حدود ۳۰ سال است که از زمان توسعه شبکه جهانی یا وب میگذرد و در این مدت، تعدادی از شرکتها با استفاده از سیستمهای بستهای که اجازه نوآوری به توسعهدهندههای مستقل را نمیدهند، درآمدهای کاربران را کنترل میکنند. استارتآپهای جدیدی که شکل میگیرند، سعی دارند افزایش انگیزه کاربران، مفهوم جدیدی از مالکیت را ارائه دهند. با این حال، درصد بسیار بالایی از کاربران اینترنتی، هیچ مالکیتی در خدماتی که ارائه میدهند و سرویسهایی که با آنها همکاری میکنند، ندارند.
این تغییرات جدید بهوسیله مفهومی به نام اقتصاد مالکیتی (Ownership Economy) یا نسل سوم وب آغاز شده است که کاربران یک محصول یا سرویس را به مالکان آن تبدیل میکند. اقتصاد مالکیتی با ظهور بیت کوین و اتریوم شروع شد. هردوی این شبکهها به کاربرانی که امنیت شبکه را تامین میکنند، پاداش میدهند. اکنون نیز این مفهوم در تمام حوزهها گسترش یافته و به نرمافزارها، زیرساختها، بازارهای مالی جدید دیفای، محصولات و شبکههای اجتماعی مختلف نفوذ کرده است. در این مقاله از میهن بلاکچین به این موضوع میپردازیم که اقتصاد مالکیتی چیست و چه کاربردی در پروژههای ارز دیجیتال دارد. با ما همراه باشید.
اینترنت جدیدی که کاربران مالک آن هستند
همانطور که اشاره کردیم، تولیدکنندگان محتوا مالک اصلی محتوای خود نیستند، توسعهدهندگان کنترل کدهای خود را در اختیار ندارند و کاربران هیچ نقشی در قوانین و تصمیمات پلتفرمهایی که در آن فعالیت میکنند، ندارند. اما این سیستم سنتی دیگر کارآمد نیست و زمان تغییرات جدید فرا رسیده است.
آخرین نسل نرمافزارهای موجود بر پایه تولید محتوا توسط کاربران ساخته شده است. اما نسل آینده نرمافزارها بر اساس مالکیت کاربری خواهد بود و مالکیت دیجیتال، تجربههای جدیدی را برای کاربران به ارمغان خواهد آورد. اقتصاد مالکیتی ابزار جدیدی است که بنیانگذاران پروژهها میتوانند برای ایجاد انگیزه در بازار و ساخت شبکههای جدید از آن استفاده کنند. علاوه بر آن، اقتصاد مالکیتی میتواند از طریق توزیع گسترده داراییهای ثروتساز، یک تغییر اجتماعی مثبت ایجاد کند.
دو سال پیش جسی والدن (Jesse Walden) ایده اولیه اینترنت با مالکیت کاربر را منتشر کرد و در طول این دو سال، این طرح بسیار گستردهتر شده و تغییرات بزرگی در آن اعمال شده است. در حال حاضر، بیش از ۱۵۰۰۰ پروژه در حوزه اقتصاد مالکیتی وجود دارد که از جمله آنها میتوان به بازارهای مالی، شبکههای اجتماعی، کلوبهای سرمایهگذاری و داراییهای دیجیتالی اشاره کرد، که کاربران مالک و صاحب آنها هستند. در حال حاضر اقتصاد مالکیتی تنها بخش کوچکی از پلتفرمهای اینترنتی را شامل میشود، اما این فناوری بهسرعت در حال رشد است. اتریوم یکی از شبکههای بزرگی است که از اقتصاد مالکیتی پشتیبانی میکند و در سال ۲۰۲۱ میانگین حسابهای ماهانه آن ۴۶ درصد رشد کرد.
بیایید این مفهوم در حال رشد را با طرح چند سوال پایه، بررسی کنیم: اقتصاد مالکیتی چیست؟ گستردگی آن تا چه حد است و هدف نهایی آن چیست؟ عوامل تعیینکننده وضعیت فعلی و آینده آن کدامند؟ برای پاسخ به تمام این سوالات، باید دادهها و تحقیقاتی را که کارایی اقتصاد مالکیتی را در شرایط واقعی نشان میدهند، بررسی کنیم.
اقتصاد مالکیتی چیست؟
در بیان ساده، اقتصاد مالکیتی یا Ownership Economy محصولات و سرویسهای تشکیلهنده وب ۳ و نسل آینده اینترنت است که کاربران را به “مالک” تبدیل میکند.
البته درک کامل این مفهوم، چندان ساده نیست؛ چون مفهوم مالکیت بر اساس عوامل مختلفی مانند تلاش کاربر، مسئولیتپذیری و میزان مشارکت تغییر میکند. ممکن است یک کاربر تنها مالک یک دارایی دیجیتال مانند توکن بیهمتا (NFT) باشد و کاربر دیگری بهوسیله یک توکن حاکمیتی در عملیات یک شبکه مشارکت کند. مالکیت میتواند بهصورت مشارکت غیرفعال (مانند هولد کردن) یا فعال باشد.
توجه کنید که ما در این مقاله، مفهوم اقتصاد مالکیتی را در فضای ارزهای دیجیتال و توکنها بررسی میکنیم. ارزهای دیجیتال فضای غنیتر و آزادتری دارند. میتوان توکنها را بهصورت برنامهریزیشده و بهگونهای توزیع کرد که بهازای خریداران آن، به کاربران و مشارکتکنندگان پاداش داده شود. نگهداری از ارزهای دیجیتال آسان است و میتوان آنها را همانند انتقال اطلاعات، بهسرعت به هر کسی در هر نقطه از دنیا انتقال داد.
رشد و گسترش اقتصاد مالکیتی
در روز ۲۶ آوریل ۲۰۲۲ (۶ اردیبهشت ۱۴۰۱)، ارزش بازار کل ارزهای دیجیتال در سایت کوین مارکت کپ به ۱.۷۶ تریلیون دلار رسید. در مقایسه، ارزش بازار بورس جهانی بیش از ۱۰۰ تریلیون دلار است.
بزرگترین ارزهای دیجیتال بر اساس ارزش بازار، عموما بلاکچینهای لایه ۱ هستند: بیت کوین با ارزش بازار حدود ۶۰۰ میلیارد دلار (در زمان نگارش این مقاله) و اتریوم با مارکت کپ حدود ۲۳۴ میلیارد دلار. سولانا، پولکادات و اولانچ بلاک چینهای لایه ۱ دیگری هستند که در بین ۲۰ ارز دیجیتال برتر ازنظر ارزش بازار قرار دارند.
یک مقیاس دیگر برای سنجش بزرگی و عمق اقتصاد مالکیتی، تعداد کاربرانی است که مالکیت شبکهها را بهدست آوردهاند.
بر اساس تخمین روزنامه Financial Times و پلتفرم تحلیلی Chainalysis حدود ۳۶۰,۰۰۰ نفر در سال ۲۰۲۱ دارای NFT بودهاند. علاوه بر آن، دهها میلیون کاربر فعال در شبکههای کریپتویی وجود دارد. کیف پول متامسک (Metamask) اخیرا اعلام کرد که تعداد کاربران فعال آن در فوریه ۲۰۲۲ (بهمن و اسفند ۱۴۰۰) به ۳۲ میلیون نفر رسیده است. تعدد کاربران فعال کیف پول فانتوم (Phantom) نیز در ژانویه ۲۰۲۲ (دی و بهمن ۱۴۰۰) به ۲ میلیون نفر رسیده است. در سهماهه چهارم ۲۰۲۱، تعداد ماهانه کاربرانی که در شبکه اتریوم تراکنش انجام میدهند، به ۶ میلیون نفر و تعداد روزانه این کاربران به ۴۰۰,۰۰۰ نفر رسیده است. در حوزه مولتیچین (چندزنجیرهای) نیز طبق دادههای سایت DappRadar، تعداد روزانه کاربران فعال در قراردادهای هوشمند به ۲.۵ میلیون نفر رسیده است. اگر این ۲.۵ میلیون کاربر را مقیاس قرار دهیم، نسبت DAU/MAU اتریوم (نسبت کاربران فعال روزانه به کاربران فعال ماهانه) ۰.۰۶ میشود و تعداد کاربران فعال ماهانه (MAU) در ۲۹ شبکه فعال، ۳۹ میلیون نفر خواهد بود.
سازمانهای مستقل غیرمتمرکز (DAO) جامعههای کاربری آنلاینی هستند که مالکیت و اداره آنها در دست کاربران است. میتوان گفت که DAOها اجزای تشکیلدهنده ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نسل سوم وب هستند. سرعت تشکیل سازمانهای مستقل جدید بهقدری است، که شمارش تعداد دقیق آنها غیرممکن است. بهطور تقریبی میتوان گفت که در حال حاضر بیش از ۱۰۰۰ دائو وجود دارد. پلتفرم DeepDAO اطلاعات ۱۸۰ دائو را با جزئیات کامل ردیابی میکند. تنها در همین ۱۸۰ سازمان، ۱.۷ میلیون هولدر توکن حاکمیتی وجود دارد، که ۵۰۰,۰۰۰ نفر از این هولدرها بهصورت فعال در حاکمیت دائو مشارکت دارند. حدود ۶۹ تا از این سازمانها نیز دارای بیش از ۱۰۰۰ عضو هستند.
وضعیت اقتصاد مالکیتی در سال ۲۰۲۲
امروزه، ایده مالکیت کاربری، در حال تغییر نحوه معامله، سرمایهگذاری، توسعه، بازی، آموزش و ارتباطات افراد است. در مقاله اولیه والدن با عنوان «The Ownership Economy» آمده است که مالکیت کاربری منجر به پیدایش پلتفرمهای بزرگتر، انعطافپذیرتر و نوآورانهتر خواهد شد. همانطور که قبلتر اشاره شد، بسیاری از ویژگیها و کاراییهای این مفهوم هنوز ناشناخته است. اما با اطمینان میتوان گفت که مالکیت کاربری باعث ایجاد تغییرات اجتماعی مثبت و شکلگیری شبکههای بزرگتر و پایدارتر خواهد شد. البته برای نتیجهگیری در این حوزه، باید تحقیقات بیشتری در زمینه توزیع مالکیت و آموزش توسعهدهندگان و کاربران انجام بگیرد. در این بخش از مقاله، چند مزیت و اثر اقتصاد مالکیتی را بررسی میکنیم.
۱. مالکیت کاربری رشد بسیار سریعی دارد، اما پایداری و حفظ آن دشوار خواهد بود
انتقال مالکیت به کاربران بهصورت توکن، جایگزین بسیار خوبی برای بازاریابی سنتی است و به راهاندازی و رونقگیری سریع شبکه کمک میکند.
بیایید هزینه جذب کاربر به یک محصول یا سرویس غیرکریپتویی را بررسی کنیم. در سال ۲۰۱۵، درآمد تبلیغات اپلیکیشن موبایل فیسبوک ۱.۹ میلیارد دلار بود، که ۱۷ درصد از کل درآمد Facebook را شامل میشد. در واقع این مبلغ هنگفت یا باید به توسعهدهندگان پرداخت شود تا آن را در توسعه و بهبود محصول استفاده کنند و یا نهایتا بهصورت تخفیف و پاداش به کاربران برسد. اما تمام این پول به جیب یک پلتفرم واسطه به نام فیسبوک میرود. با توجه به هزینههای بالای جذب کاربر، برنامههایی که قادر به جذب سرمایههای خارجی نیستند، رشد نکرده و موفق نخواهند شد. میانگین هزینه جذب یک کاربر در سال ۲۰۱۹، ۳.۵۲ دلار بوده است.
اما در پروژههای کریپتویی، اعطای مالکیت به کاربران همانند بازاریابی عمل میکند و با دادن وعده مالکیت، کاربران جدید را به پروژهها جذب کرده و تعامل شبکه را افزایش میدهد. برای مثال، به مقایسه دو صرافی ارز دیجیتال کوین بیس و یونی سواپ توجه کنید.
صرافی کوین بیس یک صرافی متمرکز است که حضانت کیف پولها و سرمایههای کاربران را در اختیار دارد. اما یونی سواپ یک صرافی غیرمتمرکز است و تراکنشهای خودکار آن بهوسیله قراردادهای هوشمند انجام میشوند. صرافی کوین بیس در سال ۲۰۱۲ تاسیس شده و تا سال ۲۰۲۱، ۳,۷۳۰ نفر در آن استخدام شدهاند؛ اما یونی سواپ در سال ۲۰۱۸ تاسیس شده و تعداد کارکنان آن کمتر از ۱۰۰ نفر است. صرافی یونی سواپ تنها با داشتن ۳ درصد از تعداد کارکنان کوین بیس، ۷۳ درصد از حجم معاملات کوین بیس را انجام میدهد. اما یونی سواپ چگونه به این موفقیت رسیده است؟ این دکس با ارائه توکنهای حاکمیتی و توکنهای نقدینگی (LP)، مالکیت را به کاربران میدهد و این باعث رشد و افزایش سرعت صرافی میشود. در ضمن، از آنجایی که یونی سواپ یک صرافی غیرمتمرکز است، هرکسی میتواند هر نوع ارز دیجیتالی را به آن اضافه کند. اگر سرتاسر فضای ارزهای دیجیتال به این صورت توکنیزه شوند، قطعا صرافیهای غیرمتمرکز بسیار بیشتر از صرافیها متمرکز رشد خواهند کرد.
توکنها جایگزینی برای تناسب محصول/بازار نیستند
اعطای مالکیت به کاربران، به تنهایی موفقیت یک محصول در برابر رقیبان را تضمین نمیکند. استفاده از توکنها برای جلب توجه کاربران و تسریع پذیرش اولیه یک محصول مفید است؛ اما برای پایداری این کاربرد، یک تناسب محصول/بازار قوی باید وجود داشته باشد.
حوزه NFT نمونه بارزی از ناتوانی مالکیت در برقراری تعامل پایدار و مدام است. پلتفرم اپن سی (Opensea) که بزرگترین بازار توکنهای بیهمتاست، با اینکه هیچ توکنی ندارد، بیش از ۹۰ درصد سهم تراکنشها را در اختیار دارد. این در حالی است که رقیبان آن (مثلا LooksRare، SuperRare و Rarible) دارای توکن هستند و تنها ۱۰ درصد از سهم تراکنشها به آنها میرسد. پس از راهاندازی استخراج نقدینگی توسط بازار Rarible در سال ۲۰۲۰، حجم معاملات آن از بازار اوپن سی پیشی گرفت؛ اما نقدینگی بیشتر، محصولات قویتر و ویژگیهای جستجوی بهتر باعث برتری Opensea در طول زمان شد. هنوز در انتخاب یک بازار، نقدینگی، قویترین و مهمترین انگیزه برای کاربران است و تنها داشتن توکنی که کاربران را به انجام تراکنش در یک بازار کوچکتر تشویق میکند، برای پیروزی در برابر اپن سی کافی نخواهد بود.
مثال دیگری دراینباره، بلاک چینهای لایه ۱ هستند. تمام بلاک چینهای لایه یک، رمزارزهای بومی خود را دارند و مالکیت شبکه را به کاربران ارائه میدهند؛ اما بهدلیل تاثیرات شبکهای کاربران و توسعه دهندگان، ابزارهای توسعه بهتر و قابلیت همکاری با سایر برنامهها، سرعت رشد اتریوم هنوز بیشتر از تمام بلاک چینهای دیگر است. این نشان میدهد که تنها داشتن کارمزدهای پایین برای برتری و پیشیگرفتن از اتریوم کافی نیست.
سوال دیگری که پیش میآید، این است که آیا مالکیت واقعا انگیزه استفاده از یک محصول را از بین میبرد و باعث میشود که کاربران با رویکرد مادی و معاملاتی به محصولات نزدیک شوند؟ تحقیقات مختلفی درباره تاثیر متقابل انگیزههای بیرونی بر انگیزههای درونی انجام شده است. بر اساس مطالعات انجام شده، انگیزههای بیرونی میتوانند باعث تضعیف انگیزههای درونی شوند؛ بهویژه زمانی که آن رفتار قبلا برای کاربر با پاداش همراه بوده باشد. یعنی برای حفظ انگیزه درونی کاربر، مشوقهای توکنی باید از لحاظ زمانبندی، اندازه، شایستگی و عوامل دیگر بهینهسازی شده باشند.
۲. طرحهای جدید توزیع توکن، وفاداری کاربران را افزایش میدهند
در تئوری، زمانی که کاربران به مالک تبدیل میشوند، انتظار میرود که مشارکت و وفاداری آنها افزایش یابد؛ اما در عمل این چنین نیست.
نمونهای از وفاداری ایجاد شده توسط مالکیت را میتوان در بازیهای Play to Earn مانند اکسی اینفینیتی (Axie Infinity) مشاهده کرد. اکسی اینفینیتی یک بازی بلاکچینی است که در آن کاربران میتوانند موجودات دیجیتالی به نام Axie را که در اصل NFT هستند خریداری کرده، پرورش دهند و با آنها بجنگند. یکی از تفاوتهای مهم بازیهای بلاکچینی با بازیهای معمولی در این است که، در بازیهای بلاکچینی مالکیت داراییهای داخل بازی در اختیار کاربر است؛ اما در بازیهای معمولی نمیتوان داراییهای داخل بازی را به پول تبدیل کرد و یا به خارج از بازی انتقال داد.
اکسی اینفینیتی دارای مکانیسم کسب درآمد از بازی (Play to Earn) است که از طریق آن کاربران میتوانند با بازی کردن توکن بهدست آورده و آنها را به ارز مورد نظر خود تبدیل کنند. بهلطف این ویژگی، درآمد کلی این بازی به ۱ میلیارد دلار و تعداد کاربران فعال روزانه آن به ۳ میلیون نفر رسیده است. وفاداری بازیکنان به این بازی نیز بسیار بیشتر از بازیهای دیگر است. افزایش وفاداری و حفظ تعداد کاربران در طول زمان، نشان میدهد که ورود کاربران به Axie Infinity تنها بهدلیل نوظهور بودن بازی نبوده است.
نمونههای دیگری از مشوقهای توکنی وجود دارد که اثر و نتیجه متفاوتی داشتهاند. با توجه به اینکه حوزه توکنومیکس (Tokenomics) هنوز در ابتدای مسیر قرار دارد، بهترین روشهای توزیع توکن هنوز ناشناختهاند. در حال حاضر، سوالات و نقدهای مهمی پیرامون مشوقهای توکنی و کاربرد مالکیت در حفظ وفاداری کاربران شکل گرفته است.
محصولات جدید استخراج نقدینگی (اعطای مالکیت به کاربران از طریق توکنها در ازای تامین نقدینگی) در کوتاهمدت، دارای مشارکت زیادی هستند اما مشارکت بلندمدت در آنها دیده نمیشود. طبق یک مطالعه از سایت Nansen، حدود ۴۲ درصد از ییلد فارمرها، تنها ۲۴ ساعت پس از راهاندازی یک قرارداد، از آن خارج میشوند. ۱۶ درصد از سرمایهگذاران نیز در ۴۸ ساعت بعد، قرارداد را ترک میکنند. با گذشت ۳ روز از راهاندازی یک قرارداد، ۷۰ درصد سرمایهگذاران قرارداد را ترک میکنند. این آمارهای ریزشی نشان میدهد که بسیاری از تامینکنندگان نقدینگی دارای انگیزههای مالی بوده و بهدنبال پاداشهای بزرگتر هستند.
در حال حاضر مشوقهای توکنی بسیار بزرگ که تقریبا غیرممکن هستند، به یکی از ویژگیهای اصلی حوزه دیفای ۲ تبدیل شدهاند؛ اما پایداری این مشوقها همچنان زیر سوال است. تغییر حال و هوای بازار باعث سقوط بسیاری از این پروژهها شده و مدل توکنومیک آنها مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این سقوطها طرفداران و مشارکتکنندگان پروژهها را که توکن بومی آنها را دریافت کرده بودند، تحت تاثیر قرار داده است.
نوآوری در توزیع توکن
در نتیجه عوامل بالا، بسیاری از پروژهها بهدنبال تغییر مکانیسم مشوقهای توکنی خود هستند و روزبهروز مدلهای جدیدی برای توزیع توکن معرفی میشود. برای مثال، قراردادهای Voting Escrow در پروتکل Curve، با استفاده از دورههای قفل سرمایه، پاداش توکنها را افزایش میدهند. پلتفرم Gro نیز برای افزایش مشارکت طولانیمدت، نوعی مکانیسم Vesting (توزیع یا آزاد کردن دورهای توکنها) جدید معرفی کرده است. همزمان با افزایش دانش و آگاهی در زمینه توکن و ارزهای دیجیتال، این مدلها و مکانیسمها نیز مورد بررسی و آزمایش قرار میگیرند، تا توکنهای نسل آیند بتوانند انگیزه و مشارکت طولانیمدت کاربران را افزایش دهند.
در سطوح بالاتر، هدف این است که توزیع توکنها هدفمندانهتر و دقیقتر انجام شود؛ یعنی به جای پاداشدهی به کاربرانی که انگیزههای مالی دارند، بیشتر به کاربرانی پاداش داده شود که واقعا به پایداری و حفظ شبکه کمک میکنند. در پروژههای نسل اولی که برای کاربران هزینه تحمیل میشود، رتبه و بزرگی نسبت به بازده سرمایه از اهمیت بیشتری برخوردار است و بهجای بهدست آوردن سرمایه، باید سرمایه را خریداری کرد. اما بر خلاف این نوع پروژهها، توزیعهای هدفمند باعث افزایش دسترسی و کارایی میشوند. مثلا برای ملحقشدن به دائوی اجتماعی Friends with Benefits (به اختصار FWB) باید ۷۵ توکن FWB داشته باشید، که ارزش این مقدار توکن در گذشته حدود ۱۲,۰۰۰ دلار میشد. علاوه بر خریداری توکن، از طریق روشهای دیگر مانند کسب مالکیت بهوسیله نوشتن، طراحی یا خلق آثار هنری در استودیوی FWB نیز میتوان به این شبکه ملحق شد.
در کنار پاداشدهی مستقیم، برخی از دائوها برای جذب کاربران و کارایی بیشتر از برنامههای جایزهدار استفاده میکنند. در این برنامهها، وظایفی مانند کمک در توسعه و کسب کار یا مشارکت در جامعه کاربری به کاربران محول میشود و در ازای تکمیل آن، به کاربران توکن بومی پروژه پرداخت میشود. پلتفرمهایی مثل Rabbithole و Layer3 وظایف مختلف در چندین دائو دستهبندی میکنند تا کاربران بتوانند بر اساس سلیقه خود، پروژه و وظیفه مورد نظر خود را بهراحتی پیدا کنند. به نظر میرسد که نسل آینده مشوقهای توکنی به جای تمرکز بر روی افزایش نقدینگی، بر رشد مشارکتکنندگان تمرکز خواهند کرد. این تغییر رویکرد برای رشد اقتصاد مالکیتی کاملا ضروری است.
۳. مالکیت کاربری باعث تقویت و غنیسازی پروژهها و مشارکتکنندگان میشود
زمانی که توزیع مالکیت با دسترسی بدون مجوز ترکیب شود، مالکیت کاربری میتواند پروژههایی که دارای اکوسیستم غنی هستند، تقویت کند. در این صورت بهکمک مالکیت توزیع شده، پروژهها به پلتفرمهای بزرگی تبدیل میشوند که امکان ساخت برنامههای شخص ثالث بر بستر آنها وجود دارد.
اتریوم یک مثال بسیار خوب در این مورد است. مالکیت توزیع شده اتریوم باعث تقویت جامعه کاربران و توسعه دهندگانی شده است، که به موفقیتها و پیشرفتهای اتریوم علاقهمند هستند. ارزش سپردهگذاری شده کاربران در شبکه اتریوم، انگیزه کافی برای توسعه و استفاده از شبکه را ایجاد میکند و باعث شکلگیری برنامههای مختلف در حوزههای اجتماعی، بازارها، دیفای و غیره میشود. مالکیت مشترک اتریوم نیز اثر شبکهای آن را افزایش داده و از رفتن کاربران به بلاک چینهای دیگر جلوگیری میکند. البته، موفقیت اتریوم تنها بهدلیل مالکیت توزیعشده نیست؛ رهبری خوب، ایجاد انگیزه و همسویی با جامعه کاربری نیز از عوامل دیگر موفقیت اتریوم است.
مالکیت غیرمتمرکز در حوزه NFT در شکل پروژههای CC0 یا No Copyright Reserved به معنی بدون کپی رایت، ظهور خواهد یافت. CC0ها پروژههایی هستند که از حق چاپ میگذرند و آثار خود را به دامنه عمومی میسپارند. پروژههای Nouns، Cryptoadz، Chain Runners و Loot داراییهای خود را در دامنه عمومی قرار دادهاند و هر کسی میتواند از حق مالکیت (IP) آنها آزادانه استفاده کند.
این پروژها با ماهیت بدون مجوز خود، کاربران، توسعهدهندگان و خالقان آثار هنزی را به خود جذب میکنند و برنامههای مختلفی بر بستر آنها ساخته میشود. Loot یک مجموعه توکن بیهمتای CC0 است که در سپتامبر ۲۰۲۱ بسیار محبوب شد. هر NFT این مجموعه شامل فهرستی از ابزارهای ماجراجویی فانتزی است. در حال حاضر، بیش از ۵۳ بازار مشتقه Loot و دست کم ۹ گیلد مختلف (گروهی از صاحبان آیتمهای خاص) وجود دارد.
از حق مالکیت مجموعههای غیرمثلی CC0 به شیوههای جدید و مختلف استفاده میشود و این استفادهها باعث افزایش دسترسی، کاربرد و ارزش آن مالکیت میشود. یکی از کاربران دائوی Nouns به نام ۴۱۵۶ گفته است: «همانطور که ذکر منابع در سطح آکادمیک باعث ارزشمندتر شدن مقاله اصلی میشود، ذکر منبع Nouns نیز در هر شکلی، باعث افزایش ارزش و اهمیت آن میشود.» Nouns این تئوری را با گسترش IP خود و همکاری با شرکتها و رسانههای سنتی عملی میکند.
تیم پروژه Cryptoadz نیز با استودی هنری و گیمینگ Arcade NFT همکاری کرده و مجموعه NFT Toad Runnerz را تولید کرده است. در این مجموعه، هر توکن بیهمتا یک بازی به سبک آرکید است و برای داراییهای داخل این بازیها از Cryptoadz استفاده میشود. Arcade NFT مسابقات مختلفی را برای دارندگان مجموعه Toad Runnerz برگزار میکند و این باعث گسترش حق مالکیت کریپتودز به فضای گیمینگ میشود.
پروژههای CC0 با فراهم کردن امکان استفاده آزادانه از داراییهای خود، کاربرد و مفهوم مالکیت را بیش از پیش گسترش میدهند.
۴. اقتصاد مالکیتی امکان کسب مالکیت سریع و مشارکت در تولید ارزش را برای کاربران فراهم میکند
یکی از ویژگیهای اقتصاد مالکیتی این است که کاربران در مقایسه با سازمانهای متمرکز، سریعتر به مالکیت دست یابند و به مشارکت و تولید ارزش بپردازند.
بهطور میانگین، شرکتهای وب ۳ حدودا ۳ سال پس از بنیانگذاری خود، توکنهای خود را راهاندازی کردهاند. در سال ۲۰۲۰، شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) تقریبا ۵ سال پس از اولین تامین سرمایه خود، عمومی شدند. عرضه اولیه سهام (IPO) در مقایسه با راهاندازی توکن، اثرات منفی بیشتری بر خریداران خرد دارد.
صحت این موضوع را بهراحتی میتوان با مقایسه صرافیهای کوین بیس و یونی سواپ متوجه شد. صرافی کوین بیس در آوریل ۲۰۲۱، یعنی ۹ سال پس از تاسیس آن، عمومی شد. در اولین روز معاملات این صرافی، ارزش بازار سهام آن به ۸۵.۷ میلیارد دلار رسید که برای سرمایهگذار خصوصی آن یعنی Y Combinator، نتیجه بسیار خوبی محسوب میشد. شرکت Y Combinator در سال ۲۰۱۲ حدود ۲ میلیون دلار در این صرافی سرمایهگذاری کرده بود.
اما عمومی شدن کوین بیس نتایج خوبی برای سرمایهگذاران خرد نداشت؛ زیرا سرمایهگذاران خرد زمانی فرصت سرمایهگذاری در سهام کوین بیس را بهدست آوردند که ارزش شرکت ۴۰,۸۰۹ برابر شده بود. در واقع از زمان عمومی شدن کوین بیس تا آوریل ۲۰۲۲، هر سرمایهگذار خردی که سهام کوین بیس را خریداری و نگهداری کرده، ضرر کرده است.
اما در اقتصاد مالکیتی، انتقال و پیشروی پروژهها به جوامع کاربری زودتر اتفاق میافتد و کاربران میتوانند زودتر به مشارکت و تولید ارزش در شبکه بپردازند. صرافی یونی سواپ توکن حاکمیتی خود را در سپتامبر ۲۰۲۰ (شهریور و مهر ۹۹) راهاندازی کرد؛ یعنی زمانی که هنوز ۲ سال از راهاندازی شبکه اصلی آن بر بستر اتریوم نگذشته بود. بر خلاف کوین بیس که پس از عمومیشدن، سهام جدیدی از آن ارائه نشد، ۶۰ درصد از عرضه اولیه یونی سواپ به کاربران اختصاص یافت.
آینده اقتصاد مالکیتی
مفهوم اقتصاد مالکیتی در حال گسترش به تمام حوزهها و تمام نرمافزارهای جدید است. وب ۳ با نوآوریهای جدید در بلاک چینهای لایه ۱ آغاز شد و توسعهدهندگان همچنان بهدنبال نوآوریهای جدید در این حوزه هستند. با گذر زمان، اقتصاد مالکیتی به تمام فناوریها و محصولات جدید اضافه خواهد شد.
جمعبندی
با ظهور نسل سوم وب، دیگر دوران حکمرانی سازمانهای متمرکز و بسته به سر رسیده و اکنون زمان آن فرا رسیده است که کاربران، مدیریت و مالکیت ارزش و محتواهایی را که تولید میکنند، بر عهده بگیرند. همزمان با معرفی پروژههای جدید، مفهوم جدیدی به نام اقتصاد مالکیتی یا مالکیت کاربری در حال گسترش است که کاربران را به مالک شبکهای که در آن مشارکت میکنند تبدیل میکند. در این مقاله، به بررسی این موضوع پرداختیم که اقتصاد مالکیتی چیست