
در سیر تکاملی بازار ارزهای دیجیتال ، به نظر میرسد که اکنون این بازار به بلوغ رسیده و سازمانهای مالی کلاسیک دنیا نگاه جدیتری به این بازار دارند. نیاز به خرید و فروش ارز دیجیتال و رمزارز هایی همچون بیت کوین و اتریوم بیشتر از قبل احساس میشود. کارت اعتباری ارز دیجیتال یکی از محصولات این بازار بوده که به هدف پرداخت مالی و تسهیل در استفاده از داراییهای دیجیتال ایجاد شده است.
در حال حاضر کارت اعتباری ارز دیجیتال بخش جدایی ناپذیر برای بسیاری از خدمات این حوزه شده است. شرکتها به امید کاهش خطر مسدودسازی تراکنشها، بارها به دنبال دلایلی بودهاند که چرا مشتریان باید از این کارتها استفاده کنند. اما کارت اعتباری ارز دیجیتال یک داروی تلقینی است که مشکلات کاربران یا شرکتهای فینتک را برطرف نمیکند بلکه تنها هدف آن، سودآوری برای سیستمهای پرداخت و واسطهها است.
پرداخت های مالی با استفاده از کارت اعتباری ارز دیجیتال
همانطور که برای خرید طلا، نفت، فلزات گرانبها یا هر دارایی دیگر به ابزارهای مالی ویژه و مخصوص نیاز نیست، استفاده از کارتهای اعتباری ارز دیجیتال برای خرید رمزارزها نیز ضرورتی ندارند. کلمه “رمزارز” همانند “دلار” یا “یورو” به معنی استفاده از یک واحد پولی برای انجام تراکنشها است که میتواند با کارت اعتباری انجام شود. کارت اعتباری باعث نوآورانه بودن و استفاده از یک راهکار خلاقانه توسط بانک ها نیست. هرچند تا زمانی که بانکها و سیستمهای پرداخت مالی متوجه این موضوع شوند، ما مجبور به از بین بردن پیامدهای همکاریهای انجام شده با Wirecard و WaveCrest و سایر پردازشگرهایی خواهیم بود که آنچنان درستکار نیستند و میخواهند با ریسک کردن به سود دست یابند، در حالی که نمیتوانند ریسکهای موجود را مدیریت کنند.
آیا ویزا و مسترکارت حق دارند که سهمی از هر تراکنش داشته باشند؟
فناوریهای کارتهای بانکی مسیر توسعه را در مدت زمان اندکی پیمودهاند. این کارتها، عامل اصلی و متصلکننده تمام روابط خرده معاملاتی است. بر اساس گزارش نیلسون، در حال حاضر بیش از ۲۲ میلیارد کارت اعتباری در جهان وجود دارد. با در نظر گرفتن این موضوع که ۱.۷ میلیارد نفر به هیچ عنوان از خدمات بانکی استفاده نمیکنند، برای هر نفر از ۶ میلیارد نفری که به خدمات بانکی دسترسی دارند به طور میانگین ۳.۶ کارت اعتباری وجود دارد.
خدمات تمام کارتها توسط سیستمهای پرداخت مالی ارائه میشود که یک فضای مصرفگرایی ایجاد کردهاند. در این اکوسیستمها نکات زیر رخ میدهد:
- بانکها و شرکتهای پردازشگر تراکنشها برای صدور کارت اعتباری، به ویزا، مسترکارت، امریکن اکسپرس و سایر سیستمهای پرداخت بینالمللی پول پرداخت میکنند.
- دارندگان کارتهای اعتباری کارمزد سالیانه یا کارمزد تراکنشها را به بانکها پرداخت میکنند.
- فروشندگان به ازای دریافت خدمات به طور میانگین ۱ الی ۴ درصد ارزش تراکنشها را به بانکها پرداخت میکنند.
- واسطهها، ارائه دهندگان API و سایر موارد نیز کمیسیون خود را برمیدارند.
نکته اصلی این است که در هر پرداخت انجام شده، کارمزد تراکنش با استفاده از کارت اعتباری توسط حاضرین در این فرایند، سهمی نیز متعلق به ویزا، مسترکارت یا سایر سیستمهای پرداخت است. در خصوص تراکنشهای ارز های دیجیتال، کمیسیون سیستمهای پرداخت حتی بیشتر است زیرا صنعت امور مالی سنتی این تراکنشها را تراکنشهای پرریسک در نظر میگیرد.
در عین حال، استفاده از کارت اعتباری بانکی تقریبا برای هر تراکنشی تا ۵۰۰۰ دلار ضروری هستند. این کارتها سریعترین و آسانترین روش برای خرید ارز های دیجیتال از کیف پولها و صرافیهای مختلف است. بنابراین، خیلی سادهانگارانه است اگر فکر کنیم که شرکتهای فینتک میتوانند سریعا از واسطه بودن سیستمهای پرداخت خلاص شوند و دست از پرداخت کارمزد به آنها برای هر تراکنش بردارند.
با این حال، ویزا و مسترکارت میتوانند اقدامات زیادی انجام دهند تا کارت اعتباری آنها برای ارز های دیجیتال مناسبتر شوند و به بخشی از راهکار تبدیل شوند، نه بخشی از مشکل.
شرکت Wirecard از کجا آمده است؟
امروزه که در بسیاری از کشورها حجم پرداختهای بدون پول نقد از پرداختهای نقدی پیشی گرفته است، تمام شرکتها در صدد صدور کارت بانکی تحت عنوان برند خود هستند. این شرکتها از نظر تئوری ۳ گزینه پیش روی خود دارند.
۱- به شرکتکننده اصلی در سیستم بینالمللی تبدیل شوند. به منظور تحقق این امر، باید چند معیار ضروری و اجباری را در اختیار داشته باشند: پلتفرم فناوری ضروری و مورد نیاز و پرسنل مجرب و واجد شرایط و الزامات امنیت اطلاعات را در اختیار داشته باشند، بودجهها و سرمایههای امنیتی فراهم کنند و غیره.
۲- از طریق بانک اسپانسر به عضو همراه سامانه پرداخت تبدیل شوند. در این مورد، بانک هماهنگیهای لازم برای مطابقت با الزامات سامانه پرداخت را انجام میدهد. کارمزد مجوز ۲۰۰,۰۰۰ الی ۳۰۰,۰۰۰ دلار است و چند میلیون دلار دیگر نیز باید واریز شود. هرچند تحت چنین شرایطی نیز سازمانهای مالی نمیخواهند مستقیما با شرکتهای ارز دیجیتال همکاری کنند، زیرا به دلیل نبود قوانین مشخص در این حوزه، تراکنشهای ارزهای دیجیتال به عنوان تراکنشهای پرریسک طبقهبندی میشوند. این موضوع منجر به افزایش کارمزد و هزینهها تراکنشهای دارنده کارت اعتباری میشود.
۳- تماس با شرکت پردازش کننده تراکنشها. برخلاف بانکها، پردازش کننده تراکنشها مسئول صدور کارتهای پرداختی هستند. سرویسهای ارز دیجیتال معمولا در بین این پردازشکنندگان شرکایی پیدا میکنند که خواهان همکاری هستند. این شرکتها آماده استفاده از اقدامات مختلفی هستند تا پرداختهایی که توسط آنها پردازش میشود توسط سامانه پرداختی مسدود نشود. برای مثال این اقدامات به شرح زیر هستند:
- پنهانسازی یا ارائه اطلاعات اشتباه در خصوص فعالیت اصلی شرکت.
- استفاده از کدهای اشتباه دستهبندی فروشندگان
- صدور کارت اعتباری ارز دیجیتال با شماره شناسایی بانک (BIN) یکسان، در حالی که طبق قوانین سیستمهای پرداخت برای هر محصول باید یک BIN جداگانه اختصاص یابد.
- صدور کارت اعتباری ارز دیجیتال با برند مشترک که در واقع کارتهای بانکی با طراحی متفاوت هستند و از طریق سرویس ارز دیجیتال فروخته میشوند.
- افزایش سقف تراکنش کارت اعتباری ارز دیجیتال فارغ از پیشنیازها و الزامات سیستمهای پرداخت و یا الزامات قانونگذاری و غیره.
تمام این موارد اغلب ریسکهای توجیهناپذیری دارند که پردازشکنندگانی نظیر Wirecard متحمل میشوند و در نتیجه، هزینه صدور و نگهداری کارت اعتباری ارز دیجیتال برای سرویسهای این حوزه و کاربران نهایی افزایش مییابد. در این بین، کارایی این کارتها رو به افول است.
تا این اواخر، مردم صرفا به خاطر وجود پیشوند “ارز دیجیتال” مجبور به خرید کارت اعتباری چهارم یا حتی پنجم بودند تا از مسدودشدن پول خود در معاملات ارزهای دیجیتال جلوگیری کنند. هرچند، سرویسهای قانونگذاری شده ارز دیجیتال توانستهاند این مسأله را به نحو دیگری برطرف کنند. این سرویسها به شدت مطابق با چارچوب الزامات قانونی عمل کرده و ارتباطهایی را با سازمانهای مالی سنتی برقرار کردهاند.
بانکها باید ارز های دیجیتال را در اختیار بگیرند
پردازشکنندگانی نظیر Wirecard یا WaveCrest را میتوان با سازمانهای تامین مالی خرد (Microfinance) مقایسه کرد که نرخ بهره بسیار زیادی دارند. معمولا مردم پس از رد چندین باره توسط بانکها برای دریافت وام، به سمت سازمانهای تامین مالی خرد کشیده میشوند. گاهی اوقات، تهیه سریع پول بسیار ضروری است و بررسی درخواستها در بانکها با تاخیر انجام میشود. گاهی اوقات، محل کار، وضعیت تأهل یا جنسیت فرد مورد نظر برای سیستم امتیازبندی بانکها مطلوب نیست. دلایل زیادی میتواند وجود داشته باشد، اما نتیجه یکسان است. بانک نمیخواهد خطر کند و مردم به سمت واسطههای مالی کشیده میشوند. سرویسهای ارزهای دیجیتال نیز مجبور به انجام این کار شدهاند.
کارت اعتباری ارز دیجیتال یک ضرورت اجباری، موقت و مضحک است زیرا بانکها و سیستمهای پرداخت نمیخواهند خطرات موجود را برعهده بگیرند. تمام خطراتی که روزی Wirecard هنگام همکاری با شرکتهای ارز دیجیتال مدنظر داشت اکنون از بین رفتهاند.
کسب مجوز برای انجام فعالیت در حوزه ارزهای دیجیتال، پیادهسازی رویههای احراز هویت و اقدامات ضدپولشویی و سایر اقدامات به سرویسهای ارز دیجیتال امکان میدهد تا با موفقیت با سیستم مالی سنتی همکاری کنند و دیگر نیاز به استفاده از کارت اعتباری از بین رفته است.
بانکها باید این جسارت را به دست آورند تا با همکاری با سرویسهای قانونگذاری شده ارزهای دیجیتال به کسب سود بپردازند. برای انجام این کار، توسعه تخصص داخلی در حوزه مطابقت با قوانین ضروری است. از آنجایی که کارمندان بانک انگیزهای برای مواجهه با دشواریهای تراکنشهای پرریسک ندارند، از ارائه خدمات به مشتریان امتناع میکنند و یا تراکنشها را متوقف میکنند.
هرچند اگر سرویس قانونی بانک به طور معمول و سیستماتیک به نظارت و تایید تراکنشهای پرریسک بپردازد، این موضوع منجر به جریان پولی بیشتر میشود و طی آن، بانکها نیز میتوانند کمیسیون خود را دریافت کنند. مطمئنا حق کاربران ارز دیجیتال برای ساماندهی داراییهای خود باید به صورت کاملا شفاف و قانونی تضمین شود، نه با برنامههای نامشخص و غیرشفاف. تمام کارتهای اعتباری میتوانند کارت اعتباری ارز دیجیتال باشند و این واقعیتی است که دیر یا زود باید قبول کنیم.