«لین آلدن» دوباره بحث داغی در ماکرو راه انداخته است؛ این بار با یک نمودار ۲۳۰ ساله که نشان میدهد قدرت خرید دلار آمریکا بعد از ایجاد فدرال رزرو، «قانون ذخایر طلا» و شوک نیکسون، عملاً تا نزدیکی صفر فرسوده شده است.
به گزارش میهن بلاکچین، بسیاری از طرفداران پول سخت، طلا و بیت کوین این تصویر را خلاصهای از یک «قطار مالی بدون ترمز» میدانند؛ قطاری که آلدن سالهاست دربارهاش هشدار میدهد و میگوید:
دیگر هیچ چیز جلودار این قطار نیست.
نمودار ۲۳۰ ساله چه میگوید؟
نموداری که آلدن منتشر کرد، با تکیه بر دادههای تورمی دو قرن اخیر، مسیر تاریخی قدرت خرید دلار را نشان میدهد؛ از اواخر قرن هجدهم، زمانی که ایالات متحده تازه سیستم پولی خود را بنیان گذاشته بود، تا امروز که دلار، ستون اصلی نظام مالی جهانی است.
مطابق محاسبات تورمی بلندمدت، یک دلار سال ۱۷۹۲ امروز تقریباً معادل ۳۳ تا ۳۴ دلار ارزش اسمی دارد؛ یعنی قدرت خرید «دلار قدیمی» تنها حدود ۳ درصد از ارزش اولیه خودش را حفظ کرده است.
مطالعه دیگری که از دادههای تورم از سال ۱۸۷۲ استفاده کرد، نشان میدهد یک دلار امروز تقریباً معادل ۴ سنت در قدرت خرید سال ۱۸۷۲، یعنی حدود ۹۶ درصد فرسایش قدرت خرید در حدود ۱۵۰ سال است.
خود نهادهای رسمی آمریکا نیز چنین تصویری را تأیید میکنند. دفتر آمار کار آمریکا (BLS) شاخص «قدرت خرید دلار مصرفکننده» را منتشر میکند؛ این شاخص نشان میدهد هر چه تورم بالا میرود، شاخص قدرت خرید دلار کاهش پیدا میکند. دادههای فدرال رزرو سنتلوئیس نشان میدهد این شاخص در سالهای اخیر به سطوحی رسیده که عملاً تنها بخش کوچکی از قدرت خرید دهه ۱۹۸۰ را حفظ کرده است.
همین تصویر کلی است که در نمودار آلدن برجسته میشود:
یک خط تقریباً پیوسته نزولی برای قدرت خرید دلار، با شیبی تندتر در قرن بیستم و پس از آن.
از فدرال رزرو تا شوک نیکسون
در روایت لین آلدن و دیگر تحلیلگران «پول سخت»، سه رویداد تاریخی بهعنوان گرههای اصلی این نمودار شناخته میشود؛ در این نقاط شیب فرسایش دلار تندتر شده است:
- ایجاد فدرال رزرو (۱۹۱۳): پیش از فدرال رزرو، سیستم پولی آمریکا مبتنی بر شکلهای مختلف استاندارد طلا و نقره بود؛ با تمام بحرانها و رکودها، اما محدودیت ذخایر فلزات گرانبها، نوعی ترمز طبیعی برای خلق اعتبار و رشد ترازنامه دولت و بانکها ایجاد میکرد. تأسیس بانک مرکزی مدرن، ابزارهای جدیدی برای مدیریت چرخههای تجاری و همچنین گسترش پایه پولی در اختیار سیاستگذاران قرار داد.
- قانون ذخایر طلا (Gold Reserve Act) در دهه ۱۹۳۰: در دوران رکود بزرگ، دولت آمریکا با قانون ذخایر طلا عملاً طلا را ملیسازی کرد، قیمت رسمی آن را بالا برد و نگهداری طلای پولی برای شهروندان را محدود ساخت. این اقدام به دولت اجازه داد بدون آنکه به همان نسبت با خروج طلا از کشور روبهرو شود، پایه پولی را گسترش دهد.
- شوک نیکسون و پایان تبدیلپذیری دلار به طلا (۱۹۷۱): در اوت ۱۹۷۱، ریچارد نیکسون یکطرفه در را به روی تبدیل دلار به طلا بست و عملاً نظام برتون وودز را از بین برد. از آن پس، دلار بهطور کامل به یک پول فیات تبدیل شد؛ پولی که دیگر پشتوانهاش مقدار مشخصی طلا نیست، بلکه قدرت مالیاتی و اعتباری دولت آمریکاست.
بهمحض حذف کامل قید طلا، امکان خلق نقدینگی و بدهی دولت و بخش خصوصی، بسیار انعطافپذیرتر شد. نمودارهای بلندمدت CPI و قدرت خرید دلار نشان میدهد که از دهه ۱۹۷۰ به بعد، روند تورم ساختاری و کاهش ارزش واقعی دلار شتاب گرفته است.
چرا «هیچ چیز این قطار را متوقف نمیکند» از نگاه آلدن؟
لین آلدن در خبرنامهها و سخنرانیهایش سالهاست یک مضمون ثابت را تکرار میکند:
ترکیب بدهی بسیار بالا، کسری بودجه ساختاری و الزام سیاسی به ادامه خرجکردن، عملاً سیستم را به سمت تورم مزمن و فرسایش تدریجی پول هدایت میکند.
او در خبرنامه سپتامبر ۲۰۲۴ خود، با عنوان «چرا این قطار مالی متوقف نمیشود»، توضیح میدهد که کسریهای بودجهای فعلی آمریکا، نه یک شوک موقت، بلکه ساختاری است؛ حتی در شرایط عادی اقتصادی نیز دولت با فاصله چشمگیر بین درآمد و هزینه روبهرو است و این فاصله غالباً از طریق استقراض و در نهایت، خلق پول پوشش داده میشود.
آلدن در این چارچوب، نمودار ۲۳۰ ساله قدرت خرید دلار را نه یک حادثه تاریخی، بلکه نتیجه طبیعی یک «چرخه قدرت» میداند؛ این چرخه با ایجاد فدرال رزرو و گسترش تدریجی نقش دلار بهعنوان ارز ذخیره جهانی آغاز شد و حالا به نقطهای رسیده که برای حفظ این ساختار، تورم و فرسایش پول، تبدیل به ویژگی دائمی سیستم شده است.
وقتی به این تصویر، سطح بیسابقه بدهی دولت فدرال آمریکا را که از ۳۵ تریلیون دلار عبور کرده اضافه میکنیم، پیام آلدن روشنتر میشود:
بازگشت به دنیای «پول کاملاً سخت و بدون تورم» در این نظام سیاسی و مالی، بسیار بعید است.
موافقان و منتقدان این روایت
این نمودار و تفسیری که دور آن ساخته شده، در فضای ماکرو، موافق و مخالف جدی دارد. از یک سو، طرفداران پول سخت، طلا و بیت کوین میگویند این نمودار دقیقاً نشان میدهد چرا نگهداری بخش عمده ثروت در پول فیات، در بلندمدت تصمیمی پرهزینه است. آنها به دادههایی مانند شاخص قدرت خرید دلار، نمودارهای بلندمدت CPI و محاسبات تورمی ۱۵۰ تا ۲۰۰ ساله استناد میکنند که همگی از سقوط ۹۰ درصدی یا بیشتر قدرت خرید دلار در این بازهها حکایت دارد.
در نقطه مقابل، اقتصاددانان جریان اصلی یادآوری میکنند که درآمد اسمی و واقعی مردم نیز در این دوره رشد کرده است. به بیان دیگر، اگرچه هر «واحد» دلار قدرت خرید کمتری دارد، اما میزان دلارهایی که یک فرد متوسط در طول عمر کاری خود به دست میآورد، بسیار بیشتر از گذشته است و بخش بزرگی از شهروندان، با دسترسی به فناوری، خدمات پزشکی و سطح رفاه بالاتر، عملاً در شرایطی زندگی میکنند که برای یک شهروند قرن نوزدهمی قابل تصور نبود.
منتقدان همچنین هشدار میدهند که این نمودار اگر بهتنهایی دیده شود، ممکن است تصویر اغراقآمیزی از فروپاشی کامل پول فیات ارائه دهد؛ در حالیکه هنوز هم دلار، مهمترین واحد حساب و ذخیره ارزش در تجارت است و سهم آن در ذخایر ارزی بانکهای مرکزی، هرچند در حال کاهش تدریجی است، اما همچنان بسیار بالاست.
آیا راهحلی وجود دارد؟ بازگشت به طلا یا حرکت به سمت داراییهای ضدتورمی
انتشار چنین نمودارهایی دوباره بحث قدیمی بازگشت به استاندارد طلا یا طراحی نوعی پول با پشتوانه سخت را زنده میکند. موافقان میگویند محدود کردن رشد پول به ذخایر طلا یا داراییهای کمیاب، جلوی تورم مداوم و فرسایش قدرت خرید را میگیرد. منتقدان پاسخ میدهند که تجربه تاریخی استاندارد طلا نشان داده در دوران بحران، انعطافناپذیری چنین سیستمهایی میتواند رکود و بیکاری عمیقتری ایجاد کند.
در عمل، آنچه امروز در بازار مشاهده میشود، بیش از آنکه بازگشت به استاندارد طلا باشد، حرکت سرمایهها به سمت داراییهایی است که بهعنوان پناهگاه در برابر فرسایش پول (از طلا و زمین و سهام شرکتهای مولد گرفته تا داراییهای دیجیتال کمیابی مثل بیت کوین) شناخته میشوند. گزارشها و نمودارهای تحلیلی متعدد نشان میدهد که در دورههایی که تورم بالا رفته و سیاستهای پولی انبساطیتر شده، علاقه به این داراییها نیز بهطور محسوسی افزایش پیدا کرده است.
یک نمودار، یک روایت و یک هشدار
نمودار ۲۳۰ سالهای که لین آلدن منتشر کرده، چیزی بیش از یک تصویر چشمنواز برای شبکههای اجتماعی است. این نمودار، روایت فشردهای از تاریخ پول آمریکا ارائه میدهد؛ روایتی که از عصر پولهای مبتنی بر فلزات گرانبها آغاز میشود، از ایجاد فدرال رزرو و جنگهای جهانی و رکود بزرگ عبور میکند، در شوک نیکسون و پایان طلا بهعنوان نقطه لنگر رسمی دلار اوج میگیرد و در نهایت، به امروز میرسد؛ در این نقطه، دلار با وجود موقعیت مسلط جهانی، در برابر واقعیت ساده و قدرتمند تورم و بدهی، بهصورت مستمر قدرت خرید خود را از دست میدهد.
اینکه این روند را «نابودی اجتنابناپذیر پول فیات» بنامیم یا «هزینه قابلقبول برای رشد اقتصادی و انعطافپذیری سیاستگذاری»، بستگی به دیدگاه تحلیلی و ترجیحات ایدئولوژیک هر خواننده دارد. اما آنچه روشن است و آلدن با این نمودار دوباره آن را به یاد بازار میآورد، این است که هر کس بخواهد ثروت خود را در افقهای چند دههای حفظ کند، نمیتواند از مسئله فرسایش قدرت خرید پول بیتفاوت عبور کند؛ به نظر میرسد، دستکم در معماری فعلی نظام مالی جهانی، «چیزی آن را متوقف نمیکند».














