مبتدی مقالات عمومی

تاثیر حوزه رمز ارز بر صنعت بانک چیست؟ آیا بانک‌ها محکوم به تغییر هستند؟

استفاده از یک راهکار نوآورانه واقعی مشکلی جدی برای موسسات مالی سنتی به حساب می‌آید اما فین‌تک و استارت‌آپ‌های رمز ارز راه حل این موضوع را در اختیار دارند.

در هر زمانی که بانک‌ها تصمیم گرفتند تا به بهبود تجربه تکنولوژی خود بپردازند هیچگاه فراتر از تغییرات سطحی امور خود پیش نرفتند. آنها تنها رنگ یک دکمه را در پلتفرم مجازی خود به جای سبز به آبی تغییر می‌دهند و گوشه دکمه‌های مورد استفاده را از حالت تیز و مستطیلی به گرد تغییر می‌دهند. آنها به جای back end و ساختار فنی کار تنها به نقطه نظرهای رابط کاربری توجه می‌کنند.

اگر یک بانک بخواهد واقعا در زمینه تکنولوژی مورد ارائه خود از یک راهکار نوآورانه واقعی استفاده کند باید عمیقا به امور فنی و back end برنامه خود توجه کند و زیرساخت وراثتی فنی آن که دهه‌هاست دست نخورده باقی مانده است را تغییر دهد. امروزه تعداد کمی از افراد شیوه کار کردن با زبان‌های برنامه نویسی قدیمی که در سالیان گذشته مورد استفاده قرار می‌گرفتند مثل COBOL را می‌دانند. بنابراین مجموعه‌هایی که از برنامه‌های مبتنی بر این زبان‌ها استفاده می‌کنند به اجبار به ارتقا‌ها و به روزرسانی‌هایی تکیه می‌کنند که نرم افزار مورد نظر را به ترکیب ناموزونی مثل یک فرانکنشتاین تبدیل می‌کنند.

راهکار نوآورانه واقعی در بانک‌ها

راهکار نوآورانه واقعی

بانک‌های بزرگ در محیط کاری خود از نوآوری استفاده نمی‌کنند. کمپانی‌های بزرگ تکنولوژی حتی راهکار نوآورانه واقعی را در برنامه کاری خود قرار نمی‌دهند. آنها ایده‌ها، نوآوری‌ها و تیم‌های جدیدی که راهکار نوآورانه واقعی را به انجام می‌رسانند استخدام می‌کنند. هنگامی که چنین مجموعه‌هایی وجود نیاز به یک تکنولوژی جدید و توسعه نیافته را به عنوان بخشی از پرتفولیوی داخلی تکنولوژی خود احساس می‌کنند، گاهی اوقات در مورد آن با مطبوعات و ژورنالیست‌ها صحبت می‌کنند و این موسسات خبری این مصاحبه‌ها را پوشش می‌دهند. این امر موجب کسب علاقه افراد حاضر در بازار هدف می‌شود و استارت‌آپ‌ها بر روی مشکل موجود کار می‌کنند. آنها فرصت موجود را می‌بینند و منابع مالی خود را با جذب سرمایه افزایش می‌دهند تا بتوانند در راستای این فرصت گام بردارند و آن را به مرحله اجرایی برسانند و کمپانی‌های بزرگ تکنولوژی تنها این فرایند را تماشا می‌کنند. فقط در مدت زمان یک یا دو سال این کمپانی‌ها بهترین شرکت موجود با راهکار نوآورانه واقعی را در فضای مورد نظر تحت پوشش خود قرار داده و آنها را به بخشی از جامعه کاری خود تبدیل می‌کنند.

مدل سنتی برای استراتژی توسعه Big Tech دست یافتن به استارت‌آپ‌هایی است که تا آن لحظه عملکرد موفقیت آمیزی داشته‌اند و دلیل این امر، عدم وجود ریسک بالا و خطرات احتمالی در صورت پوشش دادن این گروه‌های استارت‌آپی است. ممکن است این شرکت‌های گسترده که تکنولوژی‌های عظیم را در اختیار دارند برای انجام این کار پول بیشتری خرج کنند اما در عوض در روند برنامه‌ریزی‌های خود ریسک محتمل شکست را نیز از بین می‌برند. در حقیقت این گروه استارت‌آپی و سرمایه‌گذاران آن هستند که خطرات احتمالی را متحمل می‌شوند. به عنوان مثال می‌توان به فیس بوک اشاره که که دقیقا به همین دلیل در سال ۲۰۱۲ اینستاگرام، و در سال ۲۰۱۴ واتس اپ را خریداری کرد. این تعاملات مالی و خریداری‌ها منجر به نگرانی‌هایی در زمینه انحصارداده فیس بوک شد.

شرکت‌های حوزه امور مالی نیز معمولا این شیوه را پیش می‌گیرند. دلیل اصلی استفاده کردن اعضای بزرگ فعال در این فضا از برنامه‌های شتابی نیز دقیقا همین موضوع است. آنها استارت‌آپ‌هایی را پیدا می‌کنند که با توجه به راهکارهای نوآورانه واقعی ، ایده‌هایی را در اختیار دارند که شاید در آینده مایل به همکاری کردن با سایرین برای به انجام رساندن آن هستند و در همین راستا منابع خاصی را نیز در اختیار مشارکت‌کنندگان قرار می‌دهند. موسسات بزرگ مالی نیز پس از توسعه یافتن این ایده‌ها آنها را خریداری می‌کنند تا آنها را به مرحله عملی شدن برسانند.

اگر یک بانک بزرگ تصمیم بگیرد تا تکنولوژی جدیدی را در سیستم داخلی خود پیاده‌سازی کند ممکن است با شکست مواجه شود. ساختار کلی ایده‌ای که به صورت مشترک توسعه پیدا می‌کند معمولا بسیار سخت و تغییرناپذیر است و نمی‌تواند با نوآوری‌های جدیدی که در چهارچوب تکنولوژی و پروتکل‌های موجود بانک وجود دارند سازگاری پیدا کند. بدون وجود سرعت بالا و انعطاف‌پذیری این ایده نوین نمی‌تواند خطر توسعه و ادغام شدن با تکنولوژی‌های جدید را پذیرا باشد. در حقیقت ساختار ایده ترکیبی به خوبی و نوآورانه پیاده‌سازی نمی‌شود. از نقطه نظر تجاری می‌توان گفت که این ایده می‌تواند سازگار باشد یعنی به شکل تعاونی‌هایی که اکثر نوآوری‌هایی که احتیاج دارند را از طریق ادغام کنندگان و از طریق اکتسابی به دست می‌آورند.

نوآوری‌های فین‌تک (Fintech)

نقش فین تک در تحلیل داده ها

بانک‌ها باید بر روی پیاده‌سازی نوآوری‌های حوزه فین‌تک تمرکز داشته باشند به ویژه بر روی مواردی که بر روی اطمینان حاصل کردن از حفظ حریم خصوصی مشتریان و ارائه خدمات خرید ایمن متمرکز هستند. هنگامی که یک بانک تلاش می‌کند تا محصولی را به دست بیاورد بهتر است تیم و زیرساخت شرکتی مورد نظر را نیز مورد پوشش قرار دهد. این فرایندی است که از طریق آن یک بانک می‌تواند به آرامی هسته مرکزی روند عملکردی خود را تغییر دهد. مثال‌های این زمینه امروزه نیز وجود دارند. در یکی از مدل‌های این نمونه، بانک روند خرید ایمن را در شرایطی که در حال کار کردن با داده‌های شخصی افراد و معاملات است فراهم می‌کند و این در حالی است که یک فین‌تک، مشتری‌ها را تحت پوشش قرار داده و خدمات مشتریان را ارائه می‌کند.

طرح اصلاح شده دستور اجرایی خدمات پرداخت ۲ که معمولا تحت عنوان PSD2 شناخته می‌شود، در حقیقت یکی از مقررات اروپایی برای خدمات پرداخت الکترونیک است و با هدف تامین هرچه بیشتر امنیت پرداخت‌ها و قدرت بخشیدن به راهکار نوآورانه واقعی در اروپا ایجاد شده است. PSD2 تمامی مشاغل مالی را به دو دسته تقسیم‌بندی می‌کند: اولین بخش زیرساخت و امنیت بوده و بخش دوم front end یا همان رویه برنامه مورد بحث و خدمات حمایت از مشتری نوآورانه است. در حال حاضر می‌توان گفت که این شیوه‌ای بهتر نسبت به سایر راه حل‌ها است اما به حتم پیشرفت‌‌ها و بهبود یافتن‌های این بخش نیز در آینده مورد تقاضا خواهند بود.

خدمات پرداختی کوچکی مثل Revolut، Monzo، N26 و سایرین به سرعت در حال رشد کردن هستند. این استارت‌آپ‌ها مبتنی بر ساختار مالی سنتی هستند و این به معنای متکی بودن به مجوزهای بانکی و مجوزهای صادر شده توسط ارائه‌دهندگان خدمات پرداخت و شرکای آنها است. این در حالیست که این استارت‌آپ‌ها از نوآوری‌های دنیای فین‌تک استفاده می‌کنند. این بانک‌های دیجیتال مزایای رقابتی خود را توسعه داده و در مدت زمان بسیار کمی مشتری‌های مد نظر خود را به صورت موقت جذب می کنند. این مدل در حال حاضر به درستی کار می‌کند. بانک‌ها در این مدل به مجوزهای بانکی و پول تکیه می‌کنند و امنیت را تا حدی ارائه می‌کنند و این در حالیست که سهم جذب مشتری و خدمات حمایت از مشتری را نیز به کمک استارت‌آپ‌های مورد پوشش خود به صورت دورکار پوشش می‌دهند. همین مدل می‌تواند فاصله بین بانک‌ها و استارت‌آپ‌های حوزه رمزارز را نیز پر کند.

حریم خصوصی کاربران

حریم خصوصی ارز دیجیتال امنیت بیت کوین بلاک چین تراکنش الگوریتم کوین جوین

وقتی صحبت از راهکار نوآورانه واقعی مدرن به میان می‌آید بانک‌ها باید بر روی چه چیزی برای همکاری کردن متمرکز شوند؟ پاسخ این است که بر اساس بنیان فعلی تکنولوژی که توسط بانک‌ها بنا شده است، حریم خصوصی کاربران چندان وجود ندارد. هنگامی که ما از خدمات یک بانک استفاده می‌کنیم کارمند آن ارگان با اطلاعات و تاریخچه معاملات ما کار می‌کند و به اطلاعات بسیار بیشتری نسبت به چیزی که ما در پروفایل شبکه‌های اجتماعی خود با دیگران به اشتراک می‌گذاریم دسترسی دارد. چه کسی از چنین شرایطی که یک نفر به این داده‌های حساس دسترسی دارد خوشش می‌آید؟ احتمالا هیچ کس. صرف نظر از این موضوع، امروزه بانک‌ها این اطلاعات و داده‌ها را به فروش می‌رسانند. در برخی حوزه‌های قضایی خاص، آنها می‌توانند اطلاعات معاملات اشخاص را بفروشند.

هنگامی که شما تاریخچه معاملات یک کاربر را در اختیار داشته باشید در حقیقت شما همه چیز را در مورد آن شخص می‌دانید به ویژه در این دنیای دیجیتال که به نظر می‌رسد پول نقد در حال کنار گذاشته شدن است. به عنوان مثال می‌توانیم به بیمه ماشن اشاره کنیم. اگر یکی از موجودیت‌ها بداند که بیمه یک نفر در چه زمانی منقضی می‌شود می‌تواند به راحتی با انتشار تبلیغات، بیمه ماشین آن فرد را بفروشد. هنگامی که یک مشتری برای مثال در قبال آزمایش COVID-19 پولی را پرداخت می‌کند می‌توانید با استفاده از اطلاعات آن فرد به راحتی تبلیغات درمانی مختلف را برای او ارسال کنید. شما حتی می‌توانید تعداد فرزندان یک شخص، جنسیت او و غیره را نیز به راحتی بفهمید.

بانک‌های اروپایی این داده‌ها را در چهارچوب مقررات عمومی حفاظت از داده‌ها یا همان GDPR به فروش می‌رسانند. این داده‌ها در واقع یک مرکز سوددهی بزرگ برای بانک‌ها به حساب می‌آیند. ارزش این داده‌ها و میزان سوددهی آنها می‌تواند تا حد زیادی فراتر از میزان ارزشی که بانک‌ها از کمیسیون معاملات، شرایط مختلف اعتباری و مراکز قدیمی سوددهی خود کسب می‌کردند پیش برود.

تاریخچه یا همان سابقه مالی مشتری‌های بانک‌ها ارزش قابل توجهی را برای آنها به همراه دارد و بانک‌ها این موضوع را به خوبی می‌دانند. این امر دلیل اصلی تمرکز آنها بر روی داده‌های کلان و هوش مصنوعی است. این تنها بانک‌ها نیستند که داده‌های حساسی از مشتری‌های خود را در اختیار دارند. برای مثال می‌توان به شرکت‌های مخابراتی تلفن همراه اشاره کرد که در هر لحظه می‌توانند اطلاعات محل حضور داشتن مشتری خود را داشته باشند. با وجود اینکه GDPR گامی صحیح در راستای مسیر درست اما لازم است تا به دلایل مطرح شده کمی سختگیرانه‌تر عمل کند. شاید بهتر است تا شرکت‌هایی که با داده‌های خصوصی سر و کار دارند ملزم به دریافت بیمه شوند.

زمان این رسیده است تا بانک‌های کلان فراتر از استفاده از ابزار و مبلمان نو گام بگذارند و از راهکار نوآورانه واقعی استفاده کنند. صرف نظر از اینکه صندلی جدید شعبه تا چه حد راحت و مناسب است باید بدانیم که کل دنیا متقاضی سیستم بانکداری بهتری هستند. علاوه بر این لازم به ذکر است تا بدانیم در صورت همکاری بانک‌ها با استارت‌آپ‌های رمزارز، بانک‌های کلان می‌توانند کارایی بالاتر و حفظ حریم خصوصی بیشتری را ارائه کنند.

منبع
cointelegraph

نوشته های مشابه

اشتراک
اطلاع از
0 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments
دکمه بازگشت به بالا