
امورمالی غیرمتمرکز از زمان عرضه تاکنون، رونق بسیار زیادی پیدا کرده است. به عقیده بسیاری، یکی از دلایل رکوردشکنی اخیر اتریوم، انقلاب مالی است که دیفای آن را پایهگذاری کرده است. علیرغم تمامی اینها، دیفای هنوز در جذب سرمایه گذاران سازمانی چندان موفق نبوده است. اما Defi چگونه میتواند سرمایه سازمانها را جذب کند؟ در این مقاله به این سوال شما پاسخ میدهیم.
چرا سرمایه گذاران سازمانی بیت کوین را به دیفای ترجیح میدهند؟
طی چند ماه گذشته شاهد سرازیر شدن پولهای سازمانی به بازار بیت کوین بودهایم. موضوعی که بار دیگر کریپتو و بازار رمز ارزها را به تیتر شماره یک اخبار تبدیل کرد و ثابت کرد که ارزهای دیجیتال به عنوان یک کلاس جدید دارایی، گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری به شمار میروند.
گزارش ماه ژوئن داراییهای دیجیتال فیدیلیتی، حاکی از این است که ۸۰ درصد از سازمانها در آمریکا و اروپا حداقل به ارزهای رمزنگاری شده علاقه دارند و بیش از یک سوم آنها تا به امروز در این بازار سرمایه گذاری کردهاند. به نظر میرسد که بیتکوین محبوبترین انتخاب این سرمایه گذاران بوده باشد.
نقطه عطف سرمایه گذاران سازمانی آنجا رقم خواهد خورد که این سرمایه گذاران، بین ارزهای دیجیتال مانند Bitcoin و محصولات اکوسیستم دیفای تفاوت قائل شوند. تا اینجا بیشتر فعالیت سازمانها در حوزه کریپتوکارنسی صرفا خرید و نگهداری BTC یا در نهایت شرکت در معاملات آتی این رمز ارز بوده و تعداد کمی از این غولهای سرمایه گذاری به حوزه Defi و محصولات آن وارد شدهاند.
دلایل زیادی برای سرمایه گذاریهای اخیر در بازار بیت کوین وجود دارد؛ به عقیده بسیاری، بلوغ نسبی بازار و افزایش نقدینگی، باعث شده تا بازار توانایی انجام معاملات قابل توجه و چشمگیر را بدون آن که منجر به نوسان بیش از حد آن شود، داشته باشد. برخی دیگر نیز نوسانات غیرمعمول و پر بازده بیتکوین نسبت به بازارهای مالی سنتی مانند بورس را دلیلی بر سرمایه گذاریهای اخیر خود میدانند. علاوه بر این، پشتوانه بزرگترین ارز دیجیتال و محدود بودن تعداد آن به ۲۱ میلیون واحد، باعث شده تا با گرفتن لقب «طلای دیجیتال» بتواند در دنیایی از تورم و سیاستهای پولی و مالی بیقاعده، به عنوان مخزنی برای حفظ ارزش پول ایفای نقش کند.
با این حال، دلیل اصلی سرمایه گذاریهای اخیر سازمانی به ارزهای دیجیتال، مربوط به مقررات و زیرساختهای کاربردی آنهاست.
چرا شرکت های سرمایه گذاری به خرید بیت کوین علاقه دارند؟
موسسات مالی، سازمانهایی هستند که میلیاردها دلار پول مردم را مدیریت و در بازارهای مختلف سرمایه گذاری میکنند. بنابراین، این موسسات باید بر اساس قانون عمل کنند و در مورد نوع دارایی که نگهداری میکنند و نحوه نگهداری آن توضیح دهند. از طرفی در دو سال گذشته، صنعت بلاک چین و کریپتوکارنسی از نظر وضوح نظارتی، حداقل در اکثر بازارهای پیشرفته، جهشهایی به جلو داشته است. از طرفی دیگر، توسعه زیرساختهایی با استاندارد بالا که الگوی عملیاتی مشابه آنچه در دنیای سنتی بورس ارائه میشود را برای بازیگران سازمانی فراهم میکند، اکنون به آنها این امکان را میدهد تا مستقیما در داراییهای دیجیتال سرمایه گذاری کنند.
این موارد باعث شده تا سرمایه گذاران سازمانی اعتماد به نفس کافی برای سرمایه گذاری در بازار کریپتو پیدا کنند.
دیفای چگونه باعث افزایش علاقه سازمانها به ارزهای دیجیتال میشود؟
با فراتر رفتن بازده خزانهداری ده ساله آمریکا از مرز یک درصد، مهمترین گام بعدی این است که سازمانها و موسسات به سرمایهگذاری در محصولات دیفای و پروژه هایی مانند ییلد فارمینگ (Yield Farming) توجه کنند. به نظر میرسد با توجه به بازدههای سالانه ۲ تا ۱۲ درصد برخی از این پروتکلها، سرمایه گذاری سازمانها در این حوزه منطقی به نظر برسد. نیازی به گفتن نیست که برخی از پروتکلهای دیفای غریب به ۲۵۰ درصد بازدهی سالانه داشتهاند!
با این حال، دیفای هنوز در ابتدای راه قرار دارد و نقدینگی آن در مقایسه با سایر کلاسهای دارایی، بسیار ناچیزتر از چیزی است که بتواند موسسات را متقاعد کند که در این حوزه سرمایه گذاری کنند. علاوه بر این، در مورد شفافیت، قوانین و نحوه حاکمیت محصولات Defi، ریسکهای عملیاتی و نظارتی وجود دارد که سازمانها را در مورد سرمایه گذاری در این حوزه مردد کرده است.
برای اطمینان دادن به سرمایه گذاران سازمانی و جذب آنها، موارد زیادی در این حوزه، چه مربوط به محصولات و خدمات و چه در سایر زمینهها وجود دارد که باید توسعه یابند. البته ناگفته نماند که بیشتر این موارد توسعه و بهبود خود را آغاز کردهاند.
نگرانی اصلی موسسات اطمینان از قانونی بودن و انطباق همتایان دیفای خود در سطوح پروتکل و فروش است؛ یکی از راه حلها برای جذب سرمایه گذاران سازمان ، می تواند پروتکلی باشد که با توجه به وضعیت کیف پول سرمایه گذار و انطباق آن با سایر عوامل، آن را از خطرات احتمالی این حوزه حفظ کند. این راه حل باید همزمان با یک فرایند بیمهدهی برای رفع خطرات احتمالی همراه باشد. در حال حاضر شاهد ظهور چندین پروتکل بیمه و محصولات مرتبط با آن در حوزه امور مالی غیرمتمرکز هستیم؛ اما برای توسعه کامل خدمات بیمه غیرمتمرکز برای سازمانها، باید پذیرش و نقدینگی در اکوسیستم دیفای به اندازه کافی بزرگ باشد.
یکی دیگر از جنبههایی که برای جذب سازمانها باید ارتقا یابد، کیفیت و یکپارچگی دادهها از طریق اوراکلهاست. این امر باید موازی با نیاز به تجزیه و تحلیل پیشرفته برای نظارت بر سرمایه گذاریها و فعالیتهای درون زنجیرهای پیش برود. علاوه بر این، نیاز است تا قانونگذارانی که هنوز در این زمینه اظهار نظر نکردهاند، موضع خود را مشخص کنند تا شفافیت قوانین مربوط به مالیات یا حسابرسی این حوزه بیشتر شود.
مسئله مهم دیگر مربوط به هزینهها و توان شبکه است؛ بسته به ازدحام شبکه، انجام درخواستها در شبکه میتواند از چند ثانیه تا چند دقیقه طول بکشد و هزینه آن نیز از چند سنت تا چندین دلار بالا برود. البته این موضوع با توسعه اتریوم ۲ در دو سال آینده و همچنین ظهور بلاکچینهایی با سرعت بالاتر و مقیاسپذیری بیشتر حل خواهد شد.
همچنین توسعهدهندگان نیاز دارند تا در راستای بهبود تجربه کاربری، رابط کاربریها را بهبود سازند و از آن کدهای پیچیده، یک رابط کاربری عامه پسند به وجود بیاورند.
نقش قوانین در اینجا چه خواهد بود؟
مردم دوست دارند انقلاب بلاک چین را با انقلاب اینترنتی مقایسه کنند. آنچه آنها به خاطر نمیآورند این است که اینترنت جریان اطلاعات و دادهها را مختل کرد. بر اینترنت در آن زمان هیچ نظارت و قوانینی حاکم نبود و زیرساختی نیز برای آن وجود نداشت و تنها چند سال است که مقرراتی برای آن تصویب شده است.
صنعت مالی در طرف دیگر، حتی از سال ۲۰۰۸ به شدت قانونمند بوده است و نظارت میشود. در آمریکا، امور مالی سه برابر بیشتر از حوزه مراقبتهای بهداشتی قانونگذاری شده است. در حقیقت امور مالی دارای سیستم عملیاتی و زیرساختی است که ایجاد اختلال در آن را بسیار سخت و تا حدودی ناممکن میکند.
تاثیر قانونگذاری بر روی عرصه دیفای چگونه خواهد بود؟
به احتمال زیاد در ۱۰ سال آینده شاهد فورکهایی بین خدمات و پروتکلهای کاملا غیرمتمرکز، کاملا متن باز و کاملا ناشناس و ابزارهایی خواهیم بود که باید در چارچوب دقیق مقررات و زیرساختهای بازارهای مالی قرار گیرند. در نتیجه ممکن است بخشی از ویژگیها مانند ناشناس بودن یا کاملا غیرمتمرکز بودن از دست برود. البته این به هیچ وجه سرعت خارقالعاده خلاقیت و نوآوری بیوقفه و سریع در این بخش را کاهش نخواهد داد؛ محصولات دیفای زیادی در دست ساخت قرار دارند که حتی ما تا به حال به آنها فکر هم نکردهایم.
به نظر می رسد که تا سال ۲۰۲۵، دیفای با بازارهای مالی سنتی تطبیق داده شود و بتواند سرمایه گذاران سازمانی را جذب کند و به این شیوه، تمام پتانسیل خود را نشان دهد و یک سیستم بدون مشکل، غیرمتمرکز و خودگردان مالی را ایجاد کند. انقلابی که در حوزه مالی اتفاق افتاده، همچنان باقی خواهد ماند. در حال حاضر، سیستم کریپتو مبتنی بر فناوری و پیشرفت سریع، باید با سیستم های فیات قانونمند به یک تعادل و سازگاری برسند و قطعا ایجاد پلی میان این دو به نفع کل سیستم مالی خواهد بود.