
در گذشته لیبلها و ناشرهای ضبط و پخش موسیقی میزان زیادی از جریانهای درآمدی زنجیره ارزش صوتی را به خود اختصاص میدادند و موسیقیدانان و هنرمندان فعال این عرصه از این درآمد بهره چندانی نمیبردند. به واسطه ظهور توکنهای غیرقابل تعویض (NFT) و امکاناتی که در این زمینه ارائه میکنند، عبارت «NFT موسیقی» بر سر زبانها افتاد و ارتباط سنتی میان هنرمندان و برندهای ضبط تغییر کرد. با میهن بلاکچین همراه باشید تا تغییرات گسترده این حیطه، دستاوردها و پیامدهای آن را مورد بررسی قرار دهیم.
زنجیره ارزش صوتی و عوامل تاثیرگذار در آن
تا زمان ظهور نپستر (Napster) که به عنوان یک پلتفرم اشتراکگذاری فایلهای صوتی به صورت همتابههمتا عمل میکند، مجموعه اقدامات ناشران موسیقی متشکل از سه چیز بود:
۱- اشتراکگذاری ریسک: برندهای استودیویی مختلف ضبط در حقیقت سرمایهگذاران خطرپذیری (VC) بودند که بر روی هنرمندان سرمایهگذاری میکردند. اکثریت قابل توجهی از این سرمایهگذاریها سودآور نبودند. بخش اندکی از این اقدامات به کسب سود منجر میشدند و بخش عظیمی از بازده مالی را ایجاد میکردند. شرکتهای ضبط در حقیقت بر روی تامین بودجه قسمت گستردهای از موسیقی تمرکز داشتند، با وجود آنکه بخش گستردهای از موسیقی سود چندانی ندارد. هنرمندان نیز بخش زیادی از امکان رشد اقتصادی آتی خود را در ازای کسب درآمد پایدار کوتاه مدت معامله میکردند.
۲- بازاریابی: پیش از توسعه و گسترش اینترنت در گستره جهانی، تبلیغات در مقیاس بزرگ و توزیع فیزیکی محصول ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشتند و شرکتهای ضبط نقش مهمی در شناخته شدن و تبلیغ هنرمندان از طریق کانالهای پخش مثل رادیو، تلویزیون، پوسترها، بیلبوردها و غیره را بازی میکردند. پیش از پدیده اینترنت، بازاریابی هدفمند شخصی در مقیاس کوچک وجود نداشت.
۳- توزیع: ناشران موسیقی با خردهفروشان قرارداد همکاری برای توزیع و فروش عقد میکردند.
از بین این ۳ بخش خدماتی مهمترین بخش شماره ۳ بود. بدون وجود داشتن بستر توزیع، هیچ کسب و کاری در این عرصه وجود خارجی نخواهد داشت، که با ظهور اینترنت حوزه توزیع نیز با تغییرات اساسی مواجه شد.
عصر جدید ارتباط بین شرکتهای ضبط و هنرمندان
در طول ۲۰ سال گذشته، روابط میان هنرمندان و شرکتهای ضبط به صورت روزافزونی در تضاد با یکدیگر پیش رفت و هنرمندان کمکم متوجه شدند که برندهای ضبط بخش زیادی از کل درآمد صنعت موسیقی را تصاحب کردهاند و ارزش کمی را در قبال این امر به آنها ارائه میکنند. امروزه اکثر هنرمندان از پخش آنلاین برای کشف برند مورد نظر استفاده میکنند و در وهله اول، در راستای کسب درآمد از طریق نمایشهای زنده و کالاهای تجاری خود در عرصه زنجیره ارزش صوتی تلاش میکنند.
در این نقطه یک عدم تطابق اساسی وجود دارد. هنرمندان در حال بهینهسازی روند جریانهای درآمدی خود در مسیری هستند که شرکتهای موسیقی در آن مشارکت نمیکنند. به صورت همزمان، شرکتهای ضبط در حال تصاحب کردن سهم بزرگی از درآمد حاصل از پخش هستند. این شرکتها در حال سرمایهگذاری کردن بر روی هنرمندان در مسیر جریانهای درآمدزا هستند و در همین حین هنرمندان به صورت روزافزونی بر روی جریانهای درآمدی جدا از پخش تمرکز دارند. در حال حاضر شاهد رشد این عدم تطابق میان هنرمندان و لیبلها یا شرکتهای ضبط در هر دو قالب مثبت و منفی هستیم. در ادامه جنبههای مثبت و منفی عدم تطابق بین هنرمندان و لیبلهای ضبط را بررسی میکنیم.
جنبههای مثبت:
۱- هنرمندانی مثل Chainsmokers ،3LAU و RAC در حال سرمایهگذاری بر روی مدلهای نوین کسب درآمد از موسیقی هستند، که اکثر این مدلها با حوزه رمزارزها در ارتباطند.
۲- گروههایی مثل Kings of Leon در حال بهرهگیری از توکنهایNFT برای ایجاد بستر تعامل نوین با هواداران خود و کمپینهای توزیع صفحات وینیل (vinyl) هستند.
۳- دیجیهایی مثل استیو آئوکی (Steve Aoki) درحال گنجاندن NFTها در فرهنگ هواداران اجراهای خود هستند و کلکسیونهایی را با همکاری هنرمندان دیگر منتشر میکنند.
جنبههای منفی:
۱- نزاع عمومی تیلور سوئیفت (Taylor Swift) در زمینه حق کپیرایت با Machine Records، که در نهایت به ضبط دوباره کار او در تلاش برای بازپسگیری حق مالکیت اثرش منجر شد.
۲- یکی دیگر از رویکردهای منفی حاصل از این موضوع به مشاجره کانیه وست (Kanye West) بر سر آلبوم جدیدش با عنوان «Donda 2» بود که تنها از طریق یک پلتفرم اختصاصی در دسترس عموم قرار گرفته بود. او در حین اعلام این خبر گفت: «امروزه هنرمندان تنها ۱۲ درصد از درآمد این صنعت را کسب میکنند. زمان آن رسیده است تا موسیقی را از دست این سیستم ظالمانه برهانیم. لازم است تا کنترل جریان را به دست بگیریم و در راستای سازندگی زنجیره ارزش صوتی قدم برداریم.»
حوزه رمزارز میتواند بر روی هر سه بستر خدماتی این حیطه تاثیر بگذارد
عرصه کریپتو به صورت طبیعی اشتراکگذاری ریسک را دموکراتیزه میکند. یک هنرمند به جای جستجوی یک شرکت ضبط برای تضمین خود میتواند در ازای اعطای توکنهای غیرقابل تعویض موسیقی یا سوشال توکنها به هواداران خود، از جانب آنها جذب سرمایه کند. به عنوان یکی از مهمترین دستاوردهای این موضوع به روند اقتصادی بهتر برای هنرمندان و طرفدارانشان میتوان اشاره کرد. این در حقیقت یک مثال کلاسیک از میانجیگری افراد واسطه و موضوعی پرتکرار در زمینه رمزارزها است.
مالکیت صرف توکنهای غیرقابل معاوضه یا سوشال توکنها به فراهمسازی فضای طراحی و تعامل بین هنرمندان و هواداران آنها منجر میشود. از جمله چنین بسترهایی به فضای کشف نشده اجراهای خصوصی، ملاقات و خوشامدگوییها، مراسم شام و تشریفات، خلق آثار مشترک و غیره میتوان اشاره کرد. انتظار داریم تا رفتارهای نوین میان هنرمند با هنرمند، هنرمند و هواداران و هواداران با یکدیگر را در قالب لایههایی از این صنعت، در بطن داراییهای دیجیتال قابل برنامهریزی و ترکیبپذیر بومی را همراه با ارزش مالی ببینیم.
با ظهور پلتفرمهای پخش صدور مجوز و خرید ضبط مبتنی بر نسل سوم وب، تراکنشهای درون زنجیرهای یا آنچینی که چنین رویدادهایی را به نمایش میگذارند، امکان مدیریت شفاف و حق امتیاز را برای ما فراهم میکنند. به محض اینکه چنین استانداردهایی حول محور حق امتیاز آهنگسازی و ضبط صدا مورد پذیرش عمومی قرار بگیرند، قابلیت ترکیبپذیری ذاتی برنامههای غیرمتمرکز به ساخت اشکال نوینی از مصرف منجر میشوند؛ به عنوان مثال با تلفیق شدن گسترده مدیریت و سیگنالدهی مبتنیبر سلیقه کاربر در بستر پلتفرمهای موسیقی، انتظار داریم تا به جای روند اکتشاف از بالا به پایین سلسله مراتبی که توسط فعالان بازاریابی شرکتهای ضبط هدایت میشود، شاهد روند اکتشاف پایین به بالا یا خرد به کلان به واسطه گروهها و سازمانهای مستقل غیرمتمرکز (DAO) باشیم.
در طول ۹ ماه گذشته، عبارت «NFT موسیقی» به صورت برجستهای در میان فعالان حوزه کریپتو مورد استفاده قرار میگیرد. حداقل ۱۰ الی ۲۰ استارتآپ اخیرا تلاش کردهاند تا شیوه بهرهگیری از توکنهای غیرقابل تعویض و تا حدی سوشال توکنها را برای کمک کردن به موسیقیدانان در راستای کسب درآمد موثرتر یاد بگیرند.
این استارتآپهای مبتنی بر NFT موسیقی بر اساس نقشه راه خود به سه دسته تقسیم میشوند:
- اشتراکگذاری ریسک: Royal، Opulous و Decent
- تعامل با هواداران: Catalog، ENCORE و Highlight
- توزیع: Audius، Sound، NINA و Releap
سرمایهگذاری خطرپذیر سازمانهای مستقل غیرمتمرکز موسیقی
محصول نهایی همه این خدمات در حقیقت همان چیزی خواهد بود، که ما تمایل داریم تا در قالب سرمایهگذاری خطرپذیر سازمان مستقل غیرمتمرکز موسیقی (Music VC DAO) ببینیم. یک سرمایهگذاری خطرپذیر سازمان مستقل غیرمتمرکز موسیقی به صورت طبیعی هر سه بخش از زنجیره ارزش صوتی را پوششدهی میکند؛ اما لایههای غیرمتمرکز را در سراسر روند کاری خود در نظر میگیرد، که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
اشتراکگذاری ریسک
فعالیت در حوزه سرمایهگذاری خطرپذیر سنتی بسیار دشوار است. دنیا همواره در حال تحول به شیوههای غیرقابل پیشبینی است. بهترین سرمایهگذاریها یا بهتر است بگوییم مراحل اولیه سرمایهگذاری در هر پروژه معمولا غیر رایجترینها هستند. اما در رابطه با موسیقی و زنجیره ارزش صوتی اینطور نیست.
موسیقی تنها در حالتی خوب محسوب میشود که طیف گستردهای از مخاطبان، بر خوب بودن آن هم نظر باشند. این در حقیقت فرصت خوبی را برای سرمایهگذاران خردهپا فراهم می کند تا در زمینهای که واقعا از آن لذت میبرند و مورد تحسین آنها قرار دارد سرمایهگذاری کنند. استقبال گسترده از توکنهای غیرقابل تعویض در طول ۱۲ ماه گذشته بدین معناست که مردم به سرمایهگذاری در زمینه فرهنگی تمایل دارند.
موسیقی تا به امروز یکی از شاخصترین واسطههای فرهنگی و حداقلهای پولساز به حساب آمده است. هواداران موسیقی نسبت به کشف کردن هنرمندان پیش از اینکه مشهور شوند احساس غرور میکنند و با توجه به مطالبی که بیان کردیم، به زودی قادر خواهند بود تا در این راستا سرمایهگذاری نیز بکنند.
نسل بعدی متصدیان موسیقی مدیرانی نیستند که در شرکتها یا لیبلهای موسیقی کار میکنند، بلکه احتمالا به زودی طرفداران پرشور و شوقی هستند که سابقه تجربی از سرمایهگذاری در زمینه موسیقی مورد نظر خود را دارند. مکانیسمهای دقیقی که نشاندهنده عملکرد صحیح این نوع از سرمایهگذاری هستند، هنوز مشخص نشدهاند (توکنهای غیرقابل تعویض، سوشال توکنها و غیره)؛ اما به زودی از این رویکردها پردهبرداری میشود.
تمایل سرمایهگذاری در این زمینه از سوی هواداران بسیار زیاد است، تمایل هنرمندان برای کشف مدلهای جدید اشتراکگذاری ریسک نیز در سطح بالایی قرار دارد و کارآفرینان برجستهای که در راستای سازندگی این فضا فعالیت میکنند نیز تضمین میکنند، که مدلهای اشتراکگذاری ریسک محتمل در طول چند سال آینده مشخص میشوند. این مدلهای اشتراکگذاری خطرهای محتمل، بنیان و اساس نسل بعدی سرمایهگذاری خطرپذیر سازمان مستقل غیرمتمرکز موسیقی را فراهم میکنند.
مشارکت هواداران
پیش از این نیز در این مقاله به خدمات ثانویهای که لیبلها ضبط در قالب بازاریابی ارائه میکنند، اشاره کردیم. در سالهای بین دهه ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰، ارتباط بین موسیقیدانان و هوادارانشان به صورت اختصاصی و در قالب یک ارتباط یکطرفه بود. دلیل این امر به کانالهای تعاملی پیش از ظهور اینترنت برمیگردد که به صورت یک طرفه عمل میکردند. ظهور اینترنت موجب تغییر یافتن این روند شد. آینده بازاریابی موسیقیدانان بسیار پیچیده، دوطرفه، هدفمند و شخصیسازی شده است.
لیبلهای ضبط در قالب موسسههایی با بیش از ۵۰ سال قدمت، از این نقطه نظر چندان با تکنولوژی همسو نیستند و دلیل این امر نیز به بخش زیادی از درآمد آنها که از تعداد انگشتشمار هنرمندان اصلی حاصل میشود برمیگردد. این شرکتها انگیزهای برای کمک کردن به هنرمندان جوانتر در راستای بهینهسازی تعامل خود با هوادارانشان ندارند. ماهیت چنین ابزاری نیز به رهبری کردن روند ارائه محصول عالی برای درک تفاوتهای ظریف بازار در دستهبندی موسیقی الکترونیک در مقایسه با موسیقی رپ و کانتری و صحنه نوازندگی با سطح بالا و در قیاس با افرادی مثل تیلور سوئیفت نیاز دارد.
تمام این ماجرا به نیاز ادغام کردن مکانیسمهای نوین اشتراکگذاری ریسک بستگی دارد، بنابراین میتوان گفت که این فضای طراحی بسیار گسترده است. ما نمیتوانیم صبر کنیم تا ادغام شدن بازارهای NFT با برنامههای مکالمه و چت از قبیل دیسکورد، و یا ادغام شدن سوشال توکنها با برنامههایی مثل توییتر در کنار قابلیت دسترسی شخصیسازی شده مبتنی بر اقدامات لیست شدن درون زنجیرهای را شاهد باشیم.
توزیع
اسپاتیفای (Spotify)، اپل (Apple) و یوتیوب (Youtube) حوزه توزیع موسیقی را در دست گرفتهاند. این پلتفرمها همواره در نزاع با لیبلهای موجود هستند و چنین تنشی در طول چند سال اخیر بدتر نیز شده است؛ زیرا هر دو طرف این دعوا بر سر میزان درآمد ثابت و زیادی با یکدیگر مبارزه میکنند. چنین امری بستر ساخت خدمات نوین توزیع، که به صورت هوشمند ابزارهای اشتراکگذاری ریسک و مشارکت هواداران را ادغام میکنند را فراهم میسازد.
همانطور که پیش از این اشاره کردیم، تعدادی از استارتآپهای کریپتویی در حال تلاش کردن برای کنار زدن شرکتهای ضبط از این مسیر هستند. هر یک از این استارتآپها در حال کار کردن بر روی بخشی از این حوزه گسترده بوده و به آرامی در حال گسترش دادن کار خود هستند. هیچ کدام از آنها به دید سازنده نسل بعدی این حوزه و یک لیبل تمام عیار به کار خود نگاه نمیکنند، اما نقطه پایانی غیرقابل اجتناب برای اکثر آنها، تبدیل شدن به یک شرکت ضبط تمام عیار خواهد بود.
مجموعه برندهای ضبط نشاندهنده ساختار بازار بهینه دوران اقتصاد پیش از ظهور اینترنت و پیش از مفهوم امروزی حق مالکیت هستند. هنگامی که شاکله اصلی حق مالکیت تغییر پیدا میکند، مجموعه ابزار بازاریابی و توزیع نیز ناگزیر تغییر پیدا میکنند. چنین رویدادی در زمان رویآوردن ما از سیدیهای فیزیکی به موزیکهای آیتیونز (iTunes) و سپس با انتقال از آیتیونز به بستر پیشگامانه سلیقه محور ارائه شده توسط اسپاتیفای اتفاق افتاد.
انتظار داریم تا تنها ظرف مدت زمان چند سال، بهترین مجموعه محصولات طبقهبندی و ادغام شده از این دست به صورت کاملا یکپارچه ارائه شوند. این محصولات نه تنها تجربه نوینی از گوش کردن به موسیقی، بلکه مجموعه کاملی از خدمات اشتراکگذاری ریسک و مشارکت هواداران را در هر یک از سه حوزه فوق ادغام میکنند. هر یک از لایههای خدماتی این بخش نیازمند ادغام و یکپارچهسازی دقیق محصول با دیگر لایههاست تا بتوانیم به بهترین نحو از فرصت پیش رویمان بهره ببریم.
سخن پایانی
امروزه دیگر در عصر پیش از ظهور اینترنت به سر نمیبریم و عرصه موسیقی و ضبط نیز به واسطه پدیدههایی از قبیل توکنهای غیرقابل تعویض متحول شده است. لیبلها و شرکتهای ضبط صوتی همچنان بر روی کسب بخش زیادی از درآمد خود در زمینه پخش و هنرمندان اصلی بستر موسیقی تمرکز دارند و توجه زیادی به موسیقیدانان نوظهور نمیکنند. هنرمندان نیز رفته رفته متوجه چنین روندی شده و به شیوههای نوینی در عرصه زنجیره ارزش صوتی روی آوردهاند. ارتباط میان هنرمندان و هوادارانشان نیز همانند روی آوردن ما از سیدیها و دیویدیها به عرصه iTunes دچار تحول شده و موسیقیهای امروزی در قالب NFT و بدون نیاز به واسطههایی که پول کلانی را به خود اختصاص میدهند منتشر شده و در اختیار کاربر قرار میگیرند. نظر شما درباره توزیع آثار موسیقی به صورت غیرمتمرکز چیست؟ آیا تا به حال از پلتفرمهای انتشار موسیقی غیرمتمرکز استفاده کردهاید؟ به نظر شما چه بر سر جایگاه شرکتهای ضبط مشهور میآید؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.