غذا دادن به افراد بیخانمان، داروهای مقرون به صرفه و گازی که به آسانی قابل استفاده است، همه و همه قابلیت طراحی نقطه شروعی برای یک کسب و کار کوچک در راستای رفع نیازهای پرداخت الکترونیک بی حد و مرز یک جامعه محدود مثل یک انجمن را در اختیار ما قرار میدهند. اینها فعالیتها و ابزارهای ساده و کاربردی هستند که میتوان از آنها به عنوان اهرمی در راستای بهرهبرداری بدون محدودیت، در شیوه غیرمتمرکز برای جوامع انسانی استفاده کرد. پس چرا همیشه شاهد این هستیم که دولت (Government) مدام و با خشونت در مقابل چنین پیشرفتهایی میایستد؟
یکی از نمونههای اخیر این خفقان را میتوان در بستن خودپردازهای بدون مجوز بیت کوین آلمان دید. با این وجود، چنین مثالهایی علاوه بر میزان بازه زمانی این ظلم و استبداد، بلکه تقریبا به اندازه پیشینه پدید آمدن علم آمار، قدمت دارند.
خودکفایی، چنین وضعیتی از این کسب و کار را کنار میزند
طبق اظهارات اخیر نویسنده آزادیخواه، Harry Browne:
دولت در یک زمینه، خوب عمل میکند؛ دولت میداند که چگونه پاهای شما را بشکند و بعد به شما یک چوبدستی بدهد و بگوید ببینید اگر به خاطر دولت نبود، اکنون قادر به راه رفتن نبودید. همچنین او برای ویلچیر، رمپها و سطوح شیبداری که از آنها استفاده میکنید، مالیات تعیین میکند و شما را مجبور به پرداخت مبلغی برای گرفتن مجوز در راستای مالکیت آن چیزها میکند و اگر از گرفتن آن سر باز بزنید، منجر به زندان رفتن و محصور شدن شما میشود.
در راستای بیرون کردن این فکر از سر افرادی که با اختیارگرایی – یا این دیدگاه که تمامی اعمال منطقی و شرعی انسانها نیاز به توافق دارند – بهتر است بگوییم این مقاله از یک هرج و مرج کارتونی همراه با کوکتل مولوتوف یا در اصطلاح “آنارشی” بدون نظم اجتماعی طرفداری نمیکند.
این هرج و مرج یک ایده خام طراحی شده برای افراد کوته فکر و ابله است، درست مثل دیکته کردن نقطه نظر نحوه زندگی کردن، به میلیونها نفر آن هم با توسل به زور، که توسط افراد خوب اندکی (دولت) با موفقیت به اجرا در میآید.
هر دو این مثالها توهمی بیش نیستند و کمترین ارتباطی با نحوه درست عمل کردن روندهای مختلف در دنیای واقعی ندارند. پس بهتر است کوچکترین توجهی به آنها نکنیم.
هدف این مقاله آزمودن موارد خاصی است که در آنها دولت ، پیشرفت انسانها را فلج میکند.
در پایان، ما هدف سختتر کردن زندگی همه را داریم، با فرض این که میخواهیم به مردم کمک کنیم و از آنها حمایت کنیم. هرقدر که تاریخ، خود را تکرار میکند این تصویر شفافیت بیشتری به خود میگیرد که:
قانونگذاران، حکمرانان، سیاستمداران و بانکداران مرکزی دنیا میتوانستند به نیازهای شما اهمیت بدهند. تمام مشکلات بر سر قدرت و کنترل کردن است، و هر چیزی که این دو ابزار اعمال فشار را چه در دیدگاههای نوآورانه و چه در عملی بودن تهدید کند، سریعا بسته و تعطیل میشود.
از کاسههای پر از غبار تا بیت کوین: روند همتا به همتا تهدیدی برای دولت هاست
مردم با تورهایشان برای صید سیب زمینی در رودخانهها میآیند و نگهبانان آنها را عقب نگه میدارند. آنها با ماشینهای پر سر و صدایشان برای خریدن پرتقالهای له شده و پلاسیده میآیند، اما چیزی که به آن اهمیت داده میشود اسپری کردن نفت سفید است. آنها در سکوت میایستند و سیب زمینیهای شناور بر روی آب را نگاه میکنند، به صدای جیغ خوکهایی که در گودالهای پوشیده شده با آهک کشته میشوند، گوش میکنند، به کوههایی از پرتقال مینگرند که میغلتند و به درون گندآبهای متعفن میافتند و میپوسند و در چشمان مردم شکست را میتوان دید و در چشم گرسنگان، خشمی در حال رشد زبانه میکشد. (از کتاب خوشههای خشم – جان اشتاین بک)
بخشی از برنامههای کشاورزی رئیس جمهور فقید آمریکا فرانکلین روزولت (Franklin D. Roosevelt) در دهه سال ۱۹۳۰ آمریکا، شامل از بین بردن مازاد تولیدات کشاورزی میشد و کشاورزانی که از دولت پول میگرفتند، از تولیدات غذایی منع میشدند.
این امر موجب افزایش ساختگی میزان قیمتها، در اقتصاد فروپاشیده و جنگ زده آن دوران شد. بنابراین در عصری که مردان و زنان، کودکان و نوزادان بیشماری در حال گرسنگی کشیدن بودند، همنوعانشان از کمکرسانی به آنها یا تقسیم تولیداتشان، توسط قانون منع میشدند. در عوض، این تولیدات را، همانطور که اشتاین بک در بخش قبل توضیح میدهد، از بین میبردند.
مزارع مدرن به صورت مداوم از نظارت متمرکز در عذاب هستند. این در زمانی است که میوهها به دلیل کمبود کارگر بر روی درختها میپوسند و تمام اینها حاصل مقررات مهاجرتی است. این امر تاثیر گرفته از این است که دولت به کشاورزان میگوید چگونه حق استفاده یا عدم استفاده از اموال شخصیشان را دارند و این که اجازه استخدام و یا عدم استخدام چه نیرویی را دارند.
تصور کنید که چه میشد اگر کشاورزان مختار بودند هرطور که میخواهند عمل کنند و به هر نحوی که میپسندند محصولات غذایی را به فروش برسانند و یا حتی در زمین شخصی خودشان، به دلخواه خود و از نقطه نظر خود ایجاد موقعیت شغلی کنند.
تصور کنید که کارگران قادر بودند بدون ترس از زندانی شدن مستبدانه و بدون قانون خانوادههایشان، به دنبال استخدام شدن در خارج از خطوط غیرخصوصی به نام “مرز” بروند؛ اما این منجر به هرج و مرج غیرمتمرکز میشود.
این هرج و مرج غیرمتمرکز در واقع بنیانگذار آثاری مانند Love Thy Neighbor، نوشته Arnold Abbott بود. کتاب درباره فردی بالای 90 سال است که به دلیل غذا دادن به افراد بیخانمان، توسط پلیس فلوریدا بازداشت میشود. در واقع ما بارها و بارها از طرق مستقیم، اعمال همتا به همتا برای کمک داوطلبانه به اعضای کم اقبالتر دولت ، بازداشت شدهایم.
یک اقتصاددان به نام جفری تاکر (Jeffrey Tucker) در مقاله بینظیرش در رابطه با نحوه نابود کردن پیتهای گاز توسط دولت ، اینگونه میگوید:
این روزها دولت همواره از پیشنهادهای مصیبت بار، با آغوش باز استقبال میکند. این تصور ذهنی که خط مشی عمومی به نحوی موجب بهتر شدن زندگی میشود، رسمی است که با گذر زمان از یادها رفته است. انگار دولت تصمیم گرفته تا در زمینههایی که در آنها تبحر بیشتری دارد به صورت تخصصی برنامهریزی کند و شیوه نوینی را در پیش بگیرد: بیایید پیشرفت اجتماعی را به بخش خصوصی محول کنیم، ما در دولت بر روی نحوه ایجاد رنج و پسرفت تمرکز میکنیم.
در این قطعه طنز گزنده، تاکر در مورد جزئیات این که چطور چیزی ساده مثل یک پیت پلاستیکی گاز، ناکارآمد، گران قیمت و پر خطر از طرف دولت به حساب آمد توضیح میدهد و نهایتا مدلهای کارکردی این پیت غیر قانونی اعلام شدند.
او همچنین در مورد جزئیات چگونگی دخیل شدن بازار شخصی کاربران حول این مسائل، توضیح میدهد. به طور مثال، “بطریهای آب” به دلیل کاربردی بودن زیاد، از تقاضای بیشتری برخوردارند.
همه این موارد، امثالی از عدم توانایی بخش اداری متمرکز در به دست آوردن نمونههای سرآمد مارکت از افراد فعال اقتصادی و نیازهایشان است.
حقیقت این است که آنها پیشرفت را نمیخواهند. جایی که سلاح خشن دولت وجود دارد، مسیر پیشرفت همواره مسدود است؛ زیرا پیشرفت هویتهای خصوصی به معنای افزایش میزان بیاهمیتی دولت خواهد بود.
بسیاری از گیاهان و علوفهای که به آسانی رشد میکنند و قابل پرورش هستند و میتوان از آنها در زمینه تسکین درد و یا کاهش شدت حملات عصبی استفاده کرد، غیرقانونی هستند و یا مقررات سفت و سختی برای آنها اتخاذ شده است.
این در حالی است که هروئین مصوب آزاد توسط دولت ، آشکارا بین عوام پخش میشود. کیف پول دست فروشهای خیابانی که خدمات مورد نیاز عموم را ارائه میدهند، توسط ماموران دولتی خالی میشود و در همین حین است که روندهای مجوز دهی در کسب و کارها، صنایع دارویی، تکنولوژی و امور مالی قیمتها را برای مصرف کنندگان به سقف خود میرسانند و شاهد و نظارهگر جامعه ستیزان هستند.
در محافل علمی مدرن، از ذهنهای نخبه همانند نیکلا تسلا (Nikola Tesla)، که در ساخت و طراحی بسیاری از تولیدات فرا الکتریکی و اختراعات مورد استفاده امروزی ما نقش داشت، به عنوان افراد دیوانه یاد میشود. ولی چه کسی قادر بود تا میزان پیشرفت وی در ایده انرژی ارزان قیمت برای همگان در جو قدرت مالی و استقلال بودجه یارانه غیرمتمرکز را پیش بینی کند.
حیطه کنترلی بیشتر از هر امر دیگری توسط دولت محفاظت میشود و در نهایت توسط افرادی مسلح، اگر کسی انواع پول شخصی خود را آزادانه استفاده کند را مورد تهدید قرار میدهند. این هرج و مرج نام دارد.
بیت کوین در حال کار کردن است، نیاز به هیچ دولتی نیست
بیت کوین وجود این زالوی مزاحم را تهدید میکند و پشهی کنترل متمرکز را از طریق جداسازی پول از دولت، پس میزند. بلاک چین مثال بسیار خوبی از “آنارشی” در عمل است. این همان آنارشی حاضر در هر اجتماع کاری و یا سیستمی است که اعضای آن یا عناصر حاضر در آن از هر نظر متحرک و مستعد به همکاری با یکدیگرند.
عموم مردم از حیاط همسایه خود دزدی نمیکنند. اکثر مردم در ترافیک در حال شکل گیری بزرگراهها ویراژ نمیدهند. عموم آرایشگران گلوی مشتریهای خود را با تیغ اصلاح نمیبرند. چرا؟ چون دولت یا پلیس حضور دارند؟ این دلیل، پوچ و بیمعنی به نظر میرسد.
جدا از این واقعیت که اکثریت افراد ذات خوبی دارند، اشخاصی که از سلامت روانی برخوردارند، در زمان فراهم بودن نیازهای اولیه خود، در راستای همکاری با سایر “نودهای” جامعه گام برمیدارند. این همکاری، ارزش کلی شبکه اجتماعی و منفعت هر یک از مشارکت کنندگان را افزایش میدهد. آرایشگری که با تیغ اصلاح مشتریهای خود را میکشد، از طرف دیگر یا به زودی کشته میشود و یا مغازهاش خالی از مشتری خواهد بود.
برای جمعبندی میتوان گفت آلمان میتواند تمامی خودپردازهای بدون مجوز بیت کوین را زیر پوشش مبارزه با جرایم جمع آوری و تعطیل کند و دولتها میتوانند قوانینی مبنی بر سختتر کردن فعالیت کریپتو وضع کنند و سعی کنند تا آن را به بخشی از قوانین ارزهای دیجیتال بانک مرکزی تبدیل کنند.
با این حال تا زمانی که افرادی وجود دارند تا به نوآوری، کارآمد بودن و آزادی اهمیت دهند، بیت کوین دهن کجی بزرگی به دولت، با نام نظم غیرمتمرکز و بیحد و مرز خواهد بود.
بیت کوین هم اکنون نیز به خوبی کار میکند. میتوان آن را ارسال کرد و یا به هر جایی توسط هر کسی که مربوط به حریم شخصی فرد باشد، به صورت مقرون به صرفه حمل کرد و همچنین بیت کوین بر روی روندی بسیار با ارزشتر از قوانین بیارزش و کمارزش کننده دولت، بنا شده است. به قطع با سپاس از تمامی این امکانات و راحتیها و منافع برای عموم، دولت از آن متنفر است.