چانگپنگ ژائو معروف به سیزی (CZ) نامی آشنا در دنیای کریپتو است؛ فردی که در یک خانواده متوسط در چین متولد میشود، در کودکی به کانادا مهاجرت میکند و در نهایت، بزرگترین صرافی متمرکز ارز دیجیتال در جهان را تاسیس میکند. مسیر او از کار در مکدونالد تا ساخت یک امپراتوری مالی در دنیای بلاکچین، پر از تصمیمات جسورانه و چالشهای سرنوشتساز بوده است. ژائو در یک گفتگوی اختصاصی با وو بلاکچین (Wu Blockchain) از این سفر پرفراز و نشیب میگوید. برای آگاهی از مسیر زندگی بنیانگذار صرافی بایننس، این مطلب از میهن بلاکچین را از دست ندهید.
مصاحبه با ژائو
کالین وو (Colin Wu) بنیانگذار رسانه وو بلاکچین در پادکستی با ژائو درباره مسیر زندگی، مهاجرت به کانادا، ترک تحصیلات دانشگاهی پس از دریافت یک پیشنهاد کاری، رشد سریع بایننس، چالشهای قانونی، آینده کریپتو و زندگی زندگی شخصی او گفتگو کرده است. در ادامه متن کامل مصاحبه ژائو را مطالعه میکنید:
دوران کودکی ژائو در چین و مهاجرت خانوادگی به کانادا در ۱۲ سالگی
کالین:
خوش آمدید و ممنون که برای این گفتگو وقت گذاشتید. سوال اول را اینطور شروع میکنم؛ شما در ۱۲ سالگی چین را ترک کردید، آیا هنوز خاطراتی از دوران کودکی خود در چین دارید؟
ژائو:
بله، کاملا. دوران کودکی من بسیار خوشایند بود و همه خاطراتم مثبت هستند. پدر و مادرم هر دو معلم بودند، ما در پردیسهای آموزشی زندگی میکردیم؛ مدارس ابتدایی، متوسطه و حتی پردیس دانشگاه علم و فناوری چین (USTC). همیشه در میان دانشآموزان بودم و این تجربه برای من جالب و بهیادماندنی بود. در آن دوران، زندگی ساده و بیدغدغهای داشتیم. خانواده ثروتمندی نبودیم؛ اما بهعنوان یک کودک این مسئله را چندان احساس نمیکردم. همیشه راضی و خوشحال بودم.
کالین:
از برخی مصاحبههای قبلی شما متوجه شدم که بعد از مهاجرت به کانادا، حقوق پدر و مادرتان حداقل دستمزد محلی بوده است. آیا این موضوع زندگی را برای خانواده شما سخت کرد؟ آیا والدینتان همچنان به تدریس ادامه دادند یا مجبور شدند شغل دیگری انتخاب کنند؟ آیا شما هم برای تامین هزینهها کار میکردید؟
ژائو:
ما در چین از طبقه متوسط جامعه بودیم. والدین من هر دو شاغل بودند، پدرم حتی زمان تحصیل در خارج از کشور، پول پسانداز میکرد و به چین میفرستاد. به دلیل نرخ ارز در آن زمان، وضعیت زندگیمان نسبتا خوب بود. بعد از ورود به کانادا هم کیفیت زندگی ما عوض نشد؛ اما از نظر سطح درآمد، در آخرین طیفها قرار گرفتیم. با این حال، هیچگاه برای تامین نیازهای اساسی مانند غذا، لباس و مسکن دچار مشکل نشدیم.
مادرم به دلیل مشکل زبان دیگر نمیتوانست تدریس را ادامه دهد، بنابراین در یک کارخانه پوشاک مشغول به کار شد و از صبح زود تا دیر وقت لباس میدوخت. این کار برای سلامتیاش خوب نبود؛ اما چاره دیگری نداشت.
پدرم در دانشگاه به عنوان دستیار آموزش مشغول بهکار شد. حقوقش زیاد نبود؛ اما دانشگاه کمکهزینه مسکن میداد و در یک خانه کوچک زندگی میکردیم که از خانهای که در چین داشتیم بزرگتر بود. بنابراین برای ما یک پیشرفت محسوب میشد. در کانادا فقیر نبودیم؛ اما درمجموع درآمد خانواده نزدیک به حداقل دستمزد بود.
کالین:
پدرتان در چه زمینهای تدریس میکرد؟
ژائو:
او ژئوفیزیک درس میداد. این رشته مبتنی بر ریاضیات است؛ فرمولهای پیچیدهای دارد که باید مرتبا محاسبه شوند. پدرم در ریاضیات بسیار قوی بود و فکر میکنم همین موضوع باعث شد که من هم در علوم موفق باشم.
ترک دانشگاه؛ یک پیشنهاد کاری وسوسهبرانگیز
کالین:
هم شما و هم ویتالیک بوترین به کانادا مهاجرت کردید و در نهایت دانشگاه را کنار گذاشتید. آیا ترک تحصیل شما به دلیل راهاندازی کسبوکار بود یا دلیل دیگری داشت؟
ژائو:
من دانشجوی سال آخر بودم که دانشگاه را رها کردم، بنابراین شرایط من با کسانی که در سال اول یا دوم ترک تحصیل میکنند، متفاوت بود. در آن زمان، در توکیو دوره کارآموزی را میگذراندم، در پایان دوره، رئیسم یک موقعیت شغلی تماموقت با حقوق عالی به من پیشنهاد داد. وقتی درآمد این شغل را با حقوق بعد از فارغالتحصیلی مقایسه کردم، متوجه شدم که رسیدن به چنین درآمدی بعد از دانشگاه چندان آسان نیست.
رئیسم روی یک پروژه مهم کار میکرد و از من خواست که برای یک سال دیگر بمانم. در ابتدا قرار بود فقط چند ماه، بهاندازه یک ترم، با آنها همکاری کنم. در این مدت حقوق کامل میگرفتم و این پیشنهاد واقعا خوب بود. بنابراین مدام فارغالتحصیلی را به تعویق انداختم و بعد از دو سال، هرگز به دانشگاه بازنگشتم.
کالین:
پس ترک دانشگاه برای شروع کسبوکار نبود؛ بلکه بیشتر به خاطر یک پیشنهاد شغلی جذاب بود؟
ژائو:
من از آن دسته افرادی نبودم که به خاطر راهاندازی کسبوکار، دانشگاه را رها کنم؛ بلکه یک پیشنهاد کاری خوب باعث شد تحصیلاتم را بهتعویق بیندازم و در نهایت دیگر به دانشگاه بازنگشتم. بعدها متوجه شدم که نداشتن مدرک برای درخواست ویزا دردسرساز است، به همین خاطر بهصورت غیرحضوری از یک کالج مدرک دیپلم گرفتم. حالا از نظر فنی مدرک دارم؛ اما نه از دانشگاهی که ابتدا در آن تحصیل میکردم.
رشد سریع بایننس در آغاز کار
کالین:
شنیدهام که پیش از تأسیس بایننس در سال ۲۰۱۷ روی چندین استارتاپ کار میکردید، برخی گزارشها تعداد آنها را بین ۵ تا ۱۰ مورد ذکر کردهاند. وقتی بایننس را راهاندازی کردید، کار در ابتدا دشوار بود. احتمالا تصور نمیکردید که بایننس به چیزی که امروز هست تبدیل شود. حالا که به گذشته نگاه میکنید، چه عواملی را در رشد انفجاری بایننس در همان سال نخست، مؤثر میدانید؟
ژائو:
بسیاری از مردم فکر میکنند که بایننس یکشبه معروف شد؛ اما آنها معمولاً ۲۰ سال تجربه من در حوزه فناوری و تجارت را نادیده میگیرند. زمانی که بایننس را راهاندازی کردم، نزدیک به چهار یا پنج سال در دنیای کریپتو فعال بودم، ارتباطاتم را ساخته بودم و یک تیمی قوی تشکیل داده بودم. ما در بایننس تیمی داشتیم که هم در حوزه فناوری و هم در توسعه محصول استعدادهای بینظیری داشتند. جامعه کاربران هم از بایننس بسیار حمایت کرد، زیرا من برای آنها یک فرد کاملا ناشناس نبودم. عامل دیگر، زمانبندی مناسب بود.
سال ۲۰۱۷، اوج رونق عرضه اولیه کوین (ICO) بود و بسیاری از پروژهها توکنهای خود را عرضه میکردند. در آن زمان، صرافیهای بزرگ مانند کوینبیس، اوکی کوین (OKCoin) و هوبی (Huobi) تمرکز اصلی خودشان را روی معاملات بیتکوین گذاشته بودند و پشتیبانی بسیار محدودی از توکنهای ERC-20 اتریوم داشتند. ما از همان ابتدا توانستیم این توکنها را فهرست کنیم و به پلتفرم اصلی معاملات توکنهای عرضه اولیهها تبدیل شدیم.
از منظر محصول، ما برتریهای قابلتوجهی داشتیم؛ اما چیزی که بایننس را از دیگر صرافیها متمایز کرد، فلسفه کاری بود. از همان ابتدا، حمایت از کاربران را به سودآوری ترجیح دادیم و این موضوع در رویداد سرکوب ۹/۴ (9/4 Crackdown) در چین بهوضوح نمایان شد.
در آن زمان، مقررات چین پروژههای ICO را ملزم میکرد که درصورت ضررده بودن، سرمایه کاربران را بازگردانند. بسیاری از پروژههایی که روی پلتفرم ما فعال بودند، دچار زیان شده بودند و توانایی بازپرداخت نداشتند. پس از بررسیهای فراوان، تصمیم گرفتیم خودمان خسارت کاربران را جبران کنیم. در مجموع، ۶ میلیون دلار پرداخت کردیم. این در حالی بود که تنها دو ماه قبل، ۱۵ میلیون دلار سرمایه جذب کرده بودیم و هنوز خودمان به سوددهی نرسیده بودیم. در واقع، آن ۶ میلیون دلار، ۴۰٪ از کل دارایی ما بود. با وجود اینکه برخی از این پروژهها توسط بایننس صادر نشده بودند، تصمیم گرفتیم سرمایه کاربران را برگردانیم.
نمونه دیگر، خدمات پشتیبانی مشتری بود. در سال ۲۰۱۷، زمان پاسخگویی صرافیهای دیگر دو تا سه ماه طول میکشید؛ اما ما متعهد شدیم مشکلات کاربران را ظرف یک روز حل کنیم. حالا این زمان را به پنج دقیقه کاهش دادهایم.
همه این عوامل از تمرکز بر کاربران گرفته تا محصول قوی، زمانبندی مناسب و البته کمی شانس باعث شدند که بایننس به این سرعت رشد کند.
چالشهای اولیه امنیتی و مشکلات عملکرد سیستم در بایننس
کالین:
زمانی که بایننس تازه تأسیس شد، من در بیتمین (Bitmain) کار میکردم، تصور میکنم سال اول برای شما بسیار پراسترس بوده است، بهویژه از نظر امنیت. با توجه به اینکه تیم شما کوچک بود و زیرساختهای امنیتی در صنعت کریپتو هنوز در مراحل ابتدایی قرار داشت، آیا مقابله با حملات هکری و سایر تهدیدهای امنیتی یکی از چالشهای اصلیتان بود؟
ژائو:
قطعا. برای هر صرافی ارز دیجیتال، امنیت یکی از مهمترین چالشها است؛ چراکه بدون امنیت قوی، هیچ صرافی نمیتواند به فعالیت خودش ادامه دهد. یک نکته کمتر دیدهشده که ممکن است بسیاری از مردم فراموش کرده باشند این است که در چهار ماه اول بایننس، یعنی از جولای تا اواسط یا اواخر اکتبر، تمام برداشتها بهصورت دستی بررسی میشدند. هر درخواست برداشت بهطور دستی انجام و هر چند ساعت یکبار پردازش میشد.
در طول شب، زمانی که کارکنان در حال استراحت بودند، هیچ برداشتی پردازش نمیشد. ما به این روش متکی بودیم؛ چراکه میخواستیم فوقالعاده محتاطانه عمل کنیم. در مورد استفاده از سیستمهای خودکار نگران بودیم که اگر حتی یک آسیبپذیری وجود داشته باشد، ممکن است تمام وجوه از دست بروند. تا ماه اکتبر، بایننس در میان ۱۰ صرافی برتر جهان قرار گرفت؛ اما هنوز برداشتها را بهصورت دستی انجام میدادیم.
با این حال، چالش بزرگتر در آن زمان، عملکرد سیستم بود. بایننس بهقدری سریع رشد کرد که سیستمهای ما دائما تحت فشار قرار داشتند. با اینکه موتور تطبیق (Matching Engine) ما بسیار سریع بود؛ اما سیستمهای جانبی مانند ثبتنام، احراز هویت (KYC) و واریز و برداشت، اغلب به گلوگاههایی تبدیل میشدند که عملکرد کلی را محدود میکردند. بخش زیادی از انرژی ما در آن دوران صرف بهینهسازی عملکرد سیستم میشد.
آیا سقوط FTX قابل پیشگیری بود؟
کالین:
سقوط صرافی FTX یکی از مهمترین رویدادهای دنیای کریپتو بود و حالا که به آن نگاه میکنیم، تقریبا سورئال به نظر میرسد. بایننس هم بهطور غیرمستقیم در این ماجرا دخیل بود. با نگاهی به گذشته، فکر میکنید امکان نجات FTX وجود داشت؟ به نظر میرسد داراییهای آنها میتوانست برای جبران خسارت کاربران کافی باشد، هرچند که سوءاستفاده آنها از سرمایههای کاربران کاملا فاحش بود. آیا معتقدید که امکان نجات وجود داشت؟
ژائو:
بر اساس اطلاعاتی که دارم، اگر ارزش داراییهای کریپتویی FTX در آن زمان را به دلار محاسبه کنیم، آنها از نظر تئوری میتوانستند بدهیهایشان را پوشش دهند. اما اگر به موجودی کاربران در رمزارزهای اصلی مانند بیتکوین و اتریوم نگاه کنیم، افزایش قیمت این رمزارزها نشان میدهد که داراییهای FTX برای بازپرداخت کامل کاربران کافی نبود. به عبارت دیگر، اگر FTX سقوط نکرده بود، داراییهای داشتند که ارزش آنها امروز سه تا چهار برابر سرمایه اولیهشان بود.
اگر قیمتهای زمان سقوط را ملاک قرار دهیم، داراییهای FTX از نظر دلاری برای پوشش بدهیها کافی بودند؛ اما اگر قرار بود کاربران رمزارزهایشان را به همان شکل اولیه دریافت کنند، ارزش آنها امروز بسیار بیشتر بود. این وضعیت مشابه ماجرای Mt. Gox در سال ۲۰۱۴ است . در آن زمان، بدهی این صرافی چند صد میلیون دلار بود که رقم بزرگی محسوب میشد؛ اما قیمت بیتکوین نسبت به آن زمان بهشدت افزایش یافته است. بنابراین، حتی اگر داراییهای FTX بر اساس قیمتهای گذشته برای پوشش بدهیها کافی بود، کاربران عملا ۷۰ تا ۸۰٪ از ارزش داراییهایشان را از دست دادهاند.
زمانی که سقوط FTX در نوامبر ۲۰۲۲ شروع شد، دیگر خیلی دیر شده بود. شاید اگر مشکلات زودتر شناسایی میشدند، میتوانستیم کاری انجام دهیم، اما در آن مرحله، FTX دیگر قابل نجات نبود.
ظهور اقتصادهای آنچین و چالشهای صرافیهای متمرکز
کالین:
موضوع مهمی که میخواهم درباره آن صحبت کنیم این است که در روزهای ابتدایی بایننس، این پلتفرم تا حد زیادی بهخاطر فهرست کردن توکنهای جدید با پتانسیل رشد بالا، مانند بیانبی (BNB) و ترون (TRON) رشد کرد. بعدها، ابتکاراتی مانند لانچپد (Launchpad) و لانچپول (Launchpool) هم بسیار موفق عمل کردند. اما در یک سال گذشته، اقتصادهای آنچین بسیار فعال شدهاند. اکنون بسیاری از افراد، توکنها را در پایینترین قیمت از طریق شبکههای بلاکچین خریداری میکنند و فهرست شدن آنها در صرافیهای متمرکز اغلب به معنای رسیدن به اوج قیمتی است. این روند یک تضاد آشکار با روزهای ابتدایی است. به نظر میرسد که نه بایننس و نه سایر صرافیها استراتژی مشخصی برای رسیدگی به این موضوع ندارند. نظر شما چیست؟
ژائو:
فکر میکنم این مسئله دو عامل اصلی دارد. از یک طرف، با رشد پلتفرمها، آنها بهطور طبیعی به سمت فهرست کردن توکنهای باثباتتر متمایل میشوند. اگر بایننس بخواهد توکنی با ارزش بازار تنها ۱۰ میلیون دلار یا حتی چند صد هزار دلار را فهرست کند، نوسان قیمتی آن بسیار شدید خواهد بود. برای صرافیهای بزرگ، جلوگیری از نوسانهای بیش از حد، مستلزم تمرکز روی توکنهای با ارزش بازار بالاتر است. این یک محدودیت ذاتی برای صرافیهای بزرگ است. با این حال، پلتفرمهای بزرگ با راهحلهایی مانند ایجاد مناطق نوآوری یا پشتیبانی از توکنهای کوچکتر در کیف پولهای وب ۳ میتوانند از آنها حمایت کنند. شخصا فکر میکنم بایننس میتوانست در این زمینه بهتر عمل کند. در یکی دو سال گذشته، به دلیل مسائل نظارتی در ایالات متحده و برخی مشکلات شخصی، کمتر روی این موضوع تمرکز داشتم و بیشتر وقت خود را صرف رسیدگی به این چالشها در آمریکا کردم.
از طرف دیگر، در یک سال گذشته، میمکوینها بهشدت محبوب شدهاند. صرافیهای بزرگ نتوانستند بهاندازه پلتفرمهای آنچین، بهویژه در سولانا، از این روند بهره ببرند. گمانهزنیهایی درباره دلیل این اتفاق وجود دارد؛ اما نمیتوانم جزئیات آنها را تأیید کنم. سولانا ارتباط نزدیکی با FTX داشت، بسیاری از کاربران سولانا که سرمایههای خود را پس از فروپاشی FTX از دست دادند و از سوی صرافیها حمایتی دریافت نکردند، به سمت طرحهای پامپ و دامپ (Pump-and-Dump) روی آوردند.
این نوع فعالیتها در زنجیره بایننس به دلیل محدودیتهای اخلاقی و قانونی دشوارتر است. علاوه بر این، در سالهای اخیر، کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) تحت مدیریت گری گنسلر، اکثر توکنها را بهعنوان اوراق بهادار طبقهبندی کرده است، بهاستثنای آنهایی که کاربرد مشخصی ندارند مانند میمکوینها. میمکوینها فاقد کاربرد واقعی یا وعدههای خاصی هستند که باعث میشود کمتر با دعاوی حقوقی روبرو شوند. همچنین، آنها بهطور غیرمتمرکز عمل میکنند و وابستگی زیادی به صرافیها ندارند. همین موضوع، سولانا را به پلتفرم ایدهآلی برای این نوع توکنها تبدیل کرده است. این وضعیت شبیه به دوران رونق ICO در سال ۲۰۱۷ است که بایننس از آن بهرهمند شد؛ در یکی دو سال گذشته نوبت میمکوینها بوده است.
این روند برای من جالب است و قصد ندارم آن را بهعنوان خوب یا بد قضاوت کنم. اگر این روند به رشد صنعت کمک کند، چه بهعنوان سرمایهگذار، یک فرد تأثیرگذار یا یک فعال قدیمی، از میمکوینها حمایت میکنم. به دیگران نیز توصیه میکنم که این روند را جدی بگیرند و از فرصتهای موجود در میمکوینها بهرهببرند.
آینده صرافیهای متمرکز و لزوم انطباق با مقررات
کالین:
دادهها نشان میدهند در سال گذشته، ورود سرمایه به بایننس از مجموع سایر صرافیها بیشتر بوده است. این موضوع حاکی از آنست که علیرغم چالشهایی که بایننس با آنها روبهرو بوده، رشد آن ثابت باقیمانده است. اما اکنون صرافیهای متمرکز برای انطباق با مقررات تحت فشار فزایندهای قرار دارند. صرافیهایی که مطابق با قوانین کار میکنند، اغلب برای سودآوری با مشکل مواجه میشوند؛ در حالی که صرافیهای خارج از چارچوب قانونی نیز با ریسکهای نظارتی بیشتری روبهرو هستند. حتی سفر کردن برای بنیانگذاران صرافیها ممکن است پرخطر باشد، مانند بنیانگذار تلگرام که هنگام فرود در فرانسه بازداشت شد. نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا فکر میکنید همه صرافیها در نهایت باید با مقررات تطابق پیدا کنند؟
ژائو:
بله، فکر میکنم که این روند اجتنابناپذیر است. زمانی که یک پلتفرم به مقیاس مشخصی میرسد، انطباق با مقررات به یک ضرورت تبدیل میشود. پلتفرمهای کوچکتر ممکن است موقتا از دید نهادهای نظارتی خارج شوند یا تحت نظارت قرار نگیرند؛ اما پلتفرمهای بزرگ به طور حتم در کانون توجه هستند و به شدت تحت بررسی قرار میگیرند. به عنوان مثال، بایننس مدتها است که تحت فشارهای نظارتی قرار دارد و به همین دلیل مجبور به رعایت مقررات شده است.
در بایننس، محدودیتهای زیادی وجود دارد. برای مثال، حتی کیف پولهای وب ۳ مرتبط با بایننس نیز نیاز به تأیید هویت دارند. اگرچه این کیف پولها از فناوری محاسبات چندجانبه امن (MPC) استفاده میکنند و به کاربران اجازه میدهند که بهطور کامل داراییهای خود را کنترل کنند؛ اما صرافیهای کوچکتر با محصولات کیف پول وب ۳ مشابه، معمولا فرآیند احراز هویت را اعمال نمیکنند. این صرافیهای سطح ۲ اگرچه کوچک نیستند؛ اما معمولا مقرراتی که بایننس و سایر صرافیهای بزرگ باید رعایت کنند را دور میزنند. صرافیهای بزرگتر با محدودیتهای بیشتری روبرو هستند؛ اما رعایت قوانین، تنها مسیر پیش روی آنها است.
با این حال، اجرای قوانین معمولا ناهماهنگ است، مسئله این است که با همه پلتفرمها بهطور یکسان برخورد نمیشود.
کالین:
درست است. به عنوان مثال، فردی مانند جاستین سان ممکن است کمک مالی سنگینی به ترامپ کند؛ اما در یک دولت دموکراتیک، ممکن است این فرصتها دیگر وجود نداشته باشند.
ژائو:
دقیقا. اما من معتقدم چارچوبهای نظارتی در نهایت بهبود پیدا میکنند. بهویژه ایالات متحده اخیرا موضع حمایتی بیشتری نسبت به ارزهای دیجیتال اتخاذ کرده است. امیدوارم ایالات متحده مجموعهای از مقررات جدید ارائه دهد که برای صنعت بسیار مفید باشد. به عنوان مثال، دستورالعملهای جدید SEC بسیار واضحتر و مثبتتر از قبل هستند. درنتیجه، محیط نظارتی بهتر و ساختاریافتهتر میشود. پلتفرمهایی که مجوز دریافت کردهاند و استانداردهای نظارتی را رعایت کنند، فرصتهای بیشتری برای رشد خواهند داشت.
همانطور که اشاره کردید، اگرچه میمکوینها در حالحاضر محبوب هستند؛ اما سرمایههای ورودی بایننس در سال گذشته بیشتر از مجموع سایر صرافیها بود. این نشان میدهد که بسیاری از سرمایهگذاران خرد، بهویژه کسانی که تازه وارد دنیای ارزهای دیجیتال شدهاند، تمایل دارند از پلتفرمهایی استفاده کنند که به نظر پایدار و منطبق با مقررات باشند و چندین دور بررسی امنیتی را با موفقیت پشتسر گذاشته باشند.
در حالی که میمکوینها توجه زیادی را جلب کردهاند؛ مخاطبان اصلی آنها اغلب کاربران قدیمی بازار هستند و برخی کاربران جدید نیز به آنها ملحق میشوند. با این حال، اکثر افراد بعد از امتحان کردن میمکوینها، در نهایت به بیتکوین یا سایر ارزهای دیجیتال اصلی باز میگردند. زمانی که صحبت از خرید بیتکوین میشود، اکثر مردم همچنان صرافیهای بزرگ و معتبر را ترجیح میدهند. بخشهای مختلف صنعت به تدریج رشد میکند و در این مسیر با فشارهای نظارتی مختلفی مواجه میشود؛ اما همین موضوع برای ایجاد تنوع در اکوسیستم خوب است.
پیشرفت و آرامش مقرراتی در هنگ کنگ
کالین:
نظر شما در مورد سیاستهای نظارتی فعلی هنگ کنگ چیست؟ پیشتر اشاره کردهاید که ایالات متحده ممکن است در دو تا چهار سال آینده مزایای زیادی برای صنعت ارزهای دیجیتال به ارمغان بیاورد. در حال حاضر، به نظر میرسد هنگکنگ تلاش میکند تا به مرکز پیشرفت ارزهای دیجیتال در چین تبدیل شود، حتی بانک مرکزی چین نیز از هنگ کنگ خواسته است تا بهطور فعال سیاستهای مرتبط با ارزهای دیجیتال را مورد بررسی قرار دهد.
ژائو:
فکر میکنم این یک استراتژی هوشمندانه برای چین است که از هنگ کنگ به عنوان یک بستر آزمایشی برای ارزهای دیجیتال استفاده کند. در طول چهار سال گذشته، ایالات متحده موضعی بسیار نامطلوب و حتی سرکوبگرانه در قبال ارزهای دیجیتال اتخاذ کرد. در مقابل، هنگ کنگ رویکرد نسبتا دوستانهتری داشته است، اگرچه هنوز در برخی زمینهها عقب است.
در حال حاضر، چارچوب نظارتی هنگ کنگ محدودیتهای زیادی دارد. به عنوان مثال، ژاپن را در نظر بگیرید؛ هفت سال پیش، مقررات ژاپن در مورد لیست کردن توکنها و معاملات آتی (Futures) بسیار سختگیرانه و تا حدی نامشخص بود. اما از حدود سه یا چهار سال پیش، ژاپن قوانین خودش را در مورد لیستینگ توکنها بهطور قابلتوجهی تسهیل کرد. هنگکنگ هنوز به آن سطح از باز بودن نرسیده است.
با این حال، پس از گفتگوهای اخیر با برخی مقامات ارشد نهادهای نظارتی، حس میکنم هنگ کنگ به سمت رویکرد نرمتری حرکت میکند. با پیشرفتهای ایالات متحده در زمینه مقررات ارزهای دیجیتال، هنگ کنگ نمیتواند از قافله عقب بماند. معتقدم که هنگ کنگ به زودی تغییرات مثبت قابل توجهی را اعمال میکند.
تغییرات نظارتی باید تدریجی باشند. قوانین فعلی هنگ کنگ هنوز تا حدی محدود کننده هستند؛ اما به این موضوع خوشبین هستم و فکر میکنم سیاستهای کریپتویی به مرور زمان رقابتیتر میشوند. آینده روشنی را برای هنگ کنگ در این فضا میبینم.
مهمترین مقاله زندگی ژائو؛ اصول
کالین:
اجازه دهید کمی هم در مورد مقالهای که نوشتید، اصول (Principles)، صحبت کنیم. این مقاله توجه زیادی را جلب کرد و بسیاری معتقدند که سالها تجربه کارآفرینی شما در آن گنجانده شده است. مقاله شامل نکات جالبی است، مانند تمایل به همکاری با افرادی که بهطور فعال به شما مراجعه میکنند یا نظراتتان درباره کارآیی؛ مثل ترجیح دادن ارتباط کتبی به تماسهای تلفنی و اینکه حتیالامکان از جلسات حضوری اجتناب میکنید. نکات اصلی که قصد داشتید از طریق این مقاله منتقل کنید، چه بود؟ آیا ایدههای جدیدی از آن زمان به ذهنتان رسیده است؟ ظاهرا در حال نوشتن یک کتاب هم هستید. آیا این کتاب بسط همان مقاله است؟
ژائو:
بله، نوشتن آن مقاله حدود دو یا سه سال طول کشید.
کالین:
واقعا اینقدر طول کشید؟
ژائو:
بله، خودم هم انتظار نداشتم اینقدر طول بکشد. حین کار، ذرهذره به آن اضافه میکردم. ایده نوشتن این مقاله پس از خواندن کتاب “اصول” از ری دالیو به ذهنم رسید. فکر کردم باید مطلب مشابهی بنویسم. اما در ابتدا نتوانستم شروع کنم. بعدا با ری ملاقات کردم و از او پرسیدم چطور کتابش را نوشته است. ری گفت، هر شب تصمیمهایی که آن روز گرفته بود و دلایل آنها را بررسی میکرد. اگر دلیل خاصی وجود داشت که بهطور عمومی قابلاستفاده باشد، آن را یادداشت میکرد.
با الهام از ری، من هم شروع به انجام همان کار کردم. هر روز، به جلساتی که داشتم، تصمیماتی که میگرفتم و دلایل پشت آنها فکر میکردم. اگر دلیلی کاربرد وسیعتری داشت، آن را یادداشت میکردم. در طول دو یا سه سال، این فرآیند به تدریج به یک مقاله تبدیل شد. هرچند مقاله خیلی طولانی نیست، حدود ده صفحه است.
کالین:
این قطعا یک اثر مهم در زندگی شماست.
ژائو:
بله، واقعا. زمان و انرژی زیادی صرف نوشتن آن شد. توصیههای ری برای من یک مسیر روشن ساخت و سعی کردم ایدههایی را ثبت کنم که منحصر به طرز تفکر من بودند. مثلا همه میدانند که شرکتها باید پول پسانداز کنند، بنابراین چنین مواردی را ذکر نکردم. در عوض، روی ایدههایی تمرکز کردم که دیدگاه من با دیگران تفاوت داشت، مثلا بعضیها برگزاری جلسات حضوری را به تماسهای تلفنی یا پیامها ترجیح میدهند؛ اما من برعکس فکر میکنم.
نوشتن مقاله انرژی زیادی میبرد. تیم من در صیقل دادن مطلب کمکم کردند؛ اما عمده محتوا را خودم نوشتم. در حال حاضر، روی کتابی درباره سفرهای شخصیام کار میکنم. امیدوار بودم که این کتاب را در سهماهه اول یا دوم امسال بهپایان برسانم و منتشر کنم. زمانی که در ایالات متحده بودم و فرصتهای محدودی برای ملاقات با مردم داشتم، زمان بیشتری به نوشتن اختصاص میدادم؛ اما حالا کمی به بنبست رسیدهام. با وجود اینکه کار نمیکنم، به نوعی خودم را پرمشغلهتر از همیشه میبینم.
تمرکز روی سرمایهگذاری و منتورینگ کارآفرینان
کالین:
گزارشهایی منتشر شده بود مبنی بر اینکه که شما بیشتر درگیر سرمایهگذاری در بایننس لبز هستید. آیا در حال حاضر تمرکز شما بیشتر روی سرمایهگذاری است؟
ژائو:
بله، در واقع ما در حال برنامهریزی برای ریبرندینگ بایننس لبز هستیم و احتمالا این خبر به زودی منتشر میشود. من در برخی از فعالیتهای سرمایهگذاری دخیل هستم؛ اما شخصا درگیر تعداد زیادی از پروژهها نمیشوم. چیزی که بیشتر از همه از آن لذت میبرم، تعامل با کارآفرینان در مراحل اولیه است. از آنجا که خودم یک کارآفرین هستم، دوست دارم از دیگر بنیانگذاران حمایت کنم و روی سرمایهگذاریهای اولیه تمرکز داشته باشم.
اخیرا زمان زیادی را به ملاقات با بنیانگذاران از صنایع مختلف اختصاص دادهام. بسیاری از آنها برای گفتگو با من تماس گرفتهاند و من هم سعی میکنم تا جایی که میتوانم مشاوره بدهم.
از همین تعاملات، خیلی چیزها یاد گرفتهام. در طول هفت یا هشت سال گذشته، تمام تمرکز من روی کسبوکار صرافی متمرکز بایننس بود. حالا فرصتی پیدا کردهام تا به زمینههای دیگر مانند هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی و تحولات جدید در بلاکچین بپردازم. ممکن است مردم تصور کنند که من درک کاملی از بلاکچین دارم؛ اما زمانی که مشغول اداره یک صرافی متمرکز هستید، همیشه وقت کافی برای کاوش در روندهای نوظهور ندارید. من فقط به صورت سطحی با برخی از این زمینهها آشنا هستم. حالا وقت بیشتری را صرف یادگیری در مورد پروژههایی میکنم که این کارآفرینان در حال ساخت آنها هستند و این برای من واقعا جالب است.
چالشهای فعلی اتریوم
کالین:
سوال جالبی میخواهم از شما بپرسم، آیا از توییتر استفاده میکنید؟ اخیرا انتقادهای زیادی به ویتالیک شده و حتی جاستین سان توصیههایی هم به او کرده است. دیدگاه شما در مورد چالشهای فعلی اتریوم چیست؟ آیا پیشنهادی برای آنها دارید؟
ژائو:
فکر میکنم این بیشتر یک بحران روابط عمومی است، خود اتریوم هنوز بسیار قوی است. اگر به ارزش بازار نگاه کنید، بعد از بیتکوین در رتبه دوم قرار دارد. رشد سولانا سریع بوده؛ اما هنوز از نظر ارزش بازار از اتریوم عقبتر است. راستش را بخواهید، جاستین سان همیشه دوست دارد که موج سواری کند و در روابط عمومی خیلی خوب عمل میکند. اما توصیه کردن به ویتالیک مانند این است که یک صرافی کوچک بخواهد یک صرافی بزرگ را نصیحت کند . از نظر تجربه تجاری، این یک مسئله سطحی است. البته جاستین باهوش است و نقاط قوت خودش را دارد. هر بنیانگذاری استعدادهای خاص خودش را دارد.
ویتالیك یک نابغه فنی است و این قابل انکار نیست. او چیزهایی مانند استاندارد ERC-20، توکنهای بیهمتا (NFT) و توکنهای سولباند (Soul-Bound) را اختراع کرده است، همه اینها از اتریوم نشأت گرفتهاند. سهم او در صنعت بسیار بزرگ است. حتی اگر قیمت اتریوم در کوتاهمدت زیاد افزایش نیافته باشد، ارزش بازار کلی آن هنوز چشمگیر است.
من از همه کارآفرینان در این صنعت حمایت میکنم، هم ویتالیک و هم جاستین زحمت زیادی کشیدهاند. برای افرادی که ارز دیجیتال معامله میکنند، تضمین سود بدون ضرر دشوار است. غیرممکن است که قیمتها همیشه بالا بروند؛ این صنعت بهناچار با نوسانها روبهرو میشود. پیشنهاد من این است که ذهنیت سرمایهگذاری بلندمدت داشته باشید و به دلیل نوسان قیمتها احساساتی نشوید. واقعیت این است که رشد کلی اتریوم از زمان آغاز به کار شبکه از بیتکوین پیشی گرفته است و این کار کوچکی نیست. ویتالیک اخیرا چند توییت منتشر کرده و شاید زمانبندی او مناسب نبوده است.
کالین:
به نظر میرسد که اضطرابی در پشت این قضیه وجود دارد.
ژائو:
بله، روش صحبت کردن او ممکن است روش مناسبی نباشد. ویتالیک از یک پسزمینه فنی آمده است، پس حرفهایش بیشتر مستقیم و رک است. زمانی که گفت برخی چیزها تحت کنترل یا هدایت او هستند، واکنشهای زیادی را برانگیخت؛ اما ما به عنوان متخصصان این صنعت، باید تحمل بیشتری نسبت به او نشان دهیم. نباید به خاطر مسائل کوچک بیش از حد به او فشار بیاوریم؛ کارآفرینی سخت است.
مواجهه با چالشهای صنعت کریپتو
کالین:
این صنعت به تنوع نیاز دارد، درست است؟ نباید فقط روی سولانا تمرکز کرد یا وارد میمکوینها شد یا در مسیر جاستین سان قرار گرفت. صنعت باید مسیرهای مختلفی برای توسعه داشته باشد. شما اشاره کردید که با کارآفرینان در ارتباط هستید و از آنها حمایت میکنید؛ اما به نظر میرسد کارآفرینی در دنیای کریپتو با چالشهای زیادی روبرو است. یک جمله معروف هست که میگوید: «محصولات خوب به توکن نیاز ندارند و توکنهای خوب به محصول نیاز ندارند». به نظر میرسد کارآفرینی در کریپتو در حال حاضر دچار یک دوراهی است. جدا از خدمات مالی، کسب درآمد در سایر بخشها دشوار است و مسیر کارآفرینی هم به نظر محدود میآید. آیا شما هم چنین احساسی دارید؟ چه نصیحت یا ایدهای برای این کارآفرینان دارید؟
ژائو:
اولین باری است که این جمله را میشنوم؛ اما کاملا با آن مخالف هستم. من معتقدم در حال حاضر فرصتهای زیادی در دنیای کریپتو وجود دارد. پروژههای زیادی هستند که میتوانند یک پایه مستحکم بسازند و در عین حال عملکرد خوبی از نظر توکنها داشته باشند. از طرف دیگر، فکر میکنم اگر فقط یک توکن داشته باشید، بدون اینکه پروژه واقعی پشت آن باشد، حفظ ارزش آن در بلندمدت سخت میشود. حتی میمکوینها هم به ارزش نیاز دارند تا از آنها حمایت شود؛ نمیتوانند فقط بر اساس سفتهبازی رشد کنند. بنابراین، در این فضا کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد.
برای مثال، صرافیهای غیرمتمرکز شاهد افزایش حجم معاملات هستند و افراد بیشتری از آنها استفاده میکنند؛ اما هر بلاکچین در زمانهایی با ترافیک بالا دچار ازدحام (Congestion) میشود. حتی سولانا که به سرعت بالا معروف است، اخیرا با مشکل شلوغی شبکه مواجه شده است. همچنین، هنوز جای زیادی برای بهبود در زمینه کیف پولها وجود دارد.
همچنین، بسیاری از بخشها هنوز به طور کامل از بلاکچین بهرهبرداری نکردهاند. به عنوان مثال، در حوزه تحقیقات علمی، بسیاری از دانشمندان برای تحقیقات خود به تامین مالی نیاز دارند. با اینکه ممکن است شکستهای زیادی وجود داشته باشد؛ اما در صورت موفقیت، نتایج بسیار بزرگ هستند. این مدل قابل اجرا است؛ اما هنوز بهطور کامل محقق نشده است. همچنین شاهد هستیم که برخی سیاستمداران میمکوینهایی راهاندازی میکنند؛ اما بعد از آن باید راههایی برای ایجاد ارزش پیدا کنند و این چیزی است که به کاوش نیاز دارد.
از دیدگاه من به عنوان یک کارآفرین، فرصتهای بیشماری وجود دارد. کارهای زیادی باید انجام شود و اغلب احساس میکنم که نمیتوانم به همه آنها برسم. بهترین کارآفرینان همیشه کمیابترین منابع هستند. ممکن است افرادی که ارز دیجیتال معامله میکنند، شاکی باشند که چرا ارزش داراییهایشان فورا افزایش پیدا نمیکند. اما اگر به خط زمانی بلندمدت نگاه کنیم، مثلا همین چند ماه پیش که قیمت بیتکوین ۶۰ هزار دلار بود، همه خوشحال بودند و فکر میکردند که به بالاترین حد خود رسیده است. حالا که ۱۰۰ هزار دلار است، باز هم شکایت میکنند. مردم باید بدانند که قیمتها همیشه و هر روز بالا نمیروند. آنها باید از دیدگاه بلندمدت به مسائل نگاه کنند.
این چرخه هنوز به پایان نرسیده است!
کالین:
فکر میکنید بیتکوین در این دوره چقدر رشد کند؟
ژائو:
خیلیها این سوال را از من میپرسند، اما صادقانه بگویم نمیتوانم جواب دقیقی بدهم. با این حال، معتقدم بیتکوین هنوز به اوج خود نرسیده است. ترامپ تازه به قدرت رسیده و هنوز قوانین و ابتکارات جدید زیادی از سوی ایالات متحده در راه است. انتظار دارم که در آیندهای نزدیک تحولات مثبتی رخ دهد. من همیشه نسبت به این صنعت خوشبین بودم، حتی در بدترین دوران بازار نزولی، و همینطور در بازارهای صعودی. بنابراین، همچنان خوشبین هستم، هرچند ممکن است دیدگاه من همیشه دقیق نباشد.
تغییر مواضع ایالات متحده و چشمانداز آینده کریپتو
کالین:
یادم میآید در مصاحبه قبلیتان در دبی، ترامپ هنوز به قدرت نرسیده بود. در آن زمان گفتید که نمیخواهید خیلی با ایالات متحده در ارتباط باشید. آیا دیدگاه شما تغییر کرده است؟ با توجه به آنچه که امروز میگویید به نظر میرسد هنوز عزمتان جزم است. اما اگر پس از چند سال، دموکراتها دوباره به قدرت برسند و سیاستها تغییر کند، چطور با چنین سناریویی برخورد خواهید کرد؟
ژائو:
بله، مصاحبه قبلی پیش از انتخابات ایالات متحده بود، حدودا اواخر اکتبر یا اوایل نوامبر و نتیجه هنوز مشخص نبود. حتی پس از انتخابات هم نمیدانستیم که ترامپ چه موضعی در قبال ارزهای دیجیتال خواهد داشت.
اما در ماههای اخیر تغییرات زیادی رخ داده است. نه تنها ترامپ به قدرت رسیده؛ بلکه سیاستهایی را معرفی کرده که انتظارش را نداشتیم. دولت فعلی، بهویژه آنهایی که در سمتهای کلیدی هستند، حمایت قوی از ارزهای دیجیتال نشان دادهاند. میتوان تاثیر رو به رشد داراییهای دیجیتال را به وضوح مشاهده کرد. بسیاری از جوانان ارز دیجیتال دارند. اگر سیاستها علیه آنها باشد، این موضوع مستقیما روی ثروت آنها اثر میگذارد و در نتیجه روی آراء آنها هم اثر میگذارد. بنابراین، واضح است که ارزهای دیجیتال دیگر چیزی نیستند که بتوان آنها را نادیده گرفت.
از دیدگاه من، باور قبلی سیاستمداران مبنی بر اینکه با سرکوب ارزهای دیجیتال میتوان حمایت بیشتری بهدست آورد، اشتباه بود. نتایج انتخابات نشان میدهند این رویکرد کارساز نیست. بنابراین، فکر میکنم در چهار سال آینده، ارزهای دیجیتال همچنان رشد خواهند کرد. احتمال بازگشت به یک موضع خصمانهتر در چهار سال آینده بسیار کم است.
کریپتو کمی شبیه به اینترنت است؛ زمانی که اینترنت راهاندازی شد، مردم از خوب یا بد بودن آن میپرسیدند. اما زمانی که به مقیاس معینی رسید، غیرقابل انکار شد. بنابراین من نگران ریسکها در چهار سال آینده نیستم. رهبری فعلی ایالات متحده از ارزهای دیجیتال حمایت میکند و این چیز خوبی برای کل صنعت است. کشورهای سراسر جهان در حال تنظیم قوانین مربوط به بلاکچین هستند و این قوانین بهمرور بهتر و حمایتکنندهتر میشوند که خبر بسیار خوبی است.
ما به طور مستقیم به کاربران ایالات متحده خدمات نمیدهیم؛ اما یک نهاد جداگانه به نام بایننس یواس (Binance US) وجود دارد. این نهاد علیرغم چالشهایی که با آن مواجه بوده، همچنان در حال فعالیت است. امیدواریم که این نهاد بتواند به رشد خودش ادامه دهد و از محیط مقرراتی مثبت فعلی ایالات متحده بهرهمند شود. بهنظر من خدماتی که Binance US ارائه میدهد بسیار رقابتی هستند. حجم معاملات این نهاد در اوج خود به ۴۰ تا ۵۰ درصد از حجم معاملات جهانی کوینبیس رسید. با وجود اینکه حجم معاملات به دلیل برخی عوامل خارجی کاهشهایی داشته است؛ اما اگر مقررات عادلانه باشند، Binance US همچنان رقابتی میماند و من نگرانی زیادی در این مورد ندارم.
نگاهی به زندگی شخصی ژائو
کالین:
چند سوال از طرف دوستانم دارم. اولا، معمولا روزتان را چطور میگذرانید؟ دوم، هدف شما در سال نو این بود که شکم ششتکه یا هشتتکه بسازید، چطور پیش میرود؟ و سوال سوم، شهر محبوب شما چه شهری است؟
ژائو:
خب، بگذارید جواب بدهم. برنامه روزانهام خیلی سبکتر از قبل است. معمولا در طی روز هفت یا هشت جلسه شرکت میکنم و چند تماس تلفنی دارم. الان برای ورزش کردن هم وقت میگذارم. در حال حاضر، به دو ورزش خیلی علاقه دارم؛ اسکی و موجسواری با کایت. هر وقت باد میآید، سعی میکنم یک یا دو ساعت برای موجسواری زمان بگذارم و بقیه زمان را صرف جلسات و کارهای دیگر میکنم. در مقایسه با زمانی که بایننس را مدیریت میکردم، الان زندگیام بیشتر شبیه به یک سرمایهگذار بازنشسته است، خیلی آرامتر است.
در مورد عضلات شکم، زمانی که از زندان بیرون آمدم، کمی سیکسپک داشتم. حتی یک عکس هم گرفتم.
کالین:
آیا این به خاطر کیفیت غذای زندان بود؟
ژائو:
بله، غذای زندان واقعا بد بود، بنابراین کمتر میخوردم. وقتی اول بیرون آمدم، میشد ششتکهها را کمی دید؛ اما نمیدانم جرات میکنم آن عکس را به اشتراک بگذارم یا نه، چون در حمام زندان گرفته شده، اصلا عکس جذابی نیست. اما زمانی که از زندان بیرون آمدم، نگهداشتن سیکسپک سختتر شد. غذاهایی که بعد از آزادی میخورم، خیلی بهتر است و مقاومت در برابر نخوردن سخت است. داشتن شکم ششتکه نیاز به کنترل دقیق رژیم غذایی دارد؛ اما الان دیسیپلین غذایی من خیلی قوی نیست، بنابراین ششتکهها از بین رفتهاند.
کالین:
شهر محبوب شما کدام شهر است؟
ژائو:
من شهرهای زیادی را دوست دارم؛ هر جایی جذابیت خاص خودش را دارد. الان از زندگی در دبی و ابوظبی لذت میبرم. محیط تجاری و جو ارز دیجیتال در اینجا عالی است و مدیریت دولتی و ایمنی هم در سطح بالایی قرار دارد. البته معایبی هم دارد؛ چون بیابان است، تابستانها واقعا گرم میشود، اما زمستانهای خیلی خوبی دارد و الان که هوا عالی است. توکیو، هنگکنگ و سنگاپور را هم دوست دارم. اروپا هم شهرهای خوبی دارد؛ اما توسعه ارزهای دیجیتال در آنجا کندتر است، به همین دلیل کمتر آنجا میروم. آمریکای جنوبی و ایالات متحده دورتر هستند، بنابراین زیاد به آنجا نمیروم. این روزها بیشتر وقتم را در خاورمیانه و آسیا میگذرانم.
چانگپنگ ژائو معروف به سیزی (CZ) نامی آشنا در دنیای کریپتو است؛ فردی که در یک خانواده متوسط در چین متولد میشود، در کودکی به کانادا مهاجرت میکند و در نهایت، بزرگترین صرافی متمرکز ارز دیجیتال در جهان را تاسیس میکند. مسیر او از کار در مکدونالد تا ساخت یک امپراتوری مالی در دنیای بلاکچین، پر از تصمیمات جسورانه و چالشهای سرنوشتساز بوده است. ژائو در یک گفتگوی اختصاصی با وو بلاکچین (Wu Blockchain) از این سفر پرفراز و نشیب میگوید. برای آگاهی از مسیر زندگی بنیانگذار صرافی بایننس، این مطلب از میهن بلاکچین را از دست ندهید.
مصاحبه با ژائو
کالین وو (Colin Wu) بنیانگذار رسانه وو بلاکچین در پادکستی با ژائو درباره مسیر زندگی، مهاجرت به کانادا، ترک تحصیلات دانشگاهی پس از دریافت یک پیشنهاد کاری، رشد سریع بایننس، چالشهای قانونی، آینده کریپتو و زندگی زندگی شخصی او گفتگو کرده است. در ادامه متن کامل مصاحبه ژائو را مطالعه میکنید:
دوران کودکی ژائو در چین و مهاجرت خانوادگی به کانادا در ۱۲ سالگی
کالین:
خوش آمدید و ممنون که برای این گفتگو وقت گذاشتید. سوال اول را اینطور شروع میکنم؛ شما در ۱۲ سالگی چین را ترک کردید، آیا هنوز خاطراتی از دوران کودکی خود در چین دارید؟
ژائو:
بله، کاملا. دوران کودکی من بسیار خوشایند بود و همه خاطراتم مثبت هستند. پدر و مادرم هر دو معلم بودند، ما در پردیسهای آموزشی زندگی میکردیم؛ مدارس ابتدایی، متوسطه و حتی پردیس دانشگاه علم و فناوری چین (USTC). همیشه در میان دانشآموزان بودم و این تجربه برای من جالب و بهیادماندنی بود. در آن دوران، زندگی ساده و بیدغدغهای داشتیم. خانواده ثروتمندی نبودیم؛ اما بهعنوان یک کودک این مسئله را چندان احساس نمیکردم. همیشه راضی و خوشحال بودم.
کالین:
از برخی مصاحبههای قبلی شما متوجه شدم که بعد از مهاجرت به کانادا، حقوق پدر و مادرتان حداقل دستمزد محلی بوده است. آیا این موضوع زندگی را برای خانواده شما سخت کرد؟ آیا والدینتان همچنان به تدریس ادامه دادند یا مجبور شدند شغل دیگری انتخاب کنند؟ آیا شما هم برای تامین هزینهها کار میکردید؟
ژائو:
ما در چین از طبقه متوسط جامعه بودیم. والدین من هر دو شاغل بودند، پدرم حتی زمان تحصیل در خارج از کشور، پول پسانداز میکرد و به چین میفرستاد. به دلیل نرخ ارز در آن زمان، وضعیت زندگیمان نسبتا خوب بود. بعد از ورود به کانادا هم کیفیت زندگی ما عوض نشد؛ اما از نظر سطح درآمد، در آخرین طیفها قرار گرفتیم. با این حال، هیچگاه برای تامین نیازهای اساسی مانند غذا، لباس و مسکن دچار مشکل نشدیم.
مادرم به دلیل مشکل زبان دیگر نمیتوانست تدریس را ادامه دهد، بنابراین در یک کارخانه پوشاک مشغول به کار شد و از صبح زود تا دیر وقت لباس میدوخت. این کار برای سلامتیاش خوب نبود؛ اما چاره دیگری نداشت.
پدرم در دانشگاه به عنوان دستیار آموزش مشغول بهکار شد. حقوقش زیاد نبود؛ اما دانشگاه کمکهزینه مسکن میداد و در یک خانه کوچک زندگی میکردیم که از خانهای که در چین داشتیم بزرگتر بود. بنابراین برای ما یک پیشرفت محسوب میشد. در کانادا فقیر نبودیم؛ اما درمجموع درآمد خانواده نزدیک به حداقل دستمزد بود.
کالین:
پدرتان در چه زمینهای تدریس میکرد؟
ژائو:
او ژئوفیزیک درس میداد. این رشته مبتنی بر ریاضیات است؛ فرمولهای پیچیدهای دارد که باید مرتبا محاسبه شوند. پدرم در ریاضیات بسیار قوی بود و فکر میکنم همین موضوع باعث شد که من هم در علوم موفق باشم.
ترک دانشگاه؛ یک پیشنهاد کاری وسوسهبرانگیز
کالین:
هم شما و هم ویتالیک بوترین به کانادا مهاجرت کردید و در نهایت دانشگاه را کنار گذاشتید. آیا ترک تحصیل شما به دلیل راهاندازی کسبوکار بود یا دلیل دیگری داشت؟
ژائو:
من دانشجوی سال آخر بودم که دانشگاه را رها کردم، بنابراین شرایط من با کسانی که در سال اول یا دوم ترک تحصیل میکنند، متفاوت بود. در آن زمان، در توکیو دوره کارآموزی را میگذراندم، در پایان دوره، رئیسم یک موقعیت شغلی تماموقت با حقوق عالی به من پیشنهاد داد. وقتی درآمد این شغل را با حقوق بعد از فارغالتحصیلی مقایسه کردم، متوجه شدم که رسیدن به چنین درآمدی بعد از دانشگاه چندان آسان نیست.
رئیسم روی یک پروژه مهم کار میکرد و از من خواست که برای یک سال دیگر بمانم. در ابتدا قرار بود فقط چند ماه، بهاندازه یک ترم، با آنها همکاری کنم. در این مدت حقوق کامل میگرفتم و این پیشنهاد واقعا خوب بود. بنابراین مدام فارغالتحصیلی را به تعویق انداختم و بعد از دو سال، هرگز به دانشگاه بازنگشتم.
کالین:
پس ترک دانشگاه برای شروع کسبوکار نبود؛ بلکه بیشتر به خاطر یک پیشنهاد شغلی جذاب بود؟
ژائو:
من از آن دسته افرادی نبودم که به خاطر راهاندازی کسبوکار، دانشگاه را رها کنم؛ بلکه یک پیشنهاد کاری خوب باعث شد تحصیلاتم را بهتعویق بیندازم و در نهایت دیگر به دانشگاه بازنگشتم. بعدها متوجه شدم که نداشتن مدرک برای درخواست ویزا دردسرساز است، به همین خاطر بهصورت غیرحضوری از یک کالج مدرک دیپلم گرفتم. حالا از نظر فنی مدرک دارم؛ اما نه از دانشگاهی که ابتدا در آن تحصیل میکردم.
رشد سریع بایننس در آغاز کار
کالین:
شنیدهام که پیش از تأسیس بایننس در سال ۲۰۱۷ روی چندین استارتاپ کار میکردید، برخی گزارشها تعداد آنها را بین ۵ تا ۱۰ مورد ذکر کردهاند. وقتی بایننس را راهاندازی کردید، کار در ابتدا دشوار بود. احتمالا تصور نمیکردید که بایننس به چیزی که امروز هست تبدیل شود. حالا که به گذشته نگاه میکنید، چه عواملی را در رشد انفجاری بایننس در همان سال نخست، مؤثر میدانید؟
ژائو:
بسیاری از مردم فکر میکنند که بایننس یکشبه معروف شد؛ اما آنها معمولاً ۲۰ سال تجربه من در حوزه فناوری و تجارت را نادیده میگیرند. زمانی که بایننس را راهاندازی کردم، نزدیک به چهار یا پنج سال در دنیای کریپتو فعال بودم، ارتباطاتم را ساخته بودم و یک تیمی قوی تشکیل داده بودم. ما در بایننس تیمی داشتیم که هم در حوزه فناوری و هم در توسعه محصول استعدادهای بینظیری داشتند. جامعه کاربران هم از بایننس بسیار حمایت کرد، زیرا من برای آنها یک فرد کاملا ناشناس نبودم. عامل دیگر، زمانبندی مناسب بود.
سال ۲۰۱۷، اوج رونق عرضه اولیه کوین (ICO) بود و بسیاری از پروژهها توکنهای خود را عرضه میکردند. در آن زمان، صرافیهای بزرگ مانند کوینبیس، اوکی کوین (OKCoin) و هوبی (Huobi) تمرکز اصلی خودشان را روی معاملات بیتکوین گذاشته بودند و پشتیبانی بسیار محدودی از توکنهای ERC-20 اتریوم داشتند. ما از همان ابتدا توانستیم این توکنها را فهرست کنیم و به پلتفرم اصلی معاملات توکنهای عرضه اولیهها تبدیل شدیم.
از منظر محصول، ما برتریهای قابلتوجهی داشتیم؛ اما چیزی که بایننس را از دیگر صرافیها متمایز کرد، فلسفه کاری بود. از همان ابتدا، حمایت از کاربران را به سودآوری ترجیح دادیم و این موضوع در رویداد سرکوب ۹/۴ (9/4 Crackdown) در چین بهوضوح نمایان شد.
در آن زمان، مقررات چین پروژههای ICO را ملزم میکرد که درصورت ضررده بودن، سرمایه کاربران را بازگردانند. بسیاری از پروژههایی که روی پلتفرم ما فعال بودند، دچار زیان شده بودند و توانایی بازپرداخت نداشتند. پس از بررسیهای فراوان، تصمیم گرفتیم خودمان خسارت کاربران را جبران کنیم. در مجموع، ۶ میلیون دلار پرداخت کردیم. این در حالی بود که تنها دو ماه قبل، ۱۵ میلیون دلار سرمایه جذب کرده بودیم و هنوز خودمان به سوددهی نرسیده بودیم. در واقع، آن ۶ میلیون دلار، ۴۰٪ از کل دارایی ما بود. با وجود اینکه برخی از این پروژهها توسط بایننس صادر نشده بودند، تصمیم گرفتیم سرمایه کاربران را برگردانیم.
نمونه دیگر، خدمات پشتیبانی مشتری بود. در سال ۲۰۱۷، زمان پاسخگویی صرافیهای دیگر دو تا سه ماه طول میکشید؛ اما ما متعهد شدیم مشکلات کاربران را ظرف یک روز حل کنیم. حالا این زمان را به پنج دقیقه کاهش دادهایم.
همه این عوامل از تمرکز بر کاربران گرفته تا محصول قوی، زمانبندی مناسب و البته کمی شانس باعث شدند که بایننس به این سرعت رشد کند.
چالشهای اولیه امنیتی و مشکلات عملکرد سیستم در بایننس
کالین:
زمانی که بایننس تازه تأسیس شد، من در بیتمین (Bitmain) کار میکردم، تصور میکنم سال اول برای شما بسیار پراسترس بوده است، بهویژه از نظر امنیت. با توجه به اینکه تیم شما کوچک بود و زیرساختهای امنیتی در صنعت کریپتو هنوز در مراحل ابتدایی قرار داشت، آیا مقابله با حملات هکری و سایر تهدیدهای امنیتی یکی از چالشهای اصلیتان بود؟
ژائو:
قطعا. برای هر صرافی ارز دیجیتال، امنیت یکی از مهمترین چالشها است؛ چراکه بدون امنیت قوی، هیچ صرافی نمیتواند به فعالیت خودش ادامه دهد. یک نکته کمتر دیدهشده که ممکن است بسیاری از مردم فراموش کرده باشند این است که در چهار ماه اول بایننس، یعنی از جولای تا اواسط یا اواخر اکتبر، تمام برداشتها بهصورت دستی بررسی میشدند. هر درخواست برداشت بهطور دستی انجام و هر چند ساعت یکبار پردازش میشد.
در طول شب، زمانی که کارکنان در حال استراحت بودند، هیچ برداشتی پردازش نمیشد. ما به این روش متکی بودیم؛ چراکه میخواستیم فوقالعاده محتاطانه عمل کنیم. در مورد استفاده از سیستمهای خودکار نگران بودیم که اگر حتی یک آسیبپذیری وجود داشته باشد، ممکن است تمام وجوه از دست بروند. تا ماه اکتبر، بایننس در میان ۱۰ صرافی برتر جهان قرار گرفت؛ اما هنوز برداشتها را بهصورت دستی انجام میدادیم.
با این حال، چالش بزرگتر در آن زمان، عملکرد سیستم بود. بایننس بهقدری سریع رشد کرد که سیستمهای ما دائما تحت فشار قرار داشتند. با اینکه موتور تطبیق (Matching Engine) ما بسیار سریع بود؛ اما سیستمهای جانبی مانند ثبتنام، احراز هویت (KYC) و واریز و برداشت، اغلب به گلوگاههایی تبدیل میشدند که عملکرد کلی را محدود میکردند. بخش زیادی از انرژی ما در آن دوران صرف بهینهسازی عملکرد سیستم میشد.
آیا سقوط FTX قابل پیشگیری بود؟
کالین:
سقوط صرافی FTX یکی از مهمترین رویدادهای دنیای کریپتو بود و حالا که به آن نگاه میکنیم، تقریبا سورئال به نظر میرسد. بایننس هم بهطور غیرمستقیم در این ماجرا دخیل بود. با نگاهی به گذشته، فکر میکنید امکان نجات FTX وجود داشت؟ به نظر میرسد داراییهای آنها میتوانست برای جبران خسارت کاربران کافی باشد، هرچند که سوءاستفاده آنها از سرمایههای کاربران کاملا فاحش بود. آیا معتقدید که امکان نجات وجود داشت؟
ژائو:
بر اساس اطلاعاتی که دارم، اگر ارزش داراییهای کریپتویی FTX در آن زمان را به دلار محاسبه کنیم، آنها از نظر تئوری میتوانستند بدهیهایشان را پوشش دهند. اما اگر به موجودی کاربران در رمزارزهای اصلی مانند بیتکوین و اتریوم نگاه کنیم، افزایش قیمت این رمزارزها نشان میدهد که داراییهای FTX برای بازپرداخت کامل کاربران کافی نبود. به عبارت دیگر، اگر FTX سقوط نکرده بود، داراییهای داشتند که ارزش آنها امروز سه تا چهار برابر سرمایه اولیهشان بود.
اگر قیمتهای زمان سقوط را ملاک قرار دهیم، داراییهای FTX از نظر دلاری برای پوشش بدهیها کافی بودند؛ اما اگر قرار بود کاربران رمزارزهایشان را به همان شکل اولیه دریافت کنند، ارزش آنها امروز بسیار بیشتر بود. این وضعیت مشابه ماجرای Mt. Gox در سال ۲۰۱۴ است . در آن زمان، بدهی این صرافی چند صد میلیون دلار بود که رقم بزرگی محسوب میشد؛ اما قیمت بیتکوین نسبت به آن زمان بهشدت افزایش یافته است. بنابراین، حتی اگر داراییهای FTX بر اساس قیمتهای گذشته برای پوشش بدهیها کافی بود، کاربران عملا ۷۰ تا ۸۰٪ از ارزش داراییهایشان را از دست دادهاند.
زمانی که سقوط FTX در نوامبر ۲۰۲۲ شروع شد، دیگر خیلی دیر شده بود. شاید اگر مشکلات زودتر شناسایی میشدند، میتوانستیم کاری انجام دهیم، اما در آن مرحله، FTX دیگر قابل نجات نبود.
ظهور اقتصادهای آنچین و چالشهای صرافیهای متمرکز
کالین:
موضوع مهمی که میخواهم درباره آن صحبت کنیم این است که در روزهای ابتدایی بایننس، این پلتفرم تا حد زیادی بهخاطر فهرست کردن توکنهای جدید با پتانسیل رشد بالا، مانند بیانبی (BNB) و ترون (TRON) رشد کرد. بعدها، ابتکاراتی مانند لانچپد (Launchpad) و لانچپول (Launchpool) هم بسیار موفق عمل کردند. اما در یک سال گذشته، اقتصادهای آنچین بسیار فعال شدهاند. اکنون بسیاری از افراد، توکنها را در پایینترین قیمت از طریق شبکههای بلاکچین خریداری میکنند و فهرست شدن آنها در صرافیهای متمرکز اغلب به معنای رسیدن به اوج قیمتی است. این روند یک تضاد آشکار با روزهای ابتدایی است. به نظر میرسد که نه بایننس و نه سایر صرافیها استراتژی مشخصی برای رسیدگی به این موضوع ندارند. نظر شما چیست؟
ژائو:
فکر میکنم این مسئله دو عامل اصلی دارد. از یک طرف، با رشد پلتفرمها، آنها بهطور طبیعی به سمت فهرست کردن توکنهای باثباتتر متمایل میشوند. اگر بایننس بخواهد توکنی با ارزش بازار تنها ۱۰ میلیون دلار یا حتی چند صد هزار دلار را فهرست کند، نوسان قیمتی آن بسیار شدید خواهد بود. برای صرافیهای بزرگ، جلوگیری از نوسانهای بیش از حد، مستلزم تمرکز روی توکنهای با ارزش بازار بالاتر است. این یک محدودیت ذاتی برای صرافیهای بزرگ است. با این حال، پلتفرمهای بزرگ با راهحلهایی مانند ایجاد مناطق نوآوری یا پشتیبانی از توکنهای کوچکتر در کیف پولهای وب ۳ میتوانند از آنها حمایت کنند. شخصا فکر میکنم بایننس میتوانست در این زمینه بهتر عمل کند. در یکی دو سال گذشته، به دلیل مسائل نظارتی در ایالات متحده و برخی مشکلات شخصی، کمتر روی این موضوع تمرکز داشتم و بیشتر وقت خود را صرف رسیدگی به این چالشها در آمریکا کردم.
از طرف دیگر، در یک سال گذشته، میمکوینها بهشدت محبوب شدهاند. صرافیهای بزرگ نتوانستند بهاندازه پلتفرمهای آنچین، بهویژه در سولانا، از این روند بهره ببرند. گمانهزنیهایی درباره دلیل این اتفاق وجود دارد؛ اما نمیتوانم جزئیات آنها را تأیید کنم. سولانا ارتباط نزدیکی با FTX داشت، بسیاری از کاربران سولانا که سرمایههای خود را پس از فروپاشی FTX از دست دادند و از سوی صرافیها حمایتی دریافت نکردند، به سمت طرحهای پامپ و دامپ (Pump-and-Dump) روی آوردند.
این نوع فعالیتها در زنجیره بایننس به دلیل محدودیتهای اخلاقی و قانونی دشوارتر است. علاوه بر این، در سالهای اخیر، کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) تحت مدیریت گری گنسلر، اکثر توکنها را بهعنوان اوراق بهادار طبقهبندی کرده است، بهاستثنای آنهایی که کاربرد مشخصی ندارند مانند میمکوینها. میمکوینها فاقد کاربرد واقعی یا وعدههای خاصی هستند که باعث میشود کمتر با دعاوی حقوقی روبرو شوند. همچنین، آنها بهطور غیرمتمرکز عمل میکنند و وابستگی زیادی به صرافیها ندارند. همین موضوع، سولانا را به پلتفرم ایدهآلی برای این نوع توکنها تبدیل کرده است. این وضعیت شبیه به دوران رونق ICO در سال ۲۰۱۷ است که بایننس از آن بهرهمند شد؛ در یکی دو سال گذشته نوبت میمکوینها بوده است.
این روند برای من جالب است و قصد ندارم آن را بهعنوان خوب یا بد قضاوت کنم. اگر این روند به رشد صنعت کمک کند، چه بهعنوان سرمایهگذار، یک فرد تأثیرگذار یا یک فعال قدیمی، از میمکوینها حمایت میکنم. به دیگران نیز توصیه میکنم که این روند را جدی بگیرند و از فرصتهای موجود در میمکوینها بهرهببرند.
آینده صرافیهای متمرکز و لزوم انطباق با مقررات
کالین:
دادهها نشان میدهند در سال گذشته، ورود سرمایه به بایننس از مجموع سایر صرافیها بیشتر بوده است. این موضوع حاکی از آنست که علیرغم چالشهایی که بایننس با آنها روبهرو بوده، رشد آن ثابت باقیمانده است. اما اکنون صرافیهای متمرکز برای انطباق با مقررات تحت فشار فزایندهای قرار دارند. صرافیهایی که مطابق با قوانین کار میکنند، اغلب برای سودآوری با مشکل مواجه میشوند؛ در حالی که صرافیهای خارج از چارچوب قانونی نیز با ریسکهای نظارتی بیشتری روبهرو هستند. حتی سفر کردن برای بنیانگذاران صرافیها ممکن است پرخطر باشد، مانند بنیانگذار تلگرام که هنگام فرود در فرانسه بازداشت شد. نظر شما در این زمینه چیست؟ آیا فکر میکنید همه صرافیها در نهایت باید با مقررات تطابق پیدا کنند؟
ژائو:
بله، فکر میکنم که این روند اجتنابناپذیر است. زمانی که یک پلتفرم به مقیاس مشخصی میرسد، انطباق با مقررات به یک ضرورت تبدیل میشود. پلتفرمهای کوچکتر ممکن است موقتا از دید نهادهای نظارتی خارج شوند یا تحت نظارت قرار نگیرند؛ اما پلتفرمهای بزرگ به طور حتم در کانون توجه هستند و به شدت تحت بررسی قرار میگیرند. به عنوان مثال، بایننس مدتها است که تحت فشارهای نظارتی قرار دارد و به همین دلیل مجبور به رعایت مقررات شده است.
در بایننس، محدودیتهای زیادی وجود دارد. برای مثال، حتی کیف پولهای وب ۳ مرتبط با بایننس نیز نیاز به تأیید هویت دارند. اگرچه این کیف پولها از فناوری محاسبات چندجانبه امن (MPC) استفاده میکنند و به کاربران اجازه میدهند که بهطور کامل داراییهای خود را کنترل کنند؛ اما صرافیهای کوچکتر با محصولات کیف پول وب ۳ مشابه، معمولا فرآیند احراز هویت را اعمال نمیکنند. این صرافیهای سطح ۲ اگرچه کوچک نیستند؛ اما معمولا مقرراتی که بایننس و سایر صرافیهای بزرگ باید رعایت کنند را دور میزنند. صرافیهای بزرگتر با محدودیتهای بیشتری روبرو هستند؛ اما رعایت قوانین، تنها مسیر پیش روی آنها است.
با این حال، اجرای قوانین معمولا ناهماهنگ است، مسئله این است که با همه پلتفرمها بهطور یکسان برخورد نمیشود.
کالین:
درست است. به عنوان مثال، فردی مانند جاستین سان ممکن است کمک مالی سنگینی به ترامپ کند؛ اما در یک دولت دموکراتیک، ممکن است این فرصتها دیگر وجود نداشته باشند.
ژائو:
دقیقا. اما من معتقدم چارچوبهای نظارتی در نهایت بهبود پیدا میکنند. بهویژه ایالات متحده اخیرا موضع حمایتی بیشتری نسبت به ارزهای دیجیتال اتخاذ کرده است. امیدوارم ایالات متحده مجموعهای از مقررات جدید ارائه دهد که برای صنعت بسیار مفید باشد. به عنوان مثال، دستورالعملهای جدید SEC بسیار واضحتر و مثبتتر از قبل هستند. درنتیجه، محیط نظارتی بهتر و ساختاریافتهتر میشود. پلتفرمهایی که مجوز دریافت کردهاند و استانداردهای نظارتی را رعایت کنند، فرصتهای بیشتری برای رشد خواهند داشت.
همانطور که اشاره کردید، اگرچه میمکوینها در حالحاضر محبوب هستند؛ اما سرمایههای ورودی بایننس در سال گذشته بیشتر از مجموع سایر صرافیها بود. این نشان میدهد که بسیاری از سرمایهگذاران خرد، بهویژه کسانی که تازه وارد دنیای ارزهای دیجیتال شدهاند، تمایل دارند از پلتفرمهایی استفاده کنند که به نظر پایدار و منطبق با مقررات باشند و چندین دور بررسی امنیتی را با موفقیت پشتسر گذاشته باشند.
در حالی که میمکوینها توجه زیادی را جلب کردهاند؛ مخاطبان اصلی آنها اغلب کاربران قدیمی بازار هستند و برخی کاربران جدید نیز به آنها ملحق میشوند. با این حال، اکثر افراد بعد از امتحان کردن میمکوینها، در نهایت به بیتکوین یا سایر ارزهای دیجیتال اصلی باز میگردند. زمانی که صحبت از خرید بیتکوین میشود، اکثر مردم همچنان صرافیهای بزرگ و معتبر را ترجیح میدهند. بخشهای مختلف صنعت به تدریج رشد میکند و در این مسیر با فشارهای نظارتی مختلفی مواجه میشود؛ اما همین موضوع برای ایجاد تنوع در اکوسیستم خوب است.
پیشرفت و آرامش مقرراتی در هنگ کنگ
کالین:
نظر شما در مورد سیاستهای نظارتی فعلی هنگ کنگ چیست؟ پیشتر اشاره کردهاید که ایالات متحده ممکن است در دو تا چهار سال آینده مزایای زیادی برای صنعت ارزهای دیجیتال به ارمغان بیاورد. در حال حاضر، به نظر میرسد هنگکنگ تلاش میکند تا به مرکز پیشرفت ارزهای دیجیتال در چین تبدیل شود، حتی بانک مرکزی چین نیز از هنگ کنگ خواسته است تا بهطور فعال سیاستهای مرتبط با ارزهای دیجیتال را مورد بررسی قرار دهد.
ژائو:
فکر میکنم این یک استراتژی هوشمندانه برای چین است که از هنگ کنگ به عنوان یک بستر آزمایشی برای ارزهای دیجیتال استفاده کند. در طول چهار سال گذشته، ایالات متحده موضعی بسیار نامطلوب و حتی سرکوبگرانه در قبال ارزهای دیجیتال اتخاذ کرد. در مقابل، هنگ کنگ رویکرد نسبتا دوستانهتری داشته است، اگرچه هنوز در برخی زمینهها عقب است.
در حال حاضر، چارچوب نظارتی هنگ کنگ محدودیتهای زیادی دارد. به عنوان مثال، ژاپن را در نظر بگیرید؛ هفت سال پیش، مقررات ژاپن در مورد لیست کردن توکنها و معاملات آتی (Futures) بسیار سختگیرانه و تا حدی نامشخص بود. اما از حدود سه یا چهار سال پیش، ژاپن قوانین خودش را در مورد لیستینگ توکنها بهطور قابلتوجهی تسهیل کرد. هنگکنگ هنوز به آن سطح از باز بودن نرسیده است.
با این حال، پس از گفتگوهای اخیر با برخی مقامات ارشد نهادهای نظارتی، حس میکنم هنگ کنگ به سمت رویکرد نرمتری حرکت میکند. با پیشرفتهای ایالات متحده در زمینه مقررات ارزهای دیجیتال، هنگ کنگ نمیتواند از قافله عقب بماند. معتقدم که هنگ کنگ به زودی تغییرات مثبت قابل توجهی را اعمال میکند.
تغییرات نظارتی باید تدریجی باشند. قوانین فعلی هنگ کنگ هنوز تا حدی محدود کننده هستند؛ اما به این موضوع خوشبین هستم و فکر میکنم سیاستهای کریپتویی به مرور زمان رقابتیتر میشوند. آینده روشنی را برای هنگ کنگ در این فضا میبینم.
مهمترین مقاله زندگی ژائو؛ اصول
کالین:
اجازه دهید کمی هم در مورد مقالهای که نوشتید، اصول (Principles)، صحبت کنیم. این مقاله توجه زیادی را جلب کرد و بسیاری معتقدند که سالها تجربه کارآفرینی شما در آن گنجانده شده است. مقاله شامل نکات جالبی است، مانند تمایل به همکاری با افرادی که بهطور فعال به شما مراجعه میکنند یا نظراتتان درباره کارآیی؛ مثل ترجیح دادن ارتباط کتبی به تماسهای تلفنی و اینکه حتیالامکان از جلسات حضوری اجتناب میکنید. نکات اصلی که قصد داشتید از طریق این مقاله منتقل کنید، چه بود؟ آیا ایدههای جدیدی از آن زمان به ذهنتان رسیده است؟ ظاهرا در حال نوشتن یک کتاب هم هستید. آیا این کتاب بسط همان مقاله است؟
ژائو:
بله، نوشتن آن مقاله حدود دو یا سه سال طول کشید.
کالین:
واقعا اینقدر طول کشید؟
ژائو:
بله، خودم هم انتظار نداشتم اینقدر طول بکشد. حین کار، ذرهذره به آن اضافه میکردم. ایده نوشتن این مقاله پس از خواندن کتاب “اصول” از ری دالیو به ذهنم رسید. فکر کردم باید مطلب مشابهی بنویسم. اما در ابتدا نتوانستم شروع کنم. بعدا با ری ملاقات کردم و از او پرسیدم چطور کتابش را نوشته است. ری گفت، هر شب تصمیمهایی که آن روز گرفته بود و دلایل آنها را بررسی میکرد. اگر دلیل خاصی وجود داشت که بهطور عمومی قابلاستفاده باشد، آن را یادداشت میکرد.
با الهام از ری، من هم شروع به انجام همان کار کردم. هر روز، به جلساتی که داشتم، تصمیماتی که میگرفتم و دلایل پشت آنها فکر میکردم. اگر دلیلی کاربرد وسیعتری داشت، آن را یادداشت میکردم. در طول دو یا سه سال، این فرآیند به تدریج به یک مقاله تبدیل شد. هرچند مقاله خیلی طولانی نیست، حدود ده صفحه است.
کالین:
این قطعا یک اثر مهم در زندگی شماست.
ژائو:
بله، واقعا. زمان و انرژی زیادی صرف نوشتن آن شد. توصیههای ری برای من یک مسیر روشن ساخت و سعی کردم ایدههایی را ثبت کنم که منحصر به طرز تفکر من بودند. مثلا همه میدانند که شرکتها باید پول پسانداز کنند، بنابراین چنین مواردی را ذکر نکردم. در عوض، روی ایدههایی تمرکز کردم که دیدگاه من با دیگران تفاوت داشت، مثلا بعضیها برگزاری جلسات حضوری را به تماسهای تلفنی یا پیامها ترجیح میدهند؛ اما من برعکس فکر میکنم.
نوشتن مقاله انرژی زیادی میبرد. تیم من در صیقل دادن مطلب کمکم کردند؛ اما عمده محتوا را خودم نوشتم. در حال حاضر، روی کتابی درباره سفرهای شخصیام کار میکنم. امیدوار بودم که این کتاب را در سهماهه اول یا دوم امسال بهپایان برسانم و منتشر کنم. زمانی که در ایالات متحده بودم و فرصتهای محدودی برای ملاقات با مردم داشتم، زمان بیشتری به نوشتن اختصاص میدادم؛ اما حالا کمی به بنبست رسیدهام. با وجود اینکه کار نمیکنم، به نوعی خودم را پرمشغلهتر از همیشه میبینم.
تمرکز روی سرمایهگذاری و منتورینگ کارآفرینان
کالین:
گزارشهایی منتشر شده بود مبنی بر اینکه که شما بیشتر درگیر سرمایهگذاری در بایننس لبز هستید. آیا در حال حاضر تمرکز شما بیشتر روی سرمایهگذاری است؟
ژائو:
بله، در واقع ما در حال برنامهریزی برای ریبرندینگ بایننس لبز هستیم و احتمالا این خبر به زودی منتشر میشود. من در برخی از فعالیتهای سرمایهگذاری دخیل هستم؛ اما شخصا درگیر تعداد زیادی از پروژهها نمیشوم. چیزی که بیشتر از همه از آن لذت میبرم، تعامل با کارآفرینان در مراحل اولیه است. از آنجا که خودم یک کارآفرین هستم، دوست دارم از دیگر بنیانگذاران حمایت کنم و روی سرمایهگذاریهای اولیه تمرکز داشته باشم.
اخیرا زمان زیادی را به ملاقات با بنیانگذاران از صنایع مختلف اختصاص دادهام. بسیاری از آنها برای گفتگو با من تماس گرفتهاند و من هم سعی میکنم تا جایی که میتوانم مشاوره بدهم.
از همین تعاملات، خیلی چیزها یاد گرفتهام. در طول هفت یا هشت سال گذشته، تمام تمرکز من روی کسبوکار صرافی متمرکز بایننس بود. حالا فرصتی پیدا کردهام تا به زمینههای دیگر مانند هوش مصنوعی، بیوتکنولوژی و تحولات جدید در بلاکچین بپردازم. ممکن است مردم تصور کنند که من درک کاملی از بلاکچین دارم؛ اما زمانی که مشغول اداره یک صرافی متمرکز هستید، همیشه وقت کافی برای کاوش در روندهای نوظهور ندارید. من فقط به صورت سطحی با برخی از این زمینهها آشنا هستم. حالا وقت بیشتری را صرف یادگیری در مورد پروژههایی میکنم که این کارآفرینان در حال ساخت آنها هستند و این برای من واقعا جالب است.
چالشهای فعلی اتریوم
کالین:
سوال جالبی میخواهم از شما بپرسم، آیا از توییتر استفاده میکنید؟ اخیرا انتقادهای زیادی به ویتالیک شده و حتی جاستین سان توصیههایی هم به او کرده است. دیدگاه شما در مورد چالشهای فعلی اتریوم چیست؟ آیا پیشنهادی برای آنها دارید؟
ژائو:
فکر میکنم این بیشتر یک بحران روابط عمومی است، خود اتریوم هنوز بسیار قوی است. اگر به ارزش بازار نگاه کنید، بعد از بیتکوین در رتبه دوم قرار دارد. رشد سولانا سریع بوده؛ اما هنوز از نظر ارزش بازار از اتریوم عقبتر است. راستش را بخواهید، جاستین سان همیشه دوست دارد که موج سواری کند و در روابط عمومی خیلی خوب عمل میکند. اما توصیه کردن به ویتالیک مانند این است که یک صرافی کوچک بخواهد یک صرافی بزرگ را نصیحت کند . از نظر تجربه تجاری، این یک مسئله سطحی است. البته جاستین باهوش است و نقاط قوت خودش را دارد. هر بنیانگذاری استعدادهای خاص خودش را دارد.
ویتالیك یک نابغه فنی است و این قابل انکار نیست. او چیزهایی مانند استاندارد ERC-20، توکنهای بیهمتا (NFT) و توکنهای سولباند (Soul-Bound) را اختراع کرده است، همه اینها از اتریوم نشأت گرفتهاند. سهم او در صنعت بسیار بزرگ است. حتی اگر قیمت اتریوم در کوتاهمدت زیاد افزایش نیافته باشد، ارزش بازار کلی آن هنوز چشمگیر است.
من از همه کارآفرینان در این صنعت حمایت میکنم، هم ویتالیک و هم جاستین زحمت زیادی کشیدهاند. برای افرادی که ارز دیجیتال معامله میکنند، تضمین سود بدون ضرر دشوار است. غیرممکن است که قیمتها همیشه بالا بروند؛ این صنعت بهناچار با نوسانها روبهرو میشود. پیشنهاد من این است که ذهنیت سرمایهگذاری بلندمدت داشته باشید و به دلیل نوسان قیمتها احساساتی نشوید. واقعیت این است که رشد کلی اتریوم از زمان آغاز به کار شبکه از بیتکوین پیشی گرفته است و این کار کوچکی نیست. ویتالیک اخیرا چند توییت منتشر کرده و شاید زمانبندی او مناسب نبوده است.
کالین:
به نظر میرسد که اضطرابی در پشت این قضیه وجود دارد.
ژائو:
بله، روش صحبت کردن او ممکن است روش مناسبی نباشد. ویتالیک از یک پسزمینه فنی آمده است، پس حرفهایش بیشتر مستقیم و رک است. زمانی که گفت برخی چیزها تحت کنترل یا هدایت او هستند، واکنشهای زیادی را برانگیخت؛ اما ما به عنوان متخصصان این صنعت، باید تحمل بیشتری نسبت به او نشان دهیم. نباید به خاطر مسائل کوچک بیش از حد به او فشار بیاوریم؛ کارآفرینی سخت است.
مواجهه با چالشهای صنعت کریپتو
کالین:
این صنعت به تنوع نیاز دارد، درست است؟ نباید فقط روی سولانا تمرکز کرد یا وارد میمکوینها شد یا در مسیر جاستین سان قرار گرفت. صنعت باید مسیرهای مختلفی برای توسعه داشته باشد. شما اشاره کردید که با کارآفرینان در ارتباط هستید و از آنها حمایت میکنید؛ اما به نظر میرسد کارآفرینی در دنیای کریپتو با چالشهای زیادی روبرو است. یک جمله معروف هست که میگوید: «محصولات خوب به توکن نیاز ندارند و توکنهای خوب به محصول نیاز ندارند». به نظر میرسد کارآفرینی در کریپتو در حال حاضر دچار یک دوراهی است. جدا از خدمات مالی، کسب درآمد در سایر بخشها دشوار است و مسیر کارآفرینی هم به نظر محدود میآید. آیا شما هم چنین احساسی دارید؟ چه نصیحت یا ایدهای برای این کارآفرینان دارید؟
ژائو:
اولین باری است که این جمله را میشنوم؛ اما کاملا با آن مخالف هستم. من معتقدم در حال حاضر فرصتهای زیادی در دنیای کریپتو وجود دارد. پروژههای زیادی هستند که میتوانند یک پایه مستحکم بسازند و در عین حال عملکرد خوبی از نظر توکنها داشته باشند. از طرف دیگر، فکر میکنم اگر فقط یک توکن داشته باشید، بدون اینکه پروژه واقعی پشت آن باشد، حفظ ارزش آن در بلندمدت سخت میشود. حتی میمکوینها هم به ارزش نیاز دارند تا از آنها حمایت شود؛ نمیتوانند فقط بر اساس سفتهبازی رشد کنند. بنابراین، در این فضا کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد.
برای مثال، صرافیهای غیرمتمرکز شاهد افزایش حجم معاملات هستند و افراد بیشتری از آنها استفاده میکنند؛ اما هر بلاکچین در زمانهایی با ترافیک بالا دچار ازدحام (Congestion) میشود. حتی سولانا که به سرعت بالا معروف است، اخیرا با مشکل شلوغی شبکه مواجه شده است. همچنین، هنوز جای زیادی برای بهبود در زمینه کیف پولها وجود دارد.
همچنین، بسیاری از بخشها هنوز به طور کامل از بلاکچین بهرهبرداری نکردهاند. به عنوان مثال، در حوزه تحقیقات علمی، بسیاری از دانشمندان برای تحقیقات خود به تامین مالی نیاز دارند. با اینکه ممکن است شکستهای زیادی وجود داشته باشد؛ اما در صورت موفقیت، نتایج بسیار بزرگ هستند. این مدل قابل اجرا است؛ اما هنوز بهطور کامل محقق نشده است. همچنین شاهد هستیم که برخی سیاستمداران میمکوینهایی راهاندازی میکنند؛ اما بعد از آن باید راههایی برای ایجاد ارزش پیدا کنند و این چیزی است که به کاوش نیاز دارد.
از دیدگاه من به عنوان یک کارآفرین، فرصتهای بیشماری وجود دارد. کارهای زیادی باید انجام شود و اغلب احساس میکنم که نمیتوانم به همه آنها برسم. بهترین کارآفرینان همیشه کمیابترین منابع هستند. ممکن است افرادی که ارز دیجیتال معامله میکنند، شاکی باشند که چرا ارزش داراییهایشان فورا افزایش پیدا نمیکند. اما اگر به خط زمانی بلندمدت نگاه کنیم، مثلا همین چند ماه پیش که قیمت بیتکوین ۶۰ هزار دلار بود، همه خوشحال بودند و فکر میکردند که به بالاترین حد خود رسیده است. حالا که ۱۰۰ هزار دلار است، باز هم شکایت میکنند. مردم باید بدانند که قیمتها همیشه و هر روز بالا نمیروند. آنها باید از دیدگاه بلندمدت به مسائل نگاه کنند.
این چرخه هنوز به پایان نرسیده است!
کالین:
فکر میکنید بیتکوین در این دوره چقدر رشد کند؟
ژائو:
خیلیها این سوال را از من میپرسند، اما صادقانه بگویم نمیتوانم جواب دقیقی بدهم. با این حال، معتقدم بیتکوین هنوز به اوج خود نرسیده است. ترامپ تازه به قدرت رسیده و هنوز قوانین و ابتکارات جدید زیادی از سوی ایالات متحده در راه است. انتظار دارم که در آیندهای نزدیک تحولات مثبتی رخ دهد. من همیشه نسبت به این صنعت خوشبین بودم، حتی در بدترین دوران بازار نزولی، و همینطور در بازارهای صعودی. بنابراین، همچنان خوشبین هستم، هرچند ممکن است دیدگاه من همیشه دقیق نباشد.
تغییر مواضع ایالات متحده و چشمانداز آینده کریپتو
کالین:
یادم میآید در مصاحبه قبلیتان در دبی، ترامپ هنوز به قدرت نرسیده بود. در آن زمان گفتید که نمیخواهید خیلی با ایالات متحده در ارتباط باشید. آیا دیدگاه شما تغییر کرده است؟ با توجه به آنچه که امروز میگویید به نظر میرسد هنوز عزمتان جزم است. اما اگر پس از چند سال، دموکراتها دوباره به قدرت برسند و سیاستها تغییر کند، چطور با چنین سناریویی برخورد خواهید کرد؟
ژائو:
بله، مصاحبه قبلی پیش از انتخابات ایالات متحده بود، حدودا اواخر اکتبر یا اوایل نوامبر و نتیجه هنوز مشخص نبود. حتی پس از انتخابات هم نمیدانستیم که ترامپ چه موضعی در قبال ارزهای دیجیتال خواهد داشت.
اما در ماههای اخیر تغییرات زیادی رخ داده است. نه تنها ترامپ به قدرت رسیده؛ بلکه سیاستهایی را معرفی کرده که انتظارش را نداشتیم. دولت فعلی، بهویژه آنهایی که در سمتهای کلیدی هستند، حمایت قوی از ارزهای دیجیتال نشان دادهاند. میتوان تاثیر رو به رشد داراییهای دیجیتال را به وضوح مشاهده کرد. بسیاری از جوانان ارز دیجیتال دارند. اگر سیاستها علیه آنها باشد، این موضوع مستقیما روی ثروت آنها اثر میگذارد و در نتیجه روی آراء آنها هم اثر میگذارد. بنابراین، واضح است که ارزهای دیجیتال دیگر چیزی نیستند که بتوان آنها را نادیده گرفت.
از دیدگاه من، باور قبلی سیاستمداران مبنی بر اینکه با سرکوب ارزهای دیجیتال میتوان حمایت بیشتری بهدست آورد، اشتباه بود. نتایج انتخابات نشان میدهند این رویکرد کارساز نیست. بنابراین، فکر میکنم در چهار سال آینده، ارزهای دیجیتال همچنان رشد خواهند کرد. احتمال بازگشت به یک موضع خصمانهتر در چهار سال آینده بسیار کم است.
کریپتو کمی شبیه به اینترنت است؛ زمانی که اینترنت راهاندازی شد، مردم از خوب یا بد بودن آن میپرسیدند. اما زمانی که به مقیاس معینی رسید، غیرقابل انکار شد. بنابراین من نگران ریسکها در چهار سال آینده نیستم. رهبری فعلی ایالات متحده از ارزهای دیجیتال حمایت میکند و این چیز خوبی برای کل صنعت است. کشورهای سراسر جهان در حال تنظیم قوانین مربوط به بلاکچین هستند و این قوانین بهمرور بهتر و حمایتکنندهتر میشوند که خبر بسیار خوبی است.
ما به طور مستقیم به کاربران ایالات متحده خدمات نمیدهیم؛ اما یک نهاد جداگانه به نام بایننس یواس (Binance US) وجود دارد. این نهاد علیرغم چالشهایی که با آن مواجه بوده، همچنان در حال فعالیت است. امیدواریم که این نهاد بتواند به رشد خودش ادامه دهد و از محیط مقرراتی مثبت فعلی ایالات متحده بهرهمند شود. بهنظر من خدماتی که Binance US ارائه میدهد بسیار رقابتی هستند. حجم معاملات این نهاد در اوج خود به ۴۰ تا ۵۰ درصد از حجم معاملات جهانی کوینبیس رسید. با وجود اینکه حجم معاملات به دلیل برخی عوامل خارجی کاهشهایی داشته است؛ اما اگر مقررات عادلانه باشند، Binance US همچنان رقابتی میماند و من نگرانی زیادی در این مورد ندارم.
نگاهی به زندگی شخصی ژائو
کالین:
چند سوال از طرف دوستانم دارم. اولا، معمولا روزتان را چطور میگذرانید؟ دوم، هدف شما در سال نو این بود که شکم ششتکه یا هشتتکه بسازید، چطور پیش میرود؟ و سوال سوم، شهر محبوب شما چه شهری است؟
ژائو:
خب، بگذارید جواب بدهم. برنامه روزانهام خیلی سبکتر از قبل است. معمولا در طی روز هفت یا هشت جلسه شرکت میکنم و چند تماس تلفنی دارم. الان برای ورزش کردن هم وقت میگذارم. در حال حاضر، به دو ورزش خیلی علاقه دارم؛ اسکی و موجسواری با کایت. هر وقت باد میآید، سعی میکنم یک یا دو ساعت برای موجسواری زمان بگذارم و بقیه زمان را صرف جلسات و کارهای دیگر میکنم. در مقایسه با زمانی که بایننس را مدیریت میکردم، الان زندگیام بیشتر شبیه به یک سرمایهگذار بازنشسته است، خیلی آرامتر است.
در مورد عضلات شکم، زمانی که از زندان بیرون آمدم، کمی سیکسپک داشتم. حتی یک عکس هم گرفتم.
کالین:
آیا این به خاطر کیفیت غذای زندان بود؟
ژائو:
بله، غذای زندان واقعا بد بود، بنابراین کمتر میخوردم. وقتی اول بیرون آمدم، میشد ششتکهها را کمی دید؛ اما نمیدانم جرات میکنم آن عکس را به اشتراک بگذارم یا نه، چون در حمام زندان گرفته شده، اصلا عکس جذابی نیست. اما زمانی که از زندان بیرون آمدم، نگهداشتن سیکسپک سختتر شد. غذاهایی که بعد از آزادی میخورم، خیلی بهتر است و مقاومت در برابر نخوردن سخت است. داشتن شکم ششتکه نیاز به کنترل دقیق رژیم غذایی دارد؛ اما الان دیسیپلین غذایی من خیلی قوی نیست، بنابراین ششتکهها از بین رفتهاند.
کالین:
شهر محبوب شما کدام شهر است؟
ژائو:
من شهرهای زیادی را دوست دارم؛ هر جایی جذابیت خاص خودش را دارد. الان از زندگی در دبی و ابوظبی لذت میبرم. محیط تجاری و جو ارز دیجیتال در اینجا عالی است و مدیریت دولتی و ایمنی هم در سطح بالایی قرار دارد. البته معایبی هم دارد؛ چون بیابان است، تابستانها واقعا گرم میشود، اما زمستانهای خیلی خوبی دارد و الان که هوا عالی است. توکیو، هنگکنگ و سنگاپور را هم دوست دارم. اروپا هم شهرهای خوبی دارد؛ اما توسعه ارزهای دیجیتال در آنجا کندتر است، به همین دلیل کمتر آنجا میروم. آمریکای جنوبی و ایالات متحده دورتر هستند، بنابراین زیاد به آنجا نمیروم. این روزها بیشتر وقتم را در خاورمیانه و آسیا میگذرانم.