ظهور هر فناوری جدید، از تلگراف و تلفن در قرنهای گذشته تا اینترنت و اکنون بلاکچین، همواره با موجی از نگرانیها درباره پایان حریم خصوصی همراه بوده است. امروزه بلاکچینها در مرکز این بحث قرار دارند و اغلب به اشتباه یا بهعنوان ابزاری برای شفافیت خطرناک و یا پناهگاهی امن برای فعالیتهای مجرمانه تفسیر میشوند. اما واقعیت این است که فناوری نه دشمن حریم خصوصی، بلکه بستر تکامل آن است و ما در نقطهای حساس قرار داریم که باید به جای ترس از تکنولوژی، به ساخت ابزارهایی بپردازیم که همزمان امنیت و محرمانگی را تامین کنند.
در این مقاله از میهن بلاکچین، به بررسی عمیق تعامل میان فناوری بلاکچین و حریم خصوصی میپردازیم. ما با رد این دوگانه که باید میان «مبارزه با جرایم مالی» و «حفظ حریم شخصی» یکی را انتخاب کرد، نشان میدهیم که چگونه نوآوریهای رمزنگاری مدرن مانند اثبات دانش صفر (Zero-Knowledge Proofs) میتوانند هر دو نیاز را برآورده کنند. همچنین با استناد به حقایق تاریخی و فنی، ۶ افسانه رایج درباره اینترنت، ناشناس بودن در کریپتو و نقش بلاکچین در فعالیتهای غیرقانونی را زیر ذرهبین برده و کاربردهای حیاتی حریم خصوصی را در حوزههایی فراتر از امور مالی، نظیر هوش مصنوعی، احراز هویت و بازیهای رایانهای تشریح خواهیم کرد.
مقدمه
فناوریهای نوین از تلگراف و تلفن گرفته تا اینترنت همواره اضطرابهای تازهای را درباره نابودی قریبالوقوع حریم خصوصی برانگیختهاند. بلاکچینها نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند و حریم خصوصی در بلاکچین اغلب به اشتباه یا بهعنوان ایجاد سطحی خطرناک از شفافیت و یا به عنوان پناهگاهی برای جرم و جنایت تفسیر میشود.
اما چالش اصلی، انتخاب میان حریم خصوصی و امنیت نیست، بلکه ساخت ابزارهایی اعم از فنی و حقوقی است که از هر دو پشتیبانی کنند. از سیستمهای اثبات دانش صفر (Zero-Knowledge Proofs) گرفته تا رمزنگاری پیشرفته، راهحلهای حفظ حریم خصوصی در حال گسترش هستند. حریم خصوصی بلاکچین فراتر از امور مالی، درهایی را به روی تایید هویت، بازیهای رایانهای، هوش مصنوعی و سایر کاربردهایی که به نفع کاربران است، میگشاید.
با توجه به قانونگذاری اخیر استیبلکوینها (Stablecoins) در ایالات متحده، نیاز به حریم خصوصی در بلاکچین اکنون بیش از هر زمان دیگری ضروری است. استیبلکوینها فرصتی برای ورود یک میلیارد نفر به دنیای کریپتو را فراهم میکنند. اما برای اینکه کاربران با خیالی آسوده از کریپتو برای پرداخت همه چیز، از قهوه گرفته تا صورتحسابهای پزشکی استفاده کنند، باید اطمینان حاصل کنند که فعالیتهای آنها آنچین (Onchain) خصوصی باقی میماند. اکنون زمان افسانهسازی نیست، بلکه زمان ساختن است.
بحث بر سر حریم خصوصی جدید نیست و پاسخ آن نیز همینطور: نوآوری و نه افسانهها و سوءتفاهمها، آینده آن را شکل خواهد داد.
افسانه شماره ۱: اینترنت مسئول «مشکلات حریم خصوصی» در دوران مدرن است
واقعیت: نزدیک به یک قرن پیش از ظهور اینترنت، انقلابهای ارتباطی در اواخر قرن نوزدهم محرک توسعه حقوق حریم خصوصی در ایالات متحده شدند. کارآفرینان فناوریهایی را توسعه دادند که امکان انتقال بیسابقه اطلاعات یعنی اخبار، کلمات، تصاویر و سایر رسانهها از جمله اولین تلگراف تجاری، تلفن، ماشین تحریر تجاری، میکروفون و بسیاری دیگر را فراهم میکرد. سارا ایگو (Sarah Igo)، مورخ و استاد دانشگاه، مشاهده کرد که در آمریکای آن زمان، «تضادها بر سر حریم خصوصی همگام با شیوههای جدید ارتباطی رشد کردند» و پرسشهای جدیدی را مطرح نمودند: آیا رسانههای خبری میتوانند از نام، چهره یا تصاویر دیگران برای مقاصد تجاری استفاده کنند؟ آیا مجریان قانون میتوانند خطوط تلفن را شنود کنند یا از عکاسی و انگشتنگاری برای ایجاد سوابق دائمی یا دفتری برای شناسایی مجرمان استفاده کنند؟
اندکی پس از معرفی این فناوریها، حقوقدانان شروع به دستوپنج نرم کردن با چالشهای حریم خصوصی ناشی از آنها کردند. در سال ۱۸۹۰، قاضی آینده دیوان عالی، لوئیس دی. براندیس و همکار وکیلش ساموئل دی. وارن، مقاله «حق حریم خصوصی» را در نشریه حقوقی هاروارد منتشر کردند. قوانین حریم خصوصی سپس به طور پیوسته در قانونگذاری، مسئولیت مدنی و حقوق اساسی در طول قرن بیستم توسعه یافت. بیش از یک قرن پس از انتشار مقاله براندیس و وارن، در سال ۱۹۹۳، زمانی که اولین مرورگر اینترنت تجاری و در دسترس عموم، موزاییک (Mosaic)، منتشر شد، مسائل مربوط به حریم خصوصی مرتبط با اینترنت افزایش یافت.
افسانه شماره ۲: اینترنت بدون حریم خصوصی هم به خوبی کار میکند
واقعیت: فقدان حریم خصوصی در اینترنت اولیه، مانعی بزرگ برای پذیرش گستردهتر آن بود. به طور کلی، مردم پیش از اینترنت از درجات بالاتری از حریم خصوصی برخوردار بودند. همانطور که سایمون سینگ در کتاب کتاب رمز (The Code Book) نقل میکند، ویتفیلد دیفی، از پیشگامان اولیه تحقیقات رمزنگاری، بیان کرد که در زمان تصویب منشور حقوق ایالات متحده، «هر دو نفری میتوانستند با چند متر دور شدن در جاده و اطمینان از اینکه کسی پشت بوتهها پنهان نشده است، یک گفتگوی خصوصی داشته باشند. این اطمینان را امروزه هیچکس در جهان از آن برخوردار نیست.» به همین ترتیب، مردم میتوانستند در معاملات مالی مبتنی بر کالا یا پول نقد، با سطحی از حریم خصوصی و گمنامی مشارکت کنند که در اکثر تراکنشهای دیجیتال امروزی وجود ندارد.
پیشرفتها در مطالعه رمزنگاری نگرانیها درباره حریم خصوصی را کاهش داد و منجر به فناوریهای جدیدی شد که میتوانست تبادل اطلاعات دیجیتال محرمانه را تسهیل و از حفاظت دادهها اطمینان حاصل کند. با پیشبینی اینکه بسیاری از کاربران خواستار حفاظتهای اولیه حریم خصوصی برای فعالیتهای دیجیتال خود خواهند بود، رمزنگارانی مانند دیفی به دنبال راهحلهای جدیدی رفتند که بتواند چنین حفاظتی (عنی رمزنگاری کلید عمومی نامتقارن) را فراهم کند. دیفی و دیگران ابزارهای رمزنگاری جدیدی را توسعه دادند که اکنون زیربنای تجارت الکترونیک و حفاظت از دادهها هستند. این ابزارها همچنین راه را برای سایر تبادلات محرمانه اطلاعات دیجیتال هموار کردند که امروزه در بلاکچینها نیز کاربرد دارد.
توسعه پروتکل امن انتقال ابرمتن (HTTPS) تنها یک نمونه از ابزارهای حریم خصوصی است که به شکوفایی اینترنت کمک کرد. در روزهای اولیه اینترنت، کاربر (کلاینت) با استفاده از پروتکل انتقال ابرمتن (HTTP) با یک وبسرور ارتباط برقرار میکرد. این پروتکل وب اجازه میداد دادهها به وبسرورها منتقل شوند، اما یک اشکال عمده داشت: دادهها را بدون رمزنگاری منتقل میکرد. بنابراین، عوامل مخرب میتوانستند هر اطلاعات حساسی را که کاربران به یک وبسایت ارسال میکردند، بخوانند. چند سال بعد، نتاسکیپ (Netscape) برای مرورگر خود HTTPS را توسعه داد که یک لایه رمزنگاری اضافه میکرد تا از اطلاعات حساس محافظت کند. در نتیجه، کاربران توانستند اطلاعات کارت اعتباری خود را از طریق اینترنت ارسال کنند و به طور کلیتر در ارتباطات خصوصی مشارکت نمایند.
با ابزارهای رمزنگاری مانند HTTPS، کاربران اینترنت در ارائه اطلاعات شناسایی شخصی مانند نام، تاریخ تولد، آدرس و شماره تأمین اجتماعی از طریق درگاههای آنلاین راحتتر هستند. این امر کمک کرده است تا پرداختهای دیجیتال به رایجترین روش پرداخت در ایالات متحده امروز تبدیل شود. شرکتها نیز ریسکهای ناشی از دریافت و محافظت از چنین اطلاعاتی را میپذیرند.
این تغییرات در رفتار و فرآیندها، قفل بسیاری از کاربردهای جدید، از پیامرسانی و بانکداری آنلاین گرفته تا تجارت الکترونیک را باز کرد. فعالیتهای اینترنتی اکنون جنبه مهمی از اقتصاد امروز هستند و ارتباطات، سرگرمی، شبکههای اجتماعی و سایر تجربیات بیسابقهای را ایجاد میکنند.
افسانه شماره ۳: تراکنشهای بلاکچین عمومی ناشناس هستند
واقعیت: تراکنشهای بلاکچین عمومی به صورت شفاف در یک دفتر کل دیجیتالِ باز و مشترک ثبت میشوند که آنها را شبهناشناس (Pseudonymous) میکند، نه ناشناس (Anonymous) و این تمایز مهمی است. استفاده از نام مستعار (شبهناشناس بودن) یک رویه چند صد ساله است که حتی نقش مهمی در ایالات متحده اولیه ایفا کرد؛ بنجامین فرانکلین با نام مستعار سایلنس دوگود (Silence Dogood) نوشتههای اولیه خود را منتشر میکرد و الکساندر همیلتون، جان جی و جیمز مدیسون از نام «پوبلیوس» برای مقالات فدرالیست استفاده کردند.
کاربران بلاکچین با یکدیگر از طریق آدرسهای کیف پول معامله میکنند که با یک سری کاراکترهای الفبایی-عددی منحصر به فرد (کلیدها) مرتبط هستند، نه با نام یا هویت واقعی. تمایز بین شبهناشناس بودن و ناشناس بودن برای درک ماهیت شفاف بلاکچینها حیاتی است؛ اگرچه کاراکترهای الفبایی-عددی یک آدرس کیف پول را نمیتوان فوراً به اطلاعات شناسایی یک کاربر خاص پیوند داد، اما دارنده کلیدها از حفاظت حریم خصوصی بسیار کمتری، چه برسد به ناشناس بودن ، نسبت به آنچه تصور میشود، برخوردار است. یک آدرس رمزنگاری میتواند مانند نام کاربری، آدرس ایمیل، شماره تلفن یا شماره حساب بانکی عمل کند. به محض اینکه کاربر با شخص یا نهاد دیگری تعامل کند، طرف مقابل میتواند آدرس کیف پولِ شبهناشناس را با یک کاربر خاص پیوند دهد که این امر کل تاریخچه تراکنشهای آنچین کاربر را افشا کرده و احتمالا هویت شخصی او را آشکار میکند. برای مثال، اگر فروشگاهی ارزهای دیجیتال را از مشتریان خود بپذیرد، صندوقداران میتوانند ببینند آن مشتری قبلاً از کجا خرید کرده و داراییهای کریپتوی او چقدر است (حداقل برای کیف پولی که در آن شبکه بلاکچین خاص استفاده شده است). این را معادل عمومی شدن تاریخچه استفاده از کارت اعتباری خود در نظر بگیرید.
وایتپیپر اصلی بیتکوین این ریسک را مطرح کرد و بیان داشت که «اگر مالک یک کلید فاش شود، پیوند دادن تراکنشها میتواند سایر تراکنشهای متعلق به همان مالک را نیز آشکار کند.» ویتالیک بوترین، همبنیانگذار اتریوم، نیز درباره چالشهای «عمومی کردن بخش قابل توجهی از زندگی برای مشاهده و تحلیل همگان» نوشته و راهحلهایی مانند استخرهای حریم خصوصی (Privacy Pools) را پیشنهاد کرده است و اثباتهای دانش صفر به کاربران اجازه میدهد منابع و وجوه قانونی خود را بدون نیاز به افشای کامل تاریخچه تراکنشها اثبات کنند. به همین دلیل، چندین شرکت در حال کار بر روی راهحلهایی در این فضا هستند، نه تنها برای حفاظت از حریم خصوصی، بلکه برای ایجاد کاربردهای جدیدی که حریم خصوصی را با سایر ویژگیهای منحصر به فرد بلاکچین ترکیب میکنند.
افسانه شماره ۴: به دلیل حریم خصوصی بلاکچین، جرم و جنایت فراوان است
واقعیت: دادههای دولت ایالات متحده و شرکتهای تحلیل بلاکچین نشان میدهد که استفاده از کریپتو برای تامین مالی غیرقانونی هنوز کمتر از ارزهای فیات و سایر منابع سنتی است و فعالیتهای غیرقانونی بخش کوچکی از کل فعالیتهای انجام شده در بلاکچینها را تشکیل میدهند. این دادهها سالهاست که ثابت ماندهاند. در واقع، با ادامه توسعه فناوری بلاکچین، نرخ فعالیتهای غیرقانونی آنچین کاهش یافته است.
پوشیده نیست که فعالیتهای غیرقانونی بخش بزرگی از کل فعالیت شبکه بیتکوین را در روزهای اولیه تشکیل میداد. دیوید کارلایل با استناد به تحقیقات سارا مایکلجان مشاهده میکند:
در مقطعی، آدرس اصلی بیتکوین که سیلک رود (Silk Road) استفاده میکرد، ۵ درصد از کل بیتکوینهای موجود را در اختیار داشت و این سایت مسئول حدود یکسوم تراکنشهای بیتکوین در سال ۲۰۱۲ بود.
اما اکوسیستم کریپتو از آن زمان با موفقیت مکانیزمهای موثری را برای کاهش تامین مالی غیرقانونی ادغام کرده و میزان کل فعالیتهای قانونی رشد کرده است. گزارشهای اخیر از TRM Labs تخمین میزنند که حجم غیرقانونی کمتر از ۱ درصد از کل حجم کریپتو را در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۳ تشکیل داده است. شرکت Chainalysis و سایر شرکتهای تحلیل بلاکچین نیز تخمینهای مشابهی را منتشر کردهاند.
به همین ترتیب، گزارشهای دولتی، به ویژه گزارشهای وزارت خزانهداری دولت بایدن، نشان دادهاند که ریسکهای مالی غیرقانونی رمزارزها در مقایسه با فعالیتهای آفچین (offchain) کمتر است. گزارشهای اخیر خزانهداری، از جمله «ارزیابی ریسک ملی ۲۰۲۴» و «ارزیابی ریسک مالی غیرقانونی در امور مالی غیرمتمرکز (DeFi)»، تصدیق کردند که بیشتر پولشوییها از نظر حجم و ارزش تراکنشها، با ارز فیات یا از طریق روشهای سنتیتر انجام میشود.
علاوه بر این، ویژگیهای شفافیت بسیاری از بلاکچینها (مانند آنچه در افسانه شماره ۳ بحث شد) دستگیری مجرمان را برای مجریان قانون آسانتر کرده است. از آنجا که جابجایی وجوه غیرقانونی در شبکههای بلاکچین عمومی قابل مشاهده است، مجریان قانون میتوانند وجوه را تا نقاط خروج (Off-ramps) و آدرسهای کیف پول مرتبط با بازیگران بد ردیابی کنند. تکنیکهای ردیابی بلاکچین نقش مهمی در انحلال بازارهای غیرقانونی از جمله Silk Road ،Alpha Bay و BTC-e ایفا کردند.
دقیقاً به همین دلایل است که بسیاری از بازیگران جنایی متوجه خطرات احتمالی استفاده از بلاکچین برای انتقال وجوه غیرقانونی شدهاند و به روشهای سنتیتر روی آوردهاند. در حالی که افزایش حریم خصوصی بلاکچین میتواند در موارد خاص تلاشهای مجریان قانون را چالشبرانگیزتر کند، تکنیکهای رمزنگاری جدیدی در حال توسعه هستند که میتوانند هم از حریم خصوصی محافظت کنند و هم نیازهای مجریان قانون را برآورده سازند.
افسانه شماره ۵: شما باید بین مبارزه با تامین مالی غیرقانونی یا حفظ حریم خصوصی کاربران یکی را انتخاب کنید
واقعیت: تکنیکهای رمزنگاری مدرن میتوانند نیازهای حریم خصوصی کاربران را با نیازهای اطلاعاتی و امنیت ملی قانونگذاران و مجریان قانون آشتی دهند. این تکنیکها شامل اثبات دانش صفر، رمزنگاری همریختی (Homomorphic encryption)، محاسبات چندجانبه (MPC) و حریم خصوصی تفاضلی (Differential privacy) هستند. سیستمهای اثبات دانش صفر شاید بیشترین پتانسیل را برای ایجاد توازن مناسب داشته باشند. این روشها میتوانند به روشهای مختلفی برای جلوگیری از جرم و اجرای تحریمهای اقتصادی به کار روند، در حالی که از نظارت بر شهروندان یا استفاده از اکوسیستم بلاکچین برای سرقت یا پولشویی جلوگیری میکنند.
اثبات دانش صفر یک فرآیند رمزنگاری است که به یک طرف (اثباتکننده) اجازه میدهد طرف دیگر (تأییدکننده) را متقاعد کند که فلان گزاره درست است، بدون آنکه اطلاعاتی جز درستیِ آن گزاره خاص را فاش کند. مثال اثبات شهروندی ایالات متحده را در نظر بگیرید. با استفاده از اثبات دانش صفر، شخص میتواند این موضوع را به دیگری بدون اینکه نیاز باشد گواهینامه رانندگی، پاسپورت، گواهی تولد یا سایر اطلاعات را فاش سازد، اثبات کند. اثبات دانش صفر اجازه میدهد که آن واقعیت تأیید شود بدون اینکه اطلاعات خاص یا اضافی مانند آدرس یا تاریخ تولد که میتواند حریم خصوصی را به خطر اندازد، افشا شود.
با توجه به این ویژگیها، راهحلهای اثبات دانش صفر از بهترین ابزارهایی هستند که میتوانند به کشف و جلوگیری از فعالیتهای غیرقانونی کمک کنند و در عین حال حریم خصوصی کاربر را حفظ نمایند. تحقیقات فعلی نشان میدهد که روشهای متعددی برای محصولات و خدمات ارتقا دهنده حریم خصوصی جهت کاهش ریسک وجود دارد، از جمله:
- غربالگری واریز (Deposit screening): برای جلوگیری از واریز داراییهایی که از افراد یا کیف پولهای تحریم شده میآیند.
- غربالگری برداشت (Withdrawal screening): برای جلوگیری از برداشت وجه به آدرسهای تحریم شده یا آدرسهای مرتبط با فعالیتهای غیرقانونی.
- خروج از ناشناسی انتخابی و داوطلبانه: که به افرادی که معتقدند به اشتباه به لیست تحریمها اضافه شدهاند، این امکان را میدهد تا جزئیات تراکنش خود را برای طرفهای منتخب آشکار کنند.
- خروج از ناشناسی انتخابی و غیرداوطلبانه: که شامل توافق اشتراک کلید خصوصی بین یک نهاد دروازهبان (مانند یک سازمان غیرانتفاعی یا معتمد) و دولت است که نهاد دروازهبان درخواستهای دولت برای استفاده از کلیدهای خصوصی جهت شناسایی آدرسهای کیف پول را ارزیابی میکند.
با مفهوم «استخرهای حریم خصوصی»، بوترین و دیگران نیز استدلال میکنند که استفاده از اثباتهای دانش صفر به کاربران اجازه میدهد بدون اینکه مجبور باشند کل نمودار تراکنشهای خود را به صورت عمومی فاش کنند، نشان دهند وجوهشان از منابع غیرقانونی شناختهشده سرچشمه نگرفته است.
افسانه شماره ۶: حریم خصوصی بلاکچین تنها برای تراکنشهای مالی مفید است
واقعیت: بلاکچینهای حافظ حریم خصوصی میتوانند طیف وسیعی از کاربردهای مالی و غیرمالی را باز کنند. مثالها عبارتند از:
- هویت دیجیتال (Digital ID): تراکنشهای خصوصی تایید هویت دیجیتال را ارتقا میدهند و به افراد امکان میدهند ویژگیهایی مانند سن یا شهروندی را بهصورت انتخابی و قابل تایید بدون افشای دادههای شخصی غیرضروری آشکار کنند. به همین ترتیب، هویت دیجیتال میتواند به بیماران کمک کند محرمانگی اطلاعات حساس خود را بهبود بخشند و همزمان نتایج آزمایشهای مربوطه را به پزشکان خود منتقل کنند.
- بازی (Gaming): رمزنگاری به توسعهدهندگان اجازه میدهد گیمپلی جذابتری با پنهان کردن بخشهایی از یک جهان دیجیتال مانند یک آیتم ویژه یا مرحله مخفی تا زمانی که اقدامات بازیکن آنها را باز کند، ایجاد کنند. بدون ابزارهای حریم خصوصی، جهانهای مجازی مبتنی بر بلاکچین برای کاربرانشان شفاف خواهند بود و جذابیت آنها کاهش مییابد.
- هوش مصنوعی (AI): ابزارهای بلاکچینی حافظ حریم خصوصی امکانات جدیدی را در هوش مصنوعی باز میکنند و اجازه میدهند اشتراکگذاری رمزنگاریشده دادهها و روشهای تایید مدل بدون به خطر انداختن اطلاعات حساس انجام شود.
- امور مالی: در امور مالی، رمزنگاری به برنامههای دیفای (DeFi) اجازه میدهد تا طیف وسیعتری از خدمات را ضمن حفظ حریم خصوصی و امنیت ارائه دهند.
- رأیگیری: در سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAOs)، تمایل شدیدی برای رأیگیری خصوصی آنچین وجود دارد تا از پیامدهای ناشی از رأی دادن به یک اقدام نامحبوب، یا تفکر گروهی (Group-think) که نتیجه کپیبرداری از رفتار رأیدهی یک فرد خاص است، جلوگیری شود.
سخن پایانی
بحث بر سر حریم خصوصی (چه کسی آن را کنترل میکند، چگونه محافظت میشود و چه زمانی سلب میشود) حداقل یک قرن پیش از عصر دیجیتال وجود داشته است. هر فناوری جدید در زمان خود با هراسی مشابه روبرو شده است: تلگراف و تلفن، دوربین و ماشین تحریر، همگی بحثهایی را برانگیختند که جامعه را برای نسلها شکل داد.
فرض اینکه بلاکچینها به طور منحصر به فردی حریم خصوصی را به خطر میاندازند یا اینکه به تنهایی قابلیت تبدیل شدن به سلاحی برای اهداف شوم را دارند، هم تاریخ و هم فناوری را نادیده میگیرد. دقیقا همانطور که پروتکلهای رمزنگاری ارتباطات و تجارت امن آنلاین را امکانپذیر کردند، فناوریهای نوظهور حافظ حریم خصوصی مانند اثبات دانش صفر میتوانند راههای عملی برای حفظ حریم خصوصی و همزمان دستیابی به اهداف انطباق قانونی و مبارزه با تامین مالی غیرقانونی ارائه دهند.
سؤال واقعی این نیست که آیا نوآوریهای جدید حریم خصوصی را تغییر میدهند یا خیر، بلکه این است که آیا فناوران و جوامع با پیادهسازی راهحلها و رویههای جدید از پس این چالش بر خواهند آمد یا خیر. حریم خصوصی از بین نمیرود یا مصالحه نمیشود؛ بلکه برای انطباق با نیازهای گستردهتر و عملگرایانه جامعه سازگار میشود. سؤال این است که برای این انقلاب فناورانه، مانند انقلابهای پیشین، این سازگاری چگونه خواهد بود.











