ویتالیک بوترین، نابغه روسی-کانادایی، یکی از بنیانگذاران شبکه اتریوم است. او که از چهرههای تاثیرگذار دنیای بلاکچین است، افکار و نظرات خود در مورد بسیاری از موضوعها را در بلاگ شخصی خود ثبت نموده است. به نوعی سایت او را میتوان تاریخچهای از تحولات این حوزه دانست. از این رو در مجموعه میهن بلاکچین بر آن شدیم تا نوشتههای بوترین را بیکم و کاست در اختیار شما خوانندگان عزیز قرار دهیم. آنچه در ادامه میخوانید، نوشتهای از بوترین در خصوص فرایندی برای تشویق افراد برای مشارکت در امور عامالمنفعه با استفاده از سیستم تشویقی است، که در تاریخ ۱۱ مارس ۲۰۱۷ در سایت او منتشر شد.
ویتالیک: متنی که در ادامه خواهید خواند، ایده جالبی است که برای اولین بار دو سال پیش به ذهنم خطور کرد و شخصا فکر میکنم که میتواند کاربرد داشته باشد و به آسانی در فضای پروژههای بلاکچینی قابل اجراست. هرچند اگر ارادهای در میان باشد، میتوان آن را با استفاده از تکنولوژیهای سنتیتر نیز اجرا کرد (بلاک چینها با ارائه ایده اصلی بر روی پلتفرمی بیطرفانهتر میتوانند از اثر شبکهای بهره ببرند).
فرض کنید که صاحب رستورانی هستید و ساندویچ میفروشید و در حالت عادی، ساندویچهای خود را با قیمت ۷.۵ دلار به فروش میرسانید. چرا انتخاب کردید که آن را با قیمت ۷.۵ دلار و نه ۷.۲۵ و یا ۷.۷۵ دلار به فروش برسانید؟ قطعا مساله این نیست که قیمت سر به سر شما ۷.۴۹۹۹۹۹ دلار است؛ چرا که در این صورت سودی به جیب نخواهید زد و از پس هزینههای ثابت برنخواهید آمد. در اکثر مواقع، با انتخاب ۷.۲۵ یا ۷.۷۵ دلار، شما همچنان سود خواهید کرد، هر چند مقدار آن کمتر باشد. چرا سود شما در قیمت ۷.۲۵ دلار کمتر خواهد بود؟ قیمت فروش شما پایینتر است. چرا سود شما در قیمت ۷.۷۵ دلار کمتر خواهد شد؟ چون مشتریان کمتری خواهید داشت. بنابراین در شرایط ایدهآل، قیمت ۷.۵ دلار نقطهای است که تعادل بین این دو عامل در بهینهترین حالت ممکن است.
توجه شما را به یکی از نتایج این امر جلب میکنم: اگر شما تغییر کوچکی نسبت به قیمت بهینه ایجاد کنید، حتی با وجود در نظر گرفتن بزرگی تغییر ایجاد شده، مقدار ضرر شما (نسبت به حالت بهینه) بسیار اندک خواهد بود؛ برای مثال، اگر شما قیمت را یک درصد افزایش دهید – از ۷.۵۰ به ۷.۵۷۵ دلار – آنگاه سود شما از ۶۷۵۰ دلار به ۶۷۳۳.۱۲ دلار کاهش پیدا میکند؛ کاهشی ۰.۲۵ درصدی. و این کاهش مقدار سود شماست. حال آن که اگر تصمیم گرفته بودید یک درصد قیمت هر ساندویچ را (برای کاری عامالمنفعه) اهدا کنید، پنج درصد از سود شما کاهش مییافت. هر چقدر میزان لغزش از قیمت بهینه کمتر باشد، این نسبت حتی مساعدتر میشود: اگر تنها قیمت را ۰.۲ درصد افزایش دهید، سود شما ۰.۰۱ درصد کاهش خواهد یافت.
حال شما ممکن است ادعا کنید که فروشگاهها کاملا منطقی عمل نمیکنند و دارای اطلاعات کامل (در خصوص قیمت بهینه و الاستیسیته قیمت/تقاضا) نیستند؛ بنابراین ممکن است قیمت ابتدایی آنها با در نظر گرفتن همه عوامل بهینه نباشد. اما اگر ندانید قیمت شما در کدام سمت قیمت بهینه قرار دارد، همچنان انتظار میرود که این قضیه به شکل مشابه کار کند. با این تفاوت که به جای آن که ۱۷ دلار از دست دهید (سود کمتر در مثال قبلی)، این بار شرایط شبیه پرتاب سکه خواهد بود که نیمی از مواقع ۵۰ دلار به دست خواهید آورد و نیمی دیگر از مواقع، ۸۴ دلار از دست خواهید داد. علاوه بر آن، در طرح پیچیدهتری که در ادامه توضیح خواهیم داد، قیمت را در هر دو جهت به شکل همزمان تنظیم خواهیم کرد؛ بنابراین بدین شکل هیچ ریسک اضافهای متحمل نخواهید شد،. فارغ از اینکه قیمت ابتدایی چه بوده است، ضرر شما حداقل خواهد بود.
همچنین در مثال بالا، هزینههای نهایی بالا بود و مشتریان حساسیت قیمت بالایی داشتند – در اعداد بالا، فرض شده است که اگر قیمت ساندویچ به ۹ دلار تغییر یابد، رستوران هیچ مشتری نخواهد داشت. در شرایطی که هزینههای نهایی بسیار پایینتر باشد و مشتریان حساسیت قیمتی کمتری داشته باشند، ضررهای ناشی از بالا یا پایین آوردن قیمت بسیار ناچیز خواهد بود.
حال چرا چنین مقدمهای مطرح کردیم؟ فرض کنید رستوران فرضی ما تغییری در سیاست قیمتگذاریاش دهد: او هر ساندویچ را ۷.۵۵ دلار به عموم مردم میفروشد، اما قیمت را برای کسانی که به طور داوطلبانه در امور خیریه پارک محله شرکت کردند (فرض کنید که این دسته یک چهارم کل جمعیت را تشکیل دهند) به ۷.۳۵ دلار پایین میآورد. میزان سود مغازه بنا بر جدول نمودار قیمت/تقاضا که در بالا اشاره کردیم، چنین خواهد شد:
بدین ترتیب ضرر رستوران در چنین حالتی تنها ۲۲.۵ دلار خواهد بود؛ اما اتفاقی که میافتد این است که حال شما به تمامی ۴۵۰۰ مشتری خود ۲۰ سنت برای شرکت در امور خیریه پرداخت میکنید – مشوقی به ارزش ۹۰۰ دلار و اگر تنها مشتریانی که این کار را انجام دادهاند محاسبه کنید، ۲۲۵ دلار – بنابراین اگرچه رستوران مقداری ضرر میکند، اما بسته به آن که چگونه محاسبه کنید، مشوقی به ارزش ۲۲۵ دلار را تنها با هزینه ۲۲.۵ دلار به خیریه پرداخت میکند.
کاری که میتوان انجام داد ساخت اکوسیستمی از «استیکر»هاست. استیکر توکن غیرقابل انتقال دیجیتالی است که سازمانها و مجموعهها به افرادی که فعالیت چشمگیری انجام میدهند، اهدا میکنند. این توکنها را میتوان به دستههای مختلفی تقسیمبندی کرد (برای مثال فعالیتهای مربوط به فقرزدایی، تحقیقات علمی، محیط زیست، پروژههای مربوط به جوامع محلی، توسعه نرمافزارهای متنباز، نوشتن بلاگهای سودمند و غیره) و بنگاههای تجاری میتوانند به دارندگان این استیکرها (یا دستهای که با ارزشهای آن مجموعه سازگارتر است) تخفیفی بر روی قیمت خدمات و محصولات خود دهند.
مرحله بعدی تبدیل این طرح به فرمی تکرارشونده است؛ برای مثال به واسطه کار کردن یا عاملیت در مجموعهای که قیمتهای پایینتری به دارندگان استیکرهای سبز ارائه میدهد، بتوانید استیکرهای سبز دریافت کنید هر چند که میزان تخفیف (اثر) آن کمتر باشد. بدین شکل، اگر یک جامعه به هدفی خاص باور داشته باشد، آنگاه ارائه تخفیف به دارندگان استیکر مربوطه، بدل به راهکاری برای بیشینه کردن سود میشود و فشار اجتماعی و اقتصادی جامعه سبب میشود که میزان مشارکت و هزینه در راه آن هدف، در تعادلی پایدار قرار گیرد.
برای عملی کردن چنین طرحی به موارد زیر نیازمندیم:
- استانداردی برای استیکرها که شامل پشتیبانی کیف پولها از این موضوع است.
- سیستمهای پرداختی که قابلیت اعمال تخفیف برای دارندگان استیکرها را داشته باشند.
- به حداقل چند مرجع صدور استیکر نیز نیاز داریم (احتمالا کمترین هزینه سربار مربوط به استیکرهای با موضوعات خیریه و یا مطالب آنلاینی که وجود آنها به راحتی قابل تایید است – برای مثال نرمافزارهای متنباز و بلاگها – باشد).
این ایدهای است که میتوان ابتدا آن را با جامعه کوچکی آغاز کرد و اجازه داد که به تدریج رشد کند و پا بگیرد.
بخشی که در ادامه مطلب مطالعه خواهید کرد، در تاریخ ۱۴ مارس ۲۰۱۷ توسط بوترین به عنوان پانوشت به مطلب ابتدایی افزوده شده است:
از این لینک میتوانید شبیهسازی و مدلی از این امر را به شکل اسکریپتی به زبان پایتون مشاهده کنید.
چند پاراگراف بعدی در تاریخ ۲۸ جولای سال ۲۰۱۸ نوشته شده است:
پس از بحثهای طولانی با دیگران (گلن ویل و دیگر کاربران سایت ردیت)، من به وجود چند نکته دیگر در خصوص این فرایند پی بردم. نکاتی که برخی امیدوارکننده و برخی نگرانکننده است:
- فرایند ذکر شده، میتواند توسط عوامل و شرکتهای متمرکز مورد سوءاستفاده قرار گیرد. برای مثال، یک شرکت بزرگ میتواند به مغازههایی که محصولاتش را با تخفیفی ۲۰ سنتی به فروش برسانند، پیشنهاد رشوهای ۴۰ دلاری دهد و از درآمدی اضافی، بسیار بیشتر از ۴۰ دلار بهرهمند شود. بنابراین اگرچه این فرایند میتواند بسیار سودمند باشد، اما در دستان اشتباه میتواند خطرناک باشد (من تحقیق نکردهام، اما مطمئن هستم که از چنین تکنیکی در انواع مختلف برنامههای وفاداری استفاده میشود).
- ویژگی فرایند بالا در این است که یک بنگاه میتواند x دلار را با هزینه x۲ دلار اهدا کند (دقت داشته باشید که در بازه مدنظر ما، ایکس به توان دو کوچکتر از ایکس خواهد بود). این سبب ایجاد ساختاری خواهد شد که از لحاظ اقتصادی در برخی موارد بهینه خواهد بود (برای مثال در شیوه رایگیری درجه دو) چرا که یک مجموعه که حسی دو برابر قویتر در خصوص یک کار عامالمنفعه دارد، تشویق خواهد شد تا سوبسیدی دو برابر بزرگتر پیشنهاد دهد؛ در حالی که در بسیاری از دیگر فرایندهای انتخاب اجتماعی، یا ترجیحات کمانگاشته میشوند (همانند رایگیری سنتی) یا بیش از حد به آن ارزش داده میشود (برای مثال در به کرسی نشاندن سیاستی خاص با استفاده از لابی کردن با احزاب و گروههای سیاسی).