اجماع (consensus) غیرمتمرکز و رویای دستیابی به بلاک چینهای مقاوم در برابر سانسور، بدون نیاز به اعتماد و تساویطلبی بسیار شگفتانگیز است. اجماع در هر شبکه ارز دیجیتال حیاتی است و باید بر این سوال اساسی که چه کسی تصمیم میگیرد که در شبکه چه چیزی انجام شود، توافق حاصل آید.
اجماع غیرمتمرکز با استفاده از مکانیسم گواه اثبات کار شالوده و اساس نوآوری ساتوشی ناکاموتو (Satoshi Nakamoto) و ایجاد بیت کوین (bitcoin) بود. همه پروتکلهای دیگری که از آن به بعد ظاهر شدهاند، با الهام از مکانیسم گواه اثبات کار اختراع شدهاند.
در دههای که گذشت، تعدادی از معایب گواه اثبات کار برای ما مشخص شد. از جمله این معایب میتوان به مصرف انرژی و تمرکز استخراج در دستان تعداد معدودی استخر استخراج اشاره کرد. به همین خاطر بود که مکانیسمهای دیگری مانند گواه اثبات سهام برای حل این مشکل ابداع شدند. البته بیت کوین هنوز هم با همان مکانیسم اولیه خود یعنی گواه اثبات کار به فعالیت خود ادامه میدهد و همچنان جایگاه اول را در جهان ارزهای دیجیتال به خود اختصاص داده است.
علیرغم اینکه گواه اثبات سهام بسیار مورد توجه قرار گرفته است اما باید به این نکته اشاره کنیم که این مکانیسم نیز کامل نیست و معایب خاص خود را دارد.
اجماع غیرمتمرکز از طریق گواه اثبات سهام
عملکرد گواه اثبات سهام به این صورت است که اعتبارسنجان داراییهای خود را گرو میگذارند و یا به عبارتی به استیکینگ (staking) داراییهای خود میپردازند و به این ترتیب میتوانند در رایگیریها و دادن پیشنهاد شرکت کنند. آنها در عوض این کار، پاداشهایی را به صورت کوین سرمایهگذاری شده دریافت میکنند. هر چه تعداد کوینهای سرمایهگذاری شده بیشتر باشد، سودآوری این کار بیشتر خواهد بود. جریمه عاملان بدکار نیز در این میان از دست دادن سرمایه است.
این مکانیسم به یک شیوه اعمال نمیشود و گونههای مختلفی دارد. رایجترین آنها سیستم گواه اثبات سهام خاص (pure proof of stake) است که در پروژههایی مانند الگوراند (Algorand) مورد استفاده قرار میگیرد که در آن رای و پیشنهاد به تناسب سرمایهگذاری هر فرد خواهد بود. در اینجا، همه توکنها به صورت خودکار سرمایهگذاری میشوند و به دارندگان توکن اجازه داده میشود که در مدیریت پروژه مشارکت داشته باشند. اتریوم نسل دوم از سیستم مشابهی با نام گواه اثبات سهام ضمانت دار (bonded proof of stake) استفاده میکند که در آن کاربران فعالانه به سرمایهگذاری داراییهای خود میپردازند و به تناسب سرمایه خود دارای قدرت رای میشوند. در این مکانیسم نیز مجازات کاهش موجودی برای رای دادن علیه اجماع در نظر گرفته شده است.
در سیستم گواه اثبات سهام پیوند خورده هر فردی با مقدار سرمایه مناسب میتواند در شبکه مشارکت کند. در اینجا دو مشکل پیش میآید. اگر مقدار سرمایه بسیار زیاد باشد، نوعی تمرکز ایجاد میشود و اگر مقدار سرمایه هم کم باشد، تعداد نودهایی که باید به اجماع برسند افزایش مییابد و این شبکه را کند خواهد کرد. یک راهحل احتمالی برای این مشکل سیستم گواه اثبات سهام نیابتی (delegated proof of stake) است که در ارز ایاس (EOS) مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا کل افراد رایگیری میکنند و نمایندگانی را تعیین کرده و بقیه امور را به این نمایندگان میسپارند. البته این سیستم نیز نوعی تمرکز ایجاد میکند و به همین دلیل است که مقیاسپذیری ایاس در مقایسه با ارزهای دیگر نسبتا بالاتر است.
در نهایت باید گفت که مدلهایی ترکیبی نیز در این میان موجود هستند. یکی از این مدلها، مدل ارز تزوس (Tezos) است که گواه اثبات سهام سیال (liquid proof of stake) نام دارد که کاربران میتوانند برای رایگیری و دیگر حقوق خود نماینده تعیین کنند و یا خود به انجام این کارها بپردازند. یکی دیگر از این مدلها نیز مدل گواه اثبات سهام ترکیبی (hybrid proof of stake) است که مربوط به ارز دیجیتال دکرد (Decred) است و ترکیبی از گواه اثبات کار و گواه اثبات سهام است.
وجود این مدلها و نوآوریهای مختلف این حقیقت را ثابت میکند که اجماع غیرمتمرکز فرآیند دشواری است و افراد باید طوری در این فرآیند مشارکت داشته باشند که به نفع جامعه و شبکه باشد، نه به نفع خودشان. این امر نیازمند ساختارهای انگیزهای پیچیدهای است و ریسکها و مخاطرات خاص خود را هم دارد.
مزیتها و معایب گواه اثبات سهام
اقدام متوازنی که در اینجا باید مدیریت شود، مثلث مقیاسپذیری نام دارد و این به معنی حفظ سه ویژگی عدم تمرکز، امنیت و مقیاسپذیری از جانب بلاک چین مورد نظر است. مدلهای گواه اثبات سهام معمولا سعی میکنند که به حفظ توازن بین این سه عامل بپردازند اما مدلهای گواه اثبات کار بیشتر متمرکز بر عدم تمرکز و امنیت هستند.
حفظ این سه ویژگی چالشهایی را مطرح کرده است که برخی از آنها تا به امروز حل شدهاند و برخی نیز همچنان باقی ماندهاند. یکی از مشکلاتی که در همان ابتدای کار برای گواه اثبات سهام مطرح شد این بود که افرادی که اقدام به استیکینگ کرده بودند، در هنگام یک فورک میتوانستند برای دریافت پاداش از هر دو نسخه پدید آمده پشتیبانی کنند. در اینجا کاری برای نوشتن دوباره یک زنجیره خیلی طولانی مورد نیاز نبود و این قبیل حملات میتوانست به آسانی در این فضا انجام بگیرد. این مشکل با وضع مجازات برای اعتبارسنجی که از یک نسخه نادرست پشتیبانی میکند، حل شد.
این مجازاتها البته تاثیراتی جانبی نیز داشتند و باعث محدود شدن تعداد افرادی میشدند که اقدام به استیکینگ میکردند و این با رسالت بلاک چینها در تضاد است زیرا آنها میخواهند کاربران بیشتر و بیشتری را جذب کنند. تورم توکنها در این سیستم باعث میشود که کاربران توکنهای خود را خارج از استیکینگ نگه ندارند و این کاربرد واقعی و تراکنشها را محدود میکند.
مشکل اصلی گواه اثبات سهام همان مشکلی است که گواه اثبات کار هم از آن رنج میبرد و این مشکل ثروتمند شدن بیشتر افراد ثروتمند و قدرتمند به مرور زمان است. افرادی که پول بیشتری دارند و میتوانند اقدام به سرمایهگذاری بیشتری کنند، پاداش بیشتری نیز دریافت خواهند کرد و این به مرور زمان تمرکز ایجاد خواهد کرد.
در گواه اثبات کار نیز این مشکل دیده میشود و افراد پولدار و استخرهای بزرگ میتوانند تجهیزات پیشرفتهتر بخرند و فرآیند استخراج را در دست بگیرند. همان طور که گفته شد، این مشکل در گواه اثبات سهام نیز به شیوهای دیگر ظاهر میشود و اگرچه همه میتوانند در آن شرکت کنند، اما افراد ثروتمندتر طبیعتا پاداش بیشتری را نیز کسب خواهند کرد.
راهحلهای احتمالی
بسیاری از مشکلات ذکر شده در بالا که در مورد انگیزه افراد بودند، حل شدهاند و فرآیند جریمه عاملان بدکار توانسته تا حدود زیادی مفید واقع شود. اما مشکل ایجاد تمرکز و تجمع ثروت داستان دیگری دارد و به آسانی قابل حل نیست. این مشکل برای اتریوم که سابقهای طولانی دارد و نهنگهای زیادی در حول و حوش خود دارد، مشکلی جدی است.
سیستمهایی مانند گواه اثبات سهام نیابتی میتوانند در این میان به عنوان راه حل عمل کنند. این سیستم باعث افزایش مشارکت و کارایی میشود اما علیرغم ماهیت دموکراتیک آن، نتیجه میتواند کاملا متمرکز باشد. مدلهای ترکیبی نیز میتوانند راهحل خوبی باشند و مانع از تجمع قدرت شوند.
البته ریشه بسیاری از این مشکلات به فرایند اولیه توزیع توکن برمیگردد که بسیاری از توزیعکنندگان درصد بالایی از توکنها را برای خود نگه میدارند و همین امر در آینده باعث تجمع قدرت در دستان عده معدودی میشود. پس از همان ابتدا باید سعی در دموکراتیک کردن هر چه بیشتر این فرآیند کرد و از ایجاد مشکلات احتمالی در آینده جلوگیری کرد.
از همان ابتدا باید از ایجاد والها در صحنه جلوگیری کرد و از انحصار قدرت در چنگال عدهای معدود جلوگیری شود. علیرغم اینکه اجماع غیرمتمرکز با مشکلات زیادی روبرو است اما خوشبختانه همچنان نوآوریهای لازم را در این حیطه شاهد هستیم و مخصوصا شاهد آن هستیم که اهمیت زیادی به امنیت، غیرمتمرکزی و اعتماد داده میشود.