چطور پروژههای مناسب را از دل گفتگوهای جوامع کریپتویی پیدا کنیم؟

اگر به حرفها، نظرات و علایق فعالان حوزه ارزهای دیجیتال در جوامع مختلف کریپتویی (Narratives) توجه کنید، میتوانید ترندهای بعدی و پروژههای مستعد را شناسایی کنید. یک کاربر توییتر در رشته توییتی به این موضوع پرداخته است و رمز موفقیت در بازار ارزهای دیجیتال را درک درست و کامل از شرایط معرفی میکند. او معتقد است موفقیت در این بازار سریعا اتفاق نمیافتد و باید نسبت به پروژهها و نیازهای کاربران درک روشنی داشت. با میهن بلاکچین همراه باشید تا پس از پرداختن به مسیر حرکت استارتاپها در طول زمان و چرخه هایپ گارتنر، روش انتخاب پروتکلهای مناسب و زمان ورود به آنها را بررسی کنیم.
چرخه موفقیت استارت آپها
بسیاری از کاربران دید درستی نسبت به چرخه پذیرش و موفقیت یک پروژه کریپتویی ندارند. برای اینکه درک بهتری از موضوع داشته باشید، با مثالی از یک استارتآپ شروع میکنیم. وبون (WebVan) اولین شرکت دلیوری مواد غذایی بود که در سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۴) تاسیس شد. اکثر مردم به خاطر آسایش و راحتی خودشان حاضر هستند برای تحویل مواد غذایی در محل مشتری هزینه کنند. به هر حال این شرکت بعد از چند سال و به دلایل زیر ورشکست شد:
- مخاطب هدف اشتباه
- زیرساختهای پیچیده
- اقداماتی که منجر به پولسوزی سریع شدند
اگرچه این شرکت شکست خورد، اما مردم کماکان مشتاق استفاده از شرکتهای دلیوری مواد غذایی بودند و از علاقه آنها به استفاده از چنین سرویسهایی کم نشد.
بنابراین اعتبار طرح اولیه همچنان پابرجا بود. در نهایت شرکتی به نام Instacart در سال ۲۰۱۲ (۱۳۹۰) اهمیت این موضوع را درک کرد و اکنون ارزشی بالغ بر ۲۴ میلیارد دلار دارد.
- درس اول: شکست یک محصول، اعتبار طرح اولیه آن را باطل نمیکند.
نحوه پیدا کردن پروژههای مناسب ارز دیجیتال
این قسمت را هم با ذکر یک مثال پیش میبریم. زمانی که در سال ۲۰۲۰ (۱۴۰۰) پا به عرصه دیفای (DeFi) گذاشتم، تمرکززدایی در همه بخشهای بازار از جمله صرافیها، استیبلکوینها (Stable Coin) و سایر حوزهها ترند شده بود. از طرف دیگر تریدرهای سفتهباز و پرریسک، عاشق استفاده از لوریج (Leverage) و معاملات اهرمی بودند. با کنارهم گذاشتن این دو موضوع، متوجه شدم که دیر یا زود حرکت صعودی قراردادهای دائمی غیرمتمرکز (Decentralized Perps) مانند نسخه دیفای بیتمکس (Bitmex) شروع میشود.
بنابراین در سال ۲۰۲۱ ابتدا سراغ دو پروژه زیر رفتم:
- MUX: اگرچه این پروژه پامپ (Pump) قیمتی خوبی داشت، اما روند صعودی آن ادامهدار نبود و قیمت توکن سقوط کرد.
- DYDX: یک پروژه فوقالعاده بود، اما توکنومیکس (Tokenomics) ضعیفی داشت.
کماکان به تحقیقات در مورد قراردادهای دائمی غیرمتمرکز ادامه دادم و در نهایت یکسال بعد پروژههای منتخب و برنده خودم را پیدا کردم:
- GMX: دارای توکنومیکسی با بازده واقعی و مبتنی بر لایه ۲ اتریوم بود. همچنین برنامههای شیلیینگ (Shilling) و ریفرال بزرگی را توسط اینفلوئنسرها اجرا میکرد (شیلینگ حالتی است که فردی از محصول و خدماتی تعریف میکند و وانمود میکند که مشتری آن محصول است).
- GNS: معیارهای این پروژه در مقایسه با GMX کمتر از حد ارزشگذاری شده بودند. همچنین نسبت به GMX تفاوتهایی داشت و یک بلاکچین چندزنجیرهای (Multichain) بود.
درسهایی که تا اینجا یاد گرفتم:
- ممکن است هنوز برای تصمیمگیری زود باشد. (مانند سرمایهگذاران شرکت دلیوری وب ون)
- پروتکلها تکرار میشوند و نسبت به قبلی بهبود پیدا میکنند.
- قبل از این که پروژهای وجود داشته باشد، میتوان به یک طرح و نظریه رسید و تا زمان رسیدن به نتیجه، صبور بود.
در نظر گرفتن آینده و شرایط کلی پروتکلها
یک نکته دیگر که توجه من را جلب کرد، این بود که هنوز فرصت رشد بسیاری برای قراردادهای دائمی غیرمتمرکز وجود دارد. اولا اکثر معاملات اهرمی هنوز در صرافیهای متمرکز انجام میشود و از زمان سقوط صرافی FTX، اعتماد به این صرافیها بسیار کاهش یافته است. ثانیا پروتکلهای جدیدی راهاندازی میشوند و نوآوری ادامه پیدا میکند.
حالا باید چه تصمیمی گرفت؟
- جریان سرمایه و پول هوشمند را دنبال کنید. پروتکلهای جدیدی را بیابید که مکانیسمهای جدیدی داشته باشند، کمتر از حد ارزشگذاری شده باشند یا در زنجیرههای جدید باشند.
- نظریه خود را به طور کامل رها کنید و در جستجوی ایده تازه از صحبتهای جدید باشید.
- همان کاری را انجام دهید که در آن مهارت دارید و نظریههای قویتر را دنبال کنید. من معمولا زمانی که بازار نامشخص است، این استراتژی را ترجیح میدهم.
چه زمانی برای ورود به پروژه مناسب است؟
برخی افراد پتانسیل گیمفای (GameFi) را نادیده میگیرند. آنها پروژههایی مانند اکسی اینفینتی (Axies Infinity) و دیفای کینگدامز (DeFiKingdoms) را شکستخورده میدانند. اما قطعا باید به چرخه هایپ گارتنر (Gartner Hype Cycle) و مراحل زمانی محبوبشدن پروژه هم توجه داشت. در این چرخه ابتدا انتظارات تورمی و افزایش قیمت به اوج میرسد، سپس در یک روند نزولی به کف میرسد و دوباره حرکتهای صعودی آن شروع میشود.
این چرخه معمولا شامل ۳ موج میشود:
- موج اول: افراد نوآور و آیندهنگر (پذیرندگان اولیه). این افراد شروعکننده و آگاهی بخش نسبت به یک ایده یا پروژه جدید هستند، اما تعدادشان زیاد نیست.
- موج دوم: در این موج افراد تحلیلگر و فعال در بازار (اکثریت)، پروژه جدید را پیدا میکنند و بخش بزرگی از سود سرمایهگذاری در پروژه، تا این مرحله محقق شده است.
- موج سوم: در نهایت هم کاربران جامانده از بازار و دیرپذیران (Laggards)، سعی میکنند روی روند سرمایهگذاری کنند.
به عنوان نمونهای از این روند اجازه دهید نگاهی به SOLIDLY بیندازیم:
- پروژه SOLIDLY در سال ۲۰۲۲ راهاندازی شد، اما صعود خوبی نداشت.
- تحلیلگران با توجه به اشتباهات قبلی خود، راه بازار را پیدا کردند. (مانند صرافی غیرمتمرکز Velodrome در آپتیمیزم)
- در آخر هم یک سری از افراد با هدف نوآوری، موج سوم را شکل دادند.
در نریتیوهای (منظور همان صحبتها و نظرات در جوامع کریپتویی است که ترندها را نشان میدهد) مختلف، همین روند با اندکی تغییرات تکرار میشود. بنابراین نباید عجول بود و درباره نریتیوها و نظرات، زود تصمیم گرفت. به طور کلی بیشترین پتانسیل سودآوری در موج «دوم» بهدست میآید. موارد زیر نمونههایی از سودآوری در موج دوم بودند:
چرا نوآوران منتظر موج دوم نمیمانند؟ پروژههای خوب با کاتالیزورهای جدید (ارتقا مکانیسم یا استقرار در زنجیرههای دیگر)، به سرعت فورک میشوند. همچنین سرمایهگذاران ترجیح میدهند به جای سرمایهگذاری در یک پروژه قدیمی، از اولین سرمایهگذاران یک پروژه جدید باشند.
عوامل مورد نیاز برای موفق شدن یک ایده
یک ایده و ترند برای رسیدن به موفقیت، به موارد زیر نیاز دارد:
- زمانسنجی درست
- کاتالیزورها
- پروتکلهای مناسب با اجرای صحیح
- وجود افراد موثری مانند اینفلوئنسرها، سرمایهگذاران خطرپذیر (VC) و نهنگهای برای جلب توجه کاربران و پذیرش بیشتر
به نظر میرسد هوش مصنوعی (A.I)، داراییهای دنیای واقعی (RWA)، گیمفای (GameFi)، رولآپهای دانش صفر (ZK-rollups) و راهحلهای امنی چین (Omnichain) حوزههایی هستند که در سالهای آینده ارزش توجه دارند. پیش از اینکه پروتکلهای ارزشمند به اوج خود برسند، آنها را بیابید و در آنها سرمایهگذاری شوید.
سخن پایانی
اجازه دهید بخش پایانی مقاله را از زبان خود نویسنده نقل کنیم. او میگوید: «بهترین و موفقترین سرمایهگذاریهای من زمانی بوده است که خودم تحقیق و بررسی کردم. بسیاری از کاربران بنا به ماهیت و طبیعت انسانی فقط توصیههای دیگران را دنبال میکنند. پیشنهاد جدی من این است که اندکی ریسکپذیر باشید و به خودتان اعتماد کنید. پیروی از رفتار گله، نتایج چندان مطلوبی ندارد. برای موفقیت بیشتر اولا با ایجاد طرح و برنامه، از واکنشهای دائمی جلوگیری کنید. نکته دوم این است که موفقیت در بازار کریپتو به زمانبندی، پیداکردن پروژههای خوب و صبر نیاز دارد. در آخر هم به این موضوع توجه داشته باشید که پروتکلها بر اساس بازخورد پروتکلهای قبل از خود، ارتقا پیدا میکند.» نظر شما در مورد این استراتژی برای پیدا کردن پروژه مناسب چیست؟ چه راهکارهای دیگری برای سرمایهگذاری موفق در بازار ارزهای دیجیتال پیشنهاد میکنید؟