مصاحبه جالب خالق میکر دائو؛ آیا اسکای میتواند به تتر بعدی تبدیل شود؟
میکر دائو (MakerDAO) یکی از بزرگترین پلتفرمهای وامدهی در دنیای دیفای است که با معرفی پروپزالی به نام پایان بازی (Endgame) تغییرات جدیدی را نشانه گرفته است. در فاز اول این برنامه، میکر,دائو نام خود را به اسکای (Sky) تغییر داد و نسخههای جدیدی از استیبلکوین DAI و توکن حاکمیتی MKR را عرضه کرد. هدف کلی این برنامه ارتقا حاکمیت، توکنومیکس، افزایش تعامل کاربر و پذیرش انبوه است تا بتواند در نهایت به جایگاهی مشابه با شبکه تتر دست پیدا کند. رون کریستنسن (Rune Christensen) خالق پروژه میکر دائو در مصاحبهای با رسانه خبری کوین دسک به توضیح اهداف پروپزال “Endgame” پرداخته است. با میهن بلاکچین و این مصاحبه جالب همراه باشید.
مصاحبه خالق میکردائو در مورد پروپزال Endgame
ارز دیجیتال دای (DAI) یکی از موفقترین استیبل کوینهای غیرمتمرکز در دنیای کریپتوکارنسیها است که در حال حاضر بعد از تتر (USDT) و یواسدی کوین (USDC) در رده سوم ایستاده است. با این حال، بنیانگذار آن با نگرانی از اینکه پروژه در لبه سقوط قرار بگیرد یک طرح نجات را ارائه داده است. این پروپزال که با نام “Endgame” شناخته میشود، برنامهای برای توسعه همهجانبه میکر است و شامل انتشار استیبل کوینهای جدید، روشهای درآمدزایی نوین و چشماندازهای تجاری نامحدود از طریق ایجاد ساب دائوها (subDAO) میشود. در ادامه میتوانید مصاحبه کریستنسن با کوین دسک را مطالعه کنید:
- آیا ایده راهاندازی استیبل کوین غیرمتمرکزتر به نوعی یک اعتراف است که ارز دیجیتال دای (DAI) باید از ابتدا روی تمرکززدایی کار میکرد؟
در مورد تمرکززدایی در دنیای دیفای دو رویکرد وجود دارد؛ در رویکرد اول از تمرکززدایی به عنوان ابزاری برای رسیدن به یک هدف مشخص مانند مقاومت در برابر سانسور یا ارائه ویژگیهای بهتر و پایدارتر برای کاربر نهایی استفاده میشود. در این حالت، هدف اصلی طراحی محصولات کاربردی است. در رویکرد دوم، تمرکززدایی به عنوان یک ایدئولوژی یا هدف نهایی درنظر گرفته میشود. این حالت بیشتر مختص کاربرانی مانند طرفداران بیت کوین و اتریوم است که دنبال یک سیستم مالی کاملا مستقل و بدون وابستگی به نهادها یا داراییهای متمرکز هستند. البته اکثر کاربران ارزهای دیجیتال به محصولات کاربردی علاقه دارند، نه مفاهیم ایدئولوژیک.
یکی از چالشهای اصلی در ایجاد استیبل کوینهای غیرمتمرکز، حفظ پیوند (Peg) یک به یک با دلار است؛ چراکه برای این منظور باید از داراییهای واقعی استفاده کرد که باعث محدودشدن تمرکززدایی میشود.
- ارزشهای اصلی میکر دائو را چطور تعریف میکنید؟
زمانی که پروژه میکر شروع به کار کرد، بسیاری از ایدههای اولیه تصادفی و بیهدف بهنظر میرسیدند؛ اما میکردائو میخواست چیزی بسازد که برای افراد واقعا کاربردی باشد. بسیار خوششانس بودیم که چنین دیدگاهی داشتیم؛ زیرا ما را به سمت ساخت یک استیبل کوین سوق داد، ایدهای که در آن زمان جذاب نبود و هیچکس سراغ آن نمیرفت.
استیبل کوینها درواقع یک مدل کسبوکار بسیار قوی هستند، یک محصول اصلی که از دل فناوری بلاکچین بیرون آمدهاند و عملا تاثیر زیادی بر مردم گذاشتهاند.
دلیل تغییرات عمدهای که قرار است در میکر دائو انجام شود، بازنگری اصول اولیه است. میخواهیم ببینیم چطور میتوانیم چیزی بسازیم که واقعا برای مردم مفید باشد و در عین حال مزیتهای غیرمتمرکز بودن را هم داشته باشد.
- آیا دیدگاه روشن و مشخصی در مورد آینده پروپزال Endgame دارید؟
هدف اصلی برنامه اِندگیم رشد و انعطافپذیری است. باید سیستمی ایجاد شود که بهطور تصاعدی رشد کند و همزمان با رشد، انعطافپذیرتر شود. ایده اصلی Endgame این است که سیستم به یک حالت نهایی برسد و به حدی پایدار شود که دیگر نیازی به تغییرات عمده نداشته باشد. این ایده از ارزشهای اصلی بیت کوین شامل تمرکززدایی، انعطافپذیری و قابلیت اطمینان گرفته شده است.
اما برای اینکه از نیازها و خواستههای افراد مطلع شویم باید بتوانیم خودمان را با بازار وفق دهیم. اینجاست که ساب دائوها (subDAOs) وارد عمل میشوند. ما به هسته سیستم اجازه میدهیم که به حالت نهایی خودش برسد و غیرقابل تغییر شود. سپس ساب دائوها مسئولیت تمام پیچیدگیها، انطباق و نوآوریهایی که منجر به جذب کاربر جدید میشوند را بر عهده میگیرند.
کل ماجرا از اینجا شروع میشود، قبل از اینکه به کاری متعهد شویم نشانهها را دنبال میکنیم تا بفهمیم چه چیزی در عمل جواب میدهد. پیشبینی همه جوانب از قبل سخت است و ساخت سیستمی که کاملا منطبق با پیشبینیهای اولیه باشد، معمولا نتیجه مفیدی برای کاربران ندارد. در عوض، بهتر است ابتدا بفهمیم مردم به چه چیزی احتیاج دارند و بعد به سمت آن حرکت کنیم.
- نظر شما در مورد روند پروژههای برند دیفای مانند «آوه» که فراتر از دستهبندی اصلی خودشان گسترش پیدا میکنند و به حوزههای دیگری ورود پیدا میکنند، چیست؟
این روند مشابه همان چیزی است که میکردائو را به سمت Endgame سوق داده است. فکر میکنم تلاش آوه برای تمرکززدایی شبکههای اجتماعی یک استثنا است. این اقدام از الگوهای معمول پروژههای دیفای فاصله دارد. فرکس (Frax) اولین پروژهای بود که به این سمت حرکت کرد. پروژههای دیفای معمولا نهتنها بر یک محصول خاص تمرکز دارند؛ بلکه با گذر زمان تلاش میکنند تا انواع مختلف محصولات و مدلهای موجود مانند وامدهی، استیبل کوین و صرافی را پیادهسازی کنند.
ورود پروژههای دیفای به سایر حوزهها ناشی از سودای آنها برای ساخت محصولات جدید نیست؛ بلکه به دلیل مواجهه با برخی چالشها در لایه حاکمیت دائو (لایهای که مدیریت و نگهداری محصولات را برعهده دارد) مجبور میشوند سراغ حوزههای دیگری هم بروند. زمانی که یک پروژه برای محصولی مانند استیبل کوین، لایه حاکمیتی را بسازد، اضافهکردن ویژگیهای جدید برای سایر محصولات بر اساس همان چارچوب حاکمیتی بسیار سادهتر و کمهزینهتر میشود.
برای پروژههای غیرمتمرکزی مانند میکر دائو، مدیریت و نگهداری لایه حاکمیت بسیار هزینهبر و پیچیده است. بنابراین چنین پروژههایی مجبور میشوند از این لایه حاکمیتی برای محصولات مختلف استفاده کنند تا از نظر اقتصادی بهصرفه باشد. ما با استفاده از Endgame لایه حاکمیت میکردائو را به سطح بسیار پیشرفتهای میرسانیم تا ساب دائوها بتوانند بارها و بارها از آن استفاده کنند. این فرآیند باعث میشود که تجربه و داده از طریق سابدائوهای مختلف بهدست بیاید و علیرغم افزایش حجم تولید، هزینهها کاهش (مزیت مقیاس یا Economies of scale) پیدا کند.
- آیا فکر میکنید که لایه حاکمیت میکر دائو بیش از حد پیچیده است؟
بالعکس، معتقدم که سیستم به اندازه کافی پیچیده نشده است. مشکل این است که ما در ابتدا لایه حاکمیت را ساده درنظر گرفتیم. لایههای فنی و پروتکل را ساختیم، یک سیستم رایگیری ساده را روی آن قرار دادیم و با فرض اینکه کامیونیتی با رایدادن براساس منافع خود سیستم را بهخوبی مدیریت میکند، پروتکل را راهاندازی کردیم. اما متاسفانه آنچه در دائوها اتفاق میافتد، مبتنی بر سیاست و انگیزههای فردی است.
در هر محیط گروهی یا هر محیط سیاسی فرض بر این است که وقتی کسی پیشنهادی را برای بهبود یک سیستم عمومی ارائه میدهد، نیتش منفعت کل سیستم است. اما در واقعیت، افراد تمایل دارند کاری را انجام دهند که برای منافع شخصیشان مفید باشد.
اگر در یک سیستم افراد صادق کافی وجود داشته باشد، آنها میتوانند جلوی دیگران را بگیرند. اما مشکل این است که یک لایه اضافی از سیاست وجود دارد. در این لایه همه بر سر پیشنهادی که قرار است به نفع کل سیستم باشد بحث میکنند؛ اما به دلیل وجود انگیزههای پنهان، تشخیص نیت واقعی افراد دشوار است.
حاکمیت در جوامع انسانی و دموکراتیک هم به همین منوال است. انسان بهطور طبیعی تمایل دارد که منافع خودش را پنهان کند و با کسانی همکاری کند که با هم منافع مشترک دارند. به همین دلیل، سیاستهای انسانی بسیار پیچیده است و نمیتوان آن را بهطور کامل حل کرد. برای مقابله با این مسئله دو راه وجود دارد؛ گزینه اول، ایجاد سلسله مراتب یا تعیین رهبری که به او اعتماد داشته باشیم و بتواند افراد صادق را تشخیص دهد.
راه دوم این است که یک چارچوب شفاف و دادهمحور ایجاد کنیم که تمام اطلاعات موردنیاز برای ارزیابی تصمیمها و هزینهها را فراهم کند؛ درست مانند مدیرعامل یک شرکت که به همه موضوعات واقف است. اگر تمام دادهها و دانش عمومی لازم را داشته باشیم، زمانی که برای یک کار مهندسی خاص هزینه میکنیم، میتوانیم کموکیف کار را بررسی کنیم و بفهمیم که آیا هزینه بیشتری از ما گرفته شده است یا نه.
قطعا نمیتوانیم تمام این تصمیمگیریها را به رایدهندگان واگذار کنیم؛ چراکه به تامینکنندههای خودشان رای میدهند و آنها ۱۰ برابر قیمت بازار از ما پول میگیرند. تنها درصورتی میتوانیم بفهمیم در سیستم چه اتفاقاتی رخ میدهد که تمام دادهها را در اختیار داشته باشیم و فرآیندها را از قبل ساخته باشیم.
ساخت فرآیندهای شفاف و جزییاتگرا یک چالش بزرگ مهندسی است؛ زیرا هر نقطه تاریک در سیستم حاکمیت شبیه به وجود یک خطا در قرارداد هوشمند است که ممکن است توسط هکرها مورد سوء استفاده قرار بگیرد. به همین دلیل در میکر دائو پروژهای به نام اطلس (Atlas) را ایجاد کردهایم که به نوعی یک لایه حاکمیت بزرگ است.
- به نظرتان سیاستمدار خوبی هستید؟
هرچند برای مدیریت مسائل مرتبط با دائوها مجبور به یادگرفتن مهارتهای خاصی شدم؛ اما بهطور طبیعی بهعنوان یک سیاستمدار یا کسی که نیاز به تواناییهای کلامی و گفتاری دارد، مناسب نیستم. اگرچه در پروژه میکر هیچ کدی را ننوشتهام؛ اما خودم را بیشتر یک فرد فنی میدانم؛ زیرا به تحلیل و درک مسائل فنی علاقه دارم.
- آیا میدانید دلایل مخالفت شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر با پروژه Endgame چه بود؟
خب، از بین همه سرمایهگذاران خطرپذیر، فقط سه مورد از آنها که در موقعیت مهمتری بودند با Endgame مخالفت کردند. فکر میکنم در آن زمان، آنها هم مثل بقیه بهخاطر اتفاقی که برای پروژه افتاده بود، ناامید شده بودند. پروژه بهشدت رشد کرده بود، ناگهان همه درآمد خودش را از دست داد و با هزینههای زیادی مواجه شد. این اتفاق باعث شد تا سرمایهگذاران پروژه Endgame را یک رویای ناامیدکننده ببینند. احتمالا آنها در ذهنشان به این نتیجه رسیده بودند که ممکن است Endgame شکست بخورد و باعث کاهش قیمت توکنهای MKR شود. به همین دلیل تصمیم گرفتند توکنهای خودشان را بفروشند و متاسفانه در پایینترین قیمت اقدام به فروش داراییهایشان کردند.
بعد از فروش توکنها توسط این سرمایهگذاران، نسل جدیدی از VCها و صندوقهای پوشش ریسک (Hedge Funds) وارد عمل شدند و تمام توکنهای MKR را خریدند. این گروه جدید از سرمایهگذاران به صراحت از ایده Endgame خوششان آمده بود. همسویی رایدهندگان با این ایده نشان میدهد که میکر راه درستی را در پیشگرفته است.
- دلایل شما برای راهاندازی پروژه Endgame چیست؟
ایده اصلی ایجاد Endgame ناشی از مشکلات سیاسی و بودجهای بود که در پروژههای قبلی وجود داشت و در سوالهای قبلی به آنها اشاره کردم. با ریشهیابی مسائل متوجه شدم که ممکن است اوضاع خیلی بدتر شود و حتی احتمال دارد پروژه از بین برود. ایده ساب دائوها از همینجا شروع شد؛ راهی برای شروعی دوباره و حرکت در مسیر درست.
نمیتوانیم افراد را به یک دائو اضافه کنیم و انتظار داشته باشیم که تمام مسائل بهخودی خود حل شوند؛ بلکه باید دادهها، چارچوبها و ابزارهای لازم را در اختیار آنها بگذاریم تا در مسیر درستی که تعامل وجود دارد، حرکت کنند. گاهی علیرغم انجام دادن همه این کارها بازهم شکست میخوریم. این یک شروع تازه برای جوامعی است که در زمینههای خاص تخصص دارند تا بتوانند عملکرد کارآمدتری داشته باشند.
اسپارک (Spark) یک ساب دائو است که روی نوآوری دیفای تمرکز دارد؛ سایر ساب دائوها هم میتوانند به زمینههایی مانند بازی یا موضوعات مالی بپردازند. یکی از ویژگیهای مهم Endgame این است که اگر یک سابدائو شکست بخورد، کل پروژه در خطر نمیافتد. سیستم فعلی میکر با این مشکل مواجه است.
بخش آخر، این مسئله است که چطور میتوانیم رشد پروژه را بیشتر کنیم؛ زیرا فقط کاربران بومی کریپتو ارز دیجیتال دای را پذیرفتهاند و برندینگ آن بهطور تصادفی انتخاب شده بود. قصد داریم با استفاده از Endgame و تغییر نام تجاری این مشکلات را هم حل کنیم. برگ برنده ما تمرکززدایی است.
ساب دائوها به دارندگان استیبل کوینهای جدید میکر سود میدهند و از این طریق نقش یک کانال پذیرش را ایفا میکنند. استیبل کوین USDS اسکای جانشینی برای استیبل کوین شاخص پروژه میکر یعنی DAI است و نسبت ۱:۱ با آن دارد. حالا سوال این است که بازدهی نرخ پسانداز دای چطور بهدست میآید؟ این موضوع شبیه به اتفاقی است که در تابستان دیفای (DeFi Summer) افتاد، مدلهای ییلد فارمینگ عملا بدون ریسک بودند و کاربران میتوانستند به راحتی بازده بهدست بیاورند. اینجا هم هدف همین است.
- با استرسهای ناشی از مدیریت یکی از مهمترین پروژههای دیفای چطور کنار میآیید؟
واقعا سخت است که توضیح دهم چطور فشارها را مدیریت کردم چون روزهای سختی را گذراندم. روزهای ابتدایی فعالیتم در حوزه کریپتو دیوانهکننده بود؛ موقعیتهای غیرقابلپیشبینی، درامهای دیوانهکننده و شخصیتهای عجیب. برای مقابله با این فشارها، روی بهبود آنچه که در حال ساختنش بودم، یعنی ساختن یک پروژه مفید برای مردم تمرکز کردم. به مرور زمان شرایط بهتر و بهتر شد. حالا حتی مواجهه با تغییرات عظیمی که قرار است در پروژه Endgame انجام شود، نسبت به روزهای ابتدایی میکر کمتر چالشبرانگیز به نظر میرسد.
- آیا هنوز به ساخت بازی نقشآفرینی آنلاین انبوه چندنفره فکر میکنید؟
یک شرکت بازی دارم که زمانی که بنیاد میکر منحل شد، آن را تاسیس کردم. در این شرکت روی ساخت بازیهای نقشآفرینی آنلاین انبوه چندنفره (MMORPG) کار میکنیم.
آیا با حضور در اروپا نگران این نیستید که حکم صادرشده برای تورنادو کش و موضوعاتی مانند تحریم خزانهداری آمریکا و ممنوعیت استفاده برای شهروندان آمریکایی برای شما هم تکرار شود؟ این سوال را از این جهت میپرسم که قاضی پرونده گفته است بنیانگذاران در قبال کدهایی که احتمال دارد مورد سوء استفاده قرار بگیرند، از نظر حقوقی مسئول هستند.
از نظر من مشکل فناوری حریم خصوصی این است که شبیه به یک آهنربا افراد نادرست و استفادههای غیرقانونی را جذب میکند. طبیعتا تعداد افراد بد بسیار زیاد است؛ اما تعداد کاربران خوب از آنها بیشتر است. حریم خصوصی شبیه به یک جاده است، قطعا افراد بد هم از این جاده عبور میکنند؛ اما اکثر افرادی که تردد دارند، مردم عادی هستند. این یک چالش بزرگ است؛ زیرا ما به فناوری حریم خصوصی نیاز داریم. ما حق حریم خصوصی داریم؛ اما ابزارهایی که ارائه میشوند بهنوعی به یک کلاهبرداری هانی پات (Honeypot) ختم میشوند.
میکر همیشه سعی کرده است روابط خوبی با تنظیمکنندهها داشته باشد تا پذیرش عمومی بیشتری پیدا کند. این رویکرد با وضعیت تورنادو کش (Tornado Cash) که به عنوان ابزاری برای سوء استفادههای غیرقانونی و پولشویی شناخته میشود در تضاد است.
- اخیرا یک استیبل کوین کاملا غیرمتمرکز و جدا از میکر معرفی شده است که بهطور طبیعی نمیتواند از فرآیندهای احراز هویت (KYC) استفاده کند. آیا نبود KYC و غیرمتمرکز بودن برای رگولاتورها چالش ایجاد نمیکند؟ بهنظر میرسد زمانی که مقامات نمیتوانند یک فناوری خاص را کنترل کنند، سراغ فرد یا افرادی میروند که این سیستم را ساختهاند.
پاسخ این سوال هم برمیگردد به اینکه آیا قرار است از این استیبل کوین استفاده قانونی شود یا خیر. اگر با کمک فناوری حریم خصوصی، انجام کارهای غیرقانونی را آسان کنید، شما مسئول هستید. اما مسئله این است که هیچ حریم خصوصی در بلاکچین وجود ندارد، درست است؟ همه چیز کاملا شفاف است. پلتفرمهای تحلیلی مانند چینالیسس (Chainalysis) تمام دادههای آنچین را زیر نظر دارند. اما از طرف دیگر ابزارهایی مانند میکسرها با پنهانکردن منشا و مقدار داراییهای ارسالی، این نظارت را خنثی میکنند.
مثال بارز این موضوع آسان بودن فساد در سیستمهای بانکی است؛ زیرا فقط با رشوه دادن میتوان ناشناس ماند. بنابراین هدف ما این است که یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز حریم خصوصی را بهگونهای بسازیم که افراد مجرم نتوانند به نفع خودشان از آن استفاده کنند. از آنجایی که اضافهکردن ویژگی حریم خصوصی به یک ارز دیجیتال غیرمتمرکز مانند DAI ما را به هدف مقامات تبدیل میکند، قصد انجام چنین کاری را نداریم.
- با دو عبارت «دست کم گرفته شده» یا « بیش ازحد پرداخته شده» نظرتان را در مورد موضوعات زیر بگویید.
سولانا؟
دستکم گرفته شده
تحقیقات در مورد افزایش طول عمر؟
بیشازحد پرداخته شده
تحقیقات در مورد ریسکهای هوش مصنوعی؟
بیشازحد پرداخته شده
فناوری هوش مصنوعی؟
دستکم گرفته شده
ارز دیجیتال بانک مرکزی؟
بیشازحد پرداخته شده
بازیهای بلاکچین؟
بیشازحد پرداخته شده
- اگر ممکن است نظرتان را در مورد بازیهای بلاکچینی بیشتر توضیح بدهید؟
فکر میکنم پتانسیلهای زیادی در این صنعت وجود دارد؛ اما از تلاشهای صورت گرفته و کیفیت آنها ناامید هستم. یک باور اشتباه وجود دارد؛ بسیاری از افراد صرفا دنبال سود مالی هستند و این نگرش باعث میشود که سازندگان واقعی و خلاق از صنعت بازیهای بلاکچینی دوری کنند. اگر افراد مناسبی پای کار بیایند، دستاوردهای بزرگی در این حوزه خلق میشود. در حال حاضر نسبت سیگنال به نویز مناسب نیست، به عبارت دیگر حجم زیادی از پروژههای موجود بیکیفیت هستند و پروژههای ارزشمند به ندرت پیدا میشوند.
- چقدر توکن MKR دارید؟
میتوانید بهراحتی با مراجعه به سایت اتر اسکن (Etherscan) کیف پول من را پیدا کنید و پاسخ سوالتان را بیابید.
- آیا موضوعی هست که بخواهید در مورد آن صحبت کنید؟
تنها نکتهای که در حال حاضر برای من اهمیت دارد این است که فصل راهاندازی چقدر تاثیرگذار خواهد بود. اقدامات جدید زیادی از جمله معرفی برند جدید، توکن جدید و اپلیکیشن جدید در راه هستند که توضیح آنها دشوار است. این تغییرات و گزینههای جدید برای دارندگان توکن DAI بسیار موثر خواهد بود.
تیم ما دو سال را صرف تجزیه و تحلیل آموختههای خود از دنیای امور مالی غیرمتمرکز کرده است. حالا قصد داریم تمام ویژگیهای کلیدی دیفای را بهشکلی ساده و آسان در اختیار کاربران قرار دهیم. مهمترین ویژگی، ییلد فارمینگ (Yield Farming) است که فکر میکنم برای بسیاری از افراد جذاب باشد. به لطف این قابلیت کاربران میتوانند استیبل کوینهای خود را پسانداز کنند و سود بهدست بیاورند. توضیح این ویژگی و مزایای آن دشوار است؛ اما بهطور خلاصه میتوانید با ریسک کم سود بیشتری بهدست بیاورید.
- گاهی اوقات ییلد فارمینگ بهعنوان ابزاری برای بازاریابی توصیف میشود. آیا شما با این نظر موافق هستید؟
بله، فکر میکنم نسخه قدیمی ییلدفارمینگ همینطور بود. بدون اینکه به پایداری و دوام سیستم توجه شود، از آن بهعنوان ابزاری برای جذب کاربران استفاده میشد. اما امروز، ما سیستم را بهگونهای طراحی کردهایم که طرف بازده به پایداری پروتکل کمک میکند. آنچه که قبلا انجام میشد، استفاده از قراردادهای هوشمند آزمایشنشده و کاملا جدید بود. بنابراین حتی اگر از استیبل کوینها استفاده میشد، بازهم ریسکهای فنی زیادی وجود داشت. سیستم جدید ما ریسکهای فنی بسیار کمتری دارد و به اندازه سایر اجزای میکر ایمن است. ما با استفاده از سابدائوها و توکنهای جدید انگیزههای زیادی را فراهم میکنیم که به کاهش ریسکها و افزایش پایداری پروتکل کمک میکند.
- نظرتان در مورد آینده تتر و جایگاه آن در ۱۰ سال آینده چیست؟
فکر میکنم تتر (Tether) در آینده به مراتب بزرگتر از امروز خواهد شد. با اینکه آنها هیچ سودی به کاربران پرداخت نمیکنند؛ اما با شتاب در حال رشد هستند. اولین چیزی که یک استیبل کوین را مفید میکند، اثر شبکه (Network Effect) است. این یعنی هرچه مردم بیشتر از این محصول استفاده کنند، ارزشمندتر میشود. بنابراین آنها چرخ لنگر و چرخه رشد را دارند.
امیدواریم ما هم به این نقطه برسیم. اگرچه نمیتوانیم تضمین کنیم که چه زمانی به این هدف میرسیم؛ اما به لطف بستری که با استفاده از Endgame درست کردهایم، میخواهیم روی جنبه بازدهی تمرکز کنیم. بنابراین یک محرک رشد داریم که مستقل از اثر شبکه عمل میکند.
میتوانیم از محرک رشد بازده برای ایجاد شبکه عظیمی از کاربران استفاده کنیم و بهنوعی با استفاده از یک اثر ترکیبی، رشد کنیم. حتی اگر از این توکنها به عنوان یک واحد پولی استفاده نشود و بیشتر بهعنوان حساب پسانداز عمل کنند، بازهم رویکرد موفق و سودآوری خواهیم داشت.