مقاله پیش رو بخش چهارم از گزارش The Blocks در مورد راهکارهای لایه دوم اتریوم است که به سفارش پالیگان گردآوری شده است. راهکارهای لایه ۲ به منظور رفع مشکل مقیاسپذیری اتریوم و مشکلات دیگر این بلاک چین ارائه شدهاند. در این گزارش تلاش بر این بوده است تا سایدچینها، رولآپهای آپتیمیستیک و ZK را مورد بررسی قرار دهیم. ما در میهن بلاکچین تصمیم گرفتهایم که گزارش The Block را به صورت بخشبخش و در سری مقالاتی با نام گزارش The Blocks از راهکارهای لایه دوم پوشش دهیم. با ما همراه باشید تا در قسمت چهارم از گزارش The Blocks رویکرد سایدچینها و رولآپها را فرا بگیریم.
سایدچینها چگونه کار میکنند؟
سایدچینها به دو روش اصلی با پلتفرمهای لایه ۱ تعامل دارند: ۱) با ارائه مکانیسمی برای «بریجینگ» یا انتقال داراییها از شبکههای بلاک چین لایه ۱ به زنجیره جانبی مربوط به خود ۲) با ارسال اسنپ شاتهای متعدد از ریشه حالت یا همان شرایط آن لحظه خود در بازههای زمانی مختلف (به عنوان مثال، با ارسال چکیده فشردهای از تمامی وجوه موجود در حسابهای کاربری شبکههای خود) به شبکههای لایه اول. در ادامه نحوه کارکرد این دو روش را مورد بررسی قرار میدهیم.
بریجها و چکپوینتها
برای اینکه بتوانیم داراییهای مختلف را از یک شبکه لایه ۱ به یک سایدچین منتقل کنیم، لازم است تا کاربران منابع مالی خود را به قراردادهای هوشمند درون لایه اول ارسال کنند. این داراییها در بطن قراردادهای هوشمند لایه یک قفل میشوند و سپس در ادامه این روند، دوباره بر روی زنجیره جانبی منتشر شده و در تمامی برنامههای مبتنی بر آن سایدچین به صورت مجدد قابل استفاده خواهند بود و از مزیتهای مربوط به قابلیت مقیاس پذیری زنجیره جانبی بهرهمند میشوند.
به منظور انتقال معکوس منابع مالی و بازگرداندن آنها به شبکه لایه اول، قرارداد هوشمند پلتفرم لایه اول نیاز دارد تا از اینکه داراییهای بریج شده هنوز در بستر سایدچین مورد نظر وجود دارند، اطمینان حاصل کند. این درست همان نقطهای است که چکپوینتها وارد ماجرا میشوند.
با وجود اینکه زنجیرههای جانبی تمامی دادههای تراکنشهای خود را به صورت مستقیم به بستر بلاک چینهای مرتبط با خود ارسال میکنند، چکپوینتها (به عنوان مثال اسنپشاتهایی از موجودی حسابهای کاربری سایدچین مورد نظر) به منظور تایید وجود این داراییها در بستر زنجیره جانبی و تسهیل روند برداشت این داراییها و انتقال آنها به لایه اول مورد استفاده قرار میگیرند.
مزایای زنجیرههای جانبی
با توجه به اینکه سایدچینها در ازای دریافت میزان فی یا هزینه تراکنش بسیار پایینی امکان دسترسی به بسیاری از برنامههای همسان با بستر پلتفرمهای لایه اول را فراهم میکنند، شاهد پذیرش عمومی زنجیرههای عمومی در زمان اندک و با سرعت قابل توجهی بودهایم. بسیاری از این سایدچینها هماکنون نیز در حال ارائه خدمات زیادی از قبیل استفاده از بستر اتریوم و سایر پلتفرمهای جایگزین لایه ۱ هستند و در برخی از موارد، گام را فراتر از این نیز گذاشته و سطوح بالاتری از امکان بهرهمند شدن از لایه اول را در اختیار کاربران قرار میدهند.
زنجیره گواه اثبات سهام پالیگان (Polygon’s PoS Chain) یکی از سایدچینهایی محسوب میشود که میزان محبوبیت گستردهای را تا به امروز کسب کرده است. تا به امروز به میزان تقریبی ۷۰۰۰ برنامه بر روی این پلتفرم ساخته شده و یا در دست ساخت هستند و نزدیک به ۹.۵ میلیارد مقادیر ارزش از داراییهای مختلف در این پلتفرم موجود هستند. این زنجیره به صورت معمول بیش از ۵ میلیون تراکنش در روز را پردازش میکند، که بیش از ۱ الی ۲ میلیون از آنها بر روی پروتکل لایه ۱ اتریوم به انجام میرسند. در تصویر زیر تعداد تراکنشهایی که در روز توسط شبکه اتریوم و پالیگان انجام می شود، نمایش داده شده است.
علاوه بر این، تاریخچه هزینه تراکنشهای زنجیره گواه اثبات سهام پالیگان نشان میدهد که میزان فی این پروتکل همواره به میزان بخشی از یک سنت تا کمتر از یک دلار بوده است. بنابراین، استفاده از چنین پلتفرمی به ما کمک میکند تا میزان فی بسیار کمتری نسبت به پلتفرم Ethereum پرداخت کنیم. در تصویر زیر میزان کارمزد شبکه پالیگان و اتریوم قابل مشاهده است.
از طرف دیگر و شبیه به زنجیره PoS پالیگان، رونین (Ronin) را میتوان مشاهده کرد که بازی بلاکچینی اکسی اینفینیتی (Axie Infinity) را تحت پوشش قرار میدهد. رونین یک سایدچین دارای مجوز است که در بازههای زمانی معینی به میزان حدودی ۵ میلیون تراکنش را در روز پردازش کرده است.
با توجه به مشکلات مقیاسپذیری فعلی لایه اول اتریوم، امکان سرویسدهی به پایگاه بزرگ کاربران اکسی اینفینیتی (که به میزان ۱ میلیون کاربر فعال به صورت روزانه تخمین زده شده است) در بستر لایه ۱ اتریوم امکانپذیر نخواهد بود. از همین رو، سازمان توسعه بازی Sky Mavis مجبور به راهاندازی Ronin شد.
خطرات موجود در حوزه سایدچینها
با وجود اینکه سایدچینها به صورت بازهای با شبکههای لایه اول همگامسازی یا در اصطلاح چکپوینت میشوند، تراکنشهای صورت گرفته در زنجیرههای جانبی توسط اتریوم تایید نمیشوند. وضعیت یا حالت یک سایدچین، بدون تایید معتبر بودن آن انتقال حالت توسط اتریوم و بر اساس مکانیسم اجماع آن زنجیره جانبی به انجام میرسد. بر همین اساس و شبیه به پلتفرمهای جایگزین لایه اول، سایدچینها نیز در معرض متمرکزسازی و خطرات امنیتی (نسبت به اتریوم) بیشتری قرار میگیرند.
خطرات مربوطه به متمرکزسازی
به صورت کلی، هرچقدر قدرت تصمیمگیری در یک شبکه بلاک چین غیرمتمرکزتر باشد، میزان مصون بودن آن شبکه در برابر خطر از دسترس خارج شدن یا معکوس شدن تراکنشها نیز بیشتر خواهد بود و این به معنای بیشتر بودن میزان امنیت آن شبکه است. ردیابی کردن تعداد نودهایی که به صورت مستقیم در اجرا و نهاییسازی (یا همان اعتبارسنجی) تراکنشها مشارکت دارند، یک راه ساده برای سنجش سطوح نسبی غیرمتمرکزسازی محسوب میشود.
سایدچینها در مقایسه با اتریوم و بسیاری از پلتفرمهای جایگزین لایه ۱ از تعداد نودهای اعتبارسنج کمتری برخوردار هستند و از همین رو، بیشتر در معرض خطر معکوس شدن تراکنشها و یا از دسترس خارج شدن شبکه قرار دارند. دلیل این امر را به وجود نیاز به تعداد کمتری از نودها برای تبانی و یا مجبور کردن این نودها برای ایجاد اختلال در شبکه توسط شخص ثالث میتوان نسبت داد، تا شبکه را متوقف کرده و یا در راستای منفعت خود اختلالاتی را در سایدچینها به وجود آورد.
به عنوان مثال، رونین بر اساس مدل اجماع گواه اثبات اعتبار (POA) عمل میکند که با استفاده از تنها ۹ اعتبارسنج، که توسط موجودیت متمرکز تایید شدهاند، مسئولیت ایمنسازی شبکه را بر عهده دارند. این واقعیت که Sky Mavis، سازمان توسعهدهنده اکسی اینفینیتی، چندین مورد از این اعتبارسنجها را اجرا میکند نیز به افزایش بیشتر این خطر دامن میزند.
به صورت مشابه لازم به ذکر است که در زمان نگارش این مقاله، زنجیره Polygon’s PoS دارای ۱۰۰ اعتبارسنج است که در فرایند اجماع این پروتکل مشارکت میکنند. در نقطه مقابل، در حال حاضر به میزان تقریبی ۷۰٫۰۰۰ اعتبارسنج در حال استیک کردن بر روی بیکن چین (Beacon Chain) اتریوم هستند و قرار است تا پس از آپدیت مرج اتریوم (Merge)، در فرایند اجماع گواه اثبات سهام این پلتفرم نیز مشارکت داشته باشند.
ازنقطه نظر تاریخی، خطرات مربوط به متمرکزسازی همواره در دسته منبع اصلی سو استفاده از منابع مالی در شبکههای بلاکچینی محسوب میشوند. در ماه مارس سال ۲۰۲۲ (اواسط اسفند ۱۴۰۰ تا اواسط فروردین ۱۴۰۱)، کلید خصوصی ۵ مورد از ۹ اعتبارسنج رونین (۴ اعتبارسنج دیگر توسط Sky Mavis مدیریت میشوند) هک شدند. به محض اینکه فرد مهاجم کنترل کلیدهای خصوصی را به دست گرفت، قادر بود تا منابع مالی موجود در بستر قرارداد بریج رونین را تخلیه کند. طی این رویداد به میزان ۶۰۰ میلیون دلار اتر و USDC توسط این مهاجم به سرقت رسید.
با وجود اینکه تعداد نودهای اجماع نقطه شروع مناسبی برای تعیین کمی میزان ریسک متمرکزسازی محسوب میشود، بررسی شیوه توزیع قدرت تصمیمگیری در میان موجودیتهای حاضر در شبکه (یعنی مالیکت توکن سپردهگذاری یا استیک شده در بستر PoS و توزیع قدرت هش در بستر PoW) میتواند به عنوان جامعترین چشمانداز برای سنجش سطوح نسبی غیرمتمرکزسازی و در نتیجه آن، امنیت بلاک چین محسوب شود. با این حال، پرداختن به این موضوعات و بررسی آنها فراتر از این مقاله بوده و در این مطلب به چنین مباحثی نمیپردازیم.
مشکلات مربوط به حوزه امنیت
زنجیره PoS پالیگان به صورت معمول فرایندی تحت عنوان سازماندهی مجدد زنجیرهای را پشت سر میگذارد و طی آن، تراکنشهای تایید شده پیشین از تاریخچه این بلاک چین حذف میشوند. با وجود اینکه فرایندهای سازماندهی مجدد به صورت معمول در بلاک چینهای لایه ۱ مثل اتریوم صورت میگیرد، مقیاس تغییراتی که به همراه دارند بسیار ناچیز بوده و تاثیر بسیار کمی بر روی کاربران داشته و حتی در برخی از موارد بیتاثیر هستند. در نقطه مقابل، طی سازماندهی مجدد در زنجیره گواه اثبات سهام پالیگان تا صدها بلاک به عقب برمیگردیم و بر همین اساس، اعتماد به امنیت و عدم بازگشتپذیری تراکنشهای اجرا شده در زنجیره PoS از بین میرود.
علاوه بر خطرات اینچنینی ناشی از متمرکزسازی، کاربران سایدچینها به منظور پردازش واریزیها و برداشتهای لایه ۱ به مجموعهای از اعتبارسنجهای مستقل متکی هستند. با توجه به این موضوع، در صورت آفلاین شدن یا از دسترس خارج شدن یک شبکه زنجیره جانبی، نه تنها کاربران قادر نخواهند بود تا تراکنشهای مورد نظر خود را بر روی آن سایدچین به انجام برسانند، بلکه به صورت موقت نمیتوانند داراییهای خود را از لایه اول برداشت کنند.
درست مشابه با اتفاقی که در طول ازدحام و میزان بالای تقاضا در شبکه پلتفرمهای جایگزین لایه اول مثل سولانا تجربه کردیم، سایدچینهای مرتبط با آنها نیز طی چنین رویدادی از دسترس خارج شده و آفلاین شدند. در ماه مارس سال ۲۰۲۲، سایدچین Polygon PoS به دلیل باگ یا مشکل نرمافزاری حاصل از آپگرید Bor برای لایه تولید بلاک پالیگان، به مدت ۸ ساعت آفلاین شد.
با این وجود، لازم به ذکر است که سایدچینها بسته به شرایط منحصر به فرد خود، ضمانتهای امنیتی مختلفی را نیز به همراه دارند. به عنوان مثال، گاهی اوقات زنجیره Polygon PoS تحت عنوان یک «زنجیره تعهد» نامگذاری میشود؛ زیرا مجموعه اعتبارسنجهای آن بدون نیاز به مجوز هستند (یعنی به صورت تئوری همه افراد میتوانند در فرایند اجماع آن مشارکت داشته باشند).
این در حالیست که میزان استیک در لایه ۱ اتریوم مدیریت میشود و این بدان معناست که در صورت عملکرد مخرب و مختلکننده اعتبارسنجها، میزان استیک یا سهم آنها در لایه ۱ کاهش پیدا میکند و جامعه فعال آن در نهایت میتواند قرارداد مورد نظر را برای بازگردانی وجوه اختلاس شده فورک کند. در نقطه مقابل، زنجیره جانبی رونین به واسطه مجموعه دارای مجوزی از اعتبارسنجها عمل میکند و به جای اتکا به انگیزههای صریح مالی برای حفظ حیات شبکه و جلوگیری از کلاهبرداری، به سابقه یا پیشینه نودها متکی است.
به صورت خلاصه، سایدچینها به وضوح دستاوردهای بسیار خوبی را در زمینه مقیاسپذیری به ارمغان میآورند و از دیدگاه بسیاری از کاربران به جایگزین جذابی برای لایه ۱ اتریوم تبدیل شدهاند؛ اما چه اتفاقی میافتاد اگر در عین همراه داشتن عوامل خطر آفرین کمتر، راهی برای دست یافتن به دستاوردهای مقیاسپذیری مشابهی وجود داشت؟ این درست همان نقطهای است که راهکارهای لایه دوم اتریوم وارد عرصه میشوند.
رولآپ ها چگونه کار میکنند؟
با وجود اینکه اصطلاحات فنی زیادی در رابطه با رولآپها (Rollups) مطرح شده است، آنها را میتوان به نوارهای تب (Tab) تشبیه کرد. تصور کنید هر یک از مشتریهای یک کافه شلوغ مجبور بود تا پس از هر سفارش خود با متصدی آن کافه بحث کند. امروزه در بستر شبکه Ethereum در حال وقوع چنین اتفاقی هستیم. این شبکه بسیار پراذحام است و کاربران مجبورند تا هر یک از تراکنشهای خود را به صورت مستقیم در لایه ۱ این بلاک چین تنظیم و تسویه کنند.
حالا تصور کنید که مشتریهای این بستر بتوانند تمامی تراکنشهای خود را در تبهای بزرگی تلفیق کرده و مجموعه این تراکنشها را پس از چندین دقیقه یا حتی چند ساعت تسویه کنند. این در واقع شیوه عملکرد رولآپها است. رولآپها تراکنشها را بر روی بلاکچین مربوط به خود به اجرا میرسانند و دادههای مربوط به آن را (به عنوان مثال در قالب نوار تبها) برای تسویه به لایه اول اتریوم میفرستند.
مزایای رولآپها چیست؟
رولآپها به واسطه ارسال دادههای به روزرسانی حالت به لایه اول و استفاده از شبکههای لایه ۱ به منظور حل اختلافات، سهم بهرهوری خود از امنیت زیرساخت اتریوم را به حداکثر میرسانند. علاوه بر این و برخلاف تکرار فرایندهای پیشین مقیاسگذاری لایه ۲، رولآپها با سرعت بالایی شبکههای همراه با اهداف عمومی را راهاندازی کردند. در حال حاضر بسیاری از رولآپها قادر هستند تا تمامی انواع تراکنشهای قابل اجرا بر روی لایه اول اتریوم مدیریت کرده و برخی از آنها نیز میتوانند تراکنشهای پیچیدهتری که قابل اجرا بر روی لایه ۱ اتریوم نیستند را نیز به انجام برسانند.
رولآپها چگونه مقیاسپذیری را ارتقا میدهند؟
رولآپها به واسطه استفاده از دو مکانیسم فشردهسازی دادههای تراکنش و پخش کردن هزینه تراکنشهای لایه اول در دسته تراکنشها، توان عملیاتی تراکنش را افزایش داده و کارمزد تراکنشها را کاهش میدهند. در ادامه نحوه عملکرد این دو مکانیسم را بررسی میکنیم.
فشردهسازی داده تراکنشها
ظرفیت محاسباتی هدف لایه اول اتریوم در بستر حالت تک زنجیرهای به میزان تقریبی ۱۵ میلیون گس در هر بلاک است. این به معنای ۶۰٫۰۰۰ بایت داده در هر بلاک است که بسته به میزان پیچیدگی هر یک از تراکنشها به میزان تقریبی ۱۵ تراکنش در هر ثانیه را به انجام میرساند.
شبکههای لایه ۲ به واسطه فشردهسازی داده تراکنشها پیش از ارسال آن به لایه ۱، آثار به جا مانده یا در اصطلاح ردپای هر یک از تراکنشها را کاهش میدهند. بر اساس تحلیل ارائه شده توسط ویتالیک بوترین (Vitalik Buterin)، همبنیانگذار پروژه اتریوم، رولآپها قادرند تا ردپای به جا مانده از تراکنشها را تا میزان تقریبی ۹۰ درصد کاهش دهند. در شرایطی که با ظرفیت داده کوتاه مدت تا میان مدت محدود لایه ۱ اتریوم مواجه هستیم، رولآپها امکان خارج شدن کاربران از فضای بلاک این شبکه و گسترش قدرت پردازش کل شبکه را در مقیاس بزرگی مهیا میکنند.
پخش کردن هزینه تراکنشها
رولآپها به واسطه حفظ «تبهای» مربوط به خود، هزینه تسویه تراکنشهای لایه ۱ را در میان دسته تراکنشها پخش کرده یا در اصطلاح مستهلک میکنند. تا به امروز، ارسال داده به پلتفرمهای لایه اول به عنوان بزرگترین محرک هزینه کارمزد تراکنشهای لایه ۲ محسوب میشود (تا حدی که ۷۵ الی ۹۰ درصد از هزینه کل تراکنشهای رولآپهای آپتیمیستیک را تشکیل میدهد). با افزایش حجم دسته تراکنشها، هزینه ارسال داده نیز میان طیف گستردهتری از پایگاه تراکنشها توزیع شده و بر همین اساس، هزینه به انجام رسیدن هر یک از تراکنشها کاهش پیدا میکند.
علاوه بر این، در رابطه به رولآپهای دانش صفر (ZK-Rollups)، هزینههای مربوط به تولید و تایید اعتبار گواه اثبات از اهمیت بالایی برخوردار است. بسته به نوع گواه اثبات مورد استفاده، ممکن است این هزینهها از ۵۰۰٫۰۰۰ تا ۵٫۰۰۰٫۰۰۰ گس مورد نیاز برای تایید گواه اثبات در لایه اول تغییر کنند.
با فرض اینکه قیمت اتریوم ۳۰۰۰ دلار و گس شبکه ۱۰۰ Gwei باشد، این هزینه به میزان ۱۵۰ تا ۱۵۰۰ دلار به ازای تولید و تایید هر مدرک یا گواه اثبات ارائه شده خواهد بود. هرچقدر تعداد تراکنشهای بیشتری در دسته تراکنشهای این بخش وجود داشته باشند، طیف توزیع این هزینه نیز گستردهتر خواهد بود و از همین رو، میزان صرفهجویی در هزینهها به ازای هر تراکنش نیز افزایش مییابد.
اما در حال حاضر رولآپها مشکلاتی دارند. هنوز هم هزینههای مربوط به تراکنشهای حیطه رولآپها (از ۰.۰۵ تا ۱ دلار) در مقایسه با رقبای جایگزین شبکههای لایه ۱ (که بسیاری از آنها هزینهای معادل با بخشی از یک سنت را دارند) بسیار بالا هستند. علاوه بر این، رولآپها کاربران را ملزم میکنند تا داراییها را از لایه اول بریج کنند و زمان انتظار انتقال این داراییها به میزان چندین ساعت تا یک هفته بوده و سپس میتوانند داراییهای خود را از لایه ۲ برداشت کنند. این به نوعی یک بار اضافه برای کاربران تلقی میشود.
وضعیت پذیرش عمومی فعلی رولآپها به چه صورت است؟
تا به امروز، رولآپها در دسته مورد پذیرشترین راهکارهای مقیاسپذیری لایه ۲ جای دارند. تنها چند ماه پس از راهاندازی آنها شاهد انتقال ارزش ۷ میلیارد دلاری داراییها به این شبکهها بودهایم. بسیاری از آنها نیز با سرعت بالایی در حال ساخت مجموعه کاملی از برنامهها ابزارها برای کاربران فعال این عرصه هستند. در ادامه ابتدا وضعیت رولآپهای آپتیمیستیک را نسبت به دانش صفر بررسی میکنیم و سپس رولآپها را در مقایسه با سایدچینها مورد بررسی قرار میدهیم.
رولآپهای آپتیمیستیک در مقایسه با رولآپهای دانش صفر
با توجه به پذیرش عمومی رو به گسترش سریع این عرصه، در این بخش به بررسی عمیقتری از تفاوتهای میان رولآپهای آپتیمیستیک و رولآپهای ZK میپردازیم. با وجود اینکه هر دوی این رولآپها برای اجماع و در دسترس بودن داده به شبکههای لایه ۱ متکی هستند، تفاوتهای معناداری نیز با یکدیگر دارند که تاثیر زیادی بر روی تجربه توسعهدهنده و تجربه کاربری آنها دارد.
رولآپها در مقایسه با سایدچینها
مرز میان راهکارهای مقیاسپذیری لایه ۲ و زنجیرههای جانبی در نحوه عملکرد قراردادهای هوشمند بریج آنها نهفته است. در بستر سایدچینها، قراردادهای بریج یک فرضیه مهم را ایجاد میکنند، بدین صورت که این قراردادها طبق قوانین حاکم بر زنجیره جانبی مورد نظر فرض میکنند که تراکنشهای اجرا شده بر روی سایدچینها معتبر هستند. بر همین اساس، لازم است تا کاربران به اعتبارسنجهای سایدچین مورد نظر در راستای ۱) عدم تبانی و یا صرف نظر شدن از عملکرد آنها به منظور تخلیه وجوه کاربران از قرارداد هوشمند بریج سایدچین و ۲) آماده بودن آنها برای اجرای تراکنشها و برداشتها از زنجیره جانبی، اعتماد داشته باشند.
در رابطه با شبکههای لایه ۲، قراردادهای هوشمند بریج چنین فرضیاتی را در نظر نمیگیرند. این قراردادهای قادر هستند تا معتبر بودن تراکنشهای اجرا شده بر روی لایه ۲ را بر اساس قوانین حاکم بر اتریوم و نه قوانین بستر لایه دومی که این تراکنشها را به انجام رسانده تایید کنند.
روند اعتبارسنجی در این عرصه به واسطه سیستمهای اثبات (مثل گواه اثبات Fraud Proofs و Validity Proofs) که در بخش سوم این مجموعه مورد بحث قرار گرفت به مرحله عملیاتی میرسد. بر این اساس، کاربران لایه ۲ به مراتب کمتر در معرض خطرات متمرکزسازی و خطرات قابلیت اطمینان حاصل از مجموعههای اعتبارسنجی بطن سایدچینها قرار میگیرند.
سخن پایانی
در قسمت چهارم سری مقالات «گزارش The Blocks از راهکارهای لایه دوم» درباره سایدچینها، رولآپهای ZK و آپتیمیستیک