امور مالی غیر متمرکز یا دیفای وعده شفافیت و شرایط بهتر برای وامگیرندگان را میدهد. این صنعت میخواهد به بهبود وضعیت وامدهی، مبادله ارز، انجام پرداختهای مالی و غیره بپردازد. DeFi قرار است در این میان واسطهها را بردارد و همه امور به صورت نرمافزاری و غیرمتمرکز انجام شود. این صنعت میخواهد به افراد کمک کند که به راحتی وام بگیرند و دردسرهای اداری و کاغذبازی را در این میان نداشته باشند. افراد میتوانند با استفاده از رمزارزهای خود به راحتی وام بگیرند و یا داراییهای دیجیتال خود را قرض دهند و سود کسب کنند. صرافیهای غیرمتمرکز در این فضا به عنوان متولیان وجوه عمل میکنند و نیاز به واسطه را از میان برمیدارند. اینها چیزهایی هستند که قرار است دیفای برای ما به ارمغان بیاورد. اما آیا واقعا این صنعت در حال حاضر چنین عملکردی دارد و در راستای این اهداف عمل میکند؟
مشکل دیفای در حال حاضر چیست؟
عدم تمرکز ایدهای جذاب و آرمانی است. افراد زیادی شیفته و شیدای این ایده هستند و این ایده نیز در ذات خود بسیار جذاب است. این که کنترل از حکومتها و مقامهای متمرکز گرفته شود و در اختیار مردم و جامعه قرار گیرد، بسیار آرمانی و ایدهآل است. مشکلی که این تصور ایجاد میکند این است که منجر به هرج و مرج میشود. ما در ذهن خود پیشزمینهای جدید را برای جهان امروزی تجسم میکنیم، اما حقیقت چیز دیگری است و ما هنوز هم در امور مالی شخصی خود تا حدودی به تمرکز اشتیاق و علاقه نشان میدهیم.
جنبه فریبانگیز دیفای در حال حاضر این است که قوانین و فرآیندهای شناخت مشتری و مبارزه با پولشویی همگی نادیده گرفته میشود. کمسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده به زودی متوجه این امر خواهد شد و با آن برخورد شدید خواهد کرد. به همین دلیل، احساس میشود که پروژههای زیادی با شکست مواجه شوند و در این میان پول زیادی از دست رود.
چرا من به دیفای علاقه دارم و چه چیزی از آن آموختهام؟
ما به وضعیت حال حاضر دیفای اعتقاد نداریم. آنچه قرار بود به عنوان DeFi بپذیریم، بسیار متفاوت از چیزی است که امروزه میبینیم. اینک پلتفرمهای وامدهی متمرکز بسیار بهتر عمل میکنند و اعتبار خود را اثبات کردهاند. آنها در سرعت و عملکرد گوی سبقت را ربودهاند و استفاده از آنها نیز راحتتر است. با استفاده از این پلتفرمها، هم وامگیرندگان بهره ثابتی را میپردازند و هم وامدهندگان به سود و درآمد ثابتی خواهند رسید. دیفای بازاری پرنوسان و غیرقابل پیشبینی است. این صنعت در وضعیت حال حاضر خود کاربرپسند نیست و مفاهیمی مانند قرارداد هوشمند و کیف پول چیزهایی هستند که عموم مردم با آنها بیگانه هستند. پلتفرمهای غیر متمرکز امروزه دارای مشکلات و ایرادات زیادی هستند. وضعیت حال حاضر دیفای تنها تحت تاثیر تبلیغات اغراقآمیز است و امور مالی متمرکز هنوز هم کنترل ۸۰ درصد امور را در دست دارد.
کارمزد تراکنشها در جهان امروز دیفای واقعا مسخره است و گاهی برای انجام عملکردی باید ۱۰۰ دلار خرج کرد. طبیعتا چنین فضایی تنها میتواند جای پولهای عظیم و بادآورده باشد. امروزه به دلیل انفجار حوزه دیفای، شبکه اتریوم با ازدحامی بیش از حد مواجه شده است و کارمزد تراکنشها بیداد میکند. این مغایر با ادعاهای قبلی این فضا است و با روح بلاک چین و ارز دیجیتال در تناقض است.
ریسک اصلی تعامل با پلتفرمهای دیفای
ریسک اصلی در اینجا، آسیبپذیری قراردادهای هوشمند است. تنها اشتباهی کوچک در این میان میتواند منجر به از دست رفتن تمامی داراییها شود. ریسک دیگری که در اینجا مطرح است، اشتباهات بشری است که همه ما زیاد در مورد این قضیه و ارسال وجوه به آدرسهای اشتباه شنیدهایم. این بازار خیلی غیر قابل پیشبینی است و تضمینی برای افراد وجود ندارد. ریسک از دست دادن سرمایه در این بازار بسیار زیاد است.
روند دیگری که اینک در این فضا باب شده و به تقویت این حباب کمک کرده است، این است که افراد رمزارزهای خود را برای کسب سود در پلتفرمهای دیفای محبوس میکنند و از این طریق، به اصطلاح نقدینگی فراهم میکنند. این امر خود مشکلات زیادی ایجاد میکند و باعث کاهش عرضه برای ترید و معامله آنها خواهد شد. وضعیت حال حاضر بسیار شبیه وضعیت بازار عرضه اولیه کوینها (coin) در سال ۲۰۱۷ است و در نهایت منجر به ضرر و زیانهای بسیاری خواهد شد.
چه کسانی یا چه چیزهایی در پشت این تبلیغات اغراقآمیز هستند؟
چیزی به جز غریزه گروهی در پشت این جریان نیست. این غریزه در جهان ارز دیجیتال بسیار قوی است. این جنون همیشه زمانیکه فردی مطرح اقدام به ارسال توییتی میکند، ظاهر میشود. توکنهای دیفای نیز رمزارزهای جدید و با حجم بازار کم هستند و به راحتی میشود آنها را پامپ (pump) کرد. حتی ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin) هم در این زمینه هشدار داده