بازار حافظههای نیمههادی دوباره به نقطهای رسیده که کمبود، دیگر یک اتفاق مقطعی نیست و دارد شبیه یک روند ساختاری رفتار میکند. از DRAM و NAND تا HBM، زنجیره تأمین زیر فشار تقاضایی قرار گرفته که اینبار از سمت گوشی و لپتاپ نیامده، بلکه از قلب رقابت هوش مصنوعی و دیتاسنترهای مبتنی بر GPU تغذیه میشود. وقتی ظرفیتهای آینده از ماهها و حتی سالها قبل پیشخرید میشود، نتیجه طبیعی تغییر اولویت تولید، جهش قیمتها و سرایت فشار به بازار مصرفی خواهد بود.
در این مقاله از میهن بلاکچین، بهصورت کلی و بدون درگیر شدن با ریزجزئیات، تصویر بزرگ این «سوپرچرخه حافظه» را مرور میکنیم؛ اینکه چه نیروهایی آن را شکل دادهاند، چرا این موج با دورههای قبلی تفاوت دارد و این فشار چگونه از قراردادهای بزرگ و تصمیمهای سازندگان شروع میشود و در نهایت خودش را در هزینههای زیرساخت، قیمت سختافزار و حتی برنامههای توسعه هوش مصنوعی نشان میدهد.
مقدمه
بازار تراشههای حافظه، از رم معمولی گرفته تا HBM و NAND، وارد دورهای شده که خیلیها به آن «سوپرچرخه حافظه» میگویند. اینبار مثل دورههای قبلی فقط بحث افزایش تقاضای گوشی یا لپتاپ نیست، بلکه موتور اصلی این چرخه، انفجار سرمایهگذاری در هوش مصنوعی و دیتاسنترهای مبتنی بر GPU است. تقاضا آنقدر سریع و شدید بالا رفته که تولیدکنندهها حتی با افزایش قیمتهای سنگین هم نمیتوانند جواب بازار را بدهند و نتیجه، کمبود گسترده، جابهجایی اولویتها و بالا رفتن قیمت برای همه، از غولهای فناوری تا مصرفکننده عادی است.
پروژههای عظیم AI و سفارشهای «بدون سقف»
ماجرا را اگر از زاویه اوپناِیآی نگاه کنیم، تصویر واضحتر میشود. این شرکت برای پروژه بسیار بزرگ خود با نام Stargate، با سامسونگ و SK Hynix قراردادهایی بسته که برآورد میشود تا سال ۲۰۲۹ به حدود ۹۰۰ هزار ویفر در ماه، یعنی چیزی حدود دو برابر ظرفیت فعلی تولید ماهانه HBM در دنیا نیاز داشته باشد. در عمل یعنی بخش مهمی از تولید آینده حافظه پیشرفته از حالا رزرو شده است.
این فقط اوپناِیآی نیست. غولهای ابری مثل گوگل، آمازون، مایکروسافت و متا به میکرون گفتهاند هرچقدر حافظه بتواند تولید کند، بدون محدودیت حجم و بدون چانهزنی روی قیمت تحویل میگیرند. شرکتهای بزرگ چینی مثل علیبابا و بایتدنس مدیران ارشد خود را مستقیم راهی کره کردهاند تا از سامسونگ و SK Hynix سهم بیشتری از حافظه بگیرند. فضای فعلی بیشتر شبیه رقابت برای خرید یک کالای استراتژیک است تا یک قطعه معمولی سختافزاری. برای این شرکتها، حافظه مثل سوخت نیروگاه است؛ بدون آن هیچ مدلی آموزش نمیبیند و هیچ دیتاسنتری مقیاس نمیگیرد.
بازار حافظه همیشه دورههای کمبود و وفور را تجربه کرده است، اما اینبار چند چیز فرق میکند. مهمترین تفاوت این است که تمرکز از محصولات مصرفی، به سمت حافظههای بسیار پیشرفته برای هوش مصنوعی رفته است. شرکتهایی مثل سامسونگ، SK Hynix و میکرون، ظرفیت تولید را به سمت HBM و DRAMهای پرسرعت مخصوص GPU و شتابدهندههای AI هدایت میکنند، چون حاشیه سود این محصولات بسیار بالاتر است. این تغییر تمرکز باعث میشود تولید رم و NAND معمولی که در لپتاپ، گوشی و پیسی استفاده میشود، نسبتاً کمتر شود و فشار کمبود به سمت بازار مصرفی منتقل گردد.
از طرف دیگر، ظرفیت جدید یکشبه ساخته نمیشود. خطوط تولید جدید HBM و NAND، کارخانههای تازه و بهروزرسانی تجهیزات، همه چند سال زمان نیاز دارند. خود SK Hynix پیشبینی کرده کمبود حافظه تا اواخر ۲۰۲۷ ادامه داشته باشد. بعضی از کارخانههای جدید هم تازه در ۲۰۲۷ و ۲۰۲۸ به بهرهبرداری میرسند. یعنی حداقل چند سال شکاف بین شتاب گرفتن تقاضا و آماده شدن عرضه جدید وجود خواهد داشت.
حرکت میکرون: تعطیلی Crucial و تمرکز روی AI
در چنین فضایی میکرون تصمیم گرفته است برند مصرفی معروف خود، یعنی Crucial، را تا اوایل ۲۰۲۶ از بازار خارج کند. Crucial سالها یکی از بازیگران اصلی رم و SSD مصرفی بهویژه برای کاربرانی که پیسی اسمبل میکنند یا لپتاپ ارتقا میدهند، بوده است. تعطیل شدن این برند عملاً یعنی میکرون ترجیح میدهد ظرفیت خطوط تولید خود را بهجای بازار خانگی و مصرفی، صرف تولید HBM و حافظههای دیتاسنتری برای مشتریهای AI کند.
این تصمیم بهطور مستقیم به معنی کمتر شدن رقابت در بازار رم و SSD مصرفی و در نتیجه، مستعدتر شدن فضا برای افزایش قیمت است. وقتی یک تأمینکننده بزرگ از یک بخش بازار خارج میشود، شرکتهای باقیمانده فضای بیشتری برای بالا بردن قیمت و تمرکز روی بخشهای پرسودتر پیدا میکنند.
جهش قیمت در حافظه سرور و تأثیر روی دیتاسنترها
در چند ماه اخیر، سامسونگ قیمت ماژولهای رم سروری DDR5 را بهطور قابلتوجهی بالا برده است؛ گزارشها از افزایشهایی تا حدود ۶۰٪ برای برخی ظرفیتها خبر میدهند. این فقط یک نوسان کوچک نیست، بلکه بخشی از روندی است که تحلیلگران انتظار دارند در آن قیمت حافظه سرور تا پایان سال آینده تقریباً دو برابر سطح قبلی شود.
از زاویه دیتاسنتر، حافظه یکی از ستونهای اصلی هزینه است. وقتی قیمت ماژولهای رم سروری و HBM افزایش شدیدی تجربه کند، هزینه ساخت و گسترش کلاسترهای GPU و سرورهای AI بالا میرود. نتیجه این وضعیت را شرکتهای ابری به یکی از دو شکل منتقل میکنند؛ یا رشد ظرفیت را کند میکنند و پروژههای توسعه AI را عقب میاندازند یا قیمت سرویسها و APIهای خود را افزایش میدهند. در هر دو حالت، فشار در نهایت به کاربر نهایی، توسعهدهندگان و کسبوکارهایی که روی AI سرمایهگذاری کردهاند منتقل میشود.
تصمیمات انویدیا و فشار بیشتر روی زنجیره حافظه
انویدیا در این میان نقش جالبی دارد. از یک طرف در بخشی از طراحیهای جدید به سمت استفاده از حافظههای LPDDR برای سرور حرکت میکند تا وابستگی به HBM خالص را کمتر کند. اما همین حرکت، تقاضا برای نوع دیگری از حافظه را بهصورت ناگهانی بالا میبرد و باعث میشود LPDDR هم در کنار DRAM سرور با کمبود و افزایش قیمت روبهرو شود.
از طرف دیگر، گزارشهایی منتشر شده که نشان میدهد انویدیا دیگر مثل قبل، VRAM (حافظه GDDR مورد استفاده روی کارتهای گرافیک) را همراه GPU در اختیار شرکای بردساز خود قرار نمیدهد و این شرکتها باید خودشان مستقیماً از سامسونگ، میکرون یا SK Hynix حافظه بخرند. اگر این روند تثبیت شود، برندهای کوچکتر کارت گرافیک در تأمین حافظه با مشکل بیشتری نسبت به غولهایی مثل ایسوس و اماِسآی روبهرو خواهند شد و بازار GPU مصرفی هم همزمان با رم سرور، فشار کمبود و قیمت را احساس خواهد کرد.
فشار روی مصرفکننده: گوشی، لپتاپ، پیسی و حتی هارددیسک
وقتی تولیدکنندهها اولویت را به HBM و حافظههای دیتاسنتری بدهند، طبیعی است که بازار مصرفی ضربه میخورد. برخی تولیدکنندگان گوشی و لپتاپ همین حالا هشدار دادهاند که نسل دستگاههایی که سال آینده عرضه خواهند شد، بهخاطر جهش هزینه حافظه، بهطور محسوسی گرانتر میشود. در بعضی برآوردها صحبت از حداقل ۲۰ درصد افزایش قیمت نسبت به سطحی است که در حالت عادی انتظار میرفت.
در بازار خردهفروشی قطعات، نشانههای فشار را میشود در رفتار فروشگاهها دید. بعضی فروشگاههای سختافزار شروع کردهاند تعداد رم، SSD یا هارد دیسکی را که هر مشتری میتواند بخرد محدود کنند تا جلوی احتکار و خرید هیجانی را بگیرند. این وضعیت برای کاربر حرفهای پیسی، گیمرها و کسانی که میخواهند سیستم جدید اسمبل کنند، فضای آشنایی (دقیقاً مشابه دورهای که بحران ماینینگ قیمت GPU را بههم ریخت، با این تفاوت که اینبار «حافظه» در مرکز بحران قرار گرفته است) است.
ماجرا فقط تکنولوژی نیست
نکته مهم این است که DRAM و NAND فقط در گوشی و لپتاپ استفاده نمیشوند. عملاً هر دستگاه مدرن که داده ذخیره میکند به این تراشهها وابسته است. از دستگاههای تصویربرداری پزشکی و تجهیزات بیمارستانی گرفته تا واحدهای کنترل در خودروهای جدید، سیستمهای اینفوتیمنت، دیتالاگرها، تجهیزات مخابراتی، روترها، سوئیچها و حتی طیف وسیعی از تجهیزات صنعتی و اینترنت اشیا، همگی به نوعی از حافظه نیمههادی استفاده میکنند.
بنابراین کمبود و افزایش قیمت حافظه، پتانسیل آن را دارد که هزینه تولید این دستگاهها را هم بالا ببرد و در نهایت روی قیمت مصرفکننده و حتی روی تورم در سطح کلان اثر بگذارد. اگر این روند چند سال ادامه پیدا کند، میتوان تصور کرد که «حافظه» به یکی از عوامل مهم در تورم تکنولوژی تبدیل میشود؛ این مورد را پیشتر بیشتر درباره انرژی یا فلزات خاص میشنیدیم.
هوش مصنوعی قرار بود بهرهوری را بالا ببرد و هزینهها را پایین بیاورد، اما در کوتاهمدت، کمبود سختافزار میتواند برعکس عمل کند. وقتی قیمت حافظه دو برابر شود و ظرفیت کافی برای توسعه دیتاسنترهای جدید وجود نداشته باشد، بسیاری از پروژههای AI یا کند میشوند یا به تعویق میافتند. گزارشهایی از مدیران صنعت حافظه منتشر شده که میگویند کمبود فعلی، برنامه ساخت نسل بعدی دیتاسنترها را عقب میبرد.
برای شرکتها، این یعنی پیادهسازی مدلهای بزرگ، راهاندازی کوپایلوتها، خودکارسازی فرایندها و بسیاری از برنامههای تحول دیجیتال وابسته به AI با تأخیر جلو میروند. بخشی از بهرهوری که روی کاغذ جذاب به نظر میرسد، در عمل به دام محدودیتهای سختافزاری میافتد.
بُعد ژئوپلیتیکی: NAND در آمریکا و بازترسیم زنجیره تأمین
کمبود حافظه تنها یک موضوع اقتصادی نیست، بلکه رنگ سیاسی و ژئوپلیتیکی هم گرفته است. یکی از نمونههای مهم، گفتوگوهای آمریکا و ژاپن برای ساخت یک کارخانه تولید NAND در خاک ایالات متحده است. هدف این پروژه فقط افزایش ظرفیت نیست، بلکه کاهش ریسک وابستگی به یک منطقه خاص، بهویژه شرق آسیاست. آمریکا میخواهد بخشی از زنجیره تأمین حافظه را در داخل مرزهای خود مستقر کند تا در برابر تنشهای ژئوپلیتیکی یا شوکهای خارجی، انعطاف بیشتری داشته باشد.
در همین حال، خود ژاپن هم با جذب پروژههایی مثل TSMC و برنامههای داخلی برای تولید تراشه، تلاش میکند نقش بزرگتری در زنجیره ارزش نیمههادی جهانی به دست بیاورد؛ زنجیرهای که آیندهاش را نه فقط CPUهای کلاسیک، بلکه حافظههای پیشرفته و شتابدهندههای AI تعیین میکنند.
چه کسانی میبرند و چه کسانی میبازند؟
در کوتاهمدت، واضح است که سازندگان حافظه بزرگترین برندگان این سوپرچرخه هستند. شرکتهایی مثل سامسونگ، SK Hynix و میکرون، در شرایطی قرار گرفتهاند که تقریباً هرچه تولید کنند، خریدار قطعی دارد و آنهم با قیمتهای بالاتر از گذشته. حاشیه سود آنها بهطور طبیعی تقویت میشود و بازار سهام هم معمولاً به این چشمانداز واکنش مثبت نشان میدهد.
در سمت بازندگان، تولیدکنندگان دستگاههای مصرفی، سازندگان سرور کوچکتر، برندهای رده دوم و سوم کارت گرافیک و در نهایت، خود مصرفکنندگان قرار میگیرند. آنها یا باید قیمت محصول نهایی را بالا ببرند، یا حاشیه سودشان را قربانی کنند، یا بعضی پروژهها را عقب بیندازند. در میانمدت، اگر سرمایهگذاریهای فعلی در HBM و NAND جدید به نتیجه برسد، بازار احتمالاً به تعادل جدیدی میرسد؛ در این تعادل، ظرفیت بیشتر است اما «سطح قیمتها» بهطور دائمی بالاتر از دوره قبل از سوپرچرخه میماند.
اگر کاربر تکنولوژی هستی، این دوره را جدی بگیر
در مجموع، ما در دورهای قرار گرفتهایم که هوش مصنوعی نهفقط یک ترند نرمافزاری، بلکه یک «فشار سختافزاری» عظیم ایجاد کرده است. حافظه در این میان به گلوگاه، از HBM در دیتاسنتر گرفته تا رم لپتاپ و فلش داخل گوشی، تبدیل شده است. اگر کاربر حرفهای پیسی، گیمر، تولیدکننده محتوا یا مسئول زیرساخت IT در یک شرکت هستی، تصمیمهایی مثل ارتقای سیستم، خرید سرور یا برنامهریزی بودجه سختافزاری را بهتر است با در نظر گرفتن همین سوپرچرخه حافظه بگیری.















