حوزه دیفای برای توسعه نیاز دارد با سیستم های مالی سنتی ارتباط بیشتری داشته باشد. به طوریکه بتوان از ابزارهای مالی کنونی نیز در این حوزه استفاده کنیم.
با توجه به ارزش ۱۳ میلیارد دلاری بازار امور مالی غیرمتمرکز، امور مالی غیر متمرکز توانسته است کل دنیای رمزارز را در سال گذشته متحول کند. حوزه دیفای ثابت کرده است که میتواند به عنوان شیوه نوینی برای منفعت بردن از بازار ارزهای دیجیتال به شمار آید. در همین حین، این بستر تحت عنوان یک روش رایج با پتانسیل بسیار بالا برای آغاز انقلابی در بازار وامهای تجاری شناخته میشود. حوزه دیفای برای رسیدن به بلوغ کامل نیاز دارد تا با داراییهای دنیای واقعی ارتباط برقرار کند. این یعنی باید شرایطی ایجاد شود شرکتها، مشتریان تجاری بتوانند به راحتی وارد این حوزه شوند؛ در واقع مشکل دیفای عدم مقبولیت توسط عموم جامعه است. در صورت وقوع این اتفاق، میتوان انتظار داشت که این حوزه به معنای واقعی کلمه توسعه یابد.
نیاز های حوزه دیفای چیست؟
از دیدگاه مفهومی میتوان دیفای را به عنوان یک راه حل برد-برد برای افرادی که دارنده رمزارز هستند در نظر گرفت. دلیل این امر این است که آنها در این فضا میتوانند با استفاده از مکانیزمهای انگیزشی و ییلد فارمینگ به عنوان وامگیرندگان، درآمدی سودآور داشته باشند. زیرا آنها از وام گرفتن مبتنی بر شرایطی منفعت کسب میکنند که در هیچ یک از بسترهای سنتی فراهم نیست.
وثیقه در پلتفرم وام دهی
با توجه به تمام نکاتی که بیان شد، هنوز هم مشکلات بسیاری در رابطه با نیاز های حوزه دیفای وجود دارند که باید به صورت ضروری مورد بررسی قرار گرفته و رفع شوند. ابتداییترین مشکل عمدهای که برای همه مشارکتکنندگان وجود دارد، ارائه وثیقه بیشینه برای محاسبه نواسانات قیمتی است.
در بسیاری از پروتکلهای دیفای، افراد برای دریافت وام، بایستی حداقل ۱۵۰ درصد ارزش آن را به عنوان وثیقه در اختیار شبکه قرار دهند. بنابراین بیایید اینطور در نظر بگیریم که به طور مثال شما نیاز به ۱۰۰ دلار دارید و این یعنی شما باید حداقل ۱۵۰ دلار رابه عنوان وثیقه به شبکه انتقال دهید تا بتوانید ۱۰۰ دلار وام دریافت کنید. پس اگر ارزش وثیقه شما به زیر ۱۵۰ دلار برسد وام شما در وهله اول در معرض تسویه قرار میگیرد.
مطالعه بیشتر: پلتفرم وام دهی رمز ارز چیست و چه انواعی دارد؟
ارائه وثیقه بیشینه یکی از موانع مورد توجهی است که بر سر راه دستیابی به اهداف دیفای قرار دارد. این اهداف شامل قابل دسترسی کردن حقیقی خدمات امور مالی میشود و عدم وجود این قابلیت از مشکلاتی است که در رابطه با استیبل کوینهای منتشر شده توسط پروتکلهای دیفای نیز وجود دارد زیرا این کوینها نیز نیازمند ارائه وثیقه بیشنه هستند.
به گزارش کوین تلگراف نوسانات در قیمت داراییهای وثیقه، موجب وارد شدن خسارات بالغ بر ۶.۶۵ میلیون دلار به Maker شده است و حتی این امکان وجود دارد تا موارد مشابهی نیز در آینده دوباره اتفاق بیافتند.
عدم وجود ارتباط بین این حوزه و داراییهای واقعی
این مشکل میتواند قابل بحث باشد زیرا بسیاری از فعالان این زمینه ترجیح میدهند به صورت منزوی در بخش مربوط به خود باقی بمانند. با این وجود، حوزه رمزارزها در حال تبدیل شدن به بخشی از سیستم امور مالی جهانی بوده و در راستای باقی ماندن در این جایگاه باید با دنیای خارج از حیطه خود در ارتباط باشد و به حتم در غیر این صورت نیز رشدی در این فضا حاصل نمیشود.
با این حال در صورت کنار گذاشتن نقطه نظرها و عقاید شخصی، ایجاد ارتباط بین دیفای و داراییهای دنیای واقعی موجب آسیب رسیدن به این فضا از راههای مختلف میشود و نیاز های حوزه دیفای را رفع نمیکند. در ابتدا باید گفت در صورت وقوع این امر، شرکتهای سنتی اختیار وام گرفتن منابع مالی را از دست میدهند زیرا نمیتوانند به جز رمزارز چیزی را به عنوان وثیقه ارائه کنند. دومین مشکل موجود در این حیطه این است که پول نقد واقعی مبتنی بر توکنهای دارای ارزش است و این به معنای عدم وجود ثبات در قیمت توکنهایی است که در حقیقت ابزار اصلی انگیزشی این فضا به حساب میآیند. در بلند مدت بسیاری از مشکلاتی که مطرح کردیم به عنوان یک الگو موجب جلوگیری کردن از رشد دیفای شده و از همه چیز مهمتر موجب به وجود آمدن خطر احتمال کاهش ارزش توکنهای آنها میشود.
راه حل پیش روی دیفای چیست؟
با تمام مشکلاتی که در رابطه با نیاز های حوزه دیفای از ذهن ما گذر میکنند باید گفت که فضای دیفای نیازمند زیرساختی است که میتواند به عنوان پلی میان داراییهای دنیای واقعی و اکوسیستم دیفای عمل کند و به همه افراد این اختیار را بدهد تا از داراییهای دنیای واقعی به عنوان وثیقه برای وام گرفتن از پروتکلها استفاده کنند.
بنابراین آیا داراییهای دنیای واقعی در این صورت عملکردی مناسب خواهند داشت؟ نه! دارایی مورد نظر باید از معیارهای سادهای برخوردار باشد تا بتواند مشکلات مطرح شده را حل کند:
- دارایی مورد بحث باید دارای ثبات باشد تا بتواند مشکلات مربوط به نوسانها و ارائه وثیقه بیشینه را رفع کند.
- دارایی مورد بحث در راستای ایجاد جریانهای پول نقد واقعی باید بتواند درآمد ثابت دورهای ارائه کند.
- میزان قیمت یک دارایی مورد استفاده به عنوان وثیقه باید از طریق یک شیوه شفاف و بر اساس چندین منبع مورد تایید و شناخته شده تعیین شود.
دارایی که از چنین معیارهایی برخوردار است و موضوعات فوق را مرتفع میکند فرمی شبیه به اوراق قرضه بهادار و یا تمهیدات امنیتی با درآمد ثابت دارد.
چرا اوراق قرضه یک راه برد-برد برای بازارهای سنتی و دیفای به حساب میآیند
تنها با توجه به ارزش ۵ میلیارد دلاری لاک شده در حوزه لندینگ و یا همان وام دهی دیفای و بیش از ۱۳ میلیارد دلار ارزش لاک شده در این حوزه به صورت کلی، این فرصتی عالی برای شرکتها به حساب میآید که بتوانند بدون نیاز به هیچگونه تلاشی برای رسیدگی به امور دفتری و بازاریابی از دریافت وام بهرهمند شوند.
علاوه بر این، انتقال دادن محصولات مالی سنتی به دنیای متن باز و غیرمتمرکز دیفای به صورت قابل توجهی موجب کاهش تعداد واسطههای مورد نیاز برای جذب سرمایه و به حداقل رساندن میزان هزینه مورد نیاز میشود. این در حالی است که در سیستم فعلی، هزینههای انتشار اوراق قرضه ممکن است شامل فی یا همان هزینه پرداخت شده به صرافیها، نمایندگان پرداخت، معتمدان فعال در این حوزه، بانکها، وکلا و آژانسهای رتبهبندی بشوند.
اگر از دیدگاه سرمایهگذاران نگاه کنید، آنها پروتکلهایی با سطح ثباتی را دریافت میکنند که پیش از این نمونه آنها در بازار مشاهده نشده است. کاربرد اوراق قرضه از اینکه پروتکل مورد نظر در معرض ارائه وثیقه بیشینه قرار بگیرد جلوگیری میکند و از ثبات دارایی مد نظر ما اطمینان حاصل میکند. حتی در هنگامی که میزان زیادی از نوسانها در بازار رمزارز وجود دارد نیز ثبات دارایی تحت تاثیر قرار نمیگیرد بنابراین خطر از بین رفتن دارایی دیگر وجود ندارد.
مهمتر از تمام چیزهایی که تا به اینجا مطرح شد این است که کارایی تعهدات در رابطه با بدهی در دنیای واقعی به پروتکلها این اجازه را میدهد تا بتوانند درآمد ثابت دورهای کسب کنند که قابلیت توزیع شدن میان سرمایهگذاران را دارد. به صورت بنیادی این روند به سرمایهگذاران دیفای این امکان را میدهد تا از هر دو زمینه درآمد ایجاد شده به وسیله وثیقه و سود پرداختهایی که توسط وامگیرندگان به دست آمده است منفعت کسب کنند.
موانع ساخت چنین سیستمهایی چیست؟
به صورت کلی دیفای به شکل جدا از امور مالی سنتی عمل میکند. اولین و یکی از بارزترین نیازمندیهای حوزه دیفای ، مشکل نیاز به دریافت وثیقه در زمینه وام دهی دیفای در قالب دارایی است. در حال حاضر هیچ زیرساخت از پیش آمادهای برای استفاده از داراییهای دنیای واقعی به عنوان وثیقه در حوزه پروتکلهای دیفای وجود ندارد.
مشکل بعدی به صورت گسترده با ساختار فعلی نیازمندیهای بازار دیفای گره خورده است: وام گیرندگان میتوانند منابع مالی را از پروتکلهای مربوطه به صورت رمزارز دریافت کنند و همین روال در پرداخت سودها نیز تکرار میشود. در شرایطی که شرکتها در سیستم سنتی فعالیت دارند، وام گرفتن منابع مالی و بازپرداخت بدهی باید با استفاده از ارز فیات صورت بگیرد.
و آخرین مشکل موجود در این حوزه عدم وجود یک چهارچوب سنتی قانونی در هنگام وام گرفتن از یک پروتکل است. در این شرایط هیچ توافقنامه رسمی وجود ندارد و در نتیجه این فقدان، قوانین حسابداری منابع مالی قرض گرفته شده دچار مشکلات عدیدهای میشوند.
کلام آخر
یکی از نیاز های حوزه دیفای نیاز شدید به ساختن یک پل ارتباطی در چهارچوب مقررات از پیش تعیین شده با بازار امورمالی سنتی است تا بتواند از روند پیشرفت و رشد پایدار خود اطمینان حاصل کند. به صورت همزمان، موسسات شرکتی – هر دو طرف دارندگان یا همان هولدرها و ارائهدهندگان خدمات امنیتی بدهی – نیز مایل به استفاده از بهترین زیرساختهای دیفای و بهرهمند شدن از وام با شرایط ویژهای هستند که هیچ یک از بسترهای سنتی نمیتواند آن را فراهم کند.
ارتباط جریانهای پول نقد فیات ترکیب شده با درآمد ثابت بازهای به سرمایهگذاران حاضر در این حوزه اجازه میدهد تا از هر دو زمینه درآمد کسب شده توسط وثیقه موجود در بستر پروتکل و سود پرداختهایی که از وامگیرندگان دریافت شده است منفعت کسب کنند. در همین حین، وثیقه ثابت دنیای واقعی مثل اوراق قرضه موجب به حداقل رسیدن خطر احتمالی نابودی این ثبات شده و از پایداری پروتکل اطمینان حاصل میکند.
در راستای دستیابی به این اهداف، یکی از نیاز های حوزه دیفای دست یافتن به راه حلهای پیچیده زیرساختی بوده که مطابق با مقررات فعلی، موسسات شرکتی را به صورت تضمینی پوشش داده و به آنها اجازه میدهد تا به منابع مالی دسترسی داشته و با استفاده از ارز فیات بازپرداخت وامها را به انجام برسانند. لازم به ذکر است که چنین زیرساختهایی باید با در نظر داشتن سود جوامع دیفای فعالیت داشته باشند و در نتیجه این امر از تعامل صحیح و سازنده میان اوراق قرضه و پروتکلها اطمینان حاصل میکنیم.