در دنیای رمزارزها، صرافیها نقشی مشابه بانکها در نظام مالی سنتی ایفا میکنند. میلیونها معاملهگر روزانه داراییهای دیجیتال خود را در این پلتفرمها خرید و فروش میکنند و همین حجم عظیم تراکنشها باعث شده صرافیها به غولهای اقتصادی تبدیل شوند؛ تا جایی که درآمد سالانه برخی از آنها با بزرگترین مؤسسات مالی جهان برابری میکند. اما سوال اساسی این است: صرافیهای ارز دیجیتال دقیقا از چه راههایی درآمد کسب میکنند؟
برخلاف تصور عمومی که صرافیها فقط از کارمزد معاملات سود میبرند، واقعیت پیچیدهتر است. این شرکتها مدلهای متنوعی برای کسب درآمد دارند؛ از خدمات معاملاتی گرفته تا استیکینگ، وامدهی و حتی لیست کردن توکنهای جدید. در این مقاله از میهن بلاکچین، به طور جامع بررسی میکنیم که منابع اصلی درآمد صرافیهای رمزارزی کدامند، چه چالشهایی پیش روی آنها قرار دارد، و آینده این صنعت چگونه رقم خواهد خورد.
صرافی ارز دیجیتال چیست و چه نقشی در اقتصاد کریپتو دارد؟
صرافی ارز دیجیتال در سادهترین تعریف، بستری آنلاین برای خرید، فروش و مبادله داراییهای دیجیتال است. این صرافیها به کاربران اجازه میدهند با استفاده از ارزهای فیات (مثل دلار یا تومان) یا ارزهای دیجیتال دیگر، کوینها و توکنهای مدنظر خود را معامله کنند.
صرافیها در دنیای کریپتو نقشی شبیه به «بانکهای قرن بیستویکم» دارند. آنها تنها تسهیلکننده معاملات نیستند؛ بلکه مدیریت نقدینگی، تأمین امنیت تراکنشها، ایجاد بازارهای جدید و حتی نوآوریهای مالی مثل معاملات مشتقه را هم برعهده دارند.
بدون صرافیها، اقتصاد کریپتو شکل منسجمی نداشت. فرض کنید کاربری بخواهد بیت کوین خود را به اتریوم تبدیل کند. در غیاب صرافی، او باید فردی را پیدا کند که حاضر باشد اتریومش را در ازای بیت کوین جابجا کند. این فرآیند نهتنها زمانبر بود بلکه ریسک بالایی هم داشت و کمتر کسی پیدا میشد که اعتماد کند. صرافیها با ایجاد بازارهای استاندارد، این مشکل را حل کردند و به همین دلیل، امروز بهعنوان قلب تپنده اکوسیستم کریپتو شناخته میشوند.
از طرف دیگر، صرافیها نقش مهمی در «کشف قیمت» دارند. هر رمزارز قیمتی دارد که نتیجه تعادل عرضه و تقاضاست و این تعادل دقیقاً در صرافیها شکل میگیرد. بنابراین قیمت جهانی بیتکوین، اتریوم یا هر توکن دیگری، مستقیماً تحت تأثیر دادههای معاملاتی همین پلتفرمها تعیین میشود.
چرا صرافیهای رمزارزی ماشین پولسازی هستند؟
اما جذابترین بخش ماجرای صرافیها، مدل درآمدی آنهاست. صرافیها نه تنها پلتفرمهای واسطهای برای معاملات کریپتو هستند، بلکه بسیاری آنها را «ماشینهای پولسازی» در این صنعت تلقی میکنند.
چرا؟ چون آنها برخلاف اغلب پروژهها یا سرمایهگذاران، اسیر روندهای بازار نیستند. وقتی بازار صعودی است و میلیونها کاربر برای خرید هجوم میآورند، صرافیها از هر معامله کارمزد میگیرند. وقتی بازار سقوط میکند و سرمایهگذاران وحشتزده میفروشند هم باز همین اتفاق میافتد. برای همین است که صرافیها حتی در تاریکترین روزهای بازار هم جریان درآمدی پایداری دارند.
به بیان ساده، اگر پروژههای بلاکچینی را موجهای دریا تصور کنیم، صرافیها همان کشتیهای غولپیکری هستند که روی این امواج حرکت میکنند، بدون اینکه غرق شوند. همین ثبات باعث شده بسیاری از صرافیها در کمتر از یک دهه، از استارتاپهای کوچک به شرکتهای چند میلیارد دلاری تبدیل شوند.
انواع صرافیها: متمرکز و غیرمتمرکز
در دنیای رمزارزها دو دسته صرافی ارز دیجیتال داریم: صرافیهای متمرکز (CEX) و غیرمتمرکز (DEX).
در صرافیهای متمرکز، یک نهاد یا شرکت خصوصی مالک و گرداننده پلتفرم است. کاربران داراییهای خود را به کیف پولهای این صرافی منتقل میکنند و سفارشها از طریق «دفتر سفارشات» مدیریت میشود. بایننس، کوینبیس، کراکن و بیتفینکس نمونههای معروف این مدل هستند. مزیت بزرگ آنها نقدینگی بالا، سرعت پردازش و تجربه کاربری آسان است. نقطه ضعف هم مشخص است: تمرکز قدرت در دست یک نهاد و ریسک حملات هکری.
اما صرافیهای غیرمتمرکز روی شبکههای بلاکچینی و قراردادهای هوشمند ساخته میشوند. کاربران داراییهای خود را مستقیماً در کیف پول شخصی نگه میدارند و معاملات از طریق استخرهای نقدینگی یا الگوریتمهای خودکار (AMM) انجام میشود. یونیسواپ، سوشیسواپ و هایپرلیکویید از نمونههای محبوب DEXها هستند. مزیت اصلی این صرافیها شفافیت و کنترل کامل دارایی توسط کاربر است؛ هرچند نقدینگی کمتر و تجربه کاربری پیچیدهتر از معایبشان محسوب میشود.
جالب است بدانیم که سهم صرافیهای غیرمتمرکز در بازار روزبهروز در حال افزایش است. در سالهای اخیر، برخی مقاطع حتی تا ۱۵–۲۰٪ از کل معاملات رمزارزی روی DEXها انجام شده است. این روند نشان میدهد که آینده احتمالاً ترکیبی از هر دو مدل خواهد بود: CEXها بهعنوان غولهای نقدینگی و DEXها بهعنوان نماد آزادی و تمرکززدایی.
در ادامه روشهای درآمدزایی هر دو نوع صرافی متمرکز و غیرمتمرکز را بررسی میکنیم.
مدلهای اصلی درآمدزایی صرافیهای متمرکز
صرافیهای متمرکز از راههای مختلفی درآمدزایی میکنند که اصلیترین آنها عبارتند از:
۱. کارمزد معاملات (Trading Fees)
اصلیترین منبع درآمد صرافیهای متمرکز کارمزد معاملات است. تصور کنید بایننس با حجم معاملات روزانه بالای ۲۰ میلیارد دلار، حتی اگر تنها ۰.۱٪ کارمزد بگیرد، روزانه بیش از ۲۰ میلیون دلار درآمد خواهد داشت! این یعنی فقط از یک منبع، سودی معادل درآمد روزانه برخی بانکهای بزرگ جهان نصیب صرافی میشود.
این کارمزد معمولاً به دو صورت دریافت میشود: کارمزد Maker (کسی که سفارش جدید میگذارد و نقدینگی اضافه میکند) و کارمزد Taker (کسی که سفارشی را تکمیل میکند). تفاوت اندک بین این دو نوع کارمزد، کاربران را تشویق به تامین نقدینگی بیشتر میکند که نتیجه آن درآمد بیشتر صرافی است.
۲. کارمزد برداشت و واریز
هر بار که کاربر بخواهد دارایی خود را از صرافی خارج کند یا پول فیات واریز کند، هزینهای پرداخت میشود. شاید این کارمزدها کوچک به نظر برسد، اما وقتی میلیونها کاربر روزانه چنین تراکنشهایی انجام دهند، درآمدی بسیار چشمگیر برای صرافی حاصل میشود.
۳. کارمزد لیست شدن توکنها
یکی از جذابترین منابع درآمد، هزینهای است که پروژهها برای لیست شدن در صرافیهای بزرگی مثل کوینبیس یا بایننس میپردازند. بر اساس برخی گزارشات، لیست شدن توکنها در صرافیهای بزرگ مثل بایننس گاهی تا چند میلیون دلار هزینه هزینه دارد. البته خود صرافی مستقیما نمیگوید که برای لیست کردن توکن پولی گرفته و مدعی است که شایستگیهای پروژه باعث اضافهشدن آن به لیست معاملاتی شده است؛ اما خب همه ما میدانیم چنین اتفاقی گاها در بازار رخ میدهد! با این حال برای یک پروژه تازه، این هزینه گزاف ارزش دارد چون ورود به صرافیهای بزرگی مثل بایننس یا کوینبیس مساوی است با دیده شدن و جذب سرمایهگذار بیشتر.
۴. معاملات مارجین و اهرمی
در این بخش صرافیها دو برابر سود میبرند: هم از کارمزد معاملات اهرمی و هم از بهره وامهایی که به کاربران داده میشود. بسیاری از معاملهگران به امید سودهای سریع وارد این بازار میشوند، اما در عمل بخش زیادی از این سرمایه به جیب صرافی میرود. همین موضوع باعث شده بخش مارجین یکی از پر سودترین قسمتهای کسبوکار صرافیها باشد.
منابع درآمد جانبی صرافیها
در کنار روشهای اصلی که گفتیم، صرافیها از طریق محصولات خود و خلاقیتی که دارند بازهم درآمدزایی میکنند. از جمله این محصولات و روشها میتوان به این موارد اشاره کرد:
استیکینگ و ییلد فارمینگ
صرافیها اغلب امکان استیکینگ رمزارزها را فراهم میکنند؛ قابلیتی که امروزه در بسیاری از صرافیهای داخلی هم دیده میشود. کاربر داراییاش را قفل میکند و سود دریافت میکند، اما صرافی نیز درصدی از این سود را برمیدارد. این مدل هم برای کاربر جذاب است (چون بدون فروش سود دریافت میکند) و هم برای صرافی چون دارایی بیشتری در اختیار دارد.
برای مثال، کوینبیس حدود ۲۵٪ از پاداش استیکینگ را بهعنوان سهم خود کسر میکند. این یعنی اگر کاربر ۱۰۰ دلار سود بگیرد، ۲۵ دلار مستقیم به جیب صرافی میرود. در سال ۲۰۲۲، درآمد کوینبیس از همین سرویس به ۶۲ میلیون دلار در سه ماه رسید؛ یعنی چیزی نزدیک به ۱۰٪ کل درآمد آن دوره!
نکته قابلتوجه اینجاست که استیکینگ رمزارزها جریان درآمدی دائمی برای صرافی است و بدون توجه به شرایط بازار ادامه دارد. در بازارهای صعودی بسیاری از کاربران که تمایلی به معامله ندارند توکنهای خودشان را استیک میکنند و در بازار نزولی نیز بسیاری دیگر به جای فروش، سعی میکنند از طریق استیکینگ درآمد کسب کنند.
وامدهی (Lending)
خدمت دیگری که سود کلانی برای صرافیها دارد، وامدهی (Lending) است. اینجا هم صرافیها نقش بانک را بازی میکنند: داراییهای کاربران را جمع میکنند و آنها را به دیگران با نرخ بالاتری وام میدهند. تفاوت بین نرخ سود پرداختی به سپردهگذار و دریافتی از وامگیرنده، سود خالص صرافی است.
برای مثال، پلتفرمهایی مثل BlockFi و Binance Lending محصولاتی طراحی کردهاند که کاربر میتواند دارایی خود را در قالب وامهای کوتاهمدت یا بلندمدت در اختیار صرافی قرار دهد. سود این وامها بسته به نوع رمزارز و مدت قرارداد، بین ۲ تا ۱۰ درصد در سال متغیر است. این نرخها بهخصوص در دورههای رونق بازار، برای کاربران جذاب بوده و باعث میشود میلیاردها دلار دارایی در اختیار صرافیها قرار گیرد.
از نگاه کاربر، این سرویس راهی برای کسب سود بدون فروش دارایی است. از نگاه صرافی، یک مدل درآمدی کمریسک است؛ چون آنها همیشه اختلاف نرخ بهره را به نفع خود تنظیم میکنند. در واقع صرافی تبدیل به یک بانک دیجیتال میشود که سود تضمینی میگیرد، بدون اینکه حتی نیاز به سرمایه اولیه داشته باشد.
عرضه اولیه صرافی (IEO)
یکی از سودآورترین مدلهای جانبی، عرضه اولیه صرافی (IEO) است. در این مدل، یک پروژهی بلاکچینی بهجای اینکه توکنهای خود را بهطور مستقل بفروشد، آنها را روی یک صرافی بزرگ عرضه میکند. کاربران به اعتبار صرافی اعتماد میکنند و برای خرید توکن صف میکشند.
صرافیها برای این سرویس معمولاً بین ۵ تا ۱۰ درصد از کل سرمایه جذبشده را بهعنوان کمیسیون دریافت میکنند. مثال مشهور آن پلتفرم لانچپد بایننس است که پروژههای بزرگی مثل پالیگان و اکسی اینفینیتی در بستر آن عرضه شدند و میلیونها دلار سرمایه جذب کردند. در این فرآیند هم صرافی درآمد مستقیم دارد (از کارمزد) و هم درآمد غیرمستقیم (کاربران جدیدی که برای مشارکت در IEO وارد پلتفرم میشوند).
مزیت دیگر IEOها برای صرافیها، ایجاد حجم معاملات بالا بلافاصله پس از عرضه است. کاربران تازهوارد نهتنها در عرضه شرکت میکنند، بلکه پس از لیست شدن توکن، به خریدوفروش آن ادامه میدهند. بنابراین صرافی دوبار سود میبرد: یک بار از کارمزد IEO و بار دوم از کارمزد معاملات بعدی.
مارکتمیکینگ
بسیاری از صرافیها بهطور مستقیم یا غیرمستقیم نقش تأمینکننده نقدینگی (Liquidity Provider) را ایفا میکنند. یعنی آنها در هر لحظه سفارشهای خرید و فروش در بازار ثبت میکنند تا مطمئن شوند نقدینگی کافی وجود دارد. این کار علاوه بر روان نگه داشتن بازار، برای صرافیها یک منبع سود مخفی نیز هست.
مارکتمیکرها از چیزی به نام اسپرد (Spread) سود میبرند؛ یعنی تفاوت بین بالاترین قیمت خرید و پایینترین قیمت فروش. وقتی حجم معاملات زیاد باشد، همین اختلاف کوچک در هر تراکنش تبدیل به درآمدی بزرگ میشود.
برخی صرافیها مثل بایننس و کراکن، تیمهای اختصاصی مارکتمیکینگ دارند. برخی دیگر این وظیفه را به شرکتهای ثالث میسپارند اما همچنان بخشی از سود به خود صرافی بازمیگردد. به همین دلیل، حتی اگر بازار در رکود باشد، مارکتمیکینگ برای صرافیها یک جریان درآمدی پایدار ایجاد میکند.
تبلیغات و اسپانسرینگ
بسیاری از صرافیهای بزرگ علاوه بر خدمات معاملاتی، درآمد قابل توجهی از تبلیغات دارند. مثلاً نمایش بنر پروژهها در صفحه اصلی صرافی یا تبلیغ کمپینهای معاملاتی هزینههای سنگینی برای شرکتها دارد. همچنین صرافیها با اسپانسر شدن در رویدادهای ورزشی و فرهنگی (مثل قرارداد تاریخی FTX با تیمهای ورزشی آمریکا یا اسپانسرینگ بایننس در لیگهای اروپایی) برند خود را تقویت کرده و از همین مسیر قراردادهای پرسودی میبندند.
خدمات API و فروش تکنولوژی
برخی صرافیها امکانات پیشرفته API، ابزارهای معاملاتی الگوریتمی و حتی زیرساخت White-label (فروش پلتفرم آماده صرافی به دیگران) ارائه میدهند. این سرویسها مخصوص مؤسسات مالی و تریدرهای حرفهای است و در ازای حق اشتراک یا کارمزد ثابت، درآمد قابل توجهی برای صرافیها ایجاد میکند.
اشتراکهای ویژه و حسابهای VIP
کاربرانی که حجم معاملات بالایی دارند یا مایل به دریافت خدمات ویژه (مثل برداشت سریعتر، کارمزد کمتر یا پشتیبانی اختصاصی) هستند، میتوانند حساب VIP یا اشتراک ماهانه خریداری کنند. این مدل مشابه سرویسهای پرمیوم در استارتاپهاست و علاوه بر وفادارسازی کاربران، منبع درآمد ثابتی برای صرافی ایجاد میکند.
خدمات امانتداری (Custody)
صرافیها بهویژه در بازار آمریکا سرویس حضانت امن داراییهای دیجیتال را برای سرمایهگذاران نهادی ارائه میدهند. در این مدل، شرکتها و صندوقهای سرمایهگذاری داراییهای خود را نزد صرافی به امانت میگذارند و در ازای این خدمات، کارمزد سالانه میپردازند. کوینبیس یکی از معروفترین نمونههاست که سرویس حضانت آن میلیونها دلار درآمد سالانه دارد.
مدل درآمدزایی صرافیهای غیرمتمرکز (DEX)
صرافیهای غیرمتمرکز مدل درآمدی متفاوتی دارند چون نهادی مرکزی وجود ندارد. درآمد اصلی آنها از کارمزد تراکنشهاست. این کارمزد معمولاً بین ۰.۲۵ تا ۰.۳٪ است و بین تأمینکنندگان نقدینگی (Liquidity Providers) و توسعهدهندگان پلتفرم تقسیم میشود.
یکی دیگر از منابع درآمد، ییلدفارمینگ است. کاربران داراییهای خود را در استخرهای نقدینگی قرار میدهند و در ازای آن توکن پاداش میگیرند. بخشی از این کارمزدها صرف توسعه صرافی میشود.
همچنین DEXها معمولاً توکن حاکمیتی دارند. این توکنها علاوه بر اینکه ابزار مشارکت در مدیریت پلتفرماند، منبع درآمدی غیرمستقیم هم محسوب میشوند؛ چون ارزش بازار آنها رشد میکند و بخشی از آن به توسعهدهندگان و تیم صرافی میرسد.
چرا صرافیها چه در بازارهای صعودی و چه نزولی سود میکنند؟
همانطور که بالاتر گفتیم، جریان درآمد صرافیها چه در بازارهای صعودی و چه نزولی برقرار است. البته در بازارهای صعودی درآمد آنها طبیعتا بیشتر است چراکه حجم معاملات به شدت بالا میرود چون سرمایهگذاران جدیدی وارد میشوند و کارمزد بیشتر به جیب صرافی میرود.
در بازارهای خرسی هم اوضاع به نفع صرافی است. کاربران برای فروش سریع داراییهایشان یا استفاده از معاملات شورت وارد عمل میشوند. باز هم هر معامله برابر است با یک کارمزد. در واقع برای صرافیها، مهم نیست بازار سبز باشد یا قرمز؛ مهم این است که معاملهای انجام شود. البته در زمان ریزش بازار پس از مدتی حجم معاملات کم میشود و درآمد صرافی هم پایینتر میآید.
قابلیت سودگیری فارغ از روند بازار باعث شده تا صرافیها به یکی از پایدارترین کسبوکارهای دنیای کریپتو تبدیل شوند. برای همین بسیاری از سرمایهگذاران حرفهای ترجیح میدهند به جای سرمایهگذاری روی پروژههای پر ریسک، در سهام یا توکن صرافیها سرمایهگذاری کنند.
نیمه خالی لیوان: چالشهای عملیاتی صرافیها!
البته همه چیز فقط سود نیست. صرافیها با هزینههای سنگینی مواجهاند. زیرساخت فنی آنها باید توان پردازش میلیونها تراکنش در ثانیه را داشته باشد و این نیازمند سرورهای قدرتمند، تیم توسعه حرفهای و بهروزرسانی دائمی است.
امنیت یکی دیگر از چالشهاست. تاریخ کریپتو پر است از صرافیهایی که قربانی حملات هکرب شدند؛ از جمله صرافی Mt.Gox که سقوطش نقطه عطفی در تاریخ بیتکوین بود. بنابراین صرافیها میلیونها دلار صرف ایمنسازی سیستمهای خود میکنند.
از طرف دیگر، قوانین مالیاتی و نظارتی در کشورهای مختلف روزبهروز سختتر میشود. انطباق با این مقررات نیازمند تیم حقوقی و اداری گسترده است. به اینها باید هزینههای بازاریابی، پشتیبانی شبانهروزی و خدمات مشتریان را هم اضافه کنیم.
بایننس و کوینبیس چگونه غول شدند؟
بایننس در سال ۲۰۱۷ راهاندازی شد و در کمتر از دو سال به بزرگترین صرافی دنیا تبدیل شد. رمز موفقیت این صرافی ساده بود: کارمزد پایین، لیست کردن سریع پروژههای تازهوارد و ارائه خدمات متنوع از معاملات اسپات گرفته تا فیوچرز و استیکینگ. بایننس به کاربران حس میداد که همهچیز را یکجا دارند. ین صرافی حالا روزانه بیش از ۱۵ میلیارد دلار تراکنش را پردازش میکند و در روزهای اوج بازار، حجم معاملات آن حتی به ۷۶ میلیارد دلار هم رسیده است.
در مقابل، کوینبیس مسیر متفاوتی رفت. این صرافی از همان ابتدا تمرکز خود را روی کاربران آمریکایی و انطباق با قوانین گذاشت. طراحی ساده اپلیکیشن و امکان خرید سریع با کارت بانکی باعث شد میلیونها کاربر تازهکار وارد دنیای کریپتو شوند. در ادامه، موفقیت کوینبیس باعث شد تا این صرافی در بورس نزدک نیز عرضه شود و عملا پای والاستریت را به دنیای کریپتو باز کند. در سال ۲۰۲۴ نیز این صرافی با همکاری صندوقهای بزرگ پوشش ریسک، در راهاندازی ETF اسپات بیت کوین نقش مهمی ایفا کرد.
هر دو نمونه نشان میدهند که انتخاب استراتژی درست (یکی بر پایه سرعت و نوآوری، دیگری بر پایه قانونمداری و سادگی) میتواند صرافیها را به غولهایی با میلیاردها دلار درآمد برساند.
سوالات متداول
۱. صرافیهای ارز دیجیتال چگونه درآمد کسب میکنند؟
صرافیها عمدتاً از طریق کارمزد معاملات درآمد دارند. هر بار که کاربر خرید یا فروشی انجام میدهد، درصد کوچکی بهعنوان کارمزد کسر میشود. علاوه بر این، صرافیها از روشهای دیگری مانند کارمزد واریز و برداشت، لیست کردن توکنهای جدید، معاملات اهرمی، استیکینگ، وامدهی و عرضه اولیه صرافی (IEO) نیز سود میبرند.
۲. تفاوت صرافیهای متمرکز (CEX) و غیرمتمرکز (DEX) در مدل درآمدی چیست؟
در صرافیهای متمرکز، درآمد اصلی از کارمزد معاملات، خدمات جانبی و محصولات مالی مثل وامدهی و استیکینگ به دست میآید. در مقابل، صرافیهای غیرمتمرکز بیشتر از کارمزد تراکنشها و تقسیم آن بین تأمینکنندگان نقدینگی و تیم توسعه سود میبرند.
۳. چرا صرافیها حتی در بازار نزولی هم سود میکنند؟
صرافیها برخلاف پروژههای رمزارزی که به روند بازار وابستهاند، از هر معامله کارمزد میگیرند. در بازار صعودی، کاربران برای خرید هجوم میآورند و در بازار نزولی برای فروش.
۴. آیا لیست شدن یک توکن در صرافی هزینه دارد؟
بله. بسیاری از پروژهها برای لیست شدن در صرافیهای بزرگی مثل بایننس یا کوینبیس، میلیونها دلار هزینه میپردازند. هرچند صرافیها رسماً نمیپذیرند که بابت لیست کردن پول دریافت میکنند، اما گزارشها نشان میدهد این موضوع در بازار رایج است.
۵. استیکینگ در صرافیها چگونه منبع درآمد است؟
کاربران میتوانند داراییهای خود را در صرافی استیک کنند و سود دریافت کنند. صرافی درصدی از این سود را بهعنوان سهم خود برمیدارد.
سخن پایانی
صرافیهای رمزارزی نهتنها دروازه ورود کاربران به دنیای کریپتو هستند، بلکه مدلهای درآمدیشان آنها را به یکی از سودآورترین کسبوکارهای قرن بیستویکم تبدیل کرده است. از کارمزد معاملات گرفته تا استیکینگ، وامدهی و عرضه اولیه توکن، این پلتفرمها روشهای مختلفی برای درآمدزایی در اختیار دارند.
چه بخواهیم چه نه، صرافیها همان بانکهای نسل جدیدند؛ بانکهایی که روی بلاکچین سوار شدهاند و با سرعتی سرسامآور در حال شکل دادن به آینده اقتصاد دیجیتال هستند. البته در این بین نباید ریسکهایی که این کسبوکارها با آن مواجهاند، از جمله حملات هکری و چالشهای قانونی و رقابتی را نادیده بگیریم.