در مدت فقط دو هفته، یک معاملهگر نسبتاً ناشناس توانست تنها با ۶,۸۰۰ دلار، سرمایه خود را به ۱.۵ میلیون دلار برساند. او نه به سراغ میم کوینها رفت، نه روی جهت بازار حساب باز کرد و نه از هیاهوی ETFها استفاده کرد.
به گزارش میهن بلاکچین، در عوض، این معاملهگر کوچک توانست یک استراتژی پیچیده بازارگردانی در دنیای کریپتو را اجرا کند. استراتژی او با فرکانس بالا، دلتا خنثی (Delta-Neutral) و متکی بر پاداشهای سفارشگذار (Maker Rebates) بود. او با تبدیل شدن به یکی از منابع اصلی نقدینگی در یک پلتفرم بزرگ معاملات دائمی، یکی از مؤثرترین و سودآورترین روشهای معاملاتی سال ۲۰۲۵ را پیاده کرد.
پلتفرم و معاملهگر پشت این سودآوری ۱.۵ میلیون دلاری
این موفقیت از تسلط زیرساختی به دست آمد و با استفاده از سرورهای هممکان، اتوماسیون کامل و محدود کردن ریسک به کمترین میزان ممکن محقق شد. نتیجه این کار، بازدهی ۲۲۰ برابری بود. این بازدهی از طریق استراتژی بازارگردانی حاصل شد. بیشتر معاملهگران خرد، حتی به این استراتژی نزدیک هم نمیشوند.
لازم به ذکر است که معاملهگران با فرکانس بالا میتوانند نسبت شارپهایی (Sharp Ratio) بهمراتب بالاتر از سرمایهگذاران سنتی داشته باشند؛ زیرا از ناکارآمدیهای کوچک و کوتاهمدت بازار سود میبرند.
در اواسط سال ۲۰۲۵، صرافی غیرمتمرکز معاملات دائمی هایپرلیکویید (Hyperliquid)، بهصورت بیسروصدا به میدان رقابت برای نوعی معاملهگری پیشرفته تبدیل شد. تحلیلگران آنچین شروع به ردیابی آدرس کیف پول «0x6f90…336a» کردند. این کیف پول از اوایل سال ۲۰۲۴ با حدود ۲۰۰,۰۰۰ دلار سرمایه، معاملات دائمی سولانا و سایر داراییها را در این پلتفرم آغاز کرده بود.
در ماه ژوئن (خرداد)، حجم معاملات این کیف پول از ۲۰.۶ میلیارد دلار گذشت و بیش از ۳٪ از کل سفارشهای سمت سفارشگذار این پلتفرم را تشکیل داد. آنچه باعث جلب توجه شد، پوزیشنهای بزرگ یا پامپهای سفتهبازانه نبود، بلکه نظم و انضباط این معاملهگر بود.
این استراتژی، قرارگیری در معرض دلتا را همیشه زیر ۱۰۰,۰۰۰ دلار نگه میداشت، از ضررهای سنگین جلوگیری میکرد و برداشتها هم بهطور منظم انجام میشد. در سایت Hypurrscan.io از این معاملهگر با لقب شبح نقدینگی (Liquidity Ghost) یاد شد. برخی حسابهای کاربری در شبکه اجتماعی X، مثل Adverse Selectee هم این داستان را بازنشر دادند.
با اینکه این معاملهگر ۱.۵ میلیون دلار سود کرده، سرمایه فعال در استراتژی او فقط ۶,۸۰۰ دلار (کمتر از ۴٪ کل سرمایه حساب) بوده است.
استراتژی بازارگردانی: تاکتیکی سودآور در معاملات کریپتو
در قلب این استراتژی پرریسک، سه عنصر اصلی وجود داشت. این سه عنصر شامل اجرای دقیق سفارشها، محدودکردن ریسک و طراحی ساختاری برای کسب سود از نوسان قیمت و نه پیشبینی آن، میشود.
ثبت سفارش یکطرفه
این ربات تنها یکی از دو نوع سفارش خرید یا فروش را ثبت میکرد و هرگز بهصورت همزمان هر دو نوع سفارش را قرار نمیداد.
این رویکرد باعث ایجاد نقدینگی جهتدار در مقیاس خرد میشد. بر خلاف بازارگردانی متداول که بهصورت همزمان در دو سوی بازار فعالیت دارد، این روش با کاهش ریسک موجودی، موجب بهینهسازی عملکرد میشود.
درآمدزایی از پاداش سفارشگذار
منبع اصلی درآمد این استراتژی، پاداشهای حاصل از سفارشگذاری بود که حدود ۰.۰۰۳٪ به ازای هر تراکنش محاسبه میشد؛ یعنی برای هر ۱,۰۰۰ دلار معامله، تنها ۳ سنت پاداش تعلق میگرفت.
اما زمانی که این عدد در حجم معاملاتی میلیارددلاری ضرب شود، درآمد قابلتوجهی ایجاد میشود. اجرای این تاکتیک، تنها از طریق رباتهای بازارساز خودکار و زیرساختهایی با حداقل میزان تأخیر، ممکن میشود.
لایه اجرای بسیار سریع
در این بازه دو هفتهای، حجم معاملات این معاملهگر از ۱.۴ میلیارد دلار فراتر رفت. دستیابی به چنین حجمی تنها با اجرای بسیار سریع سفارشها امکانپذیر است.
این موضوع، با استفاده از رباتهایی که روی سرورهای هممکان (Colocated) مستقر هستند و هماهنگی دقیقی با دفتر سفارشات صرافی دارند اتفاق میافتد.
مدیریت ریسک و حفظ نظم در دلتا
با وجود جریان میلیاردی سرمایه، بیشترین افت ارزش داراییها فقط ۶.۴۸٪ بود. این استراتژی یک نمونه عالی از مدیریت ریسک معاملهگران در بازار کریپتو بود و اجازه نمیداد قرارگیری در معرض بازار از کنترل خارج شود.
بدون اسپات، بدون استیکینگ، بدون حدس زدن
این سیستم هیچوقت بین معاملات اسپات و دائمی تعادل برقرار نمیکرد و فقط از قراردادهای دائمی استفاده میکرد. این کار باعث میشد همه معاملات ساختاری خنثی باشند و فقط از نوسان و سازوکار نقدینگی و نه پیشبینی جهت قیمت، سود بگیرند.
استراتژی بازارسازی؛ از پاداشها تا سود ۱.۵ میلیون دلاری
در نگاه اول، تبدیل ۶,۸۰۰ دلار به ۱.۵ میلیون دلار، شبیه به شانس به نظر میرسد. اما پشت این رقم، یک استراتژی بازارسازی عمیقاً مهندسیشده قرار دارد که از ناکارآمدیهای ساختار بازار، مقیاس وسیع و اتوماسیون بهره میبرد.
محاسبات پشت این موضوع ساده است؛ اگر روی ۱.۴ میلیارد دلار حجم معامله، به ازای هر تراکنش ۰.۰۰۳٪ پاداش سفارشگذاری دریافت شود، درآمدی در حدود ۴۲۰,۰۰۰ دلار حاصل میشود.
همین رقم بهتنهایی قابلتوجه است. حال اگر این سودها بلافاصله مجدداً سرمایهگذاری شوند، اثر ترکیبی آن میتواند موجب رشد تصاعدی سرمایه شود.
برای مقایسه، حتی پرریسکترین استراتژیهای فارمینگ یا استیکینگ هم بهندرت میتوانند در چنین بازه زمانی، بازدهی بیشتر از ۱۰ برابر داشته باشند.
این استراتژی Delta-Neutral در بازار کریپتو توانست بدون پیشبینی قیمت، سرمایهگذاری در میم کوینها و استفاده از اهرم، ۲۲۰ برابر بازدهی ایجاد کند. موفقیت در این سطح ارزان به دست نمیآید؛ این سیستم به سرورهای هممکان، اجرای سریع سفارشها و تنظیم دائمی در لحظه نیاز داشت.
چه چیزی این استراتژی پرریسک را منحصربهفرد میکند؟
آنچه این استراتژی را خاص میکند، دقت بالا، روش مشخص و استفاده از مزیتهای ساختار بازار است.
اجرای یکطرفه در مقابل بازارگردانی سنتی
بیشتر بازارگردانها سفارش خرید و فروش را همزمان ثبت میکنند، اما این معاملهگر فقط یکی از این دو را در هر لحظه ثبت میکرد. این روش، ریسک نگهداری موجودی را کاهش میدهد، اما احتمال دارد معاملهگران حرفهای از رفتار سفارشها سواستفاده کنند.
آربیتراژ مبتنی بر پاداش سفارشگذار
این استراتژی، از هر معامله روی یک صرافی دائمی غیرمتمرکز پاداش میگرفت. هرچه حجم معاملات بیشتر میشد، درآمد از پاداشها هم بیشتر میشد. این یک استراتژی بازارگردانی خالص بود که در مقیاس بسیار بزرگ اجرا میشد.
اتوماسیون با فرکانس بالا
برای انجام صدها چرخه معاملاتی در روز و رسیدن به حجم ۱.۴ میلیارد دلار در ۱۴ روز، احتمالاً معاملهگر از رباتهای بازارگردانی خودکار استفاده کرده است. این رباتها به داشبوردهایی مثل Hypurrscan.io متصل بودند.
اجرای این روش آسان نیست
معاملهگران خرد نمیتوانند بهراحتی چنین سیستمی را پیاده کنند. این کار به سرعت بالا، سرمایه اولیه، کدنویسی دقیق و ارتباط عمیق با سیستمهای نقدینگی صرافیها نیاز دارد. این استراتژی دقیقاً نقطه مقابل روشهای آماده و ساده است.
مقایسه با استراتژیهای دیگر
این روش، بهجای پیشبینی جهت قیمت سولانا یا اتریوم، از تفاوتهای ساختاری بین بازار اسپات و دائمی استفاده میکرد.
ریسکها و نکات مهم در مدیریت ریسک
با اینکه این ساختار بسیار هوشمندانه است، اما بدون ریسک اتفاق نمیافتد. قدرت این روش، یعنی سرعت و ساختار، میتواند نقطهضعف آن هم باشد.
ریسک زیرساخت
رباتها ممکن است خراب شوند، صرافیها ممکن است از دسترس خارج شوند، اتصال به سرورهای هممکان ممکن است قطع شود؛ هرگونه اختلال در این سیستم حساس میتواند جریان پاداشها را متوقف کند و معاملهگر را وسط چرخه بدون دفاع بگذارد.
ریسک مخصوص به استراتژی
سفارشگذاری یکطرفه، بهطور ذاتی در برابر تغییرات بازار حساس است. وقتی نوسان زیاد شود یا جریانهایی مثل ETF اتریوم وارد بازار شوند، معاملهگران حرفهای میتوانند رفتار شما را پیشبینی کنند. در این حالت، استراتژی کسب پاداش میتواند به ضرردهی تبدیل شود.
قابلیت تکرار محدود
حتی اگر کسی این مدل را بفهمد، اجرای آن نیاز به سرمایه، دسترسی به زیرساخت و واکنش در حد میلیثانیه دارد و بیشتر بازار از این امکانات محروم است.
ریسکهای قانونی و پلتفرم
ممکن است این استراتژیهای با فرکانس بالا فعلاً از گزند نظارت فرار کنند، اما قوانین احراز هویت مشتری (KYC) یا قراردادهای هوشمند جدید در صرافیهای غیرمتمرکز میتوانند همهچیز را تغییر دهند. همچنین باید ریسکهای مربوط به MEV را هم در نظر گرفت.
تصویر بزرگتر: دورهای تازه در معاملات Delta-Neutral کریپتو
این داستان، نشاندهنده آینده بازار کریپتو است. تأمین نقدینگی، بهویژه با رشد معاملات دائمی و مدلهای معاملاتی مبتنی بر پاداش، حالا به یک مهارت تخصصی و مهندسیشده تبدیل شده است.
کاری که قبلاً فقط تیمهای حرفهای در صرافیها انجام میدادند، حالا در دسترس برنامهنویسها، تحلیلگران و معاملهگران فنی است که با راهاندازی رباتهای بازارگردان در مقیاس بزرگ آشنا هستند.
معاملهگران تازهکار باید به این نکته توجه کنند که برتری واقعی در سال ۲۰۲۵، در ساخت ابزار، بهینهسازی سرعت و مدیریت دقیق ریسک است.
بازار همیشه به ریسک پاداش میدهد؛ اما هرچه جلوتر میرویم، این پاداش نصیب کسانی میشود که آن را بهخوبی مهندسی میکنند.