در کدام بخشهای DeFi میتوان فرصتهای بهتری برای سرمایهگذاری پیدا کرد؟ همانطور که میدانید در سالهای گذشته امور مالی غیر متمرکز رشد زیادی داشته و استقبال خوبی نیز از آن شده است. دیفای به زیرمجموعههای مختلفی مثل صرافیهای غیرمتمرکز، بیمه، پلها و غیره تقسیم میشود. شرکت سرمایهگذاری خطر پذیر Susa venture که معمولا در مراحل تامین مالی (Seed) پروژههای استارتآپی مشارکت میکند، با بررسی نقشه بازار دیفای جذابترین فرصت های سرمایه گذاری در دیفای را معرفی میکند. با میهن بلاکچین همراه باشید تا ببینیم زیرمجموعههای امورمالی غیرمتمرکز و چشمانداز سرمایهگذاری هر بخش به چه صورت است.
چشم انداز سرمایهگذاران در مورد آینده بلاکچین چیست؟
معمولا سرمایهگذارانی که از وب ۲ وارد حوزه وب ۳ میشوند و ماکسیمالیستهای یک زنجیره خاص، معتقد هستند که در هر حوزه در نهایت ۱ الی ۳ پلتفرم قرارداد هوشمند حکمفرما میشود. این پلتفرمها به لطف تکنولوژیهای پیشرفته، اثر شبکه (Network Effects)، اثر لیندی (Lindy Effects) و پذیرش توسعهدهندگان غالب میشوند و سایر زنجیرهها از بین میروند.
به نظر میرسد فعلا افزایش زنجیرهها کماکان ادامه داشته باشد و در نهایت لایه یکها، لایه دوها و زنجیرههای مستقل (Sovereign chain) آینده چند زنجیرهای را بسازند. طبق اصل اولیه، بلاکچین یک دفتر کل است که نشان میدهد چه کسی مالک چه چیزی است. در طول این سالها تنظیم مجدد ساختار این دفتر کل و شروع متفاوت آن همواره برای سرمایهگذاران، بنیانگذاران و اعضای جامعه وسوسهکننده بوده است.
اما در مورد موضوع تنظیم مجدد دفتر کل یک بلاکچین مسئله این جاست که «چه میزان از ارزش به منبع اصلی تعلق میگیرد؟» به طور مثال در بخش NFTها تقریبا تمام ارزش متعلق به توکنهای بیهمتای مبتنی بر اتریوم است. آیا این وضعیت در آینده هم به همین صورت باقی میماند؟ یا وضعیت موجود به خاطر این است که NFTها در اولین چرخه پذیرش خود هستند؟ آیا توکنهای بیهمتای سولانا (Solana NFT) هم در آینده جذابیتی برای سرمایهگذاری دارند؟ آیا سولانا و سایر پروتکلهای لایه ۱ میتوانند در چرخههای بعدی نقدینگی قابل توجهی به دست بیاورند و مانند اتریوم با استقبال توسعهدهندگان مواجه شوند؟ اگر در این موضوع موفق نباشند آیا میتوانند از طریق روشهای دیگری ارزشآفرینی کنند؟
آینده چند زنجیرهای چطور شکل میگیرد؟
انتظار میرود با وجود لایه یکهای موجود، پروتکلهای لایه ۲ که هر روز به تعداد آنها اضافه میشود و زنجیرههای جدیدی که هنوز لانچ نشدهاند، یک آینده چند زنجیرهای ایجاد شود. تعدادی از اپلیکیشنها مستقیما روی این قراردادهای هوشمند اجرا میشوند و برخی دیگر زنجیرههای مستقل خودشان را دارند. به تازگی شاهد آن بودیم که پلتفرم Dydx شبکه اتریوم را کنار گذاشته تا با استفاده از کازموس اسدیکا (Cosmos SDK) یک زنجیره مستقل بسازد.
درصورتی که بازار نزولی بیش از ۵ سال ادامه پیدا کند، با شرایط متفاوتی مواجه میشویم. در چنین سناریویی نخستین گزینه توسعهدهندگان و فعالیتهای سرمایهگذاری، انتخاب قابل اعتمادترین پلتفرم یعنی شبکه اتریوم است. زیرا بعد از پایان این سناریو و برگشت بازار، احتمالا بازهم اتریوم پیشتاز است و بر لایه ۱های جدید غلبه میکند.
فرصت های سرمایه گذاری در دیفای در چه حوزههایی وجود دارد؟
ماهیت بیش از حد مالی صنعت کریپتو موجب جذب سرمایهگذاران سفتهباز میشود و این دسته از سرمایهگذاران بخشی از مکانیسم بوتاسترپینگ (Bootstrapping) پروژه هستند. سختترین بخش هر پروژه توکنومیکس آن است؛ زیرا باید بدون تبدیل شدن به اوراق بهادار، یک ارزش بلندمدت را ایجاد کند. توجه داشته باشید که در آینده چند زنجیرهای رتبه ارزش هر بخش، ارتباط مستقیمی با رتبه بزرگی و وسعت آن بخش ندارد. در حوزه امور مالی غیرمتمرکز (DeFi) مهمترین بخشهای ارزشآفرین عبارتند از:
- صرافیها (Exchanges)
- بیمه (Insurance)
- بازارهای پول (Money Markets)
- بریجها (bridges)
- گیم فای (GameFi)
- توکن غیرمثلی (NFT)
در این بررسی استیبلکوینها و سیستمهای پرداخت مطرح نیستند. زیرا به نظر میرسد استیبلکوینها با وجود اثر شبکه (Network Effect) و ارزشمندتر شدن به دلیل استقبال اکثر کاربران همچنان پیشتاز میمانند. به طور مثال غلبه بر برتری استیبل کوین USDT بدون ایجاد یک طرح پانزی بسیار سخت است. فرکس (Frax) و بینزتاک (Beanstalk) دو پروتکل استیبل کوین هستند که گرچه در نسخه اول خود چندان موفق نبودند؛ اما پس از حمله به حاکمیت پروتکل، نسخه دوم خود را راهاندازی کردند.
سیستمهای پرداخت استیبلکوینها و سایر ارزهای دیجیتال هم موضوع قابلتوجهی است اما تکنولوژی مالی (Fintech) آنها نسبتا پیچیدهتر از حوزه کریپتو است. بر خلاف دنیای کریپتو، برای بررسی بازیگردانهای بزرگ وب ۲ از قبیل پلتفرم پردازش پرداخت آنلاین استرایپ (Stripe) باید دید متفاوتتری داشته باشیم.
صرافیها
در حال حاضر در میان صرافیهای غیرمتمرکز (DEX) مبتنی بر اتریوم، صرافی یونی سواپ (UniSwap) پیشتاز است. گرچه حجم نقدینگی یونی سواپ وابسته به مسیر بازار است، اما نشانهها حاکی از آنست که ایجاد انگیزههای مناسب یا تغییر ساختار بر حجم نقدینگی آن اثر میگذارد. گرچه صرافی سوشی سواپ (SushiSwap) توانست در یک نبرد و تنها در عرض یک هفته حدود ۷۰ درصد بر یونی سواپ غلبه کند، اما یونی سواپ در اقدامی تلافیجویانه با لانچ توکن بومی خود و راهاندازی نسخه جدیدی از پروتکل پیروز میدان شد. صرافی سوشی سواپ علیرغم برخورداری از پتانسیلهای بلندمدت، به خاطر جهتگیریهای نادرست داخلی و مشکلات حاکمیت دائو (DAO) در این رقابت شکست خورد.
در میان صرافیهای متمرکز، سه صرافی بیتمکس (Bitmex)، کوین بیس (Coinbase) و بایننس (Binance) محبوبترین صرافیهای سال ۲۰۱۸ (۱۳۹۷) بودند. صرافیهای کوین بیس و بایننس بیشتر مورد استقبال سرمایهگذاران خرد بود و صرافی بیتمکس در سلطه سرمایهگذاران نهادی قرار داشت. در سال ۲۰۱۹ (۱۳۹۸)، صرافی FTX پا به عرصه گذاشت و جای صرافی بیتمکس را گرفت. در حال حاضر صرافی FTX از نظر ارزش بازار خصوصی، در جایگاهی بالاتر از کوین بیس قرار دارد.
در فضای صرافیهای غیرمتمرکز هنوز فاصله زیادی با اجرایی شدن رقبای یونی سواپ روی اتریوم داریم. به طور مثال، صرافی Crocswap یک صرافی غیرمتمرکز تک قراردادی است که ساختار آن با معماری صرافیهای غیرمتمرکز فعلی تفاوت بسیاری دارد. صرافیهای غیرمتمرکز تک قراردادی ویژگیهای قابلتوجهی دارند؛ زیرا هزینه گس معاملات و بار مالیاتی را کاهش میدهند، کیفیت بازار مناسبی برای تریدرهای حرفهای و خبره ارائه میدهند و نقدینگی را در همه پروتکلهای صرافیهای غیرمتمرکز قدیمی پخش میکنند.
تجمیعکنندههای نقدینگی
صرافیهای غیرمتمرکز میان زنجیرهای و تجمیعکنندههای نقدینگی (Aggregator) هم فرصتهای منحصر به فردی برای سرمایهگذاری هستند. بهعلاوه، پذیرفتن قوانین میانزنجیرهای به معنای ایجاد فرصتهایی برای سرمایهگذاری در صرافیهای موجود یا صرافیهای جدید در لایه ۱ است. پلتفرم تریدرجو (TraderJoe) روی شبکه آوالانچ (avalanche) یا صرافی غیرمتمرکز سرم (serum) روی شبکه سولانا نمونههای از این گروه هستند. صرافیهای مشتقه مانند صرافی پرپچوال (Perpetual) و اوپین (Opyn) هم بسیار قابل توجه هستند اما تداوم رشد آنها کار چندان سادهای نیست. در حوزه امور مالی سنتی (TadeFi) بازارهای مشتقه هنوز نتوانستهاند در برابر بازرهای اسپات قد علم کنند.
به طور کلی، صرافیها اپلیکیشنهایی هستند که نسبت به سایر بخشهای کریپتویی تا الان در صدر قرار دارند و همچنان فرصت مناسبی برای سرمایهگذاری هستند.
بیمه
دنیای کریپتو مملو از هک قراردادهای هوشمند، سرقت کلیدهای خصوصی و سقوطهای ناشی از طرحهای پانزی است. گرچه این بخش حساسیتهای بیشتری دارد، اما هنوز بیشترین فضای خالی و آسیبپذیری را دارد که احتمالا ناشی از پیچیدگی تعهدات پذیرهنویسی است (Underwriting Risk: ریسک عوامل غیرقابل کنترل یا ارزیابی نادرست ریسکها هنگام نوشتن بیمهنامه است). در این حوزه، پروتکل بیمه نکسوس میوچوال (Nexus Mutual) پیشتاز رقبا است اما هنوز در ابتدای راه قرار دارد. پلتفرمهای بیمه درون زنجیرهای Cozy و RiskHarbor هم دو نمونه دیگر هستند. شاید ایده بیمه توکنهای بیهمتا (NFT) ایده جذابی باشد و بتواند کاربران توکنهای غیرمثلی باشگاه قایق سواری میمون کسل (BAYC) را به عنوان اولین هدف انتخاب کند. تحت پوشش قرار دادن باینری آپشن با رابط کاربری ساده هم میتواند ایده جالبی در صنعت بیمه کریپتویی باشد.
بازارهای پول (Money Matkets)
در این بخش صنایع متعددی با محصولات مختلف فعال هستند. بزرگترین ایراد حل نشده این حوزه وامدهی و قرضدهی (Lendig / Borrowing) با وثیقهگذاریهای کمتر از حد است. موضوعی که باعث میشود سوددهی این بخش در حد طرحهای پانزی نباشد. تا الان کپیبرداری از این بخش امور مالی سنتی در حوزه کریپتوکارنسی کار پیچیدهای بوده است. مپل فایننس (Maple Finance) و کلیرپول فایننس (Clearpool Finance) از پیشگامان این بخش هستند. مقاله اخیر ویتالیک بوترین (Vitalik Butrine) مکانیسمی را برای ایجاد و بهدست آوردن توکنهای بیهمتای Soulbound ارائه میدهد که این قابلیت معادل یک امتیاز اعتباری آنچین است.
کارگزاریهای بزرگ غیرمتمرکز هم فرصتهای جذابی در این بخش هستند، به ویژه زمانی که به عنوان بازارهای مشتقه آنچین فعالیت میکنند. استقرار کارگزاری Oxygen روی شبکه سولانا یکی از اولین نمونههای اجرا شده این بخش است، اما احتمال سقوط آن به دلیل توکنومیکس پروژه وجود دارد.
پلهای دیفای (Bridges)
از آنجایی که آینده مبتنی بر بلاکچینهای «چند زنجیرهای» است، بریجها یک ضرورت برای آینده هستند. اما در این بخش رقابت زیاد است و فهمیدن تفاوتها کار پیچیدهای است. پروتکل تعاملی چندزنجیرهای LayerZero و Synapse در این بخش فعال هستند. اکنون سوال اینجاست که آیا لایه پل ایجاد شده در پروژههای مختلف قادر به حفظ ارزش هستند یا در معرض خطر کالاگرایی قرار میگیرند.
توکنهای بیهمتا (NFT)
علیرغم پیشتازی اوپن سی (Opensea) در این بخش، تعدادی از پلتفرمها مانند Blur و پلتفرم غیرمتمرکز LooksRare در تلاش هستند یک مارکتپلیس NFT برای تریدرهای حرفهای بسازند. در مارکتپلیس Sudoswap هم کاربران میتوانند توکنهای قابل تعویض ERC-۲۰ را با توکنهای غیرقابل تعویض ERC-۷۲۱ یا حتی توکنهای با استاندارد ERC-۱۱۵۵ سواپ کنند.
NFTها بخشی از رمزارزها هستند که توجه سرمایهگذاران غیرکریپتویی را به خود جلب کردند. درحالیکه صرافیها پتانسیل سرمایهگذاری بهتری دارند؛ اما اگر تیم و برنامهسازی درستی وجود داشته باشد میتوان فرصتهای خوبی را با استفاده از مالیسازی یا وثیقهسازی NFTها یا یکپارچهسازی NFTها با دنیای واقعی بهدست آورد. احتمالا این روش ترکیبی در بازارهای صعودی یا در موجهای ورود سرمایهگذاران خرد عملکرد بهتری دارد.
گیم فای (GameFi)
بخش کسب درآمد از بازی (Play to Earn) در سال گذشته با محبوبیت دو بازی اکسی اینفینتی (Axi Infinity) و استپن (Stepen) توجه جهانی را به خود جلب کرد. شاید برخی کاربران با دید شک و تردید معتقد باشند که این بازیها عمدتا طرحهای پانزی هستند و سقوط آنها به همان سرعت رشدشان اتفاق میافتد؛ اما دیدگاه بهتر این است که بازیهای Play To Earn نوع جدیدی از گیمرها را به وجود میآورد: گیمرهای سفتهباز (Speculator Gamer) و گیمرهای کارگر (Worker Gamer). استقبال شرکتهای سرمایهگذاری از این بخش در توییتها نیز کاملا مشخص است. آنچه که مشخص است شرکتهای سرمایهگذاری از چهارچوبهای بازیهای سنتی تقلید نمیکنند و با تمرکز بر طرحهای اقتصادی جایگزینهای بهتری را طراحی میکنند.
آریانا سیمپسون (Arianna Simpson)، موسسه سرمایه گذاری خطرپذیر Andreessen Horowitz در مطلبی گفته است:
اگر بتوانم بازی کنم و هم سرگرم باشم و لذت ببرم و هم کسب درآمد داشته باشم خب این کار را ترجیح میدهم. درست است؟
بر خلاف نقل قول آریانا اکثر بازیکنان فقط دید مالی و دلاری به بازی ندارند، گیمرها انگیزههای متفاوتی برای بازی دارند. اگر تنها هدف آنها انگیزههای مالی باشد به راحتی میتوانند گزینههای بهتری را جایگزین کنند. وقتی داراییهای درون بازی تبدیل به یک سرمایهگذاری بالقوه میشوند، قطعا یک تاثیر روانی برای تصمیمگیری ایجاد میکنند. شاید سرمایهگذاران کریپتویی تا بهحال پویایی بازیها را درک نکرده باشند. قطعا یک بازیکن حرفهای تایید میکند که پرداخت پول برای به دستآوردن داراییهای درون بازی چه لذتی دارد.
به نظر میرسد در حال حاضر فرصتهای خوبی برای بازیهای کریپتویی وجود دارد، البته آنها دو دسته هستند. گروه اول، بازیهایی که طراحی اقتصادی خوبی دارند. استفاده از کریپتو در این بازیها موجب بهتر شدن بازی نسبت به رقبا میشود و همه از دلایل مالی انجام بازی اگاه هستند. گروه دوم، بازیها، استودیوها و پروژههایی که از رمزارزها به عنوان مکانیزم تامین مالی بازی استفاده میکنند. اما خود بازی مالی سازی نشده است و در بازی اصلا موضوع کریپتو مطرح نیست.
جمعبندی
فضای کریپتو به سرعت در حال تکامل است و توجه سرمایهگذاران نباید فقط معطوف به ارزهای دیجیتال باشد. افراد و شرکتها باید فرصت های سرمایه گذاری در دیفای را غنیمت بدانند. فرصتهای جدیدی در محصولات مالی مبتنی بر جریان نقدینگی، توکنیزه کردن داراییهای دنیای واقعی، مالیسازی ایجاد شهرها از طریق توکنها و کامیونیتی، استارتآپهای مبتنی بر توکنهای Soulbound و سایر موارد وجود دارد. باید روشن فکر باشیم و بدانیم که خلاقیت و نواوری با ریسکپذیری همراه است. امور مالی غیرمتمرکز شامل چندین زیرمجموعه از قبیل صرافیها، بیمه، بازارهای پول، بریجها، گیمفای و توکن NFT میشود. هر کدام از این بخشها چشماندازهای روشنی برای آینده دارند و میتوانند گزینه مناسبی برای شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر باشند. به نظر شما کدام یک از این حوزهها در آینده بیشتر رشد میکنند؟