برای آنکه امور مالی متمرکز و غیر متمرکز بتوانند در کنار هم به طور موثر کار کنند، راه طولانی در پیش رو خواهند داشت. اما تاکنون تلاش این دو گروه باعث پذیرش بیشتر ارزهای دیجتال شده است.
بدون شک امور مالی غیر متمرکز پتانسیل بالایی دارد. در همین ماه ارزش کل قفل شده در این صنعت از مرز ۱۴ میلیارد دلار عبور کرد. با اینکه شک و شبهههایی از بابت حباب بودن دیفای وجود دارد، اما نشانههای خوبی هم برای ماندنش دیده میشود. با این حال چگونگی باقی ماندن دیفای در حوزه امور مالی، به عواملی همچون نحوه برخورد با هکها و آسیب پذیریهای متعدد و همچنین تعامل امور مالی متمرکز با ویژگیهای برتر دیفای برمیگردد.
دیفای یا امور مالی غیر متمرکز، تمام آرمانهایی که فضای کریپتو وعده داده است را در بر میگیرد. دموکراسی، قدرت دادن به کسانی که به خدمات بانکی دسترسی ندارند، اقتصاد جهانی و دسترسی به همه، که همگان از آن با نام آرمان شهر اقتصاد یاد میکنند.
با این حال تا به امروز هیچ آرمان شهری وجود نداشته و هیچ قدرتی حرکت مستمری به سمت اهداف دست نیافته آن نداشته است. در طول تاریخ حرکات مثبت اینچنینی با شکست مواجه شدهاند مگر آنکه خود را با حقایق جهان وفق داده باشند. باید یک حد وسط طلایی بین امور مالی متمرکز و غیر متمرکز به وجود بیاید تا هر دو جناح و تمام دنیا از منافع آنها سود ببرند.
امور مالی متمرکز چه کمکی به فضای غیر متمرکز خواهد کرد؟
کمبود ممیزیهای امنیتی جامع و موثر منجر به هکهای میلیون دلاری شده است. این هکها حتی توسط افراد خارج از حوزه کریپتو کارنسی نیز دیده شده است. جایی که مرز بین دیفای و سیفای مشخص نیست، شهرت تمام این فضا لطمه میبیند.
در ارزهای دیجیتال، امور مالی غیر متمرکز، به دلایل موجهی جایگاه همان حرکت مثبتی را دارد که در بالا به آن اشاره شد. عواملی همچون باگهای برنامهنویسی، حمله به وامهای سریع، آسیبپذیری پلتفرمها و مشکلات طراحی توکنها. بیشتر از ۲۰ هک در سال ۲۰۲۰ روی پلتفرمهای دیفای صورت گرفته است که روی هم رفته خسارتی معادل ۱۰۰ میلیون دلار به آنها وارد شده است.
بیشتر بخوانید: فاجعه دیگر در حوزه دیفای؛ هک ۲۴ میلیون دلاری از پروتکل محبوب Defi
خوشبختانه در چند ماه گذشته، روی اهمیت اجرای ممیزیهای بهتر برای بازیگران اصلی حوزه امور مالی غیر متمرکز تاکید بیشتری شده است. این اولین قدم در جهت درست برای پیشرفت دیفای است.
البته که ایجاد ممیزی و نظارت بیشتر بر روی پروتکلهای دیفای، به اندازهی خود این صنعت جدید خواهد بود. اگرچه فقط با این کار، تمام ایرادات حل نمیشود، با این حال فضای کافی برای تغییرات و بهبودها باقی خواهد گذاشت. حتی ممکن است فضا برای ایجاد یک زیر شاخه از این صنعت، با استانداردهایی به منظور برطرف کردن این ضعف دیفای فراهم شود. این ممیزیها و تستهای امنیتی میتوانند مستقیما از فضای امور مالی متمرکز الهام گرفته و برای نظارت در پروتکلهای غیر متمرکز پیادهسازی و اجرا شوند.
قدم بعدی نظارتهای مالی است که از نگاه بازار، به آسیب پذیریهای بالقوه رسیدگی میکند. این قدم، حاصل تلاش مشترک هر دو حوزه سنتی و دیجیتال اقتصادی خواهد بود و برای تحقق آن، باید بازیگران امور مالی متمرکز پیشقدم شوند.
با حل شدن این مشکلات، چالش دیگری در امور مالی غیرمتمرکز پدید میآید؛ جذب سرمایهگذاری موسسات به منظور ضمانت توسعه بلند مدت دیفای. با اینکه دیفای به صورت پیش فرض به احراز هویت نیازی ندارد همین امر از ورود سرمایههای عظیم به آن جلوگیری میکند، چون موسسات سرمایهگذاری نمیتوانند با افراد ناشناس وارد تعهدات قراردادی شوند. پس بهتر است با تقویت امنیت این فضا، رابطه بین امور مالی متمرکز و غیر متمرکز تسهیل پیدا کند.
بیشتر بخوانید: کلاهبرداری در فضای دیفای، سرمایه گذاران را به خطر میاندازد!
پیچیدگی اکثر پلتفرمهای دیفای به علت نیاز به دانش تخصصی برای استفاده از آنها سبب میشود برای همگان قابل استفاده نباشد. ازینرو مشکل استفاده خرد از این صنعت به اندازه جذب سرمایههای کلان نیز حائز اهمیت است. این پیچیدگی شانس پلتفرمهای دیفای برای گسترش کاربرانش را محدود و پتانسیل رشد آن را کند میکند. از طرفی محصولات سیفای (امور مالی متمرکز) کاربرپسند هستند و به ابزارهای بانکی سنتی نزدیکتر هستند، بنابراین بیشتر مورد قبول عموم قرار میگیرند. ازینرو برای بهبود تجربه کاربری و حفظ کاربران در فضای دیفای، میتوان اینگونه قالبها را به امور مالی غیر متمرکز منتقل کرد.
مواردی هم وجود دارد که در آنها دیفای توانسته است به خوبی اجزایی از امور مالی متمرکز را به کار بگیرد. بخش قابل توجهی از سرمایه پلتفرمهای دیفای به صورت استیبل کوین (که محصول سازمانهای متمرکز است) نگهداری میشود، مثال خوبی برای این قضیه است. در این شرایط، استیبل کوینها به عنوان پلی میان امور مالی متمرکز و غیر متمرکز عمل میکنند.
دیفای به امور مالی متمرکز چه کمکی میکند؟
امکاناتی که دیفای توانسته است در سال جاری به ارمغان بیاورد قابل تحسین است. پلتفرمهای مالی غیرمتمرکز توانستهاند برای کسانی که به خدمات بانکی دسترسی ندارند فرصتهای مشابهی را ایجاد کنند و آزادی که هدف تمام این فضا است را عملی کند.
وامهای سریع (flash loan) مثال خوبی برای نشان دادن این است که اقتصاد نیز میتواند به سمت دموکراتیک شدن پیش برود. با این حال به دلیل هک شدنهای متعدد، انتقاداتی به وامهای سریع وارد شد. برای اینکه همه بتوانند مانند نهنگها از فرصتهای بهدست آمده در شرایط بازار استفاده کنند و به دلیل سرمایه کم این فرصتها را از دست ندهند، دیفای با استفاده از وامهای سریع توانست پدیده پولدار پولدارتر میشود و فقیر فقیرتر را حذف کند. با وجود امنیت بهتر فضای امور مالی متمرکز و محیط کاربر پسند آن، میتوان اینگونه موقعیتها را به تمام بازار و کاربرانی که به خدمات بانکداری دسترسی ندارند به خوبی ارائه داد.
از پروژههای دیفای که شکست خوردند هم میتوان نکات مثبتی یاد گرفت. حق اشتباه کردن بخش مهمی از پروسه یادگیری برای هر صنعتی است و در صنعتی به جوانی امور مالی غیرمتمرکز، این اشتباهات ما را مقاوم میکند. این اتفاقات در مقایسه با فضای اقتصاد سنتی در مقابل هم قرار میگیرند. جاییکه اشتباهات کوچک و بزرگ، به لطف دولتها و سیاستهای مداخلهگرانه بانک مرکزی علنی نمیشوند. این شفافیت پایه و اساس فضای دیفای است و در این فضا اثر قدرتهای واقعی بازار به خوبی مشخص است. در جریان هکهای اتفاق افتاده در امور مالی غیرمتمرکز در سال گذشته، این پدیده به خوبی واضح است. امثال Harvest, Value Defi و Yam که اشتباهات خود را به جامعه مطرح کردند را باید تحسین کرد. این رفتار نشان میدهد که تمام فضای دیفای به سمت بلوغ و رشد قدرتمندی در حال حرکت است.
با توجه به موقعیت کنونی امور مالی غیر متمرکز، علیرغم رشد یکبارهای که در سال ۲۰۲۰ شاهد آن بودیم، بعید است که دیفای از مرز جایگاه فعلی خود فراتر برود. احتمالا در سال پیشرو رشد این صنعت در طول سال پخش خواهد شد. بعضی از پروژههای آن شکست میخورند و بعضی دیگر جا افتاده میشوند و مکانیزم بهتری برای تنظیم قوانین خود بدست خواهند آورد. این قوانین راه را برای رسیدن به خط مشی پایدارتری هموار میسازد که موجب میشود امور مالی متمرکز و غیر متمرکز بهتر همراستا شوند.
ایدهآلهای دیفای، از جمله وجود سیستمی عاری از مدیریت آبشاری، جاییکه عملکردها توسط جامعه به صورت دموکراتیک و شفاف انتخاب میشوند، در ترکیب با اقدامات امنیتی و راحتی کار با امور مالی متمرکز، باعث میشود پذیرش ارزهای رمزنگاری شده گسترش یابد که نهایتا منجر به پیدایش محیط اقتصادی عادلانهتری خواهد شد.