شرط بقای پروژههای کریپتویی بعد از ترکیدن حباب بازار چیست؟ کدام پروژههای وب ۳ سودآور باقی میمانند و کدام پروژهها به حاشیه میروند؟ معمولا در مقاطعی که پروژهها سوار بر روایتهای بازار میشوند و ارزشگذاری آنها بدون هیچ پشتوانهای بالا میرود، «شاخص جریان نقدینگی» نادیده گرفته میشود. اما اکنون شرایط متفاوت است؛ سرمایهگذاران خطرپذیر عقب کنار کشیدهاند، نقدینگی محدود شده است و بازار دیگر با روایت و هیجان پیش نمیرود. در چنین فضایی، اولین آزمون بقا فقط توانایی درآمدزایی واقعی است. تنها پروژههایی میتوانند در زمستان کریپتو دوام بیاورند که حول دو منبع اصلی ارزش بچرخند؛ «درآمد از تراکنشها» و «درآمد از توجه کاربران». بههمین دلیل، در این مطلب از میهن بلاکچین میخواهیم ببینیم سنگ بنای کدام پروژهها بر همین اساس گذاشته شده است و پروژههای سودآور وب ۳ در زمستان کریپتو کدامند. با ما همراه باشید.
صرافیهای متمرکز؛ پایدارترین مدل درآمدی

در دنیای کریپتو، صرافیها سودآورترین کسبوکارها هستند. منابع اصلی درآمد آنها شامل کارمزد معاملات، کارمزد لیستکردن توکنها و سایر موارد مشابه میشود. بهطور مثال، حجم معاملات روزانه اسپات و مشتقه صرافی متمرکز بایننس، همواره ۳۰ تا ۴۰٪ از کل معاملات بازار را به خوداختصاص داده است. طبق دادههای کریپتوکوانت (CryptoQuant) درآمد سالانه بایننس حتی در بیشترین رکورد بازار در سال ۲۰۲۲ به ۱۲ میلیارد دلار رسید و قطعا در دورههای صعودی، این رقم بیشتر میشود. این یعنی تا زمانی که در بازار معامله انجام شود، صرافیها و پلتفرمهای معاملاتی درآمد دارند.
نمونه دیگر، صرافی کوینبیس (Coinbase) است. از آنجاییکه این صرافی به عنوان یک شرکت سهامیعام ثبت شده است، وضعیت مالی شفافتری دارد. در سهماهه سوم سال ۲۰۲۵، کوینبیس ۱۹ میلیارد دلار درآمد و ۴.۳۳ میلیارد دلار سود خالص اعلام کرده است. بخش عمده درآمد کوین بیس از کارمزد معاملات حاصل میشود و مابقی از اشتراکها و سایر خدمات بهدست میآید. سایر صرافیهای مطرح مانند کراکن (Kraken) و اوکیاکس (OKX) نیز همچنان در حال سودآوری هستند. طبق گزارشها کراکن در سال ۲۰۲۴ حدود ۱۵ میلیارد دلار درآمد داشته است.
بزرگترین مزیت صرافیهای متمرکز این است که معاملات بهطور طبیعی درآمد ایجاد میکنند. در حالی که بسیاری از پروژهها نگران کارآمدی مدل اقتصادی خود هستند، صرافیها از طریق کارمزد خدمات، درآمد قابلتوجهی بهدست میآورند.
به همین دلیل در دورههایی که پروژهها نمیتوانند سوار بر روایتهای بازار سرمایه جذب کنند و سرمایهگذاران محتاطتر میشوند، صرافیهای متمرکز جزو معدود کسبوکارهایی هستند که میتوانند با تکیه بر روند طبیعی بازار و منابع خودشان به فعالیت ادامه دهند.
پروژههای آنچین؛ بازارهای پرپچوال، استیبلکوینها و زنجیرهها عمومی
نمودار زیر ۱۰ پروتکل آنچین برتر از نظر درآمد در ۳۰ روز گذشته (از ۲۷ نوامبر ۲۰۲۵) را بر اساس دادههای دیفای لاما (DefiLlama) نشان میدهد:

همانطور که مشخص است که تتر (USDT) و سرکل (USDC) با قاطعیت در صدر جدول قرار دارند. ناشران این دو استیبلکوین با بهرهگیری از اختلاف نرخ بهره اوراق خزانه آمریکا که بهعنوان پشتوانه نگهداری میکنند، تنها طی یک ماه نزدیک به ۱ میلیارد دلار درآمد کسب کردهاند.
پس از آن هایپرلیکوئید (Hyperliquid) قرار دارد که همچنان عنوان «سودآورترین پروتکل مشتقه آنچین» را یدک میکشد. علاوه بر این، پروژههایی مانند پامپ فان (Pumpfun) با سرعت رشد خود بار دیگر این منطق قدیمی صنعت کریپتو را اثبات کردهاند که «فروش بیل و کلنگ همیشه سودآورتر از استخراج طلاست».
نکته قابلتوجه دیگر این است که پروژههای کوچکتری مانند اکسیوم پرو (Axiom Pro) و لایتر (Lighter) با وجود اینکه از نظر مقیاس درآمدی کوچکتر هستند، اما در یک جریان نقدی مثبت قرار گرفتهاند و مدل اقتصادی پایداری را برای خود ایجاد کردهاند.
صرافیهای غیرمتمرکز پرپچوال
بدون تردید در سال جاری هایپرلیکوئید بهترین عملکرد را در میان صرافیهای غیرمتمرکز پرپچوال (PerpDex) داشت. هایپرلیکوئید یک پلتفرم غیرمتمرکز معاملات قراردادهای دائمی است که با یک موتور تطبیق یکپارچه روی زنجیره اختصاصی خودش فعالیت میکند. رشد هایپرلیکوئید بسیار ناگهانی بود؛ بهطوریکه تنها در ماه آگوست ۲۰۲۵ حجم معاملات آن به ۳۸۳ میلیارد دلار رسید و ۱۰۶ میلیون دلار درآمد را ثبت کرد. این پروژه ۳۲٪ درصد از درآمد خود را برای بازخرید و سوزاندن توکنهای پلتفرم اختصاص میدهد. طبق گزارش ووبلاکچین (wublockchain)، تیم هایپرلیکوئید اخیراً ۱.۷۵ میلیون توکن HYPE (به ارزش ۶۰.۴ میلیون دلار) را آزاد کرده است. نکته قابلتوجه این است که این آزادسازی بدون جذب سرمایه خارجی و بدون ایجاد فشار فروش و تنها از درآمد پروتکل برای خرید مجدد توکنها استفاده شده است.
این سطح از بازدهی برای یک پروژه آنچین تقریباً به عملکرد درآمدی صرافیهای متمرکز شباهت دارد. مهمتر اینکه هایپرلیکوئید درآمد واقعی ایجاد کرده، آن را مجددا به سیستم توکنومیک بازگردانده و ارتباط مستقیمی میان درآمد پروتکل و ارزش توکن ایجاد کرده است.
صرافی غیرمتمرکز بعدی، یونی سواپ (Uniswap) است. این صرافی در سالهای گذشته، به دلیل سوءاستفاده از هولدرهای توکن UNI بارها مورد انتقاد قرار گرفته بود؛ زیرا پروتکل بابت هر معامله ۰.۳٪ کارمزد دریافت میکرد، اما کل آن را به تأمینکنندگان نقدینگی میداد و دارندگان ارز دیجیتال UNI هیچ سهمی نمیبردند.
در نوامبر ۲۰۲۵، یونی سواپ اعلام کرد قصد دارد مکانیزم تقسیم کارمزد پروتکل را فعال کند و بخشی از درآمد تاریخی خود را به بازخرید و سوزاندن توکن UNI اختصاص دهد. برآوردها نشان میدهد اگر این مکانیزم از ابتدای سال اجرا شده بود، بودجه قابلتوجهی حدود ۱۵۰ میلیون دلار فقط در ده ماه اول سال برای سوزاندن توکنها جمعآوری میشد. پس از انتشار این خبر، قیمت ارز دیجیتال یونی سواپ در همان روز ۴۰٪ افزایش یافت. اگرچه سهم بازار یونی سواپ از اوج ۶۰٪ به ۱۵٪ کاهش پیدا کرده است؛ اما این تصمیم هنوز هم میتواند منطق بنیادی توکن یونی را تغییر دهد.
بهطور کلی باید گفت که مدل قدیمی دکسها که با ایردراپ و هیجان مصنوعی قیمت را بالا میبردند، دیگر کارایی گذشته را ندارد. تنها پروژههایی که درآمد واقعی و پایدار دارند و یک چرخه تجاری کامل را ارائه میدهند، میتوانند کاربران خود را حفظ کنند.
استیبلکوینها
بهجز پروژههای معاملاتی، تعدادی از پروژههای زیرساختی نیز همچنان در حال جذب سرمایه هستند. صادرکنندگان استیبلکوینها نمونه بارز این گروه هستند.
شرکت تتر (Tether) صادرکننده استیبل کوین یواسدیتی (USDT) مدل درآمدی بسیار سادهای دارد؛ هر ۱ دلاری که برای خرید USDT پرداخت میشود، شرکت تتر آن پول را صرف خرید اوراق خزانه، اوراق کوتاهمدت و سایر داراییهای کمریسکی میکند که به آنها بهره تعلق میگیرد. به همین دلیل، در طول این سالها با افزایش نرخهای بهره جهانی، درآمد تتر نیز رشد چشمگیری داشته است. سود خالص این شرکت در سال ۲۰۲۴ حدود ۱۳.۴ میلیارد دلار بود و پیشبینی میشود در سال ۲۰۲۵ از ۱۵ میلیارد دلار هم عبور کند؛ این رقم به درآمد برخی غولهای مالی سنتی مانند گلدمن ساکس (Goldman Sachs) نزدیک است.
اخیرا یک تحلیلگر و سرمایهگذار بازار کریپتو با نام “Phyrex_Ni” در همین راستا در پستی در شبکه X نوشته است:
اگرچه رتبه اعتباری تتر کاهش یافته است؛ اما هنوز هم یک ماشین چاپ پول است و با تکیه بر بهره ذخایر خود که عمدتا اوراق خزانه ایالات متحده هستند، بیش از ۱۳۰ میلیارد دلار درآمد ایجاد کرده است.
شرکت سرکل (Circle) صادرکننده استیبل کوین یواسدیسی (USDC) اگرچه از نظر میزان گردش درآمد و سود خالص کوچکتر از تتر است؛ اما در سال ۲۰۲۴ حدود ۱.۶ میلیارد دلار درآمد به دست آورده که ۹۹٪ آن از سود سپردهها و داراییهای بهرهدار بوده است. شایان ذکر است که بخشی از پایینتر بودن حاشیه سود سرکل نسبت به تتر به دلیل اشتراک درآمد آن با کوین بیس است.
بهطور خلاصه باید گفت که صادرکنندگان استیبلکوین، چاپکنندگان پول هستند. آنها میتوانند بدون اتکا به روایتهای بازار، تنها با نگهداری پول کاربران سود کسب کنند. جالبتر اینکه این پروژههای «پساندازمحور» در بازارهای نزولی رونق بیشتری پیدا میکنند.
بلاکچینهای عمومی
مدل اصلی درآمد در بلاکچینهای عمومی مبتنی بر کارمزد گس (Gas Fees) است. در جدول زیر براساس دادههای نانسن (Nansen.ai) درآمد سالانه حاصل از کارمزد بلاکچینهای مختلف نشان داده است:

اگر تنها درآمد حاصل از کارمزد تراکنشها را در نظر بگیریم، بهتر میتوانیم تشخیص دهیم که کدام بلاکچینها کاربرد واقعیتری داشتهاند. اتریوم با ۷۳۹ میلیون دلار درآمد حاصل از کارمزدها در جایگاه اول قرار دارد؛ اما به دلیل اجرای پروپزال EIP-1559 و انتقال بخش بزرگی از فعالیتها به لایه ۲ها، درآمد آن نسبت به سال قبل ۷۱٪ کاهش یافته است.
در مقابل، سولانا با ۷۱۹ میلیون دلار درآمد سالانه و رشد ۲۶٪ عملکرد درخشانتری را ثبت کرده است. این افزایش عمدتا حاصل موج میمکوینها و ایجنتهای هوش مصنوعی بوده است و باعث افزایش شدید فعالیت کاربران و تعداد تعاملات شده است. ترون (Tron) نیز ۶۲۸ میلیون دلار درآمد داشته است که نسبت به سال گذشته ۱۸٪ رشد را نشان میدهد. درآمد سالانه بیتکوین نیز ۲۰۷ میلیون دلار است که بهخاطر کاهش تب معاملات آنچین، دچار افت قابلتوجهی شده است.
درآمد سالانه زنجیره بیانبی (BNB) به ۲۶۴ میلیون دلار رسیده است و با ۳۸٪ رشد نسبت به سال گذشته، بالاترین نرخ رشد در میان زنجیرههای عمومی اصلی محسوب میشود. اگرچه میزان درآمد این شبکه هنوز پایینتر از اتریوم، سولانا و ترون است؛ اما حجم تراکنشها و رشد آدرسهای فعال حاکی از آن است که کاربرد آنچین شبکه در حال گسترش است و نرخ حفظ کاربر و تقاضای واقعی را افزایش داده است. این رشد پایدار درآمد، پشتوانه قوی را برای توسعه پیوسته اکوسیستم زنجیره بیانبی فراهم میکند.
بلاکچینهای عمومی را میتوانیم به «فروشندگانی در میان معدنکاران طلا» تشبیه کنیم؛ هر کسی که در بازار مشغول استخراج ارزش باشد، دیر یا زود مجبور میشود از زیرساختها یعنی همان آب، برق و مسیرهای ارتباطی استفاده کند. اگرچه این پروژههای زیرساختی معمولا رشد انفجاری کوتاهمدت ندارند، اما از نظر ثبات و ضدچرخهای بودن عملکرد بینظیری دارند.
کسبوکارهای مبتنی بر KOLها؛ اقتصاد توجه

اگر معاملات و زیرساختها را «مدلهای کسبوکار آشکار» دنیای کریپتو درنظر بگیریم، اقتصاد توجه «کسبوکار پنهان» این بازار محسوب میشود. منظور از اقتصاد توجه همان بخشهایی است که اینفلونسرهای کریپتویی و سایر بازیگران نقش مهمی در ایجاد درآمد آنها ایفا میکنند.
در سال جاری، اینفلوئنسرهای کریپتویی (KOL) به مرکز جریان توجه تبدیل شدند. چهرههای شناختهشده در پلتفرمهایی مانند توییتر، تلگرام و یوتیوب با تکیه بر نفوذ شخصی خود چندین مسیر درآمدی ایجاد کردهاند که شامل تبلیغات پولی، اشتراک در انجمنها، کسب درآمد از فروش دورههای آموزشی و سایر مدلهای مبتنی بر جذب ترافیک میشود. بر اساس شنیدهها، اینفلوئنسرهای میانرده تا سطح بالا ماهانه حدود ۱۰ هزار دلار از تبلیغات بهدست میآورند. در عینحال، انتظار مخاطبان برای محتوای باکیفیت نیز افزایش یافته است؛ به همین دلیل، اینفلوئنسرهایی که در چرخههای صعود و نزول بازار تاب آوردهاند معمولاً همانهایی هستند که بهواسطه تخصص، قدرت تحلیل و تعامل واقعی، اعتماد کاربران را بهدست آوردهاند. این روند باعث یک غربالگری طبیعی در ساختار اکوسیستم محتوا در دوران رکود بازار میشود، بهطوریکه افراد سطحی حذف میشوند و تولیدکنندگان محتوای حرفهای باقی میمانند.
نکته مهمتر، «سومین لایه درآمدزایی از توجه» است که شامل «تامین مالی پروژه از طریق اعطای توکن به اینفلوئنسرها» میشود. در این مدل اینفلوئنسرها بهجای نقش تبلیغکننده، به بازیگران مستقیم بازار اولیه تبدیل میشوند. درواقع، پروژهها، توکنهای اولیه خود را با تخفیف به اینفلوئنسرها میدهند و در مقابل، آنها برای دیدهشدن و ایجاد ترافیک برای پروژه تلاش میکنند. بهعبارت دیگر، اینفلوئنسرها بهلطف قدرت نفوذ و تاثیرگذاری خود، سرمایهگذاران خطرپذیر (VC) را دور میزنند و در زمره سرمایهگذاران زودهنگام قرار میگیرند.
در کنار این مدل، یک صنعت جانبی هم شکل گرفته است. آژانسها نقش واسطه ترافیک را بازی میکنند و پروژهها را به اینفلوئنسرهای مناسب وصل میکنند. این فرآیند بهتدریج شبیه به سیستمهای تبلیغات هدفمند میشود.
اقتصاد توجه اساسا یک نوع «کسب درآمد از اعتماد» است. بههمین دلیل در بازارهای نزولی که اعتماد کمیابتر میشود، این نوع درآمدزایی دشوارتر میشود.
جمعبندی
در زمستان کریپتو، فقط پروژههایی دوام میآورند که بر دو ستون اصلی تکیه داشته باشند؛ یکی «درآمد مبتنی بر معاملات» و دیگری «درآمد مبتنی بر توجه کاربران». صرافیهای ارز دیجیتال، چه متمرکز یا غیرمتمرکز تا زمانی که رفتار معاملاتی کاربران در آنها جریان داشته باشد، بهواسطه کارمزد تراکنشها میتوانند درآمد مداوم کسب کنند و حتی بدون سرمایه بیرونی نیز قادر به ادامه فعالیت خواهند بود. از سوی دیگر، اینفلوئنسرهای و سازندگان محتوای کریپتویی هم میتوانند با جذب توجه و ارائه خدمات و تبلیغات، ارزش اقتصادی تولید کنند.
درست است که در آینده مدلهای درآمدی متنوعتری وارد بازار میشود، اما یک نکته همیشه ثابت است؛ پروژههایی که در دوران رکود درآمد واقعی میسازند، شانس بیشتری برای رهبری موجهای بعدی دارند. در مقابل، پروژههایی که فقط سوار بر روایتها و هیجان بازار میشوند، توانایی ایجاد درآمد ندارند. این پروژهها حتی اگر در کوتاهمدت مورد توجه قرار بگیرند، در نهایت به حاشیه رانده میشوند.











