
بیشتر مردم فکر میکنند که فناوری بلاک چین با پیدایش اولین ارز رمزنگاری شده یعنی بیت کوین ایجاد شده است. ولی در حقیقت زیر بنای شکلگیری فناوری رمزنگاری پیشرفته یا همان ارز دیجیتال، به اوایل قرن ۲۱ برمیگردد؛ زمانی که برای اهداف نظامی از آن استفاده شد.
در ادامه مفاهیم رمزنگاری کلید عمومی به وجود آمد که بر پایه الگوریتمهای خاصی استوار است و سرانجام منجر به پیدایش بلاک چین و بیت کوین شد و تمام اینها یکی از چشماندازهای سیستمهای غیرمتمرکز در صنعت دیجیتال بودند.
تیم قدیمی سازندگان بلاک چین بیت کوین
علاقهمندان بلاک چین در ابتدا اهمیت زیادی به سود و یا شهرت زیاد نداشتند و خواسته اصلیشان، بیشتر این بود که غیر متمرکزسازی سیستمهای سرمایهگذاری در واقعیت به حقیقت بپیوندد. بقیه مردم هم از این هدف با خبر شدند و از آن حمایت کردند و همانطور که شاهد بودیم، صنعت کریپتو فراز و نشیبهای زیادی را تا بحال تجربه کرده است.
موفقیت پروژه بلاک چین و ارز دیجیتال را باید مدیون کسانی دانست که از ابتدا این فناوری را طراحی کردند و چه دلمان بخواهد یا نه، این فناوری اقتصاد را وارد فاز جدیدی کرده و زندگی همه ما را تحت تاثیر خود قرار داده است. اکنون زمان این فرارسیده که روی چیزهایی تمرکز کنیم که باعث پیشرفت بهتر این تکنولوژی در این بستر پرماجرا میشوند.
در این مقاله فعالیت افرادی را که در شکلگیری ایده بلاک چین نقش داشتند بررسی میکنیم. افرادی که در حقیقت سرمایهگذاری غیرمتمرکز را پایهگذاری کردند و موجب شدند که این تکنولوژی تا این حد پیشرفته شود.
Adam Back، David Chaum، Wei Dai و Nick Szabo پیشگامان بیت کوین
آقای Adam Back یک محقق انگیلسی، در سال ۱۹۹۷ یک ایده به ذهنش رسید که بعدها موجب شکلگیری نرمافزار بیت کوین شد. ایده او در حقیقت Hashcash بود که یک نوع سیستم اثبات گواه کار (POW) ابتدایی به حساب میآید. هرچند که آقای Back هرگونه مشارکت در فعالیتهای ساتوشی ناکاموتو را انکار میکند، اما او به احتمال زیاد اولین شخصی است که ناکاموتو با او درباره طرح خود از طریق ایمیل مشورت کرده است. او در ادامه به فکر بهبود مساله امنیت و حریم خصوصی افتاد و مدتی بعد در ارتباط با امنیت تراکنشها، طرح ویژه خودش را با عنوان امضاهای Schnorr معرفی کرد. آقای Back و همکارانش Eric Hughes، John Gimore، و Timothy May را میتوان از موثرترین افرادی دانست که از حفظ حریم خصوصی، آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات دفاع کردند.
زمانی که Back روی سیستمش کار میکرد، مفهوم کار با پول الکترونیکی در بستر بلاک چین در ذهن دیگران هم در حال شکلگیری بود. سرمایهگذاری روی اولین سیستم بلاک چین توسط David Chaum تحت عنوان DigiCash در ۸ سال قبل از کشف آقای Back، باعث شد Wei Dai و Nick Szabo نظریههای خود را برای B-Money و Bit-Gold برای اولین بار در سال ۱۹۹۸ مطرح کنند. همچنین اولین بار Szabo بود که ایده قراردادهای هوشمند را مطرح کرد و بخاطر همین است که بعضیها او را در کنار سایر فعالیتهایش، ساتوشی ناکاموتو مینامند.
ایده بچگانه Hal Finney با اراده فراوان او به بار نشست
Hal Finney سایفرپانک دیگری است که گفته میشود شاید خالق بیت کوین است. او کسی است که اولین تراکنش بیت کوین را در سال ۲۰۰۹ انجام داد. Adam Back معتقد است بطور قطع Finney یکی از سایفرپانکهایی بوده که در ساخت برنامه اولیه بیت کوین با ساتوشی همکاری کرده است. مدرک مهندسی او از دانشگاه Caltech است و چند سال سابقه فعالیت در زمینه توسعه بازیهای کامپیوتری را دارد. اما بیشتر فعالیت حرفهای او در زمینه طراحی برنامههایی برای دور زدن مانیتورینگ و کنترل دولتها روی مردم بوده است.
در ابتدا Hal با کامپیوتر خانگی و دیگر تجهیزاتی که در منزلش داشت بر روی پروژه بیت کوین کار میکرد. همان مکان بعدا به فضایی برای نخستین فعالیت ماینینگ تبدیل شد. Hal علاقه زیادی به این پروژه داشت و زحمات زیادی برای آن کشید تا اینکه در سال ۲۰۱۴ بخاطر بیماری amyotrophic lateral sclerosis (یا همان ALS که یک نوع اختلال عصبی در کنترل ماهیچههاست) درگذشت. حتی در شرایط سخت بیماری هم دست از کار روی پروژه بیت کوین و ارتقا آن نکشید و تمام تلاشش این بود که کاربران زیادی جذب شبکه شوند.
Martti Malmi دانشجوی خجالتی Helsinki که نگذاشت بیت کوین فراموش شود
ساتوشی ناکاموتو علاوه بر Hal Finney، در سال ۲۰۰۹ ارتباطات ایمیلی با Martti هم داشته و این زمانی بوده که پروژه بیت کوین یک سال پس از راهاندازی، نتیجه خاصی نگرفته بود. او در رمزنگاری زیاد متبحر نبود اما انگیزه زیادی برای ایدههای تحولگرایانه داشت. این مهندس خجالتی جوان که زمانی تنها آرزویش داشتن جایی با امکانات برای بازی و آهنگ راک بود، توانست ثابت کند که بیت کوین قابلیتهای زیادی دارد و مثل پول با ارزش است.
او علاوه بر مسائل فنی، اطلاعات تکمیلی دیگری هم برای بیت کوین فراهم کرد. قبل از ارتباط با ساتوشی، او یک مطلب در این ارتباط در اینترنت منتشر کرده بود. او در ادامه با انتشار مطلبی دیگر به ۷ سوال در مورد اعتبار بیت کوین پاسخ جامعی داد و بعد از ساخت دوباره وبسایت بیت کوین، ساتوشی هم بابت این مساله از او قدردانی کرد. از دیگر دستاوردهای او این ایده بود که چطور نودهای بیشتری به شبکه اضافه شود و کامپیوترها پس از روشن شدن بطور خودکار به شبکه وصل شوند و دیگری ساخت تالار گفت و گو برای بحث در مورد برای بیت کوین بود.
Gavin Andresen در نقش جلب اعتماد کاربران جدید بیت کوین
ساتوشی در مورد Gavin گفته که او یک برنامهنویس اهل ماساچوست است و فعالیتش را در دنیای کریپتو با یک پروژه مشابه بیت کوین شروع کرده و در وبسایتی که داشته، به کاربرانی که ثبت نام میکردند کوین اختصاص میداده است. زمانی که Gavin در ۴۴ سالگی با این تکنولوژی بیشتر درگیر شد، بخاطر عقاید سیاسی که داشت، ناچار بود در بعضی موارد تجدید نظر کند. چیزی که باعث شده بود اون شیفته این کار شود، بحث غیرمتمرکز بودن ذاتی بیت کوین بود و اینکه تمام ساز و کار شبکه توسط کاربران اجرا و مدیریت میشود.
او تحصیل کرده دانشگاه Princeton بود و همیشه به این پروژه به چشم یک موضوع جذاب نگاه میکرد و میدانست که ممکن است در آخر کار موفقیت یا پول و شهرت چندانی حاصل نشود. اما Gavin بر خلاف ساتوشی که هیچ وقت هویتش را فاش نکرد، در تمام این مدت با مهربانی و حوصله به تمام پرسشهایی که از او میشد جواب میداد و همین باعث شد بیت کوین بین کاربران بسیار قابل اعتمادتر شود. او از اولین افرادی بود که با نام واقعی خود بعنوان فردی موثر در توسعه شبکه بیت کوین در بستر اینترنت و انجمنهای گفتگو حضور پیدا کرد. او با تجربهای که در زمان خدمت در Amherst داشت، در مسیر مشکلات سیاسی که در ارتباط با بیت کوین مطرح میشد، نقش واسط سیاسی هم داشت.
Mark Karpelès فرانسوی که بزرگترین اکسچنج بیت کوین را خرید
او شخصی بوده که در زمان کودکی مشکلات زیادی در ارتباطات اجتماعی داشته که باعث شده زمان زیادی بین مدارس مختلف جابجا شود. حتی تصمیم به مهاجرت به اسراییل هم میگیرد ولی در نهایت به عنوان یک کدنویس به فرانسه برمیگردد و مشغول به کار میشود. در سال ۲۰۰۹ به ژاپن میرود و وقتی Jed MacCaleb در حال جستجو در مورد یک روش خرید جدید در اکسچنج Mt.Gox بود، با Mark آشنا میشود.
Mark با ورود یکباره به دنیای بیت کوین در اواخر سال ۲۰۱۰، به چهرهای تبدیل شد که در تمام مجامع با صراحت و جسارت تمام شرکت میکرد. نزدیک به یک سال بعد، Mark با کمکهای فراوانی که به طور داوطلبانه به توسعه اکسچنج Mt.Gox کرده بود و موفقیتهایی که در این زمینه کسب کرد، توانست Mt.Gox را از MacCaleb بگیرد. بعد از آن این اکسچنج با دارا بودن بیش از ۸۰ درصد کل معاملات، بزرگترین مرکز مبادلات بیت کوین در آن زمان شد و همین امر موجب شد به هدف اصلی حمله هکرها تبدیل شود تا اینکه در سال ۲۰۱۴ ورشکست شد.
Roger Ver و جادوی طبیعی بیت کوین
برخلاف اکثر طرفداران بیت کوین، Roger Ver در Saint Kitts و Nevis و مدت زمانی هم در ژاپن بوده و دوران کودکی پرماجرایی هم در کالیفرنیا داشته است. او علاقه زیادی به بازیهای کارتی، خودروهای خاص و ورزش کشتی داشت و به نوعی تبدیل به یک مخالف و مبارز علیه دولت آمریکا شد و حتی سابقه ۱۰ ماه زندان هم دارد و البته خودش قسم میخورد که مقصر نبوده است. پس از آزاد شدن از زندان در سال ۲۰۰۶ برای شروع یک زندگی جدید به ژاپن میرود و زمانی که در اوایل سال ۲۰۱۱ در یک سفر به آمریکا با بیت کوین آشنا میشود، همه چیز تغییر میکند.
بعد از آن بود که اسم Ver همیشه در دنیای پروژههای پیرامون بیت کوین وجود داشت و او با چنین سرمایهگذاریهایی موجب رشد قیمت بیت کوین شد و به همین خاطر به او لقب مسیح بیت کوین را دادهاند. اینگونه اقدامات او باعث ایجاد یک نوع هیجان در دنیای کرپیتو و ایجاد جریان خبری ویژه برای بیت کوین شد. همان موقع بود که او متوجه شد سرنوشت بیت کوین به فعالیت اکسچنج Mt.Gox وابسته است به همین خاطر شروع به همکاری با Mark Karpelès کرد. از جمله اقدامات اولیه او در برای رشد بیت کوین این بود که در اولین پروژه کاری خود MemoryDealers، از درگاه پرداخت بیت کوین استفاده کرد و همچنین از بیت کوین برای تامین سرمایه پروژه کمپانی BitInstant استفاده کرد که از اولین استارتآپهای کریپتویی به شمار میرود.
Roger Ver به عنوان مدیر عامل Bitcoin.com و همبنیانگذار بیت کوین کش شناخنه میشود و قبل از آن هم در پروژههای بلاک چینی معروفی مثل ریپل و کراکن سرمایهگذاری کرده بود.
Erik Voorhees، سرمایهدار بزرگی که زمانی بیکار بود
او در ابتدا بخاطر پول وارد این عرصه شد؛ چون زمان زیادی بیکار بود و پساندازش رو به اتمام میرفت و دیگر توان پرداخت هزینههای زندگی در New Hampshire را نداشت. اما بعدها همکاری خود را در بیت کوین ادامه داد چرا که باور داشت بیت کوین سیستم اقتصاد دنیا را تغییر خواهد داد. Erik Voorhees چندین کمپانی در آمریکا و پاناما پیرامون بیت کوین راهاندازی کرد و همه آنها پروژههای موفقی بودند از جمله SatoshiDICE و Coinapult و BitInstant. او در جایی گفته:
هدف من راهاندازی و مدیریت یک کمپانی نیست؛ من میخواهم دنیایی بر پایه بیت کوین بسازم.
او کسی بود که توانست برادران Winklevoss را قانع کند تا یک میلیون دلار در پروژه BitInstant سرمایهگذاری کنند.
پدر Erik یک آزادیخواه بود و این قضیه باعث شد او در بزرگسالی دید خوبی به مقامات دولتی نداشته باشد و بعد از اینکه مقاله معرفی بیت کوین به فیسبوک را در Free Talk خواند، جذب دنیای کریپتو شد. او با توانایی خود در حل مشکلات و همت زیاد و حرکت رو به جلویی که داشت توانست به جایگاه شغلی مدیریت ShapeShift، اکسچنج سوییسی ارزهای رمزنگاری شده برسد.
Charlie Shrem جوان بروکلینی که پرچمدار کارآفرینان بیت کوین شد
Charlie در سوریه و در خانوادهای یهودی بزرگ شد و عقایدش نسبت به سیستمهای سرمایهگذاری سنتی با Erik بسیار متفاوت بود. اما به مرور زمان و با تاثیر Erik، نسبت به اعتقاداتی که با آنها بزرگ شده بود، تجدید نظر کرد. روحیه کارآفرینی و ماجراجویی ذاتی او باعث شد بعد از خواندن مقالهای در مورد Silk Road، به سمت بیت کوین کشیده شود. او تصمیم گرفت به کمک Gareth Nelson پروژه BitInstant را توسعه دهد. هدف آنها این بود که پروسه خرید با بیت کوین را که در آن زمان توسط Mt. Gox انجام میشد، سریعتر و آسانتر کنند.
مدتی بعد، Roger و Erik شروع به همکاری با هم کردند. آنها اوایل به Charlie بخاطر عقاید سنتی که داشت لقب “آمارگیر” داده بودند. اما پروژه BitInstant در بین افراد با انگیزه به سرعت در حال پیشرفت بود و محبوبیتش زیاد میشد. علاوه بر اینها Charlie Shrem را میتوان یکی از اولین توسعه دهندگان بنیادی بیت کوین نامید چرا که با توسعه قابلیتهای بسیار زیاد و ملاحظات ناشناس بودن و رعایت بسیاری مسایل توانست بیت کوین را جایگزین خیلی از روشهای پرداخت آنلاین کند.
Peter Vessenes یک تاجر آمریکایی که از صنعت بیتکوین محافظت میکرد
به کمک افرادی مثل Peter Vessenes بود که بیت کوین به بلوغ رسید. زمانی که CoinLab در شهر سیاتل به عنوان اولین کمپانی با پشتوانه بیت کوین، مجموعهای از استعدادها را برای توسعه این زمینه دور هم جمع کرده بود، او نهایت تلاش خود را کرد تا جلوی نابودی Mt.Gox را بگیرد. Peter درست برعکسِ Mark Karpelès که سختی زیادی کشیده بود، به راحتی توانست با متقاعد کردن یک سرمایهگذار، برای سازمان جدیدش ۵ هزار بیت کوین دریافت کند و در ادامه هم در سال ۲۰۱۱ دامنه وبسایت مربوط به Bitcoin Foundation را واگذار کرد.
بنیاد بیت کوین برای حمایت از بیت کوین در مقابل بحث و جدلهایی که در مورد استفاده از آن در بازار سیاه جاده ابریشم (Silk Road) وجود داشت، به وجود آمد. Vessenes بعدها از طریق Gavin Andresen با Charlie Shrem آشنا شد و سپس همگی به کمک Roger Ver تصمیم گرفتند بدون آسیب رساندن به اعتبار بیت کوین، آن را بطور رسمی سازماندهی کنند. تمام این اقدامات بدون همکاری Patrick Merck که مشاوری بسیار محتاط بود، امکان پذیر نبود. او یک وکیل بسیار کاربلد و آشنا با دنیای کریپتو در آن زمان بود. در مجموع Vessenes بیشتر بخاطر فعالیتهایش در موزه ماینینگ معروف است. او اولین شرکت در زمینه ساخت پردازندههای ۶۵ نانومتری استخراج بیت کوین را راهاندازی کرد.
برادران Winklevoss بیت کوین را به چهرهای شناخته شده تبدیل کردند
دانشجویان هاروارد به همراه مارک زاکربرگ و برادران Winklevoss که مدتها قبل از اینکه تصمیم به خرید بیت کوین بگیرند، با موفقیتی که از روال دادگاه فیسبوک به دست آورده بودند، توانسته بودند خودشان را به چهرههای معروف در روزنامهها تبدیل کنند. اما خبرهای بعدی که از آنها در نیویورک تایمز در تبلیغ بیت کوین منتشر شد تاثیر مهمی در سرنوشت بیت کوین و صنعت کریپتو داشت. Nathaniel Popper از افراد برجسته در دنیای تجارت، در مقالهای این دو برادر را از بزرگترین سرمایهداران شناخته شده ارزهای رمزنگاری شده معرفی میکند بطوری که آنها تقریبا مالک یک درصد از تمام بیت کوینهای موجود هستند. در نتیجه برادران Winklevoss را میتوان نخستین کسانی دانست که خود را به عنوان سرمایهگذاران بزرگ و قانونی بیت کوین معرفی کردند.
در سال ۲۰۱۳ بود که بنیاد بیت کوین از این دو برادر خواست تا در دومین کنفرانس و گردهمایی ذهنهای برتر صنعت بلاک چین سخنرانی کنند. Tyler و Cameron از تجربه کافی برخوردار بودند و نوسانات غیرعادی بازار بیت کوین را رد کردند و تاکید کردند که چنین اتفاقاتی ربطی به کلاهبرداری و غیرقانونی بودن ندارد. ممکن است این دو شخص در گذشته سرمایهگذاریهای بوداری انجام داده باشد، اما با توجه به تخصصی که در این زمینه دارند و زحمات زیادی که در حوزه کریپتو کشیدهاند، همیشه از آنها به عنوان افراد تاثیرگذار دنیای کریپتو به نیکی یاد میشود.
Wences Casares، کارآفرین موفق آرژانتینی که آینده بهتری برای بیت کوین متصور شد
Casares که متولد آرژانتین است و در جایی زندگی کرده که پر از بحرانهای اقتصادی بوده است، به این خاطر میتوان گفت دید متفاوت و عمیقتری نسبت به بیت کوین دارد. البته او در یک خانواده با سطح اقتصادی به نسبت مرفه بزرگ شد اما در نهایت بخاطر بحرانهای اقتصادی و تورم ناگهانی که در آرژانتین اتفاق افتاد، او و خانوادهاش مجبور شدند برای زندگی به روستاهای اطراف Patagonia بروند. چنین اتفاقاتی در زندگی گذشته Casares، این انگیزه را به او داد که در نهایت بتواند اولین شرکت خدمات اینترنت با امکان انجام سرویسهای بانکی را با نام Patagon تاسیس کند و خدماتش را به کشورهای اسپانیا و آلمان هم گسترش دهد و پس از آن بود که فعالیتش را روی پروژههای بلاک چین شروع کرد.
Wenses اولین بار از طریق دوست آرژانتینی خود با بیت کوین آشنا شد. دوستش ارز دیجیتال بیت کوین را یک راه آسان برای ارسال پول به آرژانتین معرفی کرد. او بعد از اینکه از امنیت پروتکل بیت کوین مطمئن شد، به نوعی نگاه و درک دیگری نسبت به پول پیدا کرد و آن را برای مردم کشورهایی مثل آرژانتین یک راه بهتر برای ذخیره سرمایهشان نسبت به دلار در نظر گرفت. زمانی که به دیدن Shrem و Voorhees در شرکت BitInstant رفت، دیگر به نوعی یک کارآفرین Silicon Valley تبدیل شده بود و همچنین مدیر عامل پلتفرم کیف پول Lemon نیز بود.
Brian Armstrong کدنویس سابق Airbnb که به حوزه کریپتو رنگ و لعاب داد
Armstrong در سال ۲۰۱۰ بعد از خواندن اطلاعیه ساتوشی درباره بیت کوین، به فکر اجرای یک پروژه در این ارتباط افتاد که بتواند ضمن انجام تراکنشها، امنیت کلیدهای عمومی و خصوصی را نیز تامین کند. اون با تلاش زیادی توانست برای فرايندهای خرید و ذخیره کوینها برنامهای در Ruby و JavaScript بنویسد. در حقیقت کاری که او برای شبکه بیت کوین انجام میداد بیشتر شبیه کار برنامهنویسهایی بود که در گذشته مرورگرهای اینترنت را بوجود آوردند.
در ژوئن سال ۲۰۱۲ با سرمایهگذاری کمپانی Y Combinator و با همکاری Fred Ehrsam، صرافی ارزهای فیات به کریپتو Coinbase در سانفرانسیسکو تاسیس شد و توانست از BitInstant هم پیشی بگیرد. Armstrong اعتقاد داشت که بلاک چین میتواند نوآوریهای بیسابقهای را در دنیای سیستمهای سرمایهگذاری به وجود آورد. اهمیت اکسچنج Coinbase برای جامعه کریپتو آمریکا بسیار زیاد است و همین امر باعث شد که در سال ۲۰۱۷ اسم Armstrong با در اختیار داشتن میلیارها دلار بیت کوین، در میان ۱۰ ذهن برتر زیر ۴۰ سال قرار گیرد.
Vitalik Buterin، نابغه روسی-کانادایی که به دور بیت کوین حصار کشید
زمانی که این جوان لاغراندام خجالتی ایدههای خود را به طور عمومی مطرح کرد، بسیاری از مقامات بانکی و مدیران اجرایی به سراغش رفتند. او که به همراه خانوادهاش که در سال ۲۰۰۱ به کانادا مهاجرت کرده بود، پس از ۱۵ سال، به عنوان همبنیانگذار Bitcoin Magazine و البته خالق اتریوم به روسیه بازگشت. در سال ۲۰۱۱ بود که Buterin به این فکر افتاد که نباید همه سیستمهای پرداخت در شبکه بلاک چین به بیت کوین محدود شود. چیزی که در ذهن او بود یک پلتفرم قرارداد هوشمند با یک زبان برنامه نویسی جداگانه بود که دیگران بتوانند به کمک آن، صدها برنامه مختلف بنویسند که همه آنها در بستر یک دفتر کل رمزنگاری شده باشند. ویتالیک نام پروژهاش را با الهام گرفتن از یکی از اکتشافات ارسطو (Aristotle)، پنجمین عنصر حیاتی یا همان استر (aethir)، اتریوم انتخاب کرد.
اتر با داشتن ویژگیهایی مثل پاداش برای نودها و کارمزد تراکنشها تبدیل به دومین ارز دیجیتال محبوب با ارزش بازار ۲۴ میلیارد دلار شده است و به واسطه آن، نام ویتالیک در بین ۱۰ شخصیت برتر سال ۲۰۱۷ در کنار Brian Armstrong قرار گرفت. سالها بود که بیت کوین در بازار ارز دیجیتال، بیرغیب پیش میرفت و با ورود اتر به این میدان، راه برای سایر ارزهای دیجیتال هموارتر شد تا بتوانند خودی نشان دهند. اشخاص بزرگی مثل Roger Ver و Eric Voorhees هم به سرعت بوترین را تایید کردند و حتی با او برای راهاندازی کیف پول بیت کوین KryptoKit در قالب یک افزونه مرورگر همکاری کردند.
تا اینجا به بررسی اولین بنیانگذاران صنعت بلاک چین و بیت کوین پرداختیم. در ادامه نگاهی میاندازیم به کارهای افرادی که امروزه بیشترین تاثیر را در این حوزه دارند.
Muneeb Ali و Ryan Shea، دو شریک به دنبال ساخت web 3.0
دو حوزه بسیار جذاب در بحث توسعه تکنولوژی کریپتو، DeFi و web 3.0 هستند. پیش بینی میشود که این دو مبحث در کنار دو مقوله هوش مصنوعی و ابرکامپیوترها، اساس نحوه زندگی و کار با کامپیوترها را در آینده مشخص خواهند کرد.
به بلاک چین بخاطر ماهیتی که دارد، بیشتر در حوزه سرمایهگذاری و مالی توجه میشود؛ اما این فناوری میتواند در حل مشکلات امنیت دادهها در دنیای مدرن هم کارایی زیادی داشته باشد. یکی از خوش آیندهترین پروژههایی که در این زمینه کار میکند، Blockstack است. این یک پروژه متن باز و غیرمتمرکز است که توسط Muneeb Ali و Ryan Shea ایجاد شده و مدیریت میشود.
هدف اصلی پروژه این دو نفر، توزیع مجدد قدرت در فضای وب است. در اینترنت فعلی همه چیز از منابع متمرکز تغذیه میشود. فیسبوک و اینستاگرام و یوتیوب و غیره به کاربران خدماتی فراوانی میدهند ولی در ازایش اطلاعات و محتوای تولیدی آنها را در اختیار خود میگیرند. پروژههایی مثل Blockstack در تلاشند تا زیرساخت متفاوتی را برای توزیع مطمئن قدرت و مشارکت اختیاری (داوطلبانه) فراهم کنند. هرچند که این پروژه پیشرفت خوبی داشته است اما هنوز راه زیادی در پیش دارد و آینده خوبی برایش پیشبینی میشود.
Molly Mackinlay، مرحله جدیدی از اشتراکگذاری فایلها
این خانم نزدیک یک دهه به عنوان مدیر پروژه در کمپانی گوگل کار میکرده است و بعدها در پروژه InterPlanetary File System یا همان IPFS که یک پروتکل همتا به همتا و شبکهای برای ذخیره و اشتراکگذاری دادهها در یک فایل سیستم توزیع شده است، همکاری میکند و به عنوان راهبر آن شناخته میشود. او با نگرشی که بعد از کارکردن در گوگل، از متمرکزترین شرکتهای دنیا، بدست آورد و با شوقی که در فعالیت جدیدش در IPFS داشت، توانست نام خود را در لیست افراد تاثیرگذار این حوزه قرار دهد و همه منتظر نتایج بیشتری از کارهای او هستند.
همانند پروژهای قبلی، IPFS بر روی توسعه یک اینترنت غیرمتمرکز کار میکند. در حقیقت IPFS میخواهد با تقسیم فضاهای ذخیرهسازی و همچنین قدرت پردازشی، در آینده شبکهای را خلق کند که دیگر خطر نفوذ به اطلاعات و هک شدن بخاطر وابستگی کامل اطلاعات به سیستمهای متمرکز، از بین برود. البته در راهاندازی اولیه این پروژه مشکلاتی پیش آمد و عدهای قصد سوء استفاده از پروتکل را داشتند، ولی با انتشار نسخه 0.5 این سیستم بسیار بهینهتر شد و برای مرحله بعدی غیرمتمرکزسازی آماده میشود.
همانطور که احتمالا تا اینجا متوجه شدید، این حوزه بیشتر در اختیار مردان بوده و اغلب فرصتی در اختیار خانمها قرار نگرفته تا آنها هم بتوانند مشارکت کنند. قهرمانان ناشناخته زیادی در حوزه بلاک چین و ارز دیجیتال وجود دارند و امروز وقت این رسیده که آنها بگونهای که شایستهاش هستند شناخته شوند. Molly Mackinlay یکی از این افراد با استعداد است که فعالیتهایش ارزش توجه و پیگیری را دارد.
Ivan Starinin و Alexander Salnikov در پشت پرده اهداف بشر دوستانه بلاک چین
این دو کارآفرین جوان از دانشکده اقصاد عالی روسیه، به شدت جذب قابلیتهای بلاک چین شدند. Ivan و Alexander زمانی که ویتالیک تنها یک عضو کمحرف و بی دست و پا در دنیای نوظهور کریپتو بود، با او ملاقات کردند و با او برای راهاندازی اولین اکسچنج ویژه معاملات اتر به توافق رسیدند. آنها توانستند اکسچنج MarginCall را به عنوان سریعترین و پیشرفتهترین صرافی ارز دیجیتال آن زمان در سال ۲۰۱۴ تاسیس کنند. حتی میتوان گفت که این صرافی منحصربفرد، نسبت به آن زمان بسیار پیشرفتهتر بود و به کاربران و سرمایهگذاران، امکانات معاملات سنتی مثل خرید، فروش، معاملات آتی و اهرم را برای این نوع از داراییها در این حوزه جدید ارائه کرد که چند سال بعد بشدت همهگیر و پرطرفدار شدند. این اقدام نوآورانه آنها باعث شد ارز دیجیتال وارد بازار نقدینگی شود یعنی دقیقا چیزی که فناوری بلاک چین از پایه در آن دچار ضعف بود و در نهایت باعث شد حوزه کریپتو مورد پذیرش جهانی قرار بگیرد.
Starinin و Salnikov از قهرمانان واقعی و ناشناخته حوزه بلاک چین هستند. آنها تقریبا در تمام کارهایشان جلوتر از زمان خود بودند. این دو در حال حاضر با تمرکز پیرامون مبحث DeFi در حال راهاندازی یک پلتفرم هنری دیجیتال جدید بر پایه NFT به نام Rarible هستند. پلتفرمی که با توجه به اقتصاد کنونی و شرایط اجتماعی امروز، به شدت طرفدار پیدا کند و توسعه یابد. این دو علاوه بر Rarible، در حال توسعه پروژه بانکی نئو خودشان هم هستند. در مجموع، همکاری Starinin/Salnikov باید ادامهدار باشد تا در آینده بیشتر شاهد این کارهای نوآورانه در صنعت باشیم و باید دید چنین ایدههایی ما را به چه دنیاهای جدیدی وارد میکنند.
Rune Christensen، پادشاه بازار سرمایهگذاری غیرمتمرکز
اگر نام موسس MakerDAO را در این مقاله نیاوریم، مطلب ما ناقص میماند. پروژه Rune یکی از مهمترین اقدامات انجام شده در دنیای سرمایهگذاری غیرمتمرکز است. Rune بلند قد دانمارکی که ساعتها میتواند در مورد جزییات قابلیتهای DeFi صحبت کند، همیشه دوست داشته که نقشی پیشرو داشته باشد. تمرکز Christensen از سال ۲۰۱۵ روی ایده راهاندازی یک ساختار سازمانیافته برای MakerDAO و مبانی اقتصادی پروژه بومی Dai بود که به عنوان اولین استیبل کوین بلاک چین اتریوم شناخته میشود. ثبات طولانی مدت قیمت Dai باعث شد به عنوان یک ابزار امن در برابر نوسانات شدید دنیای کریپتو شناخته شود.
Christensen مقوله DeFi را به عنوان موج جدیدی از محصولات مبتنی بر DLT معرفی میکند که منطبق بر اصول شفافیت، امنیت و حریم خصوصی هستند. صنعت استیبل کوینها در نتیجه تلاشهای او به قدری رشد کردند که فدرال رزرو آمریکا مجبور شد نگاه جدیتری به بازار ارز دیجیتال داشته باشد. او با تلاش بسیاری که برای تحقق هدفش کرد، صنعت بلاک چین را به سطح بالاتری برد و به نوعی باعث خوشحالی پیشگامان این عرصه هم شد. البته دنیای ارزهای دیجیتال هنوز در اول راه است و زمینه گسترش بسیار زیادی دارد. جالب است که بدانید Christensen با وجود تمام دستاوردهایش، همچنان دوست دارد تا به هدف خود در قبل از ورود به دنیای کریپتو، دست پیدا کند. او همیشه دوست داشت یک روانپزشک شود.
داستان بلاک چین ادامه دارد…
در مجموع، بلاک چین همیشه موضوع بحث برانگیزی بوده است. هنوز هم افرادی هستند که به این تکنولوژی باور ندارند؛ اما با این حال بلاک چین با سرعتی باورنکردنی در حال رشد در دنیای دیجیتال امروز است. نقشی که این تکنولوژی در تغییر آینده زندگی اقتصادی ایفا میکند، نتیجه تلاشهای بسیار عدهای از تغییردهندگان (نابغهها) دنیاست. این افراد از سراسر این کره خاکی با یک انگیزه و در راه یک هدف مشترک تلاش کردند. اکنون هزاران نفر دیگر در حال کشف سایر قابلیتهای این تکنولوژی هستند و این صنعت را به جلو میبرند و دامنه چشماندازهایمان برای شکلگیری ساختارهایی که زندگیمان در آینده بر بستر آنها قرار خواهد داشت، هر سال وسیعتر میشوند.