تقریبا یک سال پیش، ویگنش ساندارسان (Vignesh Sundaresan) مالک گران ترین NFT جهان شد و سومین قطعه گرانقیمت فروختهشده توسط یک هنرمند زنده را خرید. ممکن است هنوز نام ساندارسان برایتان آشنا نباشد؛ این کارآفرین سریالی با نام مستعار MetaKovan که مطمئنا بزودی به شهرت میرسد، تاثیر خود را در صنعت کریپتو گذاشتهاست. این خرید ۶۹.۳ میلیون دلاری اثر «Everydays: The First 500 Days» از بیپل، دنیای ارزهای دیجیتال را شوکه کرد و تا حدی منجر به جلب توجه کاربران به سمت NFTها شد. در این مقاله از میهن بلاکچین، با این شخص و تفکراتش آشنا خواهیم شد.
هدف مالگ گران ترین NFT جهان از خرید این اثر چیست؟
برای ماهها، مردم سعی میکردند هویت شخصی را که صاحب گرانترین توکن غیرقابل تعویض جهان است، کشف کنند. در حالی که هویت MetaKovan (نام مستعار خریدار این اثر) به سرعت فاش شد، انگیزه او از خرید تا حد زیادی نامشخص باقیماند. در روزهای بعدی این خرید تاریخی، Sundaresan که خود هندی است، توضیح داد که بخشی از انگیزه او برای به دست آوردن این اثر Beeple این بود که به هندیها و رنگینپوستان نشان دهد که میتوانند حامی هنر باشند. او بیان کرد:
یک سرمایهگذار، یک سرمایهدار یا یک حامی هنر را تصور کنید. از هر ۱۰ مورد، ۹ مورد از آنها سفیدپوست هستند. با برنده شدنم در حراج کریستی اثر Beeple’s Everydays: The First 5000 Days، یک رنگ ماهگونی (رنگ پوست خودش) به رنگ سرمایهداران اضافه کردم.
با این حال انگیزههای دیگری نیز وجود داشتند. ساندارسان در مصاحبهای که با CryptoSlate داشت، گفت که او این خرید را به عنوان یک سرمایهگذاری شخصی میبیند؛ زیرا احساس میکند در حال تاریخسازی است. او از اینکه بخشی از دلیل شناخته شدن NFTها در سراسر جهان است، ابراز خوشحالی کرد.
ثروتی که Sundaresan در صنعت کریپتو به دست آورده مشخص نیست. او خاطرنشان کرد که فقط روی پروژههایی سرمایهگذاری میکند که به آنها باور دارد و فقط به میزان موفقیت پروژه علاقهمند است. او معتقد است که این پول از راه فکر بهدست آمدهاست.
ساندارسان اولین بار در سال ۲۰۱۳ و زمانی که به دنبال راههای جایگزین برای انتقال پول بود، وارد صنعت کریپتو شد. بیت کوین که در آن زمان یک نوع جدید ارز و نسبتا مبهم بود، خود را به عنوان یک راه حل عالی و قابل برنامهریزی برای ایجاد پول معرفی کرد.
او پس از کسب موفقیت با ارائه خدمات امانی برای پرداختهای بیتکوین، صرافی Coins-e را تاسیس کرد. زمانبندی او عالی بود؛ زیرا همزمان با روند صعودی سال ۲۰۱۳، ۱۴۰۰۰ کاربر در عرض شش ماه وارد این صرافی شدند. تا تابستان سال بعد، او Coins-e را به قیمت ۱۶۰٬۰۰۰ دلار فروخت و به سرعت این سرمایه را در پروژه دیگری وارد کرد. او یکی از بنیانگذاران BitAccess، پروژهای با پشتیبانی Y-Combinator بود که صدها دستگاه خودپرداز بیت کوین را در سراسر جهان نصب کرد.
علاقه Sundaresan به پروژههای موفق، او را در سال ۲۰۱۶ به سمت اتریوم سوق داد و مقدار قابل توجهی پول در ICO (عرضه اولیه کوین) اتریوم سرمایهگذاری کرد.
من بیشتر به خلاقیت و تاثیرگذاری بر جهان علاقهمند هستم و به فناوری وفادارم. در آن زمان، نگهداشتن کوینها برای این بود که ذهنم را بههم نریزند، اما بدیهی است که اکنون این تصمیم هوشمندانهای به نظر میرسد.
هرگز فکر نمیکردم اتریوم به ۱۰۰ دلار یا حتی ۱۰۰۰ دلار برسد. من فقط میخواستم بخشی از جامعه ارزهای دیجیتال باشم. یادم میآید وقتی اتر ۱۵ دلار بود جشن گرفتیم؛ نه به این دلیل که ثروتمند شدیم؛ به این علت که فکر میکردیم اتریوم موفق شده است. این احساسی است که من هنوز هم دارم.
او بعدا خاطرنشان کرد که همین احساس، او را از فروش اثر بیپل باز میدارد. در اینجا مساله ارزش احساسی نیز وجود دارد. ساندارسان توضیح داد که داستان پشت اثر Beeple چیزی بود که او را جذب کرد و باعث شد که در حراج کریستیز، از جاستین سان پیشی بگیرد.
او درباره کار بیپل که شامل ۵۰۰۰ تصویر است و خلق این آثار ۱۳ سال زمان بردهاست، گفت:
این زحمت کار بود که بیش از مهارت یا استعداد یا پتانسیل هنری مرا جذب کرد. این اثر با من صحبت کرد، زیرا دقیقا ۱۳ سال پیش من هیچ پولی نداشتم و شروع به برنامهنویسی کردم. بنابراین احساس کردم که شبیه سفر من است؛ از هیچ شروع کردم و به دلیل کار سخت به چیزی زیبا دست یافتم. من از زحمت کار بیشتر از عمق هنری یا هر چیز دیگری قدردانی میکنم.
آینده NFTها روشن و هیجان انگیز است
پروژههای تبلیغاتی یک دسته کاملا جدید از پروژههای NFT ایجاد کرده است که شاهد فروش توکنهای بیهمتا به قیمت دهها میلیون دلار و میلیاردها دلار حجم معاملات بودند. این نوع پروژهها معمولا به رسانههای اصلی راه پیدا میکنند؛ زیرا اخبار مربوط به تصاویر پیکسلی شده پروفایلهای توییتر که به قیمت ۲۳ میلیون دلار فروخته میشوند، بیشترین توجه را به خود جلب میکنند.
Sundaresan میگوید این توجه برای اکوسیستم گسترده NFT سودی ندارد. درعوض، این کار تصویری محدود را ترسیم میکند و فضا را طوری جلوه میدهند که انگار فقط برای ثروتمندها ساخته شدهاست. این برخلاف چیزی است که این صنعت ادعا میکند. او گفت:
من طرفدار کریپتوپانکها، میمونهای کسل و سایر پروژههای PFP (عکس پروفایل) نیستم. من دیگر نمیخواهم بخشی از باشگاههای محدود باشم؛ بلکه میخواهم بخشی از باشگاههای فراگیر باشم و افراد بیشتری را وارد کنم و سیستمی ایجاد کنم که در آن دور هم جمع شوند و از چیزی قدردانی کنند. بنابراین من شخصا از این نوع پروژهها دوری کردم. این بدان معنا نیست که بخشی برای پروژههای PFP بازار طراحی نشده باشد؛ با این حال به احتمال زیاد این پروژهها تا زمستان بعدی بازار دوام نمیآورند. پروژههایی رایج میشوند که پس از مدتی از بین میروند و پروژههای دیگری روی کار خواهندآمد. من فکر میکنم پروژههایی با توزیع ناعادلانه دائمی نیستند و هیچکس نمیتواند جلوی پروژههای جدید و بهتر که رایجتر میشوند را بگیرد. من به جایگزینی برای پروژههای PFP علاقهمند هستم.
ساندارسن علیرغم تلاش برای انجام پروژههای امیدوارکننده، ادعا میکند که او نیز از FOMO مصون نیست.
شما نمی توانید از فومو اجتناب کنید، حتی اگر همه چیز در جهان داشته باشید. FOMO یک حالت ذهنی است.
او خاطرنشان کرد هر زمان به پولی که در یک پروژه تبلیغاتی به دست میآورند حسادت میکند، سعی میکند تصور کند که آن پروژه چند سال دیگر به کجا خواهدرسید. او توضیح داد:
اگر به پروژهای اعتقاد نداشته باشم، وارد آن نمیشوم. برای مثال، من هرگز کاردانو یا سولانا نداشتهام؛ زیرا با توزیع کوین آنها موافق نیستم. به خودم میگویم اگر این پروژه را میخریدم پول زیادی به دست میآوردم، اما آن وقت اصولم را زیر پا میگذاشتم.
اصول او بیان میکند که در صنعت کریپتو هر چیزی نباید به عنوان سرمایهگذاری در نظر گرفتهشود، بهخصوص توکنهای یکتا. او گفت که روند خرید NFTها برای کسب درآمد از آنها بهزودی تغییر خواهد کرد؛ زیرا صنعت شروع به افزودن ابزارهای بیشتر به NFTها میکند. مردم هنر را در توکنهای غیرمثلی خود به روشهای جدید بسیاری تجربه خواهند کرد؛ زیرا این دسته از داراییها از کیف پولها دور میشوند و بیشتر با دنیای واقعی در هم میآمیزند. تبدیل شدن به بخش بزرگی از دنیای واقعی، مجموعهای جدید از مشکلات را به همراه خواهد داشت که بزرگترین آنها مقررات است. با این حال، Sundaresan معتقد است که هر گونه تلاش برای تنظیم دنیای انافتیهای مجازی، دست کم بیهوده خواهد بود. سرعت توسعه سریعی که همه ما در صنعت کریپتو به آن عادت کردهایم به این معنی است که برای دولتها و تنظیمکنندهها غیرممکن خواهد بود که به روند برسند.
سه سال طول میکشد تا رگولاتورها یک قانون را به اجرا بگذارند؛ تا آن زمان، جامعه کریپتو کار دیگری را انجام خواهد داد. شما میتوانید چیزهای مختلفی را تنظیم کنید که این خوب است. اما ممنوع کردن چیزی که متوجه آن نمیشوید اشتباه است. وقتی سیاستمداران چگونگی تنظیم NFTها را بیابند، مساله دیگری پیش خواهد آمد که من هیچ ایدهای درباره آن ندارم. مقررات همیشه از نوآوری عقب مانده است و من فکر میکنم این بخشی از طراحی آن است.
سخن پایانی
در این مقاله شما را با مالک گران ترین NFT