مقالات عمومی

چه چیزهایی در نوسان قیمت بیت کوین تاثیر گذارند؟

بیت کوین همانند سم‌ موش کش و چیز بدردنخوری است. بیت کوین هیچ کاربردی ندارد، انرژی را هدر می‌دهد و سیاره زمین را از بین می‌برد. همه ما مدام چنین سخنانی را شنیده ایم که در صدد تمسخر یا انکار بیت کوین هستند. بستگی دارد از چه کسی نظر بخواهید، زیرا یا شما را به خاطر سرمایه گذاری بر روی یک حباب، احمق خطاب می‌کنند یا در این عرصه وارد می‌شوند. اما واقعیت چیست؟ آیا بیت کوین واقعا ارزشی دارد؟ ارزش بیت کوین چگونه تخمین زده می‌شود؟ چه عواملی، قیمت بیت کوین را تعیین می‌کنند؟

 

تقاضای بازار: چرا به بیت کوین نیاز داریم؟

پاسخ این پرسش را با ایجاد و پیدایش بیت کوین شروع می‌کنیم. برخلاف باور عموم مردم، بیت کوین به این دلیل ایجاد نشده است که ساتوشی ناکاموتو از ویزا یا مسترکارت متنفر بوده است و جایگزین همتا به همتایی برای این دو میخواست. بیت کوین برای این موضوع طراحی شد تا پولی باشد که در معرض دستکاری و نظر دلخواه بانک های مرکزی نباشد و در مقابل حملات دولت ها انعطاف پذیر باشد و در فرصت بسیار مناسبی عرضه شد. بیت کوین باید در مقابل سانسور و مصادره مقاوم باشد و برای تحقق این امر، باید غیرمتمرکز می‌بود و نیاز به اعتماد را به حداقل می‌رساند. هم چنین، غیرمتمرکزسازی ویژگی جدید و جالبی نیست که بلیت کنسرت ها را برای ما ارزان کند، بلکه ابزاری برای جداسازی یکه تازی و انحصار طلبی دولت در مسأله پول می‌باشد. تلاش های قبلی در خصوص ارزهای آنلاین خصوصی و ناشناس نظیر eCash یا cyberbuck از جانب دیوید چاوم با مشکلات متمرکزسازی مواجه شد و توسط بانک ها و سایر نهادها در معرض سانسور قرار گرفت.

به طور کل، بیت کوین جوابگوی دو تقاضا است:

۱- با ثبات بودن (در سیاست پولی)

۲- مقاوم در برابر سانسور (در تراکنش ها)

 

آیا با ثبات بودن در سیاست پولی نیاز بود؟

تاریخ نشان داده است که مراجع مرکزی نظیر پادشاهان و بانک های مرکزی با در اختیار داشتن قدرت صدور پول حاکم، از این ویژگی در سطوح مختلف سوء استفاده کرده اند. این سوء استفاده از قدرت با انتقال قدرت خرید از مردم به خود قدرتمندان و افراد نزدیک آنها انجام میشد (اثر کانتیلون). در دوران رومی ها،  این کار را با کاهش ارزش کوین ها انجام می‌دادند، اما در دوران مدرن، این کار با اصلاح موجودی پول و نرخ بهره انجام می‌شود. این امر به ایجاد شدن و تشدید حباب اعتباری و سقوط و اختلال اقتصاد و معمولا نابسامانی اجتماعی منجر می‌شود. بیت کوین، پیشنهاد ساتوشی برای درمان این بیماری همه گیر بود.

به جای جمع آوری شواهد تجربی دقیق، تقاضا برای با ثبات بودن را می‌توان صرفا با یک آزمایش تخمین زد.

آیا کسی را می‌شناسید که بخواهد به تدریج قدرت خریدش کاهش یابد؟ ما که نمی‌شناسیم و قطعا شما هم این چنین شخصی را اطراف خود ندارید.

 

آیا مردم به مقاومت در برابر سانسور اهمیت می‌دهند؟

در این مورد هم نیازی به آزمایش های پیچیده نیست. آیا کسی می‌خواهد که شخص ثالثی بتواند به طور دلخواه بر روی میزان، چگونگی و دلیل خرج کردن پول های خود کنترل داشته باشد؟

برای کسانی که اطلاعات و شواهد برایشان مهم است نیز دلایل محکمی داریم. طی نظرسنجی و مصاحبه ای که با بیش از ۳ هزار کاربر کریپتو انجام شد و بسیاری از آنها نیز تخصص فنی یا اقتصادی نداشتند، بیش از ۹۰ درصد افراد، کوین هایی با ویژگی ای می‌خواستند که توسط بانک ها، دولت، شرکت ها یا سایر اشخاص ثالث مصادره نشود و بیش از ۹۵ درصد افراد نیز از اهمیت پولی که ارزش خود را طی گذشت زمان از دست ندهد آگاه بودند. نکته ای که در این خصوص وجود دارد آن است که بیش از ۶۳ درصد افراد نیز اذعان داشتند که ارزهای دیجیتال ویژگی مقاوم بودن در برابر سانسور یا موجودی ثابت ندارند، اما این موضوع دیگری برای مقاله جداگانه ای است.

 

سایر مشکلات که باعث ایجاد تقاضا برای بیت کوین می‌شود

۱- کنترل سرمایه به نحوی که از انتقال بین‌المللی پول مردم جلوگیری می‌کند.

۲- مصادره اموال و ثروت (نظیر قوانین جرایم در آمریکا یا سیاست کاهش ارزش پول در هند)

۳- هدف قرار دادن ثروت مخالفان سیاسی

۴- جنگ هایی که مردم را مجبور به ترک دارایی های خود و فرار از کشور می‌کند

 

ارزش بیت کوین بر چه مبنایی است؟

بیت کوین هنوز یک ذخیره ارزش قبل اتکا و با ثباتی نیست، معمولا به عنوان یک واسطه مبادلاتی پذیرفته نمی‌شود و واحد محاسباتی نیست. پس مبنای ارزش منحصربه‌فرد (UVP) کنونی بیت کوین در چیست؟

۱- ما معتقدیم که از نظر اکثر کاربران، ارزش اصلی بیت کوین، نگهداری آن می‌باشد.

۲- اکثر افراد اذعان دارند که بیت کوین در آینده دارای ارزش خواهد شد، زیرا به ذخیره ارزش یا همان طلای دیجیتال، واسطه مبادلاتی و واحد محاسباتی تبدیل می‌شود.

۳- کاربرد: از نظر بعضی از افراد، بیت کوین یک واسطه انتقال ارزش مقاوم در برابر سانسور (MOE) می‌باشد. شبکه های حواله و طلا، ابزار سنتی برای پوشش ریسک (هج کردن) در برابر ریسک های انتقال می‌باشند. هرچند این موارد بسیار ناکارآمد می‌باشند و در مقابل مشکلات امنیتی و اعتمادی آسیب پذیرند و معتقدیم که بیت کوین جایگزین آنها می‌شود.

با در نظر گرفتن این موارد، نمی‌توان به طور دقیق گفت که چه مقدار از ارزش بیت کوین از هرکدام از این مبناهای ارزشی حاصل می‌شود، اما می‌توان عواملی که بر ۲ مبنای ارزشی تعیین کننده قیمت اثرگذار می‌باشند را به صورت زیر تفکیک کرد.

 

ماشین بیت کوین: موتورها

شبکه بیت کوین دارای ۳ موتور است که ماشین بیت کوین را فعال نگه میدارد و برای توازن ارزش بیت کوین ضروری می‌باشند. این ۳ موتور عبارتند از:

۱- کاربرانی که بیت کوین خرید و فروش می‌کنند به طور ضمنی به شبکه بیت کوین ارزش می‌افزایند. به طور ساده تر می‌توان گفت افرادی که از بیت کوین برای خرید، فروش و انتقال ارزش استفاده می‌کنند به دنبال به حداکثر رساندن کاربرد مورد انتظار خود می‌باشند.

۲- ماینرها توان هش عرضه می‌کنند که شبکه بیت کوین را ایمن و در نتیجه، آن را ارزشمند می‌کند. ماینرها این امر را با خرید تجهیزات ماینینگ نظیر اسیک ها و پرداخت هزینه های برق و اینترنت انجام می‌دهند و در ازای آن، بیت کوین به دست می‌آورند. این ویژگی که پاگنوتا و بوراشی آن را “وحدت” خوانده‌اند یک ویژگی کلیدی شبکه های غیرمتمرکز نظیر بیت کوین است. این ویژگی اقتصاد داخلی شبکه بیت کوین را به اقتصاد جهان واقعی متصل می‌کند و همانند پلی عمل می‌کند که عرضه و تقاضا را هماهنگ می‌کند. اگر ماینری منابع به شبکه ارائه دهد اما توکن شبکه مورد نظر را دریافت نکند، به جز قیمت توکن در صرافی ها، هیچ هماهنگی قیمتی بین اقتصاد واقعی و شبکه غیرمتمرکز وجود نخواهد داشت. چندین شبکه غیرمتمرکز دیگر نظیر ریپل و استلار نیز این ویژگی را ندارند، زیرا فاقد ماینینگ می‌باشند که ارزشگذاری آنها بر اساس این تحلیل، دشوار می‌شود.

۳- بازار نقدی وجود دارد که در آن، ماینرها و کاربران می‌توانند بیت کوین خود را با ارز سنتی خرید و فروش کنند.

 

ماشین بیت کوین: اهرم های قیمتی

۱- تقاضای تراکنشی: بیت کوین به عنوان شبکه پرداختی:

فرض کنید که بیت کوین توسط افرادی استفاده می‌شود که می‌خواهند بدون وابستگی به سیستم بانکی، قانونگذاری های موجود، پرداخت کارمزد و دلایل دیگر پول انتقال دهند. اگر بخواهیم بیت کوین را بر اساس این عملکرد ارزشگذاری کنیم به ۴ متغیر نیاز داریم.

متغیر اول: تقاضا

فرض کنید که تعداد کل کاربرانی که به این ویژگی نیاز دارند در صدد انتقال D دلار در روز می‌باشند. پس تقاضا برای MOE به میزان D دلار در روز است.

به عبارت دیگر، D دلار در روز منتظر تبدیل شدن به بیت کوین می‌ماند تا بتوانند انتقال یابند و ارسال کننده، آنها را به بیت کوین تبدیل کند و به دریافت کننده انتقال دهد. سپس دریافت کننده، بیت کوین را مجددا به دلار یا ارز سنتی دیگری تبدیل خواهد کرد.

متغیر دوم: قیمت

فرض کنید که قیمت فعلی بیت کوین، P دلار باشد. تعداد بیت کوین هایی که معادل با تراکنش D دلاری باشند برابر است با D/P.

متغیر سوم: زمان مسدودسازی

زمان مورد نیاز برای فرآیند انتقال، شامل موارد زیر می‌باشد:

  • ارسال کننده باید دلار را به بیت کوین تبدیل کند.
  • ارسال کننده، بیت کوین را به دریافت کننده ارسال می‌کند.
  • دریافت کننده باید منتظر تایید تراکنش بماند.
  • دریافت کننده، بیت کوین را مجددا به دلار تبدیل می‌کند.

فرض کنید زمان انجام تمام اقدامات فوق T باشد. فرض کنید که مدت زمان میانگینی وجود داشته باشد که طی آن، بیت کوین های MOE قبل از آنکه آزاد شوند و در خدمت سایر تراکنش ها قرار گیرند، در تراکنش مسدود خواهند ماند.

این زمان را T در نظر می‌گیریم.

متغیر چهارم: عرضه

فرض کنید موجودی کل بیت کوین ها برای انجام تراکنش ها، S می‌باشد. این مقدار برابر با موجود کل بیت کوین منهای بیت کوین هایی است که گم شده یا از دست رفته اند و در کیف پول های آفلاین نگهداری می‌شوند.

از تعداد کل بیت کوین های موجود برای انجام MOE، فقط مقدار کمی در آن واحد در دسترس می‌باشد، زیرا بقیه بیت کوین ها تراکنش ها مسدود شده اند. تعداد بیت کوین های موجود برای انجام تراکنش ها با تقسیم کل موجودی بر میانگین زمان مسدود سازی برای تراکنش ها تعیین می‌شود. بنابراین داریم:

موجودی در آن واحد = S/T

تقاضا بر ثانیه نیز برابر با تعداد بیت کوین های تقاضا شده تقسیم بر قیمت بیت کوین می‌باشد. بنابراین داریم:

تقاضا در آن واحد = D/P

از آنجایی که عرضه و تقاضای بازار دائما در حال برقراری توازن می‌باشند، می‌توان اینطور فرض کرد که در هر واحد زمانی، تقاضا برابر با عرضه است. اگر عرضه بیشتر از تقاضا شود قیمت کاهش می‌یابد و برعکس. بنابراین داریم: D/P = S/T یا P=TD/S

این فرمول بدان معنا است که با در نظر گرفتن موجودی و زمان تراکنش، قیمت بر اساس تقاضا برای بیت کوین به عنوان ابزار واسطه تراکنش می‌باشد.

۲- تقاضای هودل کردن

چگونه می‌توانیم تقاضا برای انتقال ارزش را از تقاضا برای هودل کردن تفکیک کنیم؟

یکی از روش های سریع انجام این کار، استفاده از بلاک چین عمومی و اندازه گیری قدمت یا سن کوین از آخرین تراکنش در مجموعه خروجی های خرج نشده تراکنش و محاسبه نحوه ارتباط میانگین و توزیع سن کوین ها با تغییرات قیمت می‌باشد. در این مورد، فرض می‌شود که افرادی که برای انتقال ارزش، خریداری و حفظ می‌کنند برای مدت کوتاهی این کار را انجام می‌دهند، و کسانی که معتقدند بیت کوین جایگزین ارزهای سنتی خواهد شد تمایل به خرید و نگهداری بلندمدت بیت کوین دارند و معمولا به تغییرات قیمت حساس نیستند. سرمایه های آزاد شده دارای روشی برای سنجش تقاضای هودل کردن می‌باشند که به آن موج های هودل می‌گویند.

با تحلیل سن کوین، می‌توانیم تقاضای سرمایه گذاری و احتکار بیت کوین را تفکیک کنیم. در اینجا ۲ پدیده قابل ذکر است:

۱- هنگامی که قیمت ها افزایش یابند، انتظار افزایش کسر تعداد کوین های جدید وجود دارد، زیرا احتکارکنندگان وارد می‌شوند و هودل کنندگان نیز سود کسب می‌کنند.

۲- از طرف دیگر طی دوره های ریزش یا ثبات قیمت، اگر کسر کوین های قدیمی افزایش یابد بدان معنا است که هودل کنندگان برای خرید استقراضی آماده می‌شوند و شرایط افزایش قیمت نیز آماده می‌شود.

تقاضا برای بیت کوین به عنوان ذخیره ارزش از جانب افرادی حاصل می‌شود که معتقدند ارزش بنیادین بیت کوین به دلیل آن است که در بلندمدت نسبت به ارزهای سنتی دارای قابلیت ذخیره ارزش بهتری است و هم چنین انتظار می‌رود که بیت کوین بالاخره جایگزین ارزهای سنتی شود. هودل کنندگان متغیر بسیار مهمی هستند که ارزش بیت کوین را همانند نودهای کامل، ماینرها و بازده تراکنش ها تعیین می‌کنند.

تقاضای هودل کننده بر قیمت بیت کوین تاثیرگذار است. اما تاثیر آن به روش جالب و پیچیده ای است.

۱- تقاضای هودل کننده باعث کاهش موجودی بیت کوین در بازار برای انجام تراکنش ها می‌شود و افزایش قیمت را به همراه دارد.

۲- با افزایش قیمت بیت کوین، هش ریت نیز افزایش می‌یابد زیرا ماینرهای بیشتری برای ایجاد بلاک های جدید به رقابت می‌پردازند و در نتیجه اعتماد به شبکه افزایش می‌یابد و آن را نزد هودل کنندگان ارزشمندتر می‌کند و تقاضا به هودل کردن را بالا می‌برد.

۳- حجم شبکه

شبکه لایتنیگ بیت کوین چیست؟

در مورد بیت کوین، حجم شبکه توسط تعداد نودهای کامل و کاربران تعیین می‌شود. از آنجایی که اکثر شبکه ها دارای ویژگی اثرات مثبت شبکه می‌باشند، هرچه تعداد نودهای کامل و کاربران بیشتر باشد، ارزش شبکه نیز بیشتر خواهد بود.

ارزشگذاری بر اساس حجم شبکه، موضوع جدیدی نیست و مدل ها و بحث های بسیار زیادی در خصوص بهترین روش وجود دارد. هرچند، به طور کل توافق شده است شبکه هایی که تصاعدی رشد می‌کنند با ارزش تر می‌شوند، زیرا شرکت کنندگان بیشتری به این شبکه می‌پیوندند و از آن استفاده می‌کنند.

چند مدل پیشنهاد شده عبارتند از:

۱- قانون ریدز (Reeds): ارزش شبکه به طور تصاعدی افزایش می‌یابد و رابطه مستقیم با تعداد نودهای شبکه (N) دارد (V ∝ 2ᶰ).

۲- قانون متکالف: ارزش شبکه با مجذور تعداد نودهای شبکه رابطه مستقیم دارد (V ∝ N²).

۳- قانون بکستروم: ارزش شبکه برابر است با ارزش خالص به اضافه تراکنش های انجام شده هر کاربر از طریق آن شبکه به علاوه تمام کاربران. این مدل علیرغم دشوار بودن، دقیق ترین مدل است.

۴- قانون آدلیزکو: V ∝ Nˡᵒᵍ ᴺ.

در این مقاله از قانون ریدز برای سنجش ارزش شبکه استفاده می‌کنیم، زیرا در مطالعات کلان اثبات شده است. هرچند معتقدیم که ارزش شبکه بیت کوین هم چنان دست کم گرفته می‌شود. در شبکه های اجتماعی، با افزایش تعداد جفت های امکان پذیر، تجمع و سایر اثرات منفی شبکه نیز خود را نشان می‌دهند و تعداد اتصالات نهایی شبکه که کاربران می‌توانند شکل دهند توسط عدد دونبار محدود می‌شود. در شبکه های مالی همتا به همتا این محدودیت اعمال نمی‌شود، بلکه اثرات منفی خارجی تنها توسط بلاک اسپیس برای بازده مالی داخل زنجیره محدود می‌شود. این موضوع توسط راهکارهای لایه دوم نظیر لایتنینگ کاهش می‌یابد. با امکان پذیر ساختن قراردادهای پیشرفته مالی بین طرفین مختلف توسط بیت کوین، هر تعداد زیرگروه قابل تشکیل شدن است. انتقاد دیگر قوانین ریدز و متکالف نیز بر روی تحلیل شبکه بین کوین اعمال نمی‌شود، زیرا تمام تراکنش های پرداختی می‌تواند به طور ایمن در اختیار حجم و کاربرد شبکه قرار گیرند.

طبق قانون ریدز، ارزش شبکه بیت کوین متناسب با (2^N)-N-1 افزایش می‌یابد که N تعداد شرکت کنندگان است. با افزایش N، نرخ تغییر V متناسب با e^(N log 2) -1 می‌شود. زیرا شبکه ای با N نفر، دارای 2^N زیرمجموعه است. این نکته باعث افزایش محدبی شکل ارزش شبکه بیت کوین می‌شود.

از هر مبنا و عاملی برای سنجش ارزش شبکه استفاده شود، مسلما حجم شبکه، اثر مضاعفی بر ارزش شبکه دارد.

ردیابی حجم شبکه در طول زمان به واسطه های شمارشی نظیر تعداد نودهای کامل و تعداد کیف پول های متعلق به افراد نیاز دارد. نودهای کامل قابل ردیابی هستند اما ردیابی کیف پول ها دشوار است زیرا کیف پول های HD هرکدام به تفکیک قابل ردیابی و تشخیص نیستند. واسطه بهتر می‌تواند حساب های شخصی در صرافی های متمرکز باشد، اما این مورد اغلب اطلاعات شخصی است که به طور عمومی قابل دستیابی نیست.

منبع
medium

نوشته های مشابه

اشتراک
اطلاع از
2 دیدگاه
جدید ترین
قدیمی ترین محبوب ترین
Inline Feedbacks
View all comments
دکمه بازگشت به بالا