سیستمهای مدیریت مالی شخصی یا پیافام (Personal Financial Manegement)، زیاد مورد پذیرش عموم قرار نگرفتهاند؛ بنابراین سرمایهگذاری در آنها برای بانکها دشوار است. اما امروزه این روند در حال تغییر است و مشتریان بیشتر متمایل به راهنمایی مالی هستند تا آموزش مالی. در این نوشتار به بیان بینشها و حقایقی میپردازیم که اثبات میکنند که مدیریت مالی شخصی در حال پیشرفت است.
اجازه دهید با تعداد افراد علاقهمند به برنامههای مدیریت مالی شخصی شروع کنیم. آمارها نشان میدهند که در سال ۲۰۱۶ بازار این نرم افزارها حدودا ۷۹۵ میلیون دلار بوده است. پیشبینی میشود که این رقم تا سال ۲۰۲۳ به حدود ۱۲۱۳ میلیون دلار برسد.
پذیرش مدیریت مالی شخصی در واقعیت
سیستمهای مدیریت مالی شخصی در واقع ادغامی از سیستمهای مالی شخصی و نرم افزارهای بانکی هستند. آنها مشمول نرم افزارهای مستقلی مانند Mint و Acorns نمیشوند. در صورتی که افراد استفاده کننده از این نرم افزارها را نیز به عنوان کاربران مدیریت مالی شخصی حساب کنیم، میزان پذیرش واقعی آن بسیار بالاتر خواهد رفت.
گزارشها حاکی از آن هستند که سرویسهای فینتک (fintech) در حال گسترش هستند و از آن جمله برنامههای مربوط به بودجه و برنامهریزی مالی در چند سال گذشته بسیار پیشرفت کردهاند و مورد پذیرش بیشتر عموم قرار گرفتهاند.
در زمینه پذیرش فینتک، بازارهای نوظهور چین و هند پیشگام هستند. روسیه و آفریقای جنوبی نیز به ترتیب در ردههای بعدی قرار دارند. در زمینه کشورهای اروپایی توسعه یافته نیز بریتانیا، ایرلند و هلند از پیشگامان هستند.
نسل دوم مدیریت مالی شخصی
سنجیدن بازده و کارایی نرم افزارهای توسعه مدیریت مالی فردی دشوار است و مهم نیست که در این راستا از چه نرم افزاری استفاده میکنید. بینشهایی که در مورد ناکارآمدی سیستمهای مدیریت مالی فردی موجود هستند، به احتمال زیاد مربوط به برنامههای قدیمی و با عملکرد پایین هستند که به تجربه روزمره مشتری مرتبط نیستند.
سیستمهای عادی مدیریت مالی شخصی، معمولا تنها به ارائه آمار میپردازند و به تحلیل و دادن توصیه در این رابطه توجه ندارند. برای داشتن تجربه مدیریت مالی خارق العاده و متمایز بودن در این فضا، چنین رویکردی باید تغییر کند. مشتریان دوست دارند به پیگیری آنچه که خرج میکنند بپردازند و مایلند که برنامهریزی بهتری در مورد پول خود داشته باشند. در این زمینه میتوان به نیازهای مشتری پاسخ داد و ابزارهایی متناسب نیاز آنان را ایجاد کرد.
برای انجام این منظور باید رویکرد منفعلانه را رها کرد و اطلاعات باارزش را در کنار هم قرار داد و به کاربران اجازه بررسی داد. در این حالت، باید به دادهها و توصیهها توجه کرد و فروشندگان نرم افزار هم در این میان میتوانند کمک قابل توجهی کنند.
مثالهایی در این زمینه
Sberbank از روسیه، ابزاری برای دادن توصیه مالی بر اساس الگوریتمها فراهم آورده است که این ابزار به پیش بینی خرج کردن فرد مورد نظر در آینده با توجه به سبک زندگی او و عادتهای خرید او در گذشته میپردازد.
Royal Bank از کانادا نیز چیزی بنام NOMI را معرفی کرده است که به تحلیل و پیش بینی با استفاده از هوش مصنوعی میپردازد و فعالیتهای بانکی حسابهای مختلف را مورد بررسی قرار میدهد و به بیان اظهاراتی در مورد بدهی و یا فعالیتهای مشکوک میپردازد.
Tandem Bank نیز اکانتی برای پسانداز خودکار ایجاد کرده است که بر بالای یک برنامه موبایل ساخته شده است و بر طبق عادتهای کاربر اقدام به پساندازی در حدود ۵ تا ۱۵ درصد درآمد ماهیانه فرد میپردازد.
Metro Bank نیز دارای یک سرویس مدیریت مالی شخصی مبتنی بر هوش مصنوعی است که بر تراکنشهای آنی نظارت دارد و توصیهها و آموزشهایی در مورد اجتناب از مخارج غیرضروری میدهد.
بانک Santander نیز یک برنامه موبایل ابداع کرده است که همه حسابها و کارتها را در یک پلتفرم جمع میکند و هشدارها و پیشنهادهایی در مورد اهداف پساندازی شخص مورد نظر میدهد.
مدیریت مالی شخصی در بانکداری دیجیتال، تعامل را با برندها بیشتر خواهد کرد و همچنین میتواند منبع درآمدهای جدیدی را هم ایجاد کند. مشتریان میتوانند گزارشهای مالی و هشدارهایی را در مورد وضعیت مالی خود به همراه نمودار دریافت کنند. سیستمهای پیافام به روز شده در این راستا میتوانند راحتی بیشتری را مهیا کنند.
ادغام و تجمیع داده
اگرچه در اروپا جمعآوری دادههای مالی با تشویق نهادهای قانونی رونق گرفته است، اما سوابق مالی مشتریان انگیزه بسیار خوبی را برای بانکها فراهم کرده است تا با استفاده از این دادهها به رفتار با مشتریان بپردازند. البته دسترسی به دادههای مشتریان باید با اجازه آنان صورت بگیرد. این نوع بانکداری موقعیت خوبی را برای کار با اطلاعات حساب فراهم میآورد و به کاربران اجازه مدیریت بودجه از طریق سرویسهای شخص ثالث را میدهد.
استفاده از دادهها جهت دستیابی به بینشهایی باارزش
بانکها با استفاده از الگوهای مدیریت مالی شخصی میتوانند مشتریان را به سه دسته تقسیم کنند:
۱- کاربران فعال که محصولات مالی خود را تجمیع میکنند و برای آنها سطح هشدار تعیین میکنند.
۲- کاربران منفعل که گاهی به بررسی مخارج خود میپردازند اما بودجه و هدف تعیین نمیکنند.
۳- کاربران فاقد مدیریت مالی شخصی
دادههای مدیریت مالی شخصی میتوانند باعث ارائه محصولات بر طبق نیازهای مشتری و سبک زندگی شخصی او شوند. مشتریانی که بچه دارند یا به ورزش علاقه دارند و یا مشتریانی که عادت دارند که در بیرون غذا بخورند، جمعیتهای هدف مختلفی را تشکیل میدهند.
کلام آخر
مدیریت مالی شخصی باید بدون وقفه به تکامل خود ادامه دهد. حضور فعالانه کاربران میتواند تا حد زیادی به این تکامل کمک کند و آن را در مسیر درست به پیش ببرد. مدیریت امور مالی فردی مسئلهای بسیار ضروری برای بانکها است و آنها باید پلتفرمهای ساکن خود را به پلتفرمهایی پویا تبدیل کنند. این کار به بانکها کمک میکند که مدلهای تجاری جدیدی را ایجاد کنند. نظر شما چیست؟ آیا از این به بعد از سیستمهای پیافام استفاده خواهید کرد؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.