بازار کریپتو دوباره در همان نقطه آشنا ایستاده: جایی که همه حرف میزنند، برخی حتی خیلی هم با قاطعیت نظر میدهند، اما واقعیت این است که «قطعیت» در کوتاهمدت، اغلب فقط حدسیست که ظاهری آراسته دارد.
آنچه میتواند باعث فروکش کردن روایتها و تیترهای عجیب و غریب شود، معمولاً یک چیز است: داده و تحلیل بیت کوین با دادههای آنچین! مدلهای ارزشگذاری، شاخصهای آنچین و الگوهای رفتاری سرمایهگذاران، اگرچه معجزه نمیکنند، اما در بازههای بلندمدت بارها نشان دادهاند که نقشه بهتری از مسیر قیمت بیت کوین ارائه میدهند.

و دادهها در این مقطع پیامی غیرعادی و همگرا دارند: از یک طرف هنوز احتمال حرکت صعودی دیگری وجود دارد، اما از طرف دیگر ریسک نزولی همچنان بزرگ، واقعی و از نظر تاریخی قابل دفاع است. این چرخه تفاوتی جدی با چرخههای قبلی دارد و اگر آن را نبینیم، حرکت بعدی بازار میتواند همه ما را غافلگیر کند، چه شتابی صعودی باشد، چه ریزشی سنگین.
چرا چرخه فعلی متفاوت به نظر میرسد؟
در چرخههای قبلی، رفتار فروشندگان اصلی معمولاً قابل پیشبینیتر بود: هولدرهای بلندمدت بیشتر در روزهای خوشی و در سقفهای هیجانی دارایی کریپتویی خود را به فروش میرساندند و بعد، بازار مسیر اصلاح را در پیش میگرفت. اما این بار نشانه رفتاری برجستهای دیده میشود: نشانههایی از فروش هولدرهای بلندمدت در فاز ضعف یا افت قیمت. این «جابهجایی عرضه» اگر ادامهدار باشد، میتواند مانند سقفی نامرئی عمل کرده و اجازه ندهد قیمت به راحتی نفسی تازه کند.
بیت کوین از نقطه فعلی به کدام سمت حرکت میکند؟
در تحلیل بیت کوین با دادههای آنچین معمولاً مدلهای ارزشگذاری بیت کوین با هم اختلاف دارند. اما این بار چند چارچوب مستقل، به یک محدوده قیمتی نزدیک شدهاند. سه مدل پررنگ در این تحلیل عبارتاند از:
۱) مدل ارزشگذاری OCM یا OCM Coin Value Elevation
بر اساس این مدل، محدوده سقف بالقوه نزدیک ۱۴۵ هزار دلار در نظر گرفته میشود.
۲) مدل سقف نهایی قیمت (Terminal Price Model)
این مدل در گذشته سقفهای چرخهای را محدودتر برآورد کرده و در این سناریو، محدودهای نزدیک ۱۶۰ هزار دلار را نشان میدهد.
۳) شاخص جابهجایی کوینهای قدیمی یا CDD
در سناریوی خوشبینانهتر، این چارچوب میتواند سقف را تا محدوده ۱۸۵ هزار دلار هم ببیند.
نکته مهم این نیست که یکی از این عددها «حتماً» درست است. نکته اینجاست که وقتی روشهایی با منطق متفاوت، از منحنیهای رشد آنچین گرفته تا شاخص جابهجایی کوینهای قدیمی و مسیر ارزش بازار، در ناحیهای به هم نزدیک میشوند، آن ناحیه معمولاً وزن بیشتری پیدا میکند. با این حال، همین مدلها فقط سقف احتمالی را نشان نمیدهند، بلکه ریسک را هم روشن میکنند. پس این جمعبندی مطرح میشود که احتمال عبور قدرتمند از محدوده ۱۲۶ هزار دلار و ساختن سقف جدید، چندان بالا نیست و شاید سقف چرخه از قبل ثبت شده باشد.
سناریوی نزولی: ریسکی که نباید دست کم گرفته شود
اگر بیت کوین الگوی ریزشهای بازار خرسی گذشته را تکرار کند و وارد افتهایی در بازه ۶۰ تا ۷۶ درصد شود، محدودههای زیر به عنوان کفهای محتمل مطرح میشوند:
- حدود ۵۰ هزار دلار در سناریوی افت متوسط
- حدود ۴۰ هزار دلار در سناریوی خرسی شدید شبیه برخی چرخههای تاریخی
این اعداد قرار نیست ترس تولید کنند، قرار است یادآوری کنند که «ریسک» در بیت کوین یاد و خاطرهای قدیمی نیست، جزء همیشگی بازی است. و این بار، رفتار هولدرهای بلندمدت یکی از دلایل جدی گرفتن همین سناریوست.
بازار الان کجاست؟ بهای تمام شده و سود و زیان تحقق نیافته
«بهای تمام شده» یعنی میانگین قیمتی که یک نفر یا یک گروه از سرمایهگذاران بیت کوین را با آن قیمت خریداری کردهاند. فرض کنید شما در چند نوبت و با قیمتهای مختلف خرید کرده باشید. اگر مجموع پولی که پرداخت کردید را بر تعداد بیت کوینی که دارید تقسیم کنیم، عددی که به دست میآید، همان بهای تمام شده یا همان میانگین قیمت خرید شماست. این عدد به ما میگوید شما به طور متوسط روی چه قیمتی وارد بازار شدهاید و از آن مهمتر، وقتی قیمت بازار بالا و پایین میشود، خیلی سریع میشود فهمید در مجموع در سود هستید یا در ضرر.
«سود و زیان تحقق نیافته» یعنی سود یا ضرری که فعلاً فقط روی کاغذ وجود دارد و هنوز واقعی نشده است. تا زمانی که شما داراییتان را نفروختهاید، سود یا ضررتان قطعی و نهایی نیست، چون ممکن است قیمت تغییر کند. اگر قیمت فعلی بازار بالاتر از بهای تمام شده شما باشد، شما سود تحقق نیافته دارید؛ یعنی اگر همین الان بفروشید سود میکنید، اما چون هنوز نفروختهاید، این سود فقط بالقوه است. اگر قیمت فعلی پایینتر از بهای تمام شده باشد، زیان تحقق نیافته دارید؛ یعنی اگر همین الان بفروشید ضرر میکنید، اما چون هنوز نفروختهاید، این ضرر هم هنوز قطعی نشده است.
اهمیت این دو مفهوم در تحلیل بیت کوین با دادههای آنچین در بازار این است که نشان میدهد بخش بزرگی از سرمایهگذاران در چه وضعیتی هستند. وقتی بیشتر افراد هنوز بالاتر از میانگین خریدشان قرار دارند و در سود تحقق نیافته هستند، معمولاً فشار فروش کمتر است چون خیلیها احساس امنیت میکنند و عجلهای برای خروج ندارند. اما وقتی قیمت آنقدر پایین میآید که تعداد زیادی از افراد وارد زیان تحقق نیافته میشوند، ترس و فشار روانی بیشتر میشود و بازار وارد فاز دشوارتری میشود؛ با این حال همین شرایط در چرخههای بیت کوین گاهی زمینه شکلگیری کفهای مهم را فراهم کرده است، چون فروشندگان خسته میشوند و خریداران بلندمدت آرام آرام وارد میشوند. در میان دهها نمودار رنگارنگ، دو معیار در «بهای تمام شده» معمولاً از خیلی الگوهای قیمتی مهمترند.
۱) بهای تمام شده میانگین سرمایهگذاران حدود ۶۰ هزار دلار
این یعنی بخش بزرگی از بازار هنوز در سود است. حدود ۶۵ درصد از عرضه بیت کوین همچنان در سود قرار دارد. از نگاه چرخهای، بسیاری از کفهای عمیق زمانی ساخته شدهاند که کمتر از ۵۰ درصد عرضه در سود باشد و بخش قابل توجهی از بازار وارد زیان تحقق نیافته شده باشد. همچنین گفته میشود سهم بیت کوینِ هولدرهای بلندمدت که هنوز در سود است حدود ۸۳ درصد است. در بازارهای خرسی سنگین، این عدد معمولاً خیلی پایینتر میآید و کفهای واقعی زمانی شکل میگیرند که زیان تحقق نیافته به شکل گسترده پخش شده باشد.
۲) بهای تمام شده دارندگان بلندمدت حدود ۳۶,۷۰۰ دلار
از نظر تاریخی، در کفهای عمیق چرخهای، قیمت بارها به زیر بهای تمام شده دارندگان بلندمدت نفوذ کرده است. همین نفوذها معمولاً به عنوان فرصتهای خرید بلندمدت و اصطلاحاً نسلساز شناخته میشوند. در حال حاضر، طبق این تحلیل بیت کوین با دادههای آنچین، قیمت هنوز فاصله قابل توجهی با این ناحیه دارد و همین میتواند استدلالی باشد برای اینکه بازار شاید هنوز «آن درد لازم» برای ساخت کف پایدار را تجربه نکرده باشد.

سیگنال کلیدی این چرخه: فروش دارندگان بلندمدت در فاز ضعف
در چرخههای قبلی، تصویر رایج این بود که دارندگان بلندمدت در اوج هیجان بازار عرضه میکنند. اما این بار، صحبت از تغییر رفتاریست: فروش در شرایطی که قیمت در حال افت یا تضعیف است. چرا این سیگنال مهم است؟ چون اگر دارندگان بلندمدت هنوز سود قابلتوجهی داشته باشند، انگیزه عرضه میتواند ادامهدار شود. با بهای تمام شده حدود ۳۶,۷۰۰ دلار، بسیاری از این گروه هنوز نزدیک دو برابر در سود هستند. تا وقتی سود سنگین پابرجاست، عرضه میتواند مانند فشاری دائمی روی بازار بنشیند و مسیر صعود را فرسایشی کند.
هولدرهای کوتاه مدت در حال تسلیم شدن هستند
در سوی دیگر، هولدرهای کوتاهمدت تصویر متفاوتی دارند: نشانههایی از اینکه سود تحقق نیافتهشان کاهش یافته، زیانهایشان پررنگتر شده و با شدت بیشتری از بازار خارج میشوند.
ترکیب این دو نیرو، اگر درست باشد، روایتی کلاسیک اما تلخ میسازد: فروشنده قویتر، روی خریدار ضعیفتر فشار میآورد. این وضعیت معمولاً با ریسک نزولی حلنشده همراه است، مگر اینکه تعادل عرضه و تقاضا به شکل محسوسی تغییر کند.
خردهفروشی کجاست؟ وقتی هیجان هنوز برنگشته
در بسیاری از جهشهای بزرگ بیت کوین، موج خردهفروشی با نشانههای واضح همراه بوده: رشد جستوجوهای گوگل، افزایش عضویت در رسانههای مرتبط، افزایش ثبتنام در صرافیها و انفجار تعاملات اجتماعی. در حال حاضر این نشانهها نزدیک کفهای چندسالهاند. یعنی خردهفروشی آنچنانی فعلاً در بازار دیده نمیشود، نه با هیجان، نه با خرید سنگین، نه با توجه گسترده. این نکته دو برداشت دارد: از یک طرف میتواند این برداشت شود که هنوز از «اوج سرخوشی» فاصله داریم. از طرف دیگر یعنی برای رالی پایدار، سوخت روانی بازار هنوز کامل نشده است.
کفهای تاریخی چه میگویند؟ مرز پایین ریزشهای چرخهای
در چرخههای بزرگ گذشته، درصد افتها سنگین بودهاند. اگر افتهای محدودههای بسیار عمیق را در نظر بگیریم، این برداشت را میتوان داشت که که اگر بیت کوین افت معمولِ حدود ۷۰ درصدی را از سقف تقریبی ۱۳۰ هزار دلار تجربه کند، محدوده ۴۰ هزار دلار میتواند به عنوان ناحیهای همخوان با دادههای بهای تمام شده و حمایت روانی مطرح شود. چنین نگاهی تأکید میکند تا زمانی که نسبتهای زیان تحقق نیافته جهش نکند و نواحی کلیدی مثل بهای تمام شده دارندگان بلندمدت دوباره لمس نشود، احتیاط همچنان منطقیترین انتخاب است.
درس سرمایهگذاری: آنچه در بلندمدت جواب داده است
اگر قرار باشد یک نکته از دل این دادهها بیرون کشیده شود، آن نکته معمولاً «رفتار» است، نه پیشبینی.
میانگین کم کردن هزینه خرید یا همان سرمایهگذاری پلهای منظم، در چرخههای مختلف بارها نشان داده که میتواند اثر شوکهای بازار را نرم کند. برای نمونه، اگر کسی ماهی ۱,۰۰۰ دلار به مدت شش سال سرمایهگذاری کند، مجموع سرمایهگذاریاش حدود ۷۲ هزار دلار میشود و در سناریوهای تاریخیِ صعودیِ چندچرخهای، این روش میتواند به ارزشهای چندبرابری برسد.
پس این رویکرد، یک وعده نیست. یک یادآوری است: در داراییهای پرنوسان، روشهایی که «انسان بودن» ما را در نظر میگیرند، معمولاً از روشهایی که روی کاغذ نابغهاند، اما در عمل اعصاب فولادی میخواهند، بهتر دوام میآورند.
تصویر بزرگتر: ماکرو هنوز روی کریپتو سایه میاندازد
در بخش کلان، چند عامل وجود دارند که میتوانند نوسان کوتاهمدت را شکل دهند: شوکهای سیاست پولی، نوسان سهام تکنولوژی و حساسیت بازار نسبت به جریان سرمایه در ETFها.
همچنین برخی بانکها و نهادها دیدگاههای متفاوتی دارند، از هدفهای بسیار بلندمدت خوشبینانه گرفته تا برآوردهای محافظهکارانهتر برای پایان سال. در این فضا، جریان ورودی و خروجی ETFها و سیاستهای شاخصسازها میتواند نقش پررنگتری نسبت به گذشته پیدا کند.
اتریوم و آلت کوینها: قدرت نسبی، اما سقف کوتاهمدت
اتریوم نشانههایی از قدرت نسبی اطراف ناحیه حمایتی مهم نشان میدهد و در صورت بهتر شدن اشتهای ریسک، اهداف کوتاه مدت بالاتری هم قابل تصور است. با این حال، تا وقتی بازار در حال سبک کردن ریسک و کاهش اهرم باشد، سقف رشد آلت کوینهای پرریسکتر معمولاً پایینتر میماند و نوسانها با شدت بیشتری ادامه پیدا میکنند.
جمعبندی: برای هر دو سمت منحنی آماده باشید
آنچه تحلیل بیت کوین با دادههای آنچین نشان میدهد، BTC در بلندمدت هنوز همان دارایی بحثبرانگیز و در عین حال ساختارشکن است، اما فضای فعلی بیشتر از هر چیز، تواضع میخواهد. اگر بخواهیم خیلی خلاصه بگوییم:
- مدلهای ارزشگذاری محدوده صعودی احتمالی بین ۱۴۵ تا ۱۸۵ هزار دلار را برجسته میکنند.
- رفتار دارندگان بلندمدت، به ویژه فروش در فاز ضعف، هشدار چرخهای جدی است.
- خردهفروشی هنوز برنگشته و این یعنی بازار از نظر روانی در فاز اوج هیجان نیست.
- کفهای بزرگ معمولاً وقتی ساخته میشوند که بخش عمده بازار زیر آب باشد، نه وقتی هنوز اکثریت در سودند.
- سناریوهایی مانند نواحی ۴۰ هزار دلار تا حتی پایینتر، در نگاه دادهمحور قابل کنار گذاشتن نیستند.
- سرمایهگذاری پلهای با افق بلندمدت، برای بسیاری از افراد واقعبینانهترین مسیر به نظر میرسد.
و یک جمله آخر، انسانیتر از همه نمودارها: در بیت کوین، فردی برندهتر است که بتواند خودش را مدیریت کند، نه فقط چارت را!
یادداشت مهم: این متن تحلیلی بر اساس مفاهیم است و توصیه مالی محسوب نمیشود.





















