در دنیای وب ۳، تقریبا همه با اصطلاح سازمان مستقل غیرمتمرکز یا دائو آشنا هستند. دائوها، ابزار مهمی برای حاکمیت غیرمتمرکز شبکههای بلاکچین بهشمار میآیند؛ اما به دلیل فقدان مشروعیت قانونی با مشکلات زیادی مواجه میشوند. ایالت وایومینگ قانون جدیدی را بهنام انجمن غیرانتفاعی غیرشرکتی غیرمتمرکز (DUNA) تصویب کرده که دائوها را بهعنوان اشخاص حقوقی به رسمیت میشناسد. هدف این قانون ایجاد شفافیت حقوقی، کاهش ریسکهای قانونی برای اعضای DAO و سادهسازی مسائل مالیاتی است. این استاندارد جدید به شبکههای بلاکچینی اجازه میدهد بدون نقض اصل تمرکززدایی، در چارچوب قوانین فعالیت کنند. در این مطلب از میهن بلاکچین با قانون DUNA وایومینگ برای دائوها بیشتر آشنا میشویم.
قانون DUNA چیست؟
ایالات وایومینگ آمریکا سابقه درخشانی در حمایت از ساختارهای حقوقی نوآورانه دارد و پیش از این با بهرسمیت شناختن ساختارهایی مانند شرکت با مسئولیت محدود (LLC) و انجمن غیرانتفاعی غیرشرکتی (UNA) بارها نام خود را در زمره اولینها ثبت کرده است.
این ایالت در حمایت از سازمانهای مستقل غیرمتمرکز (DAO) نیز پیشتاز بوده و در ۷ مارس ۲۰۲۴ (۱۷ اسفند ۱۴۰۲)، قانونی را با عنوان «قانون انجمن غیرانتفاعی غیرشرکتی غیرمتمرکز وایومینگ» (Wyoming Decentralized Unincorporated Nonprofit Association Act) به تصویب رساند که از ۱ جولای ۲۰۲۴ (۱۱ تیر ۱۴۰۳) لازمالاجرا شد. این لایحه دقیقا از «قانون انجمن غیرانتفاعی غیرشرکتی وایومینگ» (Unincorporated Nonprofit Association Act) الگوبرداری شده، اما بهطور خاص برای سازمانهای غیرمتمرکز طراحی شده است.
قانون قبلی وایومینگ برای دائوها (W.S. 17-31) را میتوان معادل یک LLC دیجیتال در نظر گرفت که به آنها اجازه میداد در چارچوب یک نهاد قانونی فعالیت کنند. در مقابل، قانون جدید SF50 را میتوان یک UNA دیجیتال دانست که به اعضای دائو اجازه میدهد بدون یک ساختار مدیریتی متمرکز بهصورت کاملا غیرمتمرکز فعالیت کنند.
قانون DUNA را میتوانید معادل شورای شهر در دنیای وب ۳ در نظر بگیرید. همانطور که شورای شهر وظیفه حفظ استانداردها و نظارت بر اجرای قوانین جامعه را دارد تا از منافع شهروندان، خانهها و کسبوکارهایشان محافظت کند، DUNA نیز برای حفاظت و پشتیبانی از شبکه بلاکچین فعالیت میکند. با این تفاوت که DUNA یک کسبوکار نیست؛ بلکه ساختاری برای تضمین عملکرد شبکه غیرمتمرکز است.
چرا قانون DUNA ضروری است؟
کارآفرینان سراسر جهان در تلاش هستند که از فناوری بلاکچین برای ساختن اینترنتی آزادتر استفاده کنند؛ اینترنتی که کاملا غیرمتمرکز باشد. اما اگر قرار باشد مالکیت این شبکهها به شرکتها سپرده شود، درنهایت به همان نقطهای میرسیم که امروز در آن قرار داریم؛ جایی که چند شرکت غولپیکر، دنیای دیجیتال را در انحصار خود گرفتهاند.
فناوری بلاکچین راهحل شگفتانگیزی برای حل این مشکل دارد و به توسعهدهندگان اجازه میدهد شبکههای متن باز (Open Source) را بسازند که بیشتر شبیه به زیرساختهای عمومی عمل میکنند تا فناوریهای انحصاری. درست مانند اینترنت باز که هر کسی میتواند روی آن ایمیل یا وبسایت بسازد، بلاکچین هم به همه اجازه میدهد بدون وابستگی به شرکتهای خاص، روی آن اپلیکیشن و خدمات ایجاد کنند.
اما در این میان باید نهادی که با ماهیت غیرمتمرکز بلاکچین هماهنگ باشد، مسئولیت نظارت بر امور شبکه را برعهده بگیرد. اینجاست که سازمانهای مستقل غیرمتمرکز (Decentralized Autonomous Organization) یا دائوها به میدان میآیند. دائوها از اعضای یک جامعه تشکیل میشوند و قوانین بنیادین آنها طبق توافقات صورتگرفته در قراردادهای هوشمند بهصورت کاملا خودمختار و شفاف اجرا میشود. دائوها نقش مهمی در حفظ شفافیت و دسترسی آزاد به شبکه دارند و از تبعیض جلوگیری میکنند. اما دائوها با سه چالش بزرگ مواجهاند:
- فاقد جایگاه قانونی رسمی هستند، بنابراین نمیتوانند قرارداد ببندند یا در دادگاه حاضر شوند.
- نمیتوانند مالیات پرداخت کنند.
- اعضای آنها در برابر اقدامات سایر اعضا مسئولیت نامحدود دارند.
ایالت وایومینگ برای حل این چالشها قانون DUNA را بهتصویب رسانده است تا به دائوها هویت قانونی ببخشد. این یعنی به موجب قانون DUNA دائوها اجازه دارند قرارداد ببندند، مالیات بپردازند و از اعضای خود در برابر مسئولیتها محافظت کنند. تمام این موارد با سایر ساختارهای حقوقی رایج همخوانی دارند و پیشنیاز اساسی فعالیتهای قانونی در آمریکا محسوب میشوند.
حالا سوال این است که آیا DUNA خطر جدیدی برای کاربران ایجاد میکند؟ در پاسخ باید گفت خیر، این قانون تنها برای مدیریت غیرمتمرکز شبکههای بلاکچینی باز طراحی شده است. کسبوکارهایی که روی این شبکهها برای مصرفکننده اپلیکیشن (مانند شبکههای اجتماعی، تاکسیهای اینترنتی یا سرویسهای پخش موسیقی) بسازند همچنان مشمول ساختارهای سنتی مثل شرکتهای سهامی یا LLC میشوند. تفاوت کلیدی این است که شرکتها دیگر مالک شبکههای زیرساختی نیستند؛ بلکه فقط اپلیکیشنهای کاربری را مدیریت میکنند. به بیان سادهتر، این ساختار باعث میشود شرکتها فقط بر اپلیکیشنهای کاربری کنترل داشته باشند، نه بر زیرساخت اصلی شبکه. در نتیجه دیگر نمیتوانند به سبک شرکتهای وب ۲ هزینههای اضافی را به کاربران تحمیل کنند یا از دادههای آنها سوء استفاده کنند.
چرا دائوها باید از قانون DUNA استفاده کنند؟
عضویت و فعالیت در سازمانهای مستقل غیرمتمرکز در حال حاضر با چالشهای حقوقی و مالی متعددی همراه است. دائوهایی که نمیتوانند از یک شخص حقوقی برای سازمان خود استفاده کنند، عملا از هویت قانونی محروم میشوند، قادر به پرداخت مالیات نیستند و در برابر مسئولیتهای حقوقی و مالی با مشکل مواجه میشوند. همچنین، فقدان ساختار حقوقی، حریم خصوصی اعضای دائو را به خطر میاندازد. این مشکلات روند تمرکززدایی و رشد شبکههای بلاکچینی را مختل و توسعه مدلهای اقتصادی این سیستمها را متوقف میکند.
اگر دائوها نتوانند اشخاص حقوقی را بپذیرند، نه تنها گرهای از مشکلات آنها باز نمیشود، بلکه موضوع پیچیدهتر میشود. در ایالات متحده، در برخی اقدامات نظارتی و دادخواستهای گروهی ادعا شده است که دائوهای فاقد شخصیت حقوقی فقط یک مشارکت عمومی هستند. اگرچه دلایل متعددی برای رد این ادعاها وجود دارد، اما بههر حال چنین نگرشی برای اعضای دائو فاجعهبار است؛ چراکه آنها را در معرض ریسکهای مالیاتی سنگین و مسئولیتهای حقوقی گسترده قرار میدهد. در این کشمکش، فعلا وزنه نهادهای نظارتی (رگولاتورها) و شرکتهای حقوقی شاکی سنگینتر است. بههرحال، اگر این تئوری فراگیر شود و در دادگاهها موردقبول قرار بگیرد، احتمالا ناقوس مرگ را برای حاکمیت غیرمتمرکز به صدا درمیآورد.
قانون DUNA این تهدید را بهطور کامل از بین میبرد، چالشهای اساسی DAOها را حل میکند و خطرات پیش روی اعضای آنها را بهشدت کاهش میدهد. به موجب این قانون، دائوها ماهیت حقوقی پیدا میکنند، میتوانند با اشخاص ثالث قراردادهای رسمی ببندند، حساب بانکی باز کنند و فرآیندهای قانونی خود را سادهتر پیشببرند. همچنین، تحت قانون DUNA امکان پرداخت مالیات، تهیه گزارشهای اطلاعاتی و حفاظت از حریم خصوصی اعضای دائو در برابر دولت فدرال فراهم میشود. علاوه بر این، DUNA اعضای دائو را از مسئولیتهای قانونی شخصی مصون نگه میدارد.
نکته مهم این است که DUNA بدون ایجاد تغییر در نحوه راهاندازی و عملکرد دائوها، آنها را از گزند تمرکزگرایی حفظ میکند و به آنها اجازه میدهد اکوسیستم شبکههای بلاکچینی خود را به طور مؤثر توسعه دهند.
آیا DUNAها میتوانند فعالیتهای انتفاعی داشته باشند؟
بله، بر اساس قوانین وایومینگ، انجمنهای غیرانتفاعی غیرشرکتی غیرمتمرکز (DUNA) و انجمنهای غیرانتفاعی غیرشرکتی (UNA) هر دو مجاز به انجام فعالیتهای انتفاعی هستند. این فعالیتها شامل راهاندازی پروتکلهای صرافی غیرمتمرکز، پروتکلهای شبکه اجتماعی غیرمتمرکز و هر فعالیت مشابه دیگری میشود.
علاوهبراین، قانون DUNA بهطور خاص اجازه پرداخت «دستمزد معقول» برای خدمات ارائهشده در اکوسیستم DUNA را میدهد. این ویژگی انجمنهای غیرانتفاعی غیرشرکتی غیرمتمرکز را قادر میسازد تا بدون نیاز به استخراج ارزش از کاربران و کسب سود از آنها، به اعضایی که به رشد آنها کمک میکنند، پاداش دهند. چنین سازوکاری برای حفظ ماهیت غیرمتمرکز شبکههای بلاکچینی و ایجاد توان رقابتی در برابر شبکههای شرکتی متمرکز ضروری است.
بهطور مثال، دائوها با استفاده از این ویژگی میتوانند در ازای مشارکت اعضا در فرآیند حاکمیت، به آنها پاداش پرداخت کنند. قانون DUNA پاداش دادن به افراد در ازای فعالیتهایی مانند رای دادن یا تفویض اختیار را اینطور توجیه میکند که سازمانهای غیرانتفاعی غیرشرکتی غیرمتمرکز فاقد مدیریت متمرکز هستند و تمام امور آنها توسط اعضای جامعه اداره میشود. در چنین شرایطی، مشارکت گسترده اعضا برای اداره صحیح سازمان ضروری است و سازمان برای تحقق این هدف، میتواند به اعضای خود پاداش بدهد.
البته، در نهایت این دادگاههای وایومینگ هستند که درباره معقول بودن این پرداختها تصمیم میگیرند. اما نمونههای متعددی از سازمانهای غیرانتفاعی در دنیای واقعی وجود دارند که میتوان از آنها برای تحلیل و ارزیابی چنین پرداختهایی استفاده کرد. یک راه دیگر برای استدلال در مورد معقول بودن پرداخت دستمزد به اعضای دائو، استفاده از ویژگیهای منحصربهفرد بلاکچینی است؛ شبکههای بلاکچینی معمولا متنباز هستند و هر کسی میتواند آنها را فورک (کپی) کند و نسخه جدیدی بسازد. حالا اگر یک شبکه بلاکچینی خاص به اعضای خودش پاداش پرداخت کند و همچنان مورد استفاده قرار بگیرد، این نشان میدهد که کاربران به طور غیرمستقیم تایید میکنند که پاداشهای پرداختشده معقول و منصفانه هستند؛ چراکه اگر کاربران این پاداشها را غیرمنطقی میدیدند، به راحتی میتوانستند شبکه دیگری راهاندازی کنند.
با این حال، قید «معقول» بودن پرداختها، سقف مشخصی را برای دریافت ارزش از کاربران و پرداخت به اعضا تعیین میکند. ممکن است افرادی که دنبال طراحی محصولات و خدمات بلاکچینی متمرکز و یکپارچه هستند، این محدودیت را یک مانع بدانند. اما این اصل با روح بلاکچین سازگار است. اگر شبکههای بلاکچینی وب ۳ به همان شیوه شرکتهای وب ۲ با بهرهکشی از کاربران ارزش استخراج کنند، در آینده با شکست مواجه میشوند. دریافت ۳۰٪ از کارمزدهای محصولات اپاستور توسط اپل نمونهای از همین بهرهکشی است. مدل وایومینگ نهتنها از ارزشهای وب ۳ حمایت میکند، بلکه همچنان جریان نقدینگی را برای دارندگان داراییهای دیجیتال حفظ میکند. این یک پیشرفت و دستاورد مهم است.
استفاده از DUNA چه پیامدهایی درخصوص قوانین اوراق بهادار دارد؟
تست هاوی یک چارچوب قانونی در ایالات متحده است که تعیین میکند ابزارهای مالی ازجمله ارزهای دیجیتال میتوانند مشمول قوانین اوراق بهادار ایالات متحده شوند یا خیر. طبق این چارچوب سه مؤلفه باید برآورده شوند؛ (۱) سرمایهگذاری پول، (۲) در یک شرکت مشترک، (۳) با انتظار معقول از سود که عمدتا بر اساس تلاشهای مدیریتی دیگران بهدست میآید.
حامیان فناوری بلاکچین مدتهاست که با سازمان بورس اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) در کشمکش هستند و استدلال میکنند که هیچکدام از این سه مؤلفه در مورد اکثر معاملات داراییهای دیجیتال صدق نمیکند. پذیرش ساختار حقوقی DUNA توسط دائوها باعث تقویت این استدلالها میشود. بهطور مثال، مولفه سوم تست هاوی برای تراکنشهای داراییهای دیجیتال دائوهای مشمول قانون DUNA صدق نمیکند. اولا، DUNA ذاتا غیرمتمرکز است و این ساختار بهطور پیشفرض هیچ مدیری ندارد؛ یعنی هیچ مدیرعامل، هیئتمدیره یا تصمیمگیرنده مرکزی وجود ندارد. دوما، برخلاف شرکتهای سنتی اعضای DUNA تعهد یا مسولیت قانونی برای افزایش سود سازمان ندارند.
این ویژگیها، استدلال اینکه فردی با خرید دارایی دیجیتال دائو انتظار سود از مدیریت دیگران را داشته باشد، بیاعتبار میکند. علاوه بر این، چون DUNA یک نهاد غیرانتفاعی است، امکان توزیع مستقیم سود به اعضا را ندارد. اما همانطور که پیشتر اشاره شد میتواند به اعضا بابت تلاشهایشان دستمزد دهد. در نتیجه، هرگونه سودی که یک عضو دریافت کند، ناشی از تلاش خودش خواهد بود، نه مدیریت دیگران.
با این حال، ممکن است سازمان بورس و اوراق بهادار ایالات متحده اینطور استدلال کند که DUNA شرط دوم یعنی «شرکت مشترک» تست هاوی را برآورده میکند؛ چراکه عضویت در DUNA بر اساس دارایی دیجیتال آن دائو تعریف شده است. اما در این مورد هم دلایل متعددی وجود دارد که بهواسطه ساختار غیرمتمرکز DUNA این ادعا را تضعیف میکند. علاوه بر این، مقامات نظارتی قبلا سعی کردهاند که تحت قوانین عرف، دائوها را بهعنوان «مشارکت عمومی» یا «انجمنهای غیرشرکتی» معرفی کنند، درحالی که این ساختارها برای انطباق با معیار «مشارکت مشترک» مناسب نیستند.
در نهایت، حقوق اعضای DUNA معمولا بر اساس اصول حاکمیتی آن تعیین میشود که همان قوانین تعریفشده در قراردادهای هوشمند حاکمیت و پروتکلهای زیرساختی دائو هستند. چه دائو به صورت رسمی ساختار DUNA را بپذیرد و چه نپذیرد، این قوانین همچنان پابرجا خواهند بود. بنابراین، اگر قراردادهای هوشمند حاکمیت دائوهای معمولی مشمول مولفه «مشارکت مشترک» تست هاوی نشوند، اضافه شدن ساختار DUNA هم تاثیری روی این نتیجه ندارد.
در حالی که تئوریهای SEC درباره تطابق قوانین اوراق بهادار ایالات متحده با معاملات داراییهای دیجیتال هنوز مبهم و در حال تغییر است، این نهاد همچنان ملزم به پیروی از تست هاوی و سایر چارچوبهای قانونی مشابه است. بنابراین، پذیرش ساختار DUNA میتواند به عنوان یک ابزار دفاعی برای دائو عمل کند تا در برابر اعمال قوانین اوراق بهادار آمریکا استدلال قویتری داشته باشند.
پیامدهای مالیاتی استفاده از DUNA چیست؟
هر کسی که با یک مشاور مالیاتی درباره مالیات دائوها صحبت کرده باشد به خوبی میداند که جزئیات و شرایط خاص هر پروژه نقش تعیینکنندهای در پاسخ به سؤالات مالیاتی دارند. بنابراین، توصیههای کلی نمیتوانند جایگزین مشاوره تخصصی و متناسب با هر پروژه باشند.
ساختار DUNA شبیه به LLC و UNA، کار دائوها را از نظر مالیاتی راحتتر میکند؛ چراکه تحت این قانون میتوانند مانند یک شرکت و بدون نیاز به افشای اطلاعات تکتک اعضا مالیات بپردازند. علاوه بر این، ایالات متحده تعداد زیادی قرارداد مالیاتی با کشورهایی دارد که دائوها احتمالا در آنها عضو هستند. بهبیان سادهتر، دائوها با پذیرش قانون DUNA ملزم به پرداخت مالیات میشوند. اما نحوه محاسبه آن ممکن است با گذشته متفاوت باشد. آنچه که اهمیت دارد این است که این سیستم مالیاتی خطرات مرتبط با عضویت در دائوها را کاهش دهد و قوانین مالیاتی نامشخص را شفاف میکند.
چرا بسیاری از دائوها فرم نهاد UNA را نپذیرفتهاند؟
با توجه به اینکه ساختار DUNA به تازگی معرفی شده است، هنوز دیدگاه جامع و کاملی در مورد آن وجود ندارد. با این حال، پیشتر انتقاداتی به UNA وارد شده و حالا باید ببینیم DUNA این مشکلات را حل میکند یا خیر؟
غیرانتفاعی بودن انعطافپذیری را محدود میکند: برخی معتقدند که UNA به دلیل ویژگی غیرانتفاعی برای دائو مناسب نیست. این استدلال نادرست ناشی از یک سوءتفاهم اساسی در مورد برچسب «غیرانتفاعی» است. طبق قانون، هم UNA و هم DUNA میتوانند در فعالیتهای انتفاعی (سودآور) مشارکت کنند. علاوه بر این، هر دو میتوانند در ازای تلاشهای اعضا به آنها دستمزد پرداخت کنند. قانون DUNA وایومینگ صراحتا پرداخت دستمزد معقول (ازجمله در ازای مشارکت در حاکمیت) را مجاز میداند.
تضعیف تمرکززدایی: برخی معتقدند UNA ریسک تمرکز را ایجاد میکند. در حالی که UNAها برای مدیریت امور روزمره اغلب به «مدیران» متکی هستند، دائوها میتوانند به راحتی این اختیارات را محدود کنند. در هر صورت، نگرانیهای مربوط به تمرکزگرایی توسط DUNA که به طور خاص برای سازمانهای بزرگ و غیرمتمرکز طراحی شده، حل شده است. فرقی نمیکند ۱۰۰ نفر یا ۱۰ میلیون نفر عضو دائو باشند، این ساختار برای هر مقیاسی مناسب است. همچنین، DUNA ساختاری را برای مدیریت درنظر گرفته که طبق آن اجازه میدهد مدیران با اختیارات محدود، برای انجام وظایف خاص و مجاز، از سوی اعضا انتخاب شوند. در اکثر دائوها این نوع فعالیتها به طور معمول توسط بنیادهای پروتکل انجام میشود و ریسک تمرکززایی را از بین میبرد. بنابراین، DUNA با استانداردهای مرتبط با تمرکززدایی قوانین امنیتی ایالات متحده هماهنگ میشود.
انتخاب حوزه قضایی: برخی معتقدند دائوها هیچ حوزه قضایی مشخصی ندارند و بنابراین نباید بهطور رسمی در هیچ حوزهای، از جمله UNA، سازمان خود را ثبت کنند. مشکلات زیادی در این استدلال وجود دارد و نشان میدهد این افراد به عواقب آنچه میگویند، فکر نمیکنند. استفاده نکردن از قوانین یک حوزه قضایی خاص به این معناست که ممکن است تحت قوانین تمامی حوزهها قرار بگیرید. این رویکرد به نفع مهاجمان احتمالی، چه شاکیان فردی و چه دولتهاست و بهآنها اجازه میدهد دعوی خود را در هر حوزهای که برای آنها مطلوبتر است، مطرح کنند. این موضوع در حد یک نظریه نیست و در چندین پرونده از جمله اقدام نظارتی علیه Ooki DAO و در دعاوی گروهی علیه Compound DAO و Lido DAO اتفاق افتاده است. در صورتی که دادگاهها به این نتیجه برسند که دائوها «شراکت عمومی» هستند، به این معنی است که اعضای آنها مسولیتی مشابه یک شرکت معمولی دارند و در نهایت حاکمیت غیرمتمرکز در فضای وب ۳ بهخطر میافتد.
تضعیف ماهیت بدون مجوز: منتقدین معتقدند استفاده از یک نهاد حقوقی، ماهیت بدون مجوز دائوها را تضعیف میکند؛ چراکه اعضا ملزم به پیوستن به یک نهاد قانونی میشوند. اما باید گفت که تحت قانون DUNA، این استدلال صحیح نیست. دارندگان دارایی دیجیتال یک DAO نیازی به پیوستن به DUNA آن ندارند. البته، این دائو است که شرایط عضویت در DUNA را طبق اصول حاکمیت خود تعیین میکند.
کاربرد نامشخص: برخی استدلال کردهاند که در قوانین موجود برای UNA، کاربرد آن در شبکههای بلاکچین لحاظ نشده و ممکن است مقامات دولتی قصد نداشته باشند از این ساختار برای شبکههای بلاکچین استفاده کنند. همچنین هنوز از مواجهه شبکههای بلاکچینی مشمول قانون UNA با دادگاهها تجربه خاصی وجود ندارد. بنابراین، این استدلالها در شرایط فعلی بیمفهوم هستند، زیرا DUNA به طور خاص برای سازمانهای غیرمتمرکز طراحی شده و استفاده از آن در شبکههای بلاکچین را پیشبینی کرده است. علاوه بر این، دلیل اصلی اعمال قانون مشارکت عمومی توسط دادگاهها، استفاده از ساختارهای بدون نهاد بوده است و این یعنی سازمانهای مستقل غیرمتمرکز برای اجتناب از این رای باید قویا از ساختار بدون نهاد دوری کنند.
حمایت شرکت a16z crypto از ساختار DUNA
شرکت a16z crypto قصد دارد استفاده گسترده از DUNA را در سراسر وب ۳ تسهیل کند تا این ساختار به یک استاندارد صنعتی تبدیل شود. این تلاشها شامل موارد زیر خواهد بود:
- ایجاد پروپوزالهای حاکمیت غیرمتمرکز برای پذیرش DUNA در دائوهایی که در حال حاضر عضو آنها است.
- کمک به شرکتهای پورتفوی موجود خود برای پذیرش ساختارهای DUNA با هدف غیرمتمرکز شدن
- اضافه کردن شرکتهای جدید به پرتفو مبنی بر پذیرش ساختار DUNA و حاکمیت غیرمتمرکز آن
علاوه بر موارد بالا، a16z crypto تلاش میکند با تولید منابع آموزشی برای کارآفرینان، شرکتهای حقوقی، شرکتهای حسابداری و مشاوران گام مهمی در تسهیل پذیرش ساختارهای DUNA بردارد.
پذیرش ساختار DUNA بسیاری از عدم قطعیتهایی را که اعضای دائو در حال حاضر با آنها مواجه هستند، حل میکند. این پذیرش به معنای آزادسازی تمام پتانسیل تیمهای مهندسی و تحقیقاتی برای پیشبرد منافع دائوها است.
جمعبندی
انجمن غیرانتفاعی غیرشرکتی غیرمتمرکز یا قانون DUNA وایومینگ