بانک (Bank)ها یا سیستمهای سنتی قدیمی در پذیرش رمز ارزها سریع هستند؛ اما کمبود زیرساختهای فناوری، سازگاری و انطباق با سیستمهای جدید و ذخیره امن داراییهای دیجیتال را محدود میکند.
پذیرش داراییهای دیجیتال در سیستمهای سنتی قدیمی به سرعت در حال حرکت است. در اواسط سال ۲۰۲۰، وقتی دفتر کنترل واحد پولی رسماً اعلام کرد که همه بانکهای دارای حق ثبت ملی در ایالات متحده، میتوانند خدمات نگهداری ارزهای رمزپایه را ارائه دهند، صنعت نگهداری داراییهای دیجیتال با استقبال خوبی روبرو شد.
اگر چه این حرکتی مثبت برای اکوسیستم رمز ارزها تلقی میشود، ولی باید با ارزیابی دقیق زیرساختهای فناوری آن همراه باشد؛ مانند پرسیدن سوالاتی از جمله: این داراییهای دیجیتالی تازه خریداری شده در کجا ذخیره میشوند؟
یک چیز واضح است: ما وارد الگوی جدید مالی شدهایم که نیاز به رویکرد متفاوتی برای تأمین امنیت دارایی دارد.
داراییهای دیجیتالی پتانسیل ثروت زیادی را ارائه میدهند؛ اما ارائه دهندگان خدمات نگهداری این داراییها وظیفه دارند تا مانع از تبدیل شدن مشتریهایشان به قربانیهای دیگری از حملات رمزنگاری جهانی شوند که در ژوئن سال جاری به ارزش ۱.۴ میلیارد دلار رسید.
بر اساس گزارش سالانه گروه ویژه اقدام مالی یا FATF، کمبود زیرساختهای صنعت، باعث کاهش انطباق و ذخیره امن داراییها میشود. از آنجا که بازارهای مالی سنتی شروع به پذیرش فضا میکنند، باید راه حلهای فناوری قوی و متناسب با قدرت یک سیستم قدیمی را توسعه دهند.
نگهداری رمز ارزها توسط بانک ها گامی مثبت در جهت تکامل داراییهای دیجیتال است
وقتی معاون ارشد کمیسر عالی در نامهای اظهار داشت که بانک ها میتوانند در زمینه نگهداری داراییهای دیجیتال فعالیت کنند، مشخص بود که بانک ها متوجه اهمیت وارد شدن به این حوزه شدهاند. ورود بانک ها نشانه اصلی بلوغ صنعت کریپتو است و داراییهای این بخش بهتر درک و استفاده میشوند. اقدام دفتر کنترل و نظارت بر واحد پولی (OCC) سبب تسریع اعتماد به حوزه رمز ارزها و توسعه و پیشرفت تنظیم کنندگان آن میشود.
بانک ها از طریق نگهداری داراییهای دیجیتال، فرصتی منحصر به فرد پیدا میکنند تا برای میلیونها نفر در سراسر جهان امکان افزایش چشمگیر ثروت را فراهم کنند و با این اقدام، میتوانند باعث تقویت گسترش مالی شوند و یا از فروپاشی اقتصاد ملی جلوگیری کنند؛ اما آنها باید این کار را به درستی انجام دهند. آنها باید بفهمند که چگونه به طور موثر خطرات را مدیریت کنند، چگونه با قوانین محلی و بین المللی مطابقت داشته باشند، و همچنین چگونه مسئولیت دارایی مشتریان خود را بپذیرند.
بانک های سنتی “چاپار” هستند و باید در “سیمهای تلگراف” سرمایه گذاری کنند!
داستان بانک های سنتی و ارائه دهندگان دارایی دیجیتال را میتوان با داستان قدیمی وسترن یونیون و پونی اکسپرس مقایسه کرد:
- وسترن یونیون (Western Union): در سال ۱۸۵۱، فردی با نام ازرا کرنل، شرکتی را به وجود آورد که خدمات مالی و ارتباطی را ارائه میداد. مقر شرکت وسترن یونیون هم اکنون در مریدین، کلرادو ایالات متحده آمریکا است.
- پونی اکسپرس (Pony express): یک شرکت خدمات پستی، برای رساندن پیامها، نامه، روزنامه و بستههای کوچک تأسیس شده بود و کرانه غربی و شرقی ایالات متحده آمریکا را به هم مربوط میکرد.
در ایالات متحده در قرن ۱۹ که هنوز قانونی بر ایالتهای غربی حاکم نشده بود و به غرب وحشی معروف است، پیامها از طریق پونی اکسپرس (اسب کوچک سریع السیر)، از یک ایستگاه اسب به ایستگاه دیگر برده میشد. سوارکاران نامهها را هزاران مایل با اسب حمل میکردند و پیامها را از ساحلی به ساحل دیگر میبردند. وقتی وسترن یونیون آمد و تیرهای تلگرافی را نصب کرد، ناگهان، پونی اکسپرس قدیمی شد و منسوخ گردید.
سیستم مالی سنتی و سیستم مالی جدید به صورت موازی در کنار هم ولی با دو سیستم کاملا متفاوت کار خواهند کرد. در هر دو سیستم، پرداخت همان پرداخت و سرمایهگذاری همان سرمایهگذاری خواهد بود؛ اما زیرساختهای اساسی که در آنها اجرا میشود، بسیار متفاوت خواهد بود. مانند کالسکههای اسب و اتومبیل، که هر دوی آنها مسافر جابجا میکنند اما این کجا و آن کجا؟
فناوری، قدرت ایجاد اختلال سریع و تحول آفرین را دارد – و بانک ها به سیمهای مناسب نیاز دارند؛ این زمان مهمی برای بازیگران فینتک (Fintech) است تا بتوانند در مسیر داراییهای دیجیتالی خود، بانک ها را در جهت درست هدایت کنند.
آینده امور مالی سریع پیش میرود و اگر بانک ها از ساز و کارها و مکانیزمهای صحیح محافظتی و نظارتی استفاده نکنند، داراییهای مشتریان در معرض خطر زیادی قرار خواهند گرفت.
در یک الگوی جدید مالی، بانک ها باید نیازهای جدید را درک کنند
اولین چالش برای بانک ها، درک نحوه کار صنعت جدید است. آنها باید درک کنند که مبادلات اتمی و توسعه قراردادهای هوشمند چیست، و دلیل عدم همخوانی این فناوری با فضای سنتی را بفهمند.
ما تصور میکنیم یک سیستم مالی جدید به موازات بانک ها در حال اجراست، که در آن از زیرساختهایی استفاده میشود که تفاوت قابل توجهی با شبکههای پرداخت سنتی دارد و در دل این سیستمهای جدید، افراد زیادی طرف مقابل بانک ها هستند و این وضعیت و شرایطی است که پیش آمده و تغییر نخواهد کرد. بنابراین، تنها گزینه پیش روی بانک ها اتخاذ این فناوریهای جدید است.
اگر بانک ها برای استفاده از این فضای پر رونق خیلی سریع حرکت کنند و ساز و کارهای محافظتی صحیحی به کار نبرند، ممکن است شکست بخورند. اعتبار پتانسیل داراییهای دیجیتال آسیب خواهد دید و ممکن است معیشت میلیونها نفر که پول و موجودی آنها در بانک ها به ارز دیجیتال تبدیل شده، از بین برود.
بزرگترین ضرر مالی که متوجه حوزه ارزهای دیجیتال است، حملات سایبری برای دسترسی به کلیدهای خصوصی است. متولیان امر باید شیوهها و نحوه محافظت بهتر از این حملات سایبری را که در حال افزایش است، بیاموزند – در طی شیوع ویروس کرونا، این حملات رشد ۷۵ درصدی داشتهاند.
بسیاری از بانک ها هنوز راهی برای خدمات مقرون به صرفه و محافظت از خود در برابر چنین حملاتی پیدا نکردهاند. آنها همچنین باید درک کنند که این اسناد دیجیتالی با اسناد سنتی تفاوت دارند؛ زیرا در اصل داراییهای دیجیتال بازنمایی ارزش یا حقوق قراردادی و یا بازنمایی داراییهای دنیای واقعی هستند.
داراییهای دیجیتال اگر به درستی سر و سامان داده نشوند، با خطرات زیادی همراه هستند و این متولیان موفق و با صلاحیت هستند که امنیت طرفین معامله را در یک تراکنش تضمین مینمایند.
بانک ها بر سر دو راهی ساخت یا خرید زیر ساختها
در حالی که اقدام OCC مثبت است، تشخیص این نکته مهم است که اکثر بانک ها زیرساختهای صحیحی را برای ارائه راه حلهای امن و سازگار برای نگهداری رمز ارزها ندارند.
بانک ها میتوانند معاملات صرافی، تسویه حساب، ترید، نگهداری سوابق، ارزیابی و خدمات مالیاتی را تسهیل کنند، اما سوال این است که چگونه آنها میتوانند ضمن مدیریت خطرات، این خدمات را ارائه دهند.
بانک هایی که وارد حوزه نگهداری و ذخیره رمز ارزها میشوند، به یک فناوری که از بوته خطا و آزمایش سربلند بیرون آمده و به طور خاص برای این صنعت توسعه یافته است، نیاز دارند و به طور حتم با تصمیم ساخت در مقابل خرید روبرو خواهند شد؛ یعنی باید تصمیم بگیرند که خود زیر ساختها را بسازند یا بخرند.
روند پیاده سازی این زیرساختها نه آسان است و نه ارزان؛ بانک ها نمیتوانند ماست مالی کنند و کارها را سرسری انجام دهند و برای تحقیق، تأیید شدن، تیم سازی، آزمایش نمونه اولیه و ارزیابی منظم امنیت سایبری، باید تشکیل تیم بدهند.
این به خودی خود میتواند سالها به طول انجامد؛ چرا که عجله در روند کار به ضرر داراییهای مشتریان خواهد بود. گزینه پیش روی بانک ها ادغام شدن با زیرساختهای موجود است که راه خود را در حفاظت، تنظیم و امنیت داراییهای دیجیتال پیدا خواهد کرد و اولویت شماره یک این زیر ساختها محافظت از داراییهای دیجیتال است.
هزینه توسعه زیرساختهای متناسب با ارزهای رمزنگاری شده گران است – اما هزینه دوری کردن از حوزه رمز ارزها برای بانک ها بدتر خواهد بود.
بانک ها در انتخاب مسیر باید منافع مشتریان خود را در نظر بگیرند
بانک ها و موسسات مالی به طرز مشهودی در نوآوری كُند عمل میکنند، ولی این نباید به گونهای باشد که سبب ضرر مالی مشتریانشان شود.
فضای فینتک و رمزنگاری با سرعت نور حرکت می کند؛ حتی باهوشترین و آیندهنگرترین پیشگامان این حوزه اعتراف میکنند که نمیتوانند پا به پای این روند حرکت کنند. بانک ها باید این ظرفیت را پیدا کنند که بتوانند زیرساختهای لازم و مطمئن و سازگار را مد نظر داشته باشند.
راه حلها باید سریع باشند. از آنجا که بازارهای جهانی دریافتهاند که زیرساختهای مالی موجود در آستانه شکست است. بانک ها برای تضمین آینده حوزه اقتصادی، باید صنعت داراییهای دیجیتال را دنبال کنند.
مسافران جدیدی که از فضای داراییهای دیجیتالی استقبال میکنند، باید بدانند که چگونه میتوان به طور موثر خطرات را مدیریت کرد، با قوانین محلی و بین المللی مطابقت داشت و مسئول نگهداری و امنیت داراییهای مشتریان خود بود.