فیسبوک می خواهد جایگزین دلار شود، نه بیت کوین!

در ابتدا باید بی پرده بگویم که من هیچ دانش داخلی در مورد برنامه های فیسبوک ندارم و این نوشتار بر اساس ده سال تجربه ای است که در زمینه انتقال پیام و کریپتو دارم. به نظر می رسد که فیسبوک بتواند در مسیر جایگزین کردن ارز خود با دلار به عنوان ارز احتیاطی جهانی گام نهد. این پست به بررسی این می پردازد که چگونه چنین چیزی ممکن است اتفاق بیافتد. امیدوارم که این پست منجر به بحث گسترده تر در مورد تاثیر فیسبوک و کریپتو بر جامعه و آنچه ما ممکن است در مورد آن انجام دهیم، شود.

مارک زاکربرگ اخیرا در پستی طولانی تغییر فیسبوک از اشتراک باز به ارتباطات خصوصی را تعریف و تشریح کرده است. این منطقی به نظر می رسد و مردم دارند کم کم متوجه ناراحتی و افسردگی ناشی از اشتراک باز می شوند و در عوض در حال حرکت به سمت فضا های آنلاین صمیمی تر و کوچک تر هستند. فیسبوک هم در این میان چاره ای جز تغییر مسیر خود ندارد.

اما این تغییر یک سوال مهم را مطرح می کند: فیسبوک چگونه کسب درآمد خواهد کرد؟

کسب درآمد با ارتباطات خصوصی

اپلیکیشن های اجتماعی به طور تاریخی از اضافه کردن انتشارات عمومی، گذاشتن آن انتشارات در داخل یک خبرمایه و سپس تبلیغ گذاشتن در داخل آن خبرمایه کسب درآمد کرده اند. فیسبوک دارای اخبار به روز می باشد، در این میان Snapchat دارای ماجرا ها و تویتر هم دارای دارای ویژگی نمایش رویداد ها به ترتیب زمانی می باشد.

ما هرگز برنامه پخش کردن را به اپلیکیشن گفتگوی خودمان یعنی Kik اضافه نکرده ایم. ما نگران بوده ایم که این کار ممکن است مردم را تشویق به نمایش بهترین های خود کند و آنها را از خود واقعیشان دور کند. امروزه Kik توسط میلیون ها نفر به کار می رود که این افراد اوقات بیشتری را در Kik به نسبت پلتفرم هایی مانند Snapchat، تویتر و اینستاگرام می گذرانند. مردم عاشق ملاقات در جهانی به دور از انتشار برنامه، خبرمایه و لایک هستند. اما با نداشتن خبرمایه برای گذاشتن آگهی در آن، ما به روش های دیگری برای کسب درآمد فکر کرده ایم.

بعد از ده سال جستجو تنها شیوه خوبی که برای این مشکل پیدا کرده ایم، ارز های دیجیتال می باشد. با ایجاد یک ارز دیجیتال که به عنوان وسیله مبادله در اپلیکیشن ما مورد استفاده قرار گیرد، ما قادر به ایجاد چیز با ارزشی مانند بیت کوین یا اتر خواهیم بود. این هم به ما و هم به کاربران ما اجازه می دهد که همزمان با رشد اقتصادی و با ارزش تر شدن این ارز، قادر به فروش مقداری از آن و کسب درآمد از این رهگذر باشیم.

ما در سال ۲۰۱۷ Kin را به عنوان ارزی برای جهان دیجیتال راه اندازی کردیم. ما ۱۰ ترلیون توکن Kin ایجاد کردیم. ما یک ترلیون از این توکن ها را با قیمت ۱۰۰ میلیون دلار فروختیم؛ ما ۳ ترلیون توکن را به kik اختصاص دادیم و ۶ ترلیون توکن را به توسعه دهندگان اپلیکیشن های دیگری اختصاص دادیم که می خواستند از Kin به عنوان روشی جدید برای کسب درآمد استفاده کنند. ماه گذشته ۸۰۰۰۰ نفر Kin را در ۴۰ اپلیکیشن مختلف خرج کردند. Kin یکی از پرکاربرد ترین ارز های دیجیتال در جهان است.

ما حالا می دانیم که فیسبوک هم می خواهد ارز دیجیتال خود را راه اندازی کند. اما به نظر می رسد که فیسبوک قصد ایجاد چیزی بسیار بزرگتر از ایجاد ارز برای جهان دیجیتال را دارد. به نظر می رسد که آنها قصد داشته باشند ارزی برای جهان فیزیکی ایجاد کنند. فیسبوک مجموعه روش ها و استراتژی های خود را ثابت کرده و این در گرایش مردم به سمت محصول جدید آن تاثیر خواهد داشت.

مجموعه روش ها و استراتژی های WeChat

در سال ۲۰۱۴، من پستی را با عنوان “مسابقه برای تبدیل به WeChat غرب” منتشر کردم. نه ماه بعد، WeChat ۵۰ میلیون دلار در Kik با ارزش گذاری یک میلیارد دلار سرمایه گذاری کرد. مجموعه روش ها و استراتژی های WeChat واضح است:

۱- متقاعد کردن مردم برای وارد کردن پول خود به این مسنجر.

۲- آسان سازی انتقال پول برای کاربران

۳- ایجاد دلایل بیشتر و بیشتر برای کاربران تا تشویق شوند که پول خود را در داخل مسنجر نگه دارند.

WeChat در سال ۲۰۱۴ از پدیده فرهنگی پاکت نامه های قرمز برای متقاعد سازی مردم جهت آوردن پول خود در داخل این مسنجر استفاده کرد. به جای منتظر بودن برای توزیع پاکت های پول نقد در موقعیت های خاص، مردم می توانستند پاکت های مجازی را درست در میان گفتگو های خود ارسال کنند. به زودی میلیون ها نفر پول خود را به داخل WeChat آوردند و این پول ها را در پاکت های قرمز مجازی قرار می دادند و در سراسر کشور چین آن را ارسال می کردند.

WeChat این قابلیت را برای افراد فراهم کرده بود که پول خود را در هر زمانی بتوانند بیرون بیاورند اما آنها با ایجاد دلایل بیشتر و بیشتر مردم را تشویق به نگهداری پول خود در داخل این مسنجر کردند. از جمله این دلایل می توان به پرداخت قبض آب از طریق مسنجر، خرید غذا، گرفتن جا برای تعطیلات و غیره همگی از طریق این مسنجر اشاره کرد. به زودی وضعیتی پیش آمد که کسی پول خود را بیرون نمی آورد.

امروزه ۹۰۰ میلیون نفر از WeChat برای تراکنش های روزانه استفاده می کنند و این اپلیکیشن کلا نزدیک ۱۰ ترلیون دلار پرداختی در سال دارد. WeChat در چین جایگزین پول نقد شده است.

اجرای روش ها و استراتژی ها

فیسبوک تقریبا همه امکانات مورد نیاز برای اجرای این سه اقدام WeChat را دارد. اولا این نیاز متقاعد کننده تصفیه حساب ها می باشد. هر ساله میلیون ها نفر که در کشور های خارجی کار می کنند صد ها میلیارد دلار را برای خانواده و دوستان به خانه می فرستند. امروزه این فرآیند آهسته، پر هزینه و پیچیده است و برای ارسال تنها ۲۰۰ دلار به طور متوسط ۱۴ دلار کارمزد لازم است. اگر فیسبوک بتواند روشی را برای ارسال رایگان پول به خانه به مردم معرفی کند، تحولی بزرگ برای ده ها میلیون نفر ایجاد خواهد شد.

دوما انتقال پول از طریق بلاک چین انجام می شود. یکی از پیشرفت های کلیدی بلاک چین این است که افراد می توانند پول را به صورت دیجیتال انتقال دهند و در این میان نیاز به اعتماد به شخص ثالث نیست. این امر قبل از پیدایش بلاک چین غیر ممکن بود. این امر به فیسبوک اجزه می دهد که عملکرد پرداخت را در اپلیکیشن های خود فعال کند و برای این کار نیازی نیست که فیسبوک تبدیل به یک بانک شود. پس به جای کار با قانون گذاران مانند آنچه که WeChat در چین انجام داد، فیسبوک قادر به بیرون دادن یک سیستم مالی جهانی خواهد بود و برای این کار نیاز به گذر از فرآیند زمان بر کار با قانون گذاران بانکی از کشوری به کشور دیگر نیست.

سوما افراد پول خود را داخل این سیستم نگه خواهند داشت. با اضافه کردن قابلیت پرداخت پول در داخل این اپلیکیشن ها و با استفاده از بلاک چین در انجام پرداختی ها، فیسبوک می تواند سریعا یک راه حل ده برابر ارزان تر برای مشکل ده ها میلیون نفر ایجاد کند. اما مردم بعد از دریافت این پرداختی ها چکار خواهند کرد؟

در ابتدا این پرداختی ها را برای مصارف روزانه خود نقد خواهند کرد. اما مانند WeChat، فیسبوک هم روش های بیشتر و بیشتری را برای خرج مستقیم پول از طریق اپلیکیشن های خود فراهم می آورد. پرداخت قبض های خدماتی، دریافت غذا در رستوران ها، شارژ کردن تلفن ها و غیره از جمله این موارد هستند. روش های جدید برای خرج پول از طریق اپلیکیشن ها ساده تر و قدرتمند تر از اپلیکیشن های قبلی مانند WeChat خواهد بود و به زودی افراد دلیلی نمی بینند که پول خود را بیرون بیاورند.

سرانجام چه خواهد شد؟

در حال حاضر ما چیز های کمی در مورد طرح های فیسبوک می دانیم. ما می دانیم که آنها برای پرداختی ها قصد معرفی یک استیبل کوین را دارند و می دانیم که قرار است با واتساپ هم شروع کنند. همچنین مشخص شده که آنها قصد دارند از هندوستان شروع کنند. این کاملا منطقی به نظر می رسد زیرا هندوستان هر سال پرداختی های بیشتری از دیگر کشور های جهان دارد. واتساپ محبوب ترین اپلیکیشن در هندوستان می باشد و یک استیبل کوین باعث می شود که پول در بلاک چین انتقال یابد و ریسک نوسانات به نسبت ارز فیات مرکزی موجود نباشد.

اجازه بدهید که این استیبل کوین فیسبوک را FaceCoin بنامیم. فیسبوک به افراد اجازه می دهد که FaceCoin را درست داخل واتساپ بخرند و آن را به طور رایگان برای خانواده و دوستان در هندوستان ارسال کنند. مردم در هندوستان می توانند Facecoin های خود را نقد کنند اما فیسبوک می تواند دلایل بیشتر و بیشتری برای خرج کردن این کوین ها تنها از طریق واتساپ فراهم آورد. همچنان که WeChat در چین جایگزین پول نقد شد، فیسبوک هم می تواند در هندوستان جایگزین پول نقد شود.

همزمان با حرکت سریعتر و پیشرفت بیشتر در هندوستان، فیسبوک می تواند به توسعه نیز بپردازد. این توسعه ابتدا باید در کشور هایی باشد که ارسال وجه محبوبیت دارد. شاید فیلیپین و مصر و به دنبال آنها مکزیک و ویتنام گزینه های خوبی باشند. فیسبوک برای مورد پذیرش قرار گرفتن در کشور های بیشتر توسعه یافته می تواند واتساپ، اینستاگرام و مسنجر فیسبوک را با هم ترکیب کند تا به Facecoin اجازه دهد که در هر سه سرویس مذکور انتقال یابد. Facecoin می تواند در هر یک از این کشور ها جایگزین پول نقد شود و برای میلیارد ها نفر تبدیل به ارز اول شود.

انتهای دلار

مردمی که کریپتو را درک می کنند ممکن است ادعا کنند که این مهم نیست زیرا ارزش Facecoin وابسته به دلار می باشد. این کوین ها در واقع همان دلار هستند که بر روی بلاک چین جریان دارند. برای من این مهمترین بخش است. مدت زمان زیادی از آن زمان نمی گذرد که طلا ارز احتیاطی جهان بود و ارزش دلار وابسته به ارزش طلا بود. اما روزی ایالات متحده تصمیم گرفت که دلار را از طلا جدا کند و راه را برای این باز کرد که دلار جایگزین طلا شود و به عنوان ارز احتیاطی جهان مورد استفاده قرار بگیرد. پس در اینجا نیز این سوال پیش می آید: چه چیزی فیسبوک را از تکرار این ماجرا باز می دارد؟