدوده دسترسی‌های مجاز) مستقر می‌کنند. ایجنت‌های ناظر: همراه با کاربر، قبل از اجرا، همه مراحل را بررسی و تأیید می‌کنند. هر ایجنت به‌تنهایی قدرتمند است، اما نوآوری اصلی آلمناک در نحوه هماهنگ‌سازی این ایجنت‌ها در قالب یک جریان کاری ساختاریافته است؛ مسیری که دقیقاً از چرخه یک میز کوانت حرفه‌ای سنتی تبعیت می‌کند. جریان کاری کوانت آلمناک به شرح زیر است: ایده‌پردازی: ایجنت‌ها براساس اهداف کاربر (مثلاً می‌خواهم یک سبد با بازده پایدار داشته باشم) یا روندهای بازار، ایده‌های اولیه را تولید و اصلاح می‌کنند. ساخت استراتژی: ایده به یک استراتژی کامل تبدیل می‌شود؛ ابتدا کد‌ها نوشته و چندین بار دیباگ می‌شوند تا قوانین منطقی و قابل‌اجرا شوند. در این مرحله کاربر می‌تواند بازخورد بدهد و ایجنت‌ها منطق یا پارامترها را براساس آن اصلاح می‌کنند. ارزیابی و بهینه‌سازی: استراتژی‌ها در یک محیط ابری و امن، تحت بک‌تست، شبیه‌سازی و تحلیل سناریو قرار می‌گیرند تا نسبت ریسک به بازده (Risk/Reward) مشخص شود. استقرار و نظارت: پس از تأیید نهایی، استراتژی با حداقل مجوزهای لازم به‌صورت آنچین اجرا می‌شود و به‌صورت مداوم برای شناسایی انحرافات یا ناهنجاری‌ها تحت نظارت قرار می‌گیرد. البته ایجاد و ارزیابی استراتژی تنها نیمی از مسیر است. یکی از مهم‌ترین شرایط برای سرمایه‌گذاران نهادی، حضانت و امنیت دارایی‌ها است. اینجاست که مدل حضانت و مدیریت مجوزهای آلمناک وارد عمل می‌شود. مدل امنیت و حضانت در کوانت آلمناک در آلمناک، کنترل نهایی هر استراتژی برعهده خود کاربر است. کاربر دارایی‌هایش را در یک کیف پول چندامضایی ۱ از ۱ نگه می‌دارد و این یعنی وجوه کاملاً تحت حضانت شخص کاربر هستند. ماژول زودیاک رولز (Zodiac Roles) که یک ابزار آنچین برای مدیریت دسترسی روی هر حساب است، نقش و سطح دسترسی ایجنت‌ها را تعریف می‌کند. این کار در عمل مشابه تفکیک وظایف روی میزهای معاملاتی نهادی است. کاربر می‌تواند تابع «تنظیم مجدد نسبت دارایی‌ها (Rebalance)» را در لیست سفید قرار دهد، ورودی‌های آن را محدود کند و اجرای هر اقدام دیگری را کاملاً مسدود یا لغو کند. برای اجرای استراتژی‌ها، یک حساب با مالکیت خارجی (EOA) فقط تراکنش‌هایی را امضا می‌کند که دقیقاً در محدوده مجوزهای تعیین‌شده باشند. این کلید اجرایی در صورت نیاز قابل تعویض است. خودِ کلیدها نیز با امنیت سطح سازمانی نگهداری می‌شوند و هیچ فردی به آن‌ها دسترسی ندارد. تمام لایو تریدها با محافظت در برابر فرانت‌رانینگ (Front-running) انجام می‌شوند؛ یعنی هیچ‌کس نمی‌تواند قبل از اجرای معامله شما، همان معامله را زودتر اجرا کند و سود شما را بدزدد. معاملات به‌صورت لحظه‌ای تحت نظارت قرار دارند و اگر رفتار سیستم از پارامترهای تایید‌شده خارج شود، مجوزها فورا لغو می‌شوند. حریم خصوصی و حفاظت از مالکیت معنوی حفاظت از دارایی تنها نیمی از فرآیند اعتمادسازی است؛ نیم دیگر، حفظ محرمانگی منطق استراتژی است. آلمناک این بخش را با استفاده از محیط‌های اجرای بدون نیاز به اعتماد (TEE) تأمین می‌کند. محیط اجرای بدون نیاز به اعتماد یک محیط محاسباتی امن در سطح سخت‌افزار است که اجازه می‌دهد کد در یک فضای ایزوله و جدا از سیستم اصلی اجرا شود. این یعنی استراتژی‌ها درون این محیط قابل مشاهده نیستند و حتی خود پلتفرم هم نمی‌تواند آن‌ها را دستکاری کند. این سازوکار برای کاربر دو مزیت مهم دارد: حفاظت آلفا: استراتژی‌های اختصاصی در برابر افشا یا مهندسی معکوس محافظت می‌شوند. مقاومت در برابر دستکاری: از طریق «تأیید از راه دور» می‌توان مطمئن شد که استراتژی دقیقاً طبق طراحی اجرا شده است. محیط TEE شبیه یک اتاقک عایق صدا است؛ استراتژی وارد می‌شود، بدون اینکه کسی آن را ببیند، اجرا می‌شود و تنها خروجی قابل مشاهده است. هیچ‌کس، حتی خود آلمناک هم نمی‌تواند داخل اتاقک سرک بکشد. حفظ حریم خصوصی هم به اندازه حضانت امن اهمیت دارد؛ زیرا اگر اجرای استراتژی محرمانه نباشد، هر استراتژی به‌محض استقرار به دانش عمومی تبدیل می‌شود. آلمناک با استفاده از محیط اجرای امن بدون نیاز به اعتماد شرایطی را فراهم می‌کند تا ضمن فعالیت امن ایجنت‌ها، مالکیت معنوی کاربر هم حفظ شود. نظارت انسانی با وجود زیرساخت‌های امنیتی و لایه‌های حریم خصوصی، اتکا به خودکارسازی کامل کافی نیست. آلمناک براساس یک مدل ترکیبی طراحی شده است که در آن ایجنت‌ها کارهای سنگین را انجام می‌دهند و تصمیم نهایی برعهده انسان است. ایجنت‌ها مسئول تحقیق، کدنویسی، تست و نظارت مدوام بازار هستند. آن‌ها بازارها را رصد می‌کنند، استراتژی می‌سازند و پارامترها را با سرعتی بسیار بالاتر از تیم‌های انسانی بهینه می‌کنند؛ اما استقرار نهایی هر استراتژی تنها با تأیید کاربر انجام می‌شود. این تعادل تضمین می‌کند که مسئولیت‌پذیری قربانی سرعت نمی‌شود. ایجنت‌ها سرعت پردازش، دقت محاسبات و کار بی‌وقفه را فراهم می‌کنند و انسان‌ها قضاوت، تحلیل موقعیت و توقف یا تغییر مسیر را اضافه می‌کنند. رویکرد آلمناک عملگرایانه است؛ زیرا قصد ندارد ایجنت‌ها را جایگزین تحلیلگران سنتی کند؛ بلکه می‌خواهد از ایجنت‌ها در حوزه‌هایی که واقعا برتری دارند استفاده کند. در این ساختار، کاربر همچنان نقش مدیر پورتفو را دارد و ایجنت‌ها مانند تیمی از تحلیلگران خودکار با سرعت ماشین در کنار او فعالیت می‌کنند. بخشی از این سیستم هم‌اکنون فعال است و بخش‌هایی هنوز در حال توسعه هستند. منبع: x.com تقاضا برای خزانه‌های آلمناک نشان‌دهنده تناسب بالای محصول با بازار است؛ به‌طوری‌که ارزش کل قفل‌شده (TVL) آلمناک در کمتر از دو ماه به بیش از ۶۰ میلیون دلار رسیده است. قابلیت‌ها و محدودیت‌های کوانت آلمناک منبع: almanak.co بارزترین مزیت یک تحلیلگر کمی مبتنی بر ایجنت‌های هوش مصنوعی، سرعت است. کاری که معمولاً یک تیم تحلیلگر در چند ماه با نوشتن کد، تست‌ و اصلاح مداوم انجام می‌دهد، اکنون در چند ساعت قابل اجرا است. شبیه‌سازی‌های مونت‌کارلو (Monte Carlo) که پیش‌تر به خوشه‌‌های پردازشی گران‌قیمت نیاز داشت، امروز در مقیاس بزرگ و روی فضای ابری قابل اجرا‌ است. ایجنت‌ها می‌توانند هزاران نسخه از یک استراتژی را تنها در یک شب آزمایش کنند و در حالی که تحلیلگر انسانی هنوز سطر اول کد را ننوشته است، بهترین گزینه‌ها را بیابند. این سرعت، باعث ثبات عملکرد هم می‌شود. معامله‌گران انسانی، هر چقدر هم منظم باشند، در معرض خستگی و سوگیری قرار می‌گیرند. درمقابل، ایجنت‌های هوش مصنوعی بدون هیچ تردیدی دقیقاً همان کاری را انجام می‌دهند که برای آن برنامه‌ریزی شده‌اند. سومین نقطه قوت کوانت‌های مبتنی بر هوش مصنوعی، وسعت پوشش است. یک تحلیل‌گر انسانی شاید بتواند تنها چند بازار را همزمان زیر نظر بگیرد؛ اما یک مجموعه ایجنت می‌تواند صدها بازار از ییلدفارم‌ها و بازارهای وام‌دهی گرفته تا استخرهای نقدینگی و صف‌های لیکوییدیشن را روی زنجیره‌های مختلف به‌طور موازی رصد کند. با همه مزایا، این سیستم‌ها بدون محدودیت هم نیستند. ایجنت‌ها در مواجهه با شرایط غیرقابل پیش‌بینی ممکن است شکننده باشند. رویدادهای «قوی سیاه» مانند سقوط بازار در دوران کرونا (مارس ۲۰۲۰) یا فروپاشی ترا در ۲۰۲۲، به‌خوبی ضعف مدل‌هایی را که تنها براساس داده‌های تاریخی آموزش دیده‌اند، آشکار می‌کند. همان سرعتی که آن‌ها را قدرتمند می‌کند، در شرایط غیرمنتظره باعث تشدید ضرر می‌شود؛ زیرا مدل هیچ آموزشی برای آن‌ها ندیده است. حتی در بازارهای آرام، بیش‌برازش (Overfitting) یک چالش جدی است؛ یک استراتژی‌ که در بک‌تست بی‌نقص به‌نظر می‌رسد، ممکن است در اجرای واقعی کاملاً از هم بپاشد. متغیرهایی مانند هزینه گس، اسلیپیج و ارزش قابل‌استخراج ماینر (MEV) می‌توانند یک مدل سودده را به یک استراتژی زیان‌ده تبدیل کنند. محدودیت‌های دیگری هم وجود دارد؛ هوش مصنوعی نمی‌تواند شوک‌های سیاسی را تجزیه و تحلیل کند یا تغییرات ناگهانی قوانین را پیش‌بینی کند. این سیستم‌ها در چارچوب‌های مشخص عملکرد خوبی دارند؛ اما زمانی‌که شرایط تغییر می‌کند، دچار مشکل می‌شوند. پژوهش‌های دانشگاه هاروارد، این وضعیت را مرز ناهموار (Jagged frontier) هوش مصنوعی می‌نامد؛ زیرا عملکرد هوش مصنوعی در محدوده تعریف‌شده تا ۴۰٪ بهبود می‌یابد، اما زمانی‌که از آن خارج شود، نزدیک به ۲۰٪ افت می‌کند. به‌طور خلاصه، ایجنت‌های هوش مصنوعی در سرعت، مقیاس و نظم مکانیکی عملکرد فوق‌العاده‌ای دارند؛ اما در شرایط پرتنش آسیب‌پذیر هستند و توانایی تحلیل عوامل بیرونی را ندارند. بنابراین، به‌جای جایگزین کردن کامل ایجنت‌ها، باید از آن‌ها در زمینه‌هایی استفاده کرد که کارایی بیشتری دارند. این موضوع یک پرسش مهم‌تر را مطرح می‌کند؛ اگر ابزارهای پیشرفته کوانت در اختیار همه قرار بگیرد، آیا تمام کاربران مهارت، تجربه و سواد لازم را برای استفاده آن‌ها خواهند داشت؟ آیا هر کسی می‌تواند از کوانت آلمناک استفاده کند؟ آلمناک با حذف موانع فنی، امکان دسترسی به استراتژی‌های معاملاتی را برای همه افراد فراهم می‌کند. هزینه زیرساخت‌ها که پیش‌تر صدها هزار دلار بود، اکنون به چندصد دلار کاهش می‌یابد. ابزارهای بک‌تست و بهینه‌سازی که زمانی مختص مؤسسات مالی بودند، اکنون در اختیار کاربران عادی قرار می‌گیرد. از نظر تئوری آلمناک زمین بازی را برای همه برابر می‌کند. با‌این‌وجود، دموکراتیزه‌کردن ابزارها به‌معنای دموکراتیک‌ شدن تخصص لازم برای استفاده از آن‌ها نیست. هوش مصنوعی می‌تواند استراتژی تولید کند، اما نمی‌تواند تضمین کند که کاربر مفاهیمی مانند لوریج، افت سرمایه یا ریسک لیکوئیدشدن را درک کرده باشد. کاربران خرد بدون سواد مالی کافی ممکن است نتایج را به اشتباه تفسیر کنند، بیش از حد سرمایه‌گذاری کنند یا به بک‌تست‌هایی اعتماد کنند که در بازار واقعی شکست می‌خورند. عمومی‌ شدن استراتژی‌های معاملاتی، مشکل ازدحام را هم ایجاد می‌کند. هرچه افراد بیشتری از یک استراتژی استفاده کنند، بازده آن‌ها کاهش می‌یابد. دسترسی همگانی یک تناقض ایجاد می‌کند؛ هرچه کاربران بیشتر شوند، اثربخشی استراتژی کمتر می‌شود. در کنار این موارد، قوانین و مقررات باعث سطحی از عدم قطعیت می‌شود. نهادهای نظارتی در حال بررسی نحوه برخورد با سرمایه‌گذاری‌های مبتنی بر هوش مصنوعی هستند، به‌ویژه زمانی که کاربران خرد درگیر باشند. نقاط کور نظارتی، محدودیت‌های جغرافیایی و قوانین افشا، همگی بر میزان گسترش استفاده همگانی تأثیر می‌گذارند. آلمناک تأکید می‌کند که ایجنت‌های هوش مصنوعی جایگزین انسان نمی‌شوند، بلکه گام بعدی تکامل ابزارهای مالی هستند. به‌جای حذف نقش انسان، این ایجنت‌ها توان خروجی او را چند برابر می‌کنند. کاربران به‌جای کدنویسی استراتژی، اکنون تنها با ارائه پرامپت و توضیحات، ایجنت‌ها را به طراحی و ارزیابی استراتژی هدایت می‌کنند. به‌جای ساخت مدل از صفر، کاربر بر مدیریت ریسک و کنترل سیستم تمرکز می‌کند. وعده همگانی‌شدن کوانت‌های مبتنی بر هوش مصنوعی واقعی است، اما محدودیت‌ها هم واقعی هستند. آنچه آلمناک ارائه می‌دهد، جهانی نیست که در آن همه یک‌شبه به یک تحلیلگر متخصص تبدیل شوند، بلکه مجموعه‌ای از ابزارها را ارائه می‌دهد تا افراد بیشتری بتوانند به استراتژی‌های کوانت دسترسی داشته باشند، مشروط بر اینکه بدانند چطور از آن‌ها به‌درستی استفاده کنند. جمع‌بندی حالا می‌توانیم به پرسشی که در ابتدا مطرح شد پاسخ دهیم. آیا یک ایجنت هوش مصنوعی می‌تواند تحلیلگر کمی شخصی باشد؟ بله، اما نیاز به ناظر دارد. آلمناک نشان می‌دهد که بخش بزرگی از جریان کاری یک کوانت را می‌توان خودکار کرد. ایجنت‌ها می‌توانند یک متن ساده را به استراتژی تبدیل کنند، آن را در مقیاس وسیع تست کنند و از طریق قراردادهای مجاز، اجرا کنند. نقش انسان همچنان در قلب این سیستم باقی می‌ماند و حضانت شخصی و حفظ حریم خصوصی از طریق محیط اجرای بدون نیاز به اعتماد تضمین می‌شود. در عین حال، دسترسی به ابزارها به‌معنای داشتن تخصص نیست. هوش مصنوعی سریع، خستگی‌ناپذیر و دقیق است؛ اما در شرایط بحرانی شکننده است، در معرض بیش‌برازش قرار دارد و قادر به درک پس‌زمینه‌های انسانی یا سیاسی نیست. آینده احتمالی یک مدلی ترکیبی است که در آن ایجنت‌های هوش مصنوعی کارهای سنگین را انجام می‌دهند و انسان‌ها نقش نظارت، تصمیم‌گیری و قضاوت را برعهده دارند. موفقیت این مدل نه در حذف انسان، بلکه در ترکیب قدرت ایجنت‌ها با خِرَد و تخصص انسانی تعریف می‌شود. کاربران خُرد برای استفاده از تحلیلگر شخصی آلمناک باید از مقادیر کم شروع کنند، محدودیت تعیین کنید و آن‌ را با استراتژی‌های ساده محک بزنند. درمقابل، مؤسسات هم باید بدانند که این ابزارها لایه جدیدی از خودکارسازی هستند که فقط تیم‌های موجود را تکمیل می‌کنند، نه اینکه جایگزین‌شان شوند. به‌بیان دیگر، «کوانت شخصی» اکنون در دسترس است؛ اما مانند هر ابزار قدرتمند دیگری، تنها برای افرادی که به درستی از آن‌ها استفاده می‌کنند، ارزش می‌آفرینند.

۶ شاخص طلایی برای ارزیابی ایردراپ‌های پربازده

الهام اسماعیلی
30 آبان 1404 - 12:00
ایردراپ‌ها هنوز هم یک فرصت هیجان‌انگیز برای به‌دست آوردن ارز دیجیتال رایگان هستند. اما تجربه سال‌های اخیر ثابت کرده است که همه ایردراپ‌ها شما را ثروتمند نمی‌کنند؛ برخی از آن‌ها حتی ارزش صرف هزینه و زمان را هم ندارند. بنابراین اگر می‌خواهید مانند یک ایردراپ هانتر حرفه‌ای عمل کنید باید انتخاب‌هایتان براساس منطق داده باشد، نه شانس. در این مطلب از میهن بلاکچین ۶ شاخص طلایی برای ایردراپ‌های پربازده را معرفی می‌کنیم. با ما همراه باشید. عوامل کلیدی در ارزیابی ایردراپ‌ها اگر دنبال پیداکردن ایردراپ پرپتانسیل با سودهای چندبرابری هستید، نباید بر پایه حدس و گمان یا براساس ترندهای کوتاه‌مدت تصمیم بگیرید. این کار به یک ارزیابی منظم و ساختاریافته نیاز دارد. این ارزیابی را می‌توانید از ۶ زاویه اصلی بررسی کنید که هر بعد آن نشان‌دهنده بخشی از ریسک یا پتانسیل سود است: اصول فاندامنتال پروتکل و روایت پروژه تخصیص توکن و مدل اقتصادی شرایط مشارکت هزینه، نحوه ورود و نسبت ریسک به بازده وضعیت بازار و زمان‌بندی نقدشوندگی و استراتژی خروج در ادامه، هریک از این ۶ شاخص مهم برای شناسایی ایردراپ‌های با پتانسیل بالا را بررسی می‌کنیم و توضیح می‌دهیم در هر محله چه سؤال‌هایی باید پرسیده شود و چرا اهمیت دارند. ۱. فاندامنتال پروتکل و روایت پروژه قبل از اینکه بخواهید تسک‌‌های مربوط به ایردراپ مانند تعامل با تست‌نت‌ها و جابه‌جایی‌ سرمایه بین شبکه‌های مختلف را انجام دهید، باید خود پروژه را به‌درستی ارزیابی کنید. ایردراپ جادو نیست؛ ارزش آن از موفقیت پروتکل اصلی می‌آید. این پروژه چه کاری انجام می‌دهد؟ آیا واقعاً مشکلی را حل می‌کند یا فقط همراه موج بازار حرکت می‌کند؟ پروژه‌هایی که کاربرد واقعی یا نوآوری فنی دارند مانند یک راهکار مقیاس‌پذیری جدید یا یک مدل منحصر‌به‌فرد در دیفای، معمولاً پس از پایان هیجان اولیه سقوط نمی‌کنند. به‌عنوان مثال، آربیتروم (Arbitrum) قبل از عرضه توکن، یک زنجیره لایه ۲ پیشرو با پایگاه کاربر واقعی و اکوسیستم فعال بود؛ بنابراین انتظار برای یک ایردراپ ارزشمند منطقی بود. در مقابل، پروژه‌هایی که صرفا یک کپی از پروژه‌های موفق هستند معمولاً بعد از توزیع توکن به‌سرعت سقوط می‌کنند، چراکه عرضه اصلی آن‌ها توسط همین ایردراپ فارمرها فروخته می‌شود. آیا پروژه روایت جذاب و هماهنگ با ترندهای بازار دارد؟ بازار کریپتو به‌شدت روایت‌محور است. در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴، موضوعاتی مانند بلاکچین‌های ماژولار، ری‌استیکینگ و رول‌آپ‌های دانش صفر بیشترین سرمایه را جذب کردند. اگر پروژه با روایت محبوبی هم‌راستا باشد، مانند سلستیا (Celestia) که خودش را یک شبکه داده ماژولار معرفی کرد، با رشد شدید تقاضای توکن روبه‌رو می‌شود. اما باید حواسمان باشد که روایت‌ها خیلی زود منسوخ می‌شوند؛ بنابراین باید پروژه‌هایی را در اولویت قراردهیم که علاوه بر روایت، پشتوانه فنی هم دارند. آیا کاربران و توسعه‌دهندگان واقعاً فعال هستند؟ تحلیل داده‌های آنچین و فعالیت‌ شبکه‌های اجتماعی پروژه ضروری است. تست‌نت فعال، گروه‌های دیسکورد پرترافیک و گزارش‌های منظم توسعه، همگی نشانه‌های مهمی از سلامت پروژه هستند. اگر رفتار کاربران بر پایه سفته‌بازی نباشد، نشانه بهتری است. به‌طور مثال، بازار توکن‌های بی‌همتای بلر (Blur) بعد از بازی‌سازی ایردراپ، شاهد رشد انفجاری در حجم معاملات بود و ثابت کرد که رشد کاربران آن طبیعی بوده است، نه برای سفته‌بازی و کسب سود از ایردراپ. در مجموع، فاندامنتال قوی و تعامل بالای جامعه ستون اصلی ارزش یک ایردراپ هستند. اگر پروژه ذاتاً ارزشی نداشته باشد، حتی هوشمندانه‌ترین طراحی هم نمی‌تواند قیمت را حفظ کند.خلاصه اینکه اگر تنها دلیل شما گرفتن ایردراپ است و هیچ علاقه دیگری به پروژه ندارید، بهتر است قبل از انجام هر کاری دوباره به آن فکر کنید. ۲. تخصیص توکن و مدل اقتصادی طراحی توکنومیکس یکی از مهم‌ترین بخش‌های ارزیابی هر ایردراپ است. این موضوع شامل درصد تخصیص به کاربران، روش عرضه، ارزش‌گذاری، نحوه آزادسازی و مکانیزم‌های خلق ارزش می‌شود. در اکثر ارزیابی‌ها معمولاً روی شاخص‌های کلیدی زیر تمرکز می‌شود: درصد تخصیص به کاربران مکانیزم ارزش‌افزایی توکن قوانین آزادسازی و قفل شدن توکن‌ها ارزش بازار کاملا رقیق‌شده (FDV) قیمت‌ بازار و سیگنال‌های ارزش‌گذاری اولیه پیش از رویداد تولید توکن (TGE) عدالت در توزیع در ادامه هر بخش را به‌صورت ساده توضیح می‌دهیم. درصد تخصیص به کاربران اولین سؤال مهم این است که چند درصد از کل توکن‌ها به کاربران می‌رسد؟ ایردراپ‌هایی که سهم مناسبی از عرضه را برای کاربران در نظر می‌گیرند، معمولاً جامعه قوی‌تری می‌سازند و فشار فروش اولیه کمتری را تجربه می‌کنند. تاریخ نشان داده است پروژه‌هایی که بیش از ۱۰٪ از توکن‌ها را ایردراپ می‌کنند، عملکرد بسیار بهتری نسبت به پروژه‌هایی دارند که کمتر از ۵٪ عرضه را به کاربران می‌دهند؛ زیرا در حالت دوم عرضه در گردش بسیار کم است و با کوچک‌ترین فروش، قیمت سقوط می‌کند. به‌طور مثال، یونی سواپ در سال ۲۰۲۰ حدود ۱۵٪ از توکن‌های UNI را میان واجدین شرایط ایردراپ توزیع کرد و ارزش توکن‌های توزیع‌شده در اوج خود به بیش از ۶.۴ میلیارد دلار رسید. این اتفاق منجر به وفاداری جامعه حاکمیتی شد. منبع: odaily.news در مقابل، بسیاری از پروژه‌های سال ۲۰۲۴ سهم ناچیزی از عرضه را به کاربران اختصاص دادند که اکثریت آن هم در اختیار افراد داخلی بود. کاربران همان سهم اندک را فوراً فروختند و قیمت توکن هرگز بهبود نیافت. به‌طور مثال، سلستیا با تخصیص ۷.۴٪ از توکن تیا (TIA)‌ و آربیتروم با ارائه ۱۱.۶٪ از عرضه، یک «سهم بازی واقعی» را برای کاربران خود درنظر گرفتند. اگر پروژه سهم بسیار کمی به جامعه اختصاص دهد، می‌توانیم آن را نشانه خطرناکی از فروش گسترده و سقوط قیمت توکن بدانیم. مکانیزم ارزش‌افزایی توکن توکن چه نقشی در پروتکل دارد و چطور ارزش تولید می‌کند؟ همه توکن‌ها نمی‌توانند همسو با رشد پروتکل، ارزش تولید کنند. برخی توکن‌ها مانند UNI و DYDX فقط نقش حاکمیتی دارند. در شرایط خاص، مثلا اگر پروتکل درآمد قابل‌توجهی داشته باشد و دائو (DAO) کنترل جریان درآمد، کارمزدها یا سایر پارامترهای خاص را برعهده بگیرد، این توکن‌ها ارزش‌بلندمدت پیدا می‌کنند. اما اگر پروتکل درآمد کمی داشته باشد یا حاکمیت صرفا یک موضوع تشریفاتی باشند، چنین توکن‌هایی عملا به «نماد مشارکت» تبدیل می‌شوند و بازار هم آن‌ها را با قیمت‌های پایین ارزش‌گذاری می‌کند. درمقابل، برخی پروژه‌ها مانند هایپرلیکوئید (HYPE) یا جی‌ام‌اکس (GMX) از طریق مکانیزم‌هایی مانند تقسیم درآمد، بازخرید، پاداش استیکینگ یا وابستگی به ظرفیت پروتکل ارزش ایجاد می‌کنند.چنین مدل‌هایی انعطاف بیشتری برای دریافت‌کنندگان ایردراپ ایجاد می‌کند؛ کاربر می‌تواند فورا دارایی‌های خود را نقد کند یا آن‌ها را نگه‌دارد و درآمد بیشتری به‌دست بیاورد. بهتر است سراغ توکن‌هایی بروید که نقش اقتصادی واقعی داشته باشند؛ یعنی بتوانند روی کارمزدها، تورم یا توان عملیاتی پروتکل اثر بگذارند. این نوع توکن‌ها فقط یک «برچسب حاکمیتی» یا یک «برگه رای» نیستند، آن‌ها بخشی از موتور اقتصادی پروژه محسوب می‌شوند. مکانیزم قفل و آزادسازی توکن‌ها آیا توکن‌های ایردراپ‌شده فوراً قابل معامله هستند یا برای مدتی قفل می‌شوند؟ به‌طور کلی، «دسترسی فوری» برای شکارچیان ایردراپ بسیار بهتر است، زیرا می‌توانند به‌سرعت سود خود را نقد کنند. اگر توکن‌ها قابل انتقال نباشند یا برای مدت طولانی قفل شوند، یعنی شما مجبور هستید آن‌ها را برای مدتی نگه دارید. در این حالت، دریافت‌کننده ایردارپ به یک «سرمایه‌گذار اجباری» تبدیل می‌شود. یک نمونه بارز این موضوع، ایردراپ آیگن‌لیر (EIGEN) در سال ۲۰۲۴ بود. کاربران یک سال تمام برای جمع‌آوری امتیاز تلاش‌کردند؛ اما توکن‌ها بعد از عرضه موقتا غیر‌قابل انتقال شدند و موج نارضایتی گسترده‌‌ای را در میان کاربران به‌وجود آورد. [sc name="box" type="info" link="https://mihanblockchain.com/what-is-token-unlock-and-vesting/" content="آزادسازی توکن چیست؟ آشنایی با مفاهیم Token Unlock و Vesting" ][/sc] بنابراین، بهتر است از پروژه‌هایی که دوره قفل طولانی یا مکانیسم‌های بازخرید پیچیده به‌سبک veTokenها دارند، دوری کنید؛ مگر اینکه به ارزش بلندمدت پروژه بسیار مطمئن باشید.در ایردراپ‌ها باید به یاد داشته باشید که «هیچ پروتکلی صددرصد امن نیست، پس نباید مجبور باشید توکن را طولانی‌مدت نگه دارید.» ارزش‌ کل توکن‌های در گردش ارزش بازار کاملا رقیق شده (FDV) پروژه در زمان صدور توکن را از طریق «حاصلضرب تعداد کل توکن‌ها در قیمت پیش‌بینی‌شده» تخمین بزنید. اگر FDV بیش از حد بالا باشد، تقریباً همیشه باعث فشار فروش می‌شود؛ زیرا هیچ ایردراپی نمی‌تواند قوانین ارزش‌گذاری را دور بزند. در سال ۲۰۲۴، اکثر ایردراپ‌هایی که با FDV بسیار بالا عرضه شدند، طی دو هفته بین ۵۰٪ تا ۸۰٪ کاهش قیمت داشتند. یک مطالعه روی ۶۲ ایردراپ نشان داد که ۸۸٪ درصد توکن‌ها ظرف ۱۵ روز بعد از راه‌اندازی سقوط کردند که عمدتاً به‌خاطر قیمت‌گذاری اولیه بیش‌از‌حد بالاتر از ارزش واقعی بود. بنابراین، توصیه می‌شود که پروژه‌هایی با حاشیه امن را در اولویت قرار دهید. به‌طور مثال، اگر ارزش بازار رقیق‌شده یک پروژه جدید ۵ میلیارد دلار برآورد می‌شود و پروژه‌های مشابه ارزش بازاری حدود ۵۰۰ میلیون دلار دارند، باید با احتیاط عمل کرد. برعکس، کیفیت بالای پروژه همراه با قیمت منطقی توکن یک نشانه مثبت است. همزمان، نقدینگی را هم باید در نظر بگیرید؛ آیا توکن در صرافی‌های بزرگ لیست می‌شود؟ آیا عمق بازار در صرافی‌های غیرمتمرکز کافی است؟ اگر نقدینگی کافی نباشد حتی پروژه‌های با کیفیت هم نمی‌توانند فشار فروش را تحمل کنند و دچار سقوط قیمت می‌شوند. در سال ۲۰۲۴، ویژگی مشترک پروژه‌هایی که توانستند تا یک ماه بعد از عرضه ارزش خود را حفظ کنند، این بود که FDV قابل‌قبول و نقدینگی بالایی داشتند. قیمت‌ بازار و سیگنال‌های ارزش‌گذاری اولیه قبل از رویداد تولید توکن یکی از روندهای جدید این است که پروژه‌هایی که ایردراپ‌های بزرگی دارند قبل از راه‌اندازی رسمی، در معاملات پری مارکت (Pre-market) بازارهای خارج از صرافی (OTC) یا صرافی‌های غیرمتمرکز پرپچوال شرکت می‌کنند. این بازارها معمولاً انتظارات بازار را نشان می‌دهند و گاهی‌اوقات به دلیل تبلیغات اغراق‌آمیز، FDVهای صدها میلیون یا حتی میلیارد دلاری ایجاد می‌کنند. برای سرمایه‌گذاران ایردراپ، این سیگنال‌ها بسیار مهم هستند؛ اگرچه FDVهای بسیار بالاتر از انتظار، باعث تقویت موج تبلیغاتی پروژه می‌شود و انگیزه سرمایه‌گذاری ایجاد می‌کند؛ اما ریسک‌ها را هم افزایش می‌دهد، چراکه اگر پروژه موفق به تحقق وعده‌های خود نشود، سقوط قیمت حتمی خواهد بود. قیمت‌های پیش‌ازعرضه به عنوان شاخص احساسات بازار در نظر گرفته می‌شوند، نه سیگنال قطعی. نکته مهم این است که بفهمیم بازار چه زمانی بیش‌از حد خوشبین شده است و قبل از عرضه میزان ریسک را کاهش دهیم. عدالت در توزیع آیا توکن‌های ایردراپ بین تعداد زیادی کیف پول توزیع شده یا در چند کیف پول بزرگ جمع شده است؟ تمرکز زیاد به این معنی است که تعداد کمی از کاربران بزرگ می‌توانند مقدار زیادی توکن را در مدت کوتاهی بفروشند. به‌طور مثال، در ایردراپ آربیتروم با وجود توزیع سخاوتمندانه‌‌‌اش، به برخی از کاربران برتر تا ۱۰٬۲۵۰ توکن ARB اختصاص یافت و همین باعث شد یک گروه از نهنگ‌ها ایجاد شود. بنابراین، اگر داده‌های داشبوردی مانند دون (Dune) یا بلاگ پروژه نشان دهد که تنها ۱٪ از آدرس‌ها سهم قابل توجهی از کل تخصیص را دریافت می‌کنند، باید احتیاط کنید. می‌توانید سراغ پروژه‌هایی بروید که سقف پاداش فردی را محدود می‌کنند یا از فرمول‌های توزیع ثانویه کمک می‌گیرند. به‌طور مثال، شبکه لایه ۲ بلست (Blast) با تعیین سقف فعالیت در برنامه امتیازی خود، شرایطی را فراهم کرد تا حتی کاربران کم‌فعالیت هم بتوانند سهم معناداری را به‌دست بیاورند. منبع: odaily.news بنابراین، تخصیص بالا به جامعه، توکن‌های آزاد و قابل‌معامله، ارزش‌گذاری منطقی و نقدینگی کافی، سه ویژگی مهم ایردراپ‌های سالم هستند. در مقابل، پروژه‌هایی که سهم اندکی از عرضه را به کاربران اختصاص می‌دهند، دوره‌های قفل طولانی دارند و FDV آن‌ها نسبت به پروژه‌های مشابه غیرمنطقی است، فقط برای استراتژی «سریع وارد شو، سریع خارج شو» مناسب هستند و ارزش صرف هزینه و زمان زیاد را ندارند. ۳. معیارهای واجد شرایط بودن حالا به یکی از مهم‌ترین بخش‌ها رسیدیم؛ اینکه چطور کاربر واجد شرایط ایردراپ می‌شود و پروژه چطور آدرس‌های جعلی و متعدد را شناسایی و حذف می‌کند. این موضوع، پاسخ دو سوال مهم را روشن می‌کند؛ یکی اینکه شانس دریافت ایردراپ چقدر است و اینکه آیا کاربر می‌تواند با چند کیف پول کار کند یا بهتر است با یک ولت جلو برود؟ شفافیت معیارها پروژه چه معیارهایی را برای واجد شرایط شدن در ایردراپ اعلام کرده است؟ برخی ایردراپ‌ها کاملاً غافلگیرکننده‌ هستند، مانند یونی سواپ که به تمام کاربران قدیمی ۴۰۰ واحد ارز دیجیتال UNI داد. بسیاری از پروژه‌ها نیز از سیستم امتیاز، ماموریت یا رویدادهای هفتگی و ماهانه استفاده می‌کنند، مانند آپتیمیزم و آربیتروم.هرچه استانداردها شفاف‌تر باشند، برنامه‌ریزی ساده‌تر است. مثلاً آربیتروم معیارهای امتیازدهی‌ را که شامل تراکنش‌های ماهانه، تراکنش‌های میان‌‌زنجیره‌ای، تأمین نقدینگی و غیره می‌شد را از قبل مشخص کرد. این رویکرد به کاربر کمک می‌کند تا هدفمند جلو برود و حتی به سقف امتیاز برسد. بالعکس، اگر معیارها مبهم باشند، کاربر مجبور می‌شود در همه بخش‌ها فعالیت کند که منجر به هزینه بیشتر و کارایی کمتر می‌شود. مزایای شرکت در ایردراپ با یک آدرس در مقابل چند آدرس ارزش احتمالی کیف‌پول‌های واجد شرایط را تخمین بزنید. گاهی پروژه به‌طور غیرمستقیم اشاره می‌کند که هر کیف‌پول چه مقدار پاداش می‌گیرد یا می‌توان از روی ایردراپ‌های مشابه قبلی حدس زد. به‌طور مثال، در بسیاری از ایردراپ‌های شبکه‌های لایه ۲ اتریوم به هر کیف‌پول حدود ۵۰۰ تا ۲۰۰۰ دلار داده شده است. اگر تسک‌ها ساده باشد، این مقدار بازده خوب است. درمقابل، اگر هر آدرس مجبور باشد ماه‌ها نود اجرا کند و فقط همین مقدار پاداش بگیرد، بهتر است با یک آدرس جلو برود یا حتی عطا را به لقایش ببخشد. البته گاهی استثنائاتی هم وجود دارد، مانند معامله‌گران اولیه dYdX که ده‌ها هزار دلار پاداش گرفتند. به‌هرحال، می‌توانید بررسی کنید و ببینید آیا با استفاده از چند کیف‌پول، سود بیشتری نصیب‌تان می‌شود یا نه؛ اما باید ریسک شناسایی سیبل (Sybil) را هم در نظر بگیرید. اگر پروژه بارها اعلام کرده است که به‌شدت با سیبل مقابله می‌کند، استفاده از چند آدرس ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. به‌طور مثال، آپتیمیزم در سال ۲۰۲۲ بیش از ۱۷ هزار آدرس سیبل را از گردونه ایردراپ حذف کرد. هاپ پروتکل (Hop) یک قدم جلوتر رفت و بعد از ایردراپ، توکن‌ها را پس گرفت. قانون کلی ساده است؛ هرچه ریسک شناسایی سیبل بالاتر باشد، بهتر است به‌جای ده‌ها کیف‌پول ضعیف، روی یک یا دو حساب باکیفیت و فعال تمرکز کنید. سازوکارهای شناسایی سیبل برخی پروژه‌ها براساس میزان فعالیت، NFTهای اعتباری یا حتی احراز هویت، وزن بیشتری به «کاربران واقعی» می‌دهند. به‌طور مثال، لیرزیرو (LayerZero) در سال ۲۰۲۴، حدود ۸۰۰ هزار آدرس سیبل را شناسایی کرد و پاداش آنها را به ۱۵٪ سطح عادی کاهش داد. همچنین باید مراقب معیارهایی باشید که ممکن است باعث حذف ناخواسته شوند. مثلاً در اولین ایردراپ استارک‌نت (Starknet) وجود حداقل ۰.۰۰۵ ETH در کیف‌پول کاربر در زمان اسنپ‌شات ضروری بود. بسیاری از کاربران واقعی به دلیل عدم توجه به این شرط حذف شدند. برخی پروژه‌ها نیز انجام مأموریت‌های اولیه در تست‌نت یا پلتفرم‌هایی مانند گلکسی (Galxe) و زیلی (Zealy) را به‌عنوان پیش‌نیاز قرار می‌دهند. جاماندن از این ماموریت‌ها باحذف از ایردراپ مساوی است. ریسک تغییر قوانین بدترین سناریو این است که کاربر تمام تسک‌های لازم را انجام دهد؛ اما پروژه در لحظات آخر قوانین را تغییر دهد و کاربر را حذف کند. این اتفاق نادر است؛ اما قبلا شاهد چنین مواردی بوده‌ایم. چاره کار این است که همیشه با جامعه پروژه هماهنگ باشید و به تعاریف «رفتار غیرعادی» از نظر تیم توجه کنید. به‌طور مثال، تأمین هم‌زمان چند کیف‌پول جدید از یک آدرس واحد، تقریبا همیشه نشانه سیبل شناخته می‌شود. اگر کاربر این ذهنیت را داشته باشد که «احتمال حذف‌شدن همیشه صفر نیست»، دچار اعتماد بیش‌ازحد نمی‌شود. داده‌های بلاکچین اهمیتی به توضیحات کاربر نمی‌دهند؛ بنابراین باید رفتار و الگوی فعالیت کیف‌پول‌تان طوری باشد که زیر ذره‌بین بلاکچین هم معتبر باشد. شناخت معیارهای ایردراپ به کاربر کمک می‌کند تا بفهمد سطح رقابت چقدر است و چطور می‌تواند شانس خودش را بالا ببرد. اگر ریسک شناسایی سیبل بالا باشد، بهتر است روی یک هویت یا کیف پول معتبر تمرکز کنید. اما اگر ایردراپ آزاد و بدون سخت‌گیری باشد، استفاده از چند کیف‌پول گزینه خوبی است؛ البته به‌خاطر تعداد بالای شرکت‌کننده‌ها معمولا بازده کاهش پیدا می‌کند. ۴. سرمایه‌گذاری، هزینه‌ها و نسبت ریسک به بازده به‌دست‌آوردن توکن‌های ایردراپ در نهایت نیازمند صرف زمان و پول است؛ بنابراین قبل از شروع باید یک تحلیل «هزینه–فایده» دقیق انجام داد. زمان و میزان پیچیدگی برخی فعالیت‌ها فقط به یک تعامل ساده نیاز دارند؛ اما انجام بعضی برنامه‌های تست‌نت ممکن است مستلزم هفته‌ها یا حتی ماه‌ها فعالیت مداوم باشد. یک کاربر حرفه‌ای معمولاً تمام کارها را از قبل فهرست می‌کند و زمان لازم برای هر بخش را تخمین می‌زند. اگر نتیجه مورد انتظار یک ایردراپ فقط حدود ۵۰۰ دلار باشد؛ اما به ۱۰۰ ساعت کار نیاز داشته باشد، قطعا ارزشش را ندارد. همچنین باید نسبت به «برنامه‌های امتیازی بدون تاریخ پایان» محتاط بود؛ زیرا اکثر اوقات به رقابت فرسایشی تبدیل می‌شوند و بازدهی ندارند. تجربه برخی پروژه‌ها در سال ۲۰۲۲ نشان داد بهتر است برای خودتان یک محدوده زمانی تعیین کنید؛ به‌عنوان مثال اگر بعد از یک ماه فعالیت، امتیاز شما هنوز در بین X درصد برتر نبود، باید استراتژی‌هایتان را بازنگری کنید و اگر بازهم جواب نداد، باید از ادامه راه صرف‌نظر کنید. منبع: odaily.news هزینه‌های گس و هزینه‌های مستقیم کاربر باید کارمزد گس تراکنش‌ها (Gas Fee)، هزینه پل‌زدن‌های میان‌زنجیره‌ای و هر هزینه دیگری را از قبل محاسبه کند. مثلاً یکی از تسک‌های ایردراپ آربیتروم کاربران را تشویق می‌کرد‌ بیش از ۱۰ هزار دلار بین زنجیره‌ها جابه‌جا کنند و چند ماه فعالیت مدوام داشته باشند. انجام این عملیات در برخی شبکه‌ها به‌ویژه زمانی که قیمت گس بالا است، مقرون‌به‌صرفه نیست. یک روش منطقی این است که ابتدا چند تراکنش آزمایشی انجام دهید تا مصرف واقعی گس مشخص شود و سپس آن را در تعداد تکرارها یا تعداد ولت‌ها ضرب کنید. بسیاری از پروژه‌ها ظاهراً جذاب هستند، اما فقط هزینه گس‌شان از ارزش احتمالی ایردراپ بیشتر می‌شود. ریسک تامین مالی آیا پلتفرم‌ از شما می‌خواهد که مبلغ زیادی پول قفل کنید یا ریسک بازار را بپذیرید؟ فعالیت‌هایی مانند تأمین نقدینگی، وام‌دهی یا استیکینگ ممکن است شما را در معرض ضرر ناپایدار (impermanent loss) یا حتی ریسک قرارداد‌های هوشمند قرار دهد. در دوران اوج استخراج نقدینگی (liquidity mining)، برخی پروتکل‌ها مانند سوشی (Sushi) ایردراپ ارائه دادند، اما استخراج‌کننده‌های نقدینگی در معرض خطرات بزرگی مانند مشکلات نقدینگی و آسیب‌پذیری‌های پروتکل قرار گرفتند. اگر پروتکل جدیدی مثلا یک بریج تازه‌راه‌اندازی شده یا پلتفرم وام‌دهی، مبالغ زیادی را فقط برای واجد شرایط شدن درخواست کند، باید کیفیت آدیت‌ها (Auditing) و ریسک هک‌شدن را بررسی کنید. این یک خطر فرضی نیست؛ از هک ۶۰۰ میلیون دلاری پل رونین (Ronin) تا خرابی‌های متعدد بریج‌های تست‌نت، بارها شاهد بودیم کاربرانی که فقط برای ایردراپ سرمایه‌گذاری کرده بودند، سرمایه‌شان را از دست دادند. ارزیابی بدترین سناریو همیشه از خودتان بپرسید اگر در نهایت هیچ ایردراپی نگیرم، چه می‌شود؟ اگر پاسخ این باشد که زمان یا پولی که از دست می‌رود قابل جبران نیست، نباید وارد پروژه شد. تجربه نشان داده که برخی پروژه‌ها در نهایت توکن منتشر نمی‌کنند یا اینکه کاربر به خاطر حذف شدن یا سقوط قیمت توکن، عملاً سودی نمی‌برد. از نظر زمان و هزینه، باید روند فعالیت مرتباً ارزیابی شود و در دام «هزینهٔ ازدست‌رفته» نیفتاد. برای اینکه بدانید ارزش ادامه دادن وجود دارد یا نه، می‌توانید یک محاسبه ساده انجام دهید؛ «احتمال دریافت ایردراپ (مثلاً ۸۰٪) × ارزش تخمینی پاداش (مثلاً ۱۰۰۰ دلار برای هر کیف پول) − کل هزینه‌ها». اگر خروجی مثبت و منطقی باشد، ادامه دادن توجیه دارد. اگر نتیجه نزدیک به صفر یا منفی باشد، بهتر است فعالیت‌تان را متوقف کنید یا تا زمان روشن‌تر شدن اطلاعات صبر کنید. ۵. محیط و زمان‌بندی بازار بازار صعودی در برابر بازار نزولی در بازارهای صعودی، معمولاً ایردراپ‌ها بسیار سودآورتر هستند، زیرا توکن‌ها با ارزش‌گذاری بالاتر لیست می‌شوند که منجر به فشار خرید قوی‌تر و فومو (FOMO) بیشتر می‌شود. درمقابل، در بازار نزولی حتی اگر پروژه خوب باشد، ممکن است در زمان راه‌اندازی با تقاضای اندکی مواجه شود. به‌طور مثال، اکثر ایردراپ‌های مهم ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۳ مانند آپتیمیزم و آپتوس (Aptos) در رکود بازار انجام شدند. به همین دلیل فشار فروش شدیدی را تجربه کردند و مدت‌ها طول کشید تا دوباره رشد کنند. بالعکس، ایردراپ‌هایی که در طول بازار صعودی سال ۲۰۲۱ برگزار شدند، عموماً پس از لیست‌شدن به رشد قیمتی خود ادامه دادند.به همین دلیل، بسیاری از ایردراپ هانترها در بازارهای صعودی فعال‌تر هستند، فرصت‌های بیشتری را دنبال می‌کنند و مدت بیشتری توکن‌ها را نگهداری می‌کنند؛ اما در بازار رکودی فقط سراغ بهترین گزینه‌ها می‌روند و بلافاصله پس از لیست‌شدن، توکن‌های خود را می‌فروشند. چرخه روایت‌ها تطبیق با روایت‌های بازار فقط به محبوب بودن یک دسته بستگی ندارد، بلکه زمان ورود نیز مهم است. مثلاً در اوایل ۲۰۲۴، روایت «ری‌استیکینگ» به‌شدت داغ شد و حتی کوچک‌ترین احتمال ایردراپ توجه زیادی را جلب می‌کرد. اگر کسی زمانی وارد می‌شد که ارزش کل قفل‌شده (TVL) پروژه‌ها هنوز پایین بود، شانس دیده‌شدن بیشتری داشت؛ اما در فصل اول ۲۰۲۴ بازار کاملاً اشباع شد و تازه‌واردها به‌سختی در میان بین انبوه شرکت‌کنندگان متمایز می‌شدند. بنابراین، همیشه سعی کنید تشخیص دهید که یک ایردراپ در «مرحله اولیه» است یا «مرحله پایانی». اگر همه در شبکه اکس (توییتر سابق) درباره یک تست‌نت صحبت می‌کنند، به احتمال زیاد فرصت‌های ساده از بین رفته و پروژه نیز نسبت به حملات سیبل حساس‌تر شده است. در مقابل، یک پروژه کم‌سر‌وصدا در یک حوزه نوظهور ممکن است یک «الماس کشف‌نشده» باشد. به‌طور مثال، در سال ۲۰۲۵ زمانی که پروتکل‌های ترکیبی هوش مصنوعی و دیفای تازه مورد توجه قرار گرفتند، ایردراپ‌ آن‌ها هنوز شلوغ نشده بود و همین موضوع شانس موفقیت را بالا می‌بُرد. زمان‌بندی پروژه مرحله‌ای که پروژه در آن قرار دارد بسیار مهم است. اگر راه‌اندازی مین‌نت یا انتشار توکن نزدیک باشد (مثلاً چند هفته باقی مانده باشد)، زمان کمی برای انجام تسک‌های مورد نیاز خواهید داشت و معیارها دیگر تغیر نمی‌کنند. اگر تسک‌های یک تست‌نت، بلندمدت و بدون تاریخ پایان مشخص باشد، باید تصمیم بگیرید تا چه حد می‌خواهید زمان بگذارید. بعضی پروژه‌ها پاداش‌ها را به‌صورت «فصلی» توزیع می‌کنند. اگر برنامه مشخصی منتشر شده باشد، می‌توانید دقیق‌تر برنامه‌ریزی کنید. همچنین باید همیشه به زمان اسنپ‌شات توجه داشته باشید؛ زیرا بسیاری از ایردراپ‌ها در یک ارتفاع بلاک مشخص اسنپ‌شات می‌گیرند. اگر اسنپ‌شات نزدیک باشد، زمان انجام آخرین فعالیت‌ها است و اگر مطمئن هستید کارهای لازم را انجام داده‌اید، می‌توانید هزینه‌های اضافی را کم کنید. نحوه برخورد با اخبار منفی یک نکته مهم، اما ظریف این است که پروژه چطور با اخبار یا رویدادهای منفی برخورد می‌کند. آیا خرابی تست‌نت باعث می‌شود کاربران فرار کنند؟ آیا تیم، عرضه توکن را به تعویق انداخته است؟ اگر پروژه با مشکلاتی مانند باگ، هک یا تأخیر مواجه شود، اما تیم به‌صورت حرفه‌ای واکنش نشان دهد و جامعه نیز همراه بماند، این رفتار نشان‌دهنده تاب‌آوری و تقاضای واقعی است. در مقابل، اگر با یک تأخیر کوچک کاربران فوراً عقب‌نشینی کنند، احتمالاً علاقه عمیقی به پروژه وجود ندارد. پروژه‌ای که بتواند با وجود اخبار منفی محکم بماند، احتمالاً وضعیت بنیادی خوبی دارد. به‌طور مثال، علی‌رغم احساس فاد (FUD) و بحث‌های جنجالی که در مورد ایردراپ آربیتروم و آپتیمیسم وجود داشت، تعداد کاربران همچنان رو به رشد بود و از تقاضای قوی حکایت داشت. اهمیت وضعیت بازار به‌طور خلاصه، وضعیت کلی بازار بسیار مهم است. در دوره‌های حباب‌گونه باید با احتیاط بیشتری عمل کنید؛ زیرا رقابت شدید است و همه دنبال شکار ایردراپ هستند. اما در دوران رکود بازار می‌توانید فرصت‌های ناب‌تری را بیابید؛ زیرا افراد کمتری مشارکت می‌کنند و در چنین شرایطی معمولاً بازدهی بیشتر است. ۶. نقدشوندگی و برنامه خروج در نهایت، باید از قبل برنامه مشخصی برای نقد کردن ارزش ایردراپ داشته باشید. همان ضرب‌المثل قدیمی اینجا هم کاربرد دارد: «قبل از معامله برنامه داشته باش و طبق همان برنامه معامله کن.» استراتژی کلیم کردن ایردراپ زمانی که توکن‌ها برای برداشت آزاد می‌شوند، معمولاً بازار در شلوغ‌ترین حالت قرار دارد، هزینه گس بالا می‌رود، RPCها از کار می‌افتند و کل شبکه تقریباً قفل می‌شد.برای همین بهتر است همیشه چند RPC مختلف آماده می‌کنید تا اگر یکی از کار افتاد، سریعا از دیگری استفاده کنید. اگر امکان اسکریپت‌نویسی برداشت‌ها وجود دارد، آن‌ها را قبل از شروع ایردراپ آماده کنید و اگر چند کیف پول دارید، اول آن‌هایی را برداشت کنید که قصد فروش فوری دارید. در کیف پول‌هایی که قصد هولد بلندمدت دارید نیازی به عجله نیست، می‌توانید آن‌ها را بعدا برداشت کنید.همچنین باید به مهلت مطالبه (Claim) توجه کنید؛ اکثر ایردراپ‌ها چند ماه فرصت کلیم می‌دهند. گاهی اوقات نیز توکن‌ها پس از پایان مهلت کلیم به دائو بازگردانده می‌شوند. نقدشوندگی بازار سراغ ایردراپ‌هایی بروید که هنگام لیست شدن نقدشوندگی بالایی دارند. اگر پروژه مورد حمایت یک نهاد بزرگ باشد یا محبوبیت زیادی داشته باشد، معمولاً صرافی‌های بزرگ مانند بایننس و کوین‌بیس آن را خیلی زود لیست می‌کنند. حتی اگر این اتفاق نیفتد، معمولاً حداقل یک استخر بازارساز خودکار (AMM) بزرگ ایجاد می‌شود.به‌عنوان نمونه، آربیتروم از همان روز اول در صرافی‌های بزرگ معامله شد و حجم معاملات روزانه‌اش از ۱ میلیارد دلار گذشت؛ به همین دلیل خروج از موقعیت کاملاً آسان بود. درمقابل، ایردراپ‌های کوچک معمولاً فقط در یک صرافی غیرمتمرکز با نقدینگی کم معامله می‌شوند و فروش آن‌ها منجر به پرداخت اسلیپیج سنگین یا حتی سقوط قیمت می‌شود.بنابراین از قبل باید بررسی کنید که آیا پروژه با مارکت‌میکر یا صرافی همکاری می‌کند یا خیر؛ این اتفاق معمولاً نشانه خوبی است. برعکس، اگر پروژه فقط با کیف پول اختصاصی کار کند باید انتظار نوسان شدید را داشته باشید. در چنین مواردی بهتر است میزان مشارکت خود را کاهش دهید یا کلا انصراف دهید. فروش، نگهداری یا استیک از قبل تصمیم بگیرید چه مقدار را همان روز بفروشید و چه مقدار را نگه دارید. تجربه نشان داده است که اکثر ایردراپ‌ها در دو هفته اول به اوج قیمتی می‌رسند. می‌توانید حدود ۵۰٪ را همان روز نقد کنید و برای مابقی از استراتژی‌های حد ضرر و تشخیص روند استفاده کنید. منبع: odaily.news با این روش‌ها می‌توانید ریسک ریزش‌های ناگهانی را کاهش دهید و در عین حال شانس رشد بیشتر را حفظ کنید. تنها، زمانی توکن را برای بلندمدت نگه دارید که واقعاً به پروژه خوشبین باشید یا قیمت به‌طور قابل‌توجهی کمتر از ارزش منصفانه‌اش باشد. اگر می‌خواهید توکن‌های خود را برای بلندمدت نگهداری کنید، بد نیست به استیکینگ هم فکر کنید؛ اما باید بازده و دوره قفل را به‌دقت بررسی کنید؛ زیرا از دست دادن انعطاف‌پذیری ریسک بزرگی است. مالیات و الزامات قانونی مسئله مالیات را نباید نادیده گرفت. در بسیاری از کشورها ایردراپ به‌محض دریافت، به‌عنوان درآمد مشمول مالیات می‌شود. بنابراین اگر مقدار ایردراپ زیاد باشد، ممکن است بار مالیاتی ایجاد کند؛ به همین دلیل بهتر است زودتر اقدام به فروش آن‌ها کنید تا مالیات احتمالی پوشش داده شود.همچنین باید به محدودیت‌های منطقه‌ای توجه داشت. مثلاً آیگن‌لیر ایردراپ را برای کاربران آمریکایی مسدود کرد. اگر پروژه‌ای اعلام کند که در آینده احتمال احراز هویت یا مسدودسازی جغرافیایی وجود دارد، آن را یک نشانه منفی بدانید؛ زیرا ممکن است با دردسرهایی مواجه شوید و عملا سودی عایدتان نشود. بهترین روش‌های ارزیابی ایردراپ‌های کریپتویی مستعد رشد با توجه به نکاتی که گفته شد، هنگام ارزیابی ایردراپ‌ها بهتر است اصول زیر را رعایت کنید: ۱. تحقیق کنید؛ هیچ کاری را کورکورانه انجام ندهید قبل از انجام هر «تسک»، مستندات پروژه، برنامه‌های توکن، گفتگوهای حاکمیتی و نشانه‌های احتمالی توکنومیکس را بررسی کنید. بسیاری از شکست‌ها ناشی از این تصور غلط است که «حتماً توکن می‌دهد» در حالی که پروژه اصلاً قصدی برای صدور توکن ندارد. البته عکس این قضیه هم ممکن اتفاق بیفتد. بنابراین، هیچ‌وقت به شایعات تکیه نکنید؛ احتمال واقعی صدور توکن را بررسی کنید. ۲. یک استراتژی سرمایه‌گذاری بسازید و به‌طور مداوم آن را اعتبارسنجی کنید دلایل ارزشمند بودن ایردراپ را از ابتدا مشخص کنید؛ مثلاً «این پروژه در یک حوزه جدید پیشرو است، مارکت‌کپ اولیه‌ آن پایین است و تقاضا بالا است.» سپس این فرضیه‌ها را با داده‌های آنچین و اخبار واقعی چک کنید. اگر روایت پروژه از بین رفت، مثلا اگر رشد آن متوقف شد یا رقبا جلو زدند، بدون تعارف استراتژی خود را تغییر دهید یا پروژه را رها کنید. گرفتار توجیه‌کردن خودتان نشوید. ۳. امتیازدهی کمی و مقایسه پروژه‌ها بر اساس معیارهایی مانند اصول فاندامنتال، پتانسیل توکن، نسبت هزینه به ریسک و سختی مقابله با سیبل، یک جدول امتیازدهی بسازید. برخی پروژه‌ها ممکن است بسیار محبوب باشند؛ اما طراحی توکن آن‌ها ضعیف باشد. درنتیجه، امتیاز پایینی می‌گیرند. این روش کمک می‌کند مشکلات پنهان را ببینید. ۴. مدیریت ریسک را فراموش نکنید ایردراپ‌ها را مثل یک پرتفوی سرمایه‌گذاری ببینید. به‌جای اینکه روی یک پروژه متمرکز شوید، چند پروژه را هم‌زمان انجام دهید. مثلا می‌توانید در هر فصل ۵ تا ۱۰ پروژه را انتخاب کنید و باید این را بدانید که تقریبا نیمی از آن‌ها سودآور خواهند بود. اصل مهم این است که سرمایه خود را حفظ کنید تا از شکار ایردراپ‌های بزرگ جا نمانید. ۵. داده‌های آنچین را مرتب بررسی کنید شاخص‌هایی مانند تعداد کیف‌پول‌های جدید، استفاده از تست‌نت، رتبه خودتان در جدول امتیازات و روند فعالیت پروژه را زیرنظر داشته باشید. اگر متوجه شدید سهم نسبی شما در حال کاهش است یا فعالیت کل پروژه افت کرده است، باید ببینید آیا ادامه دادن منطقی است یا خیر. کاهش فعالیت‌ها معمولا نشانه ضعف ارزش نهایی توکن است. ۶. از قبل برای ورود و خروج خود برنامه‌ریزی کنید قبل از شروع، باید بدانید چطور می‌خواهید از پروژه خارج می‌شوید. اگر پروژه در زمان لانچ نقدینگی کمی داشته باشد یا توکن‌ها قفل بلندمدت داشته باشند، بهتر است اصلاً وارد نشوید. در روز عرضه توکن طبق برنامه عمل کنید و اجازه ندهید طمع یا ترس تصمیم شما را عوض کند. ۷. یادگیری مداوم و به‌روز رسانی چارچوب ذهنی هر ایردراپ، چه موفق یا ناموفق، یک درس است. بعد از هر ایردراپ از خودتان بپرسید؛ آیا بیش‌از حد خوشبین بودم؟ آیا شرایط لازم را نادیده گرفته بودم؟ آیا بیش از حد محافظه‌کار بودم و یک فرصت بزرگ را از دست دادم؟ این بازنگری‌ها چارچوب ذهنی شما را قوی‌تر می‌کند. به مرور زمان، نسبت به ایردراپ «محتاط‌تر اما فرصت‌طلب‌تر» می‌شوید؛ محتاط در برابر هیاهو و آماده برای شکار فرصت‌های واقعی. جمع‌بندی ارزیابی ایردراپ‌های اولیه هم هنر است و هم علم؛ هنرِ فهم روایت‌ها، رفتار کاربران و انگیزه‌ها و علمِ تحلیل داده، بررسی مدل اقتصادی توکن و ارزیابی ریسک. بهترین ایردراپ‌ها معمولاً نصیب افرادی می‌شوند که جزء پذیرندگان اولیه بوده‌اند و در اکوسیستم آن نقش داشته‌اند، نه افرادی که فقط برای پاداش آمده‌اند. اگر روی پروژه‌هایی تمرکز کنید که اصول بنیادی قوی، طراحی توکن عالی، هزینه‌ منطقی و پتانسیل واقعی دارند، شانس خود را برای به‌دست آوردن «ایردراپ‌های ارزشمند» به‌طور چشمگیری بالا می‌برید. شکار ایردراپ مانند هر سرمایه‌گذاری دیگری به تحقیق، مدیریت ریسک و استراتژی‌های مشخص نیاز دارد. اگر این اصول را رعایت کنید، می‌توانید از دل هیاهیو و هیجان بازار، سیگنال‌های واقعی را پیدا کنید.

بازگشت نهنگ‌ها به میدان؛ خرید‌های سنگین بیت کوین همزمان با افت به زیر ۹۰,۰۰۰ دلار

پوریا هاشم‌تبار
29 آبان 1404 - 23:00
پیدا شدن ردپای نهنگ‌ها در بازار بیت کوین بار دیگر نگاه‌ها را به‌سوی رفتار بازیگران بزرگ جلب کرده است. داده‌های جدید نشان می‌دهد حجم تراکنش‌های سرمایه‌گذاران بزرگ به بالاترین سطح سال رسیده و این بار الگوی رفتاری آن‌ها از فروش به خرید تغییر کرده است. به گزارش میهن بلاکچین، درحالی‌که برخی تحلیلگران افت اخیر بازار را نتیجه فشار فروش از سوی نهنگ‌ها می‌دانند، داده‌های آنچین روایت متفاوتی ارائه می‌کنند. افزایش تعداد کیف پول‌های بزرگ و رشد تراکنش‌های حجیم این تصور را تقویت کرده است که نهنگ‌ها بیش از هر زمان دیگری در حال خرید در کف هستند. نهنگ‌ها مشغول خرید در کف هستند فعالیت نهنگ‌های بیت کوین در مسیر ثبت شلوغ‌ترین هفته خود در سال ۲۰۲۵ قرار گرفته که هم‌زمان با افت قیمت به زیر ۹۰,۰۰۰ دلار، توجه تحلیلگران را به خود جلب کرده است. منبع: حساب Santiment در X پلتفرم تحلیل داده سنتیمنت (Santiment) اعلام کرده که هم‌زمان با کاهش قیمت‌ها، حجم تراکنش‌های نهنگ‌ها رشد قابل‌توجهی داشته است و این احتمال وجود دارد که این هفته پرترافیک‌ترین هفته سال از نظر ورود و خروج بازیگران بزرگ باشد. بیت کوین این هفته برای نخستین بار طی هفت ماه گذشته به زیر ۹۰,۰۰۰ دلار رسید. سنتیمنت گزارش داد که تاکنون بیش از ۱۰۲,۰۰۰ تراکنش با ارزش بیش از ۱۰۰,۰۰۰ دلار و حدود ۲۹,۰۰۰ تراکنش با ارزش بالای ۱ میلیون دلار ثبت شده است. این پلتفرم می‌گوید جریان فعالیت نهنگ‌ها به‌تدریج از فروش به سمت انباشت تغییر کرده و این موضوع می‌تواند نشانه‌ای از تغییر فاز بازار باشد. در حالی که برخی تحلیلگران نقش فشار فروش نهنگ‌ها را در اصلاح اخیر پررنگ می‌دانستند، داده‌های گلسنود (Glassnode) تصویر متفاوتی ارائه می‌کند. این داده‌ها نشان می‌دهد که هولدرهای بزرگ از اواخر اکتبر دوباره وارد فاز خرید شده‌اند و از جمعه گذشته تعداد کیف پول‌هایی که بیش از ۱,۰۰۰ بیت کوین نگه می‌دارند، با جهش قابل‌توجهی روبه‌رو شده است. منبع: حساب ‌Bradley Duke در X پاو هاندال (Pav Hundal)، تحلیلگر ارشد پلتفرم معاملاتی سویفت‌اکس (Swyftx)، در گفت‌وگویی توضیح داد که چرخه‌های خبری طی یک سال گذشته نقش مهمی در افزایش فعالیت نهنگ‌ها داشته‌اند. به گفته او بسیاری از این تحرکات سریع ناشی از اتفاقات ژئوپلیتیک در آمریکا بوده است. هاندال معتقد است واکنش بازار به گزارش عملکرد درخشان انویدیا نشان می‌دهد که هم نهنگ‌ها و هم سرمایه‌گذاران خرد در حال خرید هستند. او افزود نسبت خرید به فروش در ثبت سفارش‌های سویفت‌اکس در ساعات ابتدایی معاملات به رکورد جدیدی رسیده و به ازای هر ۱۰ سفارش خرید فقط یک سفارش فروش وجود داشته، در حالی که میانگین معمول ۳ به ۱ است. از نظر او سرمایه‌گذاران در حال خرید در کف هستند. هاندال شرایط کنونی را بازاری غیرمنطقی توصیف کرد و گفت: طی هفته‌های اخیر شاهد یک شیک‌اوت بی‌سابقه میان هولدرهای کوتاه‌مدت بوده‌ایم. این روند یک پاک‌سازی مکانیکی است و می‌تواند ریست ضروری بازار باشد. بردلی دوک (Bradley Duke)، مدیرعامل اروپای بیت‌وایز (Bitwise)، نیز در پستی در ایکس تأیید کرد که شرکت او همزمان با افزایش ترس در بازار شاهد ورود نهنگ‌ها به موقعیت‌های خرید بوده است. او نوشت: در حالی که ترس بسیاری از سرمایه‌گذاران را تحت‌تأثیر قرار داده، تعداد نهنگ های بیت کوین افزایش یافته است. دارندگان بزرگ با حفظ آرامش، دارایی را با قیمت‌های تخفیفی از فروشندگان وحشت‌زده خریداری می‌کنند. پایان روند نزولی؟ توشار جین (Tushar Jain)، هم‌بنیان‌گذار و مدیر سرمایه‌گذاری شرکت مالتی‌کوین کپیتال (Multicoin Capital)، نیز در پستی در ایکس نوشت که الگوی فروش‌های اخیر نشان می‌دهد احتمالاً یک فروشنده بزرگ تحت فشار در بازار حضور دارد. او تأکید کرد این فروش‌ها در ساعات مشخص و با الگویی تکرارشونده انجام می‌شود و احتمال می‌دهد این وضعیت ناشی از لیکوییدیشن‌های اجباری باشد. جین افزود: بعید است چنین حجم سنگینی از فروش اجباری بتواند مدت زیادی ادامه پیدا کند. تام لی (Tom Lee)، رئیس بیت ماین (BitMine)، و مت هوگان (Matt Hougan)، مدیر ارشد سرمایه‌گذاری بیت‌وایز، نیز در ابتدای هفته پیش‌بینی کردند که قیمت بیت کوین ممکن است همین هفته به کف برسد.

جریان نقدینگی ETF چیست و چگونه آن را تفسیر کنیم؟

علی ابراهیمی
29 آبان 1404 - 22:00
نوسانات قیمت بیت‌ کوین، سال‌ها تحت تأثیر احساسات معامله‌گران خرد و رفتارهای هیجانی بازار قرار داشت. تحلیلگران برای پیش‌بینی حرکت بعدی قیمت معمولاً به داده‌های آنچین و روندهای شبکه‌های اجتماعی تکیه می‌کردند؛ ابزارهایی که تصویری نسبتاً دقیق از جو روانی بازار ارائه می‌دادند. اما با آغاز به کار ETFهای اسپات بیت‌ کوین و سایر ارزهای دیجیتال، معادله تغییر کرده و اکنون منبع جدید و بسیار مهم‌تری برای سنجش جریان سرمایه وارد میدان شده است. در حال حاضر سرمایه‌گذاران بزرگ، صندوق‌های بازنشستگی و مدیران سرمایه از طریق ETFهای قانون‌گذاری‌شده به بیت‌ کوین دسترسی پیدا کرده‌اند؛ به همین دلیل جریان سرمایه ورودی و خروجی این صندوق‌ها را می‌توان به عنوان شاخصی معتبر برای سنجش احساسات و تصمیمات سرمایه‌گذاران نهادی ارزیابی و تفسیر کرد. در این مقاله از میهن بلاکچین سعی داریم تا به سوال «جریان نقدینگی ETF چیست و چگونه آن را تفسیر کنیم؟» پاسخ دهیم تا ببینیم چطور می‌توان از این داده‌ها برای تحلیل بازار و تشخیص روندهای اصلی آن استفاده کرد. توصیه می‌کنیم این مطلب را به هیچ عنوان از دست ندهید. [sc name="box" type="info" link="https://mihanblockchain.com/what-is-exchange-traded-fund-etf/" content="منظور از ETF چیست؟ آشنایی با انواع صندوق‌های قابل معامله در بورس" ][/sc] جریان نقدینگی ETF چیست و چگونه بر قیمت اثر می‌گذارد؟ جریان سرمایه ETF یا همان ETF Flow نشان می‌دهد چه مقدار پول در یک بازه زمانی مشخص وارد یک ETF شده یا از آن خارج می‌شود. این جریان سرمایه یکی از مستقیم‌ترین و شفاف‌ترین شاخص‌ها برای سنجش میزان تقاضای نهادی در بازار بیت‌ کوین است و تفسیر آن اهمیت زیادی دارد. زمانی که یک سرمایه‌گذار سهام یک ETF بیت‌ کوین را خریداری می‌کند، ناشر صندوق (Issuer) مجبور است واحدهای جدیدی برای ETF خود ایجاد کرده و پشتوانه آن یعنی بیت‌ کوین واقعی را از بازار اسپات خریداری کند. این خرید توسط متولیان (Custodians) صندوق انجام می‌شود و اثر مستقیمی بر سمت تقاضای بازار دارد. در سمت مقابل، اگر سرمایه‌گذاران تصمیم به فروش سهام ETF بگیرند، صندوق مجبور به ردمپشن (Redemption) یا بازخرید سهام می‌شود. در نتیجه متولی بیت کوین‌های پشتوانه را می‌فروشد تا بتواند معادل نقدی آن را به سرمایه‌گذار پرداخت کند. در نتیجه، این فرایند می‌تواند فشار فروش و نقدشوندگی بیشتری بر بازار ایجاد کند. به همین دلیل است که جریان نقدینگی ETFها یا همان ETF Flow ارتباطی بسیار قوی با روند بلندمدت قیمت بیت‌ کوین دارد. برخلاف رفتار معامله‌گران خرد، این جریان‌ها معمولاً نمایانگر تصمیم‌های بلندمدت و ماهیت‌دار هستند. شاخص‌های مهم در تحلیل جریان ETFها اگرچه جریان ورودی و خروجی مهم‌ترین داده ETFهاست، اما برای تحلیل دقیق به چند شاخص کلیدی دیگر نیز باید توجه کرد: جریان سرمایه خالص (Net Flow) خالص ورود یا خروج سرمایه طی یک روز، یک هفته یا یک ماه تعیین‌کننده جهت کلی احساسات بازار است. اگر چند روز پیاپی ورودی مثبت ثبت شود، نشان‌دهنده افزایش وزن بیت‌ کوین در پرتفوی سرمایه‌گذاران نهادی است. برعکس، خروجی‌های پیاپی می‌تواند اولین نشانه تغییر فاز بازار یا افزایش ریسک‌گریزی باشد. دارایی تحت مدیریت (AUM) AUM یا میزان دارایی تحت مدیریت نشان می‌دهد چه مقدار سرمایه نهادی از طریق ETFها در بیت‌ کوین نگه داشته شده است. هر چه AUM بزرگ‌تر باشد، اثرگذاری آن صندوق بر بازار نیز بیشتر خواهد بود. ETFهایی مانند صندوق بیت کوینی شرکت بلک‌راک (BlackRock)‌ یا فیدلیتی (Fidelity) و به‌دلیل AUM بالا، نقش مهمی در نوسانات بیت‌ کوین دارند و به همین خاطر اغلب داده‌های مرتبط با آنها مورد توجه تحلیلگران است. حجم معاملات روزانه (Daily Volume) این شاخص بیانگر هیجان کوتاه‌مدت و واکنش بازار به اخبار، شاخص‌های اقتصادی کلان مثل CPI، نرخ بهره و داده‌های سیاسی است. افزایش حجم معاملات معمولاً نشان‌دهنده ورود معامله‌گران فعال، بازارسازها و نقدینگی مصنوعی است اما لزوماً جریان سرمایه واقعی را نشان نمی‌دهد. پریمیوم یا دیسکانت نسبت به قیمت بیت‌ کوین اگر قیمت ETF بالاتر از قیمت لحظه‌ای بیت‌ کوین باشد، در وضعیت پریمیوم (Premium) قرار می‌گیرد. اگر پایین‌تر باشد، به این وضعیت دیسکانت (Discount) گفته می‌شود. این اختلاف قیمت معمولاً با آربیتراژ پوشش داده می‌شود، اما گاهی نشانه‌ای از اختلال نقدینگی یا فشار یک‌طرفه جریان‌هاست. به طور کلی در تفسیر جریان نقدینگی ETFها، اگر جریان ورودی به‌طور مستمر مثبت باشد، عرضه بیت‌ کوین در صرافی‌ها کاهش یافته و احتمال رشد قیمت افزایش می‌یابد. در سمت مقابل اما جریان خروجی شدید می‌تواند نشانه‌ای از بدبینی نهادی یا بازتعادل پرتفوی آنها باشد که معمولاً فشار نزولی ایجاد می‌کند. جالب است بدانید تنها در روز اول عرضه ETFهای اسپات بیت کوین، بیش از ۴.۶ میلیارد دلار حجم معاملاتی ثبت شد؛ رقمی تاریخی که یکی از بهترین عملکردها در بازار وال‌استریت بود و نشان داد سرمایه‌گذاران نهادی به‌طور جدی وارد فضای سرمایه‌گذاری در بیت کوین شده‌اند. جریان ETF و قیمت بیت‌ کوین چه ارتباطی با هم دارند؟ رابطه میان جریان نقدینگی ETF و قیمت بیت‌ کوین رابطه‌ای مستقیم است؛ یعنی معمولاً وقتی سرمایه وارد ETFها می‌شود، قیمت بیت‌ کوین تمایل به رشد دارد و وقتی خروج سرمایه رخ می‌دهد، بازار تحت فشار قرار می‌گیرد. اما این ارتباط یک نکته مهم دارد: اثر آن فوری نیست و اغلب با یک تاخیر چندساعته یا چندروزه در قیمت دیده می‌شود. اگر به داده‌های سال ۲۰۲۴ نگاه کنیم، این موضوع به‌خوبی دیده می‌شود. در بازه ۱۱ ژانویه تا ۲۸ مارس ۲۰۲۴، ETFهای اسپات آمریکا مجموعاً ۱۲.۱۳ میلیارد دلار ورودی خالص ثبت کردند. در همین زمان، قیمت بیت‌ کوین تقریباً ۵۰٪ رشد کرد و از محدوده ۴۶٬۱۲۰ دلار به حدود ۷۱٬۳۰۰ دلار رسید. این مثال نشان می‌دهد چطور جریان سرمایه نهادی می‌تواند جهت حرکت بیت‌ کوین را تغییر دهد. جریان نقدینگی ETF های بیت کوین از ژانویه تا مارس ۲۰۲۴ - منبع: Bitmexresearch اما چرا این اثر همیشه فوراً روی نمودار دیده نمی‌شود؟ پاسخ این سؤال در رفتار و وظایف بازیگران پشت‌پرده یعنی بازارسازها (Market Makers) نهفته است. زمانی که سرمایه بزرگی وارد یک ETF می‌شود، صادرکننده صندوق باید بیت‌ کوین واقعی بخرد. اما قبل از اینکه این خرید بزرگ در بازار انجام شود، بازارسازها باید چند کار مهم را انجام دهند تا بازار دچار بی‌تعادلی نشود. آنها ابتدا ریسک سفارش‌های بزرگ را پوشش می‌دهند، سپس نقدینگی و موجودی خود را با وضعیت جدید هماهنگ می‌کنند و در نهایت اختلاف قیمت بین ETF و بازار اسپات را از طریق آربیتراژ اصلاح می‌کنند. این مجموعه عملیات معمولاً چندین مرحله دارد و در یک لحظه انجام نمی‌شود. به همین خاطر است که جریان سرمایه مثبت یا منفی ETF ابتدا در داده‌ها دیده می‌شود، اما اثر نهایی آن روی نمودار قیمت بیت‌ کوین با یک فاصله زمانی ظاهر می‌شود. گاهی این فاصله فقط چند ساعت است و گاهی ممکن است چند روز طول بکشد؛ اتفاقی که به حجم جریان، شرایط بازار و میزان فعالیت میزهای آربیتراژ وابسته است.  پس به زبان ساده، ETFها موتور حرکت بیت‌ کوین هستند، اما روشن شدن کامل این موتور کمی زمان می‌برد. برای درک بهتر بگذارید مثالی بزنیم. در تاریخ ۱۰ ژانویه ۲۰۲۴، تراست بیت کوین شرکت گری‌اسکیل (Grayscale Bitcoin Trust) که سال‌ها به عنوان یک صندوق سرمایه‌گذاری خصوصی فعالیت می‌کرد بالاخره مجوز تبدیل به ETF را گرفت و به یک صندوق قابل معامله در بورس تبدیل شد.  پیش از این تبدیل، سرمایه‌گذاران امکان بازخرید نداشتند و بخش بزرگی از سرمایه آنها عملاً داخل صندوق قفل شده بود. اما با تبدیل GBTC به ETF اسپات، امکان بازخرید برای تمام سرمایه‌گذاران آزاد شد و همین موضوع موج عظیمی از خروج سرمایه را به همراه داشت. در ۳۰ روز نخست، این صندوق حدود ۷.۴ میلیارد دلار خروج سرمایه ثبت کرد و همین فشار فروش سنگین باعث شد قیمت بیت‌ کوین از حدود ۴۸٬۹۶۹ دلار به ۴۰٬۱۲۷ دلار سقوط کند. این نمونه به‌خوبی نشان می‌دهد که حتی خروج سرمایه از یک صندوق بزرگ می‌تواند کل بازار را تحت فشار قرار دهد و همین اتفاق نیز دقیقاً از طریق همان مکانیزم‌هایی رخ می‌دهد که باعث ایجاد تاخیر زمانی در واکنش قیمت نسبت به جریان ETF می‌شوند. چگونه احساسات سرمایه‌گذاران نهادی را از طریق جریان نقدینگی ETF ها رمزگشایی کنیم؟ جریان ورودی و خروجی سرمایه در ETFهای بیت‌ کوین یکی از شفاف‌ترین و قابل‌اعتمادترین نشانه‌ها برای درک احساسات سرمایه‌گذاران نهادی است. این داده‌ها مستقیماً نشان می‌دهند که بازیگران بزرگ بازار مثل صندوق‌های بازنشستگی، مؤسسات مالی، شرکت‌های سرمایه‌گذاری و نهادهای دولتی چه موضعی نسبت به بیت کوین دارند. وقتی می‌بینیم جریان ورودی ETFها به‌صورت پیوسته و چندروز پشت‌سرهم ادامه دارد، معمولاً معنای روشنی دارد: نهادی‌ها در حال خرید تدریجی، افزایش وزن بیت‌ کوین در سبد سرمایه خود و اتخاذ یک استراتژی بلندمدت هستند. این نوع خریدها برخلاف رفتار معامله‌گران خرد، به هیجانات کوتاه‌مدت وابسته نیست؛ بلکه نشانه‌ای از دیدگاه بلندمدت، مدیریت ریسک و باور به آینده دارایی دارد. معمولاً مؤسساتی که دید محافظه‌کارانه‌تری دارند، خریدهای خود را طبق چنین الگوهای آهسته و منظم نشان می‌دهند. اما تداوم مستمر خروجی سرمایه معمولاً پیام متفاوتی دارد. در این سناریو ممکن است سرمایه‌گذاران نهادی پس از رشدهای شدید تصمیم به سیو سود گرفته باشند، یا سرمایه را به سمت بازارهای دیگر مثل آلت‌ کوین‌ها منتقل کنند تا بازدهی بیشتری بگیرند. گاهی هم خروج سرمایه به‌ معنی ورود بازار به فاز احتیاط است؛ زمانی که بخشی از سرمایه با هدف بازتعادل پورتفو، به سمت دارایی‌های کم‌ریسک‌تر می‌رود. نکته کلیدی در تفسیر این داده‌ها این است که شما باید به روند جریان‌ها نگاه کنید، نه صرفا جریان روزانه. افزایش یا کاهش ناگهانی جریان نقدینگی ETFها در یک روز لزوما نشانه‌ای از تغییر احساسات نیست. اما اگر این جریان چندین روز یا حتی چند هفته ادامه داشته باشد، یک تصویر بسیار روشن‌تر از رفتار نهادی‌ها و جهت کلی بازار ارائه می‌دهد. در دوره‌هایی که بازار پرنوسان است، تداوم ورود سرمایه می‌تواند نشانه‌ای مهم از اعتماد نهادی به بلوغ بیت‌ کوین و رشد ساختاری بازار باشد. در نقطه مقابل، اگر جریان ورودی کاهش یابد یا به‌طور ناگهانی منفی شود، معمولاً می‌تواند هشدار زودهنگامی درباره ورود بازار به فاز اصلاح، تغییر شرایط اقتصاد کلان یا جابه‌جایی گسترده سرمایه میان دارایی‌های مختلف باشد. جریان نقدینگی ETF ها را از کجا ببینیم؟ با ظهور ETFهای اسپات بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال، وب‌سایت‌های مختلفی هرروز آمار جریان ورودی و خروجی به این صندوق‌ها را بررسی می‌کنند که مهم‌ترین آنها عبارتند از: Farside Investors SoSoValue گزارشات هفتگی شرکت CoinShares BitMEX Research تحلیلگران حرفه‌ای اما تنها به این داده‌ها بسنده نمی‌کنند و معمولا این آمار را با داده‌های آنچین ترکیب می‌کنند تا وضعیت واقعی بازار را به شکل واقعی‌تری ببینند. برای مثال، بررسی تراکنش‌های کیف پول‌های متولیان صندوق‌های ETF مثل صرافی‌های کوین‌بیس یا جمنای می‌تواند مشخص کند که چه مقدار بیت‌ کوین واقعاً در حال جابه‌جایی یا انباشت میان صندوق‌هاست. این رویکرد کمک می‌کند بین ورود سرمایه واقعی و جابجایی داخلی بین صندوق‌های مختلف تفاوت بگذاریم. در بسیاری از مواقع، جریان سرمایه‌ای که به‌عنوان «ورودی» ثبت می‌شود در واقع ناشی از بازتعادل داخلی یا انتقال میان صندوق‌های مختلف است و ارتباطی با ورود پول جدید به بازار ندارد. اغلب صادرکنندگان ETF موظف‌اند دارایی‌های تحت مدیریت خود را هر روز کاری منتشر کنند؛ موضوعی که شفافیتی به‌مراتب بیشتر از صرافی‌های متمرکز بازار کریپتو ایجاد می‌کند. چگونه با استفاده از داده‌های ETFها روندهای واقعی بازار را تشخیص دهیم؟ تحلیل جریان ETF زمانی ارزش واقعی پیدا می‌کند که این داده‌ها در کنار سایر شاخص‌های کلیدی بازار بررسی شوند. اگر تنها به ورود و خروج سرمایه از صندوق‌ها نگاه کنیم، تصویر ناقصی به دست می‌آوریم؛ اما وقتی همین داده‌ها را با سایر متریک‌های آنچین، شاخص‌های مشتقه و شرایط کلان اقتصادی کنار هم قرار دهیم، نتیجه به یک «داستان منسجم» تبدیل می‌شود. برای مثال، وقتی جریان ورودی مثبت ETFها را کنار شاخص‌های آنچین مثل موجودی صرافی‌ها یا نسبت MVRV قرار می‌دهیم، مشخص می‌شود آیا نهادها در حال انباشت بلندمدت هستند یا در فاز فروش قرار دارند. اضافه کردن شاخص‌های مرتبط با بازار مشتقات مثل فاندینگ ریت و سود باز نیز از وضعیت معامله‌گران کوتاه‌مدت و میزان اهرم استفاده شده آنها خبر می‌دهد. در نهایت، تفسیر همه این داده‌ها بدون نگاه به محیط اقتصاد کلان ناقص است. تورم آمریکا (CPI)، پیش‌بینی درباره نرخ بهره و سیاست‌های فدرال رزرو همگی می‌توانند جریان ETFها را تقویت یا تضعیف کنند. باز هم لازم است به نکته طلایی که بالاتر گفتیم اشاره کنیم: هیچ‌وقت تحلیل را بر اساس یک روز داده انجام ندهید. جریان‌های پایدار چندروزه یا چند هفته‌ای به‌مراتب مهم‌تر از جهش‌های یک‌روزه هستند؛ چون معمولاً نشان‌دهنده تغییر ساختاری در رفتار سرمایه‌گذاران نهادی‌اند، نه یک خبر کوتاه‌مدت یا جابه‌جایی داخلی. اشتباهات رایج در تحلیل جریان ETFها یکی از بزرگترین سوءتفاهم‌ها درباره ETFها این است که خیلی‌ها فکر می‌کنند «هر وقت پول بزرگی وارد صندوق‌ها شود، قیمت بیت‌ کوین باید همان لحظه جهش کند.» اما واقعیت بازار اصلاً این‌قدر ساده نیست. گاهی عددی که به‌عنوان «ورود سرمایه» ثبت می‌شود، در ظاهر شبیه یک موج خرید بزرگ است، اما پشت‌صحنه چیز دیگری جریان دارد. مثلاً ممکن است این ورود سرمایه نتیجه تسویه معاملات قبلی یا یک جابجایی داخلی بین پرتفوها باشد. یعنی روی کاغذ پول وارد شده، اما در واقع خرید جدیدی در بازار اتفاق نیفتاده است. از طرف دیگر، نباید فراموش کنیم که مارکت‌میکرها و آربیتراژکننده‌ها پشت بخش زیادی از این جریان‌ها هستند. این تیم‌ها وظیفه دارند قیمت ETF را با قیمت اسپات (Spot) بیت‌ کوین هم‌تراز نگه دارند. بنابراین بسیاری از ورود و خروج‌هایی که ثبت می‌شود، صرفاً بخشی از فرایند هماهنگ‌سازی قیمت‌ها است؛ نه خرید یا فروش واقعی بیت‌ کوین در بازار. یکی دیگر از اشتباهات مهم، سوءتعبیر نقدینگی چرخشی است. گاهی پول از یک ETF خارج و به ETF مشابه دیگری منتقل می‌شود. این جابه‌جایی ممکن است اعداد بزرگی ایجاد کند، اما در واقع هیچ سرمایه تازه‌ای وارد بازار نشده؛ فقط پول از یک صندوق به صندوق دیگر منتقل شده است. مثل این است که از یک جیب‌تان پولی بردارید و در جیب دیگر بگذارید. به همین دلیل، تحلیلگر حرفه‌ای همیشه دنبال جریان خالص و پایدار است؛ یعنی پولی که واقعاً وارد اکوسیستم بیت‌ کوین شده و نشانه‌ای از تغییر رفتار سرمایه‌گذاران نهادی باشد. درک ساختار ETF، نحوه کار آربیتراژ و اینکه پشت هر جریان چه اتفاقی می‌افتد، کلید اصلی تشخیص داده‌های معتبر از داده‌های سطحی است. بازار می‌تواند پر از «نویز» باشد؛ اما هنر یک تحلیلگر این است که از وسط این نویزها، سیگنال‌های واقعی را تشخیص دهد. چطور از تحلیل لحظه‌ای جریان نقدینگی ETF ها برای پیش‌بینی مسیر بیت کوین استفاده کنیم؟ جریان ETFها در سال‌های اخیر به یکی از دقیق‌ترین شاخص‌هایی که می‌تواند حال‌وهوای واقعی بازار را نشان دهد تبدیل شده است. با این حال نکته مهم این است که این داده‌ها صرفا یکسری آمار خشک روی کاغذ نیستند؛ در حقیقت پشت هر تغییر، یک رفتار سرمایه‌گذاری قرار دارد و همین رفتارهاست که مسیر آینده بیت‌ کوین را روشن می‌کند. هر وقت جریان ورود سرمایه به ETFها بالا می‌رود، یعنی نهادهای مالی بزرگ در حال افزایش وزن بیت‌ کوین در پرتفوی‌ خود هستند. وقتی خروجی‌ها زیاد می‌شود، یعنی محافظه‌کار شده‌اند یا در حال کاهش ریسک هستند. این رفتارها معمولاً با تاخیر در قیمت منعکس می‌شود، اما جهت کلی بازار را خیلی واضح‌تر از نمودارهای کوتاه‌مدت نشان می‌دهد. از طرف دیگر، بازار ETFها دیگر محدود به آمریکا نیست. راه‌اندازی ETFهای جدید در هنگ‌کنگ، لندن و حتی کشورهای اروپایی باعث شده حجم سرمایه‌گذاری جهانی در بیت‌ کوین چندبرابر شود. این یعنی رفتار سرمایه‌گذاران در یک کشور می‌تواند روی جریان سرمایه جای دیگری اثر بگذارد و این رابطه جدید، تحلیل بازار را پیچیده‌تر و جذاب‌تر کرده است. نکته جالب اینجاست که نسل جدید تحلیلگران دیگر صرفا به ورود و خروج سرمایه نگاه نمی‌کنند. مدل‌های مبتنی بر هوش مصنوعی در حال حاضر قادرند جریان ETFها، داده‌های آنچین، احساسات بازار و شاخص‌های مشتقه را کنار هم بررسی کنند و الگوهایی را پیدا کنند که چشم انسان به‌سادگی نمی‌تواند ببیند. پس به زبان خیلی ساده: جریان ETFها مثل ردپای پول هوشمند است. اگر این ردپا را درست دنبال کنید، می‌توانید بفهمید بیت‌ کوین به کدام سمت می‌رود؛ قبل از اینکه در نوسانات قیمتی دیده شود. سوالات متداول جریان نقدینگی ETF دقیقاً یعنی چه؟جریان نقدینگی ETF  یعنی بررسی اینکه چه مقدار پول در یک بازه زمانی مشخص وارد یک ETF شده یا از آن خارج شده است. ورودی یعنی خرید واحدهای جدید و افزایش تقاضا برای بیت‌ کوین واقعی؛ خروجی یعنی فروش و ایجاد فشار عرضه در بازار اسپات.چرا ETFها برای تحلیل احساسات نهادی این‌قدر مهم‌اند؟چون بزرگ‌ترین نهادهای مالی جهان مثل صندوق‌های بازنشستگی، شرکت‌های مدیریت دارایی و مؤسسات دولتی از طریق ETFها وارد بازار بیت‌ کوین می‌شوند. بنابراین حرکت جریان آنها دقیقاً نشان می‌دهد پول‌های بزرگ چه فکری درباره آینده دارند.آیا جریان ETF فوراً روی قیمت بیت‌ کوین اثر دارد؟خیر. اثر ETFها معمولاً با چند ساعت تا چند روز تأخیر روی نمودار دیده می‌شود. دلیل آن هم فرایندهای پشت‌صحنه مثل آربیتراژ، مدیریت ریسک و هماهنگ‌سازی قیمت‌ها توسط بازارسازهاست.آیا ورود پول به ETF همیشه به معنی رشد قیمت است؟در کوتاه‌مدت نه لزوماً، اما در میان‌مدت و بلندمدت معمولاً بله. ورودی‌های پایدار باعث کاهش عرضه در صرافی‌ها و ایجاد فشار خرید می‌شوند. خروجی‌های سنگین و ادامه‌دار هم معمولاً نشان‌دهنده شروع فاز اصلاح یا تغییر شرایط کلان اقتصادی است.آیا همه تغییرات جریان سرمایه ETFها واقعی است؟خیر. بسیاری از ورودی‌ها و خروجی‌ها ناشی از بازتعادل داخلی، انتقال بین صندوق‌ها یا فعالیت آربیتراژی هستند. بنابراین به جای اعداد روزانه باید به جریان خالص و پایدار نگاه کنید و آنها را در کنار داده‌های آنچین و اقتصاد کلان تحلیل کنید تا بهترین نتیجه را بگیرید.از کجا جریان ETFها را ببینیم؟جریان نقدینگی ETF ها را می‌توان از وب‌سایت‌های مختلفی مثل Farside Investors و SoSoValue مشاهده کرد. جمع‌بندی نهایی: ردپای پول هوشمند را دنبال کنید بازار بیت‌ کوین همیشه پر از هیجان، نوسان و تحلیل‌های کوتاه‌مدت است؛ اما در دنیای امروز، مهمترین نشانه مسیر آینده این دارایی، نه توییت‌هاست، نه شاخص‌های احساسی، نه حتی رفتار معامله‌گران خرد. کلید اصلی در جریان نقدینگی ETFها پنهان شده است؛ جایی که پول هوشمند تصمیم می‌گیرد. ETFها اکنون به نقطه اتصال میان سرمایه‌گذاران نهادی و بیت‌ کوین تبدیل شده‌اند. هر ورود سرمایه به این صندوق‌ها، فشار خرید واقعی در بازار اسپات ایجاد می‌کند و هر خروج بزرگ می‌تواند موجی از فروش را رقم بزند. بنابراین تحلیل این جریان‌ها، مستقیم‌ترین مسیر برای فهمیدن این است که مؤسسات مالی چه برداشتی از آینده بیت‌ کوین دارند. وقتی چند روز متوالی ورودی مثبت ثبت می‌شود، یعنی پول‌های بزرگ در حال انباشت تدریجی‌اند و بازار دارد زیرپوستی برای حرکت بعدی آماده می‌شود. اما وقتی خروجی‌ها زیاد می‌شود، احتمالاً بازار وارد فاز جدیدی از احتیاط، ریسک‌گریزی یا بازتعادل پورتفو شده است. در نهایت، قدرت واقعی تحلیل جریان ETF زمانی ظاهر می‌شود که این داده‌ها را کنار متریک‌های آنچین، شاخص‌های مشتقه و وضعیت اقتصاد کلان قرار دهیم. اینجا دقیقاً همان جایی است که نویزها حذف می‌شوند و سیگنال‌های واقعی باقی می‌مانند. بنابراین، جریان ETFها نقشه حرکت پول هوشمند است؛ هر کس این نقشه را درست بخواند، چند قدم جلوتر از بازار حرکت خواهد کرد.

کاهش قیمت بیت کوین تقصیر کیست؟ تحلیلگران پاسخ می‌دهند

پوریا هاشم‌تبار
29 آبان 1404 - 21:00
بازار بیت کوین دوباره روزهای سختی را پشت سر می‌گذارد؛ در نگاه اول ممکن است که این روزها تحت‌تأثیر ترس‌های کلان اقتصادی، حواشی سیاسی آمریکا یا جریان‌های هیجانی فناوری‌های نوظهور مانند هوش مصنوعی به نظر برسد. بسیاری از تحلیلگران و معامله‌گران در شبکه‌های اجتماعی و گفتگوهای تخصصی، افت اخیر قیمت را در ادامه‌ بی‌ثباتی‌های سیاسی و اقتصادی آمریکا می‌دانند که با تعطیلی دولت این کشور به اوج رسیده بود و موجی از نگرانی را به بازارهای ریسک‌پذیر تزریق کرد. به گزارش میهن بلاکچین، با نگاهی دقیق‌تر به داده‌های آنچین و رفتار سرمایه‌گذاران به‌نظر می‌رسد که ماجرا پیچیده‌تر و البته متفاوت از این روایت‌های رایج است. تعدادی از تحلیلگران شناخته‌شده حوزه رمزارز معتقدند افت اخیر بیت کوین نه به ترس‌های بیرونی و نه به حباب احتمالی هوش مصنوعی مربوط است. از نگاه آن‌ها، ریشه‌ این کاهش عمیق‌تر است و بیشتر به ساختار داخلی بازار، نقش اهرم‌ها و چرخه‌های نقدینگی جهانی بازمی‌گردد. کاهش قیمت بیت کوین تقصیر کیست؟ تحلیلگران برجسته رمزارز معتقدند سقوط اخیر بیت کوین ارتباط چندانی با تعطیلی دولت آمریکا یا نگرانی‌های پیرامون حباب هوش مصنوعی ندارد. در روزهایی که قیمت بیت کوین به پایین‌ترین سطح خود طی حدود هشت ماه اخیر رسید، بسیاری از فعالان بازار تصور کردند این افت ادامه‌ همان شوک ناشی از تعطیلی دولت ایالات متحده است که هفته گذشته به پایان رسید اما سایه نگرانی‌های کلان هنوز بر بازار باقی مانده بود. عده‌ای دیگر هم استدلال می‌کردند که نگرانی‌ها از شکل‌گیری یک حباب بزرگ در حوزه هوش مصنوعی، به‌تدریج به بازار کریپتو سرایت کرده است. ویکتوریا اسکالر (Victoria Scholar)، مدیر سرمایه‌گذاری پلتفرم اینتراکتیو اینوستور (Interactive Investor)، اخیراً اعلام کرده بود که افزایش ترس‌ها درباره حباب AI و وابستگی بیش‌ازحد بازار سهام به چند غول فناوری، باعث شده است سرمایه‌گذاران از دارایی‌های سفته‌بازانه‌ای مانند بیت کوین فاصله بگیرند. عملکرد ماهانه قیمت بیت کوین - منبع:‌ CoinMarketCap اما یک تحلیلگر آنچین با نام رشنال روت (Rational Root) در یک گفت‌وگوی منتشرشده در یوتیوب (Youtube)، این روایت درباره نقش تعطیلی دولت آمریکا را رد کرد. او تأکید کرد که کاهش اخیر را نمی‌توان به‌طور مستقیم به این رویداد نسبت داد و گفت: من کاهش قیمت بیت کوین را کاملاً به تعطیلی دولت ارتباط نمی‌دهم. از نگاه او، دلیل اصلی سقوط از اوج تاریخی ۱۲۵,۱۰۰ دلار در ماه اکتبر، حجم بسیار بالا و غیرمنطقی معاملات اهرمی در بازار فیوچرز بیت کوین بوده است. این موضوع ارتباطی به حباب AI ندارد! همزمان، تحلیلگر مشهور بیت کوین با نام پلن‌بی (PlanB) نیز احتمال تأثیرگذاری نگرانی‌های مربوط به هوش مصنوعی بر قیمت بیت کوین را رد کرده است. او در پستی در شبکه ایکس (X) اعلام کرد که می‌توان فرضیه حباب AI را از فهرست دلایل افت قیمت حذف کرد و در ادامه به عملکرد خیره‌کننده شرکت انویدیا (Nvidea) اشاره کرد. انویدیا در گزارش مالی روز چهارشنبه خود اعلام کرد که درآمد سه‌ماهه‌ سوم سال مالی منتهی به ۲۶ اکتبر (۴ آبان) به ۵۷ میلیارد دلار رسیده است؛ این رقم بی‌سابقه نسبت به سال قبل ۶۲٪ رشد داشته و پیش‌بینی وال‌استریت (Wallstreet) برای درآمد ۵۴.۷ میلیارد دلاری را پشت سر گذاشته است. پلن‌بی معتقد است هرچه پیش می‌رویم، فهرست دلایل احتمالی افت بیت کوین کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود. [sc name="box" type="info" link="https://mihanblockchain.com/nvidias-q3-earnings-shocked-market-positively/" content="گزارش مالی جدید انویدیا منتشر شد؛ هوش مصنوعی همچنان برای سرمایه‌گذاران جذاب است" ][/sc] او در ادامه توضیح می‌دهد که اکنون تنها دو دلیل اصلی باقی مانده است: روایت چرخه‌های چهار ساله و مسئله نقدینگی جهانی. پلن‌بی می‌گوید روایت چهار ساله احتمال بالایی دارد که شکسته شود که مدت‌هاست میان تحلیلگران کریپتو محل بحث بوده است. کوری کلیپستن (Cory Klippsten)، مدیرعامل شرکت سوان بیت کوین (Swan Bitcoin) و یکی از حامیان سرسخت بیت کوین، اخیراً در گفت‌وگویی گفت: احتمال بسیار زیادی وجود دارد که چرخه‌های چهار‌ساله مشهور بیت کوین به پایان رسیده باشند؛ این چرخه‌ها با ورود سرمایه‌گذاران نهادی، دیگر مانند گذشته عمل نمی‌کنند. منبع: حساب zerohedge در X در این میان، موضوع نقدینگی جهانی همچنان یکی از مباحث اصلی طرفداران BTC است. نقدینگی که اغلب از طریق عرضه پول M2 اندازه‌گیری می‌شود، درک مهمی درباره وضعیت اقتصاد جهانی می‌دهد. جک مالرز (Jack Mallers)، مدیرعامل استرایک (Strike)، اخیراً تأکید کرد: بیت کوین نسبت به نقدینگی حساس‌ترین دارایی است. همیشه اولین واکنش را نشان می‌دهد. بیت کوین یک ماشین حقیقت است. بیت کوین به یک ریست نیاز داشت رشنال روت معتقد است بیت‌کوین اکنون وارد مرحله‌ای تازه شده که او از آن با عنوان صفحه‌ای پاک و فرصتی برای رشد دوباره یاد می‌کند. او توضیح داد که طی سه سال اخیر، بازار سه بار شاهد اصلاحاتی بوده که از نظر شدت با دوران‌های نزولی قابل‌مقایسه‌اند. به گفته او، هر یک از این اصلاحات زمینه را برای حرکت‌های صعودی بعدی فراهم کرده‌اند. او البته انتظار جهش‌های سریع و ناگهانی ندارد و می‌گوید حرکت بعدی بیت کوین احتمالاً ساختاری آرام‌تر و تدریجی‌تر خواهد داشت. برخی تحلیلگران بازار نیز احتمال می‌دهند پایان تعطیلی دولت آمریکا و بازگشت به روند عادی قانون‌گذاری، در سال ۲۰۲۶ مسیر را برای موج تازه‌ای از تأیید صندوق‌های ETF رمزارزی توسط کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا هموار کند که می‌تواند نقطه عطف دیگری برای بازار باشد.

خیز بلک‌راک به‌سمت ETFهای استیکینگ اتریوم؛ مرحله جدیدی از رقابت صندوق‌های کریپتویی

امیرحسین احمدی
29 آبان 1404 - 20:00
شرکت بلک‌راک (BlackRock)، غول ۱۳.۵ تریلیون دلاری حوزه مدیریت دارایی، برای راه‌اندازی ETF استیکینگ اتریوم در ایالت دلاور درخواست ثبت کرده است؛ این اقدام، هرچند فقط یکی از نخستین مراحل تشکیل یک صندوق ETF محسوب می‌شود، اما سیگنال روشنی درباره جهت‌گیری‌های آتی این شرکت می‌دهد. به گزارش میهن بلاکچین، ظاهراً بلک‌راک آماده است تا دایره محصولات مرتبط با اتریوم خود را فراتر از ETF اسپات فعلی خود گسترش دهد و به رقابتی وارد شود که هم بازده بالقوه بیشتری دارد و هم شانس جذب سرمایه‌گذاران جدید را بالا می‌برد. افزایش تمایل بلک‌راک به‌ ETF استیکینگ اتریوم ثبت نام این صندوق در ایالت دلاور از نظر حقوقی مرحله‌ای ابتدایی، اما ضروری است. هر ناشر ETF پیش از ارائه درخواست رسمی، باید در این ایالت درخواست ثبت کند. با این حال، بلک‌راک هنوز باید مدارک تکمیلی را برای قرار دادن این ETF در مسیر تأیید نهایی به کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) ارائه دهد. برنامه بلک‌راک برای راه‌اندازی ETF استیکینگ اتریوم - منبع: Eric Balchunas این محصول جدید می‌تواند مکمل ETF اتریوم فعلی این شرکت (ETHA) باشد؛ این صندوق، از زمان راه‌اندازی در جولای ۲۰۲۴ تا امروز، حدود ۱۳.۱ میلیارد دلار ورودی جذب کرده است. بلک‌راک در زمان معرفی ETHA اعلام کرده بود که این صندوق فعلاً امکان استیکینگ ندارد؛ زیرا پیچیدگی‌های اجرایی و ابهامات نظارتی، عملی‌ کردن آن را دشوار می‌کرد. با این حال، این شرکت چند ماه بعد طی پیشنهادی رسمی، خواستار تغییر قوانین برای افزودن قابلیت استیکینگ به این ETF شد و دیگر ناشران نیز از این درخواست حمایت کردند. تغییر رویکرد کمیسیون SEC و سرعت‌ گرفتن تأییدها دولت دونالد ترامپ، رویکرد بازی نسبت به محصولات کریپتویی اتخاذ کرده و همین موضوع باعث شده است صدور مجوز انواع ETF با روند سریع‌تری پیش برود. کمیسیون SEC اخیراً استانداردهای عمومی جدیدی را معرفی کرده است که اجازه می‌دهد بسیاری از محصولات بدون نیاز به بررسی‌های طولانی موردی، سریع‌تر وارد مرحله تأیید شوند. اریک بالکوناس (Eric Balchunas)، تحلیلگر مطرح ETF در بلومبرگ، اشاره کرده است که ETF استیکینگ اتریوم بلک‌راک، تحت چارچوب «قانون اوراق بهادار ۱۹۳۳» ثبت شده است که الزامات سنگینی در زمینه شفافیت، افشای اطلاعات و رعایت حقوق سرمایه‌گذاران دارد. این موضوع نشان می‌دهد که بلک‌راک برای عبور بی‌دردسر از فیلترهای نظارتی، قصد ندارد هیچ ریسکی را نادیده بگیرد. در حال‌ حاضر حدود ۷۰ محصول ETF کریپتویی در صف تأیید قرار دارند؛ روند تایید این صندوق‌ها، به‌دلیل تعطیلی دولت آمریکا در ماه‌های اکتبر و نوامبر، مدتی متوقف شده بود. در همین فضای رقابتی، شرکت‌های دیگری مانند رِکس آسپری (REX-Osprey) و گری‌اسکیل (Grayscale) نیز از سپتامبر و اکتبر گذشته ETFهای استیکینگ اتریوم خود را معرفی کرده‌اند. چرا ETFهای استیکینگ اتریوم جذاب به‌نظر می‌رسند؟ افزودن استیکینگ به یک ETF مبتنی بر اتریوم کاری فراتر از افزایش بازده بالقوه است؛ این اقدام ساختار صندوق را از یک محصول «قیمت‌محور» ساده به یک ابزار پربازده تبدیل می‌کند. در این صندوق‌ها، سرمایه‌گذار نه‌تنها از رشد قیمت اتریوم سود می‌برد، بلکه به درآمد نسبی پایدار ناشی از استیکینگ نیز دسترسی پیدا می‌کند. همین درآمد دوره‌ای می‌تواند سرمایه‌گذارانی را جذب کند که پیش‌تر به‌دلیل نبود سود یا جریان نقدی، تمایلی به ETFهای اتریوم نداشتند. میانگین بازده سالانه استیکینگ اتریوم طبق داده‌های Blocknative حدود ۳.۹۵٪ است؛ این رقم، برای بسیاری از صندوق‌های سنتی، مزیت رقابتی محسوب می‌شود و می‌تواند جای خالی یک ابزار درآمدزا در پورتفوهای کریپتویی را پر کند. البته بلک‌راک برخلاف دیگر ناشران، تمایلی برای ورود به موج ETFهای مبتنی بر آلت‌ کوین‌ها نشان نداده است. این شرکت در ماه سپتامبر تنها یک ETF جدید مرتبط با بیت کوین (صندوق درآمد پریمیوم بیت کوین) معرفی کرد؛ این محصول، همانند ETFهای مشابه، از فروش آپشن‌های کال (Covered Calls) برای ایجاد جریان درآمدی استفاده می‌کند. این فاصله‌گذاری در برابر آلت کوین‌ها نشان‌دهنده احتیاط استراتژیک بلک‌راک است. به‌نظر می‌رسد این شرکت ترجیح می‌دهد ابتدا روی دارایی‌هایی تمرکز کند که شفافیت نظارتی بیشتری دارند و بازار آن‌ها بالغ‌تر است. اما در عین حال، افزودن استیکینگ به ETF اتریوم، می‌تواند گامی مهم در جهت گسترش سبد محصولات کریپتویی این شرکت باشد.

دوره شفافیت جدید در دیفای؛ آزتک شبکه لایه ۲ اختصاصی خودش را راه‌اندازی کرد

پوریا هاشم‌تبار
29 آبان 1404 - 19:00
شبکه آزتک (Aztec)، یکی از پیشروترین پروژه‌های حریم خصوصی در اکوسیستم اتریوم، پس از ماه‌ها انتظار سرانجام لایه دوم جدید خود را روی شبکه اصلی فعال کرد که قرار است مرزهای حریم خصوصی در دیفای را از نو تعریف کند. این شبکه با تکیه بر رمزنگاری پیشرفته و معماری منحصربه‌فرد، وعده دنیایی را می‌دهد که در آن توسعه‌دهندگان بتوانند اپلیکیشن‌هایی با سطح محرمانگی کامل بسازند، بدون آنکه امنیت و شفافیت را فدا کنند. به گزارش میهن بلاکچین، آغاز به‌کار ایگنیشن چین (Ignition Chain) تنها چند روز پس از شروع فروش توکن AZTEC نشان می‌دهد آزتک وارد فاز اجرای نقشه بلندپروازانه خود شده است که به‌دنبال ساخت رایانه جهانی خصوصی روی اتریوم است. این شبکه اکنون با اجماع غیرمتمرکز، صف ولیدیتورهای شلوغ و یک چشم‌انداز روشن از آینده، آماده رقابت در دنیای لایه ۲‌هاست. راه‌اندازی ایگنیشن چین توسط شبکه آزتک شبکه آزتک روز چهارشنبه به‌طور رسمی ایگنیشن چین را روی شبکه اصلی اتریوم راه‌اندازی کرد که تنها یک هفته پس از آغاز فروش توکن AZTEC انجام شد و نقطه عطف مهمی برای این پروژه به شمار می‌رود. تیم آزتک در بیانیه‌ای در شبکه ایکس اعلام کرد: آزتک اکنون ایگنیشن چین، نخستین لایه ۲ کاملاً غیرمتمرکز روی اتریوم را عرضه کرده است. این زنجیره همان لایه اجماع غیرمتمرکزی است که شبکه آزتک را قدرت می‌بخشد. راه‌اندازی نسخه اصلی ایگنیشن چین، که امکان ارائه حریم خصوصی برنامه‌پذیر را فراهم می‌کند، پس از انتشار تست‌نت عمومی آن در ماه می انجام شد. تیم آزتک اعلام کرد که در روز چهارشنبه صف انتظار ولیدیتورهای این شبکه به ۵۰۰ نفر رسید و همین موضوع فرآیند تولید بلاک روی شبکه اصلی اتریوم را فعال کرد. ایگنیشن چین موتور محرک چشم‌انداز آزتک برای ساخت یک رایانه جهانی خصوصی است که در آن توسعه‌دهندگان می‌توانند برنامه‌های دیفای را با محرمانگی سرتاسری ایجاد کنند. این شبکه می‌کوشد محدودیت‌های شفافیت کامل در اتریوم را با استفاده از اثبات‌های دانش صفر برطرف کند و هم‌زمان قابلیت بررسی و تأیید را نیز حفظ نماید. آزتک در سال ۲۰۲۲ توانست در دور سرمایه‌گذاری سری B خود ۱۰۰ میلیون دلار جذب کند که رهبری آن برعهده شرکت سرمایه‌گذاری a16z بود. زک ویلیامسون (Zac Williamson)، هم‌بنیان‌گذار آزتک، در پستی در ایکس نوشت: دهه ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۵ دوران چرخش حریم خصوصی خواهد بود. او توضیح داد که در این دوره شاهد رشد محصولاتی خواهیم بود که همان نقش پردازش داده را انجام می‌دهند، اما لایه تسویه‌ حساب آن‌ها مبتنی بر دفترکل‌های توزیع‌شده است و موتور اجرای آن‌ها فناوری‌های حفظ حریم خصوصی خواهد بود. ویلیامسون با اشاره به آینده اینترنت افزود: داده‌ها از دژهای وب ۲ بیرون کشیده خواهند شد و به خود کاربران بازمی‌گردند. توکن AZTEC آزتک هفته گذشته فروش توکن AZTEC را آغاز کرد که دارایی بومی ایگنیشن چین به شمار می‌رود و نقش‌های مهمی در اکوسیستم آن دارد، از جمله می‌توان به استیکینگ، مشارکت در حاکمیت و دریافت پاداش بلاک اشاره کرد. برای فعال شدن یک ولیدیتور در شبکه، لازم است ۲۰۰,۰۰۰ توکن AZTEC به حالت استیک درآید. ثبت‌نام برای شرکت در فروش این توکن از هفته گذشته آغاز شده و تاکنون حدود ۲.۵ میلیون دلار از طریق ۲,۰۸۸ درخواست و از سوی ۱,۹۲۵ شرکت‌کننده منحصربه‌فرد جذب کرده است. قرار است مزایده رسمی برای عموم از ۲ دسامبر (۱۱ آذر) آغاز شود و مرحله جدیدی از مشارکت جامعه آزتک را رقم بزند.

پتانسیل زی‌کش برای نجات حریم خصوصی؛ روایت آرتور هیز از آینده بازار کریپتو

امیرحسین احمدی
29 آبان 1404 - 18:00
بازار کریپتو این روزها زیر فشار شدید نقدینگی و سقوط قیمت‌ها نفس می‌کشد، اما در میان این همهمه، یک نام بیش از بقیه سر زبان‌ها افتاده است که بعضی تحلیلگران آن را آخرین پناهگاه واقعی برای حفظ حریم خصوصی در دنیایی می‌دانند که هر روز شفاف‌تر و قابل رهگیری‌تر می‌شود. به گزارش میهن بلاکچین، آرتور هیز (Arthur Hayes)، هم‌بنیان‌گذار صرافی BitMEX، معتقد است در شرایطی که قیمت بیت کوین تا محدوده ۸۹,۰۰۰ دلار پایین رفت و آلت کوین‌ها یکی پس از دیگری عقب‌نشینی کردند، تنها یک دارایی توان مقاومت در برابر کمبود نقدینگی را داشت: زی‌کش (ZEC). هیز در تحلیل اخیر خود، نه فقط از آینده کوتاه‌مدت این دارایی حرف می‌زند، بلکه روندی کلان را توصیف می‌کند که از نگاه او، قرار است برای سال‌ها سوخت موتور بازار کریپتو باشد. اگر حتی بخشی از پیش‌بینی او حقیقت داشته باشد، می‌توان گفت ZEC در نقطه‌ای ایستاده است که می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین روایت‌های صعود در بازار ارزهای دیجیتال را رقم بزند. تنها ارز دیجیتالی که هیز آن را صعودی می‌بیند هیز در یادداشت اخیر خود درباره دلیل فروش بخش بزرگی از دارایی‌های خود توضیح داد و اظهار داشت که انتظار افت بیشتر قیمت‌ها را داشته است. او با اشاره به ضعف نقدینگی در بازار و فشار فروش، معتقد است فقط یک پروژه می‌تواند در این شرایط برخلاف جریان حرکت کند؛ و آن هم زی‌کش (Zcash) است. به گفته او، ترکیب قدرت‌های نوظهور در هوش مصنوعی، شرکت‌های بزرگ فناوری و دولت‌ها باعث شده است بخش عمده‌ای از حریم خصوصی در اینترنت عملاً از بین برود. زی‌کش و دیگر ارزهای خصوصی که بر پایه رمزنگاری اثبات با دانش صفر (ZK Proof) کار می‌کنند، از نگاه هیز آخرین امید انسان برای مقابله با این واقعیت جدید هستند. به باور او، این ویژگی بنیادین می‌تواند در کوتاه‌مدت، زی‌کش را از سایر بازار جدا کند و در بلندمدت نیز محرک یک روند چندساله شود. او می‌گوید افرادی مانند بالاجی سرینیواسان (Balaji Srinivasan)، مدیر ارشد فناوری پیشین کوین‌بیس (Coinbase)، نیز با این دیدگاه موافق‌ هستند و اعتقاد دارند روایت «حریم خصوصی» یکی از بزرگ‌ترین سوخت‌های بازار در آینده خواهد بود. پیش‌بینی صعودی خیره‌کننده برای قیمت ZEC؛ مقایسه زی‌کش و بیت کوین هیز پیش از این نیز چشم‌اندازی بسیار بلندپروازانه برای زی‌کش مطرح کرده بود. او گفته بود با توجه به ویژگی‌های منحصربه‌فرد این شبکه در حفظ حریم خصوصی و مکانیسم‌های تعویض و ناشناس‌سازی کوین‌ها، ارزش آن می‌تواند به‌طور بالقوه بیش از ۳۰۶۴٪ رشد کند. او حتی یک شاخص ساده برای مقایسه ارائه کرده بود: اگر زی‌کش فقط بتواند ۱۰٪ تا ۲۰٪ ارزش بیت کوین را جذب کند، قیمت آن می‌تواند به محدوده ۱۰,۰۰۰ تا ۲۰,۰۰۰ دلار برسد. از نظر هیز، این سناریو نه‌تنها ممکن است، بلکه با توجه به شرایط فعلی اینترنت و حساسیت فزاینده کاربران نسبت به داده‌های شخصی، کاملا منطقی جلوه می‌کند. در زمان انتشار تحلیل هیز، زی‌کش در حدود قیمتی ۶۳۲ دلار معامله می‌شد که نشان‌دهنده رشدی خیره‌کننده و بیش از ۱۲۲۵ درصدی در یک سال است. در همین حال، قیمت بیت کوین در زمان نگارش این مطلب معادل ۹۲,۶۰۰ دلار است و تنها افزایش روزانه بسیار محدودی را ثبت کرده بود. این اختلاف روند، همان چیزی است که هیز روی آن دست گذاشته است؛ در بازاری که اکثر دارایی‌ها زیر فشار نقدینگی خم شده‌اند، زی‌کش خلاف جهت حرکت کرده و توجه‌ها را به‌خود جلب کرده است.

پیشنهاد سردبیر

مشاهده بیشتر