گزارش The Blocks از راهکارهای لایه دوم؛ بخش دوم: هدف اصلی + مکانیزم اجرایی راهکارهای لایه ۲

مقاله پیش رو بخش دوم از گزارش The Blocks در مورد راهکارهای لایه دوم اتریوم است که به سفارش پالیگان گردآوری شده است. راهکارهای لایه ۲ به منظور رفع مشکل مقیاسپذیری اتریوم و مشکلات دیگر این بلاک چین ارائه شدهاند. در این گزارش تلاش بر این بوده است تا هدف اصلی عرضه و مکانیزم اجرایی راهکارهای لایه دو را مورد بررسی قرار دهیم. ما در میهن بلاکچین تصمیم گرفتهایم که گزارش The Block را به صورت بخشبخش و در سری مقالاتی با نام گزارش The Blocks از راهکارهای لایه دوم پوشش دهیم. با ما همراه باشید تا در قسمت دوم از گزارش The Blocks هدف اصلی لایه دوهای اتریوم و مکانیزم اجرایی آنها را فرا بگیریم.
اصول اولیه راهکارهای مقیاسپذیری
به گفته الکس گلاچوفسکی (Alex Gluchowski)، بنیانگذار و مدیرعامل Matter Labs، در پادکست Epicenter در ماه ژوئن ۲۰۲۱: دستیابی به مقیاسپذیری شبکههایی با اهداف عمومی، که به منظور رسیدن به اجماع سریع با ضریب اطمینان بالا بر سر موضوعات مختلف از کامپیوترهای توزیع شده در سراسر دنیا بهره میبرند، امر کوچک و آسانی نیست. موضوعات مختلفی در این حیطه وجود دارند که در صورت حل شدن آنها، بستر اتریوم قادر خواهد بود تا قابلیتهای مختلفی از قبیل رابط تجربه کاربری (UX)، امنیت و مقیاس پذیری را برای عموم به ارمغان بیاورد. شیوه رفع مشکلات این پلتفرم در زمینه UX و امنیت بسیار واضح است و میتوانیم با استفاده از اصول مورد استفاده در دنیای وب ۲ به هدف خود دست پیدا کنیم. از طرف دیگر، مقوله مقیاسپذیری امری بسیار تکنولوژی محور است. مشکل مقیاسپذیری شباهت زیادی به یک مشکل بنیادین یا فاندامنتال داشته و در صورت عدم حاصل شدن پیشرفت قابل توجه، قادر به حل آسان آن نخواهیم بود.
با توجه به این گفته، فرایند مقیاسپذیری بلاک چینهایی که اهداف عمومی دارند از جوانب مختلفی تحت فشار بوده و در ازای هر دستاورد، بهایی را نیز به همراه دارند. از نقطه نظر کلان، چنین رویکردهایی را به چند بخش از قبیل پیکربندی شبکههای جایگزین لایه ۱ (به عنوان مثال به شروع به این روند از مراحل ابتدایی یا همان آغاز از صفر میتوان اشاره کرد)، یا اقداماتی برای مقیاسپذیر کردن شبکه اتریوم (به عنوان مثال، مقیاسگذاری سایر پروتکلهای پیرامون پروتکل اصلی این شبکه) میتوان تقسیم کرد.
شبکه جایگزین لایه اول اتریوم با تشکیل شبکه اصلی پروتکل خود به منظور گسترش بهرهبرداری از پروژه بیت کوین در چهارچوبی فراتر از پرداخت صِرف به هر یک از برنامههایی که اهداف عمومی را دنبال میکردند، کار خود را از صفر شروع کرد. شبیه این فرایند در رابطه با بسیاری از پلتفرمهای لایه اول دیگر نیز قابل مشاهده است. این پلتفرمها با تشکیل شبکههای خود و با هدف افزایش میزان مقیاسپذیری پلتفرمهایی با اهداف عمومی، مسیری که اتریوم آغاز کرده بود را در پیش گرفتند. برخی از این پلتفرمها در واقع شبکههای چند زنجیرهای هستند که از چندین بلاک چین مستقل تشکیل میشوند و پروفایل امنیتی مختص خود را دارند (به عنوان مثال به کازموس میتوان اشاره کرد). سایر آنها نیز شبکههای چند زنجیرهای هستند که با بهرهگیری از تعداد زیادی از بلاکچینها به کار خود ادامه میدهند و از طرف دیگر، امنیت یک شبکه فراگیر و گسترده را با سایرین به اشتراک میگذارند (به عنوان مثال به پروژههای پولکادات و NEAR میتوان اشاره کرد). باقی شبکههای فعال در این عرصه در دسته شبکههای تک زنجیرهای همراه با چهارچوب امنیتی واحد جای دارند (از جمله آنها به الگورند، زنجیره BNB و سولانا میتوان اشاره کرد).
مقیاسپذیری اتریوم
بسیاری از سازمانهای توسعه محور ترجیح دادند تا به جای آغاز مسیر خود از نقطه صفر، شبکههای خود را حول محور پروفایل امنیتی بنیانگذاری شده در اتریوم تشکیل دهند. به صورت تقریبی هفت سال پس از راهاندازی اتریوم، انواع گوناگونی از دستهبندیهای کاربرد برنامههای بلاک چین (مثل برنامههای پرداختی، دیفای، توکن NFT، گیمینگ و غیره) از راه رسیدند. به دنبال این ماجرا، شاهد ظهور طیف گستردهای از کاربران مختلف شامل موسسهها، افراد علاقهمند به سرگرمی و کاربران فعال در عرصه معاملات خرد بودیم. بر همین اساس، استفاده از راهکار مقیاسگذاری «رویکرد ثابت برای همگان» امری نامناسب به نظر میرسید. هر یک از برنامهها و کاربران مختلف، نیازمند سطوح متفاوتی از امنیت و عملکرد متناسب در این عرصه هستند.
به گفته سندیپ نیلوال (Sandeep Nailwal)، همبنیانگذار Polygon Technology، در پادکست Bankless در نوامبر سال ۲۰۲۱: دیدگاه ما نسبت به مقوله مقیاسپذیری اتریوم، دیدگاهی کلان و کامل است. در جناه چپ این دیدگاه، زنجیرههایی وجود دارند که به صورت کامل مستقل بوده و از بریجهای سادهای برای برقراری ارتباط با اتریوم استفاده میکنند. در بخشهایی از این دیدگاه، پروتکلهایی شبیه به زنجیره مبتنی بر گواه اثبات سهام (PoS) پالیگان را میتوان مشاهده کرد. چنین پروژههایی به منزله یک چک پوینت یا نقطه اطمینان برای پروتکل اتریوم محسوب میشوند که اطلاعات کمتری نسبت به یک پروتکل لایه ۲ اتریوم را در بر میگیرند. در جناه راست این دیدگاه، رولآپها یا مجموعه گردآوری شدهای از پروتکلهای لایه ۲ خالص را میتوان مشاهده کرد که دادهها و نقاط اختلاف خود نسبت به دادههای موجود در بستر Ethereum را به همراه دارند.
مقایسه لایه ۱ و لایه ۲
در بستر پروتکلهای لایه اول، طی رویداد آفلاین شدن شبکه زنجیره جانبی هیچ یک از کاربران قادر به اجرای تراکنشها نخواهند بود و به صورت موقت نمیتوانند داراییهای خود را از بستر لایه ۱ برداشت کنند. این در واقع رویدادی است که به تازگی در رابطه با پلتفرمهای جایگزین لایه ۱ مانند سولانا تجربه کردهایم. در طول ازدحام بالای شبکه و افزایش میزان تقاضا، این زنجیرههای جانبی آفلاین شدهاند و بازههای زمانی قطعی شبکه آنها را شاهد بودهایم. در ماه مارس سال ۲۰۲۲، زنجیره جانبی Polygon PoS برای مدت زمان ۸ ساعت آفلاین شد و دلیل آن نیز باگ یا مشکلی بود که به واسطه ارتقا Bor در لایه تولید بلاک پالیگان به صورت کامل شناسایی و مرتفع شد.
جدا از این، شایان توجه است که زنجیرههای جانبی با سطوح مختلف تضمین امنیت همراه بوده و هر یک از آنها شرایط منحصربهفرد خود را شامل میشوند. به عنوان مثال به زنجیره Polygon PoS میتوان اشاره کرد که برخی از اوقات تحت عنوان یک «زنجیره تعهد» شناخته میشود، زیرا مجموعه اعتبارسنجی این بستر به صورت بدون نیاز به مجوز فعالیت میکند (به صورت نظری، همه افراد میتوانند در روند اجماع این پروتکل مشارکت داشته باشند) و استیک یا میزان سپرده اعتبارسنجها در لایه اول اتریوم مدیریت میشود (بدین معنا که اگر اعتبارسنجها عملکرد مخرب و مختل کنندهای داشته باشند، ممکن است سپرده آنها در لایه ۱ کاهش پیدا کرده و جامعه فعال در این بخش میتواند در نهایت قرارداد مورد نظر را برای بازگردانی وجوه از دست رفته لغو کند).
در نقطه مقابل، زنجیره جانبی رونین (Ronin) به واسطه مجموعه دارای مجوزی از اعتبارسنجها فعالیت میکند و به جای اتکا به انگیزههای مالی صریح به منظور سلامت شبکه و جلوگیری از کلاهبرداری، به پیشینه هر یک از مشارکتکنندگان و سوابق آنها متکی است. به صورت خلاصه، زنجیرههای جانبی به صورت واضحی دستاوردهایی در زمینه مقیاسپذیری به ارمغان آوردهاند و از دیدگاه بسیاری از کاربران، جایگزین جذابی برای پروتکل لایه اول اتریوم محسوب میشوند. اما اگر راهی برای دست یافتن به دستاوردهای مقیاسپذیری مشابهی که ریسک کمتری را به همراه دارند وجود داشته باشد چطور؟ در این بخش وارد راهکارهای مقیاسگذاری لایه ۲ میشویم.
مقیاسپذیری لایه ۲
در نظر داشتن خدماتی که یک پلتفرم لایه ۱ مانند Ethereum ارائه میکند، نقطه شروع موثری برای ارزیابی راهکارهای مقیاسگذاری لایه ۲ به حساب میآید. شبکههای لایه ۱ سه نمونه از خدمات کلان و اصلی را به کاربران ارائه میکنند: ۱) اجماع توزیع شده ۲) در دسترس بودن دادهها ۳) اجرای تراکنشها.
راهکارهای لایه ۲ یک سرویس اصلی را برای کاربران به همراه دارند: اجرای تراکنشها. در واقع میتوان گفت که لایه ۲ با برداشتن بار این کار از دوش پلتفرمهای لایه اول مربوط به زنجیرههای خود، دستاوردهایی در زمینه مقیاسپذیری را برای ما به ارمغان میآورند. رولآپها، که در دسته محبوبترین بخش از راهکارهای مقیاسپذیری لایه ۲ قرار دارند، به منظور دسترسی داشتن به دادهها همواره به پلتفرمهای لایه ۱ بنیادین مرتبط به خود متکی هستند؛ بدین صورت که دادههای مربوط به وضعیت شبکه لایه ۲ مورد نظر توسط هویت یا موجودیتهایی که نرم افزار بلاک چین لایه ۱ را اجرا میکنند تامین میشود.
سایر دستهبندیهای راهکارهای مقیاسپذیری لایه ۲ که با عناوین پلاسما (Plasma) و والیدیوم (Validium) شناخته میشوند، بار قابلیت دسترسی به دادهها را از پلتفرمهای لایه ۱ زیرساخت گرفته و از طرح و برنامه خود برای اطمینان حاصل کردن از امنیت دادههای (و با توسعه منابع مالی کاربر) بیرون زنجیرهای استفاده میکنند.
بخشبندی عرصه لایه ۲
عرصه لایه ۲ را میتوان به صورت گسترده به دو بخش کلی از شبکهها دستهبندی کرد:
۱) بخش قدیمی – شامل تکنولوژیهایی که به مدت سالها در دسته توسعه و استقرار در راستای تولید بوده، اما میزان پذیرش اندکی را شاهد بودهاند. از جمله آنها به کانالها و پلاسما میتوان اشاره کرد.
۲) بخش جدید – تکنولوژیهایی که به تازگی دیپلوی یا پیادهسازی شدهاند و شاهد کاربرد متناسب و جالب توجه زودهنگام آنها در بازار تولید هستیم. از جمله آنها به رولآپهای آپتیمیستیک (Optimistic Rollups)، رولآپهای دانش صفر (ZK-Rollups) و والیدیوم میتوان اشاره کرد.
سازگاری با ماشین مجازی اتریوم
ماشین مجازی اتریوم (EVM) شاکله اصلی و مرکزی اکوسیستم Ethereum محسوب میشود. این ماشین در قالب یک موتور اجرایی، نحوه کدنویسی برنامهها، شیوه تعامل آنها با یکدیگر و ابزار مورد نیاز کاربران برای تعامل داشتن با این برنامهها را مشخص میکند.
بسیاری از پلتفرمهای لایه ۱ و زنجیرههای جانبی (آوالانچ، بایننس اسمارت چین، زنجیره گواه اثبات سهام پالیگان و غیره) به صورتی روند رشد و راهاندازی اکوسیستم خود را پیش میبرند که بتوانند با EVM سازگار باشند. در صورت سازگاری با ماشین مجازی اتریوم، میتوان به راحتی برنامههایی که در ابتدا بر روی لایه ۱ پلتفرم اتریوم دیپلوی شدهاند را کپی کرده و بر روی شبکههای جایگزین جدید مورد استفاده قرار داد. علاوه بر این، کاربران میتوانند به آسانی و با استفاده از نرم افزار کیف پول اتریوم خود به این برنامهها دسترسی داشته باشند.
سازگاری لایه ۲ با ماشین مجازی اتریوم
روندی مشابه با چیزی که در بخش قبل بیان کردیم در حال شکلگیری در محیط توسعه لایه ۲ است. رولآپهای آپتیمیستیک منظور ساخت سریع برنامههای کاربردی و پایگاههای کاربری خود، روند توسعه شبکههایشان را در سطوح مختلفی به صورت سازگار با EVM پیش بردهاند.
از طرف دیگر، با توجه به اینکه رولآپهای اثبات با دانش صفر از روشهای اثبات پیچیده تکنولوژی محور برای تایید تراکنشها استفاده میکنند، سازگاری با EVM در این حیطه از جمله مقولههای در دست توسعه قرار میگیرد. با توجه به تاریخچه شبکههای اعتبارسنجی مبتنی بر روش اثبات، این نوع از شبکهها همواره از کاربردهایی که مختص برنامهها هستند (مثل پرداخت، مینت کردن NFT، معامله و غیره) پشتیبانی کردهاند. این در حالیست که در طول سه ماه گذشته، حمایت از محاسبات همراه با اهداف عمومی و سازگاری با ماشین مجازی اتریوم در دستور تولید این شبکهها قرار گرفته است.
برخی از سازمانهای توسعه ZK-Rollup در حال طراحی کردن ماشینهای مجازی سازگار با EVM خود هستند. سایر سازمانهای توسعه محور نیز در صدد ساخت محیطهای اجرایی و زبانهای برنامهنویسی قرارداد هوشمند خود هستند که به منظور اعتبارسنجی مبتنی بر دانش صفر بهینهسازی شدهاند و به صورت بومی با ماشین مجازی اتریوم سازگار نیستند.
زمان مورد نیاز برای برداشت
برداشت وجوه از لایه ۲ و انتقال آن به لایه ۱ در بستر Optimistic Rollups یک هفته طول میکشد و این زمان برای ارائه گواه اثبات کافی به منظور جلوگیری از کلاهبرداری و صدور مجوز برداشت صرف میشود. این در حالیست که در بستر ZK-Rollups، روند برداشت از لایه ۲ به لایه ۱ طی چند ساعت پردازش میشود. میزان زمان مورد نیاز برای برداشت در یک محیط تولیدی به شیوه ارسال Batchها یا مدارک گواه اثبات مورد نظر به لایه اول، و میزان زمان مورد نیاز برای تایید مدارک ارائه شده در لایه ۱ بستگی دارد. در صورت به انجام رسیدن هر دوی این فرایندها، منابع مالی مورد نظر واجد شرایط برداشت کردن خواهند بود. با وجود تمام این تفاسیر، لازم است بدانید که پروژههای زیادی در حال کار کردن بر روی راههای تامین نقدینگی کاربران Optimistic Rollup و ZK-Rollup هستند. از جمله مثالهایی برای این پروتکلهای بریجینگ به Connex و Hop میتوان اشاره کرد. چنین پروژههایی به کاربران اجازه میدهند تا منابع مالی خود را با سرعت بالایی از لایه ۲ برداشت کنند و فی اندکی نیز در طول این فرایند دریافت میکنند.
مکانیزم اجرایی لایه دو
راهکارهای مقیاسپذیری لایه دو در مقایسه با پلتفرمهای لایه اول، سه موجودیت جدید را به ما معرفی میکنند که هر سه آنها در فرایند پردازش و نهاییسازی تراکنشها نقش دارند: ۱) ترتیبدهندگان ۲) اثباتکنندگان و ۳)تاییدکنندگان.
ترتیبدهندگان در واقع نودهایی هستند که تراکنش کاربران را دریافت کرده، آنها را ترتیببندی میکنند و سپس این تراکنشها را به انجام میرسانند. با توجه به نوظهور بودن اکوسیستم لایه دو، سازمانهای توسعه لایه ۲ در بسیاری از رویکردهای کاری خود از ترتیبدهندگان مختص شبکه خود استفاده میکنند.
اثباتکنندگان نیز نودهایی هستند که به تولید روشهای اثبات تایید در سیستمهای مبتنی بر دانش صفر میپردازند. در بستر معماری امروزی، روند اثبات توسط سازمانهای توسعه لایه ۲ صورت میگیرد.
تاییدکنندگان نودهایی هستند که وظیفه اعتبارسنجی تراکنشهای در حال پردازش در لایه ۱ را به عهده دارند، اما این در حالیست که برای انجام چنین کاری هیچ بلاک جدیدی از تراکنشها را ارسال نمیکنند. روند تایید و اعتبارسنجی در بستر Optimistic Rollups، فرایند تایید توسط ناظرانی از لایه دو صورت میگیرد که در صورت اکتشاف هرگونه تراکنش نامعتبر در لایه ۲، گواه اثبات جعل و کلاهبرداری را به ثبت میرسانند. در رابطه با ZK-Rollups نیز فرایند اعتبارسنجی توسط نودهای لایه اول، که قراردادهای هوشمند اعتبارسنجی گواه اثبات ارائه شده را اجرا میکنند صورت میگیرد.
ترتیببندی تراکنشها و MEV
سازمانهای توسعه در قالب تنها ترتیبدهندگان امروزی در بستر شبکههای لایه دو این امکان را دارند تا به صورت تئوری و دلخواه، ترتیب تراکنشها را بازبینی کرده و در برخی موارد نیز بعضی از تراکنشها را کنار بگذارند. از همین رو، چنین سازمانهایی قادر هستند تا سودی تحت عنوان ارزش قابل استخراج ماینر (MEV) را با هزینه کاربران خود به دست بیاورند. با توجه به پیادهسازی زیرساخت فعلی، کاربران لایه ۲ هیچ راهی جز اعتماد کردن به این سازمانهای توسعه را نداشته و با اطمینان به اینکه حق امتیاز گزاف حاصل شده، مورد سواستفاده سازمانها قرار نمیگیرد، به فعالیت خود ادامه میدهند.
بر همین اساس، دموکراسیسازی فرایند مشارکت در شبکههای این سازمانها و دست یافتن به قابلیت ترتیبگذاری غیرمتمرکز، از جمله اهداف کوتاه مدت و میان مدت سازمانهای توسعه محسوب میشود. این امر نه تنها به جلوگیری از سانسور شدن تراکنشهای کاربران توسط یک موجودیت واحد منجر میشود، بلکه انتظار میرود تا تعداد دفعات رویداد از دسترس خارج شدن شبکههای لایه ۲ را نیز کاهش دهد.
با توجه به اینکه کاهش میزان ارزش قابل استخراج ماینر از جمله مقولههای مورد مطالعه و تحقیق در شبکههای لایه اول محسوب میشود، شبکههای لایه دو نیز مجبورند تا در این راستا اقدام کنند. به عنوان مثال، آپتیمیزم (Optimism) در حال کار کردن بر روی شیوه کاهش تاخیر انجام تراکنشها در شبکه خود است؛ بدین صورت که به زودی پنجره کوچکی به بازبینی ترتیب انجام تراکنشها اختصاص داده میشود. علاوه بر این، آپتیمیزم در حال آزمایش کردن بر روی شیوه رمزنگاری تراکنشهایی است که وارد بخش تراکنشهای در حال انتظار میشوند. بدین ترتیب، مشارکتکنندگانی که پیشنهاد فی مورد نظر خود را ارائه میکنند قادر نخواهند بود تا از محتوای تراکنشها مطلع شوند و از همین رو، قابلیت استخراج ارزش نیز از بین میرود.
بن جونز (Ben Jones)، همبنیانگذار و دانشمند ارشد Optimism PBC، در مصاحبه با The Block در ماه ژانویه سال ۲۰۲۱ گفت: مقدار زیادی MEV ناخوشایند وجود دارد و نیاز داریم تا این میزان را به حداقل برسانیم. این در حالیست که همواره میزان نامشخصی از ارزش قابل استخراج ماینر باقی خواهد ماند. کاری که لازم است انجام دهیم بدین صورت است که به صراحت مشخص کنیم که چه کسی حق استخراج آن را داشته و بتوانیم مقادیر استخراج شده را دوباره توزیع کنیم.
در هنگام از کار افتادن یک ترتیبدهنده متمرکز چه اتفاقی میافتد؟
بلاک چین لایه ۱ Ethereum توسط هزاران نود، که در طول روند تولید بلاکهای جدید با یکدیگر رقابت میکنند مدیریت میشود. در صورت از کار افتادن یکی از نودهای درخواستکننده بلاک جدید، هزاران نود دیگر آماده گرفتن جای آن نود و حفظ بقای شبکه هستند.
با توجه به اینکه در حال حاضر رولآپهای لایه دو تنها به یک ترتیبدهنده متکی هستند، اگر به هر دلیلی این موجودیت واحد قادر به تولید بلاک نباشد، تراکنشها به انجام نمیرسند. در صورت خارج شدن اینچنینی شبکه از دسترس، بسته به عواقب منحصر به فرد مختلفی شاهد تاثیرات منفی زیادی بر روی کاربران خواهیم بود. در صورت از دسترس خارج شدن جایگزینهای لایه ۱ نیز کاربران هزینههای مالی قابل توجهی را متحمل میشوند. از دسترس خارج شدن اخیر شبکه اصلی لایه دو آربیتروم (Arbitrum) نیز در نوع خود و به صورت برجستهای خطرهای احتمالی موجود در بستر رولآپها را به تصویر کشید.
برخلاف شبکههای جایگزین لایه ۱ و زنجیرههای جانبی که هر کدام به مکانیزمهای اجماع مختص خود وابسته هستند، رولآپها به واسطه «دریچههای گریز»، حاشیه اطمینانی را در رابطه با از کار افتادن ترتیبدهندگان برای کاربران خود فراهم میکنند. با توجه به اینکه تراکنشها در لایه ۱ تایید میشوند و دادههای مرتبط با آنها نیز به بستر لایه اول ارسال میشود، حتی در صورت از کار افتادن ترتیبدهندگان نیز کاربران این امکان را دارند تا تراکنشها (و برداشت از لایه دو) را با استفاده از قرارداد بریج در بستر لایه اول به انجام برسانند.
دیوید هافمن (David Hoffman)، همیار میزبان در پادکست Bankless Newsletter، در ماه اکتبر سال ۲۰۲۱ گفت: یک رولآپ از کار افتاده همانند یک پله برقی از کار افتاده است که تنها به عنوان پله ثابت میتوان از آن استفاده کرد.
با وجود این جزئیات طراحی دریچههای گریز در رولآپهای مختلف با یکدیگر تفاوت دارد، به صورت عمومی تنها در صورتی فعال میشوند که قراردادهای هوشمند لایه ۱ پاسخی از ترتیبدهندگان لایه ۲ دریافت نکنند. به محض اینکه پلتفرم لایه اول از آفلاین بودن لایه دو اطمینان حاصل کند، قادر خواهد بود تا کنترل اوضاع را به دست گرفته و تراکنشهای لایه دو را به انجام برساند.
سخن پایانی
در قسمت دوم سری مقالات «گزارش The Blocks از راهکارهای لایه دوم» درباره هدف اصلی راهکارهای لایه دو و مکانیزم اجرایی آنها صحبت کردیم. از طرف دیگر، میزان اهمیت و عملکرد ZK-Rollups، Optimistic Rollups و والیدیوم را مورد بررسی قرار دادیم. نظر شما در مورد شیوه عملکرد این پروتکلها چیست؟ آیا از دسترس خارج شدن آنها و شیوه عملکرد لایه ۱ برای به دست گرفتن کنترل اجرای تراکنشها راهکار کاملی محسوب میشود؟ چه پیشنهادی برای بهبود روند توسعه رولآپها دارید؟