بلاک چین ها از جمله تکنولوژیهایی هستند که افق روشنی را پیش روی ما قرار داده و دهه گذشته تا به امروز پدیدار شدهاند. تکنولوژی بلاک چین نه تنها صنعت امور مالی بلکه هر صنعت دیگری که در بطن خود حاوی معاملات باشد را تحت تاثیر قرار داده و یکی از این دست صنایع، صنعت تاکسیرانی است. در طول چند سال گذشته، کمپانیهای متمرکزی مثل Uber و Lyft توانستهاند تا تحول عظیمی را در صنعت تاکسیرانی به وجود بیاورند اما چنین ارائهدهندگان خدماتی از مشکلات ذاتی موجود در بستر سیستمهای متمرکز رنج میبرند.
هزینه یا کارمزد بالای شرکتهای واسطه در کنار عدم وجود شفافیت از جمله مشکلاتی هستند که به دلیل شیوه عملکرد این کمپانیها وجود دارند. تکنولوژی بلاک چین میتواند با دموکراتیزه کردن روند نحوه انتخاب، موجب توسعه مدل Uber شده و یا اینترنت اشیا را بهبود ببخشد و به صورت کلی موجب پیشرفت این سیستم بشود.
تکنولوژی بلاک چین و مدیریت هویت
یکی از بزرگترین مشکلاتی که Uber و Lyft در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکنند موضوع اطمینان حاصل کردن از امنیت راننده و مسافری است که از خدمات این شرکتها استفاده میکنند. شرکتهایی مثل Uber، سالانه به میزان میلیونها دلار هزینه میکنند تا بتوانند به تلاش در راستای احراز هویت رانندگان خود جامه عمل بپوشانند و فرایند بررسی پیشینه راننده را به مرحله اجرایی برسانند. با وجود اینکه این شرکت به بهترین شکل در این زمینه تلاش میکند اما هنوز هم هویت جعلی، کلاهبرداری و جنایات در صنعت تاکسیرانی آمار بالایی را به خود اختصاص دادهاند.این نمونه به یکی از بزرگترین کاربردهای تکنولوژی بلاک چین و هر یک از بلاک چین ها اشاره دارد که از طریق آنها میتوان روند تایید هویت قابل اطمینانی را در کنار پایین آوردن هزینهها اعمال کرد.
این موضوع میتواند به چنین شرکتهایی کمک کند تا سالانه در اتلاف میلیونها دلار صرفهجویی کنند و تجربه سفر ایمنی را در اختیار کاربران خود قرار دهند. در حال حاضر Civic رهبر پیشروی حوزه بلاک چین در زمینه تایید هویت بوده و به سرعت در حال گسترش یافتن است.
مزایای مدل غیرمتمرکز Uber
بدون شک Uber با از میان برداشتن موانع ورود به این حوزه، هم برای رانندگان و هم برای کاربران، موجب ایجاد اختلال و به وقوع پیوستن تحولی عظیم در صنعت تاکسیرانی و موجب پایین آمدن هزینهها و صرفهجویی در زمان انتظار افراد شده است. به دلیل همین ایده نوآوانه است که امروزه ارزش Uber به میزان ۷۰ میلیارد دلار بوده و ارزش شرکت Lyft به ۱۱ میلیارد دلار رسیده است. اینها نمونههایی از بازاری هستند که با گذر زمان به درجه بهتری از نظر کیفی میرسند و به رشد خود ادامه میدهند زیرا به صورت روزافزونی شاهد روی آوردن افراد بیشتری به سمت ایده راحت طلبانه گرفتن تاکسی برای رسیدن به مقصد مورد نظر، با استفاده از موبایل هستیم. اما هرچقدر این شرکتها رشد بیشتری داشته باشند با مشکلات مدل متمرکز بیشتری مواجه میشوند. از قبیل چنین مشکلاتی به اختیارات بیش از اندازه مرجع مرکزی و هزینههای خودسرانهای که توسط واسطهها برای ارائه خدمات اتصال دریافت میشود میتوان اشاره کرد.
در مدل جایگزینی که مبتنی بر تکنولوژی بلاک چین است کاربران با استفاده از تکنولوژی بلاک چین که یک سیستم رتبهبندی داخلی برای افزایش سطح امنیت طرفین دارد میتوانند سفر خود را رزرو کنند، هزینه آن را پرداخت کنند و یا حتی به چنین خدماتی اعتماد کنند. برجستهترین مزیت چنین سیستمی، الگوریتمهایی هستند که انتخاب سفر را مشخص میکنند و شاخصههایی مثل افزایش قیمت را شفافسازی میکنند. دلیل این امر این است که اعمال هرگونه تغییر در تکنولوژی بلاک چین نیازمند یک اجماع جامعه بوده و از این طریق هزینه واسطهها در ازای استفاده از پلتفرم به کلی از بین میرود. افزایش سطح رقابتی از سوی این شرکتهای مبتنی بر اشتراکگذاری بلاک چین امری مثبت تلقی میشود زیرا هنگامی که رقابت افزایش بیابد، فعالان حاضر در این عرصه برای ادامه بقای خود در این رقابت نیاز به نوآوری خواهند داشت. همچنین این موضوع میتواند به غولهایی مانند Uber کمک کند تا کاربران و رانندگان گزینههای بیشتری برای انتخاب سفر خود در اختیار داشته باشند.
مدل اینترنت اشیا
اینترنت اشیا پیشرفت بزرگی در راستای «هوشمندسازی» اشیای روزمره اطراف ما داشته است. بلاک چین ها از طرف دیگر با برخوردار بودن از قابلیت فی نزدیک به صفر معاملات میتوانند کمک بزرگی به معاملات خرد کنند که به احتمال زیاد چنین معاملاتی به زودی به یکی از مهمترین ملزومات این اقتصاد ماشینی مبدل میشوند. بازار اشتراکگذاری سفرها منفعت زیادی را از این مدل کسب میکند زیرا به حذف شدن واسطهها و در نتیجه آن، به پایین آمدن هزینه کلی فعالیت داشتن در چنین کسب و کاری منجر میشود.
یکی از سناریوهایی که بر اساس آن، تکنولوژی بلاک چین میتواند به صنعت تاکسیرانی موجود کمک کند به این صورت است که: یکی از کاربران قصد دارد تا یک تاکسی خودران را ازطریق تلفن همراه خود رزرو کند. در ادامه هنگامی که درخواست سفر از طریق بلاک چین دریافت میشود، تاکسی مورد نظر به نزدیکترین پمپ بنزین میرود تا به میزان مورد نیاز برای به انجام رساندن سفر خود سوختگیری کند و هزینه این جایگاه سوخت را با استفاده از همان بلاک چین پرداخت میکند و در نتیجه این ماجرا شاهد کاهش میزان اتلاف وقت بودیم. ماشین مورد بحث ما پس از پایان یافتن سفر خود تصمیم میگیرد تا در نزدیکترین گاراژ اتوماتیک پارک کند و هزینه آن را نیز دوباره با استفاده از بلاک چین پرداخت میکند و منتظر رزرو بعدی میماند. در مقایسه با مدل فعلی که در هر سه بخش (ماشین، جایگاه سوختگیری و پارکینگ) از سفر نیاز به نیروی انسانی حاضر در صحنه داریم تا روند را تکمیل کنند. مدل اینترنت اشیا تمامی این اعمال خدماتی را به ماشینها محول میکند. از آنجایی که هزینه مدیریت و نگهداری کردن از چنین سیستمی بسیار ناچیز است، مزایای صرفهجویی در هزینهها در این روش را میتوان میان مشتریان و مشاغلی که در تعامل با این کسب و کار هستند تقسیم کرد و این به نحوی یک سود خالص برای طرفین به حساب میآید.