این روزها به راحتی نمیتوان در مورد رمزارزها صحبت کرد بدون اینکه بحث به جاهای باریکی کشیده شود. مفهوم «ماکسیمالیسم» (Maximalism – به معنی تعصب شدید و کورکورانه) در بازار رمزارزها ابعاد جدیدی پیدا کرده است. وقتی فرد جدیدی وارد حوزه ارزهای رمزنگاری شده میشود، یکی از اولین مشکلات فرهنگی (یا نکات مثبت – بستگی دارد که از چه کسی سوال کنید!) که با آن روبرو میشود، تعصب است: «چرا طرفداران بیت کوین وقتی از آلتکوینها حرف میزنیم ما را از اتاقهای کلاب هاوس خود بیرون میاندازند؟ چرا طرفداران اتریوم بلاکچین های جدید را ghost chain مینامند؟ چرا بین تیمهای توسعه بلاکچینهای اصلی همکاریهای بیشتری وجود ندارد؟»
بسیاری این سوالات را از من در پلتفرمهای مختلفی از جمله کلاب هاوس میپرسند. حتی در واژهنامه Urban، مدخل «ماکسیمالیست بیت کوین» (Bitcoin Maximalist – معادل با طرفدار دوآتیشه و متعصب بیتکوین که عموما نظر مساعدی به آلتکوینها ندارد) افزوده شده است.
ترس و ماکسیمالیسم در حوزه رمزارز
از نظر من، ماکسیمالیسم در حوزه رمزارز به معنای اعتقادی کورکننده، متعصبانه و هیجانی به یک شبکه بلاکچین است. مانند میهنپرستی، نژادپرستی و دیگر پرستیها، تعصب رمزارز ریشه در عقده برتریطلبی دارد که آن نیز از ترس نشأت میگیرد. یک ترس مشخص وجود دارد که موفقیت بلاکچین های دیگر به معنای کاهش ارزش داراییهای آن افراد است.
پدیده فرهنگی تعصب به هیچ عنوان مختص حوزه ارزهای دیجیتال نیست. در گذشته هیجاناتی با همین میزان قطعیت حول تکنولوژیهای رقیبی که همزمان به بازار عرضه شدند دیده شده است.
تاریخچه کوتاهی از ماکسیمالیسم در تکنولوژی
صدها سال است که تعصب در تکنولوژی وجود دارد. طبیعتا این تعصبها بین طرفداران تکنولوژیهای مختلفی که هدفشان حل مسائل مشابهی بوده بحث و جدل به وجود آورده است.
یکی از مشهورترین آنها، «جنگ جریانها» در دهه ۱۸۸۰ بین نیکلاس تسلا و توماس ادیسون بود. هر دو الکتریسیته AC (جریان متناوب) و DC (جریان مستقیم) ابزاری برای معرفی برق به خانههای آمریکایی برای اولین بار بود. با این حال طرفداران هر کدام از این تکنولوژیها بسیار متعصب بودند. حتی مقطعی ادیسون بهطور پنهانی زد و بندهایی کرد و باعث شد که صندلی الکتریکی از برق AC استفاده کند و از تصاویر اعدامهای آن استفاده تبلیغاتی کرد تا فجایعی که AC بوجود میآورد را به مردم نشان دهد!
در دوران معاصر و در حوزه کامپیوتر، بسیاری هنوز جنگ بین مایکروسافت و اپل را که برای بهدست آوردن دل مصرفکنندگان در دو دهه اخیر برقرار بوده است را به خاطر دارند. خوشبختانه برنامههای تبلیغاتی آنها برای تخریب حریف بیشتر بر پایه طنز بوده است تا ایجاد وحشت! همانطور که از این مثالها مشاهده میکنیم، تعصب به هیچ عنوان پدیده خاص اکوسیستم رمزارز نیست.
عصر پادشاهی بیت کوین
در روزهای اولیه و در سال ۲۰۱۳، همه چیز خواب و خیال بود. در آن زمان جامعهی رمزارز بسیار کوچک بود و اکثر افرادی که در روزهای ابتدایی وارد این فضا شدند از لحاظ ایدئولوژیک به یکدیگر شبیه بودند. بسیاری از طرفداران قدیمی بیتکوین به ارزشهایی چون مقابله با سانسور، حریم خصوصی و استقلال اعتقاد داشتند. در واقع هر سال مجمع آزادی (Liberty Forum) در نیو همپشایر، یک کنفرانس برای افرادی که میخواهند از زیر سلطه دولتها بیرون آیند، برگزار میکرد و میزبان طرفداران بیتکوین بود.
در اصل علاقه به بیتکوین به معنای علاقه به آزادی بود. اگر به آزادی علاقهمند بودید لزوما به این معنی نبود که از بلاک چینهای دیگر تنفر دارید. با این حال این نگرشها با گسترش جامعه رمزارز و آشنایی افراد با ایدههای ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin) در سال ۲۰۱۴ شروع به تغییر کرد.
چطور تفکر ماکسیمالیسم وارد دنیای رمزارزها شد؟
وقتی ویتالیک بوترین پیشنهاد استفاده از قراردادهای هوشمند را در بلاکچین داد، انتظار حمایت جامعه طرفداران بیتکوین را داشت. ویتالیک در کتاب «ماشین بینهایت» (Infinite Machine) از ارتباط و تعامل نزدیکش با «مجموعهای از کارآفرینان و توسعهدهندگانی که تلاش داشتند تا مرزهای بیتکوین را جابجا کنند تا ببینند که آیا میتواند چیزی بیش از یک ارز دیجیتال باشد…» میگوید. «این تلاشها بهنام بیتکوین نسخه ۲ شناخته میشد». ویتالیک بوترین خود یک طرفدار پروپاقرص بیتکوین بود، در واقع او یکی از بنیانگذاران مجله بیتکوین (Bitcoin Magazine) بود. او مفصلا راجع به پتانسیلهای بیتکوین مقالات زیادی نوشته است.
وقتی ویتالیک پیشنهاد اتریوم را در فوروم بیتکوین تاک (BitcoinTalk) ارائه کرد، بسیاری از اعضا برای او آرزوی موفقیت کردند. اما حتی در ژانویه ۲۰۱۴، تعدادی از طرفداران بیتکوین، اغلب به دلایل ایدئولوژیک، به شدت با پروژه اتریوم مخالفت کردند. بسیاری از اعضای جامعه اتریوم را کلاهبرداری خواندند و اعتقاد داشتند که این تکنولوژی ارزشی به اکوسیستم نمیافزاید.
حتی قبل از انتشار اتریوم، در حالی که ایده یک شبکه مبتنی بر قراردادهای هوشمند در حال شتابگرفتن بود، ویتالیک لازم دانست تا مقالهای راجع به ماکسیمالیستهای بیتکوین بنویسد. در این مقاله، ویتالیک این نگرش قاطعانه را به چالش کشید، و ماکسیمالیسم بیتکوین را برای جامعه رمزارز مخرب تلقی کرد. برخی از افراد جامعه اتریوم امروزه از عبارت «ماکسیمالیست بیتکوین» به شکلی استهزا آمیز و برای به سخره گرفتن ذهنیت بسته مخاطبشان استفاده میکنند.
البته که نگاه ویتالیک توجه جامعه بیتکوین را جلب نکرد و با گسترش پذیرش اتریوم، انتقادهای جامعه بیتکوین هم افزایش یافت.
البته همه طرفداران بیتکوین، ماکسیمالیسم را راه مناسبی برای هدایت توسعهدهندگان و کاربران به راه راست نمیدانند. اندریاس آنتونوپولوس (Andreas Antonopoulos)، یکی از بزرگترین مبلغان بیت کوین معتقد است که تعصب بیت کوین برای اکوسیستم خطرناک است.
ثروتطلبی انسان و تفکر ماکسیمالیستی
من با ماکسیمالیستهای بیتکوین زیادی راجع به نگاهشان صحبت کردهام و منطقی که برای نگرششان ارائه میدهند، این است: «ما باید از کاربران جدید در برابر کلاهبرداریها محافظت کنیم». بسیاری از طرفداران دوآتیشه بیتکوین به تعداد زیاد کلاهبرداریهای موجود در بازار رمزارز اشاره میکنند. از ICOهای کلّاش گرفته تا مواردی که در دیفای (DeFi)، زیر پای کاربران خالی شده است. موارد بسیاری وجود دارد که هواداران پروپاقرص بیتکوین میتوانند به آنها اشاره کنند تا تصویر ویرانهای از اکوسیستم خارج از بیتکوین ترسیم کنند.
و راستش را بخواهید، همه اینها واقعیت دارد! کلاهبرداری در فضای رمزارزها بسیار گسترده است، تکنولوژی که با سانسور مبارزه میکند، نقشآفرینان نادرست زیادی را هم به خود جلب میکند. در عین حال، این چه تفاوتی با این دارد که بگوییم: «بیتکوین بد است؛ چون تبهکاران از آن برای فروش مواد مخدر و حمایت مالی از تروریستها استفاده میکنند»؟
در نهایت ماکسیمالیسم در رمزارز به منافع مالی برمیگردد. چرا ادیسون اعدام یک مجرم با صندلی الکتریکی که با جریان متناوب عمل میکرد را ترتیب داد؟ چون وستینگهاوس (Westinghouse)، شرکتی که پشت جریان متناوب بود، بزرگترین رقیب ادیسون بود! از نظر ادیسون هیچ خطری بزرگتر از وستینگهاوس وجود نداشت. انگیزههای مالی طرفداران بعضی تکنولوژیها، بزرگترین دلایلی هستند که تعصب را به وجود میآورند.
آیا بیت کوین به ماکسیمالیسم نیاز دارد؟
از نظر من این نوع تعصب که در رمزارز وجود دارد، نه تنها بیمارگونه است، بلکه کاملا غیرمنطقی است. بر خلاف مایکروسافت و اپل، اتریوم و بیتکوین حتی مستقیما رقیب یکدیگر نیستند. بیتکوین مشخصا خود را به عنوان شبکهای که میتواند ابزار ذخیره ارزش در آینده باشد جا انداخته است، در حالی که اتریوم پلتفرمی برای برنامههای غیر متمرکز است. حتی عموامل تاثیرگذار بر قیمت بیت کوین و قیمت اتریوم نیز کاملا از هم متفاوت هستند (وابستگی تمام آلتکوینها به بیت کوین را در نظر نگرفتهایم).
یک بار، دقیقا این نگرشم را برای یک اینفلوئنسر مشهور بیتکوین توییت کردم. پاسخ او این بود که بیت کوین و اتریوم برای اینکه در صدر ارزش بازار باشند با هم در رقابت هستند. این منطق در واقع میگوید از آنجا که بیت کوین و اتر هر دو نوعی دارایی هستند، باید با هم در رقابت باشند.
به نظر من این منطق درست نیست. به نظر من اپل، که یک تولیدکننده بزرگ محصولات مصرفی است، و بریک (Barrick)، که یک شرکت استخراج طلای بزرگ است، را مستقیما رقیب یکدیگر نمیدانم. فقط به اینخاطر که هر دو این شرکتها سهامی عام هستند، به این معنا نیست که مستقیما با یکدیگر در رقابت هستند. بریک و اپل کاملا مدل کسبوکار، تامینکنندگان و مصرفکنندگان متفاوتی دارند. اگر اپل و بریک را متفاوت میدانیم، چطور اتریوم و بیت کوین را یکسان میپنداریم؟
سوالات متداول (FAQ)
- بیت کوین ماکسیمالیسم (Bitcoin Maxi) به چه کسی گفته میشود؟
Bitcoin Maximalist معادل با طرفدار دوآتیشه و متعصب بیتکوین است که عموما نظر مساعدی به آلتکوینها ندارد.
- ماکسیمالیسم در حوزه رمزارزها به چه معناست؟
ماکسیمالیسم در حوزه رمزارز به معنای اعتقادی کورکننده، متعصبانه و هیجانی به یک شبکه بلاکچین است.