در اقتصادی تبزده که مردم برای حفظ ارزش داراییهای خود به هر ریسمانی چنگ میزنند، یک نام آشنا از دل بایگانیهای بزرگترین پروندههای فساد اقتصادی تاریخ ایران بیرون میآید و یک وعده طلایی، یعنی «طلای دیجیتال» میدهد. بابک زنجانی، مردی که نامش با میلیاردها دلار بدهی نفتی و دادگاههای اعدام گره خورده، اکنون در قامت یک ناجی دیجیتال ظاهر شده و از همان مردمی که طعم تلخ فسادهای اقتصادی را چشیدهاند، میخواهد تا این بار، داراییهای باقیمانده خود را به توکنی به نام «TALA» بسپارند.
این طرح، پیش از آنکه پروژه کریپتویی باشد، یک کمدی تلخ و یک تست سنجش حافظه تاریخی یک ملت است. آیا میتوان به وعده طلای فردی اعتماد کرد که بزرگترین دارایی او در افکار عمومی، «بدهی» و «عدم شفافیت» است؟ این مقاله از میهن بلاکچین، یک پاسخ قاطع به این سؤال است. ما نه تنها ادعاهای این پروژه را بررسی میکنیم، بلکه نشان میدهیم که چگونه ساختار فنی و بنیادی آن، آینه تمامنمای همان تفکری است که به خلق پروندههای فساد غولپیکر منجر میشود.
اعتماد بر باد رفته
اساس هر دارایی با پشتوانه، «اعتماد» است. شما رسیدی (توکن) را میپذیرید چون اعتماد دارید که معادل آن، دارایی واقعی (طلا) در جایی امن وجود دارد. حال، گرداننده و چهره اصلی این پروژه کیست؟ فردی که به دلیل یکی از پیچیدهترین پروندههای مالی، اعتماد سیستم بانکی، قضایی و افکار عمومی کشور را به طور کامل از دست داده است.
سپردن دارایی به چنین سیستمی، مانند تحویل کلید گاوصندوق خود به یک سارق سابقهدار است، با این امید که او این بار متحول شده باشد. در دنیای بیرحم مالی، امید یک استراتژی نیست، بلکه یک مسیر مستقیم به سمت نابودی سرمایه است. پروژههای معتبر جهانی میلیاردها دلار هزینه میکنند تا با حسابرسیهای (Audit) دقیق توسط شرکتهای ثالث، استفاده از خزانهداران معتبر بینالمللی و ایجاد شفافیت مطلق، این اعتماد را ذرهذره بسازند. پروژه TALA از شما میخواهد تمام این استانداردها را فراموش کنید و صرفاً به نامی اعتماد کنید که بزرگترین نماد بیاعتمادی مالی در تاریخ معاصر ایران است. این درخواست، توهین به شعور مخاطب است.
کالبدشکافی کد؛ وقتی تکنولوژی در خدمت استبداد است
برخی ممکن است بگویند «گذشته افراد مهم نیست، کد و تکنولوژی مهم است». بیایید پس به کد قرارداد هوشمند TALA
نگاه کنیم و ببینیم آیا تکنولوژی توانسته این بیاعتمادی را جبران کند یا خیر. پاسخ تکاندهنده است:
کد این پروژه، بیاعتمادی را نهادینه و دائمی میکند.
- خلق یک امپراتوری دیجیتال: در همان ثانیه اول ایجاد توکن، تمام ۳.۲۲ میلیون واحد آن به کیف پول شخصی «مالک» واریز میشود. این یعنی دموکراسی و عدم تمرکز در کار نیست. یک نفر، پادشاه مطلق یک اقتصاد دیجیتال ۳ میلیون اونسی (با ارزش تقریبی ۸ میلیارد دلار) است. او تصمیم میگیرد چه مقدار، چه زمانی و به چه قیمتی عرضه کند. این ساختار، نه یک نوآوری، بلکه بازتولید دیجیتال همان اقتصاد رانتی و متمرکزی است که فساد در آن ریشه میدواند.
- مالیات پنهان بر رعیت: در دل کد، یک تابع بازنویسی شده، از هر تراکنش و جابجایی ۰.۲ درصد کارمزد کسر کرده و به حسابی مشخص واریز میکند. این یک مالیات دائمی و جهانی بر تمام هولدرهای توکن است. این درآمد به کجا میرود؟ به کیف پولی که باز هم همان «مالک» میتواند هر لحظه آن را تغییر دهد. این یعنی یک جریان درآمدی تضمینشده و بدون هیچ نظارتی، مستقیماً به جیب گردانندگان پروژه سرازیر میشود.
- معماری ناکارآمد و پرهزینه: طراحی این سیستم کارمزد به قدری ناشیانه است که هر تراکنش ساده، دو برابر یک توکن استاندارد کارمزد گس (کارمزد شبکه) روی دست کاربر میگذارد. این یعنی نه تنها از شما مالیات پنهان گرفته میشود، بلکه باید هزینه بیشتری برای یک سیستم ناکارآمد نیز بپردازید.
- قصری بدون راه خروج: قرارداد هوشمند این پروژه قابلیت ارتقا ندارد. این یعنی اگر یک باگ یا حفره امنیتی مرگبار در آن کشف شود، هیچ راهی برای اصلاح آن وجود ندارد. سرمایه شما در ساختمانی قفل میشود که در صورت آتشسوزی، هیچ در خروجی اضطراری برای آن تعبیه نشده است.
در یک کلام، تکنولوژی در اینجا نه تنها شفافیت و امنیت نیاورده، بلکه ابزاری برای ساخت یک دیکتاتوری دیجیتال شده است که در آن یک نفر، کنترل مطلق بر عرضه، درآمد و سرنوشت دارایی تمام کاربران دارد.
بازار خالی و توهم نقدینگی
دارایی هرچقدر هم ارزشمند باشد، اگر نتوانید آن را بفروشید، ارزشی معادل صفر دارد. بررسی صرافیهای غیرمتمرکز (DEX) نشان میدهد که استخرهای نقدینگی TALA
عملاً خالی هستند.
این یعنی:
- شما یک زندانی هستید: اگر امروز ۱۰۰۰ دلار از این توکن بخرید، فردا برای فروش آن خریداری پیدا نخواهید کرد، مگر با ضرری هنگفت. نقدینگی ناچیز به این معناست که بازار توسط خود تیم پروژه کنترل میشود و هر زمان که اراده کنند، میتوانند با خارج کردن همان سرمایه اندک خود (راگ پول)، شما را با توکنهای بیارزش تنها بگذارند.
- قیمتسازی مصنوعی: قیمت فعلی این توکن واقعی نیست، بلکه یک عدد ساختگی روی صفحه نمایش است. در غیاب یک بازار آزاد و عمیق، قیمت توسط همان مالک متمرکز تعیین میشود تا توهم ارزش را ایجاد کند.
مقدار حجم روزانه حدودا ۷ هزار دلار، بسیار پایینتر از حتی میمکوینی پایینرده است.
انحصار در لیست شدن: بازاری ایزوله و تحت کنترل
محدوده معاملاتی و محل عرضه یک توکن، نشاندهنده میزان پذیرش و اعتبار آن در بازار جهانی است. در مورد توکن TALA
، این محدوده به خودی خود یک زنگ خطر بسیار جدی است. این توکن تنها در صرافی غیرمتمرکز پنکیکسواپ و دو صرافی اختصاصی (ZedDex و ZedCex) که توسط خود تیم پروژه اداره میشوند، لیست شده است.
این موضوع را کالبدشکافی کنیم:
- لیست شدن در پنکیکسواپ هیچ اعتباری ندارد. هر فردی با کمترین دانش فنی میتواند در کمتر از ده دقیقه برای هر توکنی، حتی یک توکن کلاهبرداری، یک استخر نقدینگی در آن ایجاد کند. این پلتفرم یک فضای معاملاتی آزاد است، نه یک نهاد تأییدکننده.
- عرضه توکن در صرافیهای اختصاصی، یک تاکتیک کلاسیک برای پروژههای مشکوک است. این کار به تیم پروژه اجازه میدهد تا کنترل کاملی بر دادههای معاملاتی داشته باشد. آنها میتوانند حجم معاملات را به صورت ساختگی بالا ببرند (Wash Trading)، قیمت را دستکاری کنند و تصویری غیرواقعی از تقاضا برای توکن خود به نمایش بگذارند. این صرافیها زمین بازی خودشان هستند که در آن خودشان داور، بازیکن و تماشاچی هستند.
مهمتر از اینکه این توکن کجا لیست شده، این است که کجا لیست نشده. غیبت TALA
در تمام صرافیهای معتبر جهانی مانند بایننس، کوکوین، کراکن یا بایبیت، به رساترین شکل ممکن فریاد میزند که این پروژه نتوانسته (یا حتی تلاش نکرده) از فیلترهای سختگیرانه امنیتی، قانونی و اعتباری این پلتفرمها عبور کند. این اکوسیستم بسته و خودساخته، سرمایهگذاران را در محیطی ایزوله و پرریسک حبس میکند که تمام قوانین بازی در آن توسط خود گردانندگان نوشته و اجرا میشود.
زیربنای فنی پروژه
کد یک قرارداد هوشمند، سند نهایی و غیرقابل تغییر آن است. برخلاف وعدههای وایتپیپر، کد به ما نشان میدهد که پروژه در عمل چگونه کار میکند. قرارداد توکن TALA
بر بستر Solidity نوشته شده و از کتابخانههای استاندارد OpenZeppelin استفاده میکند که یک نقطه مثبت اولیه است. اما جزئیات مهمی در منطق سفارشی آن نهفته است.
ساختار کلی:
- استاندارد: توکن از استاندارد
ERC20
پیروی میکند که برای توکنهای قابل تعویض (Fungible) متداول است. - کنترل دسترسی: از قرارداد
Ownable
استفاده شده که به یک آدرس خاص (مالک یاowner
) اختیارات ویژهای میدهد.
نکات کلیدی تحلیل کد
در این بخش به تحلیل نکات کلید کد قرارداد هوشمند طلا توکن میپردازیم.
۱. نحوه ایجاد و توزیع توکنها (Minting & Distribution):
در تابع constructor
(سازنده قرارداد)، تمام عرضه کل توکن یکجا ایجاد و به کیف پول مالک (_owner
) منتقل میشود:
constructor(address _feeRecipient, address _owner) ERC20("Tala", "1ozt") {
// ...
_mint(_owner, TOTAL_SUPPLY);
transferOwnership(_owner);
}
- عرضه کل ثابت:
TOTAL_SUPPLY
یک مقدار ثابت3,220,000 * 10 ** 6
است. این یعنی پس از ایجاد اولیه، هیچ توکن جدیدی تولید نخواهد شد که از نظر تئوری، جلوی تورم را میگیرد. - تمرکزگرایی مطلق: ۱۰۰٪ عرضه کل در اختیار یک کیف پول واحد (مالک) قرار میگیرد. این مهمترین یافته فنی است. هیچ مکانیزم زمانبندی شده (Vesting) یا قفلگذاری برای کنترل عرضه وجود ندارد. این موضوع مستقیماً ادعای عرضه تدریجی ۱ درصدی در وایتپیپر را از نظر فنی نقض میکند، زیرا مالک از نظر فنی قادر است تمام توکنها را در هر لحظه وارد بازار کند.
۲. مکانیزم کارمزد تراکنش (Fee-on-Transfer):
مهمترین بخش سفارشیسازی شده، بازنویسی تابع _transfer
است. در این تابع، از هر تراکنش کارمزد کسر میشود.
function _transfer(
address sender,
address recipient,
uint256 amount
) internal override {
uint256 fee = (amount * FEE_PERCENTAGE) / 100000;
uint256 amountAfterFee = amount - fee;
super._transfer(sender, feeRecipient, fee); // انتقال کارمزد
super._transfer(sender, recipient, amountAfterFee); // انتقال باقیمانده
emit TransferWithFee(sender, recipient, amountAfterFee, fee);
}
- میزان کارمزد:
FEE_PERCENTAGE
برابر با200
تعریف شده است. فرمول محاسبه کارمزد به این صورت است:FEE=100000Amount×200=0.002×Amount
این یعنی کارمزد ثابت ۰.۲٪ بر روی تمام تراکنشها (نه فقط بازخرید) اعمال میشود. این یک تناقض آشکار با ادعای وایتپیپر است. - کارمزد Gas بالاتر: این پیادهسازی ناکارآمد است. هر تراکنش
TALA
در واقع شامل دو عملیات انتقال ERC20 مجزا است: یکی برای کارمزد و دیگری برای مبلغ اصلی. این کار کارمزد گس (Gas Fee) تراکنش را به طور قابل توجهی نسبت به یک توکن استاندارد ERC20 افزایش میدهد.
۳. اختیارات مالک (Owner Privileges):
به واسطه ارثبری از قرارداد Ownable
، مالک اختیارات زیر را دارد:
setFeeRecipient(address _feeRecipient)
: مالک میتواند آدرسی که کارمزدها به آن واریز میشود (feeRecipient
) را در هر زمان و بدون هیچ محدودیتی تغییر دهد. این یعنی جریان درآمدی پروژه کاملاً تحت کنترل مالک است و میتواند به هر مقصدی (حتی یک قرارداد مخرب) هدایت شود.transferOwnership(address newOwner)
: مالکیت کل قرارداد قابل انتقال است.
۴. عدم قابلیت ارتقا (No Upgradeability):
قرارداد از الگوی پروکسی (Proxy Pattern) استفاده نمیکند. این بدان معناست که کد پس از استقرار (Deploy) غیرقابل تغییر است. در صورت کشف هرگونه باگ یا آسیبپذیری، تنها راه حل، استقرار یک قرارداد کاملاً جدید و متقاعد کردن کاربران برای مهاجرت به توکن جدید است که فرآیندی پرریسک و پیچیده است.
واقعیت این است که طلا توکن، بیشتر یک میمکوین است تا استیبل کوین. چرا که هیچ استیبل کوینی، کارمزد اضافی و مالیات اضافه نمیکند.
تحلیل وایتپیپر و ادعاهای پروژه
در این بخش وایتپیپر را با یافتههای فنی و واقعیتهای بازار مقایسه میکنیم.
ادعای ۱: هر توکن TALA
معادل یک اونس طلاست (توکن RWA).
- واقعیت: این ادعا ستون فقرات پروژه است، اما کاملاً بر اعتماد استوار است. هیچ مکانیزم آنچین (on-chain) برای اثبات وجود این طلا (Proof of Reserve) در کد وجود ندارد. وایتپیپر به نگهداری طلا در دفاتر شرکت داتوان و بانکهای معتبر اشاره میکند که عبارتی مبهم و غیرقابل راستیآزمایی است. پروژههای معتبر RWA، گزارشهای حسابرسی منظم از سوی شرکتهای شخص ثالث معتبر ارائه میدهند تا پشتوانه دارایی خود را اثبات کنند. در مورد طلاتوکن، هیچ سندی در این زمینه وجود ندارد.
ادعای ۲: عرضه کل ثابت (۳,۲۲۰,۰۰۰ واحد) و عرضه اولیه ۱ درصدی.
- واقعیت: همانطور که در تحلیل کد دیدیم، عرضه کل از نظر فنی ثابت است. اما ادعای عرضه تدریجی، یک وعده شفاهی است نه یک محدودیت فنی. مالک قرارداد از روز اول به ۱۰۰٪ توکنها دسترسی دارد و میتواند بازار را با عرضه ناگهانی دچار فروپاشی کند (Market Dump).
ادعای ۳: کارمزد فقط برای بازخرید (Redeem) دریافت میشود.
- واقعیت: این ادعا کاملاً نادرست است. تحلیل کد به وضوح نشان داد که کارمزد ۰.۲ درصدی از تمام تراکنشهای انتقال بین کاربران کسر میشود. این تناقض بزرگ، اعتبار و شفافیت تیم پروژه را به شدت زیر سؤال میبرد.
مقایسه با استیبلکوینهای طلا: چرا «بازخرید» همهچیز است و TALA آن را ندارد
برای درک کامل ضعف بنیادی توکن TALA، باید آن را با رقبای واقعی و معتبرش در بازار جهانی، مانند Pax Gold (PAXG) و Tether Gold (XAUT)، مقایسه کنیم. تفاوت اصلی، یک مفهوم کلیدی به نام بازخرید (Redemption) است که اعتبار یک دارایی با پشتوانه را تعریف میکند و نبود آن در TALA، این پروژه را از یک دارایی به یک ادعای توخالی تبدیل میکند.
واقعیت این است که حتی طراحی سایت طلا توکن، به سبک و روش میمکوینهاست.
«بازخرید» در استیبلکوینهای معتبر طلا به چه معناست؟
بازخرید، فرآیندی است که به دارنده توکن اجازه میدهد دارایی دیجیتال خود را تحویل دهد و دارایی فیزیکی واقعی پشتوانه آن (یعنی شمش طلا) را دریافت کند. این قابلیت، نهاییترین و قطعیترین تضمین برای واقعی بودن پشتوانه است. اگر نتوانید توکن خود را به طلای فیزیکی تبدیل کنید، در واقع شما مالک طلا نیستید؛ بلکه تنها یک توکن دارید که ارزشی برابر با اعتماد شما به صادرکننده آن دارد.
استیبلکوینهای معتبر این فرآیند را از دو طریق ممکن میکنند:
- بازخرید طلای فیزیکی: دارندگان مقدار مشخصی از توکن (مثلاً در PAXG حداقل ۴۳۰ توکن) میتوانند مستقیماً درخواست تحویل یک شمش طلای استاندارد London Good Delivery را از خزانههای امن و بیمهشده (مانند Brink’s) بدهند.
- بازخرید به پول نقد (Fiat): کاربران میتوانند توکنهای خود را به شرکت صادرکننده بازگردانند و معادل قیمت روز طلا، دلار یا ارز فیات دیگری دریافت کنند.
این فرآیند معمولاً در قرارداد هوشمند نیز دیده میشود. قراردادهای معتبر شامل توابع burn
(سوزاندن) یا مکانیزمهایی هستند که به صادرکننده اجازه میدهد پس از تحویل طلا یا پول نقد به کاربر، توکنهای بازخرید شده را از چرخه عرضه خارج کند. این کار تضمین میکند که عرضه کل توکنها همیشه با مقدار طلای موجود در خزانه برابر باقی بماند.
تحلیل TALA: فقدان کامل مکانیزم بازخرید در کد
حالا به سراغ TALA برویم. با بررسی دقیق قرارداد هوشمند این توکن، به یک حقیقت تکاندهنده میرسیم: هیچ اثری از مکانیزم بازخرید در کد وجود ندارد.
- عدم وجود توابع
burn
یا بازخرید: کد TALA شامل هیچ تابعی برای سوزاندن توکنها توسط کاربران یا حتی توسط مالک نیست. تابع_burn
که در استاندارد ERC20 وجود دارد، در قرارداد TALA فراخوانی یا پیادهسازی نشده است. این یعنی هیچ راه فنی تعریفشدهای برای خارج کردن توکنها از چرخه در ازای تحویل دارایی واقعی وجود ندارد. - یک سیستم یکطرفه: توکنهای TALA فقط ایجاد (mint) شدهاند. این یک خیابان یکطرفه است. توکنها به کیف پول مالک سرازیر شدهاند، اما هیچ پل فنی برای بازگشت آنها به مبدأ و تبدیل شدنشان به دارایی واقعی در نظر گرفته نشده است.
- ادعا در برابر واقعیت کد: حتی اگر وبسایت یا وایتپیپر پروژه ادعایی مبنی بر قابلیت بازخرید داشته باشد، این ادعا بدون پشتوانه فنی در قرارداد هوشمند، کاملاً بیارزش است. کد قرارداد، قانون نهایی و غیرقابل تغییر است. وقتی کد چنین اجازهای را نمیدهد، هر وعدهای صرفاً یک حرف است و هیچ ضمانت اجرایی ندارد.
این فقدان، پیامدهای ویرانگری برای اعتبار پروژه دارد:
- ارزش ذاتی صفر: بدون قابلیت بازخرید، توکن TALA هیچ ارتباط مستقیمی با قیمت جهانی طلا ندارد. ارزش آن صرفاً بر اساس عرضه و تقاضای سفتهبازانه در بازارهای محدود و کنترلشده خودش تعیین میشود، نه بر اساس ارزش طلای واقعی.
- سیستم بسته و بدون خروج: کاربران در یک سیستم بسته گرفتار میشوند. تنها راه نقد کردن این توکن، فروش آن به فرد دیگری در همان صرافیهای محدود و کمعمق است. هیچ راهی برای خروج از این سیستم و رسیدن به ارزش واقعی (طلا) وجود ندارد.
در نهایت، تفاوت TALA با استیبلکوینهای طلای واقعی، مانند تفاوت داشتن یک عکس از یک شمش طلا با داشتن خود شمش طلا است. پروژههای معتبر به شما مالکیت مستقیم بر طلای واقعی را از طریق یک ابزار دیجیتال میدهند؛ اما TALA تنها یک تصویر دیجیتال را به شما میفروشد که هیچ راهی برای تبدیل آن به واقعیت وجود ندارد. این مهمترین دلیلی است که نشان میدهد TALA یک استیبلکوین واقعی با پشتوانه طلا نیست.
بخش سوم: ارزیابی ریسکها – چراغهای قرمز پروژه
با تلفیق تحلیل فنی و بنیادی، میتوان ریسکهای پروژه طلاتوکن را در سه دسته طبقهبندی کرد:
ریسکهای فنی و امنیتی
- تمرکزگرایی شدید (Extreme Centralization): مالک کنترل کاملی بر کل عرضه توکن و آدرس دریافتکننده کارمزدها دارد. این ساختار، پروژه را از ماهیت غیرمتمرکز بلاکچین دور کرده و تمام قدرت را در دستان یک نهاد واحد قرار میدهد.
- ریسک دامپینگ و راگپول (Dump & Rug Pull Risk): به دلیل در اختیار داشتن کل عرضه، مالک میتواند با فروش حجم عظیمی از توکنها، قیمت را به صفر نزدیک کند. عدم وجود قفل نقدینگی (Liquidity Lock) این ریسک را تشدید میکند.
- ناکافی بودن شفافیت در کد: هیچ مکانیزم حاکمیتی (DAO)، رایگیری یا استیکینگ برای مشارکت جامعه در تصمیمگیریها وجود ندارد. سرمایهگذاران هیچ قدرتی برای نظارت یا کنترل اقدامات مالک ندارند.
- هزینه بالای تراکنش (High Gas Cost): مکانیزم دو انتقالی برای کارمزد، استفاده از این توکن را در مقایسه با رقبایش پرهزینهتر میکند و ممکن است پذیرش آن را در پروتکلهای دیفای با مشکل مواجه سازد.
ریسکهای بنیادی و اقتصادی
- عدم وجود اثبات پشتوانه (Lack of Proof of Reserve): این بزرگترین و جدیترین ریسک پروژه است. بدون حسابرسی شفاف و معتبر، ارزش هر توکن
TALA
تنها به اندازه اعتمادی است که به بابک زنجانی و شرکتهای او وجود دارد. ارزش ذاتی توکن در غیاب این اثبات، عملاً صفر است. - ریسک اعتبار (Credibility Risk): سوابق مالی و قضایی بنیانگذار پروژه، یک ریسک اعتباری عظیم ایجاد میکند. در دنیای مالی، بهویژه در حوزه داراییهای مبتنی بر اعتماد، اعتبار همهچیز است.
- ریسک قانونی و رگولاتوری (Legal & Regulatory Risk): بانک مرکزی ایران صراحتاً انتشار توکن با پشتوانه فلزات گرانبها توسط نهادهای خصوصی را غیرمجاز دانسته است. این پروژه در یک فضای خاکستری و احتمالا غیرقانونی فعالیت میکند که میتواند منجر به مسدود شدن فعالیتها و از بین رفتن سرمایه کاربران شود.
- شفافیت و صداقت (Transparency & Honesty): تناقض آشکار بین ادعای وایتپیپر (کارمزد فقط برای بازخرید) و واقعیت کد (کارمزد برای همه تراکنشها) نشاندهنده عدم صداقت یا بیدقتی شدید تیم توسعهدهنده است که هر دو برای یک پروژه مالی خطرناک هستند.
حکم نهایی: این طلا نیست، سراب است
پروژه توکن TALA
یک طرح چندوجهی شکستخورده است. از منظر بنیادی، بر پایه اعتماد به غیرقابل اعتمادترین چهرههای اقتصادی بنا شده است. از منظر فنی، یک فاجعه متمرکزسازی و ناکارآمدی است و از منظر بازار، یک تله نقدینگی است که ورود به آن آسان و خروج از آن تقریباً غیرممکن است.
این پروژه، توکنسازی طلا نیست؛ بلکه توکنسازی همان تفکر و متدولوژی است که پیش از این کشور را با بحرانهای عظیم مالی مواجه کرده است. این طرح نه تنها ناقص نیست، بلکه به شکلی خطرناک کامل (کامل در گردآوری تمام علائم هشداردهنده یک کلاهبرداری دیجیتال احتمالی) است. هرگونه سرمایهگذاری در این پروژه، نه یک ریسک، بلکه انتخابی آگاهانه برای از دست دادن سرمایه است.