داراییهای ترکیبی در فضای دیفای یکی از مهمترین مفاهیم هستند. قدرت چنین پروتکلهایی با ارزش کل قفل شده (TVL) شروع میشود. اگر در جریان توسعه اخیر حوزه دیفای بوده باشید، اصطلاح TVL را در اکثر مقالات مشاهده کردهاید.
TVL مختصر عبارت total value locked به معنی ارزش کل قفل شده در یک پروژه است. این مفهوم از فضای امور مالی سنتی وارد دیفای شده و اینک بسیار در فضای امور مالی غیرمتمرکز جا افتاده است. امروزه TVL معیاری برای سنجش پروژههای دیفای است و در فضای ارز دیجیتال بسیار در مورد آن بحث میشود.
بخش عظیمی از سیستم مالی سنتی بر اساس اعتبار ساخته شده است و بانک در این میان میداند که شما چه کسی هستید و اگر خطایی در این سیستم از شما سر بزند، مجازات سنگینی در انتظار شما خواهد بود. در جهان ارزهای دیجیتال، ناشناسی و عدم تمرکز مورد حمایت قرار گرفته است و هنوز فرآیندهایی مانند مکانیزمهای اعتباری و IDهای دیجیتال زیاد مورد توجه قرار نگرفتهاند؛ به همین خاطر، در جهان ارز دیجیتال نمیتوان با آن سیستم اعتباری سنتی کار کرد و اموراتی مانند پرداخت وام از طریق وثیقهگذاری انجام میگیرد. مقدار این وثیقه در اکثر پلتفرمها باید بیشتر از مقدار وام دریافتی باشد. مثلا اگر شما یک وام ۱۰۰ دلاری میخواهید، باید ۱۵۰ دلار از داراییهای کریپتویی خود را وثیقهگذاری کنید.
TVL مفهوم مهمی است و بسیاری از فعالیتهای یک پروژه را نشان میدهد. اما برای سنجش عملکرد یک پروژه تنها TVL کافی نیست و تصویر بزرگتری در این میان وجود دارد و آن میزان استفاده از داراییهای قفل شده است.
دارایی های ترکیبی در فضای دیفای بیشترین استفاده را از داراییهای قفل شده میکنند
اجازه دهید برای درک بهتر مطلب در اینجا داستانی را برای شما تعریف کنم. بچهای از پدر خود که کارمند بخش امور مالی بود، پرسید که امور مالی چیست؟ پدرش گفت که برو آن تکه گوشت را از یخچال برایم بیاور. بچه رفت و تکه گوشت را آورد. بعد پدر گفت که گوشت را به یخچال برگردان. بچه گوشت را به یخچال برگرداند و پیش پدر آمد. پدر گفت که آیا از گوشت کم شده است؟ بچه جواب داد که خیر. پدر گفت: آیا چربی گوشت بر روی دست تو مانده است؟ پسر در جواب گفت بله. پدر گفت: در این کاری که تو کردی، گوشت سرمایه و چربی سود بود. این امور مالی است و در امور مالی با جابجایی سرمایه، سود حاصل میشود.
بنابراین برای این که یک سیستم مالی سودآور باشد، باید گردش دارایی در آن زیاد باشد. قفل شدن بسیاری از داراییها در دیفای بر خلاف ماهیت امور مالی سنتی است. وقتی که به توسعه دیفای نگاه میکنیم، قطعا فرآیند افزایش کاربرد داراییهای قفل شده تاثیرگذار است.
در این مقاله، پروتکلها در زمینه استفاده از داراییهای قفل شده به صورت صعودی و طبق لیست زیر، بیان و لیست میشوند:
مکانیزمهای PoS و DPoS
اگر واریز کردن توکن برای کسب سود نوعی امور مالی باشد، استیکینگ (staking) گواه اثبات سهام (PoS) نیز نوعی امور مالی خواهد بود. به عنوان مثال، گواه اثبات سهام خصوصی شده (DPoS) را در نظر بگیرید. افراد کوینهای خود را قفل میکنند و یک درآمد ارز دیجیتال تا سالیانه ۵ درصد خواهند داشت.
البته کوینهای قفل شده تنها به عنوان مدرک در آنجا قرار میگیرند و ارزشی ایجاد نمیکنند. افراد در اینجا پاداشهای نسبتا کمی با ارزش افزوده شده میگیرند. بنابراین، استفاده از چنین داراییهای محبوس شدهای کم و جزئی است.
میکر (MakerDAO)
این نوع پلتفرمهای Defi که برای گرفتن وام باید وثیقهگذاری کرد و سپس وام به صورت استیبل کوین (Stablecoin) در اختیار فرد قرار میگیرد، کمک زیادی به استفاده از داراییها کردهاند.
در این حالت، زمانی که وثیقه ۱۵۰ دلاری را قفل میکنیم، فرضا به اندازه ۱۰۰ دلار استیبل کوین ایجاد میشود و این ۱۰۰ دلار وارد گردش میشود. استفاده از داراییها در اینجا، بسیار بیشتر از استفاده از داراییها در مکانیزمهایی مانند گواه اثبات سهام (POS) است. البته در اینجا نیز مقداری از داراییها قفل میشود و مورد استفاده قرار نمیگیرد.
کامپوند (Compound)
یکی دیگر از پلتفرمهای دیفای است که به وام دهی همتا به همتا میپردازد. در اینجا فرد برای گرفتن یک توکن، تعهدات بیشتری را به نسبت توکن دیگر ایجاد میکند.
مثلا فرد برای گرفتن ۱۰۰ دلار اتریوم، حدود ۱۵۰ دلار بیت کوین را به وثیقه میگذارد. در این پلتفرم، ممکن است فرد دیگری بیاید و برای گرفتن آن ۱۵۰ دلار بیت کوین، مقدار ۲۰۰ دلار تتر وثیقهگذاری کند و این چرخه به این صورت ادامه پیدا میکند. در اینجا دیگر هیچ پولی قفل نمیشود و همه پولها به گردش در میآیند و کارکرد خود را خواهند داشت.
یونی سواپ (Uniswap)
Uniswap یکی دیگر از پروژههای فضای دیفای است که یک صرافی غیرمتمرکز (DEX) است. کاربران در اینجا، نقدینگی را به داراییها تزریق میکنند و برای این کار انگیزه دارند و آن شریک شدن در کارمزد تراکنشها است.
داراییهای تزریق شده مورد استفاده تریدرها قرار میگیرند و این داراییها دوباره خرید و فروش میشوند. بنابراین در اینجا از داراییها استفاده زیادی میشود و میزان استفاده از داراییها به نسبت موارد قبل بسیار بیشتر است.
Uniswap به علاوه استخراج نقدینگی
فراهم کنندگان نقدینگی در Uniswap میتوانند به عنوان سند وثیقهگذاری خود، توکنهایی را دریافت کنند. کاربران میتوانند از این سند برای فعالیتهای بیشتری استفاده کنند.
به عنوان مثال، میتوانند از این سند برای کسب انگیزه در پروتکلهای دیگر استفاده کنند. در اینجا، وجوه دو کاربرد خواهند داشت؛ یکی از این کاربردها نقدینگی و دیگری مدرک نقدینگی برای وثیقهگذاری در دیگر فعالیتهای ماینینگ است. پس در اینجا کاربرد بیشتر از پروژههای دیفای ذکر شده در بالا است.
داراییهای ترکیبی در فضای امور مالی غیرمتمرکز
داراییهای ترکیبی مانند Synthetix یا Wayki-X نوعی وثیقه دارایی دیجیتال هستند که در فضای دیفای مورد استفاده قرار میگیرند. در اینجا، تعیین قیمت به صورت آنی و از طریق اوراکل انجام میگیرد. به این ترتیب، هر دارایی باارزش دنیای واقعی را میتوان ایجاد کرد.
مثلا فردی ۸۰۰ دلار رمز ارز را برای ضرب ۱۰۰ دلار استیبل کوین ترکیبی به وثیقه میگذارد. سپس این استیبل کوین از طریق قرارداد هوشمند با هر یک از داراییهای ترکیبی مانند نفت خام و غیره معاوضه میشود. این دو کاربر در اینجا در مقابل هم قرار میگیرند و ضرر یکی از آنها به معنی سود دیگری است و بالعکس.
در Uniswap، یک تعهد کننده اتریوم تنها در مقابل فردی قرار میگیرد که به خرید استقراضی اتریوم میپردازد. این در حالی است که در پروتکلهای ترکیبی، داراییهای دیجیتال تعهد شده مانند SNX یا ROG به عنوان دفتر سفارش برای طرفین مقابل تراکنش در مقیاس جهانی عمل میکنند.
این داراییهای تعهد شده، دفتر سفارش تریدرهایی خواهند بود که به خرید و فروش استقراضی بیت کوین میپردازند و یا تریدرهایی که به خرید و فروش استقراضی نفت خام میپردازند و غیره؛ این کاربرد و استفاده عظیمی در فضای دیفای ایجاد میکند.
داراییهای قفل شده در اینجا تاثیر لوریج عظیمی خواهند داشت؛ هر چه یک پروتکل ترکیبی هدفهای بیشتری داشته باشد، ریسک کمتر میشود و ثبات سیستم نیز بالاتر میرود. بنابراین میبینید که پروتکلهای ترکیبی دیفای دارای بالاترین سطح از کاربرد داراییها هستند و بیشترین تاثیر ملموس را بر جای میگذارند.
پتانسیل عظیم داراییهای ترکیبی در Defi
در این مدت زمان کمی که از توسعه دیفای گذشته است، پروتکلهایی مانند MakerDAO و Compound به بلوغ رسیدهاند. منطق این پروتکلها بسیار ساده است و مقیاسپذیری آنها محدود است. این در حالی است که هنوز کمتر از ۲۰ درصد پتانسیل پروتکلهای ترکیبی آشکار شده است.
تراکنشهای غیر دارایی مانند ورزش و حتی پیشبینیها را نیز میتوان با استفاده از پروتکلهای ترکیبی ایجاد کرد و آنها در این حالت مانند اوراق مشتقه مالی عمل خواهند کرد. حتی میتوان با این پروتکلها اقدام به ساخت قرعهکشی نیز کرد.
پیشبینیهای بزرگ یا امور مالی بزرگ باید چهار عنصر آغازگر، مشارکت کننده، قانونگذار و منبع نتیجه را داشته باشند. یک پروتکل کاملا غیرمتمرکز باید همه این چهار عنصر را به صورت غیرمتمرکز داشته باشد.
اخیرا توکنهای دیفای بسیار افت کردهاند، اما Defi به اینجا ختم نخواهد شد و موج بزرگتری در انتظار ماست. کارآفرینان در این فضا باید به معنی کسب و کار توجه بیشتری کنند. تنها زمانی که ماهیت کار را بدانید، توان موفقیت در این همهمه را خواهید داشت. نظر شما چیست؟ آیا برای شروع موج بعدی دیفای آمادگی لازم را دارید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.