برای بسیاری از افراد، نوسانات بازار بیت کوین و اتریوم کاملا غیرقابل پیشبینی به نظر میرسد؛ هرروز قیمتها به سرعت تغییر میکنند و همین باعث متضرر شدن بسیاری از افراد میشود. اما اگر کمی دقیقتر نگاه کنیم میبینیم که در پشت این نوسانات شدید نیروهایی پنهان قرار دارند که یکی از آنها، انقضای قراردادهای آپشن (Options Expiry) است. هر بار که حجم عظیمی از این قراردادهای مشتقه به تاریخ سررسید خود نزدیک میشوند، موجی از هیجان و آشوب در بازار به راه میافتد. به همین خاطر درک این پدیده کلید اصلی پیشبینی بهتر بازار است.
در این مقاله از میهن بلاکچین ضمن بررسی قراردادهای آپشن، به این سوال که چگونه تاریخ انقضای آنها میتواند تا این اندازه بازار بیت کوین و اتریوم را به هم بریزد پاسخ میدهیم.
منظور از قراردادهای آپشن در بازار کریپتو چیست؟
برای درک بهتر اهمیت تاریخ سررسید قراردادهای آپشن، بهتر است ابتدا با خود مفهوم «آپشن» آشنا شویم. آپشن یا قرارداد اختیار نوعی قرارداد مالی است که به دارنده آن حق (نه اجبار) خرید یا فروش یک دارایی، مثلا بیت کوین یا اتریوم را در یک قیمت مشخص و تا تاریخ مشخص میدهد.
به طور کلی دو نوع قرارداد آپشن وجود دارد:
- کال آپشن (Call Option): به معنای حق خرید دارایی در یک قیمت مشخص پیش از تاریخ انقضا.
- پوت آپشن (Put Option): به معنای حق فروش دارایی در یک قیمت مشخص پیش از تاریخ انقضا.
هر قرارداد آپشن نیز سه جزء کلیدی دارد: قیمت توافقشده (Strike Price)، تاریخ انقضا (Expiry Date) و پریمیوم (Premium). این سه فاکتور در کنار هم تعیین میکنند که آیا یک قرارداد برای دارنده آن سودآور خواهند بود یا نه.
وقتی حجم بزرگی از این قراردادها بهطور همزمان به تاریخ انقضای خود نزدیک میشوند، اثرشان از بازار مشتقات فراتر رفته و به بازار اسپات نیز سرایت میکند؛ اتفاقی که باعث نوسانات شدید در قیمت بیت کوین و اتریوم میشود.
برخلاف بازارهای سنتی، قراردادهای آپشن بیتکوین برنامههای زمانی کاملاً استانداردشدهای ندارند. این انقضاها میتوانند در بازههای زمانی متعددی رخ دهند، اما رایجترین آنها، انقضای آخرین جمعه هر ماه در ساعت ۰۸:۰۰ صبح به وقت جهانی (UTC) است.
انقضای آپشن چگونه بر قیمتها و نوسانات بازار رمزارز تأثیر میگذارد؟
وقتی صحبت از قراردادهای آپشن میشود، باید به یک نکته کلیدی توجه داشت: هر بار که به تاریخ انقضا نزدیک میشویم، معاملهگران در موقعیتی قرار میگیرند که باید تصمیمهای بزرگی بگیرند. برخی قراردادهای خود را اعمال میکنند، برخی برای پوشش ریسک (هجینگ) وارد معاملات جدید میشوند و برخی دیگر قراردادشان را رها میکنند. همین تصمیمهای همزمان باعث میشود جریانهای خرید و فروش فشرده و پرقدرتی به بازار اسپات تزریق شود و نوسان بهسرعت بالا برود.
به طور کلی معاملهگران سه کار میتوانند در آستانه انقضای قراردادهای آپشن انجام دهند:
۱- اعمال قرارداد: اگر قرارداد آپشن در سود باشد، دارنده میتواند آن را اعمال کند. مثلاً دارنده قرارداد کال میبیند قیمت فعلی بیتکوین بالاتر از قیمت توافقشده قرارداد است و به همین خاطر آن را اعمال میکند. چنین اتفاقی باعث میشود که در بازار اسپات، خرید و فروش واقعی انجام شود.
۲- هج کردن: فروشندگان آپشن (مارکتمیکرها) باید برای جلوگیری از ضرر، در بازار اسپات معامله کنند. این خرید و فروشها معمولاً بزرگ و سریعاند و بر بازار تاثیر میگذارند.
۳- اجتناب از قرارداد: برخی قراردادها بیارزش منقضی میشوند و هیچ معاملهای روی اسپات تولید نمیکنند اما حجم و توزیع این قراردادهای بیارزش خود به «مکس پین» و جهتگیری بازار کمک میکند.
برای درک بهتر بگذارید مثالی بزنیم. تصور کنید در یک روز مشخص ۵ میلیارد دلار آپشن بیتکوین منقضی میشود. اگر تنها ۱۰٪ آن واقعاً باعث خرید و فروش شود، یعنی ۵۰۰ میلیون دلار فشار جدید به بازار اسپات تزریق میشود. حالا اگر قیمت بیت کوین را ۵۰٬۰۰۰ دلار فرض کنیم، آن وقت با این ۵۰۰ میلیون دلار ۱۰٬۰۰۰ واحد بیت کوین میتوان خرید.
اگر حجم روزانه معاملهشده بیت کوین مثلا ۵۰٬۰۰۰ واحد بوده باشد، آن وقت خرید ۱۰٬۰۰۰ بیت کوین برابر با ۲۰٪ از حجم روزانه خواهد بود که به راحتی میتواند قیمت را دهها درصد جابجا کند.
یکی دیگر از مفاهیم کلیدی در بازار آپشن، «دلتا» است. دلتا نشان میدهد ارزش یک قرارداد آپشن چقدر نسبت به تغییر قیمت دارایی پایه (مثلاً بیتکوین یا اتریوم) حساس است. به زبان ساده، دلتا به شما میگوید اگر قیمت دارایی یک واحد بالا یا پایین برود، ارزش آپشن چقدر تغییر خواهد کرد.
فرض کنید یک قرارداد کال دلتایی برابر با ۰.۵ دارد. یعنی اگر قیمت بیتکوین ۱۰۰ دلار افزایش یابد، ارزش آن آپشن ۵۰ دلار افزایش پیدا میکند.
حالا چرا دلتا مهم است؟ فروشندگان آپشن یا همان بازارسازها (مارکتمیکرها) نمیخواهند در معرض ریسک مستقیم قیمت دارایی پایه باشند. برای پوشش ریسک یا همان «هج کردن»، آنها مجبورند در بازار اسپات یا فیوچرز معامله واقعی انجام دهند تا دلتا کل پوزیشن خود را دلتا خنثی (Delta-Neutral) کنند.
فرض کنید بازارساز ۱۰۰۰ قرارداد کال فروخته است. دلتا هر قرارداد ۰.۵ است، بنابراین دلتا کل برای فروشنده برابر با منفی ۵۰۰ خواهد بود (چون فروشنده خلاف خریدار عمل میکند).
برای خنثی کردن این دلتا و حذف ریسک، فروشنده باید ۵۰۰ بیتکوین بخرد. نکته کلیدی این است که دلتا ثابت نیست و با تغییر قیمت دارایی، دلتا نیز تغییر میکند:
- اگر قیمت بیتکوین بالا برود، دلتا بزرگتر میشود و فروشنده باید دوباره بیتکوین بیشتری بخرد تا دلتا خنثی بماند. این خرید اضافی باعث فشار بیشتر خرید روی بازار میشود و قیمت بالاتر میرود.
- اگر قیمت بیتکوین پایین بیاید، دلتا کوچکتر یا حتی منفی میشود و فروشنده باید بیتکوین بفروشد تا دلتا خنثی شود. این فروش باعث فشار بیشتر روی بازار و کاهش سریعتر قیمت میشود.
این چرخه همان چیزی است که باعث تقویت نوسانات بازار میشود.
نسبت پوت به کال، روانشناسی بازار و مکس پین
وقتی تاریخ انقضای قراردادهای آپشن نزدیک میشود، بازار وارد دورهای از نوسانات شدید میشود. معاملهگران برای سیو سود یا کاهش ضررهای خود، پوزیشنهایشان را میبندند یا تنظیم میکنند. همین رفتارهای همزمان باعث میشود بازار وارد چرخهای شود که نوسانات را تقویت میکند.
یکی از ابزارهای کلیدی برای سنجش جهت احتمالی بازار، نسبت قراردادهای پوت به کال است:
- اگر این نسبت بالاتر از ۱ باشد، یعنی تعداد پوزیشنهای فروش (پوت) بیشتر است و بازار تمایل به ریزش دارد.
- اگر این نسبت پایینتر از ۱ باشد، یعنی پوزیشنهای خرید (کال) غالب هستند و بازار تمایل به صعود دارد.
این نسبت به ما نشان میدهد که معاملهگران حرفهای و خرد، چه احساسی نسبت به حرکت بعدی بازار دارند.
یکی دیگر از مفاهیم جذاب دیگر در بازار آپشن، نظریه مکس پین (Max Pain) است. مکس پین در واقع قیمتی است که در آن بیشترین تعداد قراردادهای آپشن بیارزش منقضی میشوند. به بیان ساده، این همان نقطهای است که بیشترین ضرر به خریداران آپشن وارد و بیشترین سود نصیب فروشندگان میشود.
از آنجا که بازیگران بزرگ بازار (نهنگها و مؤسسات) اغلب در سمت فروشنده آپشن قرار دارند، انگیزه زیادی دارند تا قیمت دارایی را به سمت سطح مکس پین سوق دهند. این یعنی آنها میتوانند درست پیش از تاریخ انقضا، با دستکاری جزئی قیمتها، باعث شوند بیشترین تعداد قرارداد بیارزش شوند.
برای معاملهگران، دانستن سطح مکس پین بسیار حیاتی است؛ چراکه اغلب مانند یک سطح حمایت یا مقاومتی عمل میکند و میتواند نشانهای از جهت احتمالی حرکت قیمت در کوتاهمدت باشد.
یکی از جزییات دیگری که معاملهگران حرفهای همواره به آن توجه میکنند فاصله گرفتن نسبت پوت به کال از میانگین تاریخی خودش است؛ حالتی که نشان میدهد بازار وارد فاز اشباع خرید یا فروش شده و از احتمال تغییر روند بازار پس از فرا رسیدن تاریخ سررسید آپشنها خبر میدهد.
استراتژیهای عملی برای مدیریت نوسانات انقضای آپشن
اما چطور نوسانات حاصل از انقضای قراردادهای آپشن را مدیریت کنیم؟ چند راهکار کلیدی برای این کار وجود دارد:
- مرتب شاخصهای مختلف مرتبط با بازار آپشن از سود باز و نسبت پوت به کال گرفته تا مکس پین را بررسی کنید.
- میتوانید در زمانی که بازار اسپات نوسانات زیادی دارد، از قراردادهای آپشن برای پوشش ریسک استفاده کنید. این روش کمک میکند ریسک سقوط ناگهانی قیمت محدود شود.
- سرمایه خودتان را بین چند دارایی دیجیتال مختلف تقسیم کنید. این باعث میشود اثرات سنگین فرا رسیدن تاریخ انقضای قراردادهای آپشن روی کل پورتفوی شما تاثیر نگذارد.
- تاریخهای کلیدی مرتبط با انقضای قراردادهای آپشن را در تقویم معاملاتی خودتان مشخص کنید.
- از ابزارهای حرفهای مثل پلتفرم کوینگلس (CoinGlass) یا تقویم CME Group برای دسترسی به دادهها استفاده کنید.
سخن پایانی
شاید در نگاه اول، نوسانات قیمتی بیتکوین و اتریوم بیمنطق و بیقاعده به نظر برسند، اما اگر ردپای انقضای آپشنها را دنبال کنید، منطق تازهای آشکار میشود. این رویدادها مانند امواج دورهای، بازار را بهطور منظم تکان میدهند و برای معاملهگران هوشیار میتوانند فرصتهای طلایی بسازند.
دانستن مفهوم نسبت پوت-کال، شناسایی سطح مکس پین و درک اینکه چرا نهنگها بازار را درست در آستانه انقضای قراردادهای آپشن بهسمت این نقاط میکشانند، به شما دیدی عمیقتر از سازوکار پشت پرده کریپتو میدهد. شاید هیچکس نتواند آینده بیتکوین و اتریوم را بهطور دقیق پیشبینی کند، اما درک مکانیزم انقضای آپشنها به شما این قدرت را میدهد که نوسانات شدید را بهتر مدیریت کنید و بهجای قربانی شدن، از موجهای ایجاد شده برای کسب سود استفاده کنید.