متوسط کریپتو پدیا

راهکار لایه ۲ چیست؟ همه چیز درباره راهکارهای مقیاس‌پذیری بلاکچین‌ها

بلاک چین به عنوان یکی از کاربردی‌ترین فناوری‌های عصر حاضر مزایای بسیاری دارد. با این حال یکی از مشکلات آن، مقیاس‌پذیری و سرعت پایین تراکنش در اکثر بلاکچین‌های لایه ۱ است. راهکارهای لایه دو یا Layer 2 به دنبال رفع این مشکل هستند. اما راهکارهای لایه ۲ چیست و چطور کار می‌کند؟ در این مقاله به چیستی و نحوه عملکرد راهکارهای لایه ۲ می‌پردازیم و سپس راه حل‌های لایه ۲ اتریوم و بیت کوین را معرفی می‌کنیم.  با میهن بلاکچین همراه باشید.

خرید ارز دیجیتال با ۱۰ هزار تومان!

تو صرافی ارز پلاس میتونی فقط با ۱۰ هزار تومان و با کارمزد صفر، همه ارزهای دیجیتال رو معامله کنی!

همین الان شروع کن
نکات مهم مطلب:
👈 بلاکچین‌های لایه ۲ پروتکل‌هایی هستند که روی بلاکچین‌های لایه ۱ (مثل بیت کوین و اتریوم) قرار می‌گیرند. 

👈 ویژگی یکسان راه‌حل‌های لایه ۲ این است که این راه حل‌ها، بیشتر بار پردازشی را از زنجیره اصلی خارج می‌کنند. 

👈 این پروتکل‌ها به‌منظور بهبود مقیاس‌پذیری، امنیت و سایر ضعف‌های بلاکچین‌های زیربنایی طراحی شده‌اند.
 
👈 از راهکارهای لایه دوم می‌توان به رول‌آپ‌ها (آپتیمیستیک و ZK)، کانال‌های وضعیت، پلاسما، سایدچین، ولیدیوم و راهکارهای ترکیبی اشاره کرد. 

👈 از پروتکل‌های لایه دوم اتریوم می‌توان به آربیتروم، آپتیمیزم، لوپرینگ، ZKSync، آزتک، استارکنت و فیول اشاره کرد.
این مطلب در تاریخ ۶ خرداد ۱۴۰۲ به‌روزرسانی شده است.

راهکارهای لایه دو بلاک چین چیست؟

مقباس پذیری در بلاک چین

تکنولوژی بلاکچین خدمات فوق‌العاده‌ای ارائه می‌کند؛ تمرکززدایی، مبادله بدون نیاز به اعتماد، سطوح بالای امنیت و ثبت پیام‌های غیر قابل تغییر. با این حال، یکی از اساسی‌ترین مشکلات بسیاری از شبکه‌های بلاکچینی، مقیاس‌پذیری آن‌ها است. مشکلات مقیاس‌پذیری زمانی به وجود می‌آیند که میزان داده‌هایی که از طریق بلاک چین عبور می‌کنند، به دلیل ظرفیت‌های ناکافی شبکه با محدودیت مواجه می‌شوند.

در یک حالت ایده آل، یک بلاکچین می‌تواند تعداد بی‌نهایت تراکنش در ثانیه را انجام دهد که به آن توان عملیاتی یا به اختصار TPS گفته می‌شود. با این وجود، هم‌اکنون TPS بیت کوین ۵.۳۰ و اتریوم ۱۱.۱ است. این در حالی است که شبکه پرداخت الکترونیکی ویزا که متمرکز است، حدودا می‌تواند ۲۰۰۰ تراکنش را در هر ثانیه پردازش کند. تفاوت در سطح تمرکززدایی و حفظ حریم خصوصی است که بیت کوین و سایر بلاک چین‌ها را از شبکه‌های متمرکز متمایز می‌کند. برای جایگزینی یک سیستم متمرکز مانند ویزا، به زمان و قدرت پردازش زیادی نیاز است. در شبکه‌های غیر متمرکز هر تراکنش باید توسط شبکه‌ای از کامپیوترها تایید، استخراج، توزیع و اعتبارسنجی شود. همین مسئله باعث می‌شود که زمان و سرعت پردازش کمتر از شبکه‌های متمرکز شود. 

برای حل این مشکلات، توسعه‌دهندگان بلاکچین در تلاش هستند تا دامنه آنچه که یک شبکه بلاکچینی می‌تواند انجام دهد را بهینه کنند. این بدان معناست که جا برای تراکنش‌های بیشتر باز می‌شود و زمان پردازش تراکنش‌ها سریع‌تر می‌شود. یکی از راهکارهای مقیاس‌پذیری، بلاکچین‌های لایه ۲ یا آنچه با نام راهکارهای لایه ۲ می‌شناسیم، هستند. 

بلاکچین‌های لایه ۲ پروتکل‌هایی هستند که روی بلاکچین‌های لایه ۱ (مثل بیت کوین و اتریوم) قرار می‌گیرند. این پروتکل‌ها به‌منظور بهبود مقیاس‌پذیری، امنیت و سایر ضعف‌های بلاکچین‌های زیربنایی طراحی شده‌اند. 

لایه ۲ بلاک چین مجموعه‌ای از راهکارهای ایجاد شده در خارج از شبکه بلاکچین اصلی به منظور افزایش مقیاس‌پذیری و کارایی یک شبکه است. ویژگی یکسان راه‌حل‌های لایه ۲ این است که این راه حل‌ها، بیشتر کارها را از زنجیره خارج می‌کند. این راهکارها در پی رفع چالش‌هایی هستند که در حال حاضر شبکه‌های فعلی با آن‌ها مواجه است؛ یعنی سرعت، مقیاس‌پذیری و مصرف بالای انرژی.
به کارگیری راهکارهای لایه دو باعث می‌شود حجم زیادی از بار شبکه اصلی یا همان لایه اول به لایه دوم منتقل شود. با این کار لایه اول کماکان امنیت شبکه را تامین می‌کند و لایه دوم سرعت و مقیاس‌پذیری شبکه را بهبود می‌دهد. 

نحوه کارکرد راهکارهای لایه ۲

همانطور که قبلا هم اشاره کردیم، لایه دوم به فریم‌ورک یا پروتکل ثانویه‌ای اشاره دارد که در بستر بلاکچین اصلی قرار می‌گیرد. این بلاکچین‌های لایه دوم در واقع یک فریم‌ورک ثانویه ایجاد می‌کنند تا تراکنش‌ها و پردازش‌ها، مستقل و خارج از زنجیره اصلی پردازش شود. به همین دلیل، به این تکنیک‌ها راهکارهای خارج از زنجیره (Off-chain solutions) هم گفته می‌شود. مهم‌ترین مزیت استفاده از راهکارهای آفچین این است که نیازی به تغییر ساختار در زنجیره اصلی نیست؛ چون لایه دوم به‌صورت یک لایه خارجی در بستر لایه اصلی قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، بخش بزرگی از کاری که باید توسط شبکه اصلی انجام شود به لایه دوم منتقل می‌شود. بنابراین در حالیکه زنجیره اصلی امنیت را تامین می‌کند، لایه دوم توان عملیاتی بالایی را ارائه می‌دهد که امکان پردازش تراکنش‌های بیشتری را فراهم می‌کند. 

به‌صورت کلی پروتکل‌های لایه دوم از دو جزء تشکیل شده‌اند؛ شبکه و قرارداد هوشمند. شبکه مسئول پردازش تراکنش‌ها است. قرارداد روی بلاکچین اصلی قرار دارد و پیوندی را بین لایه یک و لایه دوم برقرار می‌کند. این قرارداد مسئول حل اختلافات است و وضعیت اجماع را منتقل می‌کند. 

پروتکل لایه دوم محلی است که تراکنش‌ها و محاسبات در آن سریع‌تر اجرا می‌شوند. ممکن است نحوه دستیابی به این عملکرد در هر نوع راهکار متفاوت باشد. با این حال، یک مخرج مشترک بین هر پروتکل لایه ۲ وجود دارد؛ وقتی به دنبال تسویه در زنجیره پایه هستید، لایه ۲ باید نوعی اثبات رمزنگاری و قابل تایید را برای زنجیره بلوکی در مورد درستی تغییر حالت پیشنهادی، به صورت پیشاپیش (مثل رولاپ‌های اثبات دانش صفر) یا برگشت‌پذیر (مانند رولاپ‌های آپتیمیستیک) ارائه کند.

به همین ترتیب، نحوه پیاده‌سازی قرارداد هوشمند لایه اصلی در پروتکل‌های مختلف متفاوت است، اما عملکرد اصلی آن‌ها همیشه به صورت زیر است:

  • نگهداری و آزادسازی دارایی‌های منتقل‌شده به لایه ۲
  • دریافت نوعی اثبات از سمت لایه ۲، اعتبارسنجی آن، حل اختلافات و سپس نهایی‌سازی تراکنش

مفهوم اثبات در لایه دوم‌ها، برای تامین امنیت زنجیره اصلی حیاتی است. در دنیای واقعی اثبات شکل‌های مختلفی دارد؛ مثلا اثر انگشت روی اشیاء یا ثبت تصویر هنگام ارتکاب جرم نمونه‌هایی از مدارک اثبات‌کننده هستند. اثبات رمزنگاری‌شده هم به شکلی مشابه عمل می‌کند. اثبات چیزی با رمزنگاری، ضمانتی عینی، قابل تایید و ضد دستکاری می‌دهد و به ما می‌گوید که یک چیز مشخص، درست است؛ بنابراین اگر اثبات درست کار کند، تضمین می‌کند که صحیح است. مثلا در مورد کانال‌های پرداخت، امضاهای رمزنگاری روی تراکنش‌ها قطعیت مورد نیاز برای حل هر گونه اختلافی را به ارمغان می‌آورند. هر راهکار لایه دومی از نوعی اثبات رمزنگاری‌شده برای حل اختلافات در زنجیره اصلی استفاده می‌کند. شناخته‌شده‌ترین و پرکاربردترین روش اثبات در راهکارهای لایه دوم، تکنیک اثبات با دانش صفر (Zero-knowledge Proof) است. 

پیاده‌سازی راهکارهای لایه دوم هنوز در مراحل ابتدایی خود است و بسیاری از المان‌های پروتکل‌های لایه ۲ هنوز در حال آزمایش هستند و کارایی آن‌ها مشخص نیست. پس بخشی از اطلاعات ما صرفا داده‌هایی تئوری‌‌ هستند. در ادامه مطلب به معرفی راهکارهای لایه ۲ در دو شبکه شناخته‌شده‌تر، یعنی بیت‌کوین و اتریوم می‌پردازیم. 

راهکارهای لایه ۲ در شبکه بیت کوین

بیت کوین شبکه اتریوم و شبکه لایتنینگ

اساسا شبکه بیت‌کوین به دلیل محدودیت‌هایی که دارد کمتر از هر شبکه دیگری دستخوش تغییر و تحولات شده است. بیت‌کوین برخلاف شبکه اتریوم کار پردازش دیتا را انجام نمی‌دهد و صرفا به ذخیره دیتا می‌پردازد؛ در نتیجه در این سال‌ها نیاز کمتری برای استفاده از راهکارهای لایه ۲ در آن احساس شده است.
یکی از معدود راهکارهای لایه دومی که برای بیت‌کوین ارائه شد با نام شبکه لایتنینگ (lightning network) شناخته می‌شود. شبکه لایتنینگ بر اساس کانال‌های وضعیت یا State channels کار می‌کند. در این شبکه، عملیات بلاکچین در خارج از شبکه اصلی انجام می‌شود و در انتها به زنجیره اصلی یا همان لایه اول ارسال می‌شوند. شبکه لایتنینگ در واقع راهکار لایه دومی است که بالای شبکه بیت کوین قرار می‌گیرد. این لایه با اجرای سریع تراکنش‌ها بین گره‌ها، به فرآیند پرداخت شبکه بیت کوین سرعت بیشتری می‌دهد.  

راهکارهای Layer 2 در شبکه اتریوم چیست؟

تحلیل و ارزیابی پروژه‌های لایه دوم اتریوم

پیش از شروع این مبحث بهتر است اطلاعات‎‌مان در مورد شبکه اتریوم را با هم مرور کنیم.

شبکه اتریوم در سال ۲۰۱۳ توسط ویتالیک بوترین ایجاد شد. نسخه‌ی فعلی اتریوم با عنوان اتریوم ۱ شناخته می‌شود و هم اکنون در حال کار کردن است. مشکل اصلی اتریوم ۱ مقیاس‌پذیری پایین آن است که باعث شده تراکنش‌های کمی در ثانیه انجام شود و هزینه گس به‌شدت بالا برود. شبکه اتریوم برای حل مشکلات مقیاس‌پذیری در چشم‌اندازی دورتر، به دنبال راه‌اندازی اتریوم ۲ است. البته تا دو سال پیش به آن اتریوم ۲ گفته می‌شد، بعدها برای اینکه کاربران به اشتباه فکر می‌کردند که قرار است کلا یک شبکه جدید راه‌اندازی شوند، مجددا نامش را به شبکه اصلی اتریوم تغییر دادند و دیگر خبری از اتریوم ۱ یا اتریوم ۲ نیست. اما تا زمانی که نقشه راه اتریوم تکمیل شود و به مقیاس‌پذیری مد نظر برسد، می‌توان از راهکارهای لایه ۲ بهره برد.

در اینجا لازم است به تمایز بین راهکارهای لایه ۱ و راهکارهای لایه ۲ اشاره کنیم. راهکارهای لایه ۱ یا ON-CHAIN برای استقرار در شبکه لایه ۱ اتریوم پیاده‌سازی شده‌اند. این راهکارها در خود زنجیره بلوکی کار می‌کنند. از راهکارهای اصلی لایه ۱ می‌توان به شاردینگ و اثبات سهام (که طی به‌روزرسانی مرج انجام شد) اشاره کرد. در واقع اتریوم ۲ مقیاس‌پذیری را از طریق این راهکارهای لایه ۱ انجام می‌دهد.
از سوی دیگر، لایه دوم‌ها راهکارهایی هستند که در خارج از زنجیره اصلی و بالای آن کار می‌کنند. به آن‌ها راهکارهای لایه دو یا OFF-CHAIN گفته می‌شود. با افزایش محبوبیت اتریوم، اپلیکیشن‌های غیرمتمرکز و کاربران بیشتری به اکوسیستم اتریوم پیوستند. این موضوع باعث ازدحام شبکه شد؛ زیرا نودها نمی‌توانند تراکنش‌های بسیار زیاد را پردازش کنند، که منجر به هزینه‌های غیرعادی و بالای گس شد. به همین دلیل است که ما به راهکارهای لایه ۲ نیاز داریم. 

راهکارهای لایه ۲ اتریوم کدامند؟ 

معرفی راهکارهای لایه دوم اتریوم
منبع: coin98.com

راهکارهای لایه ۲ در یک دسته‌بندی کلی به موارد زیر تقسیم‌بندی می‌شوند:

۱- رول‌آپ‌ها (rollups): رول‌آپ‌های آپتیمیستیک و ZK rollups

۲- پلاسما (Plasma)

۳- کانال‌های وضعیت (State Channels)

۴- ساید چین‌ها (Sidechains)

۵- ولیدیوم (Validium)

۶- راهکارهای ترکیبی (Hybrid solutions)

رول‌آپ‌ها (Rollups)

رول‌آپ‌ها را می‌توان جدیدترین راهکارهای لایه ۲ دانست. رول‌آپ‌ها چندین تراکنش‌های را جمع‌آوری می‌کنند و پس از فشرده‌کردن این تراکنش‌ها آن‌ها را درون یک بلاک قرار می‌دهند. دو نوع رول‌آپ وجود دارد؛ Zk rollups و Optimistic.

رول آپ‌های آپتیمیستیک (Optimistic Roll-ups)

رولاپ‌های آپتیمیستیک اجرای قرارداد هوشمند خارج از زنجیره را امکان‌پذیر می‌کنند، بدون اینکه نیاز باشد هر تراکنش در کل شبکه منتشر شود. رول‌آپ‌های آپتیمیستیک، امنیت خود را از لایه اول اتریوم می‌گیرند، اما همه تراکنش‌ها در نهایت در اتریوم تسویه می‌شوند. رول‌آپ‌های آپتیمیستیک یک ماشین مجازی سازگار با EVM به نام (Optimistic Virtual Machine) را اجرا می‌کنند که امکان اجرای قراردادهای هوشمند را به همان شکلی که در اتریوم است فراهم می‌کند. این موضوع برای قراردادهای هوشمند بسیار مهم است؛ زیرا باعث می‌شود قابلیت ترکیب‌پذیری و سازگاری آن‌ها حفظ شود. از مهم‌ترین پروژه‌هایی که در حال کار روی Optimistic rollup است، می‌توان به آربیتروم، Optimism، آربیتروم و فیول اشاره کرد.

رول‌آپ‌های ZK (Zero-Knowledge Rollups)

رول‌آپ‌های دانش صفر از تکنولوژی اثبات با دانش صفر (ZK-proofs) برای تایید اعتبار چندین دسته تراکنش استفاده می‌کنند و سپس خلاصه‌ای از تاییدیه را برای زنجیره اصلی می‌فرستند. اثبات با دانش صفر امکان می‌دهد که یک طرف (اثبات‌کننده) به طرف دیگر (تایید‌کننده) اثبات کند که یک گزاره درست است، بدون اینکه اطلاعاتی در مورد اجزای گزاره فاش کند. این راهکار می‌تواند برای بهبود حریم خصوصی در یک بلاکچین استفاده شود؛ زیرا اجازه می دهد تا تراکنش‌ها بدون افشای اطلاعات حساس تراکنش تایید شوند. از پروژه‌های ZK-rollups باید به استارکنت، Polygon ZK EVM، لوپرینگ، Aztec و ZKsync اشاه کرد. 

پلاسما (Plasma)

پلاسما یک راه حل لایه ۲ است که توسط جوزف پون و ویتالیک بوترین ارائه شده است. این راهکار با استفاده از قدرت درخت‌های مرکل و قراردادهای هوشمند، نسخه‌های کوچکتری از زنجیره اتریوم را می‌سازد و ارتباط این زنجیره‌ه را با زنجیره اصلی میسر می‌کند. به این زنجیره‌های کوچکتر، زنجیر کودک یا زنجیره پلاسما گفته می‌شود و زنجیره اتریوم زنجیره مادر نامیده می‌شود. زنجیرهای کوچک‌تر خود نیز می‌توانند زنجیره‌های کوچک‌تری بسازند و ساختاری شبیه درخت ایجاد کنند. ارسال معاملات از زنجیره مادر به زنجیره‌های کودک باعث می‌شود بار زیادی از روی دوش زنجیره مادر برداشته شود؛ در نتیجه معاملات سریع و ارزان‌تر انجام شوند.

این زنجیرهای کوچک به طور دوره‌ای با زنجیره اصلی تعامل دارند؛ یعنی در بازه‌های زمانی مشخص، اطلاعات تراکنش‌ها را به زنجیره اصلی منتقل می‌کنند. همچنین اختلافات را حل می‌کنند و نودهای متقلب را از طریق فرایند Fraud Proofs معرفی می‌کنند.

اگرچه راهکار پلاسما هزینه و مقدار داده‌های موجود در زنجیره اصلی را کاهش می‌دهد و با سایر راه‌حل‌های مقیاس‌‌پذیری لایه یک مانند شاردینگ سازگار است، اما ممکن است برای انتقال دارایی شما زمانی بیش از دو هفته لازم داشته باشد و در کل تجربه کاربری ضعیفی ارائه می‌دهد. این راهکار توسط پروژه‌های پالیگان ،Gazelle  ،Leap DAO و شبکه OMG اجرا می‌شود.

کانال‌های وضعیت (State Channels)

از کانال‌های وضعیت به عنوان یکی از اولین راهکارهای لایه دوم نام می‌برند. ایده کانال‌های وضعیت را می‌توان برگرفته از کانال‌های پرداخت دانست که سال‌هاست وجود دارند. این کانال‌ها تراکنش‌های متعددی را در خارج از زنجیره انجام می‌دهند، در حالی که فقط دو تراکنش ابتدایی و انتهایی را به زنجیره اصلی ارسال می‌کنند.
به عنوان مثال در نظر بگیرید که آلیس سرویس اینترنت خود را به باب می‌فروشد و قرار است از او به ازای هر مگابایت ۱۰ سنت پول بگیرد. آن‌ها می‌توانند به جای ایجاد یک تراکنش در زنجیره اصلی برای هر پرداخت، از یک کانال وضعیت استفاده کنند.
در ابتدا، باب مقداری اتریوم را در یک قرارداد هوشمند قفل می‌کند تا این معامله شروع شود. سپس او یک پیام خارج از زنجیره‌ای را تایید می‌کند که می‌گوید او ۱۰ سنت به آلیس پرداخت کرده است. باب بعدا پیام دیگری را امضا می‌کند که می‌گوید او ۲۰ سنت پرداخت کرده است. این فرایند می‌تواند تا زمانی که آن ها معامله خود را قطع کنند، ادامه یابد. به طور مثال وقتی مقدار پرداختی به ۱  دلار رسید، آلیس تصمیم می‌گیرد پول را نقد کند. در آن زمان او پیام خود را این بار به زنجیره اصلی می‌فرستد. قرارداد هوشمند پس از دیدن تایید هردوی آن‌ها، مبلغ ۱۱ دلار به آلیس پرداخت می‌کند و باقیمانده پول را به باب برمی‌گرداند. به این ترتیب تنها دو تراکنش در زنجیره اصلی ثبت می‌شود. از مثال‌های این راهکار هم باید به شبکه لایتنینگ بیت کوین و Connext، Celer و Perun اشاره کرد. 

زنجیره‌های جانبی (Sidechains)

زنجیره‌های جانبی یا سایدچین‌ها در واقع بلاکچین مستقلی هستند که به بلاکچین اصلی وصل شده‌اند. تراکنش‌ها در این بلاکچین موازی، اما مستقل انجام می‌شوند و به شکل یک تراکنش به بلاکچین اصلی افزوده می‌شوند. سایدچین‌ها در کنار زنجیره اصلی قرار دارند و با آن ارتباط برقرار می‌کنند. همچنین قابلیت همکاری، از طریق ماشین مجازی اتریوم (EVM) انجام می‌شود.

سایدچین‌ها بیشتر ترکیبی از راهکارهای لایه‌های ۲ و لایه ۱ به حساب می‌آیند. راهکارهای لایه ۲ برای برقراری امنیت به زنجیره اصلی متکی هستند اما سایدچین‌ها این‌گونه نیستند؛ زیرا دارای ویژگی‌های امنیتی خاص خود هستند. همچنین از مکانیزم‌های اجماع خاص خود برای پردازش تراکنش‌ها استفاده می‌کند. به همین دلیل برخی از افراد می‌گویند سایدچین‌ها راهکار لایه ۲ محسوب نمی‌شوند. در واقع سایدچین‌ها به عنوان یک بلاکچین جداگانه فعالیت می‌کنند و سازوکارهای اجماع خاص خود را دارند.

اگر می‌خواهید دارایی خود را بین زنجیره‌ها جابجا کنید، به یک قرارداد هوشمند در اتریوم نیاز دارید. شما دارایی‌های خود را در یک قرارداد هوشمند می‌گذارید و آن‌ها را در زنجیره جانبی قرار می‌دهید و اگر لازم باشد دارایی‌ها را از زنجیره جانبی به زنجیره اصلی منتقل کنید، باید عکس این عمل را انجام می‌دهید.

در حالی که این زنجیره‌ها به طور قابل توجهی هزینه معاملات را کاهش می‌دهند، اما به مکانیزم اجماع و نودهای خود اعتماد می‌کنند. این امر نگرانی‌های امنیتی را ایجاد می‌کند؛ زیرا آن‌ها امتحان خود را پس نداده‌اند و به اندازه اتریوم غیرمتمرکز نیستند. از آنجایی که اپراتورهای سایدچین‌ها قدرت ایجاد بلوک‌های جدید را دارند، اگر بخواهند می‌توانند تولید بلوک جدید را نیز متوقف کنند و این یکی از معایب این راهکارها است. علاوه بر این، سایدچین‌ها به اپراتورها این قدرت را می‌دهند تا از برداشت وجوه کاربران جلوگیری کنند. از برجسته‌ترین نمونه‌های زنجیره‌های جانبی xDai، پالیگان، POA Network و Skale هستند. 

ولیدیوم (Validium)

ولیدیوم یک راه حل لایه ۲ است که در آن اعتبار تمام معاملات با استفاده از تکنولوژی اثبات با دانش صفر و به صورت خارج زنجیره بررسی می‌شود. این موضوع مانع از سرقت وجوه موجود می‌شود؛ زیرا مجوز هر تراکنش از یک حساب کاربری خاص باید توسط همان کاربر داده شود. البته برخلاف پلاسما برای جلوگیری از تقلب از اثبات دانش صفر استفاده می‌کند. در واقع سازوکار Validium شباهت زیادی به zkRollup دارد، تنها تفاوت در این است که در دسترس بودن داده‌ها در zkRollup روی زنجیره است، در حالی که Validium آن را خارج از زنجیره نگه می‌دارد. این به Validium اجازه می‌دهد تا توان عملیاتی خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهد، اما این کار می‌تواند یک نقطه ضعف بزرگ باشد؛ زیرا در این صورت اپراتورهای پروژه‌های اجرا شده با ولیدیوم می‌توانند سرمایه کاربران را مسدود کنند. در حال حاضر StarkWare، لوپرینگ و Matterlabs یکی از پروژه‌های معروفی است که با استفاده از راهکار ولیدیوم اجرایی شده است.

راه‌حل‌های ترکیبی (Hybrid solutions)

وقتی پروژه‌ای از ترکیبی از راهکارهای لایه دوم استفاده می‌کند، به آن راهکار Hybrid گفته می‌شود. معروف‌ترین پروژه‌ای که این راه را در پیش گرفته سلر (Celer) است. سلر رویکردی کاملا متفاوتی نسبت به دیگر پروژه‌ها دارد. این پروژه از ترکیبی از کانال‌های وضعیت، سایدچین و رول‌آپ استفاده می‌کند. 

سوالات متداول (FAQ)

پرسش و پاسخ میهن بلاکچین
  • راهکار لایه ۲ چیست؟
    بلاکچین‌های لایه ۲ پروتکل‌هایی هستند که روی بلاکچین‌های لایه ۱ (مثل بیت کوین و اتریوم) قرار می‌گیرند و هدفشان بهبود مقیاس‌پذیری، امنیت و سایر ضعف‌های بلاکچین‌های زیربنایی است. از راهکارهای لایه دوم می‌توان به ولیدیوم، ساید چین‌ها، کانال‌های وضعیت، پلاسما و رول‌آپ‌ها اشاره کرد. 
  • معروف‌ترین پروتکل‌های لایه دوم کدامند؟
    آربیتروم، آپتیمیزم، ZKsync، لوپرینگ، پالیگان و استارک نت از معروف‌ترین پروتکل‌های لایه دوم اتریوم هستند و شبکه لایتینگ معروف‌ترین پروتکل لایه دوم برای بیت کوین است.

جمع‌بندی

اتریوم، میزبان تعداد زیادی پروژه و کاربر در اکوسیستم خود است که به دلیل شلوغی و سرعت پایین، نیازمند راهکارهایی برای تخلیه بار شبکه اصلی است. راه حلی موسوم به راهکارهای لایه ۲ اتریوم به همین منظور پدید آمده‌اند. لایه دوم‌های اتریوم را می‌توان به چند نوع با رویکردهای مختلف دسته‌بندی کرد. در این مطلب به معرفی ۵ راهکار لایه ۲ برای شبکه اتریوم از جمله رول‌آپ‌ها، پلاسما، کانال‌های وضعیت، ساید چین‌ها و ولیدیوم پرداختیم. نظر شما درباره این راهکارها چیست؟ به نظر شما کدام راهکار تا امروز عملکرد موفقیت‌آمیزتری داشته و به اهداف خود رسیده است؟

منبع
میهن بلاکچین

نوشته های مشابه

اشتراک
اطلاع از
8 دیدگاه
جدید ترین
قدیمی ترین محبوب ترین
Inline Feedbacks
View all comments
دکمه بازگشت به بالا