گزارش تحقیقاتی: چرا ۹۰٪ ایردراپها در سال ۲۰۲۴ شکست خوردند؟
ایردراپها که با ارائه توکنهای رایگان به دنبال جذب تعاملات بلندمدت هستند، اغلب منجر به فروش سریع میشوند. تعدادی از ایردراپها موفق به افزایش پذیرش شده، اما بسیاری از آنها شکست میخورند.
در این مقاله از میهن بلاکچین بررسی میکنیم که ایردراپهای سال ۲۰۲۴ چگونه عمل کردند و چه عواملی بر نتایج آنها تأثیر داشت.
نکات کلیدی:
✅ نداشتن انعطافپذیری: بیشتر ایردراپها در عرض ۱۵ روز سقوط میکنند. در سال ۲۰۲۴، ۸۸٪ از توکنها علیرغم افزایش قیمت اولیه، طی چند ماه با کاهش ارزش مواجه شدند.
✅ ایردراپهای بزرگ، بردهای بزرگ: ایردراپهایی که بیش از ۱۰٪ از عرضه کل توکن را توزیع کردند، به حفظ جامعه و عملکرد بهتر دست یافتند. ایردراپهایی که کمتر از ۵٪ از عرضه کل را توزیع کردند، اغلب پس از راهاندازی با فروش سریع روبرو شدند.
✅ هدفگذاری FDVها: ارزشگذاری کاملاً رقیقشده (FDV) بالا بیشترین آسیب را به پروژهها وارد کرد. FDVهای بالا رشد و نقدینگی را محدود کرده و منجر به افت کاهش قیمت پس از ایردراپ شدند.
✅ اهمیت نقدینگی: بدون نقدینگی کافی برای حمایت از FDVهای بالا، بسیاری از توکنها تحت فشار فروش فروپاشیدند. نقدینگی عمیق برای ثبات قیمت پس از ایردراپ ضروری است.
✅ سال سخت: کریپتو در سال ۲۰۲۴ با مشکلات زیادی مواجه شد و بیشتر ایردراپها ضربه خوردند. معدود موفقیتهای حاصلشده با توزیع هوشمندانه، نقدینگی قوی و FDVهای واقعی به دست آمدند.
ایردراپها: شمشیر دو لبه توزیع توکنها
از سال ۲۰۱۷، ایردراپها به عنوان یک استراتژی محبوب برای توزیع توکنها و ایجاد هیاهوی اولیه مطرح شدند. با این حال، در سال ۲۰۲۴، بسیاری از پروژهها به دلیل اشباع بیش از حد نتوانستند به موفقیت دست یابند. با اینکه ایردراپها همچنان هیجان اولیه ایجاد میکنند، بیشتر آنها منجر به فشار فروش کوتاهمدت شدهاند که باعث کاهش قدرت حفظ جامعه و رها شدن پروتکل شده است. با این وجود، چند پروژه برجسته توانستند این روند را تغییر داده و نشان دهند با اجرای صحیح، ایردراپها هنوز میتوانند موفقیت بلندمدت معناداری را به همراه داشته باشند.
این گزارش به بررسی پدیده ایردراپهای ۲۰۲۴ پرداخته و موفقها را از ناکامها جدا میکند. ۶۲ ایردراپ در ۶ شبکه بلاکچین مختلف تحلیل شده و عملکرد آنها از جهات مختلف بررسی شده است: تغییرات قیمت، پذیرش کاربران و پایداری بلندمدت. در حالی که هر پروتکل ویژگیهای خاص خود را به همراه دارد، دادههای جمعی تصویر واضحی از میزان موفقیت این ایردراپها در دستیابی به اهداف اصلی ارائه میدهد.
عملکرد ایردراپها در سال ۲۰۲۴
هنگام بررسی عملکرد کلی، اکثریت ایردراپها پس از راهاندازی عملکرد خوبی نداشتند. تعداد کمی بازده اولیه قابل توجهی مشاهده کردند، اما با کشف قیمت، بیشتر توکنها با فشار نزولی مواجه شدند. این الگو به یک مسئله گستردهتر در مدل ایردراپ اشاره دارد: بسیاری از کاربران ممکن است بهجای تعامل طولانیمدت با پروتکل، صرفاً به خاطر مشوقها حضور داشته باشند.
با وجود تعداد بالای ایردراپها، یک سوال کلیدی مطرح می شود؛ آیا پروتکل قدرت ماندگاری دارد؟ آیا کاربران پس از توزیع پاداش اولیه همچنان ارزش را در پلتفرم مشاهده خواهند کرد یا مشارکت آنها صرفاً تراکنشی بوده است؟
این تحلیل که از دادهها در بازههای زمانی مختلف استخراج شده است، یک بینش مهم به ما میدهد؛ برای اکثر این توکنها، شور و شوق به سرعت و اغلب در ۲ هفته اول محو میشود.
عملکرد کلی ایردراپها
با نگاهی به تغییرات قیمتی در بازههای ۱۵، ۳۰ و ۹۰ روزه، مشخص میشود اکثر حرکات قیمتی در روزهای ابتدایی پس از ایردراپ رخ میدهد. پس از سه ماه، تعداد کمی از توکنها توانستهاند به نتایج مثبتی دست یابند و تنها تعداد محدودی از این روند مستثنی بودهاند. با این حال، باید توجه داشت بازار کریپتو در این دوره عملکرد خوبی نداشته است که این امر تصویر کلی را پیچیدهتر میسازد.
عملکرد ایردراپها در بلاکچینهای مختلف
هرچند عملکرد کلی ضعیف بود، اما این مسئله در همه شبکههای بلاکچین صادق نبود. از ۶۲ ایردراپی که مورد تحلیل قرار گرفتند، تنها ۸ ایردراپ، شامل ۴ ایردراپ در اتریوم و ۴ ایردراپ در سولانا، پس از ۹۰ روز بازده مثبت داشتند. زنجیرههای بیانبی (BNB)، استارکنت (Starknet)، آربیتروم (Arbitrum)، مرلین (Merlin)، بلست (Blast)، مود (Mode) و زدکیسینک (ZKSync) هیچ برندهای نداشتند. سولانا نرخ موفقیت ۲۵٪ و اتریوم ۱۴.۸٪ داشتند.
برای سولانا این موضوع تعجبآور نبود، زیرا در دو سال اخیر این بلاکچین به یکی از محبوبترین انتخابهای خردهفروشان (Retail) و به رقیبی جدی برای اتریوم تبدیل شده است. از سوی دیگر، بسیاری از بلاکچینهای دیگر که بررسی شدند، لایه دومهایی بودند که در رقابت مستقیم با هم قرار داشتند و این مسئله که تنها زنجیره مادر تعدادی برنده داشته باشد تعجبی ندارد.
تفاوت در شبکههای بلاکچین مختلف
حال اگر سعی کنیم شبکههای بزرگتر را از ایردراپهایشان جدا کنیم، آیا دادهها تغییر میکنند؟ اگر این ایردراپها را نسبت به عملکرد اکوسیستمهای مربوطه نرمالسازی کنیم، به عنوان مثال، مقایسه یک ایردراپ در پالیگان با تغییرات قیمتی MATIC یا ایردراپ در سولانا با قیمت SOL مقایسه شود، نتایج همچنان ناامیدکننده باقی میمانند.
بله، بازار سقوط کرده و از سقفهای ۲۰۲۳ فاصله گرفته است، اما این دلیل برای پوشاندن ماهیت ضعیف ایردراپ ها در مقایسه با توکنهای سیستم و به طور کلی آلت کوینها کافی نیست. این کاهشها، هرچند به روایات کلی وابستهاند، بازتابی از نگرانی کلی بازار برای رشد کوتاهمدت هستند. زمانی که داراییهایی که «تثبیتشده (از نظر جایگاه)» تلقی میشوند، در حال کاهش قیمت باشند، کسی تمایلی به نگهداری از داراییهای «آزمایشنشده» و «جدید» نیز نخواهد داشت.
در مجموع، بازیابیهای قیمتی در بهترین حالت ناچیز بودهاند و با اینکه سولانا و اتریوم در تعدادی از دورههای ۹۰ روزه حدود ۱۵٪-۲۰٪ کاهش داشتهاند، این امر نشان میدهد ایردراپها به مراتب نوسانات بیشتری داشته و تنها در روایات کلی مرتبط هستند و نه در حرکات قیمتی.
تأثیر اندازه ایردراپ بر قیمت توکن
یکی دیگر از عوامل مهم که بر عملکرد ایردراپها تأثیر میگذارد، توزیع کل عرضه توکن است. این موضوع که یک پروتکل چه میزان از کل عرضه توکن را برای ایردراپ در نظر میگیرد، میتواند تأثیر چشمگیری بر عملکرد قیمت توکن داشته باشد. این امر چندین سوال مهم را به وجود میآورد: آیا سخاوت به نفع پروتکل است؟ یا خساست بهتر است؟ آیا توانمندسازی کاربران با توکنهای بیشتر به بهبود عملکرد قیمتی منجر میشود یا با توزیع بیش از حد و سریع، ریسک ایجاد میشود؟
برای بررسی این موضوع، ایردراپها را به سه گروه تقسیم کردیم:
- ایردراپ کوچک: کمتر از ۵٪ کل عرضه
- ایردراپ متوسط: بیشتر از ۵٪ و کمتر از ۱۰٪
- ایردراپ بزرگ: بیش از ۱۰٪
سپس عملکرد آنها را در سه بازه زمانی ۱۵، ۳۰ و ۹۰ روزه بررسی کردیم.
در کوتاهمدت (۱۵ روزه)، ایردراپهای کوچکتر (کمتر از ۵٪) معمولاً عملکرد خوبی دارند که احتمالاً به دلیل ایجاد فشار فروش کمتر در ابتداست. با این حال، این موفقیت اولیه اغلب کوتاهمدت بوده و توکنهای این دسته پس از گذشت سه ماه معمولا با کاهشهای چشمگیری مواجه میشوند. این امر به ترکیبی از عوامل مربوط میشود: عرضه کم در ابتدا از فروشهای سریع جلوگیری میکند، اما با تغییر روایتها یا شروع فروش توسط افراد داخلی، جامعه گستردهتر نیز به فروش پیوسته و موجب کاهش قیمت میشود.
ایردراپهای متوسط (۵٪-۱۰٪) کمی عملکرد بهتری دارند و تعادلی میان توزیع عرضه و هولد کاربران برقرار میکنند. با این حال، ایردراپهای بزرگ (بیش از ۱۰٪) در بلندمدت بهترین عملکرد را دارند. این توزیعهای بزرگ، در حالی که در کوتاهمدت ممکن است ریسک بیشتری از نظر فشار فروش ایجاد کنند، به نظر میرسد حس قویتری از مالکیت در بین جامعه ایجاد میکنند. با توزیع بیشتر توکنها، پروتکلها ممکن است کاربران را توانمندتر کنند و به آنها سهم بیشتری در موفقیت پروژه بدهند. این امر میتواند به ثبات بهتر قیمت و عملکرد بلندمدت منجر شود.
در نهایت، دادهها نشان میدهند سخاوت بیشتر در توزیع توکنها نتایج بهتری در پی دارد. پروتکلهایی که ایردراپهای سخاوتمندانهتری ارائه میدهند، معمولاً جامعه کاربران متعهدتر و نتایج بهتری در طول زمان تجربه میکنند.
پویایی توزیع
در ادامه، پویایی توزیع ایردراپها را از نظر توزیع توکن، ارتباط آن با احساسات بازار و تاثیر ارزش کامل رقیق شده را مورد بررسی قرار دادهایم.
تأثیر توزیع توکن
تحلیل کیراک (Keyrock) نشان میدهد اندازه ایردراپ تأثیر مستقیمی بر عملکرد قیمت دارد. ایردراپهای کوچکتر فشار فروش اولیه کمتری ایجاد میکنند، اما معمولاً پس از چند ماه با کاهش شدیدی مواجه میشوند. از سوی دیگر، توزیعهای بزرگتر در ابتدا نوسانات بیشتری ایجاد میکنند، اما در بلندمدت عملکرد قویتری دارند که نشان میدهد سخاوت باعث وفاداری بیشتر و حمایت از توکن میشود.
ارتباط توزیع با احساسات بازار
احساسات جامعه عاملی بسیار مهم و در عین حال ناملموس در موفقیت ایردراپهاست. توزیعهای بزرگتر معمولاً به عنوان توزیعهای منصفانهتر تلقی میشوند و به کاربران احساس مالکیت و تعامل بیشتری در پروژه میدهند. این امر باعث ایجاد یک چرخه مثبت شده و کاربران بیشتر به توکن علاقمند میشوند و کمتر تمایل به فروش آن دارند که به ثبات بلندمدت قیمت کمک میکند. در مقابل، توزیعهای کوچکتر ممکن است در ابتدا ایمنتر به نظر برسند، اما معمولاً منجر به اشتیاق کوتاهمدت و سپس فروش سریع میشوند.
هرچند اندازهگیری احساسات جامعه یا «وایب (Vibe)» در میان همه ۶۲ ایردراپ کار دشواری است، اما این احساسات همچنان شاخصهای قوی از جذابیت ماندگار یک پروژه به شمار میروند. نشانههای احساسات قوی شامل یک جامعه فعال و با تعامل بالا در پلتفرمهایی مانند دیسکورد، بحثهای خودجوش در شبکههای اجتماعی و علاقه واقعی به محصول است. علاوه بر این، تازگی و نوآوری در محصول اغلب به حفظ مومنتوم مثبت کمک میکند، زیرا این موارد کاربران متعهدتر را جذب میکنند و نه صرفاً شکارچیان ایردراپ.
تأثیر ارزشگذاری کاملاً رقیقشده (FDV)
یکی از حوزههای مهم دیگر برای بررسی این است که آیا ارزشگذاری کاملاً رقیقشده (FDV) توکن در زمان لانچ تأثیر قابل توجهی بر عملکرد پس از ایردراپ داشته است یا خیر. FDV از ضرب قیمت فعلی توکن در کل عرضه توکنها (اعم از در گردش و قفلشده) به دست میآید.
در دنیای کریپتو، ما اغلب پروژههایی را میبینیم که FDVهایی دارند که به نظر میرسد نسبت به کاربرد واقعی یا تأثیر پروتکل در زمان لانچ بیش از حد بالاست. این موضوع سوالی مهم را مطرح میکند: آیا توکنها به خاطر لانچ با FDVهای تورمی مجازات میشوند یا تأثیر FDV بسته به پروژه متفاوت است؟
دادهها حاکی از آن است که توکنهایی با FDV بالاتر، معمولا در بازارهای نزولی عملکرد ضعیفتری داشتهاند. به عنوان مثال، بسیاری از پروژههای لایه دو (L2) و دیفای (DeFi) که در ابتدای لانچ خود FDV بالایی داشتند، با کاهش قیمت شدید مواجه شدند.
رابطهی FDV و دلایل آن
دو عامل اصلی در اینجا دخیل هستند. اولین عامل یک اصل اساسی بازار است: سرمایهگذاران به طور طبیعی به پتانسیل رشد و حرکت صعودی جذب میشوند. توکنهایی که FDV پایینی دارند، فضای بیشتری برای رشد و حس روانی «ورود زودهنگام» را به سرمایهگذاران ارائه میدهند و آنها را با وعدهی سودهای آتی جذب میکنند. از سوی دیگر، پروژههایی که FDV بیش از حد بالایی دارند اغلب برای حفظ حرکت صعودی خود با مشکل مواجه میشوند، زیرا پتانسیل رشد در نظر گرفتهشده برای آنها محدود به نظر میرسد.
اقتصاددانان مدتهاست که از مفهوم هدروم (Headroom) در بازار میگویند. رابرت شیلر (Robert Shiller) آن را یک «سرخوشی غیرمنطقی» بیان میکند که وقتی سرمایهگذاران احساس کنند بازدهها کمتر شدهاند، به سرعت فروکش میکند. در بازار ارزهای دیجیتال، زمانی که FDV یک توکن پتانسیل رشد محدودی را نشان میدهد، این سرخوشی نیز به همان سرعت ناپدید میشود.
عامل دوم فنیتر است: نقدینگی. توکنهایی که FDV بالایی دارند معمولاً نقدینگی کافی برای حمایت از آن ارزشها را ندارند. وقتی مشوقهای زیادی به جامعه توزیع میشود، حتی اگر درصد کمی از کاربران بخواهند دارایی خود را بفروشند، این میتواند فشار فروش عظیمی ایجاد کند، بدون اینکه خریدارانی در طرف مقابل باشند.
به عنوان مثال، میتوان به جوپیتر (JUP) اشاره کرد که با FDV معادل ۶.۹ میلیارد دلار و حمایتشده از طرف مجموعهای از استخرهای نقدینگی و بازارسازها (Market Maker) راهاندازی شد که تخمین زده میشود در روز راهاندازی حدود ۲۲ میلیون دلار نقدینگی داشت. این امر به JUP نسبت نقدینگی به FDV معادل ۰.۰۳٪ داد. اگرچه این عدد در مقایسه با WEN، میمکوین آن که نسبت نقدینگی به FDV آن ۲٪ بود، کم به نظر میرسد، اما در مقایسه با سایر ارزها با کلاس وزنی مشابه، نسبتاً بالاست.
هنگامی که آن را با ورمهول (Wormhole) مقایسه کنیم که با FDV بزرگ ۱۳ میلیارد دلاری راهاندازی شد، برای مطابقت با همان نسبت نقدینگی ۰.۰۳٪، به ۳۹ میلیون دلار نقدینگی در سراسر پلتفرمها نیاز داشت. اما حتی با در نظر گرفتن تمام استخرهای موجود، هم رسمی و هم غیررسمی و نقدینگی CEX، تخمین ما بیشتر به ۶ میلیون دلار، بخشی از چیزی که نیاز بود، نزدیک شد. با توزیع ۱۷٪ از توکنهای ورمهول در میان کاربران، زمینه برای یک ارزش بازار احتمالی ناپایدار فراهم شد. W از زمان راهاندازی تاکنون ۸۳٪ کاهش قیمت داشته است.
میدانیم که بدون نقدینگی کافی، قیمت به فشار فروش بسیار حساس میشود. ترکیب دو عامل، نیاز روانی به پتانسیل رشد و نقدینگی واقعی مورد نیاز برای حمایت از FDV بالا، توضیح میدهد که چرا توکنهایی با FDV بالاتر در حفظ ارزش خود با مشکل مواجه میشوند.
دادهها این موضوع را تأیید میکنند. توکنهایی که FDV کمتری داشتند، کاهش قیمت کمتری را تجربه کردند، در حالی که توکنهایی که با ارزیابیهای بیشازحد راهاندازی شدند، بیشترین آسیب را در ماههای پس از ایردراپ دیدند.
برندگان و بازندگان کلی
برای بررسی دقیقتر و درک بهتر برخی از بازیکنان، ما یک مثال از برنده و بازنده این فصل ایردراپ را انتخاب کردیم تا بررسی کنیم دقیقاً چه عواملی باعث موفقیت یا شکست آنها در راهاندازی شد.
فصل ایردراپ؛ بررسی موردی برندگان و بازندگان
بهعنوان بخشی از فصل ایردراپ، به یکی از برندگان برجسته و یکی از کمعملکردترینها نگاهی میاندازیم تا عواملی را کشف کنیم که به نتایج متضاد آنها کمک کردند. در ادامه، بررسی میکنیم که این پروژهها چه کارهایی را درست یا نادرست انجام دادند که در نهایت موفقیت یا شکست آنها را در دیدگاه جامعه شکل داد.
پروژه برنده: دریفت (Drift)
در ابتدا به بررسی دریفت (Drift)، یک پلتفرم غیرمتمرکز معاملات فیوچرز که نزدیک به سه سال بر بستر شبکه سولانا فعالیت کرده است، میپردازیم. مسیر پروژه دریفت پر از پیروزیها و چالشهایی از جمله بقا پس از چندین حمله هک و اکسپلویت بوده است. با این حال، هر شکست به تقویت پروتکل کمک و آن را به پلتفرمی تبدیل کرد که ارزش خود را فراتر از فارمینگ ایردراپ به اثبات رسانده است.
وقتی ایردراپ دریفت پایان یافت، با استقبال گرم بهویژه از سوی پایگاه کاربری بلندمدت خود روبرو شد. تیم آن بهصورت استراتژیک ۱۲٪ از کل عرضه توکن را برای ایردراپ اختصاص داد که درصد نسبتاً بالایی بود و سیستم پاداش هوشمندانهای را معرفی کرد که هر شش ساعت پس از توزیع اولیه فعال میشد.
راهاندازی دریفت با ارزش بازار نسبتاً پایین ۵۶ میلیون دلار بسیاری را شگفتزده کرد، بهویژه در مقایسه با سایر بازارسازان خودکار مجازی (vAMM) که کاربران کمتر، اما ارزشگذاریهای بالاتری داشتند. ارزش دریفت به سرعت پتانسیل واقعی خود را نشان داد و به ارزش بازار ۱۶۳ میلیون دلار (افزایش ۲.۹ برابری پس از راهاندازی) رسید. در ادامه، عوامل موفقیت این پروژه فهرست شده است:
- تاریخچه و پایههای قوی: تاریخچه طولانی دریفت به آن امکان داد تا پایگاه کاربری متعهدی را پاداش دهد. با داشتن یک محصول با کیفیت و اثباتشده، تیم آن بهراحتی توانست کاربران واقعی و برتر را شناسایی کرده و به آنها پاداش دهد.
- توزیع سخاوتمندانه و طبقهبندیشده: اختصاص ۱۲٪ از کل عرضه، درصد قابل توجهی برای ایردراپ، نشاندهنده تعهد دریفت به جامعه آن بود. ساختار عرضه مرحلهای به کاهش فشار فروش کمک کرد و ارزش را پس از راهاندازی ثابت نگه داشت. مهمتر از همه، ایردراپ به گونهای طراحی شده بود که کاربر با استفاده واقعی پاداش بگیرد و نه صرفا معیارهای متورمشده توسط فارمکنندگان امتیاز.
- ارزیابی واقعبینانه: ارزیابی محافظهکارانه دریفت از راهاندازی، از انتظار بیش از حد کاربران جلوگیری کرد و انتظارات را در سطح واقعبینانه حفظ کرد. نقدینگی کافی در استخرهای اولیه نقدینگی قرار داده شد تا عملکرد روانی داشته باشد. FDV پایین دریفت نه تنها آن را متمایز کرد، بلکه بحث گستردهتری در صنعت درباره رقبا با ارزشگذاریهای بیشازحد ایجاد شد.
موفقیت دریفت تصادفی نبود؛ نتیجه تصمیماتی بود که قدرت محصول، انصاف و پایداری را بر هیاهوی کوتاهمدت اولویت میداد. با ادامه فصل ایردراپ، واضح است که پروتکلهایی که به دنبال تکرار موفقیت دریفت هستند باید بر ساختن پایههای قوی، تعامل واقعی با کاربران و داشتن دیدگاه واقعبینانه نسبت به ارزش بازار خود تمرکز کنند.
پروژه بازنده: زند (Zend)، ایردراپی از استارکنت که اشتباه پیش رفت
زیکیلند (ZEND) اکنون با کاهش قابل توجهی مواجه است و ارزش آن ۹۵٪ کاهش یافته و حجم معاملات روزانه آن به سختی از ۴۰۰ هزار دلار فراتر میرود. این در تضاد شدید با پروژهای است که زمانی ارزش بازار ۳۰۰ میلیون دلاری داشت. علاوه بر این، ارزش کل قفلشده (TVL) زیکیلند اکنون بیش از دو برابر ارزش کل رقیقشده آن، امری نادر در دنیای کریپتو و نکته کاملا منفی است.
سواری بر موج استارکنت، اما بدون قایق
ایده ZkLend نوآورانه نبود، هدف آن تبدیل شدن به یک پلتفرم وامدهی و قرضگرفتن برای داراییهای مختلف بود که از روایت استارکنت بهرمند شود. این پروتکل از مومنتوم استارک استفاده کرد و خود را بهعنوان یک بازیکن کلیدی در اکوسیستم نقدینگی میانزنجیرهای (Cross-Chain) معرفی کرد.
فرض اولیه:
- ایجاد شبکهای برای فارمینگ که کاربران بتوانند در پروتکلهای مختلف پاداش کسب کنند.
- جذب نقدینگی و کاربر از طریق پاداشها و فعالیتهای بینزنجیرهای.
اما در اجرا، این پلتفرم در نهایت جذب «فارمرهای جایزهبگیر» شد؛ کاربرانی که تنها بر پاداشهای کوتاهمدت تمرکز داشتند و هیچ تعهدی به سلامت بلندمدت پروتکل نداشتند. زیکیلند، بهجای پرورش یک اکوسیستم پایدار، در نهایت در دست ایردراپ هانترا قرار گرفت و به مشارکت گذرا و حفظ پایین کاربران منجر شد.
ایردراپی که نتیجه معکوس داد
استراتژی ایردراپ زیکیلند مشکلات آن را دوچندان کرد. بدون محصول یا شناخت برند قابلتوجه قبل از ایردراپ، توزیع توکنها بیشتر جذب سفتهبازان شد تا کاربران واقعی. این اشتباه حیاتی، یعنی عدم بررسی کافی شرکتکنندگان منجر به مشکلات زیر شد:
- هجوم پاداشبگیرانی که سریعا به دنبال نقد کردن دارایی خود بودند.
- کمبود وفاداری و تعامل واقعی و بدون هیچ تعهد بلندمدتی از سوی شرکتکنندگان.
- سقوط سریع ارزش توکن، زیرا سفتهبازان به سرعت توکنهای خود را فروختند.
ایردراپ این پروژه بهجای ایجاد وفاداری، فقط یک موج کوتاه از فعالیت ایجاد کرد که بهسرعت فروکش کرد.
تجربهی زیکیلند یادآور این نکته است که هرچند هیاهو و ایردراپها میتوانند کاربران را جذب کنند، بهخودیخود ارزش، کاربرد یا جوامع پایدار ایجاد نمیکنند.
درسهای کلیدی:
- فقط هیاهو کافی نیست؛ ساخت ارزش واقعی نیاز به چیزی فراتر از هیاهوی یک روایت داغ دارد.
- ایردراپها بدون بررسی کاربران میتوانند سفتهبازان را جذب کنند و به تخریب ارزش منجر شوند.
- ارزشگذاریهای نجومی برای محصولات جدید ریسک عظیمی را به همراه دارند، بهویژه بدون موارد استفاده اثباتشده.
نتیجهگیری
اگر هدف حداکثر کردن بازده باشد، فروش در روز اول اغلب بهترین راهحل است؛ چرا که ۸۵٪ از توکنهای ایردراپشده طی چند ماه کاهش قیمت دارند. سولانا در سال ۲۰۲۴ بهعنوان زنجیره برتر برای ایردراپها پیشتاز بود و حتی با تعادل شرایط بازار، عملکرد کلی آن چندان ناگوار نبود. پروژههایی مانند WEN و JUP بهعنوان نمونههای موفقیتآمیز برجسته شدند و نشان دادند که رویکرد استراتژیک همچنان میتواند بازده قوی داشته باشد.
بر خلاف تصور عمومی، ایردراپهای بزرگتر همیشه به دامپ منجر نمیشوند. یک توکن با تخصیص ۷۰٪ ایردراپ شاهد سودهای مثبتی بود که نشان میدهد مدیریت FDV اهمیت بیشتری دارد. برآورد بیش از حد FDV یک اشتباه حیاتی است. FDV بالا رشد احتمالی را محدود میسازد و مهمتر از آن، مشکلات نقدینگی ایجاد میکند؛ FDV متورم به نقدینگی زیادی نیاز دارد تا حمایت شود که اغلب در دسترس نیست.
بدون نقدینگی کافی، توکنهای ایردراپشده مستعد کاهش شدید قیمت هستند، زیرا سرمایه کافی برای جذب فشار فروش وجود ندارند. پروژههایی که با FDVهای واقعبینانه و برنامههای تأمین نقدینگی قوی راهاندازی میشوند، بهتر میتوانند از نوسانات پس از ایردراپ جان سالم به در ببرند.
نقدینگی نیز بسیار حیاتی است. زمانی که FDV بیش از حد بالا باشد، فشار زیادی بر نقدینگی وارد میکند. با نقدینگی ناکافی، فروشهای بزرگ، بهویژه با ایردراپها که دریافتکنندگان تمایل دارند سریعا بفروشند، قیمت را بهشدت کاهش میدهند. با حفظ FDVهای قابل مدیریت و تمرکز بر نقدینگی، پروژهها میتوانند ثبات و پتانسیل رشد بلندمدت بهتری ایجاد کنند.
در نهایت، موفقیت ایردراپ به چیزی فراتر از اندازه توزیع بستگی دارد. FDV، نقدینگی، تعامل جامعه و روایت، همگی اهمیت دارند. پروژههایی مانند WEN و JUP تعادل درستی برقرار کردند و ارزش پایداری ساختند، در حالی که پروژههایی با FDVهای تورمی و نقدینگی ضعیف نتوانستند علاقه کاربران را حفظ کنند.
در بازارهای پر نوسان، بسیاری از سرمایهگذاران تصمیمات سریعی میگیرند و فروش در روز اول اغلب امنترین گزینه است. اما برای کسانی که به دنبال فاندامنتال بلندمدت هستند، همیشه چند جواهر پنهان وجود دارد که ارزش نگهداشتن دارند.