ایلان ماسک بهعنوان یکی از چهرههای تاثیرگذار در دنیای کریپتو، پس از مشارکت فعال در کارزار انتخاباتی دونالد ترامپ به دولت او راه پیدا کرد و حالا یک ایده جنجالی را مطرح کرده است؛ رونمایی زنده از ذخایر طلای فورت ناکس، بزرگترین گنجینه طلای ایالات متحده. این پیشنهاد، بار دیگر بحثهای قدیمی درباره پشتوانه دلار و اعتبار ذخایر ملی را زنده کرده است. اما اگر این انبارهای عظیم خالی باشند، چه اتفاقی میافتد؟ آیا آمریکا و سایر کشورها برای حفظ ارزش داراییهای خود به گزینه دیگری نیاز دارند؟ مهمتر از همه، آیا بیت کوین میتواند جایگزین طلا شود و آینده ثروتهای ملی را شکل دهد؟ در این مطلب از میهن بلاکچین ضمن بررسی سناریویهای مختلف در مورد ذخایر طلای فورت ناکس، مکانیسم حسابرسی ذخایر طلا و بیت کوین را مقایسه میکنیم تا ببینیم آیا بیت کوین میتواند در آینده ثروتهای ملی نقش داشته باشد؟
ایده جنجالی رونمایی زنده از ذخایر طلای فورت ناکس
ایلان ماسک نه تنها یک مهندس و نابغه؛ بلکه یک شومن تمامعیار است. ایده او برای پخش زنده بازدید دپارتمان بهرهوری دولت (DOGE) از فورت ناکس (Fort Knox)، نمونهای از نمایشهای خاص اوست. اگر ادعای رسانهها درست باشد، ماسک قصد دارد به معروفترین و بزرگترین خزانه طلای آمریکا برود و درهای غولپیکر آن را به روی مردم باز کند تا همه ببینند چه چیزی پشت آن درها است (یا شاید نیست).
برخی این ایده را یک حرکت تبلیغاتی میدانند؛ اما در فضایی که فساد دولتی، تورم و بیاعتمادی به نهادها رو به افزایش است، بسیاری از آمریکاییها از چنین ابتکاری استقبال میکنند. رونمایی زنده از ذخایر طلای ملی، برای خیلیها هیجانانگیز خواهد بود.
این اقدام در حالی مطرح میشود که بازار جهانی طلا با ابهامات جدی روبهرو است. بنابراین، زمانبندی کاملا نمیتوانست دقیقتر از این باشد. بانک انگلستان در تحویل طلای فیزیکی با تاخیرهای غیرمعمول مواجه شده است؛ درخواستهایی که قبلا طی ۲ تا ۳ روز انجام میشدند، اکنون ۴ تا ۸ هفته زمان میبرند. همین مسئله نگرانیهایی را درباره میزان واقعی ذخایر طلای این بانک ایجاد کرده است.
این فشار ناشی از افزایش تقاضا برای تحویل طلا است که درپی انتقال محمولههای بزرگ به انبارهای COMEX (بخش کالایی بورس نیویورک) و بیثباتیهای سیاسی در جهان تشدید شده است. منتقدان معتقدند بانک انگلستان ممکن است از مدل «ذخایر کسری» استفاده کرده باشد؛ یعنی طلاهایی را وام یا اجاره داده که در واقع مالک آنها نیست. در نتیجه، حالا با کمبود نقدینگی مواجه شده است.
این تاخیرهای طولانی و توضیحات مبهمی مانند «محدودیتهای لجستیکی» باعث شده برخی گمان کنند که بانک انگلستان در تلاش است تا هر طور شده طلای کافی را برای انجام تعهدات خود بهدست بیاورد. اگر این بحران حل نشود، نهتنها اعتماد به بانک انگلستان بهعنوان یک امانتدار جهانی خدشهدار خواهد شد؛ بلکه اعتماد به کل سیستم مالی را نیز متزلزل میکند.
قیمت طلا در سال ۲۰۲۵ نوسانهای شدیدی را تجربه کرد و در فوریه به رکورد تاریخی ۲,۹۵۶.۲۲ دلار در هر اونس رسید. این رشد تحت تاثیر افزایش تقاضا برای طلا بهعنوان پوششی در برابر تورم، تنشهای ژئوپلیتیکی و خریدهای گسترده بانکهای مرکزی اتفاق افتاد. قیمت طلا پس از جهشی بیش از ۲۵٪ در سال ۲۰۲۴، از ابتدای سال جاری تاکنون ۱۰.۳۵٪ رشد داشته و پیشبینی میشود تا اواسط ۲۰۲۵ قیمت هر اونس طلا از مرز ۳,۰۰۰ دلار عبور کند. برخی تحلیلها حتی محدوده ۳,۲۰۰ تا ۳,۳۰۰ دلار را برای اواخر سال متصور هستند. تحلیلگران این روند صعودی را به کاهش نرخ بهره، افزایش ورود سرمایه به صندوقهای قابلمعامله در بورس (ETF) و تداوم ابهامات اقتصادی جهانی نسبت میدهند. این عوامل مجموعا جذابیت طلا را بهعنوان یک دارایی امن تقویت کردهاند.
آیا پشتوانه دلار ایالات متحده، طلا است؟
شاید بسیاری از مردم به ماجرای فورت ناکس واکنش نشان دهند؛ اما این واکنش و نگرانی بیشتر ناشی از درک نادرست آنها از نحوه کارکرد دلار است. هنوز هم بسیاری از آمریکاییها تصور میکنند پشتوانه پولی که در دست دارند، مستقیما به طلا گره خورده است؛ اما واقعیت این است که دلار از سال ۱۹۷۱ دیگر قابلتبدیل به طلا نبوده است. بگذارید کمی به قبلتر برگردیم؛ در سال ۱۹۴۴ با بنیانگذاری نظام «برتون وودز (Bretton Woods)»، دلار بهعنوان ارز اصلی تجارت جهانی انتخاب شد و به طلا پیوند خورد. درواقع، این توافقنامه میزان ثابتی از طلا را بهازای هر دلار تعیین کرد و به کشورها اجازه میداد دلارهای خود را به طلا تبدیل کنند. اما در سال ۱۹۷۱ ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت آمریکا، بهطور «موقت» قابلیت تبدیل دلار به طلا را تعلیق کرد و عملا سیستم برتون وودز را از میان برداشت. این اتفاق که با نام «شوک نیکسون» شناخته میشود، جهان را از یک نظام پولی مبتنی بر طلا به ارزهای فیات شناور امروزی سوق داد. حالا، پس از گذشت بیش از نیم قرن، میتوانیم تاثیرات گسترده این جدایی را در زندگی روزمره ببینیم. بااینحال، بسیاری از مردم یا این واقعیت را فراموش کردهاند یا هرگز نفهمیدهاند که اسکناسهای سبز رنگشان، هیچ پشتوانه کالای فیزیکی ندارد.
باهمه این اوصاف، دولت فدرال آمریکا همچنان مالک حدود ۸,۱۳۳ تن طلا است و بزرگترین ذخیره طلای دولتی در جهان بهشمار میرود. حالا سوال این است؛ «چرا؟»
اولین دلیل به تداوم تاریخی این ماجرا مربوط میشود. ایالات متحده در قرن بیستم، تحت ریاستجمهوری افرادی مانند فرانکلین روزولت که در سال ۱۹۳۳ طلاهای شخصی را مصادره میکرد تا آیزنهاور که ذخایر دولت را به حدود ۲۰,۰۰۰ تن رساند، حجم عظیمی از طلا را انباشت کرده است. اگرچه در دورانهای بعد، دولتهای مختلف مقادیر قابلتوجهی از این ذخایر را فروختند یا از کشور خارج کردند؛ اما همچنان هزاران تن طلا در حسابهای دولت باقی مانده است. میزان طلای فدرال رزرو آنقدر زیاد است که اگر روزی بهطور ناگهانی ناپدید شود، بازارهای جهانی با یک شک بیسابقه در تاریخ مالی مدرن مواجه میشوند.
نقش استراتژیک ذخایر طلای آمریکا
با اینکه ذخایر طلای ایالات متحده دیگر پشتوانه دلار نیست؛ اما نقشهای استراتژیک متعددی را ایفا میکند. بانکهای مرکزی سراسر جهان هنوز طلا را یک ابزار پشتیبان قوی میدانند و برای آمریکا، داشتن حجم عظیمی از این فلز گرانبها بهنوعی یک حاشیه امن روانی ایجاد میکند. بهعلاوه، دولتها در دوران بحرانهای اقتصادی شدید از ذخایر طلای خود برای تثبیت ارزش ارز یا تامین وثیقه موردنیاز استفاده میکنند. حقیقت این است که هیچ ارز فیاتی در تاریخ وجود نداشته که از ابتدا به طلا متصل نبوده باشد. باوجود اینکه دلار دیگر قابلتبدیل به طلا نیست، بدون وابستگی اولیهاش به این فلز گرانبها، شاید اصلا به شکل امروزی وجود نداشت.
اگرچه چندین دهه است که از سیاستهای ارزی مرتبط با طلا یا بازنگری در این زمینه خبری نبوده است؛ اما این تصور که هزاران شمش طلا در انبارهای عظیم کنتاکی ذخیره شدهاند، این ذهنیت را تقویت میکند که آمریکا برای حمایت از پول خود اهرمی فراتر از قدرت نظامی دارد. البته، در دنیای دیجیتالیشدهای که با تورم دستوپنجه نرم میکند، میزان اهمیت این موضوع جای بحث دارد. اما نکته اینجا است که ثبات بازار اوراق قرضه با ذخایر چندین هزار تنی طلا به شدت گره خورده است.
بااینحال، گفته میشود تنها تعداد انگشتشماری از مقامات رسمی تاکنون این ذخایر را با چشم خود دیدهاند. در دهه ۱۹۷۰، یک سری گزارشهای رسمی منتشر شد که نشان میداد موجودی این انبارها بهطور فیزیکی بررسی و آزمایش شدهاند؛ اما تاکنون هرگز یک حسابرسی عمومی جامع انجام نشده است. همین موضوع، در کنار محرمانه بودن میزان واقعی ذخایر طلای ایالات متحده، یک خلاء اطلاعاتی ایجاد کرده که تئوریهای توطئه بهراحتی میتوانند از آن استفاده کنند. به همین دلیل، طرح دپارتمان DOGE برای رونمایی زنده از ذخایر طلای فورت ناکس، اقدامی مشروع در جهت شفافسازی یکی از ارکان کلیدی حکومت آمریکا بهشمار میرود.
سناریوهای ذخایر طلای فورت ناکس؛ کمبود، مازاد یا وضعیت موجود
فکر کردن به سرنوشت فورت ناکس، فرضیات جالب مختلفی را ایجاد میکند. اگر ماسک و تیم دپارتمان دوج درهای فولادی این انبار را باز کنند و ببینند که موجودی خزانه تنها نصف ظرفیت واقعی است، اولین قربانی این افشاگری اعتبار دلار آمریکا خواهد بود. در این شرایط، ممکن است مردم به این فکر بیفتند که آیا سایر ارکان قدرت ایالات متحده نیز به همان اندازه توخالی هستند؟ پیامدهای چنین رویدادی احتمالا گسترده خواهد بود. ممکن است سرمایهگذاران اعتماد خود را از دست بدهند، نرخ بهره اوراق قرضه افزایش یابد، بازارهای جهانی دنبال یک دارایی امن جایگزین بگردند یا حتی مستقیما به سمت خرید طلا هجوم بیاورند و باعث افزایش شدید قیمت طلا شوند. بهراحتی میتوان تصور کرد که در چنین سناریویی، شاخههای مختلف دولت آمریکا برای مهار بحران به تکاپو میافتند و فدرال رزرو برای حفظ اعتبار مالی کشور با اقدامات اضطراری وارد عمل میشود.
اما اگر همهچیز دقیقا مطابق با گزارشهای رسمی باشد، چه؟ در این صورت، تمام تئوریهای توطئه یکشبه فرو میپاشند و دولت فدرال با افتخار اعلام میکند: «دیدید؟ ما که گفته بودیم!» این سناریو احتمالا باعث میشود علاقه عمومی نسبت به این موضوع فروکش کند و کل ماجرا به یک اتفاق زودگذر در شبکههای اجتماعی تبدیل میشود.
اما سناریوی عجیبتر؛ اگر مقدار طلای موجود در انبار، بیشتر از حد انتظار باشد، چه؟ آیا ممکن است ایالات متحده یک ذخیره مخفی و ثبتنشده از طلا داشته باشد؟ آیا ممکن است طلاهای مصادرهشده از دیکتاتورهایی که طی قرن گذشته سرنگون کرده، در این انبار پنهان شده باشند؟ اگرچه چنین افشاگری قدرت مالی آمریکا را در سطح جهانی تقویت میکند؛ اما همزمان سوالات متعددی را به وجود میآورد. این سناریو بیشتر به یک داستان تخیلی شباهت دارد؛ اما در عصری که همه روایتهای رسمی زیر ذرهبین قرار میگیرند، نباید تاثیر احتمالی چنین افشاگری را نادیده گرفت.
حسابرسی طلا در برابر حسابرسی بیتکوین
پشت هیاهوی ماجرای فورت ناکس، بحث جدیتری نهفته است. ارزیابی طلا، با تمام شکوه و عظمتش، آن هم در مقیاس بزرگ کار چندان سادهای نیست و باید فرایندهای زمانبر و پرهزینهای طی شود. اگر قرار باشد اصالت تکتک شمشهای فورت ناکس تایید شود، لازم است که همه آنها بهدقت وزن، اندازهگیری و آزمایش شوند.
تکنیکهای مدرن مانند اسکن اولتراسونیک نشان میدهند که آیا داخل شمشها خالی شده یا با فلزات دیگر مانند تنگستن جایگزین شده است. دستگاههای طیفسنجی فلورسانس پرتو ایکس نیز میتوانند خلوص سطحی را تایید کنند؛ اما ممکن است با روکشهای ضخیم طلا فریب بخورند. برای اطمینان صددرصدی، ممکن است نیاز به نمونهگیری و آتشسنجی (Fire assays) باشد. حالا مسئله این است که در گذشته، بازرسیهای تصادفی و ناگهانی کافی بودند؛ اما رسوایی ضرابخانه پرت (Perth Mint) و پیدا شدن شمشهای تقلبی پر از تنگستن در منهتن، نشان داد که پایههای اعتماد چقدر راحت متزلزل میشوند.
ارزیابی طلا حتی در مقیاس کوچک و برای افراد عادی نیز با چالشهای مشابهی مواجه است. بهطور مثال، اگر کسی بخواهد با سکههای طلا یک خودرو بخرد، چطور میتواند در لحظه اصالت آنها را تایید کند؟ احتمالا او باید از یک دستگاه XRF دستی که هزاران دلار قیمت دارد یا ابزارهای خاص استفاده کند. شاید این روشها برای اعتبارسنجی چند سکه مناسب باشند؛ اما برای معاملات بزرگ عملا دشوار و ناکارآمد هستند. همین هزینههای زمانی و فناوری موردنیاز، یکی از دلایل عدم استفاده از طلا در معاملات روزمره است. لوک برویلز (Luke Broyles) در شبکه اجتماعی X در مورد حسابرسی ذخایر طلای فورت ناکس اینطور اشاره میکند:
هر ساعتی که صرف بحث درباره حسابرسی فورت ناکس میشود، بیتکوین شش بار حسابرسی میشود. آدیت بیتکوین هرگز متوقف نمیشود. هر ده دقیقه، یک بلاک جدید استخراج میشود و کل شبکه آن را تایید میکند.
حسابرسی عرضه در گردش بیتکوین بسیار ساده و شفاف است. هر فردی که یک نود کامل (Full Node) بیتکوین را اجرا میکند، میتواند تنها با تایپ کردن یک دستور مانند “bitcoin-cli gettxoutsetinfo” تعداد دقیق کوینهای موجود را مشاهده کند. این عدد در لحظه بهروز میشود و با تولید هر بلاک جدید تغییر میکند. حسابرسی بیت کوین به تجهیزات خاص، آزمایشگاه یا حتی اعتماد به یک نهاد مرکزی نیاز ندارد؛ فقط یک رایانه و اینترنت کافی است. اگر ماینری بخواهد عرضه را بهصورت غیرمجاز افزایش دهد، قوانین اجماع (Consensus Rules) شبکه بهطور خودکار بلاک او را رد میکنند.
حالا این مکانیسم را با حسابرسی طلا مقایسه کنید؛ درحالیکه تایید هزاران شمش طلا ممکن است هفتهها یا ماهها طول بکشد و میلیونها دلار هزینه داشته باشد، بیتکوین طوری طراحی شده که نیاز به اعتماد را fiحداقل رسانده است. نهتنها نیاز نیست به یک حسابرس یا نهاد متمرکز اعتماد کنید؛ بلکه میتوانید عرضه در گردش را خودتان تایید کنید.
نمایش دپارتمان دوج فارغ از هر چیزی، مهر تاییدی بر این نکته مهم است. حتی اگر تمام ذخایر طلای آمریکا سر جای خود باشند، اعتبارسنجی آنها همچنان یک چالش پرهزینه و دشوار است. در مقابل، حسابرسی بیتکوین بهصورت مداوم و بدون نیاز به اعتماد در حال انجام است و همین موضوع آن را به یک ذخیره ارزش مطمئنتر برای نهادها تبدیل میکند.
جمعبندی
اگر پخش زنده ذخایر طلای فورت ناکس توسط ماسک اتفاق بیفتد، کل دنیا با هیجان آن را تماشا خواهند کرد؛ اما نتیجه آن احتمالا فراتر از یک سرگرمی ساده خواهد بود. بهعلاوه، این ماجرا ممکن است بحث «اثبات ذخایر» را به یک دغدغه عمومی تبدیل کند و دولتها را به سمت انباشت استراتژیک بیتکوین