
صحبت کردن درباره مفاهیم پایه اقتصادی در حالی که امروزه با روی کار آمدن اقتصاد دیجیتال و گسترش فضای امور مالی غیرمتمرکز، مفاهیم جدیدی وارد زندگی ما شده است، کمی جای تعجب دارد؛ اما اگر کمی دقت کنیم، به این نتیجه میرسیم که این موارد از هم جدانشدنی هستند و برای درک بهتر موضوعات جدید، بهتر است درسهای قدیمی را دوباره مرور کنیم. در چند وقت اخیر دیدهایم که بانک جهانی یا موسسات دیگر در گزارشهای خود اطلاعات مربوط به اقتصاد بلاکچینی را نیز منتشر میکنند. در طرف دیگر تحلیلگران بازار کریپتو برای ارزیابی روند بازار از شاخصهایی مانند نرخ تورم، بیکاری، رشد، بازارهای مالی (S&P 500) و بهطور کلی دادههای کلان اقتصادی بهره میبرند. دلیل این اتفاقها این است که رفتهرفته همبستگی یا تاثیرپذیر این دو فضا نسبت به یکدیگر در حال شکل و شدت گرفتن است. در این مقاله میخواهیم درباره یکی از مفاهیم پایه و اساسی یعنی رکود اقتصادی چیست صحبت کنیم. دلایل شکلگیری، نشانههای وجود رکود اقتصادی، تفاوت رکود و کسادی در اقتصاد، رکودهای رخداده در تاریخ اقتصاد، سیاستهای مناسب برای خروج از رکود، راهکارهای مقابله با رکود در اقتصاد فردی و اثر رکود اقتصادی بر بازار ارزهای دیجیتال را بررسی کنیم. با میهن بلاکچین همراه باشید.
رکود اقتصادی چیست؟ (تعریف بانک جهانی از رکود اقتصادی)
اگر در ادبیات اقتصادی چرخی زده باشید، به واژه رکود و کسادی برخورد کردهاید. اگر اهل مطالعه و تحقیق به زبان انگلیسی باشید، گذرتان به کلمههای Depression و Recession افتاده است. سوالی که اینجا پیش میآید این است که آیا این دو واژه (چه در زبان فارسی و چه در زبان انگلیسی) با یکدیگر تفاوتی دارند؟ باید بگوییم، بله. هر کدام از این کلمات مفاهیم متفاوتی را پوشش میدهند. البته لازم بهذکر است که رکود و کسادی از یکدیگر مجزا نیستند و اتفاقا به یکدیگر مرتبط هستند. در این بخش درباره اینکه رکود اقتصادی چیست، صحبت میکنیم و در بخشهای بعدی بهطور مفصل رکود و کسادی را مقایسه خواهیم کرد (البته در حین توضیح رکود، به کسادی اقتصادی نیز اشاره خواهیم داشت).
طبق تعاریف رایج و رسمی که نهادی مانند صندوق بینالمللی پول نیز از آن استفاده میکند، کاهش چشمگیر و شدید فعالیتهای اقتصادی که کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP)، اشتغال، تولید و در نهایت کاهش رشد اقتصادی را به همراه دارد، رکود اقتصادی مینامند. در توضیح ارائهشده بر چشمگیر و شدید بودن کاهش معیارهای مطرحشده تاکید کردیم؛ زیرا این مساله محل تفاوت رکود و کسادی است. زمانی که دوره کسادی بیشتر از ۳ سال طول بکشد یا تولید ناخالص داخلی حدود ۱۰ درصد کاهش یابد، وارد دوره رکود اقتصادی شدهایم.
رکود اقتصادی بهزبان ساده یعنی متوقف شدن فعالیتهای اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری و عدم رشد اقتصادی در یک بازه زمانی طولانی.
مفهوم رکود اقتصادی در کنار مفاهیم دیگر مانند رشد، کساد و بحران معنا پیدا میکند؛ پس بهتر است اشارهای به این موارد نیز داشته باشیم، اما چرا بهصورت مجزا به توضیح هرکدام از آنها بپردازیم، زمانی که مفهومی به نام چرخه اقتصادی یا تجاری وجود دارد! در ادامه به بررسی چرخه اقتصادی یا چرخه تجاری (Business Cycle) و جایگاه رکود اقتصادی در آن میپردازیم.
چرخه اقتصادی چیست و رکود در کجای این چرخه قرار دارد؟
یکی از جذابیتهای علم اقتصاد، لمس تجربه آن در زندگی روزمره است. بهراحتی میتوانیم تغییرات اقتصادی را درک کنیم و اثر آن را در زندگی خود ببینیم. با توجه به سیاستهایی که سیاستگذاران اتخاد میکنند، شرایط اقتصادی دچار نوسان میشود. البته خلاف این جریان نیز صادق است؛ یعنی با توجه به شرایط مختلف اقتصاد، سیاستگذاران تصمیم میگیرند چه سیاستی پیش بگیرند. بگذریم!
نمودار بالا چرخه و روند شرایط اقتصادی را نشان میدهد. شرایط اقتصادی با توجه به مدت زمانی که طول میکشند، تعاریف متفاوت دارند. در هر کدام از موقعیتها شاخصهای کلان اقتصادی متفاوت هستند و به همین خاطر باید سیاستهای متناسب با آن وضعیت اجرا شود. این شاید توضیح کلی درباره چرخه اقتصادی باشد. بیاید در ادامه بیشتر درباره این مفهوم توضیح دهیم.
یک خط شیبدار در وسط نمودار به چشم میخورد. این خط، خط روند (Trend Line) یا بهعبارت دیگر نشاندهنده رشد اقتصادی پایدار است. رشد اقتصادی چیست؟ به زبان ساده رشد اقتصادی یعنی GDP سال جاری نسبت به سال گذشتهاش بیشتر باشد. تعریف کمی دقیقتر آن این است که ارزش مالی میزان تولیدات (کالا یا خدمات) یک کشور در طول یک سال نسبت به سال گذشته بیشتر باشد. البته این تعریف رشد اقتصادی اسمی است و برای حذف اثر قیمتها (تورم) باید تغییرات را بر مبنای یک سال پایه محاسبه کنیم.
زمانی که از خط روند به سمت بالا حرکت میکنیم، یعنی رشد اقتصادی بیشتر میشود. در انتهای این مسیر صعودی، به قله منحنی یعنی شکوفایی و در نهایت رفاه خواهیم رسید. هیچگاه این روند دائمی و همیشه مثبت نخواهد بود. پس از گذشت مدتی، اقتصاد دیگر نمیتواند با همان فرمان به مسیر ادامه دهد. بازارها اشباع میشوند (سطوح عرضه و تقاضا جابهجا میشوند)، سطح اشتغال تغییر میکند، بهرهوری ثابت یا در مواردی کاهش مییابد. مانند بازارهای مالی که بعد از هر روند صعودی یک روند اصلاحی شکل میگیرد، در اقتصاد نیز برای تعدیل بازارهای مختلف مانند بازار نیروی کار (حقوق و دستمزد، عرضه و تقاضای نیروی کار)، بازار کالا (عرضه و تقاضا) و بازارهای دیگر روند نزولی میشود.
در دوره کسادی، نرخ اشتغال کم، میزان تولید کالا و خدمات ثابت یا کم میشود. در این مقطع جای نگرانی وجود ندارد. برای همین است که اقتصاددانان برای بیکاری نرخی در حدود ۴ تا ۵ درصد (در برخی مواقع تا ۷ درصد) و برای تورم، نرخی در حدود ۲ تا ۴ درصد را طبیعی میدانند. این میزان تورم و بیکاری در یک اقتصاد سالم غیرقابل اجتناب است؛ زیرا چیزی بهنام چرخه اقتصادی وجود دارد. دولتها و دستگاههای تصمیمگیرنده در دوره کسادی باید سیاستگذاری درست داشته باشند که هرچه زودتر لوکوموتیو اقتصاد دوباره به ریل برگردد و مسیر صعودی را پیش بگیرد. در صورتی که سیاست و بستر مناسبی ایجاد نشود، اقتصاد به روند نزولی ادامه خواهد داد، شرایط رکودی شکل میگیرد و اقتصاد به سمت بحران و حضیض حرکت خواهد کرد. در مرحله حضیض و بحران کنترل شاخصهای کلان اقتصادی از دست خارج میشود و با سرعت بیشتری تغییر خواهند کرد. نرخ بیکاری بیشتر میشود، قیمت سهام افت میکند، تورم لجام گسیخته و بهمرور زمان به ابر تورم تبدیل میشود، دستمزدهای واقعی (نسبت دستمزد به تورم) کاهش مییابد و اقتصاد نیازمند اتحاد بیشتر میان نهادهای تصمیمگیری میشود. پدیده رکود تورمی یکی دیگر از محصولات طولانی شدن دوره رکود است.
مراحل چرخه اقتصادی انگلیسی توضیح بازیابی و رشد Expansion مرحلهای از چرخه اقتصادی که تولید و خروجی اقتصاد در حال گسترش و افزایش است. شکوفایی و رفاه Peak بالاترین میزان قابل دستیابی در یک دوره اقتصادی، همزمان با رسیدن به نقطه شکوفایی و رفاه میسر میشود. این یک نقطه عطف در اقتصاد است و پس از آن رشد تولید متوقف و کاهش مییابد. کسادی Recession مرحلهای از چرخه تجاری که تولید در حال کاهش است. رکود Depression کسادی عمیق و طولانی، منجر به رکود میشود. حضیض و بحران Trough حضیض و بحران نقطه مقابل شکوفایی و رشد است. شاخصهای کلان اقتصادی در این شرایط در بدترین وضعیت ممکن خود هستند. نقطه حضیض مانند شکوفایی نقطه عطف است و با سیاست درست میتوان به شرایط مناسب بازگشت.
چرا رکود ایجاد میشود؟
اگر قبول کرده باشیم که رکود یک مرحله بعد از کسادی است، پس میتوانیم ابتدا به عواملی که باعث ایجاد و شکلگیری کساد میشوند اشاره کنیم، سپس ادامهدار شدن آن عوامل و عدم تصمیمگیری و سیاستگذاری نامناسب را دلیل بروز رکود بدانیم. برای مثال اولین تکه از دومینوی «رکود بزرگ» سقوط بازار سهام در آمریکا بود. در آن زمان هنوز سیستم استاندارد طلا (Gold Standard) در برخی از کشورها از جمله آمریکا استفاده میشد. بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) با توجه به سیاستهایی که داشت، دفاع از این سیستم استاندارد طلا را بر اتخاذ سیاستهای پولی ارجح میدانست. فدرال رزرو با بالا بردن نرخ بهره، از عرضه پول جلوگیری کرد. افزایش گردش پول در جامعه، افراد را به مصرف تشویق میکند، اما افزایش نرخ بهره آنها را به نگهداری پول در نهادهای سرمایهگذاری و بانکها بیشتر ترغیب میکند و مصرف خود را به دوره آتی انتقال خواهند داد.
کاهش در GDP اغلب بهعنوان یکی از دلایل ایجاد کسادی مطرح میشود، ولی در واقع GDP منفی یا کمتر نسبت به دوره قبل یکی از علائم هشداردهنده است که کسادی اقتصادی شکل گرفته است. دلیل این تحلیل نیز این است که عمدتا شاخصهای اقتصادی در فواصل زمانی (معمولا هر فصل) اندازهگیری میشوند و آمارهای بهدست آمده، حداقل وضعیت سه ماه گذشته را نشان میدهند.
در ادامه دلایل ایجاد کسادی در اقتصاد و در نهایت رکود را بیان میکنیم.
۱. کاهش اعتماد مردم نسبت به سیاستهای اقتصادی
زمانی که در اقتصاد عدم قطعیت و عدم اطمینان وجود داشته باشد، خانوارها ترجیح میدهند رفتارهای خود را تغییر دهند. آنها در اولین قدم مصرف خود را کاهش میدهند یا در بعضی مواقع متوقف میکنند. بنگاههای اقتصادی دست از توسعه و گسترش خود برمیدارند و تمایل کمتری به جذب نیروی جدید نشان میدهند؛ در نتیجه موقعیت شغلی کمتری در اقتصاد ایجاد میشود. واحدهای فروشگاههای اقتصادی (بیشتر خردهفروشان مد نظر است) روند فروش خود را کند میکنند، زیرا نمیدانند که چه اتفاقی در آینده خواهد افتاد. آیا قیمتها افزایش مییابند، آیا مالیات بیشتر میشود، واردات و یا سوبسید به تولیدکنندگان داخلی با چه شرایطی ادامه خواهد یافت؟ در ادامه این روند کارخانهها سفارشهای کمتری برای تولید دریافت میکنند و برای حفظ شرایط ناچار خواهند شد با ظرفیت کمتری به تولید ادامه دهند. اگر این روند ادامهدار باشد، به کاهش حقوقودستمزد و در نهایت تعدیل نیروی کار (افزایش نرخ بیکاری در اقتصاد) منجر خواهد شد.
با توجه به توضیحات بالا، زمانی که دولت و ارگانهای مربوط به اقتصاد نتوانند چشمانداز مناسبی برای آینده اقتصاد ترسیم کنند، مردم نسبت به آن ناامید خواهند شد. این ناامیدی به مرور بر اقتصاد اثر میگذارد و آن را وارد فاز کسادی میکند.
۲. نرخ بهره بالا
نرخ بهره با حجم نقدینگی در جامعه ارتباط دارد. هرچه نرخ بهره بالاتر باشد، نقدینگی در جامعه کاهش مییابد و برعکس؛ بنابراین نرخ بهره یکی از ابزارهای کنترل نقدینگی است. اگر بخواهیم تعریف سادهای از نقدینگی داشته باشیم، میتوانیم آن را پول در دست مردم و پولی که برای سرمایهگذاری و مصرف نیاز است، بنامیم. زمانی که نرخ بهره بالا باشد، افراد جامعه ترجیح میدهند پول خود را نزد بانک یا نهادهای سرمایهگذاری نگهدارند و از سود حاصل از آن مصرف خود را پوشش دهند. بهعبارتی هزینه فرصت دریافت سود، انتقال مصرف به یک دوره دیگر است و این قضیه به کاهش مصرف، کاهش تقاضا و کاهش تولید منجر خواهد شد؛ زیرا واحدهای تولید تقاضای موثری برای کالا و خدمات خود نمیبینند و مجبور به کاهش سطح تولیدات خود هستند.
بانکهای مرکزی و دولتها اغلب برای حفظ ارزش پول، نرخ بهره را افزایش میدهند. این افزایش که مدت زمان و مقدار مناسب نداشته باشد، منجر به ایجاد کساد میشود و تمایل افراد را برای مشارکت در فعالیتهای اقتصادی کاهش میدهد. برای مثال بانک مرکزی آمریکا برای حفظ ارزش دلار در اواخر دهه ۱۹۷۰ نرخ بهره بانکی را افزایش میداد که همین امر باعث بروز کسادی در ۱۹۸۰ شد.
تعیین و تغییر نرخ بهره از آنجایی که یک سیاست پولی است، جزو اختیارات بانک مرکزی است، ولی این نهاد در برخی از اقتصادها مانند ایران، زیرمجموعه دولت است و استقلال لازم را ندارد، بههمین خاطر در بالا اشاره کردیم که بانک مرکزی و دولتها این سیاست را اتخاذ میکنند.
۳. ریزش بازار سهام
بیاعتمادی به آینده اقتصاد، کاهش فعالیتهای اقتصادی و افزایش نرخ بهره بهخودیخود میتوانند شروط لازم برای افت و ریزش بازار سهام را مهیا کنند. زمانی که سرمایهگذاری کاهش پیدا کند و افراد سرمایه خود را از کسبوکارها خارج کنند، روند در بازار سهام نزولی میشود و جو بازار به حالت خرسی درخواهد آمد. با خارج شد سرمایه از بازار سهام یا به اصطلاح کسبوکارهای مولد و نبود نظارت و ساختار سالم در اقتصاد، سرمایه به سمت بازارهای غیرمولد مانند ارزهای فیات، سکه و واسطهگری حرکت خواهد کرد. این نیز به فرورفتن اقتصاد در باتلاق کسادی و در نهایت رکود منجر خواهد شد.
۴. کاهش فروش و قیمت در بازار مسکن
شواهد نشان میدهد، بازار مسکن یکی از بخشهای پیشران در بیشتر اقتصادها است. عدم امکان واردات (تا بهامروز) مسکن و داخلی بودن بازار آن، پیچیدگی و درهمتنیدگی صنایع مختلف برای ساخت و ایجاد پروژههای مسکونی از جمله دلایل این نتیجهگیری است.
در اقتصادهایی که خرید مسکن با استفاده از اعتبار انجام میشود، زمانی که خانوارها نتوانند اعتبار لازم را برای نگه داشتن خانه فراهم کنند یا بهزبان ساده نتوانند اقساط خود را پرداخت کنند، امکان از دست دادن داراییشان (خانهشان) افزایش مییابد و احتمال دریافت وام یا اعتبار دوم برای خرید مسکن کاهش مییابد. کسادی که در سال ۲۰۰۹ رخ داد، به دلیل تمرکز بانکها بر حوزه مسکن و سرمایهگذاریهای پیچیده آنها براساس ارزش خانهها بود. پس از اینکه مشتریان بانک نتوانستند اعتبار حسابهای خود را تامین کنند و وامهای بانکی را تسویه نکردند، قیمت مسکن ریزش کرد و بانکها دچار ورشکستگی شدند.
حالت دیگر نیز مربوط به اقتصاد ایران است. از آنجایی که وام مسکن آنچنان پوششی در قیمت خرید ایجاد نمیکند، خرید مسکن برای اقشار مختلف جامعه سخت و سختتر میشود؛ ولی شاهد این هستیم که در ایران نهتنها قیمت مسکن کاهش نمییابد، بلکه روزبهروز قیمتها نجومیتر میشوند. قطعا نمیخواهیم در این مقاله دلایل این پدیده را نقد و بررسی کنیم، اما یکی از دلایل آن بروز رکود تورمی در ایران و قیمت تمامشده ساختوساز است. حوزه مسکن در ایران نیز یکی از صنایع پیشران است و توقف فعالیت (خرید و فروش) در آن منجر به گسترش کسادی در صنایع متعددی میشود.
۵. سوء مدیریت و قانونگذاری اشتباه
بدون شک همه افراد همنظر هستند که تمام دلایل بروز کسادی و رکود در اقتصاد، برآیند مولفههای مختلف از جمله سیاستگذاری (در بعضی مواقع سیاستزدایی) اشتباه و سوء مدیریت حکمرانان است. اعطای مجوزهای بدون حسابوکتاب برای تاسیس نهادهای مالی (درحالی که این موسسات هیچ پشتوانه مشخصی ندارند و منابع مالی را در بخش واقعی اقتصاد استفاده نمیکنند)، کاهش یا افزایش شدید نرخ سود بانکی (ایجاد عدم قطعیت در اقتصاد)، افزایش در حداقل دستمزد بدون درنظر گرفتن توان بنگاههای اقتصادی برای پرداخت به نیروی کار (بسیاری از بنگاهها بهدلیل ثابت نگه داشتن هزینهها خود، مجبور به تعدیل نیرو میشوند) و مواردی از این قبیل نشاندهنده تاثیر سوء مدیریت بر بروز پدیدهای مانند کسادی و رکود است.
مقایسه رکود و کسادی
تا به اینجا با مفاهیم رکود اقتصادی و کسادی آشنا شدیم و میتوانیم تفاوت آنها را متوجه شویم. هرچند هر دوی این مفاهیم به روند نزولی در اقتصاد اشاره دارند، اما نمیتوانند به جای یکدیگر استفاده شوند. با جستوجوی «کساد» در فرهنگ لغات فارسی، به نتایجی مانند «بیرواج شدن» و «بیرونق شدن» میرسیم و با بررسی «رکود» مفاهیمی مانند «بدون حرکت» یا «ایستا بودن» را مییابیم.
همانطور که در بخش قبلی به آن اشاره کردیم، کسادی یا Recession پدیدهای طبیعی در اقتصاد است. طبق آمار از بعد از جنگ جهانی دوم ۱۳ دوره کسادی در اقتصاد جهانی حاکم بوده است. ایجاد کسادی بر بازار یک امر طبیعی و رخ دادن رکود به قول برخی از منابع و اقتصاددانها، نادر است. البته این گفته شاید برای اقتصاد ایران صدق نکند؛ همانطور که همگی میتوانیم اثرات کسادی بلندمدت را لمس کنیم و رکود حاکم بر جامعه را ببینیم.
معیار و پارامتر اندازهگیری و تعیین ورود به دوره کسادی در هر کشوری متفاوت است، اما بهصورت مشترک همگی بر سر این موضوع که در دوره کسادی خروجی اقتصاد کاهش مییابد و بازار کار دستخوش تغییر منفی میشود، هم نظر هستند. کسادی در اقتصاد را میتوان ایجاد تغییر و تحول در مولفههای زیر در نظر گرفت:
- افزایش بیکاری و کاهش سطح دستمزدها: بنگاهها در شرایط کسادی برای تعدیل دستمزد و کنترل قیمت تمامشده محصولاتشان، نیروی کارشان را اخراج میکنند. این مساله به افزایش نرخ بیکاری منجر خواهد شد. از طرف دیگر اگر بنگاهی بهدنبال کاهش هزینههایش و نگه داشتن نیروی کارش باشد، دو گزینه پیش روی دارد؛ گزینه اول دستمزدها را ثابت نگه دارد، گزینه دوم دستمزدها را کاهش دهد.
- کاهش در قیمت و فروش مسکن: در یک اقتصاد سالم، زمانی که وارد دوره کسادی میشویم، معمولا فروش و در نهایت قیمت مسکن کاهش مییابد. دلیل این اتفاق این است که با کم شدن حجم تولید و کند شدن جریان مالی، پول کمی در اختیار افراد جامعه قرار دارد. از طرف دیگر آنها نگران این هستند که وضعیت ادامهدار باشد، بههمین خاطر محتاطتررفتار میکنند. شاید در اینجا برایمان سوال پیش بیاید که چرا در ایران چنین اتفاقی رخ نمیدهد و قیمت مسکن روزبهروز بیشتر میشود؟ جواب این سوال در پدیدهای بهنام «رکود تورمی» نهفته است که در ادامه مقاله به آن اشاره خواهیم کرد.
- تولید ناخالص داخلی منفی: زمانی که عرضه نیروی کار افزایش یابد (نیروی کار بیشتری در بازار بهخاطر تعدیلهای انجامشده وجود داشته باشد)، سطح حقوق و دستمزد کاهش یابد، مصرفکنندگان تمایل و توانایی کمتری برای مصرف دارند و سمت تقاضای اقتصاد با مشکل روبهرو خواهد شد. همین مساله بر کمتر شدن GDP اثر گذاشته و آن را کم میکند.
تمام موارد بالا اگر در یک بازه زمانی حدودا ۲ ساله رخ دهند، بهعنوان کسادی شناخته میشوند؛ اما درصورتی که مدت زمان این اتفاقها طولانیتر شوند و نرخهای عجیبوغریبی در اقتصاد پدیدار شود، چیزی جز رکود اقتصادی نیست. بحران مالی سال ۲۰۰۹ بهعنوان یک دوره کسادی شناخته میشود. این حادثه از دسامبر ۲۰۰۷ شروع و تا ژوئن ۲۰۰۹ ادامه داشت. درحالی که بزرگترین رکود اقتصادی که از آن بهعنوان «رکود بزرگ – Great Depression» یاد میشود از سال ۱۹۲۹ تا سال ۱۹۳۹ در جریان بود.
در دوران رکود اقتصادی بیشتر شاخصهای کلان مانند نرخ بیکاری، دستمزد و رشد اقتصادی ارقام دو رقمی را نشان خواهند داد. برای اینکه مانند کسادی اقتصادی بتوانیم تغییر در مولفههای اقتصادی را بیان کنیم، در ادامه با بیان آمار و ارقامی که مربوط به رکود بزرگ است، این هدف را محقق میکنیم.
- بیکاری شدید: یکی از نشانههای رکود اقتصادی، افزایش سرسامآور تعدیل و اخراج نیروی کار در بیشتر بنگاههای اقتصادی است. نرخ بیکاری در دوره رکود بزرگ بهطور متوسط به ۲۵ درصد رسیده بود.
- افت بیسابقه دستمزدها: در دوره ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹ افرادی که توانسته بودند کار و شغل خود را حفظ کنند، با کاهش دستمزد روبهروشده بودند. در این دوره دستمزدها بهطور متوسط حدود ۴۰ درصد افت داشت.
- تضعیف اقتصاد: وقتی یک اقتصاد نتواند برای چند دوره پشت سر هم رشد و خروجی مناسبی داشته باشد، زیرساختها و پایههای آن تضعیف و آسیبپذیر میشود. در مدت رکود بزرگ GDP جهانی بهطور میانگین حدود ۲۹ درصد افت داشت.
برای اینکه بهتر تفاوت میان کسادی و رکود در اقتصاد را لمس کنیم، در جدول زیر آمار مربوط به رکود بزرگ (۱۹۳۹ – ۱۹۲۹) و کسادی بزرگ (۲۰۰۹ – ۲۰۰۷) را با یکدیگر مقایسه میکنیم.
شاخص کسادی بزرگ (۲۰۰۹ – ۲۰۰۷) رکود بزرگ (۱۹۳۹ – ۱۹۲۹) مدت زمان یک سال و ۶ ماه ۱۰ سال بیشترین نرخ بیکاری ۱۰ درصد ۲۵ درصد بیشترین کاهش در GDP ۴.۳ درصد ۲۹ درصد بیشترین میزان کاهش در قیمت مسکن ۳۰ درصد ۶۷ درصد
رکود تورمی چیست؟
شرایط رکودی (کسادی) را لمس کردید؟ دلایل بروز این پدیده را نیز با هم مرور کردیم و میتوانیم کم و بیش بگوییم که برای بهبود شرایط چه باید کرد. اگر بخواهیم یک نسخه خیلی ساده و پیشپا افتاده (با ثبات سایر شرایط) برای حال بد یک اقتصاد مبتلا به کسادی تجویز کنیم، باید کاری کنیم که پول در دست مردم بیشتر شود و آنها را به مصرف بیشتر تشویق کنیم. برای همین کار سیاستهای پولی مناسب با شرایط (مانند کاهش نرخ بهره) را اتخاد میکنیم و نقدینگی جامعه را افزایش میدهیم. اگر بهازای نقدینگی موجود در جامعه، کالا یا خدمتی وجود نداشته باشد، تورم (افزایش سطح عمومی قیمتها) بهوجود میآید. این امر باعث میشود نهتنها رکود موجود رفع نشود، بلکه تورم نیز به جامعه تحمیل شود و شرایط به حالت رکود تورمی (Stagflation) تغییر مییابد.
بهزبان ساده، رکود تورمی یا کسادی همراه با تورم به وضعیتی گفته میشود که در آن نرخ تورم بالا یا در حال افزایش است، رشد اقتصادی به آهسته و بیکاری و شرایط کسادی (رکودی) بهطور پیوسته و گسترده باقی مانده است.
تاریخچه رکود در اقتصاد
پدیده رکود تنیدگی عجیبی با فاجعه «رکود بزرگ» دارد. عدهای گمان میکنند که رکود تنها همان سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹ بوده است و در طرف دیگر، عدهای گمان میکنند هر روند نزولی در اقتصاد (مانند کسادی ناشی از کرونا در سال ۲۰۲۰) رکود است. در این بخش درباره تاریخچه رکود و مواردی که در تاریخ اقتصاد ثبت شدهاند، صحبت میکنیم.
اولین باری که واژه رکود یا بهتر بگوییم بحران اقتصادی بهطور رسمی مورد استفاده قرار گرفت، مربوط به سال ۱۸۱۹ در آمریکا میشود. رئیس جمهور وقت آمریکا (جیمز مونرو – James Monroe) اولین بار برای حادثهای که در جریان بود، از واژه رکود استفاده کرد.
رکود بزرگ (۱۹۲۹)
رکود بزرگ در تاریخ ۲۴ اکتبر ۱۹۲۹ (معروف به پنجشنبه سیاه) شکل گرفت. این بزرگترین و گستردهترین رکود در تاریخ جهان صنعتی شناخته میشود. علاوهبر اینکه این اتفاق ابعاد گسترده و فاجعهباری از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بههمراه داشت، انتشار کتابی به همین نام در سال ۱۹۳۴ توسط لیونل رابینز (Lionel Robbins) اقتصاددان بریتانیایی، باعث شد که با عنوان «رکود بزرگ» از آن فاجعه یاد کنند.
سقوط بازار سهام ایالات متحده نقطه آغاز شدیدترین رکود تاریخ بود. پس از سالها سرمایهگذاری بدون هدف و صرفا با انگیزه سفتهبازی، حباب بازار سهام منفجر شد و صفهای عظیمی برای فروش شکل گرفت و با شکستن رکورد فروش، ۱۲.۹ میلیون سهم معامله شد. بیکاری در آمریکا در سال ۱۹۳۳ به ۲۵ درصد افزایش یافت و نرخ بیکاری دو رقمی تا دهه ۱۹۴۰ باقی ماند. در طول رکود بزرگ دستمزدها ۴۲ درصد کاهش پیدا کرد و کیک اقتصاد آمریکا ۳۰ درصد کوچکتر شد. هرچند که این وقایع در آمریکا آغاز شد، اما وابستگی بسیاری از اقتصادها به سیستم «پشتوانه طلا» باعث شد که آثار این شکست به کشورهای دیگر نیز سرایت کند و رکود در بیشتر نقاط جهان حاکم شود. پس از انتخاب فرانکلین رزولت بهعنوان رئیسجمهور، شرکت بیمه سپرده فدرال (FDIC) برای حفاظت از حساب سپردهگذاران و کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) برای تنظیم بازار سهام ایالات متحده تشکیل شد.
کسادی ۲۰۰۹
منبع: Wikipedia
شکلگیری کسادی در سال ۲۰۰۹ مربوط به بحران وام مسکن در ۳ سال قبل یعنی سال ۲۰۰۶ میشود. بانکها در آن زمان شروع به سرمایهگذاری روی وامهای مسکن از طریق روشهای مشتقه کردند. نرخ بهره پایین در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ و از طرفی افزایشی بودن روند قیمتی مسکن در آینده، افراد را ترغیب کرد که با دریافت وام، اقدام به خرید خانه کنند. همین امر باعث بزرگتر شدن حباب مسکن شد. همزمان با افزایش نرخ بهره توسط فدرال رزرو و انفجار حباب مسکن، وامگیرندگانی که اعتبار و امتیاز کافی نداشتند، در بازپرداخت بدهی خود ناتوان ماندند.
کسادی ۲۰۲۰
منبع: Wikipedia
همه کسانی که در این دوره زندگی میکنیم، هیچگاه دوران کرونا، وحشت و اندوهی را که در آن حاکم بود، فراموش نخواهیم کرد. دورانی که به قرنطینه بزرگ نیز معروف است. دستاورد این قرنطینه برای اقتصاد چیزی جز توقف چرخه فعالیت بنگاهها، فلج شدن زنجیره تامین و گسترش کسادی در سطح جهان نبود. در اوایل سال ۲۰۲۰ اقتصاد جهانی با مشکل روبهرو شد و در عرض هفت ماه حتی پیشرفتهترین اقتصادها نیز وارد فاز کسادی شدند. سازمان ملل متحد در آوریل ۲۰۲۰ پیشبینی کرد، این اتفاق ممکن است گریبانگیر بیش از ۱۹۵ میلیون نیروی کار تمام وقت در سراسر جهان شود و نرخ بیکاری به ۱۰ درصد برسد. آمار و ارقام نشان میدهد تا اکتبر ۲۰۲۰ بیش از ۱۰ میلیون پرونده بیکاری در آمریکا تشکیل شده بود. قرنطینه، کاهش مصرف، فروپاشی صنعت توریست و جنگ قیمتی میان روسیه و عربستان برای نفت، از جمله دلایلی بود که نگرانی بیشتر حکومتها برای عمیقتر شدن کساد اقتصادی را به همراه داشت.
سیاستهای مورد استفاده در رکود اقتصادی
اگر بخواهیم رویکردهای موجود در اقتصاد را به دو دسته کلی تقسیم کنیم، باید بگوییم یک گروه طرفدار رها کردن اقتصاد به حال خود و عدم دخالت حکومت در آن هستند و گروهی دیگر معتقدند، دولت یا سیستم حاکمیتی باید بر اقتصاد نظارت داشته باشند. گروه اول را مکتب کلاسیک و گروه دوم را کینزینها یا اقتصاد کینزی مینامند.
عقاید کلاسیکها ریشه در نوشتههای قرن هجدهم آدام اسمیت (کتاب ثروت ملل)، دیوید ریکاردو، و ژان باتیست سه دارد. آنها معتقدند بیکاری و کسادی بخشهای طبیعی از چرخه تجاری هستند. زمانی که دستمزدها بالا برود و بنگاهها از پرداخت آن عاجز باشند، بیکاری بهوجود میآید. در این شرایط، کارگران بیکار حاضرند با دستمزد کمتر کار کنند. تکرار این چرخه اقتصاد را به سطح اشتغال کامل سوق خواهد داد و مشکل رکود نیز رفع میشود. به جهت اینکه کلاسیکها مشکل رکود را از سمت عرضه میدیدند و به این امر که کاهش تقاضا کل باعث ایجاد بیکاری میشود، اعتقاد نداشتند، آنها اقتصاددانان طرف عرضه یا عرضهمحور میشناختند.
اقتصاددانان کلاسیک بهترین تصمیم دولت برای مدیریت رکود را عدم دخالت دولت میدانند؛ زیرا هرگونه مداخله دولت فقط وضعیت را بدتر می کند و رکود را طولانی تر می کند. کلاسیکها اصطلاحی با عنوان دست نامرئی دارند. آنها میگویند یک دست نامرئی در اقتصاد وجود دارد که عرضه، تقاضا، قیمت و اشتغال را به سمت تعادل هدایت میکند.
اگر گروه اول اقتصاددانان طرف عرضه هستند، بنابراین گروه دوم که نظرات مخالف با گروه اول دارند، اقتصاددانان طرف تقاضا نام میگیرند. متفکر اصلی این مکتب جان مینارد کینز،اقتصاددان بریتانیای است که کتب و نظریات او پس از رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم به بهبود اقتصادها کمک کرد. کینزینها معتقدند که رکود در مرحله اول باعث کاهش درآمد مردم میشود، سپس مصرف و پسانداز آنها را تحت تاثیر قرار میدهد و کم میکند. کم شدن پسانداز افراد باعث میشود سرمایه لازم برای سرمایهگذاری به بنگاهها و کسبوکارها تزریق نشود و جریان سرمایه کند شود و تولیدات کم شود. برخلاف کلاسیکها، طرفداران مکتب کینز این روند را برای رکود متصور بودند و عقیدهای بر رسیدن به اشتغال کامل در انتهای این روند نداشتند. کینزینها بر این باورند که باید دولت باید با افزایش هزینههای خود و سیاستها انبساطی، طرف تقاضا را تحریک کند. با استفاده از سیاستهای انبساطی که در ادامه به آن اشاره میکنیم، نقدینگی جامعه بیشتر میشود و سطح مصرف بالاتر میرود.
نمودار بالا نشاندهنده عرضه و تقاضای کل در اقتصاد است. فرض میکنیم اقتصاد در رکود بهسر میبرد و نقطه تعادلی Er است. منحنی AD که تقاضای کل را نشان میدهد، با استفاده از سیاستها کینزی به سمت راست حرکت میکند. اگر اقتصاد در شرایط تورمی باشد، منحنی ابتدا تا Ei حرکت میکند و تقاضا کل جدید ADi خواهد شد، اما اگر سیاستهای کنترل تورم اتخاذ شود، نقطه تعادل به Ef باز خواهد گشت و ADf نماینده تقاضای کل خواهد بود. در نمودار بالا AS نشاندهنده عرضه کل اقتصاد است و از آنجایی که در نظریات کینزینها هدف تحریک تقاضا است، تغییر در آن (عرضه کل) بهوجود نمیآید.
اگر بخواهیم مقداری عمیقتر نگاه کنیم، میبینیم که با توجه به نظریه کینزینها، در دوران رکود فشار تورمی پایین است؛ بهعبارتی قیمتها در حال ریزش هستند. این درحالیست که اگر با استفاده از تمهیدات کینزی سطح تولید به سطح تولید بالقوه یا بالاتر از برسد، ممکن است اقتصاد در معرض خطر تورم بالا قرار بگیرد. این موضوع در دهه ۱۹۵۰ توسط ویلیام فیلیپس اقتصاددان نیوزلندی مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از دادههای ۶۰ ساله بریتانیا، منحنی بیکاری – تورم فیلیپس را معرفی کرد.
درباره دو طیف فکری (کلاسیک و کینزین)، سیاستها انبساطی و نقش حاکمیت در تصمیمگیری لازم در شرایط رکودی صحبت کردیم. در ادامه درباره نحوه استفاده از دو نوع سیاست پولی و سیاست مالی در شرایط رکودی صحبت میکنیم.
سیاست پولی مناسب در شرایط رکودی
ابزارهایی که در اختیار بانک مرکزی است و با استفاده از آن برای حفظ ارزش پول و ثبات قیمتها تلاش میکند، سیاست پولی (Monetary policy) نام دارد. سیاستهای پولی به دو دسته مستقیم و غیرمستقیم تقسیم میشوند. نرخ بهره و سقف تسهیلات در سیاستهای پولی مستقیم قرار میگیرند و ابزارهایی مانند عملیات بازار باز و ذخیره لازم بانکها نزد بانک مرکزی از جمله سیاستهای پولی غیرمستقیم است. دو اصطلاح سیاست انبساطی و سیاست انقباضی نیز وجود دارد و به نوع پیادهسازی آنها مربوط است. اگر باید نقدینگی در جامعه بیشتر شود، سیاستهای انبساطی پیش گرفته میشود و اگر قرار است گردش پول کنترل شود، نیاز به اجرای سیاستهای پولی انقباضی است.
بارها در این مقاله گفتیم که در دوران رکود، بیکاری افزایش مییابد، سطح مصرف کاهش و قیمتها افت میکنند؛ بنابراین باید سیاستهای پولی انبساطی استفاده شود. بهطور مشخص درباره نرخ بهره صحبت نمیکنیم، چون معلوم است که برای افزایش پول در جامعه باید نرخ بهره کاهش یابد که مردم پول خود را بانکها نگهداری نکنند. در ادامه به موارد دیگر از سیاستهای پولی اشاره میکنیم.
عملیات بازار باز
عملیات بازار باز (Open market operation) به خرید و فروشِ اوراق قرضه دولتی در بازار آزاد گفته میشود. هدف این کار گسترش یا انقباض میزان پول در گردش است. خرید اوراق قرضه به سیستم بانکی پول تزریق میکنند و باعث ایجاد رشد اقتصادی میشود. فروش اوراق قرضه عکس این اتفاق را رقم میزند.
فدرال رزرو با خرید اوراق بدهی در بازار آزاد در ازای اعتبار بانکی تازه ایجاد شده، باعث کاهش نرخ بهره میشود (یا لااقل میتواند باعث کاهش شود). با عملی شدن این اتفاق، نرخهای پایینتر وامگیری برای شرکتها مهیا خواهد شد و به آنها اجازه میدهد بهجای نکول بدهی یا اخراج اجباری کارکنان، وام یا بدهی بیشتری داشته باشند. این به کارمندان کمک می کند تا در مشاغل فعلی خود بمانند و از افزایش بیکاری در هنگام وقوع رکود جلوگیری کنند.
نرخهای بهره پایین فرصت دیگری نیز ایجاد میکند. در سیستمهای اعتباری، مصرفکنندگان میتوانند بیشتر بهصورت اعتباری خرید کنند. این قضیه سطح مصرف را در حالت قبلی یا حتی بالاتر میبرد و از رکود جلوگیری میکند. در سیستمهایی که خرید اعتباری وجود ندارد، سیاست پرداخت یارانه (افزایش هزینههای دولت – سیاست مالی) برای بالا نگه داشتن سطح مصرف اتخاذ میشود.اعتبار اعتباری بیشتری انجام دهند، قیمتهای مصرفکننده را بالا نگه دارند و بههمین ترتیب به جای اینکه در حد توانشان زندگی کنند، خود را بیشتر به بدهی کشاندهاند.
زمانهایی وجود دارد که نرخهای بهره کمتر نمیشوند، زیرا بانکها اعتبار تازه تزریقشده را برای استفاده خود به عنوان ذخایر نقدی در مقابل تعهدات بدهی خود نگه میدارند. در این شرایط، فدرال رزرو ممکن است تا زمانی که سیستم بانکی از اعتبار جدید بینیاز شود، به خرید اوراق قرضه ادامه دهد. این سازوکار بهعنوان تسهیل کمی (QE) شناخته میشود.
ذخیره بانکها نزد بانک مرکزی
هر بانک تجاری موظف است که مقدار مشخصی از سپرده مشتریانش را نزد بانک مرکزی بهعنوان وثیقه نگهداری کند و با توجه به آن به پرداخت وام اقدام کند. بانک مرکزی در شرایط رکودی برای اینکه دست بانکها را برای پرداخت راحتتر وام باز بگذارد، نرخ ذخیره لازم را کاهش میدهد.
سیاست مالی مناسب در شرایط رکودی
سیاستهای مالی (Fiscal policy) نشاتگرفته از نظریات کینز است. متولی این نوع سیاست دولت و نهادهای دولتی هستند. دو مولفه مخارج دولت و مالیات، ابزار لازم در سیاست مالی هستند.
دولت به دنبال این است که در شرایط رکودی مصرف افراد را در وضعیت قبل نگه دارد، بنابراین باید به نوعی سیاستگذاری کند که مصرفشان دچار مشکل نشود. دولت در دوران رکود میتواند با کاهش نرخ مالیات، پول در دست افراد را ثابت یا بیشتر کند. با افزایش پول در جامعه نهتنها مصرف بالا میرود، بلکه پسانداز و سرمایهگذاری نیز افزایش مییابد و درنتیجه استخدام و اشتغالزایی در بنگاههای اقتصادی ایجاد میشود.
همانطور که گفتیم دیگر ابزار سیاست مالی، هزینههای دولت است. هزینههای دولت به این معنا است که دولت مصرف و مخارج خود را افزایش دهد. دولت با دادن سوبسید در تولید یا یارانه به مصرفکننده، فعالیتهای اقتصادی را تشویق و تقاضا را تحریک کند. پس در نتیجه دولت در یک سیاست مالی انبساطی، نرخ مالیات را کاهش و هزینههایش را افزایش میدهد.
در شرایط رکودی چه کاری باید انجام دهیم؟
در حال حاضر که این مقاله نوشته میشود، گمانهزنیهایی درباره وجود یا عدم وجود رکود در اقتصاد جهانی برای سالها بعد وجود دارد. هیچ کس نمی تواند آینده را پیش بینی کند، اما آماده شدن برای رکود اقتصادی به کمک می کند، در هر سناریویی از سرمایه خود محافظت کنیم. در ادامه چهار نکته برای محافظت از سرمایه در رکود اقتصادی را مطرح میکنیم.
- تسویه بدهی: یکی از مخاطرات رکود اقتصادی، بیکاری است. در شرایط کسادی و رسیدن به رکود، هر لحظه ممکن است کارفرما ما را صدا کند و در یک جلسه دوستانه و البته ناراحتکننده، بگوید که دیگر نمیتوانیم با یکدیگر همکاری کنیم؛ بنابراین تاجای ممکن تسویه بدهیهای خود را در اولویت قرار دهید. این کار باعث میشود، در شرایط بیکاری مجبور نباشیم از سرمایه خود برای تسویه بدهی استفاده کنیم.
- صندوق اضطراری: این قسمت برای کسانی که در ایران زندگی میکنند، شاید کمی سخت و حتی بیمعنی باشد. واژه پسانداز دیرزمانیست که با ما ایرانیان غریب است؛ اما داشتن یک صندوق اضطراری یا پسانداز برای روز مبادا، میتواند در شرایط رکودی موثر باشد. وجوه این صندوق برای گذران روزهای سخت ابتدایی کمککننده خواهد بود؛ بنابراین از پسانداز بخشی از درآمدتان هرچند کم، غافل نشوید.
- متوعسازی سرمایه گذاری: برای کاهش سطح ریسک، سبد سرمايهگذاریتان را با ترکیبی ترکیبی از سهام، اوراق قرضه، اوراق بهادار کوتاهمدت، طلا، ارز فیات و کریپتو متنوع کنید.
- یادگیری مهارتهای مختلف: در زندگی«چیزی که خوار آید، روزی بهکار آید» چه برسد به یک مهارت. نهتنها برای کسب درآمد،بلکه برای دانش و آگاهی هیچگاه از یادگیری دست نکشید. به دنبال منابع درآمد دیگری باشید. اگر در زمان رکود حقوق شما کاهش یابد یا شغل خود را از دست دهید، با استفاده از مهارتهایی که آموختهاید، میتوانید جریانهای درآمدی جدیدی برای خود ایجاد کنید.
تاثیر رکود اقتصادی بر بازار کریپتو
تاثیر رکود بر اقتصاد واضح است، اما آیا این پدیده بر بازار کریپتو نیز اثرگذار است؟ شاید بتوانیم بگوییم که رکود بهطور مستقیم بر بازار کریپتو اثری نداشته باشد، ولی با توجه به اینکه رکود بر سطح درآمد افراد تاثیر دارد، آنها دیگر نمیتوانند بخشی از درآمد خود را صرف سرمایهگذاری در بازارهای مالی از جمله بازار ارزهای دیجیتال کنند؛ بنابراین اگر از زاویه سرمایهگذاری و پسانداز به آن نگاه کنیم، تقاضا برای این امر در بازار کریپتو کاهش مییابد و به کاهش قیمت ارزهای دیجیتال منجر میشود. زاویه دیگر کسب درآمد و پیادهسازی مهارت معاملهگری است. ما در دوران همهگیری کرونا، شاهد رونق بازار کریپتوکارنسی بودیم. در آن زمان افراد نمیتوانستند به فعالیت روزانه و ثابت خود ادامه دهند و همانطور که گفتیم بهدنبال روشهای جایگزین بودند. کسانی که کار خود را از دست داده بودند، ترید در بازار ارزهای دیجیتال را بهعنوان جایگزین انتخاب میکنند و از آن کسب درآمد میکنند.
با توضیحات بالا، بالاخره اثر رکود بر بازار کریپتو چیست؟ باید بگوییم پاسخ به این سوال کمی تا قسمتی پیچیده است. همزمانی روند خرسی بازار ارزهای دیجیتال با رکود حاکم بر اقتصاد، بهاحتمال زیاد باعث آثار منفی شدید در این بازار میشود، اما میتواند فرصتی برای سرمایهگذاری باشد؛ زیرا مردم به آینده ارزهای دیجیتال خوشبین هستند.
یکی دیگر از نکاتی که پیشبینی درباره اثرپذیری بازار کریپتو از رکود اقتصادی را سخت میکند، قدمت این بازار است. تاریخچه بازار کریپتو به اندازه بازار سهام نیست و نمیتوان دقیقا همان سناریوهای بازار سنتی را برای بازار ارزهای دیجیتال در نظر گرفت، اما در چند وقت اخیر پیروی بازار رمزارزها از بازار سهام آمریکا، شاخص نزدک و S&P 500 دست تحلیلگران را بازتر کرده است. با این حال چند پیشبینی درباره اثر رکود بر بازار رمزارزها وجود دارد.
کاهش قیمت ارزهای دیجیتال: اکثر سرمایهگذاران معتقدند قیمت ارزهای دیجیتال در دوره رکود اقتصادی کاهش مییابد. با وجود افزایش پذیرش ارزهای دیجیتال مانند بیتکوین و اتریوم، این رمزارزها در بین طیف مختلفی از داراییها، پرنوسانترین، سوداگرانهترین و پرخطرترین هستند. داراییهای دیجیتال احتمالا مسیر نزولی اکثر سهامهای فناوری با رشد بالا را دنبال خواهند کرد؛ مگر اینکه رمزارزی مانند بیت کوین به عنوان یک ارز ذخیره جهانی تثبیت شود.
حرکت سرمایه به سمت پروژههای کمریسکتر: پولی که در طول رکود در بازار کریپتو باقی میماند، احتمالا به سمت پروژههای تثبیتشده و استیبل کوینها سرازیر میشود. به طور کلی، زمانی که بازار کریپتو در روند نزولی قرار دارد، سلطه بیت کوین افزایش می یابد؛ زیرا سرمایهگذاران از پروژهها و آلت کوینها کوچک خارج می شوند.
تعدیل نیرو در پروژههای کریپتویی: بسیاری از شرکتها با کاهش قیمت داراییهای دیجیتال و در روند نزولی بازار، برنامههای توسعهای خود را متوقف خواهند کرد و مجبور به تعدیل نیرو خواهند شد.
کاهش حجم و تعداد معاملات: یکی از مولفههایی که به رکود منجر میشود، وجود عدم قطعیت در اقتصاد است. بازار کریپتو نیز یکی از پرنوسانترین بازارهای مالی است؛ بنابراین سرمایهگذاران و معاملهگران در چنین فضایی دست از ترید و سرمایهگذاری میکشند یا کمتر اقدام به این کار میکنند. این مساله به کمتر شدن تعداد و حجم معاملات در طول دوره رکود اقتصادی منجر خواهد شد.
پرسش و پاسخ (FAQ)
- رکود اقتصادی چیست؟
آهسته شدن روند فعالیتهای اقتصادی و کاهش خروجی اقتصادی را رکود میگویند. البته در چرخه اقتصادی قبل از وقوع رکود، اقتصاد وارد مرحله کسادی میشود.
- نشانه رکود اقتصادی چیست؟
کاهش سطح عمومی قیمتها، کاهش مصرف، منفی شدن GDP، افزایش نرخ بیکاری و سقوط بازار سهام چند مورد از نشانههای رکود اقتصادی است.
- بزرگترین رکود اقتصادی در چه تاریخی رخ داد؟
دورههای مختلفی در تاریخ بهعنوان رکود، بحران یا وحشت اقتصادی مطرح شدهاند، اما همه افراد متفقالقول به رکودی که بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۰ رخ داد، بزرگترین رکود اقتصادی میگویند و آن را با عبارت «رکود بزرگ – Great Depression» میشناسند.
- تفاوت میان رکود و کسادی در اقتصاد چیست؟
کسادی معمولا به بازه زمانی ۱ تا ۲ ساله افت فعالیتهای اقتصادی همراه با نرخهای تک رقمی و در برخی موارد دو رقمی در بیکاری اتلاق میشود، اما رکود اقتصادی شامل بازههای زمانی طولانیتر و نرخهای شگفتانگیز میشود.
جمعبندی
یکی از پدیدههای منفی و ناخوشایند در اقتصاد، رکود است. رکود اقتصادی بهزبان ساده افت فعالیتهای اقتصادی و افزایش نرخ بیکاری شناخته میشود. باید به این نکته توجه کرد که رکود یکی از مراحل چرخه اقتصادی یا چرخه تجاری است و قبل از آن، اقتصاد وارد فاز کسادی میشود. در این مقاله سعی کردیم رکود اقتصادی چیست را تعریف کنیم، دلایل شکلگیری، نشانههای وجود رکود اقتصادی، تفاوت رکود و کسادی در اقتصاد، رکود تورمی، رکودهای رخداده در تاریخ اقتصاد، سیاستهای مناسب برای خروج از رکود، راهکارهای مقابله با رکود در اقتصاد فردی و اثر رکود اقتصادی بر بازار ارزهای دیجیتال را بیان کردیم. آیا به نظر شما اقتصاد جهانی محکوم به تجربه رکود اقتصادی در سالیان آینده است؟