چند ماه قبل، کریس دیکسون (Chris Dixon) یکی از شرکای شرکت a16z Crypto گفته بود که فضای بلاک بهترین محصولی است که در دهه ۲۰۲۰ برای فروش وجود دارد. در این مقاله ماریو گابریل (خبرنگار) با او مصاحبهای در این خصوص انجام داده است. میتوان گفت که یکی از شفافترین و جامعترین گفتوگوها درباره اینکه فضای بلاک چیست و چرا اهمیت دارد، انجام شده است. با توجه به این موضوع، شما را به مطالعه این مقاله دعوت میکنیم. با میهن بلاکچین همراه باشید.
فضای بلاک چیست؟
- ماریو گابریل (خبرنگار): خب کریس، مصاحبه را با مفاهیم پایه و اصلی شروع میکنیم. فضای بلاک (Blockspace) چیست؟
کریس دیکسون: فضای بلاک در واقع فضایی بر بستر بلاک چین است که در آن میتوانید کدها را اجرا کرده و اطلاعات خود را ذخیرهسازی کنید. فضای بلاک با فضای رایانهای سنتی فرق دارد. تا قبل از ظهور بلاک چین، نرمافزارها همواره وابسته و متکی به سختافزار و در نتیجه، وابسته به دارنده آن سختافزار بودند. اگر نرمافزاری برای رایانههای سنتی بنویسید، دارنده سختافزار کنترل نرمافزار را در اختیار دارد. اگر فیسبوک کدهای مختلفی بنویسد و اعلام کند که توسعهدهندگان میتوانند از این کدها استفاده کنند و به API خاصی دسترسی داشته باشند، مدیریت فیسبوک در هر زمان و به صلاح خود میتواند نظرش را تغییر داده و دسترسی را لغو کند؛ زیرا فیسبوک، کنترل سختافزاری را که نرمافزار بر روی آن اجرا میشود، در اختیار دارد. بدین ترتیب، کنترل نرمافزار را نیز در دست دارد.
اما ساختار بلاک چینها متفاوت است. نرمافزار کنترل سختافزار را به عهده دارد. اگر نرمافزاری برای بلاک چینها بنویسید، میتوانید کدهایی بنویسید که تعهدات منسجم و مستحکم را امکانپذیر میسازند. میتوانید به کاربران و توسعهدهندگان اطمینان دهید که نرمافزار شما همانطور که در ابتدا طراحی شده است به فعالیت خود ادامه خواهد داد. بلاک چینها برای امکانپذیر ساختن این تعهدات از مکانیزمهای اجماع استفاده میکنند. اپراتورهای سختافزاری که شبکه را اجرا میکنند، هر از چندگاهی در خصوص وضعیت رایانه مجازی بلاک چین به رایگیری میپردازند. پیرامون این موضوع یک نظریه بازی در جریان است که تضمین میکند که تحت اکثر شرایط، نرمافزار مدنظر طبق آن چیزی که طراحی شده است به فعالیت خود ادامه خواهد داد و یکپارچگی اطلاعات و دادهها حفظ خواهد شد.
چیزی که ما اکنون شاهد آن هستیم، موجی از کارآفرینان و توسعهدهندگان است که کلاسهای جدیدی از برنامهها را توسعه میدهند. این برنامهها از مزیت این ویژگی پردازشی جدید بهره میبرند. طبق این مزیت جدید میتوانید کدهایی بنویسید که تعهدات منسجم درباره نحوه رفتار سیستم در آینده را امکانپذیر میسازد.
- گفتگوی جالبی است. من تاکنون گفتگویی پیرامون رابطه بین نرمافزار و سختافزار ندیده بودم. اما به نظر موضوع اصلی گفتگوی ما، کنترل کردن است، اینطور نیست؟
دقیقا. فرض کنیم که گوگل، گوگلکوین (GoogleCoin) را معرفی کند. گوگل مدعی میشود که فقط ۲۱ میلیون گوگلکوین وجود خواهد داشت. اما کنترل نرمافزاری که گوگلکوین را در سرورها اجرا میکند در اختیار گوگل قرار دارد. از آنجایی که گوگل به کنترل رایانههای خود میپردازد، میتواند هر زمانی که بخواهد تعداد ۲۱ میلیون گوگلکوین را تغییر دهد. کنترل نرمافزار گوگلکوین در اختیار تیم مدیریت گوگل است.
نحوه عملکرد بیت کوین برخلاف این سناریو است. بیت کوین وعده میدهد که فقط ۲۱ میلیون کوین وجود خواهد داشت. این کمیاب بودن یکی از عوامل اصلی است که باعث ارزشمند شدن بیت کوین میشود. میتوانید مطمئن باشید که تعداد بیت کوینها فقط ۲۱ میلیون باقی خواهد ماند؛ زیرا این قانون در بلاک چین بیت کوین نوشته شده و در خود ساختار بیت کوین حک شده است. حتی اگر افراد بسیار زیادی که به اجرای کد بیت کوین بپردازند و به آنها ماینر گفته میشود در صدد تغییر این قانون اقدام کنند، باز هم این کار برای آنها بسیار بسیار دشوار خواهد بود. در تاریخچه بیت کوین، اتریوم و سایر بلاک چینهای بزرگ و مهم، هیچکس نتوانسته است این قانون را تغییر دهد.
این دقیقا همان نکتهای است که باعث میشود فضای بلاک متفاوت جلوه کند. توسعهدهندگان و کارآفرینانی که برنامههای خود را بر بستر اکوسیستم بلاک چین ایجاد میکنند، قوانین را میدانند. این قوانین غیرقابل تغییر بوده و برخلاف قوانینی هستند که توسط شرکتهای فناوری سنتی تغییر میکنند. هنگامی که از بلاک چین صحبت میشود، به جای آنکه بگوییم «اقدامات مخرب و شرورانه انجام ندهید»، میگوییم «نمیتوانید اقدامات مخرب و شرورانه انجام دهید». قوانین این سیستم در کدهای آن حک شده است.
- بنابراین، فضای بلاک در واقع واحد پردازش و ذخیرهسازی است که در بلاک چینها وجود دارد و در نتیجه، در کنترل دارندگان سختافزار قرار ندارد. ما تعاریف مختلفی از فضای بلاک و مکانیزمهای پیرامون آن را شاهد بودهایم. به نظر شما مهمترین نکات در طراحی و ساختار فضای بلاک چه چیزهایی است؟
فضای بلاک در بلاک چینها وجود دارد و بلاک چینها را میتوان به روشهای مختلف طراحی کرد. مهمترین مشخصه بلاک چین، ویژگیهای امنیتی آن است. تعهدات بلاک چین تا چه حد معتبر و قابل اتکا است؟ آیا میتوان به آنها اعتماد کرد؟ آیا میتوان به سیستمی که تغییر نمیکند و هک نمیشود اعتماد کرد؟ این مهمترین ویژگی است.
ویژگی مهم دیگر، عملکرد بلاک چین است. این موضوع به کارمزدهایی که هنگام انجام تراکنش در بلاک چین پرداخت میکنید، مرتبط است. اگر بتوانید سیستمی ایجاد کنید که عملکرد بهتری داشته باشد، میتوانید کارمزدها را کاهش دهید. برای مثال، در بلاک چینی نظیر سولانا، کارمزد کم یکی از بهترین و مناسبترین ویژگیها به شمار میآید. حال، شاید بعضی از افراد اذعان کنند که دستیابی به عملکرد بهتر به معنای از دست رفتن امنیت است، اما مشخصا امنیت و عملکرد هر دو از اولویتهای اصلی محسوب میشوند.
نکته دیگر، جامعه پیرامون بلاک چین است. بعضی از بلاک چینها میزبان جامعههایی هستند که بر توسعه نرمافزار، ایجاد برنامههای جدید و ایجاد سرویسهای اینترنتی جدید و ارزشمند معطوفاند. اتریوم به عنوان یک جامعه سالمی از توسعهدهندگان به ذهن ما خطور میکند. سایر بلاک چینها بیشتر بر سفتهبازی و شرطبندی معطوف هستند و به نظر من از سلامت کمتری برخوردارند.
از طرف دیگر، بلاک چینها در واقع رایانههای مختلف هستند؛ بنابراین، ویژگیهای مرتبط با امنیت و عملکرد آنها مهم است. اما بلاکچینها نوعی شبکه اجتماعی نیز محسوب میشوند و به جامعههای سالمی نیاز دارند که بر ایجاد موارد جدید معطوف هستند.
- هنگامی که درباره فضای بلاک صحبت میشود، بسیاری از صحبتها و گفتگوها حول مساله مقیاسپذیری میچرخد. همگی شاهد این موضوع هستیم که با افزایش تقاضا چه اتفاقی برای اتریوم رخ میدهد. در این شرایط با ازدحام شبکه و افزایش کارمزد گس مواجه هستیم. به نظر شما جالبترین و نویدبخشترین روش برای مقیاسپذیری بلاک چینها و فضایی که ارائه میدهند، چیست؟
حرف شما درباره مشکل مقیاسپذیری در بلاک چینها و اهمیت آن درست است. بعضی از بلاک چینها نظیر اتریوم، این چشمانداز را اتخاذ کردهاند که بهترین روش برای رشد فضای بلاک، راهکارهای لایه دوم است. راهکارهای لایه دوم در واقع سیستمهایی هستند که بر بستر شبکههای لایه اول نظیر اتریوم قرار دارند. در صورتی که راهکارهای لایه دوم ساختار درست و صحیحی داشته باشند، دارای ویژگیهای امنیتی شبکههای لایه اول هستند؛ بنابراین در راهکارهای لایه دوم نیز از امنیت قوی اتریوم بهرهمند میشوید، اما فضای بلاک بیشتری فراهم میسازند که برنامههای مختلف میتوانند بر بستر آنها با گس کمتری اجرا شوند. در حال حاضر شبکههای لایه دوم برجستهای وجود دارند که عبارتند از آپتیمیزم (Optimism)، آربیتروم (Arbitrum)، zkSync، آزتک (Aztec) و استارکویر (Starkware). تمام این شبکههای لایه دوم رویکردهای مختلفی اتخاذ کردهاند و در مراحل مختلف توسعه قرار دارند.
شبکههای لایه دوم یکی از روشهای افزایش فضای بلاک محسوب میشوند. روش دیگر برای رشد موجودی از طریق طراحی سیستم محقق میشود. برای مثال، سولانا در صدد این است تا تمام مقیاسپذیری خود را بر بستر لایه اول انجام دهد.
به نظرم روش دیگر برای افزایش فضای بلاک با وجود بلاک چینهای لایه اول بیشتر به دست میآید. در حال حاضر، مجموعه بزرگی از شبکههای لایه اول معتبر در دست توسعه قرار دارد. همچنین بریج (Bridges) متعددی عرضه شدهاند. بریجها روشی برای تعاملپذیری، ارسال رمزارزها و پیامها در بلاک چینهای مختلف است. آیندهای را تصور کنید که در آن مجموعهای از بلاک چینهای مختلف در اختیار دارید که تمام آنها به یکدیگر متصل هستند و بر اساس مزیتهای و معایب فنی و جامعه هر کدام از آنها، به صورت یکپارچه به انتقال بین آنها میپردازید.
یکی از مباحث فنی این است که بهترین روش برای رشد فضای بلاک کدام روش است. به نظرم ترکیبی از سه روش مهم فوق میتواند بهترین روش به شمار آید.
- من این ایده «بلاک چینهای یکپارچه» را بسیار دوست دارم. شاید به خاطر اینکه همانند یک واقعیت دیگر است. این ایده باعث میشود یکی از مقالههایی که درباره فضای بلاک خواندهام را به یاد بیاورم. این مقاله به اسم «بازارهای سرمایه اجماعی» و به قلم لئو ژانگ (Leo Zhang) و سانیل سرینی (Saneel Sreeni) است. در این مقاله، ژانگ و سرینی اذعان داشتهاند که فضای بلاک به «کالای اصلی و مرکزی متاورس» تبدیل خواهد شد. به نظر میرسد هیچ موردی بیش از اجرای درون زنجیرهای واقعیت موازی به فضای بلاک نیاز نداشته باشد. اما آیا این موضوع به نظر شما منطقی است؟ آیا متاورس یک عامل مهم در مبحث فضای بلاک محسوب میشود؟
ابتدا بیایید اصطلاح متاورس را تعریف کنیم. متاورس یک عبارت کلی است که مجموعهای از فناوریهای نوظهور را در برمیگیرد. متاورس شامل وب ۳، رابطهای کاربری جدید نظیر واقعیت مجازی (VR) و یک تعریف کلی از پیشرفت اینترنتی است که هر روز بیشتر حضور خود را در زندگی ما به عنوان یک عامل مهم و اصلی افزایش میدهد. به عبارت سادهتر، متاورس را میتوان به عنوان موج بعدی اینترنت در نظر گرفت.
یک پرسش بسیار مهم در رابطه با موج بعدی اینترنت این است که آیا توسط یک شرکت بزرگ نظیر متا به صورت متمرکز کنترل خواهد شد یا مانند اینترنت اولیه به صورت غیرمتمرکز خواهد بود؟ در صورت غیرمتمرکز بودن موج بعدی اینترنت، کنترل آن در اختیار مجموعهای از توسعهدهندگان، تولیدکنندگان و خالقان و سایر افراد حاضر در جامعه خواهد بود و همگی از طریق سیستمهای و استانداردهای مشترک شامل بلاک چینها به همکاری با یکدیگر میپردازند. در صورت غیرمتمرکز بودن آینده اینترنت، بلاک چینها به عنوان روشی برای ایجاد قوانین شبکه، حفظ و نگهداری داراییها، کالاهای مجازی و ذخیرهسازی سایر اطلاعات بهاشتراکگذاشتهشده از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار خواهد بود. بلاک چینها اولین روشی است که میتوانید اطلاعات «وضعیت» اینترنت را در اختیار داشته باشید. اینترنتی که نه در دستان شرکتهای بزرگ، بلکه در اختیار جامعه است.
به سوال شما برمیگردیم. به نظرم فضای بلاک به عنوان منبع پردازشی جدید، نوظهور و بسیار مهم در کنار منابع پردازشی سنتی نظیر پهنای باند، هارد و فضای ذخیرهسازی و سایر موارد قرار میگیرد. در صورت محقق شدن چشمانداز وب۳، فضای بلاک احتمالا مهمترین منبع پردازشی جدید دهه ۲۰۲۰ خواهد بود.
- مثالها و مواردی که تاکنون گفتهایم در زمینه پردازش سنتی بوده است؛ اما نظر شما درباره سایر حوزهها چیست؟ برای مثال، بعضی از افراد معتقدند فضای بلاک همانند زمین، نفت یا سایر موارد باید به عنوان یک کالا در نظر گرفته شود. این ایده و چشمانداز، مباحث جدیدی ایجاد میکند. برای مثال، از آنجایی که سایر کالاها دارای بازارهای خودشان هستند، آیا فضای بلاک نیز بازار مختص به خود را خواهد داشت؟ این کالای جدید تا چه حد مالیسازی (Financialize) خواهد شد؟
به نظر من بخش عمدهای از حوزه فضای بلاک قابل انتقال نخواهد بود. بدین ترتیب، مالیسازی آن نیز محدود خواهد شد. اگرچه ممکن است فضای بلاک در یک زنجیره قابل انتقال باشد، اما انتقال آن در بین بلاک چینهای مختلف با موانعی نظیر امنیت و کارایی مواجه است. نکته مهم این است که بلاک چینهای مختلف دارای جوامع متفاوتی هستند؛ بنابراین داشتن یک بازی یا کالای مجازی در یک بلاک چین نسبت به یک بلاک چین دیگر معنا و مفهوم متفاوتی خواهد داشت. برای مثال منتشر کردن یک مطلب در لینکدین با فیسبوک و توییتر فرق دارد. شبکههای مختلف دارای بافت و شرایط و جامعههای متفاوتی هستند.
من پیشبینی میکنم که شاهد نوآوریهای جدیدی خواهیم بود که باعث میشود تقاضا برای فضای بلاک، کارآمدتر و عادلانهتر شود. هماکنون نیز سیستمهای مزایده گس وجود دارد که فضای بلاک را در بلاک چینهای مجزا نظیر اتریوم مالیسازی کردهاند. به نظرم به طور کل شاهد طیف گستردهای از بلاک چینهای متفاوت خواهیم بود. بلاک چینهای مختلف دارای جامعههای متفاوتی خواهند بود و به طور کل، داراییهای قابل انتقال بین بلاک چینهای مختلف وجود نخواهند داشت.
- شما به بهبودهایی پیرامون تقاضا برای فضای بلاک اشاره کردید، اما تصور میکنم که منتظر نوآوریهای بسیار بیشتری باشید. این روزها چه موردی بیش از همه چیز شما را هیجانزده میکند؟
ما همچنان شاهد نوآوری در بلاک چینهای لایه اول خواهیم بود. برای مثال، چندین پروژه مختلف از جانب شرکت متا وجود دارند که نوآوریهای جالبی در زمینه سیستمهای توزیعشده به همراه دارند. در زمینه زبانهای برنامهنویسی نیز توسعهها و پیشرفتهای جالبی وجود دارد. برای مثال، من از زبان برنامهنویسی جدیدی به اسم Move هیجانزده هستم که ویژگیهای امنیتی بسیار خوبی دارد. موارد و اتفاقات جالب بسیار زیادی در خصوص گواههای دانش صفر به عنوان روشی برای بهبود عملکرد و ویژگیهای حریم خصوصی بلاک چینها در حال وقوع است. ما شاهد سرمایهگذاری در این حوزهها هستیم. همانطور که اشاره کردم موارد هیجانانگیز دیگری نیز در خصوص شبکههای لایه دوم در حال انجام است. بریجها نیز بسیار مهم هستند؛ زیرا بلاک چینها را به یکدیگر متصل میکنند.
ما همچنان به بهبودهای بیشتری نیاز داریم تا تجربهای را برای کاربران جدید فراهم سازیم که به این عرصه وارد شوند. در سراسر حوزههای مرتبط با کیف پولها، حصانت، بازیابی و مدیریت کلیدها نقاط ضعف متعددی وجود دارد که باید کاهش یافته و برطرف شوند. همچنین به امنیت و عملکرد بهتر نیازی همیشگی وجود دارد.
من انتظار دارم که بلاک چینها از الگوی مشابه با موجهای پردازشی قبلی پیروی کنند. در این الگو، یک چرخه بازخورد منسجم بین زیرساخت و برنامهها و کاربردها وجود دارد. هرچه کاربردها و برنامههای بیشتری ایجاد شود، تقاضا برای زیرساخت نیز افزایش مییابد. هرچه زیرساخت بهتر شود، کاربردها و برنامههای جدیدی به وجود میآید. اقتصاددانان به این موضوع، تقاضای القایی (Induced Demand) میگویند. به همین دلیل است هنگامی که خط تردد دیگری در بزرگراه ساخته میشود با ترافیک بیشتری مواجه میشویم. در این شرایط، فروشگاهها و ساختمانهای بیشتری در منطقه مذکور ساخته میشود و بدین ترتیب ترافیک بیشتری به سمت این منطقه جذب میشود. در بلاک چینها نیز شاهد سازوکار مشابهی هستیم.
من معتقدم که علاقه و فرصتهای بیپایانی برای زیرساخت و نوآوری در آن وجود دارد که تا ۱۰ الی ۲۰ سال آتی افزایش مییابد.
- شما در ماه نوامبر سال قبل گفته بودید که به نظرم فضای بلاک بهترین محصول برای فروش در دهه ۲۰۲۰ است. منظور شما چه چیزی بود و سایر توسعهدهندگان و سرمایهگذاران باید چه نکتهای از حرف شما متوجه شوند؟
فروش فضای بلاک در دهه ۲۰۲۰ مشابه با فروش رایانههای شخصی در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ و فروش موبایل در دهه گذشته یک کسبوکار خوب خواهد بود. هرگاه موج پردازش و رایانش جدیدی ایجاد میشود، با چرخه بازخورد منسجم مواجه میشوید که به رشد تصاعدی منجر خواهد شد. هنگامی که در این چرخه حضور داشته باشید، معمولا فروش یکی از محصولات با کیفیت که مردم تقاضای خرید آن را دارند، کسبوکار بسیار خوبی است. به نظرم این شرایط برای فضای بلاک با کیفیت در دهه آتی نیز صادق است.
در دهه ۱۹۹۰ موج عظیمی از سرمایهگذاری بر روی پهنای باند و به ویژه سرمایهگذاری در تجهیزات سویچینگ و فیبر مسافتهای طولانی وجود داشت. سپس سقوط بزرگی در این بازار رخ داد و تمام این تجهیزات بلااستفاده ماند. من کاملا به خاطر دارم که در اوایل دهه ۲۰۰۰، افراد منفیگرای بسیار زیادی وجود داشتند که میگفتند هرگز از این زیرساخت استفاده نخواهد شد. در آن زمان، شبکههای پخش نظیر نتفلیکس نداشتیم، یوتیوب وجود نداشت و پخش ویدیوی اینترنتی میسر نبود. اینترنت در آن زمان اساسا شامل ایمیل و صفحات اینترنتی بود؛ بنابراین مردم میگفتند:
چرا باید ماهانه ۵۰ دلار برای پهنای باند بیشتر و مشاهده سریعتر ایمیلها و وبسایتها پرداخت کنیم؟ نکتهای که این افراد دستکم گرفته بودند این بود که با ایجاد پهنای باند بیشتر، توسعهدهندگان و کارآفرینان چیزهای بیشتری با استفاده از این پهنای باند به وجود میآوردند.
تقریبا در سال ۲۰۰۵ بود که یوتیوب فعالیت خود را آغاز کرد. در این زمان بود که برنامهها و پهنای باند بهتر شد. سپس موج موبایلها شروع شد که عرضه آیفون در سال ۲۰۰۷ به آن سرعت بخشید. رایانش ابری (Cloud Computing) و شبکههای اجتماعی ناگهان به بلوغ رسیدند و این موضوع به دههای مملو از گسترش و بهبودهای فناوری منجر شد.
اکنون که به نظر میرسد به روند نزولی و سراشیبی اقتصادی وارد میشویم، اوایل دهه ۲۰۰۰ یادآوری میشود. جای تعجبی نداشت که افراد منفیگرای بسیار زیادی میگفتند به تمام چیزهایی که ساختیم و کاربردی ندارند، نگاه کنید. اما این دقیقا همان زمانی است که میتوانیم وارد دوره طلایی کارآفرینی شویم. اکنون زمان آن رسیده است که بگوییم برنامههای برتر و باکیفیتی که میتوانند موج رایانش را ارتقا دهند و به جلو حرکت دهند، کدام برنامهها هستند؟ این برنامهها ممکن است در حال حاضر وجود داشته باشند. شاید چیزهای جدیدی باشند که هنوز به وجود نیامدهاند. ما به طور دقیق این موضوع را نمیدانیم و همین نکته است که دوره کنونی را جالب و هیجانانگیز میکند.
نتیجه گیری
در مصاحبه ماریو گابریل با کریس دیکسون، به فضایی بر بستر بلاک چین که در آن میتوانید کدها را اجرا کرده و اطلاعات خود را ذخیرهسازی کرد، پرداختیم و با ویژگی، کارایی و تاثیراتی که میتواند بر بهبود آینده عرصه و تکنولوژی بلاک چین بگذارد آشنا شدیم. اکنون نظر شما در مورد فضای بلاک چیست؟ بهنظر شما این تکنولوژی میتواند از تمام پتانسیل خود استفاده کند یا خیر؟