دلنوشته های یک مغز درگیر؛ بدونید دارید چیکار میکنید!

اولین بار که اسم بیت کوین را شنیدم و چندتا از دوستانم راجع بهش با من صحبت کردند؛ موضوع به نظرم جالب آمد و کمی کنجکاو شدم. مدتی گذشت و سر و کله بیت کوین در گوشه و کنار جستجوهای من در اینترنت پیدا شد و به طور کلی فهمیدم به آن طلای دیجیتال میگویند و هرکس تا بحال بیت کوین خریده میلیاردر شده است. به سراغ همان دوستانم که متخصصین و کارشناسان خبره ای بودند رفتم و گفتم میخواهم بیت کوین بخرم و در عرض چند هفته میلیاردر شوم. آنها هم مرا راهنمایی کردند و بهم گفتند بجای بیت کوین یه چیزی بهتر از اونو بخرم. من هم مقداری ارز دیجیتال خریدم و در حال حاضر یک میلیاردر هستم و افراد نا آشنا با این حوزه به سراغم میایند و من راهنمایشان میکنم. در شبکه های اجتماعی اکانت ساختم و نحوه میلیاردر شدن را به همه آموزش میدهم!

این نبود راستش؛ قضیه یکم فرق میکنه :))

اولین بار که اسم بیت کوین را شنیدم و چند تا از دوستانم راجع بهش با من صحبت کردند؛ دقیقا یادم هست که احساس میکردم به زبان آفریقایی حرف میزنند و حتی با زیرنویس هم زمان هم متوجه نمیشوم چه میگویند.  البته خب از آنجایی که ما عادت داریم همیشه خود را بلد و آگاه و دانشمند نسبت به همه امور نشان دهیم؛ اصلا بروز ندادم که چه حسی دارم و با تکان دادن سر و تایید حرف های آنها ظاهر قضیه را حفظ کردم.

به آنها گفتم منم میخواهم پولدار شوم و برای اینکار چقدر پول لازم دارم؟ آنها هم هرکدام به اندازه اطلاعاتشون(!) به من پاسخی دادند و من مقداری ارز دیجیتال خریدم و بعد متوجه شدم ارزهای دیجیتال خیلی بیشتر از این ها میتواند مرا پولدار کند و میتوانم پولم را در اختیار افراد آشنا قرار دهم که خوب بلدند چگونه با آن کار کنند و کمتر از یکسال از خاک بلند میشوم. البته چون این راز را افراد کمی میتوانند درک کنند؛ سعی کردم به کسی نگویم و این حرکت هوشمندانه خودم را پیش خودم نگه دارم.

خیلی طول نکشید که متوجه شدم آن افراد خیلی هم بلد نبودند چگونه با پول من کار کنند و بیشتر بلد بودند چگونه از دیگران پول بگیرند و آنها را بدبخت کنند! من در حال حاضر یک مال باخته هستم که سعی دارم پول از بین رفته خود را زنده کنم.

بگذارید بگویم چیشد که اینجوری شد

من بلد نبودم درست فکر کنم؛ بلد نبودم راجع به چیزی که اطلاعاتی راجع به آن ندارم اظهار نظر نکنم و اجازه دهم وقتی اطلاعاتم کامل شد تصمیم نهایی را بگیرم. آنقدر رویای پولدار شدن ( آن هم به این آسانی) برایم شیرین بود که دلم نمیخواست به چیز دیگری فکر کنم. پیش خودم میگفتم خب شانس یکبار با من یار بوده و در خانه من را زده؛ نباید آن را از دست دهم.

البته خودمانیم؛ حالا که از داغی قضیه گذشته و منطقم قوی تر شده این حرف ها را به شما میزنم. وگرنه تا همین چند وقت پیش هم مقاومت بالایی نسبت به پذیرفتن این نتایج داشتم.

بگذریم؛ همه اینها را گفتم که تهش به این برسم که الان در حال مطالعه روی بیت کوین و بلاکچین و ارزهای دیجیتال هستم و متوجه شدم این فضا مثل بازی های کامپیوتری که دریچه ای باز می شود و وقتی وارد آن میشوید دنیای جدید و شگفت انگیزی را میبینید، بزرگ و جذاب است و  کلی ایده های جدید برای ساختن دنیایی بهتر و دست جمعی پولدار شدن در آن نهفته است.

راستش را بخواهید الان حس میکنم دیگر دلم نمیخواهد یک شبه میلیاردر شوم؛ نه اینکه دلم نخواهد؛ فهمیدم همچین چیزی بدون کلاهبرداری و دزدی از امثال خودم امکان ندارد. مهم تر از اون فهمیدم هم میتوانم دنیای بهتری بسازم هم میتوانم هم زمان با آن پولدار شوم.

خیلی حرف زدم؛ کلام آخر

قطعا شما که این حرف ها را میخوانید پیش خود میگویید این حرف ها در حد شعار است و قصد دارم ادای انسان های روشنفکر را درآورم. اما برای اینکه به شما هم ثابت شود که رسیدن به این نگرش شدنی است؛ پیشنهاد میکنم برای اولین اقدامی که میخواهید انجام دهید، عرض کردم اولین اقدام یعنی هرچه که باشد: سرمایه گذاری؛ ماین یا ترید؛ به جای اینکه از چند فرد که احساس میکنید اطلاعات زیادی دارند راهنمایی بخواهید؛ خودتان شروع به مطالعه کنید. شاید چندسال پیش که اطلاعات کمی در مورد این حوزه در وب وجود داشت، اینکار زمان زیادی میبرد اما امروز تا دلتان بخواهد بلاگ و منبع وجود دارد برای کسب اطلاعات. آن وقت شاید نوشته های من کمی ملموس تر شود و قضاوتم نکنید.

اگر هم سرنوشت من برای شما جذاب است و فکر میکنید این اتفاقات برای شما نمی افتد یا شما خیلی خیلی بیشتر از من باهوش هستید و به راحتی خوب و بد را تشخیص میدهید، امتحان کردنش به عهده خودتان است و حتما بعد از آن بیشتر با هم درد دل خواهیم کرد.