مبتدی مقالات عمومی

راه‌های کسب سرمایه که در مدرسه به شما یاد نمی‌دهند!

فقط افرادی که می‌خواهند سرمایه شخصی خود را تا حد میلیون دلاری افزایش بدهند این متن را مطالعه کنند!!

برای کسب ثروت را‌ه‌های زیادی وجود دارد و البته به میزان دانش افراد نیز بستگی زیادی خواهد داشت. اما شما تنها با داشتن مدارک تحصیلی و دانش آکادمیک نمی‌توانید به موفقیت در زمینه‌های مالی دست پیدا کنید. زیرا راه‌های زیادی وجود دارند که شما از طریق مدرسه و دانشگاه نمی‌توانید به آنها دست پیدا کنید.

کسب سرمایه از دانشگاه تا دنیای واقعی

سرمایه شخصی

زمانی که من به تازگی فارق التحصیل شده بودم به لطف تحصیلات گران قیمت دانشگاهی، مثل خیلی از بزرگسالان جوان دنیای مدرن اطلاعات بسیار محدودی در رابطه با حوزه مالی داشتم.

تحصیلات من مربوط به حسابداری و یا حوزه مالی نبود اما بعضی از هم اتاقی‌های من در این رشته‌ها مشغول به تحصیل کردن بودند.

آنها در مورد بازارها و اعداد و ارقام و روش‌های مختلف تجارت یاد می‌گرفتند اما دقیقا مثل من که زیست شناسی و فلسفه می‌خواندم و آماده ورود به دنیای بزرگسالان نبودم، آنها نیز در زمینه‌های سرمایه گذاری، تخصیص بودجه و سرمایه شخصی هیچ اطلاعاتی نداشتند.

بر همین اساس من به کتاب‌های مربوط به این زمینه روی آوردم: کتاب‌هایی در مورد ثروت و دارایی، گردش مالی و استراتژی‌های سرمایه گذاری.

با کمتر کتابی برخورد کردم که مثل کتاب روشنگر The Millionaire Next Door اثر Thomas J. Stanley و William D. Dankos بتواند اطلاعات و دیدگاه غنی در زمینه مالی و سرمایه شخصی در اختیار من قرار دهد.

من مطالبی را در مورد سرمایه شخصی و عادت‌های رایج ثروتمندان در همین کتاب، بیشتر از هر کتاب دیگری که تا آن زمان خوانده بودم یاد گرفتم.

این نویسندگان که مدرک Phd نیز در همین زمینه دارند، بدون تقلید از لحن مشاوران قدیمی حوزه مالی و به صورت کاملا محتاطانه در مورد جزئیات عادات خرج کردن و ذخیره سازی اشخاص مختلف دارای آزادی‌های مالی خاص صحبت می‌کنند (در این کتاب همچنین در مورد افرادی که هر ماه زندگی خود را با چک حقوقی همان ماه می‌گذرانند نیز صحبت می‌شود).

این کتاب چکیده‌ای از اوج دو دهه تحقیق در رابطه با استراتژی‌های حوزه سرمایه شخصی افرادی با درآمدهای گسترده، شیوه و آداب زندگی آنهاست.

مطالبی آموزشی که در ادامه برای شما ارائه شده است در حقیقت مطالبی کاربردی و پیشبردی هستند که به صورت کاملا مستقیم از نحوه عملکرد و زندگی میلیونرها برگرفته شده‌اند.

برای ثروتمند شدن نیازی نیست درآمد هنگفت داشته باشید

زمانی که صحبت از جمع آوری ثروت و دارایی به میان می‌آید همه مردم به دو دسته تقسیم می‌شوند: افرادی که به صورت حیرت آوری ثروت خود را جمع آوری و انباشت می‌کنند (PAWها) و افرادی که ثروت خود را مصرف می‌کنند (UAWها)

PAWها افرادی هستند که از نظر مالی کاملا متکی به خودشان و مستقل، آزاد و صرفه جو هستند و کاملا نسبت به محل درست و نحوه سرمایه گذاری و جریان انتقالات پول آگاه هستند.

این دقیقا همان نوع از مردمی هستند که به میلیونرها تبدیل می‌شوند.

اما نکته اصلی ماجرا دقیقا همینجاست: لازم نیست که شما درآمد بالایی داشته باشید تا به یک PAW تبدیل شوید. به عبارت دیگر شما به حقوق سالیانه هنگفت برای میلیونر شدن احتیاج ندارید.

بسیاری از روایات این کتاب در مورد اشخاصی است که به صورت سالانه تنها ۵۰۰۰۰ دلار درآمد داشتند و حتی بسیاری از آنها مبالغ کمتری از این مقدار را به صورت سالیانه دریافت می‌کردند. این اشخاص فقط به دلیل دیدگاه و رویکرد استراتژیک خود نسبت به سرمایه شخصی توانستند مبلغ خالص بیش از یک میلیون دلار را انباشت کنند.

UAWها در مقایسه با افراد قبلی که مورد بررسی قرار دادیم، عملکردی بی‌نظیر در خرج کردن پول دارند اما به هیچ وجه چنین افرادی قادر به پس انداز و ذخیره کردن پول نیستند.

UAWها در برابر امواج تبلیغاتی و خرید اجناسی مثل البسه خوش نقش و نگار، ساعت‌های مرغوب، اجناس و وسایل پر زرق و برق برای منزل و محل کارشان تسلیم می‌شوند و از نظر موقعیت مالی، از برنامه ریزی بسیار ضعیفی برای وضعیت خود پیروی می‌کنند.

بسیاری از افراد ممکن است درآمدهای بالایی داشته باشند اما با این وجود، قادر به جمع آوری و انباشت هیچ حدی از مقادیر درآمد خود نیستند و دلیل این موضوع عدم برخوردار بودن از نظم و الگوی رفتاری افرادی است که متعلق به دسته PAW هستند.

یکی از مطالب مورد مطالعه من که مرتبط با موضوع مورد بحث ما نیز بود مربوط به پزشک متخصصی پردرآمدی می‌شد که به صورت سالانه بیش از ۶۰۰۰۰۰ دلار درآمد داشت و استاندارد زندگی این فرد و خانواده‌اش به نحوی گران قیمت و هزینه‌بر بود که تقریبا به صورت ماهانه تنها با گرفتن چک حقوقی همان ماه قادر به گذراندن امور روزانه خود بود.

استراتژی سرمایه گذاری او بسیار بد برنامه‌ریزی شده بود به نحوی که: او هر ماه سوار ماشین اسپرت جدیدش می‌شد (و حداقل هر یک یا دو سال یک بار ماشین جدیدی خریداری می‌کرد تا به روز باشد)، او هیچ وقت زمانی را برای برنامه ریزی کردن در راستای کنار گذاشتن مبلغی به عنوان بودجه برای خود و خانواده‌اش صرف نکرد.

با وجود تحصیلات کم نظیر و حقوق چشمگیر و قابل توجهی که این شخص داشت، انتخابات حاصل از نحوه زندگی این فرد به او اجازه نمی‌دادند تا از نظر مالی عملکردی آزاد داشته باشد. چنین زندگی مرفهی تا زمانی ادامه خواهد داشت که او به صورت تمام وقت کار کند و چک‌های حقوق ماهیانه‌اش را بر روی روال و به صورت مداوم دریافت کند.

به نظر می‌رسد که برای افرادی که تابع الگوی UAW هستند، نشان دادن ثروتشان از طریق نحوه زندگی آنها، ماشین‌های اسپرت و به روز، عمارت‌ها، تعطیلات عالی و البسه گران قیمت بسیار مهمتر از جمع آوری ثروت و انباشت آن هستند.

ثروت برای UAWها به منزله داشتن توانایی در نشان دادن قدرت و آزادی هزینه کردنشان در راستای غنی رفتار کردن و صرف کردن مقادیر افراطی به حساب می‌آید.

PAWها در طول ماه زمان بیشتری را صرف تخصیص بودجه، برنامه ریزی و مرور استراتژی سرمایه گذاری و ذخیره سازی خود و خانواده خود می‌کنند. به صورت میانگین، PAWها در مقایسه با افراد متعلق به دسته UAW، دو برابر زمان صرف برنامه ریزی و تحلیل مالی خود می‌کنند.

این افراد، بدون در نظر گرفتن درآمد سالیانه خود، ثروت خود را از طریق برنامه‌ریزی و تلاش زیاد جمع آوری می‌کنند و قطعا این امری نیست که یک شبه اتفاق بیافتد.

صرفه جویی، صرفه جویی، صرفه جویی

نویسندگان جزئیات موشکافانه‌ای از عادت‌های صرف هزینه میلیونر‌ها در اختیار ما قرار داده‌اند و این اطلاعات درست برخلاف و در تضاد با تصورات و پیش فرض‌های ما در مورد طبقه ثروتمند است.

  • ۷۰ درصد میلیونرها کمتر از ۲۹۰۰۰ دلار هزینه برای خرید ماشین خود صرف می‌کنند و فقط ۵ درصد این افراد بیش از ۵۷۰۰۰ دلار برای خرید ماشین هزینه کرده‌اند
  • یک سوم میلیونرها ماشین‌های استفاده شده و دست دوم خریداری می‌کنند
  • ۷۵ درصد میلیونرها هیچ وقت بیشتر از ۱۹۹ دلار برای خرید کفش پرداخت نکرده‌اند
  • ۵۰ درصد میلیونرها کمتر از ۲۳۵ دلار برای خرید یک ساعت مچی خرج می‌کنند
  • ۹۰ درصد میلیونرها در خانه‌هایی زندگی می‌کنند که کمتر از ۱ میلیون دلار ارزش دارند
  • ۲۹ درصد از میلیونرها در خانه‌هایی زندگی می‌کنند که ارزش آنها حتی کمتر از ۳۰۰۰۰۰ دلار است

این آمار و ارقام می‌خواهند چه چیزی راجع به عادات میلیونرها به ما بگویند؟

میلیونرها به سمت صرفه جویی کردن و کارآمد بودن هزینه‌هایشان گرایش پیدا می‌کنند و معمولا عادت‌های کم هزینه‌تری در زمینه خرج کردن پولشان برای خریداری اجناس پر زرق و برق در مقایسه با افراد غیر میلیونر دارند.

اکثر میلیونرها صرفه جو و صاف و ساده هستند.

آنها همواره تلاش می‌کنند تا بودجه خاصی را به صورت روزانه، ماهانه و سالانه برای خودشان و خانواده‌هایشان بسازند و مقدار همین بودجه معمولا بسیار کمتر از چیزی است که باید به طور معمول باشد.

زندگی کردن پایین‌تر از سطح انتظار چیزی است که همراه با صرفه جویی در میان تمام میلیونرها وجود دارد. آنها زمان صرف ذخیره سازی و سرمایه گذاری پولشان در طول چند دهه می‌کنند(این امر بین تقریبا ۳۰۰ میلیونر مورد بررسی کتاب مشترک بوده است، و سن میانگین آنها ۵۰ سال بوده است).

این کتاب به وضوح کامل به ما نشان می‌دهد که تا چه حد پس انداز کردن و سرمایه گذاری، بیشتر از درآمد یک شخص اهمیت دارد. اکثر میلیونرهای ذکر شده در این کتاب مدت زمان یک عمر را صرف جمع کردن ثروتشان کرده‌اند.

کل این فرایند در دو سال با درآمد ۵۰۰۰۰۰ دلار اتفاق نمی‌افتد. برای به دست آوردن سرمایه‌ای که سقف میلیون دلاری را می‌شکند شما باید در طول مدت زمان زیادی تلاش کنید.

برای من به عنوان دانشجویی که به تازگی فارق التحصیل شده و درآمد بسیاری اندکی دارد، خواندن این کتاب بسیار اطمینان بخش بود زیرا بر این باور تاکید داشت که صرف نظر از میزان حقوق اشخاص، تنها با برداشتن قدم‌های مناسب و معقول می‌توان به آزادی مالی دست پیدا کرد.

موضوع قابل درک در اینجا این است که یک میلیونر متوسط تلاش نمی‌کند تا با ثروت خود متظاهرانه رفتار کند بلکه شیوه زندگی او تقریبا متواضعانه است.

عادت صرفه جویانه این افراد در هنگام خرج کردن به طور کامل در انتخاب محل زندگیشان قابل مشاهده است زیرا این افراد معمولا محله‌های متوسط را برای سکونت انتخاب می‌کنند یعنی مناطقی که شاید در آنجا دارایی این افراد ۱۰ الی ۱۲ برابر بیشتر از همسایگانشان باشد و علاوه بر این آنها ماشین‌های دست دوم و استفاده شده را برای رانندگی کردن انتخاب می‌کنند.

نحوه زندگی صرفه جویانه برای فردی که از امکانات فردی کمتری نسبت به شما استفاده می‌کند دارای دو مزیت اصلی است.

اول اینکه این روند به معنای این است که شما در حال پس انداز کردن پول بیشتری در هر ماه و هر سال هستید و دوم اینکه زمانی که نوبت به خرج کردن سرمایه می‌رسد شما به پس انداز کردن کمتری برای حفظ استاندارهای زندگی خود نیاز دارید.

به عبارت دیگر، میزان هر مقدار پولی که شما جمع کنید خیلی زود رشد می‌کند و این پس انداز شما در صورتی عمر طولانی‌تری دارد که شما یک شیوه زندگی صرفه جویانه را در پیش بگیرید.

انباشت کردن ثروتتان و جمع آوری آن برای دست یافتن به حد اکثر آزادی مالی برای میلیونرها بسیار با اهمیت‌تر از نشان دادن وضع زندگیشان به صورت فخر فروشانه به دیگران است.

نویسندگان این کتاب در یکی از بخش‌ها در مورد نشست مصاحبه‌ای که برای گروهی از دکا میلیونرها (افرادی که دارایی آنها ۱۰ میلیون دلار و یا بیشتر است) برگزار کردند صحبت می‌کنند.

آنها در این نشست برای این میلیونرها شراب سلطنتی، خاویار، پنیر و گوشت گران قیمت فراهم کردند تا در طول جلسه از این خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها لذت ببرند.

جالب توجه‌ترین نکته در کل جلسه مصاحبه این بود که مصاحبه شوندگان بسیار ثروتمند که همگی خیلی محافظه کارانه لباس پوشیده بودند و هیچ کدام از آنها البسه پر زرق و برق به تن نداشت، به هیچ یک از غذاها و نوشیدنی‌های گران قیمت دست نزدند و فقط از بیسکوییت‌های Crackers که از فروشگاه خریداری شده بودند امتحان کردند.

پس از این جلسه، نویسندگان کتاب مجبور شدند تا با عده‌ای غیر میلیونر برای تمام کردن غذاهای گران قیمتی که برای جلسه مصاحبه تهیه شده بود تماس بگیرند. نویسندگان کتاب بیشتر مشتاق بودند تا کاری را انجام دهند که به تصور آنها رایج‌ترین روش مورد استفاده روزانه بین میلیونرها بود.

داشتن یک زندگی متوسط و متواضعانه و صرفه جو بودن عواملی هستند که موجب میلیونر شدن یک فرد عادی می‌شوند.

(توجه کنید: هدف نویسندگان این کتاب تمرکز کردن بر روی زندگی افراد میلیونری است که پیش از این افرادی کاملا عادی بودند و در طول دهه‌ها جمع کردن سرمایه شخصی خود به این درجه رسیده‌اند نه ستارگان سینمایی یا ورزشکاران معروف و نه افرادی که به دلیل مهارت و نخبه بودنشان یک شبه میلیونر شده‌اند.)

میلیونرها به خانواده خود تکیه مالی نمی‌کنند و فرزندان خود را بدعادت بار نمی‌آورند

ثروتی که به صورت ارث به شما می‌رسد فقط دو یا سه نسل دوام دارد و زود از بین می‌رود.

در رابطه با اکثر مردم، اگر آنها به سادگی پولی را به دست بیاورند و یا این پول به آنها هدیه داده شود به هیچ وجه مراقب خرج کردن آن نبوده و به آسانی آن را از بین می‌برند. این در حالی است که اگر این مقدار پول را خودشان با زحمت به دست می‌آوردند به شکل دیگری با آن رفتار می‌کردند.

در کتاب The Millionaire Next Door، نویسندگان از عبارت مراقبت‌های سرپایی اقتصادی یا EOC استفاده کرده‌اند که در اصل تعریفی جامع برای هدایای مالی و یا کمک‌های نقدی است که والدین افراد میلیونر حاضرند به فرزند میان سال خود بدهند.

این امر در حقیقت یک عامل بازدارنده برای فرزندانی به حساب می‌آید که به میان سالی رسیده‌اند زیرا با وجود اینکه ممکن است چنین کمکی بسیار کارآمد به نظر برسد اما در اصل یک مانع ذهنی برای چنین افرادی در مسیر رسیدن به طرز فکر صرفه جویی و منظم بودن یک میلیونر به حساب می‌آید.

شما با دریافت تمام مایحتاج مورد نیازتان از والدین خود جلوی بلوغ احساسات و قابلیت‌هایی از قبیل استقلال، ارزش فردی، دستیافت‌ها و شم مالی را در خود از بین می‌برید.

پرداخت قرض‌ها و یا مبالغ رهنی که به عهده شماست توسط والدینتان و یا اهدای هدایای بزرگ نقدی به شما فقط موجب به وجود آمدن این ایده در ذهن می‌شود که فرزندی بالغ از این خانواده قادر به درآمدزایی و انباشتن ثروت خود نیست و در یافتن جایگاه خود بی‌کفایت است.

مثالی که در این رابطه نویسندگان در کتاب خود ذکر کرده‌اند مربوط به زوجی بود که در محله‌ای مرفه زندگی می کردند و از بیرون اینطور به نظر می‌رسید که وضعیت مالی پایدار و خوبی دارند.

آنها خانه‌ای بزرگ، وسایل نقلیه لوکس خارجی و البسه بسیار گران قیمتی داشتند اما مبلغ تمامی اینها توسط والدین خانم خانواده پرداخت شده بود.

خانم این خانه در کودکی خود با استانداردهای بالای زندگی رشد کرده بود و به لطف والدین ثروتمند خود چنین استانداردی را اکنون به بزرگسالی خود و به منزل شوهر خود نیز آورده بود بدون اینکه به بی‌کفایتی خود و همسرش در زمینه صرفه جویی و نظم خرج کردن توجه کند. این افراد انباشتگرانی بسیار ضعیف و کاملا بی‌سامان بودند (UAWها).

والدین ثروتمند این دختر با تامین EOC برای این خانم و همسرش، در حقیقت در حال جلوگیری کردن از رشد فرزند خود بودند. آنها باید به فرزند خود اجازه می‌دادند تا در زمینه مالی و شخصی پیشرفت کند و این در اصل همان عاملی است که موجب ثروتمند شدن این والدین در وهله اول شده بود.

روند تامین EOC اغلب موجب جلوگیری کردن از انتقال عادت خوب نظم داشتن در امور مالی فردی از والدین به فرزندان می‌شود.

و به طور حتم این امر به معنای زندگی کردن یک شخص با امکاناتی کمتر از حد خود به عنوان یک میلیونر است: هنگامی که فرزندان شما در فضایی رشد کنند که مظهری از تجملات نباشد، همین فرزندان با الگوی زندگی متواضعانه و قانع پرورش پیدا می‌کنند و در آینده نیز با هدف ایجاد همین استاندارد در زندگی خود به عنوان افرادی بزرگسال عمل می‌کنند.

پیشبرد شیوه زندگی صرفه جویانه برای یک خانواده به منزله نمونه و الگویی است که فرزندان این خانواده میلیونر را به سوی تلاش کردن برای به دست آوردن چنین الگویی در آینده ترغیب می‌کند.

در مقابل، اگر نشانه‌هایی از توانگری خانواده و وضعیت پر زرق و برق ثروت آنها به صورت واضح نمایان باشد و به عنوان یک هنجار برای کودکان این خانواده تعریف شود، ممکن است آنها نیز در آینده از هر طریقی به دنبال فراهم کردن این نوع از استاندارد زندگی برای خود باشند.

هنگامی که چنین کودکانی به سن بزرگسالی می‌رسند، آگاهی آنها از یک استاندارد زندگی رایج و عادی بسیار تار و ناواضح است و در همچین وضعیتی قبول کردن EOC از سوی والدینشان برای فراهم ساختن استانداردی که مطابق با آن رشد کرده‌اند بسیار آسان خواهد بود.

انتقال تجربه حاصل از یک عمر ذخیره کردن و رعایت نظم کاری توسط والدینی که میلیونر هستند بسیار سخت بوده و بدون حمایت و حراست کردن از امور مربوط به این زمینه امکان پذیر نیست.

این موضوع دلیل اصلی این است که ۸۰ درصد از میلیونرهای مورد بررسی در دوران خود ثروتمند بودند. آنها بدون تکیه کردن به تامین EOC از جانب والدینشان و با بهره گرفتن از شیوه زندگی صرفه جویانه و عادات مالی سنجیده فردی ثروت خود را به دست می‌آورند.

یکی از نکاتی که نویسنده در رابطه با صرفه جویی و EOC به آن اشاره می‌کند این است که والدین میلیونر نباید هرگز در مورد میلیونر بودنشان به فرزندان خود چیزی بگویند.

برخی از کتاب‌ها به روش‌ها و انواع مختلف استراتژی‌های سوابق اشخاص و نمونه کارهای آنها، IRAها و سرمایه گذاری در بازار بورس و سهام می‌پردازند.

زمان و مکان مناسبی برای مطالعه کردن این کتاب‌ها وجود دارد اما برای بزرگسالان نوپایی که به تازگی در حال گام برداشتن در دنیای سرمایه شخصی خود هستند اولین کتاب مورد نیاز برای مطالعه همان The Millionaire Next Door به حساب می‌آید.

این کتاب در مجموع برخلاف سایر کتاب‌هایی که اکثرا به اعداد و ارقام و پند و اندرزهای فنی می‌پردازند، بیشتر در مورد نحوه زندگی و عادت‌های افراد ثروتمند صحبت می‌کند.

همچنین نویسندگان با تاکید کردن بر روی مسائل و عادات روزانه در تلاش هستند تا به ما به عنوان خوانندگان این مطلب، نحوه عملکرد سریع و فوری برای گام برداشتن در این راستا را نشان دهند.

همانطور که پیش از این هم مطرح کردم، این عوامل در اصل چیزهایی هستند که ما به صورت روزانه در حال انجام دادن آنها هستیم و شامل کل زندگی و شخصیت ما و چیزی که در آینده به آن تبدیل می‌شویم هستند.

پیروی کردن از الگوی نظم روزانه دارای نتایجی بلند مدت است.

همه ما می‌توانیم از همین امروز در مورد تمام چیزها و زمینه‌هایی که در آنها پول خرج می‌کنیم و مبلغی که قادر به ذخیره کردن در انتهای هر ماه هستیم بیشتر فکر کنیم. علاوه بر این، دانستن این حقیقت که حتی یک درآمد سالانه حد متوسط نیز می‌تواند سرمایه شخصی با ارزش میلیون دلاری برای ما فراهم کند بسیار اطمینان بخش و دلگرم کننده است.

برای من خیلی عجیب است که من الان در حال یادگیری این مسائل هستم. دو سال از زمان گرفتن مدرک لسیانس من می‌گذرد و همین موضوع سوالی را در رابطه با جایگاه و ارزشمند بودن مدارک دانشگاهی در راستای آگاهی افراد در زمینه مالی و جمع کردن سرمایه شخصی در ذهن من به وجود آورده است.

حتی نویسندگان کتاب The Millionaire Next Door نیز در مورد چگونگی آغاز روند کاری خیلی از میلیونرها در سنین جوانی توضیح داده‌اند. این افراد معمولا راه‌های کارآفرینانه‌تر را انتخاب کرده‌اند که هیچ ارتباط و نیازی به داشتن مدارج بالای تحصیلی ندارند.

اما این موضوع و ارتباط تحصیلات با سرمایه شخصی سوالی است که باید در مقاله‌ای دیگر مورد بررسی قرار بگیرد.

امروزه ما می‌توانیم در عادت‌های روزانه خرج کردن و پس انداز کردن خود کمی بیشتر دقت کنیم و سوالاتی را نیز از خودمان بپرسیم.

  • آیا شما در حال نزدیک شدن به جمع آوری ثروتی بزرگ از سرمایه شخصی خود هستید یا در حال دور شدن از این امر هستید؟
  • شما مایل به خریداری کردن چه چیزهایی هستید و در مقابل نیاز به خریدن چه چیزهایی دارید؟
  • تا چه اندازه عامل مراقبت سرپایی اقتصادی در شیوه زندگی حال حاضر شما و عادت‌های مربوط به مخارج شما تاثیرگذار است؟
  • تا چه اندازه زمان به صورت ماهانه برای برنامه‌ریزی کردن امور مالی شخصی خود صرف می‌کنید؟

کتاب The Millionaire Next Door به من نشان داد که چیزهایی وجود دارند که من می‌توانم آنها را از عادت مخارج خود حذف کنم. همچنین راه‌های مختلفی که از طریق آنها می‌توانم از زمان و سرمایه شخصی خود بهینه‌تر و عاقلانه‌تر استفاده کنم را نیز به من نشان داد.

علاوه بر این باعث شد تا در مورد دیدگاه شخصی خودم نسبت به سبک زندگی افراد ثروتمند تجدید نظر کنم و دریابم که در اصل سبک زندگی چنین افرادی بیشتر بازتابی از اعتدال و میانه‌روی است تا اینکه حاوی تجملات و عرضه‌گری باشد.

در پایان برای من آشکار کرد که با داشتن رویکرد و رعایت عادت‌های مناسب، می‌توانیم در طول زمان یک عمر ثروت زیادی را از سرمایه شخصی خود ایجاد کنیم و حتی این امر تا حد زیادی دور از ذهن نیست و محتمل است.

این حقیقت که ما همه می‌توانیم تبدیل به یک میلیونر در محل سکونتمان شویم برای من بسیار امیدوار کننده است.

منبع
medium

نوشته های مشابه

اشتراک
اطلاع از
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments
دکمه بازگشت به بالا