اتریوم این روزها با چالشهای متعددی دستوپنجه نرم میکند و همین موضوع اکوسیستم امور مالی غیرمتمرکز را نیز تحت تأثیر قرار داده است. راهکارهای لایه دوم که قرار بود راهگشای مشکلات مقیاسپذیری باشند و عملکرد شبکه را بهبود دهند، عملا باعث پراکندگی نقدینگی شدند و بهرهوری سرمایه را کاهش دادند. بسیاری از فعالان کریپتو در واکنش به این وضعیت و به امید یافتن یک جایگزین بهتر، سراغ سولانا رفتند؛ اما با اکوسیستمی مواجه شدند که بهخاطر طرحهای پامپ و دامپ میمکوینهای هیجانی صرفا به جولانگاهی برای سفتهبازی و کلاهبرداری تبدیل شده است.
واقعیت این است که دیفای برای عبور از این بنبست نیازمند یک بازنگری و بازگشت به همان اصولی است که در چشمانداز اولیه ساتوشی ناکاموتو برای خلق یک نظام مالی غیرمتمرکز تعریف شده بود. بسیاری از کارشناسان معتقدند تنها شبکهای که میتواند زیرساخت لازم برای نسل آینده دیفای را فراهم کند، نه اتریوم است و نه سولانا؛ این نقش تنها از عهده بیت کوین برمیآید. در این مطلب از میهن بلاکچین با نگاهی به این سه شبکه میخواهیم صحت و سقم ادعای کارشناسان را بررسی کنیم و ببینیم چرا آینده دیفای در بیت کوین رقم میخورد؟
دیفای روزهای سختی را در اتریوم میگذراند!
اتریوم زمانی خانه بلامنازع پروژههای دیفای بود؛ اما امروز کاملا مشخص است که این اکوسیستم با مشکلات جدی دست وپنجه نرم میکند. نقشه راه اتریوم مدام در حال تغییر است و هیچ مسیر مشخص و پایداری برای آینده بلندمدت آن وجود ندارد.
قرار بود راهکارهای لایه ۲ (L2) مقیاسپذیری اتریوم را بهبود دهند؛ اما در عمل باعث شکلگیری فرگمنتیشن (جزایر جداگانهای از نقدینگی) در دیفای شدند. درحالیکه این راهکارها کارمزد تراکنشها را کاهش میدهند، اما بهجای همبستگی برای ایجاد یک سیستم مالی یکپارچه، برای جذب نقدینگی با یکدیگر رقابت میکنند. به همین دلیل، اتریوم به فضای پراکندهای تبدیل شده است که در آن سرمایهها ناکارآمد و مقیاسپذیری پروتکلهای دیفای دشوارتر شده است.
اتریوم در پاسخ به این مشکل، راهحل «انتزاع زنجیره (Chain Abstraction)» را پیشنهاد داده است؛ مفهومی که در تئوری جالب به نظر میرسد، اما در عمل کارایی لازم را ندارد. مشکل اصلی اتریوم برای خلق ارزش بلندمدت، ناهماهنگی ساختاری در مشوقهاست و همین عدمتوازن باعث شده این شبکه بهتدریج مزیت رقابتی خود را در حوزه دیفای از دست بدهد.
با این اوصاف، زمان آن رسیده که یک سؤال جدی را مطرح کنیم؛ آیا آینده دیفای میتواند بر بستر اتریوم تکهتکه شدهای که هنوز در پیچوخم مقیاسپذیری گیرکرده است، به مقصد برسد یا باید دنبال مسیر بهتری باشد؟
سولانا راهحل دیفای نیست!
با تضعیف جایگاه اتریوم در حوزه دیفای، بسیاری از توسعهدهندگان و کاربران به سولانا روی آوردند. این شبکه طی یک سال گذشته از نظر فعالیت توسعهدهندگان ۸۳٪ رشد کرده و صرافیهای غیرمتمرکز آن، در پنج ماه متوالی عملکرد بهتری نسبت به صرافیهای شبکه اتریوم داشتهاند.
اما یک مشکل اساسی وجود دارد؛ رشد دیفای روی سولانا مبتنی بر اپلیکیشنهای مالی پایدار نیست، بلکه تحت تاثیر موج هیجانی میمکوینها قرار دارد. افزایش اخیر فعالیتهای شبکه سولانا نه بهدلیل نوآوری در دیفای، بلکه ناشی از معاملات سفتهبازانه بوده است. پس از تبوتاب میمکوین ترامپ، میزان ارزش استخراجشده از بازار میمکوینهای سولانا بین ۳.۶ تا ۶.۶ میلیارد دلار برآورد شد. اشتباه نکنید، این رقم نشانه رشد واقعی دیفای نیست؛ بلکه نمایانگر سیستمی برای استخراج نقدینگی است که در آن سوداگران کوتاهمدت وارد شده، سود خود را برمیدارند و بهسرعت از بازار خارج میشوند.
البته سولانا نقاط قوت واقعی هم دارد. سرعت بالا و کارمزد پایین تراکنشها، این شبکه را به گزینه مناسبی برای معاملات فرکانس بالا (High-frequency trading) تبدیل کرده است. همچنین، اکوسیستم سولانا در حوزههایی مانند زیرساختهای فیزیکی غیرمتمرکز (DePIN)، هوش مصنوعی و علوم غیرمتمرکز (DeSci) پیشرفتهای قابلتوجهی داشته است. اما مسئله این است که سلطه میمکوینها و سفتهبازیهای بیپایه باعث شده این شبکه به محیطی برای کلاهبرداری و طرحهای پامپ و دامپ تبدیل شود.
بنابراین، اگر هدف ایجاد یک نظام مالی پایدار و ماندگار است، سولانا راهحل مناسبی نیست؛ ساختن آینده دیفای به فضای بهتری نیاز دارد.
دیفای در شبکه بیتکوین در حال شکوفایی است!
اکنون زمان آن رسیده که به اصول نخستین بازگردیم و دیفای را بر پایه قابلاعتمادترین و غیرمتمرکزترین بلاکچینی بنا کنیم که معتبرترین پول دیجیتال را ارائه میدهد. بله، درست حدس زدید، بیتکوین. این صرفا یک ایدهپردازی تئوری نیست؛ اکوسیستم دیفای بیتکوین همین حالا نیز یک رشد انفجاری را تجربه میکند. برای درک وسعت این رشد کافی است نگاهی به آمار بیندازیم؛ ارزش کل قفلشده (TVL) در دیفای بیتکوین از ۳۰۰ میلیون دلار در ابتدای سال ۲۰۲۴ تا ۲۸ فوریه ۲۰۲۵ به ۵.۴ میلیارد دلار رسیده است. این افزایش حیرتانگیز، معادل ۱٬۷۰۰٪ رشد است.
بخش استیکینگ، نقش اصلی رشد دیفای بیت کوین را ایفا میکند. پروتکلهایی همچون بابیلون ( Babylon) با ۴.۶۸ میلیارد دلار، لومبارد (Lombard) با ۱.۵۹ میلیارد دلار و پروتکل سالو (SolvBTC) با ۷۱۵ میلیون دلار از پیشتازان استیکینگ بیت کوین هستند. این روند نشان میدهد تقاضا برای تبدیل بیتکوین از یک دارایی صرف برای ذخیره ارزش به یک ابزار مالی مولد، بهشدت در حال افزایش است.
دیفای بومی بیتکوین صرفا تقلیدی از اتریوم نیست؛ بلکه مدلهای مالی جدید و منحصربهفردی را خلق کرده است. نوآوریهایی نظیر استیکینگ دوگانه (Dual Staking) به کاربران اجازه میدهد از طریق استیک بیتکوینهای خود در کنار توکنهای بومی زنجیرههای اثبات سهام، هم امنیت شبکه را افزایش دهند و هم درآمد بهدست بیاورند. همچنین، ابتکار توکنیزه کردن قدرت هش بیتکوین شرایطی را فراهم کرده است تا کاربران بتوانند از توان ماینینگ خود بهعنوان وثیقه برای وامدهی، وامگیری و حتی استیکینگ استفاده کنند. این نوآوریها باعث شده دامنه کاربردهای مالی بیتکوین به شکل چشمگیری گسترش پیدا کند.
علاوهبر موارد بالا، پروژههایی همچون اردینالز (Ordinals) و توکنهای BRC-20 موجب افزایش بیسابقه فعالیت در شبکه بیتکوین شدهاند؛ تا جایی که تعداد اینسکریپشنها به ۶۶.۷ میلیون رسیده و ۴۲۰ میلیون دلار کارمزد برای شبکه تولید کردهاند. این آمار و ارقام نشاندهنده افزایش تقاضا برای توکنیزهکردن دارایی بر بستر بیتکوین است.
با این اوصاف، کاملا واضح است که بیتکوین دیگر فقط «طلای دیجیتال» نیست؛ بلکه در حال تبدیل شدن به زیربنایی برای نسل آینده امور مالی غیرمتمرکز است.
سخن پایانی؛ آینده دیفای روی بیتکوین رقم میخورد!
آینده امور مالی غیرمتمرکز در بستری شکل میگیرد که در آن مشوقها با خلق ارزش بلندمدت همراستا باشند و این بستر جایی نیست جز شبکه بیتکوین. برخلاف مدل پراکنده و جزیرهای اتریوم یا اقتصاد سفتهبازانه سولانا، دیفای مبتنی بر بیتکوین بر پایه نقدینگی سازمانی و رشد پایدار بنا شده است.
بیتکوین بهعنوان بزرگترین و نقدشوندهترین دارایی کریپتوی جهان، با ارزش بازاری حدود ۱.۷ تریلیون دلار و بیش از ۹۴ میلیارد دلار سرمایه در قالب صندوقهای قابلمعامله در بورس (ETF)، ظرفیت عظیمی برای تحول دیفای دارد. حتی ورود بخشی از این نقدینگی به امور مالی غیرمتمرکز معادلات صنعت کریپتو را بهکلی تغییر خواهد داد. درحال حاضر، بیش از یک تریلیون دلار نقدینگی راکد در بیتکوین وجود دارد. بهعلاوه، علاقه صندوقهای ثروت ملی و سرمایهگذاران سازمانی نسبت به بیت کوین روزبهروز بیشتر میشود و بسیاری از دولتها در حال بررسی استفاده از بیتکوین بهعنوان یک دارایی ذخیره هستند.
اتریوم دوران خودش را پشت سر گذاشت، سولانا هم مدتی با هیاهو درخشید؛ اما اکنون نوبت بیتکوین است تا چشمانداز اولیه ساتوشی از یک نظام مالی غیرمتمرکز را به واقعیت تبدیل کند. نظر شما چیست؟ آیا بیتکوین میتواند آینده دیفای را از آن خود کند؟ منتظر دیدگاههای شما هستیم.