تتر (USDT) یک استیبلکوین است که از لحاظ نظری باید در همهجا و در همه کشورها، معادل یک دلار آمریکا قیمتگذاری شود. مثلا اگر در ایران قیمت دلار ۱۳۰ هزار تومان باشد، انتظار طبیعی این است که تتر هم با همین قیمت معامله شود، نه بیشتر و نه کمتر. اما در کشورهایی که با اقتصاد پشتپرده، محدودیتهای ارزی و کنترل خروج سرمایه دستوپنجه نرم میکنند، ماجرا متفاوت است. هند یکی از مهمترین نمونههای این وضعیت است.
نرخ رسمی دلار به روپیه «USD to INR» حدود ۹۰ روپیه است؛ اما نسخه تتری آن در بازارهای کریپتویی هند تقریباً هیچوقت با این قیمت معامله نمیشود. در بازارهای همتابههمتای صرافیهایی مانند بایننس، تتر معمولاً با قیمتی نزدیک به ۹۵ روپیه خریدوفروش میشود؛ یعنی چیزی حدود ۶٪ بالاتر از نرخ رسمی دلار. این پریمیوم (Premium) یا اضافهقیمت ۶٪ ناشی از ناکارآمدی موقتی در بازار یا بهای سهولت معاملات نیست. در واقع، این عدد یک شاخص اقتصادی است که «هزینه خروج سرمایه» در هند را نشان میدهد. به بیان سادهتر، این پرمیوم قیمتی است که سرمایهگذاران حاضر هستند بپردازند تا از محدودیتها عبور کنند و خارج از چارچوب نظام مالی رسمی به دلار دسترسی داشته باشند.
در این مطلب از میهن بلاکچین میخواهیم به این موضوع بپردازیم که پریمیوم تتر در هند از کجا نشات میگیرد، چه ارتباطی با طلا، قاچاق و شبکههای غیررسمی دارد، و چرا یک استیبلکوین که باید همیشه «یک دلار» باشد، در عمل گرانتر از نرخ بازار معامله میشود.
تورم، کنترل سرمایه و تولد یک اقتصاد پنهان در هند

در چند دهه گذشته ارزش روپیه بهطور پیوسته در برابر طلا و دلار تضعیف شده است. داستانی آشنا برای هر اقتصادی که تورم مزمن دستوپنجه نرم میکند. در چنین فضایی، خانوارهای هندی درست مانند بسیاری از جوامع شرقی، برای حفظ قدرت خرید خود به انباشت طلا پناه بردهاند.

درمقابل، دولت هند نیز برای مدیریت این تقاضای گسترده و کنترل کسری تراز تجاری سراغ «تعرفه واردات» رفته است. عوارض گمرکی واردات طلا در هند سالها حدود ۱۵٪ بود؛ اما در ژوئیه ۲۰۲۴، دولت این تعرفه را به حدود ۶٪ کاهش داد.
جالب شد؛ دوباره به همان عددی رسیدیم که در مقدمه دربارهاش صحبت کردیم: ۶٪
شکل گرفتن اقتصاد موازی
در کنار اقتصاد رسمی هند، لایههای پنهان دیگری هم وجود دارد. افرادی که سرمایههای اعلامنشده دارند (مثلاً پول نقد حاصل از درآمدهای گزارشنشده)، آنها هم مثل سایرین دنبال حفظ ارزش دارایی خود در برابر تورم هستند و میخواهند داراییهایشان را به چیزی امنتر از روپیههای کاغذی تبدیل کنند.

اما برای این افراد خرید طلا از مسیر رسمی به دو دلیل گزینه مناسبی نیست؛ نخست اینکه ورود حجم زیادی پول نقد به سیستم بانکی، پای اداره مالیات را وسط میکشد و درباره منشأ این سرمایه از آنها سؤال میکند. ثانیا، طلای قانونی هم مشمول مالیات است و هم بهدقت توسط دولت رصد میشود.
به همین دلیل، طلای غیرقابلردگیری که اغلب از مسیر قاچاق و از مراکزی مانند امارات وارد میشود، به ابزار اصلی دور زدن مالیات و کنترل سرمایه در هند تبدیل شده است.
از طرف دیگر مسئله این است که خرید طلا در خارج از کشور چندان ساده نیست؛ زیرا افراد نمیتوانند آزادانه پول را به خارج منتقل کنند تا پرداختهایشان را مستقیماً انجام دهند. طبق «طرح انتقال آزاد سرمایه (LRS)»، هر شهروند هندی سالانه میتواند تا سقف ۲۵۰ هزار دلار را بدون دردسر به خارج از کشور منتقل کند. انتقال مبالغ بالاتر از این حد، نیازمند مجوز ویژه از بانک مرکزی هند (RBI) است.
همین محدودیتها منجر به شکلگیری بازارهای موازی همچون شبکه هاوالا (Hawala) شده است. این شبکه نقش شاهراه خروج سرمایه را بازی میکند و بستری را فراهم کرده است تا افراد بتوانند پول خرید طلا را دور از چشم دولت هند به خارج از کشور منتقل کنند.
سازوکار این شبکه ساده است؛ شما روپیه را به یک واسطه در بمبئی میدهید. همتای او در دبی، معادل آن را بهصورت دِرهَم به گیرنده مورد نظر شما پرداخت میکند. هیچ پول فیزیکی از مرز عبور نمیکند. تسویه حساب بین واسطهها بعدها در پشت پرده و معمولاً از طریق دستکاری فاکتورهای تجاری یا معامله طلا انجام میشود.
سندیکاها و شبکههای سازمانیافته از وجوه این بازار سیاه برای پرداخت به قاچاقچیان استفاده میکنند؛ قاچاقچیانی که طلا را از مراکزی مانند دوبی میخرند و از مسیرهای غیرقانونی وارد هند میکنند تا از پرداخت مالیات واردات فرار کنند.
حالا سوال این است که سود این چرخه از کجا میآید؟ بله، از همان مالیاتی که پرداخت نمیشود یا بهتر بگوییم از اختلاف قیمت طلا در بازار داخلی و قیمت جهانی آن.
سوال بعدی این است که این اختلاف چقدر است؟ درست حدس زدید، همان ۶٪.
شبکه هاوالا ۲.۰
سختترین بخش قاچاق، همیشه جابهجایی فیزیکی پول از مرزها بوده است. شبکههای سنتی هاوالا این مشکل را تا حد زیادی حل کردند و انتقال «ارزش» را بدون عبور فیزیکی پول ممکن ساختند. اما یک مشکل ساختاری بزرگ همچنان پابرجا بود؛ خودِ پول نقد.
پول نقد حجیم است، زمانیکه در مقیاس بزرگ حمل میشود بهراحتی جلب توجه میکند. بهعلاوه، برای رسیدن به مقصد باید چندین دست جابهجا شود و در نهایت هم در معرض فرسودگی، گمشدن و سرقت قرار دارد. حالا تصور کنید یک نسخه دیجیتال از پول وجود داشته باشد که هیچ فضایی اشغال نکند، هزینه انتقال آن تقریباً صفر باشد و اگر درست استفاده شود، حتی ردی از آن باقی نمینماند.
بله، بازهم درست حدس زدید. قاچاقچیان و بازیگران اقتصاد زیرزمینی، ارز دیجیتال تتر (USDT) را بهعنوان بهترین جایگزین پول نقد پذیرفتهاند. ارز دیجیتال یواسدیتی در مقایسه با شبکههای کند و مبتنی بر اعتماد هاوالا، بهصورت آنی منتقل میشود، بهشدت مورد پذیرش است و برای پرداختهای برونمرزی بسیار کارآمد است.
پرمیوم تتر در هند چطور ایجاد میشود؟
کمکم داریم به پاسخ این سوال نزدیک میشویم؛ در مسیر قانونی، واردکننده ۶٪ عوارض واردات طلا را میپردازد و آن را بهصورت رسمی وارد هند میکند. در مسیر قاچاق واردکنندهها از پرداخت این مالیات فرار میکند، اما برای خرید طلا در خارج از کشور به ارز خارجی نیاز دارد. بنابراین، آنها در داخل هند با استفاده از روپیههای بازار خاکستری یا سیاه، تتر را از بازارهای همتابههمتا (P2P) میخرند. این تقاضای مستمر قیمت تتر را در بازار داخلی بالا میبرد.
اگر پرمیوم تتر از ۶٪ بالاتر برود، حاشیه سود قاچاق از بین میرود و تقاضا برای USDT فروکش میکند. به همین دلیل، نیروهای بازار بهطور طبیعی قیمت تتر را حوالی همان نرخ عوارض واردات طلا نگه میدارند.
این وابستگی فقط در صورتی میشکند که عرضه تتر از حجم کل طلای قاچاقشده به هند در هر سال بیشتر شود؛ سناریویی که فعلا واقعبینانه نیست؛ زیرا درحالحاضر به اندازه کافی تتر در جهان وجود ندارد که بتواند با مقیاس قاچاق طلای هند برابری کند.
برآوردها نشان میدهد سالانه حدود ۳۴۰ تن طلا بهطور غیررسمی وارد هند میشود. با قیمتهای فعلی، ارزش این حجم رقمی حدود ۴۵ میلیارد دلار است. یعنی برای پاسخگویی به تقاضای ناشی از قاچاق طلای هند، هر سال به ۴۵ میلیارد دلار USDT نیاز است که به مراتب بیشتر از رشد سالانه عرضه تتر است. در بهترین حالت، رشد سالانه عرضه تتر تنها ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار است.

برای تایید این نظریه که پریمیوم تتر در هند مستقیما با مالیات وضعشده بر طلا مرتبط است، میتوانیم نگاهی به دادههای تاریخی بیندازیم:
- قیمت دلار در ۱۲ آوریل ۲۰۲۴: ۸۳٫۶۱ روپیه
- قیمت USDT در بایننس در همان روز: حدود ۹۸ روپیه
- یعنی چیزی نزدیک به ۱۵٪ پرمیوم
این دادهها دقیقاً مربوط به قبل از کاهش تعرفهها به ۶٪ در ژوئیه ۲۰۲۴ است؛ درست زمانی که عوارض واردات طلا هنوز ۱۵٪ بود. بهعبارت دیگر، هر زمان عوارض واردات طلا بالاتر بوده است، پریمیوم تتر نیز افزایش یافته است و با کاهش تعرفه، این اختلاف قیمت هم کمتر شده است.
سخن پایانی؛ هرگز نمیتوانیم از استاندارد طلا فرار کنیم
ما در دورانی زندگی میکنیم که تحت سلطه ارزهای فیات است؛ پولهایی که توسط هیچ کالای فیزیکی مانند نقره یا طلا پشتیبانی نمیشود. روپیه، دلار یا یورو فرقی نمیکنند، همه در نهایت وعدههای کاغذی هستند که ارزش خود را از تصمیم دولتها و اعتماد مردم میگیرند. دولتها میتوانند هر زمان که بخواهند این پولها را چاپ کنند و با این کار، بهتدریج قدرت خرید جامعه را کاهش دهند.
آنچه که اینجا روایت شد نشان میدهد که حتی پیشرفتهترین و غیرمتمرکزترین ابزار مالی عصر ما نیز در عمل به چیزی کاملاً سنتی و ملموس گره خورده است؛ تعرفه گمرگی یک فلز فیزیکی. پرمیوم تتر در هند همان نرخ دلاری است که واسطهها، قاچاقچیان و بازیگران اقتصاد سایه حاضر هستند با آن معامله کنند و به شدت به تعرفه واردات طلا وابسته است. این یعنی فارغ از شعارهای دیجیتالی کردن اقتصاد و نوآوریهای بلاکچینی، بازار بهطور غریزی به همان دارایی بازمیگردد که قرنها آزمون خود را پس داده است. ما هرگز از استاندارد طلا عبور نکردهایم؛ فقط شکل آن عوض شده است.












